ماموریت به تهران و بیت امام

احترام مغازه داران محل به محافظین

‏یکی از جلوه‌های زیبایی که تقریبا همه روزه باآن روبرو بودیم، مشاهده ‏‎ ‎‏نمونه اعتماد مغازه‌داران و کاسب‌های منطقه جماران به پاسداران و ‏‎ ‎‏محافظان بیت حضرت امام بود. بااینکه آنهاآزادی کاملی در تعامل با‏‎ ‎‏مشتریان داشتند ولی رفتارشان با برادران ما بسیار محبت‌آمیز بود. به یک ‏‎ ‎‏نمونه اشاره می‌کنم:‏

‏هر وقت از اتاق‌های مختلف پایگاه بازدید و سرکشی می‌کردم، ‏‎ ‎‏می‌دیدم تعداد زیادی شیشه شیر و نوشابه در گوشه و کنار اتاق‌ها و ‏‎ ‎‏آسایشگاه و یا در زیر تخت‌ها دیده می‌شود. یک روز به یکی از ‏‎ ‎‏مغازه‌داران معروف محل به نام کربلایی حسن عرفانی گفتم: کربلایی ‏‎ ‎‏حسن، اگر شما مثل همه مشتریان، از این برادران گرویی بگیری، اینقدر ‏‎ ‎‏شیشه در پایگاه ما جمع نمی‌شود.‏

‏کربلایی حسن گفت: طوری نیست حاجی. اولا به جایی بر ‏‎ ‎‏نمی‌خورد. ثانیا ما وقتی جان حضرت امام را که بزرگ‌ترین امانت خدا به ‏‎ ‎‏ماست را به دست اینها سپرده‌ایم، چطور من ناچیز، خودم را راضی ‏‎ ‎‏کنم که به آنها بگویم مثل همه برای بردن یک شیشه نوشابه یا شیر ‏‎ ‎

کتابتشنه و دریاصفحه 46
‏باید گرویی بگذارند؟ ‏

‏بین مغازه‌داران و پاسداران اعتماد کامل برقرار بود. دوستان از آنها‏‎ ‎‏نسیه می‌گرفتند. محافظین امام در موقع تسویه حساب با پایگاه، در کمال ‏‎ ‎‏دقت با کاسب‌های محل تسویه حساب می‌کردند و اگر بدهی داشتند به ‏‎ ‎‏آنها پرداخت می‌کردند. خیلی کم اتفاق می‌افتاد برادری بدون پرداخت ‏‎ ‎‏بدهی‌اش به مغازه‌دار محله تسویه حساب نگیرد و برود. اگر هم چنین ‏‎ ‎‏چیزی اتفاق می‌افتاد، مغازه‌دار می‌گفت حتما برمی‌گردد و بدهی‌اش را‏‎ ‎‏می‌دهد. این اعتماد مردم و مغازه‌دارها به پاسداران جماران علاوه بر ‏‎ ‎‏تدین آنها، به لطف وجود بابرکت حضرت امام بود.‏

کتابتشنه و دریاصفحه 47