این وضع به سختی ادامه داشت. بالاخره بنا شد نظر امام را در این مورد جویا شویم که آیا لازم است همه بازرسی شوند. مدتی کوتاه کار به همین روال پیش رفت. کمکم تکلیف بازرسی اعضای درجه یک منزل امام معلوم شد. تکلیف گروه اول که شخصیتهای مهم کشوری که بین سه تا چهار نفر بودند هم مشخص شد. چند نفر از علمای بزرگ کشور و تعدادی انگشتشمار از ائمه جمعه هم در لیست قرار گرفتند. کار داشت روال خودش را پیدا میکرد. سعی ما بر این بود که دلخوری افراد از تفتیش بدنی آنها کم شود و همه تکلیف خودشان را حفظ جان امام بدانند. اکثریت به این کار راضی بودند که بازرسی شوند تا مبادا مخالفت و عکسالعمل منفی آنها نسبت به این کار باعث لطمه به موضوع حفاظت امام بشود. انصافا نزدیکان به امام در این زمینه به خوبی ما را همراهی کردند، ما هم کوتاه نیامدیم چون مساله ساده نبود. منافقین سعی داشتند هر طوری شده به بیت امام نفوذ کنند. گزارشها و خبرهای غیر موثق زیادی در این رابطه به ما میرسید که بنا به دلایل امنیتی، مصلحتی به ذکر آنها نمیبینم. شهادت شهید بهشتی و یارانش و نیز شهادت شهید
کتابتشنه و دریاصفحه 144
رجایی و باهنر خود شاهدی گویا در حساسیت رعایت مسائل حفاظتی امام و تشدید مراقبتهای امنیتی ما بود.
کتابتشنه و دریاصفحه 145