ملاقات های تلخ و شیرین

دخالت امام

‏موضوع را که با معظم‌ٌله در میان گذاشتند امام فرمودند: بروید و از قول ‏‎ ‎‏من به ایشان بگویید بیاید، ان‌شاءالله می‌آید! وقتی از قول امام به او گفتند ‏‎ ‎‏که امام منتظر شما هستند، گفت: به یک شرط می‌روم که وقتی از ملاقات ‏‎ ‎‏امام برگشتم از اینجا، مستقیم بروم به فرودگاه برای رفتن به هند، در ‏‎ ‎‏نهایت قبول کردند. ایشان با سلام و صلوات خدمت امام رسیدند. ما هم ‏‎ ‎‏که فرصتی پیدا کرده بودیم مشغول چای خوردن شدیم. این ملاقات ‏‎ ‎‏بیست دقیقه طول کشید. وقتی امام بخارایی از خدمت امام آمد به قدری ‏‎ ‎‏شاد و شنگول بود که هر که را می‌دید با او دست می‌داد و او را ‏‎ ‎‏می‌بوسید! ایشان سپس به محل بازرسی سه‌راه بیت آمد و از برادران ‏‎ ‎‏عذرخواهی کرد و با شوخی گفت: اگر خواست توانست تبرک کرد! (اگر ‏‎ ‎‏می‌خواهید مرا بازرسی کنید می‌توانید).‏

‏ خدایا امام به او چه گفت و با او چه کرد که اینقدر تاثیر مثبت بر ‏‎ ‎

کتابتشنه و دریاصفحه 175
‏روی این روحانی برجسته که قبل از ملاقات به هیچ صراطی مستقیم ‏‎ ‎‏نبود گذاشته بود؟‌ حالا که سالها از آن ملاقات گذشته است وقتی با خود ‏‎ ‎‏فکر می‌کنم می‌گویم ایشان حق داشت، که با آن موقعیتی که در میان ‏‎ ‎‏ده‌ها میلیون مسلمان هندی دارد ما نباید او را بازرسی می‌کردیم. ولی از ‏‎ ‎‏طرفی ما هم چاره‌ای نداشتیم. باید به مقرراتی که به ما ابلاغ کرده بودند ‏‎ ‎‏عمل کنیم ایشان چند بار به ایران تشریف آوردند و یکی از حامیان ‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی بودند.‏

کتابتشنه و دریاصفحه 176