از روزی که حضرت امام در جماران مستقر شدند، شب و روزی نبود که عدهای با قیافههای موجه به محل پستهای ما مراجعه نکنند و ادعای ارتباط با امام زمان را نداشته باشند. حتی بعضی از آنها خودشان را امام زمان معرفی میکردند و اظهار میداشتند که میخواهند خدمت امام برسند. وقتی از ایشان سوال میشد وقت قبلی گرفتهاید؟ میگفتند: خیر، وقت قبلی نمیخواهد. میگفتند: وقتی امام میخواهد به دیدن نایبش برود که دیگر وقت قبلی نمیخواهد!. شما باید فوراً همه دربها را برای او باز کنید! شب و روز هم ندارد!
بعضیها هم میگفتند: در مدح آقا امام زمان مطلبی نوشتهاند که باید آن را خدمت امام برسانند. آنها میگفتند آقا امام زمان به ما دستور داده که باید امام خمینی این نوشته را ببیند!
بعضیها هم خود را نایب واقعی امام زمان میدانستند و میخواستند
کتابتشنه و دریاصفحه 187
با رهبر انقلاب ملاقات کنند. اینها با قیافههای دراویش، روحانی، و یا به اسم شاعر و نویسنده ظاهر میشدند. تقریباً افکار همه اینها مثل هم بود. همه آدمهای پرحوصله و پرچانهای بودند. مثلاً اگر سه روز هم میشد، باز در آنجا میماندند و تکان نمیخورند. آنها نه تنها از محل نمیرفتند بلکه حتی از ما خورد و خوراک و آب و چای هم میخواستند! این تیپ افراد بیش از دیگر اشخاص مراجعه کننده، مزاحم کار ما بودند و برای نگهبانها مزاحمت درست میکردند.
کتابتشنه و دریاصفحه 188