کرامات امام

به هیچ کس آسیبی نرسید

‏متاسفانه از شانس بد، یک سنگ که با محل ساخت جاده فاصله چندانی ‏‎ ‎‏داشت به سمت پایین رها می‌شود. آن سنگ که به صورت توپ فوتبال ‏‎ ‎‏گرد بود حدود سه یا چهار تن وزن داشت. قبل از آمدن مردم به نشانه ‏‎ ‎‏اعتراض، گزارشی را از گشت اعزامی توسط بیسیم دریافت کرده بودیم ‏‎ ‎‏که در آن آمده بود حادثه خسارت جانی نداشته است.‏

‏من و آقای صافی تصمیم گرفتیم به محل حادثه برویم اما چون از این ‏‎ ‎‏بابت دلهره داشتیم که به دلیل اتفاقی که افتاده شاید با مردم حاضر در ‏‎ ‎‏کوچه و خیابان درگیر شویم قرار شد هر چه مردم به ما گفتند به آنها ‏‎ ‎‏توجهی نکنیم و به راهمان ادامه دهیم. از ساختمان بیرون آمدیم. مردم ‏‎ ‎‏عصبانی در دو طرف کوچه و خیابان صف کشیده بودند. به اتفاق چند ‏‎ ‎‏تن از معتمدین محل به مکان توقف سنگ رفتیم مشاهده کردیم، سنگ ‏‎ ‎‏چند تنی تا نزدیکی تقریباً آخرین منزل در منطقه حصارک آمده و در ‏‎ ‎

کتابتشنه و دریاصفحه 198
‏چاله‌ای بزرگ قرار گرفته است. وقتی به سنگ نگاه کردیم احساس ‏‎ ‎‏کردیم انگار هزاران سال بود آن را در اینجا قرار داده بودند. بعضی از ‏‎ ‎‏اهالی محل هم مات و مبهوت این اتفاق، شگفت‌زده مانده بودند.‏

‏سقف منزلی که سنگ در نزدیکی آن متوقف شده بود تیر چوبی بود و ‏‎ ‎‏از ساخت آن حدود سی سال می‌گذشت منزل در اجاره دو نفر از ‏‎ ‎‏پاسداران شهرستانی ما بود که آن را به طور موقت اجاره کرده بودند. به ‏‎ ‎‏دلیل اینکه آن منزل خیلی قدیمی بود هر کسی آن را اجاره نمی‌کرد. این ‏‎ ‎‏دو نفر در حالی که نگران بودند ولی آثار شادی هم در چهره‌شان هویدا ‏‎ ‎‏بود ما را به داخل منزلشان راهنمایی کردند تا به ما چیزی را نشان بدهند. ‏‎ ‎‏آنها که از فرط خوشحالی گریه می‌کردند و در حالی که شکر خدا را ‏‎ ‎‏به‌جا می‌آوردند به ما گفتند: آقایان، ببینید این دو طفل ما در پشت دیوار ‏‎ ‎‏خانه که به سمت سنگ بود در خواب بوده‌اند و حتی بیدار هم نشده‌اند ‏‎ ‎‏فقط یک گرده گچ از سقف بر روی صورت آنها ریخته شده است. مادر ‏‎ ‎‏آن دو کودک هم پی در پی می‌گفت این یک معجزه است ولی اگر هم ‏‎ ‎‏اتفاقی می‌افتاد فدای یک موی سر امام.‏

‏او به مردم می‌گفت:‌ چه می‌خواهید که در اینجا جمع شده‌اید؟ بروید ‏‎ ‎‏به خانه‌های‌تان. با معتمدین محل به فرماندهی آمدیم. قرار شد اگر کسی ‏‎ ‎‏در این حادثه خسارت احتمالی دیده، خسارتش را بپردازیم. آنها از ما ‏‎ ‎‏خواهش کردند به اکیپ راه‌سازی تذکر دهیم که دیگر چنین حادثه‌ای ‏‎ ‎‏تکرار نشود. به لطف خداوند بزرگ و آبروی امام خمینی نزد پروردگار ‏‎ ‎‏جاده درست شد و هیچ حادثه‌ای هم اتفاق نیفتاد.‏

کتابتشنه و دریاصفحه 199