کتاب بیع

خیار تأخیر

پنجم: خیار تأخیر

‏و آن در موردی است که چیزی را بفروشد و تمام ثمن را قبض نکند و مبیع را به‏‎ ‎‏مشتری تسلیم نکرده باشد و تأخیر در تسلیم یکی از عوض و معوض شرط نشده باشد،‏‎ ‎‏که در این صورت بیع سه روز لازم است، پس اگر مشتری ثمن را بیاورد پس او به جنس‏‎ ‎‏(وکالای فروخته شده) سزاوارتر است، وگرنه بایع حقّ فسخ معامله را دارد. و اگر کالا‏‎ ‎‏تلف شود از مال فروشنده است و قبض بعضی از ثمن مانند قبض نکردن آن است.‏

مسأله 1 ـ ‏ظاهر آن است که این خیار فوریت ندارد، پس اگر فسخ را از سه روز تأخیر‏‎ ‎‏بیندازد خیار ساقط نمی شود، مگر با یکی از چیزهایی که خیار را ساقط می نماید.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 598
مسأله 2 ـ‏ این خیار با شرط سقوط آن در ضمن عقد و با ساقط کردن آن بعد از سه روز‏‎ ‎‏ساقط می گردد. و در ساقط شدن آن با اسقاط قبل از این سه روز اشکال است و اقوی‏‎ ‎‏ساقط نشدن آن است. چنان که اقوی آن است که در صورتی که مشتری ثمن را بعد از سه‏‎ ‎‏روز، و قبل از فسخ بایع بذل نماید، خیار ساقط نمی شود. و اگر (فروشنده) ثمن را بعد از‏‎ ‎‏سه روز به عنوان گرفتن مالش ـ نه به عنوان دیگر ـ بگیرد ساقط می شود. و در این که با‏‎ ‎‏مطالبۀ ثمن ساقط شود، دو وجه است، که ظاهراً ساقط نمی شود.‏

مسأله 3 ـ‏ مقصود از سه روز، همان روشنایی روز است و شامل شب ها نمی شود، مگر‏‎ ‎‏دو شبی که وسط واقع می شوند، پس اگر بیع را در اول روز واقع سازد، آخر سه روز،‏‎ ‎‏غروب روز سوم است. البته اگر معامله در شب واقع شود، شب اول یا قسمتی از آن هم‏‎ ‎‏داخل در مدت می شود. و ظاهر آن است که تلفیق کافی است، پس اگر معامله در اول ظهر‏‎ ‎‏واقع شود، مبدأ خیار بعد از ظهر روز چهارم است؛ و به همین ترتیب.‏

مسأله 4 ـ‏ این خیار در معاملات دیگر، غیر از بیع جاری نمی شود.‏

مسأله 5 ـ ‏اگر مبیع در سه روز و بعد از آن تلف شود بنابر اقوی از مال بایع‏‎ ‎‏حساب می شود.‏

مسأله 6 ـ‏ اگر چیزی را بفروشد که سریعاً فاسد می شود، به طوری که اگر شب بر آن‏‎ ‎‏بگذرد فاسد می شود، مانند سبزیجات و بعضی از میوه ها و گوشت در بعضی از وقت ها و‏‎ ‎‏مانند این ها و نزد فروشنده بماند و مشتری تأخیر کند، پس بایع، قبل از آن که خرابی به‏‎ ‎‏آن عارض شود، خیار دارد و بیع را فسخ می کند و در مبیع هر طور که بخواهد،‏‎ ‎‏تصرف می کند.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 599