کتاب حج

گفتاری دربارۀ تروک احرام

گفتاری دربارۀ تروک احرام

‏و محرمات آن چند چیز است:‏

اول: ‏شکار صحرا، از حیث شکار نمودن و خوردن ـ ولو این که کسی که محرم نیست‏‎ ‎‏آن را شکار کرده باشد ـ و اشاره کردن و راهنمایی نمودن و بستن و سربریدن و از جهت‏‎ ‎‏جوجه و تخم. پس اگر آن را سرببرد بنابر مشهور میته می شود و احتیاط (واجب) همین‏‎ ‎‏است. و پرنده ها حتی ملخ در حکم شکار صحرایی می باشند، و احتیاط (واجب) آن است‏‎ ‎‏که کشتن زنبور و زنبور عسل در صورتی که قصد اذیّت او را ندارند ترک شود. و در صید،‏‎ ‎‏احکام زیادی است و چون که مورد ابتلا نمی باشند آن ها را نیاوردیم.‏

دوم: ‏زنان، از حیث نزدیکی کردن و بوسیدن و لمس نمودن و از روی شهوت نگاه‏‎ ‎‏نمودن، بلکه هر لذّت و تمتعی از ایشان بردن.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 476
مسأله 1 ـ‏ اگر در احرام عمرۀ تمتع، از قُبُل یا دُبُر با زن یا مرد، از روی علم و عمد،‏‎ ‎‏نزدیکی کند ظاهر این است که عمره اش باطل نمی شود و کفّاره بر عهده اش است، لیکن‏‎ ‎‏اگر نزدیکی قبل از سعی واقع شده باشد احتیاط آن است که عمل (عمره) را تمام کند و از‏‎ ‎‏نو شروع نماید. و اگر وقت تنگ شود حج افراد به جا می آورد و بعد از آن عمرۀ مفرده‏‎ ‎‏می آورد و احوط از آن این است که در آینده حج را اعاده نماید، و اگر بعد از سعی نزدیکی‏‎ ‎‏کند فقط کفّاره بر عهدۀ او است و کفّاره بنابر احتیاط (واجب) یک شتر است و فرقی بین‏‎ ‎‏فقیر و غنی نمی باشد.‏

مسأله 2 ـ‏ اگر همان کار (نزدیکی) را در احرام حج از روی علم و عمد مرتکب گردد‏‎ ‎‏چنانچه قبل از وقوف عرفات باشد، بدون اشکال حجش باطل می شود، و همچنین است‏‎ ‎‏اگر بعد از وقوف عرفات و قبل از وقوف به مشعر باشد بنابر اقوی (حجش باطل می شود)‏‎ ‎‏پس در هر دو صورت بر او واجب است که عملش را تمام کند و سال آینده حج به جا‏‎ ‎‏آورد، و کفّاره بر عهدۀ او است، که یک شتر می باشد. و اگر این عمل (نزدیکی) بعد از‏‎ ‎‏وقوف به مشعر باشد چنانچه قبل از گذشتن از نصف طواف نساء باشد حجش صحیح‏‎ ‎‏است و کفّاره بر عهدۀ او است. و اگر بعد از گذشتن از نصف طواف نساء باشد حجش‏‎ ‎‏صحیح است و بنابر اصحّ کفّاره هم ندارد.‏

مسأله 3 ـ‏ اگر زنی را از روی شهوت ببوسد کفّاره اش یک شتر است، و اگر بدون‏‎ ‎‏شهوت باشد (کفّاره اش) یک گوسفند است اگرچه احتیاط (مستحب) یک شتر است. و‏‎ ‎‏اگر به زن خودش از روی شهوت نگاه کند و منی از او بیرون بیاید کفّاره اش بنابرمشهور‏‎ ‎‏فقها یک شتر است، و اگر از روی شهوت نباشد چیزی بر او نیست، و اگر به غیر زن‏‎ ‎‏خودش نگاه کند و از او منی بیرون آید، احتیاط (واجب) آن است که در صورت امکان،‏‎ ‎‏یک شتر کفّاره بدهد وگرنه یک گاو و اگر آن هم ممکن نباشد یک گوسفند (کفّاره بدهد). و‏‎ ‎‏اگر از روی شهوت او را لمس کند و از او منی بیاید کفّاره بر عهدۀ او است و احتیاط‏‎ ‎‏(مستحب) یک شتر است و کفایت گوسفند خالی از قوت نیست. و اگر منی بیرون نیاید‏‎ ‎‏کفّاره اش یک گوسفند است.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 477
مسأله 4 ـ‏ اگر با زن خودش که در حال احرام است نزدیکی نماید، چنانچه او را مجبور‏‎ ‎‏کرده باشد چیزی بر زن نیست و بر عهدۀ مرد دو کفّاره است و اگر زن با او موافقت کند بر‏‎ ‎‏زن یک کفّاره و بر مرد یک کفّاره است.‏

مسأله 5 ـ‏ هر چیزی که موجب کفّاره است چنانچه از روی جهل به حکم یا از روی‏‎ ‎‏غفلت یا فراموشی انجام بگیرد حج و عمره اش با آن باطل نمی شود و چیزی بر او نیست.‏

سوم: ‏عقد کردن برای خود یا برای دیگری ولو این که آن دیگری در احرام نباشد. و‏‎ ‎‏بنابر احتیاط شاهد شدن در عقد و اقامۀ شهادت بر آن اگرچه آن را در وقتی که محل بوده‏‎ ‎‏است متحمل شده است (جایز نیست) گرچه جایز بودن آن بعید نیست. و اگر در حال‏‎ ‎‏احرام برای خودش عقد کند، در صورتی که حکم را می دانسته آن زن دائماً بر او حرام‏‎ ‎‏می شود و اگر حکم را نمی دانسته عقد باطل است لیکن آن زن دائماً بر او حرام نمی شود و‏‎ ‎‏احتیاط (مستحب) آن است که مخصوصاً در صورت نزدیکی با او، حرام دائمی شود.‏

مسأله 6 ـ‏ خواستگاری نمودن در حال احرام جایز است ولی احتیاط (مستحب) ترک‏‎ ‎‏آن است و رجوع در طلاق رجعی جایز است.‏

مسأله 7 ـ‏ اگر مرد در حالی که مُحل است بر زنی که مُحرم است (برای خودش) عقد‏‎ ‎‏ببندد احتیاط (واجب) آن است که با او نزدیکی و مانند آن نکند و با طلاق از او جدا شود و‏‎ ‎‏اگر حکم را می دانسته او را طلاق دهد و هرگز با او ازدواج نکند.‏

مسأله 8 ـ‏ اگر برای شخصی که محرم است عقد نماید و او به آن زن دخول نماید، پس اگر‏‎ ‎‏آنان (هرسه) حکم را می دانستند بر عهدۀ هر یک از آن ها کفّاره است و کفّاره یک شتر است و‏‎ ‎‏اگر به او دخول نکرده باشد بر هیچ کدام از آن ها کفّاره نیست. و در این حکم، بین این که عقد‏‎ ‎‏کننده و زن، محل باشند یا محرم فرقی نیست. و اگر بعضشان حکم را می دانسته و بعضی‏‎ ‎‏نمی دانسته، شخصی که می دانسته باید کفّاره خودش را بدهد و بر جاهل کفّاره نیست.‏

مسأله 9 ـ‏ در احکامی که گفته شد، بین عقد دائم و عقد منقطع ظاهراً فرقی نیست.‏

چهارم: ‏استمناء (بیرون آوردن منی) با دستش یا غیر آن به هر وسیله ای که باشد؛ پس‏‎ ‎‏اگر منی بیرون آید یک شتر بر عهدۀ او است، و احتیاط (واجب) آن است که چیزی که‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 478
‏جماع موجب بطلان آن می شود ـ بنابر آنچه که گذشت ـ به واسطۀ استمناء هم باطل شود.‏

پنجم: ‏عطریات با همۀ اقسامش حتی کافور، به طور رنگ آمیزی و مالیدن و بخور دادن؛‏‎ ‎‏بر بدن باشد یا لباسش. و پوشیدن چیزی که بوی عطر دارد جایز نیست. و خوردن چیزی‏‎ ‎‏که بوی خوش دارد مانند زعفران جایز نیست، و اقوی آن است که زنجبیل و دارچین حرام‏‎ ‎‏نیست و احتیاط (مستحب) اجتناب است.‏

مسأله 10 ـ‏ واجب است که از ریاحین یعنی هر گیاهی که دارای بوی خوش است‏‎ ‎‏اجتناب شود، مگر بعضی از انواع آن ها که صحرایی است مانند «خزامی» ـ که بنابر آنچه که‏‎ ‎‏گفته شده گیاهی است که گلش از خوشبوترین گل ها است ـ و «قیصوم» و «شیح» و‏‎ ‎‏«اذخر». و از عطریات، «خلوق کعبه» استثنا شده است و خلوق نزد ما ناشناخته است، پس‏‎ ‎‏احتیاط (واجب) آن است که از بوی خوشی که در کعبه به کار رفته اجتناب شود.‏

مسأله 11 ـ‏ اجتناب از میوه های خوشبو مانند سیب و ترنج از نظر خوردن و بوییدن،‏‎ ‎‏لازم نیست، اگرچه احتیاط (مستحب) آن است که بوییدنش را ترک کند.‏

مسأله 12 ـ‏ استشمام عطری که در بازار عطرفروش ها بین صفا و مروه است استثنا شده‏‎ ‎‏است، پس استشمام آن جایز است.‏

مسأله 13 ـ‏ اگر به پوشیدن یا خوردن یا آشامیدن چیزی که دارای عطر است ناچار‏‎ ‎‏گردد، واجب است که بینی اش را بگیرد. و گرفتن بینی از بوی بد جایز نیست، ولی می تواند‏‎ ‎‏که از آن فرار کند و دور شود.‏

مسأله 14 ـ‏ خرید و فروش عطریات و نگاه به آن ها اشکالی ندارد، لیکن اجتناب از‏‎ ‎‏بوییدن آن ها واجب است.‏

مسأله 15 ـ‏ کفّارۀ استعمال عطریات بنابر احتیاط (واجب) یک گوسفند است. و اگر‏‎ ‎‏استعمال عطریات را تکرار کند، چنانچه بین دو مرتبه استعمال نمودن، کفّاره را ادا کرده‏‎ ‎‏است، کفّاره تکرار می شود و در غیر این صورت، چنانچه این تکرار در اوقات مختلف‏‎ ‎‏بوده است احتیاط (واجب) دادن کفّاره است و چنانچه در یک وقت تکرار شده باشد بعید‏‎ ‎‏نیست که یک کفّاره کفایت کند.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 479
ششم: ‏پوشیدن (لباس) دوخته برای مردان، مانند پیراهن و شلوار و قبا و مانند این ها،‏‎ ‎‏بلکه پوشیدن چیزی که شبیه به دوخته است مانند پیراهن بافته شده و یا از نمد درست‏‎ ‎‏شده جایز نیست. و احتیاط (واجب) آن است که از دوخته ولو این که کم باشد مانند کلاه‏‎ ‎‏و بند شلوار اجتناب شود، ولی بستن همیانی که پول ها در آن است، از دوخته استثنا‏‎ ‎‏شده است.‏

مسأله 16 ـ‏ اگر نیاز به فتق بند دوخته داشته باشد جایز است، لیکن احتیاط (واجب)‏‎ ‎‏دادن کفّاره است. و اگر به پوشیدن دوخته مثل قبا و مانند آن ناچار گردد جایز است، ولی‏‎ ‎‏کفّاره بر عهدۀ او است.‏

مسأله 17 ـ‏ برای زن ها پوشیدن دوخته هرطوری که باشد جایز است ولی پوشیدن‏‎ ‎‏«قفّازین» (نوعی دستکش) برای آن ها جایز نیست.‏

مسأله 18 ـ‏ کفّارۀ پوشیدن دوخته، یک گوسفند است، پس اگر لباس های دوختۀ متعدد‏‎ ‎‏پوشید برای هر کدام آن ها یک گوسفند است، و اگر بعضی از لباس ها را در میان بعضی‏‎ ‎‏دیگر قرار داد و همه را یک دفعه پوشید احتیاط (واجب) آن است که برای هر کدام از‏‎ ‎‏آن ها یک کفّاره بدهد. و اگر به پوشیدن چند لباس ناچار شود جایز است ولی کفّاره‏‎ ‎‏ساقط نمی شود.‏

مسأله 19 ـ‏ اگر لباس دوخته ـ مثلاً پیراهن ـ بپوشد و کفّاره بدهد سپس آن را درآورد و‏‎ ‎‏مرتبۀ دوم آن را یا پیراهن دیگر را بپوشد، برای مرتبۀ دوم بر او کفّاره واجب است و اگر‏‎ ‎‏چند لباس دوخته از یک نوع مانند پیراهن یا قبا را بپوشد احتیاط (واجب) آن است که‏‎ ‎‏کفّاره متعدد شود اگرچه در یک مجلس باشد.‏

هفتم: ‏سرمه کشیدن به سیاهی که در آن زینت باشد هرچند قصد زینت را نکند. و باید‏‎ ‎‏احتیاط ترک نشود که از هر سرمه ای که دارای زینت است اجتناب گردد و اگر دارای بوی‏‎ ‎‏خوش باشد اقوی آن است که حرام است.‏

مسأله 20 ـ‏ حرمت سرمه کشیدن اختصاص به زن ها ندارد، پس بر مردان هم‏‎ ‎‏حرام می باشد.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 480
مسأله 21 ـ‏ در سرمه کشیدن، کفّاره نیست، ولی اگر دارای بوی خوش باشد، احتیاط‏‎ ‎‏(واجب) دادن کفّاره است.‏

مسأله 22 ـ‏ اگر به سرمه کشیدن ناچار شود جایز است.‏

هشتم: ‏نگاه کردن به آیینه؛ و فرقی بین زن و مرد نیست و کفّاره ندارد، لیکن بعد از نگاه‏‎ ‎‏کردن مستحب است که تلبیه بگوید و احتیاط (واجب) آن است که از نگاه کردن در آیینه‏‎ ‎‏اجتناب کند اگرچه به منظور آراستن خود نباشد.‏

مسأله 23 ـ‏ نگاه کردن به اجسامی که صیقلی اند و به آبی که صاف است به طوری که‏‎ ‎‏چیزها در آن دیده می شود اشکال ندارد. و عینک در صورتی که زینت نباشد اشکالی ندارد‏‎ ‎‏وگرنه جایز نیست.‏

نهم: ‏پوشیدن چیزی که همۀ روی پا را می پوشاند، مانند «خف» (چکمه) و جوراب و‏‎ ‎‏غیر این ها؛ و این اختصاص به مردها دارد و بر زن ها حرام نیست و در پوشیدن چیزی که‏‎ ‎‏ذکر شد کفّاره نیست و اگر نیاز به پوشیدن آن پیدا کند احتیاط (واجب) آن است که رویش‏‎ ‎‏را بشکافد.‏

دهم: ‏«فسوق» است؛ و اختصاص به دروغ ندارد، بلکه شامل فحش دادن و فخر کردن‏‎ ‎‏به دیگران هم می شود. و در فسوق کفّاره نیست، بلکه توبه کردن از آن واجب است، و‏‎ ‎‏مستحب است چیزی را کفّاره بدهد و بهتر آن است که گاوی را ذبح کند.‏

یازدهم: ‏«جدال» است؛ و آن گفتن: «لا والله » و «بلی والله » است و هر چیزی که در هر‏‎ ‎‏زبانی هم معنای آن باشد در صورتی که در مقام اثبات چیزی یا نفی آن باشد. و در صورتی‏‎ ‎‏که قسم به لفظ جلاله (الله ) یا مرادف آن باشد جدال می باشد. و احتیاط (واجب) آن است‏‎ ‎‏که سایر نام های خدای متعال مانند رحمان و رحیم و خالق آسمان ها و مانند این ها به لفظ‏‎ ‎‏جلاله ملحق باشد. و اما سوگند به غیرخدای متعال از مقدسات، ملحق به جدال نمی باشد.‏

مسأله 24 ـ‏ اگر در جدال راستگو باشد و (حداکثر) آن را دوبار تکرار کند کفّاره ای بر‏‎ ‎‏او نیست و در مرتبۀ سوم کفّاره دارد که یک گوسفند می باشد. و اگر دروغگو باشد‏‎ ‎‏احتیاط (واجب) آن است که در مرتبۀ اول، یک گوسفند کفّاره بدهد و در مرتبۀ دوم‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 481
‏یک گاو و در مرتبۀ سوم یک شتر، بلکه خالی از قوت نیست.‏

مسأله 25 ـ‏ اگر با دروغ جدال کند و کفّاره بدهد سپس برای مرتبۀ دوم جدال نماید،‏‎ ‎‏بعید نیست که یک گوسفند واجب باشد نه یک گاو. و اگر دوبار جدال کند و یک گاو کفّاره‏‎ ‎‏دهد سپس بار دیگر جدال نماید ظاهر این است که کفّاره اش یک گوسفند باشد و در‏‎ ‎‏همین فرض اگر دوبار جدال کند ظاهر این است که کفّاره اش یک گاو است نه یک شتر.‏

مسأله 26 ـ‏ اگر بیشتر از سه مرتبه با راستگویی جدال نمود بر او یک گوسفند است.‏‎ ‎‏البته اگر بعد از سه مرتبه کفّاره بدهد سپس سه مرتبه (دیگر) و بیشتر جدال نماید کفّارۀ‏‎ ‎‏دیگری بر او واجب است. و اگر به دروغ ده مرتبه یا بیشتر جدال نماید کفّاره اش یک شتر‏‎ ‎‏است اما اگر بعد از سه مرتبه یا بیشتر کفّاره بدهد سپس جدال نماید کفّاره به ترتیب گذشته‏‎ ‎‏تکرار می شود.‏

مسأله 27 ـ‏ در مقام ناچاری برای ثابت کردن حقی یا باطل کردن باطلی، قسم به لفظ‏‎ ‎‏جلاله و غیر آن جایز است.‏

دوازدهم: ‏کشتن جانوران بدن، از قبیل شپش و کَکْ و مانند این ها. و همچنین است‏‎ ‎‏حیواناتی که در بدن دیگر حیوانات می باشند. و انداختن آن ها از بدن و انتقال دادن آن ها از‏‎ ‎‏جایشان به جایی که از آن می افتند جایز نیست، بلکه احتیاط (واجب) آن است که آن ها را‏‎ ‎‏به جایی که در معرض سقوط می باشند انتقال ندهد؛ بلکه احوط أولی آن است که آن ها را‏‎ ‎‏به جایی که محل اوّلی شان بیشتر آن ها را حفظ می کند انتقال ندهد. و بعید نیست که در‏‎ ‎‏کشتن آن ها کفّاره نباشد، لیکن احتیاط (مستحب) آن است که مشتی از طعام صدقه بدهد.‏

سیزدهم: ‏انگشتر به دست کردن به جهت زینت؛ پس اگر برای استحباب یا خاصیتی که‏‎ ‎‏در آن است باشد نه برای زینت، اشکالی در آن نیست. و احتیاط (واجب) آن است که حنا‏‎ ‎‏را برای زینت استعمال نکند، بلکه اگر در حنا زینت باشد احتیاط (واجب) ترک آن است‏‎ ‎‏اگرچه قصد زینت را نداشته باشد، بلکه در این دو صورت، حرمت، خالی از وجه نیست.‏‎ ‎‏و اگر قبل از احرام برای زینت یا غیر آن استعمال کرده باشد اشکالی در آن نیست‏‎ ‎‏ولو این که اثر آن در حال احرام باقی باشد. و در انگشتر به دست کردن و حنا بستن‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 482
‏کفّاره نیست اگرچه فعل حرام انجام داده است.‏

چهاردهم:‏ پوشیدن زن زیور را برای زینت، پس اگر زینت باشد احتیاط (واجب) ترک‏‎ ‎‏آن است اگرچه قصد زینت ننماید، بلکه حرمت آن خالی از قوت نیست، ولی زیوری که‏‎ ‎‏قبل از احرام عادت به آن داشته است اشکال ندارد و بیرون آوردن آن واجب نیست، لیکن‏‎ ‎‏نشان دادن آن به مردان حتی شوهرش بر او حرام است و در پوشیدن زیورها کفّاره نیست‏‎ ‎‏اگرچه فعل حرام انجام داده است.‏

پانزدهم: ‏روغن مالیدن؛ اگرچه دارای بوی خوش نباشد؛ بلکه مالیدن روغنی که دارای‏‎ ‎‏بوی خوش است قبل از احرام، در صورتی که بوی آن تا وقت احرام باقی می ماند جایز‏‎ ‎‏نیست، ولی در صورت اضطرار، مالیدن روغن اشکالی ندارد. و خوردن روغنی که دارای‏‎ ‎‏بوی خوش نیست اشکالی ندارد. و اگر روغن دارای بوی خوش باشد کفّاره اش یک‏‎ ‎‏گوسفند است حتی برای کسی که اضطرار به آن دارد. و اگر دارای بوی خوش نباشد چیزی‏‎ ‎‏بر او نیست.‏

شانزدهم: ‏ازاله (برطرف نمودن) مو؛ زیاد و کم آن حتی یک مو از سر و ریش و بقیۀ‏‎ ‎‏بدن، چه با تراشیدن یا کندن یا غیر آن ها به هر نحوی که باشد ولو این که با استعمال «نوره»‏‎ ‎‏باشد، چه مو را از (بدن) خود ازاله کند یا از غیر خودش ولو این که آن دیگری محل باشد.‏

مسأله 28 ـ‏ به جهت ضرورت، ازالۀ مو اشکالی ندارد، مانند جلوگیری از شپش و اذیت‏‎ ‎‏رساندن مو به چشم مثلاً و مویی که در حال وضو یا غسل بدون قصد ازالۀ آن، می افتد‏‎ ‎‏اشکالی ندارد.‏

مسأله 29 ـ‏ کفّارۀ تراشیدن سر اگر غیر ضروری باشد بنابر احتیاط (واجب) یک‏‎ ‎‏گوسفند است، بلکه وجوب این کفّاره بعید نیست. و اگر تراشیدن آن به خاطر ناچاری‏‎ ‎‏باشد (کفّاره اش) دوازده مدّ طعام به شش فقیر که به هر کدامشان دو مدّ داده شود، یا ذبح‏‎ ‎‏یک گوسفند یا روزۀ سه روز است و احتیاط (واجب) آن است که در ازالۀ موی سر که با‏‎ ‎‏تراشیدن نباشد کفّارۀ تراشیدن باشد.‏

مسأله 30 ـ‏ کفّارۀ کندن موی زیر هر دو بغل یک گوسفند است و احتیاط (واجب) آن‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 483
‏است که همین کفّاره (گوسفند) برای کندن موی یکی از آن ها نیز می باشد. و اگر دستی به‏‎ ‎‏مویش بکشد و یک مو یا بیشتر بیفتد احتیاطاً یک کف طعام صدقه بدهد.‏

هفدهم: ‏پوشاندن مرد است سر خود را با هرچه که آن را بپوشاند؛ حتی بنابر احتیاط‏‎ ‎‏(واجب) با گیاه و حنا و گِل و مانند این ها، بلکه احتیاط (واجب) آن است که چیزی را‏‎ ‎‏برسر نگذارد که به وسیلۀ آن سرش پوشیده شود؛ و قسمتی از سر در حکم تمام سر است‏‎ ‎‏و ظاهراً گوش، قسمتی از سر می باشد، پس پوشاندن آن جایز نیست. و بند مشک آب و‏‎ ‎‏دستمال سر برای سردرد، از این حکم استثنا شده است.‏

مسأله 31 ـ‏ فروبردن سر به زیر آب و دیگر مایعات جایز نیست، بلکه قسمتی از سر‏‎ ‎‏حتی گوش را جایز نیست در چیزی فروبرد که آن را می پوشاند. و در وقت خوابیدن‏‎ ‎‏پوشاندن سر جایز نیست، پس اگر از روی غفلت یا فراموشی آن را پوشاند باید فوراً‏‎ ‎‏پوشش را برطرف کند، و در این حال لبیک گفتن مستحب بلکه احوط است. البته گذاشتن‏‎ ‎‏سر بر بالش و مانند آن در وقت خواب، اشکالی ندارد و پوشاندن صورتش به طور کلی‏‎ ‎‏اشکال ندارد.‏

مسأله 32 ـ‏ کفّارۀ پوشاندن سر به هر نحوی که باشد، یک گوسفند است. و در پوشاندن‏‎ ‎‏قسمتی از سر هم احتیاط (واجب) یک گوسفند است. و در صورتی که به طور مکرّر سر را‏‎ ‎‏پوشاند، احتیاط (مستحب) تکرار کفّاره است، اگرچه بعید نیست که تکرار کفّاره واجب‏‎ ‎‏نباشد حتی در آن صورتی که در بین پوشاندن ها کفّاره را داده باشد اگرچه در این صورت،‏‎ ‎‏احتیاط بسیار مطلوب است.‏

مسأله 33 ـ‏ در صورتی کفّاره واجب است که عمداً و از روی علم مخالفت کند؛‏‎ ‎‏بنا بر این بر کسی که حکم را نمی داند و برشخص غافل و بر کسی که سهو کرده و فراموش‏‎ ‎‏نموده کفّاره واجب نیست.‏

هجدهم: ‏پوشاندن زن صورت خود را با نقاب و برقع و مانند این ها حتی بادبزن. و‏‎ ‎‏احتیاط (واجب) آن است که روی خود را با چیزهایی که متعارف هم نیست نپوشاند مانند‏‎ ‎‏گیاه و گِل. و قسمتی از صورت در حکم تمام آن است، ولی گذاشتن دو دستش را بر صورتش‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 484
‏جایز است. و برای خواب صورت را روی بالش و مانند آن گذاشتن مانعی ندارد.‏

مسأله 34 ـ‏ پوشاندن سر برای نماز بر زن واجب است، و پوشاندن مقداری از اطراف‏‎ ‎‏صورت به عنوان مقدمۀ (پوشاندن سر)، واجب است، لیکن وقتی از نماز فارغ شد فوراً‏‎ ‎‏باید آن را از روی (اطراف) صورتش بردارد.‏

مسأله 35 ـ‏ جایز است به منظور پوشش از نامحرم لباسش (مثلاً چادر) را از روی‏‎ ‎‏سرش به روی صورتش رها کند تا به مقابل بینی بلکه تا مقابل گودی گردنش برسد و بهتر‏‎ ‎‏و احتیاط آن است که آن را طوری رها کند که به صورتش نچسبد ولو به این که با دستش‏‎ ‎‏آن را نگهدارد.‏

مسأله 36 ـ‏ بر پوشاندن صورت، و فاصله نینداختن میان لباس و صورت کفّاره نیست؛‏‎ ‎‏اگرچه در هر دو صورت، احوط (استحبابی) است.‏

نوزدهم: ‏تظلیل (سایه قرار دادن) بالای سر برای مردان نه زنان؛ پس سایه قرار دادن بر‏‎ ‎‏سر، برای زن ها به هر کیفیتی باشد جایز است و همچنین برای اطفال جایز است. و در‏‎ ‎‏سایه قرار دادن، بین آن که در محملی باشد که روپوشی دارد که موجب در سایه قرار‏‎ ‎‏گرفتن است و بین اتومبیل و قطار و هواپیما و کشتی و مانند این ها که دارای سقفی می باشد‏‎ ‎‏که موجب در سایه قرار گرفتن است، فرقی نیست. و احتیاط (مستحب) آن است که به‏‎ ‎‏وسیلۀ چیزی که بالای سرش نیست سرش را در سایه قرار ندهد مانند راه رفتن در کنار‏‎ ‎‏محمل یا نشستن در کنار دیوارۀ کشتی که روی سرش به این وسیله سایه شود، اگرچه‏‎ ‎‏جواز این گونه استظلال (سایه گرفتن) خالی از قوت نیست.‏

مسأله 37 ـ‏ حرمت استظلال مخصوص به وقت سیر و پیمودن منزل ها (در بین راه)‏‎ ‎‏است و بین سواره و غیرسواره فرقی نمی باشد، ولی اگر در منزلی مانند منی یا عرفات یا‏‎ ‎‏غیر این ها فرود آمد (و منزل کرد) جایز است که زیر سایۀ سقف و چادر رود و در حال راه‏‎ ‎‏رفتن، چتر بردارد، بنا بر این برای کسی که در منی است جایز است با چتر به کشتارگاه یا‏‎ ‎‏محل رمی جمرات برود؛ اگرچه احتیاط (مستحب) در ترک آن است.‏

مسأله 38 ـ‏ نشستن شخص مُحرم در حال پیمودن منزل (بین راه) در محمل و غیر آن‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 485
‏از چیزهایی که دارای سقف است وقتی که حرکتشان در شب باشد، خلاف احتیاط‏‎ ‎‏(مستحب) است اگرچه جواز آن خالی از قوت نیست، پس حرکت شخص محرم با‏‎ ‎‏هواپیمایی که شب حرکت می کند جایز است.‏

مسأله 39 ـ‏ اگر در حال پیمودن راه به جهت سرما یا گرما یا باران یا عذرهای دیگر به‏‎ ‎‏استظلال اضطرار پیدا کند، جایز است و کفّاره بر عهدۀ او است.‏

مسأله 40 ـ‏ کفّارۀ استظلال یک گوسفند است، حتی بنابر احتیاط (واجب) اگرچه از‏‎ ‎‏روی عذر باشد. و اقوی آن است که یک گوسفند در احرام عمره و یک گوسفند در احرام‏‎ ‎‏حج کفایت می کند، اگرچه چند مرتبه در آن ها استظلال نموده باشد.‏

بیستم: ‏بیرون آوردن خون از بدنش ولو با خراشیدن یا مسواک کردن باشد؛ و اما بیرون‏‎ ‎‏آوردن خون از بدن دیگری مثل کندن دندان او یا حجامت او اشکالی ندارد همان طور که‏‎ ‎‏در وقت ناچاری و نیاز، اگر از بدن خودش خون بیرون بیاورد اشکالی ندارد. و در خون‏‎ ‎‏انداختن ولو این که ضروری نباشد، کفّاره نیست.‏

بیست و یکم: ‏کندن و چیدن همه و یا بعضی از ناخن ها از دست و یا پا؛ و بین وسیلۀ‏‎ ‎‏ناخن گرفتن مثل قیچی و چاقو و مانند این ها فرقی نیست. و احتیاط (واجب) آن است که‏‎ ‎‏ناخن را ولو با دندان و مانند آن نگیرد، بلکه احتیاط (مستحب) آن است که ناخن دست‏‎ ‎‏زیادی یا انگشت زیادی را (هم) نگیرد اگرچه در صورتی که زیادی بودن آن ها معلوم‏‎ ‎‏باشد، بعید نیست که گرفتن ناخن آن ها جایز باشد.‏

مسأله 41 ـ‏ کفّارۀ هر ناخنی از دست یا پا مادامی که در هر کدام از آن ها به ده نرسیده‏‎ ‎‏است یک مدّ طعام می باشد، پس اگر نه ناخن پا و نه تای دست را بگیرد باید برای هر یک‏‎ ‎‏از آن ها یک مدّ طعام بدهد.‏

مسأله 42 ـ‏ کفّارۀ گرفتن تمام ناخن های دست یک گوسفند است، و کفّارۀ گرفتن تمام‏‎ ‎‏ناخن های پا (هم) یک گوسفند است، ولی اگر ناخن های پا و دست را در یک نشست‏‎ ‎‏بگیرد (کفّاره) برای همۀ آن ها یک گوسفند است، مگر این که میان گرفتن اوّلی (تمام‏‎ ‎‏ناخن های دست) و گرفتن دومی(تمام ناخن های پا) کفّاره بدهد که در این صورت دو‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 486
‏گوسفند بر او (واجب) است. و اگر تمام ناخن های یکی از آن ها (مثلاً دست ها) و بعضی از‏‎ ‎‏ناخن های دیگری (مثلاً پا) را بگیرد، برای گرفتن تمام (ناخن های دست مثلاً) یک‏‎ ‎‏گوسفند و برای بعضی (از ناخن های پا مثلاً) برای هر ناخنی، یک مدّ طعام (واجب) است.‏‎ ‎‏و اگر تمام ناخن های یکی از آن ها (مثلاً دست) را در یک یا دو نشست و تمام ناخن های‏‎ ‎‏دیگری (مثلاً پا) را در یک یا دو نشست دیگر بگیرد بر او دو گوسفند (واجب) است. و اگر‏‎ ‎‏تمام ناخن های دستش را در نشست های متعددی بگیرد بر او یک گوسفند (واجب) است؛‏‎ ‎‏و همچنین است در گرفتن ناخن پا.‏

مسأله 43 ـ‏ اگر ناخن های دست یا پایش کمتر از ده باشد و همه را بگیرد (کفّاره) برای‏‎ ‎‏هر ناخن یک مدّ طعام است و احتیاط (مستحب) قربانی نمودن یک گوسفند است. و اگر‏‎ ‎‏بیشتر از ده ناخن باشد و همه را بگیرد بر عهدۀ او یک گوسفند است. و بنابر احتیاط‏‎ ‎‏(واجب) همچنین است اگر تمام ناخن های اصلی اش را بگیرد. و اگر بعضی از ناخن های‏‎ ‎‏اصلی و بعضی از ناخن های زیادی را بگیرد (کفّاره) هر یک از ناخن های اصلی یک مدّ‏‎ ‎‏طعام است و اولی و احوط آن است که برای هر یک از ناخن های زیادی (هم) یک مدّ‏‎ ‎‏طعام کفّاره بدهد.‏

مسأله 44 ـ‏ اگر به گرفتن تمام ناخن هایش یا بعضی از آن ها ناچار گردد، گرفتن آن جایز‏‎ ‎‏است و احتیاطاً کفّاره را به نحوی که ذکر شد ادا نماید.‏

بیست و دوم: ‏کندن دندان است ولو این که خون نیاید؛ بنابر احتیاط (واجب) و‏‎ ‎‏کفّاره اش بنابر احتیاط (واجب) یک گوسفند است.‏

بیست و سوم: ‏کندن درخت و گیاهی که در حرم روییده اند و بریدن آن ها؛ و مواردی از‏‎ ‎‏آن استثنا شده است اول: آنچه که در خانه و منزلش بعد از آن که خانه و منزل او گردیده،‏‎ ‎‏بروید، که اگر خودش آن ها را کاشته باشد کندن و بریدن آن ها جایز است. و اگر خودش‏‎ ‎‏درخت را نکاشته باشد احتیاط (مستحب) ترک آن است؛ اگرچه اقوی جواز است. و اگر‏‎ ‎‏گیاه را خودش نکاشته باشد احتیاط را ترک نکند (و آن را نکند و قطع نکند). و اگر خانه ای‏‎ ‎‏بخرد که در آن درخت و گیاه باشد، قطع آن ها جایز نیست. مورد دوم: درخت میوه ها و‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 487
‏درخت خرما؛ چه خدای متعال آن را رویانده باشد و چه انسان. مورد سوم: اذخر، و آن‏‎ ‎‏گیاهی است.‏

مسأله 45 ـ‏ اگر درختی را که بریدن آن جایز نیست قطع کند یا بکَند چنانچه بزرگ باشد‏‎ ‎‏بر عهدۀ او یک گاو و اگر کوچک باشد بر عهدۀ او یک گوسفند است، بنابر‏‎ ‎‏احتیاط (واجب).‏

مسأله 46 ـ‏ اگر قسمتی از درخت را قطع کند اقوی آن است که باید قیمت آن را کفّاره‏‎ ‎‏بدهد و در کندن گیاه کفّاره ای نیست مگر استغفار.‏

مسأله 47 ـ‏ اگر به طور متعارف راه برود و گیاهی را قطع کند اشکالی ندارد، همان طور‏‎ ‎‏که می تواند شترش را با گیاه علف دهد لیکن نباید او علف ها را برای شتر قطع کند.‏

مسأله 48 ـ‏ برای شخصی هم که مُحل است بریدن درخت و گیاه از حرم، در جایی که‏‎ ‎‏برای محرم جایز نیست، جایز نمی باشد.‏

بیست و چهارم: ‏بر تن کردن اسلحه بنابر احتیاط (واجب) مثل شمشیر و خنجر و‏‎ ‎‏تپانچه و مانند این ها از چیزهایی که اسباب جنگ محسوب می شود مگر به خاطر ناچاری.‏‎ ‎‏و مکروه است سلاح را همراه بردارد در صورتی که بر تن نکند و ظاهر باشد، و احتیاط‏‎ ‎‏(مستحب) ترک آن است.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 488