گفتاری دربارۀ تروک احرام
و محرمات آن چند چیز است:
اول: شکار صحرا، از حیث شکار نمودن و خوردن ـ ولو این که کسی که محرم نیست آن را شکار کرده باشد ـ و اشاره کردن و راهنمایی نمودن و بستن و سربریدن و از جهت جوجه و تخم. پس اگر آن را سرببرد بنابر مشهور میته می شود و احتیاط (واجب) همین است. و پرنده ها حتی ملخ در حکم شکار صحرایی می باشند، و احتیاط (واجب) آن است که کشتن زنبور و زنبور عسل در صورتی که قصد اذیّت او را ندارند ترک شود. و در صید، احکام زیادی است و چون که مورد ابتلا نمی باشند آن ها را نیاوردیم.
دوم: زنان، از حیث نزدیکی کردن و بوسیدن و لمس نمودن و از روی شهوت نگاه نمودن، بلکه هر لذّت و تمتعی از ایشان بردن.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 476
مسأله 1 ـ اگر در احرام عمرۀ تمتع، از قُبُل یا دُبُر با زن یا مرد، از روی علم و عمد، نزدیکی کند ظاهر این است که عمره اش باطل نمی شود و کفّاره بر عهده اش است، لیکن اگر نزدیکی قبل از سعی واقع شده باشد احتیاط آن است که عمل (عمره) را تمام کند و از نو شروع نماید. و اگر وقت تنگ شود حج افراد به جا می آورد و بعد از آن عمرۀ مفرده می آورد و احوط از آن این است که در آینده حج را اعاده نماید، و اگر بعد از سعی نزدیکی کند فقط کفّاره بر عهدۀ او است و کفّاره بنابر احتیاط (واجب) یک شتر است و فرقی بین فقیر و غنی نمی باشد.
مسأله 2 ـ اگر همان کار (نزدیکی) را در احرام حج از روی علم و عمد مرتکب گردد چنانچه قبل از وقوف عرفات باشد، بدون اشکال حجش باطل می شود، و همچنین است اگر بعد از وقوف عرفات و قبل از وقوف به مشعر باشد بنابر اقوی (حجش باطل می شود) پس در هر دو صورت بر او واجب است که عملش را تمام کند و سال آینده حج به جا آورد، و کفّاره بر عهدۀ او است، که یک شتر می باشد. و اگر این عمل (نزدیکی) بعد از وقوف به مشعر باشد چنانچه قبل از گذشتن از نصف طواف نساء باشد حجش صحیح است و کفّاره بر عهدۀ او است. و اگر بعد از گذشتن از نصف طواف نساء باشد حجش صحیح است و بنابر اصحّ کفّاره هم ندارد.
مسأله 3 ـ اگر زنی را از روی شهوت ببوسد کفّاره اش یک شتر است، و اگر بدون شهوت باشد (کفّاره اش) یک گوسفند است اگرچه احتیاط (مستحب) یک شتر است. و اگر به زن خودش از روی شهوت نگاه کند و منی از او بیرون بیاید کفّاره اش بنابرمشهور فقها یک شتر است، و اگر از روی شهوت نباشد چیزی بر او نیست، و اگر به غیر زن خودش نگاه کند و از او منی بیرون آید، احتیاط (واجب) آن است که در صورت امکان، یک شتر کفّاره بدهد وگرنه یک گاو و اگر آن هم ممکن نباشد یک گوسفند (کفّاره بدهد). و اگر از روی شهوت او را لمس کند و از او منی بیاید کفّاره بر عهدۀ او است و احتیاط (مستحب) یک شتر است و کفایت گوسفند خالی از قوت نیست. و اگر منی بیرون نیاید کفّاره اش یک گوسفند است.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 477
مسأله 4 ـ اگر با زن خودش که در حال احرام است نزدیکی نماید، چنانچه او را مجبور کرده باشد چیزی بر زن نیست و بر عهدۀ مرد دو کفّاره است و اگر زن با او موافقت کند بر زن یک کفّاره و بر مرد یک کفّاره است.
مسأله 5 ـ هر چیزی که موجب کفّاره است چنانچه از روی جهل به حکم یا از روی غفلت یا فراموشی انجام بگیرد حج و عمره اش با آن باطل نمی شود و چیزی بر او نیست.
سوم: عقد کردن برای خود یا برای دیگری ولو این که آن دیگری در احرام نباشد. و بنابر احتیاط شاهد شدن در عقد و اقامۀ شهادت بر آن اگرچه آن را در وقتی که محل بوده است متحمل شده است (جایز نیست) گرچه جایز بودن آن بعید نیست. و اگر در حال احرام برای خودش عقد کند، در صورتی که حکم را می دانسته آن زن دائماً بر او حرام می شود و اگر حکم را نمی دانسته عقد باطل است لیکن آن زن دائماً بر او حرام نمی شود و احتیاط (مستحب) آن است که مخصوصاً در صورت نزدیکی با او، حرام دائمی شود.
مسأله 6 ـ خواستگاری نمودن در حال احرام جایز است ولی احتیاط (مستحب) ترک آن است و رجوع در طلاق رجعی جایز است.
مسأله 7 ـ اگر مرد در حالی که مُحل است بر زنی که مُحرم است (برای خودش) عقد ببندد احتیاط (واجب) آن است که با او نزدیکی و مانند آن نکند و با طلاق از او جدا شود و اگر حکم را می دانسته او را طلاق دهد و هرگز با او ازدواج نکند.
مسأله 8 ـ اگر برای شخصی که محرم است عقد نماید و او به آن زن دخول نماید، پس اگر آنان (هرسه) حکم را می دانستند بر عهدۀ هر یک از آن ها کفّاره است و کفّاره یک شتر است و اگر به او دخول نکرده باشد بر هیچ کدام از آن ها کفّاره نیست. و در این حکم، بین این که عقد کننده و زن، محل باشند یا محرم فرقی نیست. و اگر بعضشان حکم را می دانسته و بعضی نمی دانسته، شخصی که می دانسته باید کفّاره خودش را بدهد و بر جاهل کفّاره نیست.
مسأله 9 ـ در احکامی که گفته شد، بین عقد دائم و عقد منقطع ظاهراً فرقی نیست.
چهارم: استمناء (بیرون آوردن منی) با دستش یا غیر آن به هر وسیله ای که باشد؛ پس اگر منی بیرون آید یک شتر بر عهدۀ او است، و احتیاط (واجب) آن است که چیزی که
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 478
جماع موجب بطلان آن می شود ـ بنابر آنچه که گذشت ـ به واسطۀ استمناء هم باطل شود.
پنجم: عطریات با همۀ اقسامش حتی کافور، به طور رنگ آمیزی و مالیدن و بخور دادن؛ بر بدن باشد یا لباسش. و پوشیدن چیزی که بوی عطر دارد جایز نیست. و خوردن چیزی که بوی خوش دارد مانند زعفران جایز نیست، و اقوی آن است که زنجبیل و دارچین حرام نیست و احتیاط (مستحب) اجتناب است.
مسأله 10 ـ واجب است که از ریاحین یعنی هر گیاهی که دارای بوی خوش است اجتناب شود، مگر بعضی از انواع آن ها که صحرایی است مانند «خزامی» ـ که بنابر آنچه که گفته شده گیاهی است که گلش از خوشبوترین گل ها است ـ و «قیصوم» و «شیح» و «اذخر». و از عطریات، «خلوق کعبه» استثنا شده است و خلوق نزد ما ناشناخته است، پس احتیاط (واجب) آن است که از بوی خوشی که در کعبه به کار رفته اجتناب شود.
مسأله 11 ـ اجتناب از میوه های خوشبو مانند سیب و ترنج از نظر خوردن و بوییدن، لازم نیست، اگرچه احتیاط (مستحب) آن است که بوییدنش را ترک کند.
مسأله 12 ـ استشمام عطری که در بازار عطرفروش ها بین صفا و مروه است استثنا شده است، پس استشمام آن جایز است.
مسأله 13 ـ اگر به پوشیدن یا خوردن یا آشامیدن چیزی که دارای عطر است ناچار گردد، واجب است که بینی اش را بگیرد. و گرفتن بینی از بوی بد جایز نیست، ولی می تواند که از آن فرار کند و دور شود.
مسأله 14 ـ خرید و فروش عطریات و نگاه به آن ها اشکالی ندارد، لیکن اجتناب از بوییدن آن ها واجب است.
مسأله 15 ـ کفّارۀ استعمال عطریات بنابر احتیاط (واجب) یک گوسفند است. و اگر استعمال عطریات را تکرار کند، چنانچه بین دو مرتبه استعمال نمودن، کفّاره را ادا کرده است، کفّاره تکرار می شود و در غیر این صورت، چنانچه این تکرار در اوقات مختلف بوده است احتیاط (واجب) دادن کفّاره است و چنانچه در یک وقت تکرار شده باشد بعید نیست که یک کفّاره کفایت کند.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 479
ششم: پوشیدن (لباس) دوخته برای مردان، مانند پیراهن و شلوار و قبا و مانند این ها، بلکه پوشیدن چیزی که شبیه به دوخته است مانند پیراهن بافته شده و یا از نمد درست شده جایز نیست. و احتیاط (واجب) آن است که از دوخته ولو این که کم باشد مانند کلاه و بند شلوار اجتناب شود، ولی بستن همیانی که پول ها در آن است، از دوخته استثنا شده است.
مسأله 16 ـ اگر نیاز به فتق بند دوخته داشته باشد جایز است، لیکن احتیاط (واجب) دادن کفّاره است. و اگر به پوشیدن دوخته مثل قبا و مانند آن ناچار گردد جایز است، ولی کفّاره بر عهدۀ او است.
مسأله 17 ـ برای زن ها پوشیدن دوخته هرطوری که باشد جایز است ولی پوشیدن «قفّازین» (نوعی دستکش) برای آن ها جایز نیست.
مسأله 18 ـ کفّارۀ پوشیدن دوخته، یک گوسفند است، پس اگر لباس های دوختۀ متعدد پوشید برای هر کدام آن ها یک گوسفند است، و اگر بعضی از لباس ها را در میان بعضی دیگر قرار داد و همه را یک دفعه پوشید احتیاط (واجب) آن است که برای هر کدام از آن ها یک کفّاره بدهد. و اگر به پوشیدن چند لباس ناچار شود جایز است ولی کفّاره ساقط نمی شود.
مسأله 19 ـ اگر لباس دوخته ـ مثلاً پیراهن ـ بپوشد و کفّاره بدهد سپس آن را درآورد و مرتبۀ دوم آن را یا پیراهن دیگر را بپوشد، برای مرتبۀ دوم بر او کفّاره واجب است و اگر چند لباس دوخته از یک نوع مانند پیراهن یا قبا را بپوشد احتیاط (واجب) آن است که کفّاره متعدد شود اگرچه در یک مجلس باشد.
هفتم: سرمه کشیدن به سیاهی که در آن زینت باشد هرچند قصد زینت را نکند. و باید احتیاط ترک نشود که از هر سرمه ای که دارای زینت است اجتناب گردد و اگر دارای بوی خوش باشد اقوی آن است که حرام است.
مسأله 20 ـ حرمت سرمه کشیدن اختصاص به زن ها ندارد، پس بر مردان هم حرام می باشد.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 480
مسأله 21 ـ در سرمه کشیدن، کفّاره نیست، ولی اگر دارای بوی خوش باشد، احتیاط (واجب) دادن کفّاره است.
مسأله 22 ـ اگر به سرمه کشیدن ناچار شود جایز است.
هشتم: نگاه کردن به آیینه؛ و فرقی بین زن و مرد نیست و کفّاره ندارد، لیکن بعد از نگاه کردن مستحب است که تلبیه بگوید و احتیاط (واجب) آن است که از نگاه کردن در آیینه اجتناب کند اگرچه به منظور آراستن خود نباشد.
مسأله 23 ـ نگاه کردن به اجسامی که صیقلی اند و به آبی که صاف است به طوری که چیزها در آن دیده می شود اشکال ندارد. و عینک در صورتی که زینت نباشد اشکالی ندارد وگرنه جایز نیست.
نهم: پوشیدن چیزی که همۀ روی پا را می پوشاند، مانند «خف» (چکمه) و جوراب و غیر این ها؛ و این اختصاص به مردها دارد و بر زن ها حرام نیست و در پوشیدن چیزی که ذکر شد کفّاره نیست و اگر نیاز به پوشیدن آن پیدا کند احتیاط (واجب) آن است که رویش را بشکافد.
دهم: «فسوق» است؛ و اختصاص به دروغ ندارد، بلکه شامل فحش دادن و فخر کردن به دیگران هم می شود. و در فسوق کفّاره نیست، بلکه توبه کردن از آن واجب است، و مستحب است چیزی را کفّاره بدهد و بهتر آن است که گاوی را ذبح کند.
یازدهم: «جدال» است؛ و آن گفتن: «لا والله » و «بلی والله » است و هر چیزی که در هر زبانی هم معنای آن باشد در صورتی که در مقام اثبات چیزی یا نفی آن باشد. و در صورتی که قسم به لفظ جلاله (الله ) یا مرادف آن باشد جدال می باشد. و احتیاط (واجب) آن است که سایر نام های خدای متعال مانند رحمان و رحیم و خالق آسمان ها و مانند این ها به لفظ جلاله ملحق باشد. و اما سوگند به غیرخدای متعال از مقدسات، ملحق به جدال نمی باشد.
مسأله 24 ـ اگر در جدال راستگو باشد و (حداکثر) آن را دوبار تکرار کند کفّاره ای بر او نیست و در مرتبۀ سوم کفّاره دارد که یک گوسفند می باشد. و اگر دروغگو باشد احتیاط (واجب) آن است که در مرتبۀ اول، یک گوسفند کفّاره بدهد و در مرتبۀ دوم
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 481
یک گاو و در مرتبۀ سوم یک شتر، بلکه خالی از قوت نیست.
مسأله 25 ـ اگر با دروغ جدال کند و کفّاره بدهد سپس برای مرتبۀ دوم جدال نماید، بعید نیست که یک گوسفند واجب باشد نه یک گاو. و اگر دوبار جدال کند و یک گاو کفّاره دهد سپس بار دیگر جدال نماید ظاهر این است که کفّاره اش یک گوسفند باشد و در همین فرض اگر دوبار جدال کند ظاهر این است که کفّاره اش یک گاو است نه یک شتر.
مسأله 26 ـ اگر بیشتر از سه مرتبه با راستگویی جدال نمود بر او یک گوسفند است. البته اگر بعد از سه مرتبه کفّاره بدهد سپس سه مرتبه (دیگر) و بیشتر جدال نماید کفّارۀ دیگری بر او واجب است. و اگر به دروغ ده مرتبه یا بیشتر جدال نماید کفّاره اش یک شتر است اما اگر بعد از سه مرتبه یا بیشتر کفّاره بدهد سپس جدال نماید کفّاره به ترتیب گذشته تکرار می شود.
مسأله 27 ـ در مقام ناچاری برای ثابت کردن حقی یا باطل کردن باطلی، قسم به لفظ جلاله و غیر آن جایز است.
دوازدهم: کشتن جانوران بدن، از قبیل شپش و کَکْ و مانند این ها. و همچنین است حیواناتی که در بدن دیگر حیوانات می باشند. و انداختن آن ها از بدن و انتقال دادن آن ها از جایشان به جایی که از آن می افتند جایز نیست، بلکه احتیاط (واجب) آن است که آن ها را به جایی که در معرض سقوط می باشند انتقال ندهد؛ بلکه احوط أولی آن است که آن ها را به جایی که محل اوّلی شان بیشتر آن ها را حفظ می کند انتقال ندهد. و بعید نیست که در کشتن آن ها کفّاره نباشد، لیکن احتیاط (مستحب) آن است که مشتی از طعام صدقه بدهد.
سیزدهم: انگشتر به دست کردن به جهت زینت؛ پس اگر برای استحباب یا خاصیتی که در آن است باشد نه برای زینت، اشکالی در آن نیست. و احتیاط (واجب) آن است که حنا را برای زینت استعمال نکند، بلکه اگر در حنا زینت باشد احتیاط (واجب) ترک آن است اگرچه قصد زینت را نداشته باشد، بلکه در این دو صورت، حرمت، خالی از وجه نیست. و اگر قبل از احرام برای زینت یا غیر آن استعمال کرده باشد اشکالی در آن نیست ولو این که اثر آن در حال احرام باقی باشد. و در انگشتر به دست کردن و حنا بستن
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 482
کفّاره نیست اگرچه فعل حرام انجام داده است.
چهاردهم: پوشیدن زن زیور را برای زینت، پس اگر زینت باشد احتیاط (واجب) ترک آن است اگرچه قصد زینت ننماید، بلکه حرمت آن خالی از قوت نیست، ولی زیوری که قبل از احرام عادت به آن داشته است اشکال ندارد و بیرون آوردن آن واجب نیست، لیکن نشان دادن آن به مردان حتی شوهرش بر او حرام است و در پوشیدن زیورها کفّاره نیست اگرچه فعل حرام انجام داده است.
پانزدهم: روغن مالیدن؛ اگرچه دارای بوی خوش نباشد؛ بلکه مالیدن روغنی که دارای بوی خوش است قبل از احرام، در صورتی که بوی آن تا وقت احرام باقی می ماند جایز نیست، ولی در صورت اضطرار، مالیدن روغن اشکالی ندارد. و خوردن روغنی که دارای بوی خوش نیست اشکالی ندارد. و اگر روغن دارای بوی خوش باشد کفّاره اش یک گوسفند است حتی برای کسی که اضطرار به آن دارد. و اگر دارای بوی خوش نباشد چیزی بر او نیست.
شانزدهم: ازاله (برطرف نمودن) مو؛ زیاد و کم آن حتی یک مو از سر و ریش و بقیۀ بدن، چه با تراشیدن یا کندن یا غیر آن ها به هر نحوی که باشد ولو این که با استعمال «نوره» باشد، چه مو را از (بدن) خود ازاله کند یا از غیر خودش ولو این که آن دیگری محل باشد.
مسأله 28 ـ به جهت ضرورت، ازالۀ مو اشکالی ندارد، مانند جلوگیری از شپش و اذیت رساندن مو به چشم مثلاً و مویی که در حال وضو یا غسل بدون قصد ازالۀ آن، می افتد اشکالی ندارد.
مسأله 29 ـ کفّارۀ تراشیدن سر اگر غیر ضروری باشد بنابر احتیاط (واجب) یک گوسفند است، بلکه وجوب این کفّاره بعید نیست. و اگر تراشیدن آن به خاطر ناچاری باشد (کفّاره اش) دوازده مدّ طعام به شش فقیر که به هر کدامشان دو مدّ داده شود، یا ذبح یک گوسفند یا روزۀ سه روز است و احتیاط (واجب) آن است که در ازالۀ موی سر که با تراشیدن نباشد کفّارۀ تراشیدن باشد.
مسأله 30 ـ کفّارۀ کندن موی زیر هر دو بغل یک گوسفند است و احتیاط (واجب) آن
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 483
است که همین کفّاره (گوسفند) برای کندن موی یکی از آن ها نیز می باشد. و اگر دستی به مویش بکشد و یک مو یا بیشتر بیفتد احتیاطاً یک کف طعام صدقه بدهد.
هفدهم: پوشاندن مرد است سر خود را با هرچه که آن را بپوشاند؛ حتی بنابر احتیاط (واجب) با گیاه و حنا و گِل و مانند این ها، بلکه احتیاط (واجب) آن است که چیزی را برسر نگذارد که به وسیلۀ آن سرش پوشیده شود؛ و قسمتی از سر در حکم تمام سر است و ظاهراً گوش، قسمتی از سر می باشد، پس پوشاندن آن جایز نیست. و بند مشک آب و دستمال سر برای سردرد، از این حکم استثنا شده است.
مسأله 31 ـ فروبردن سر به زیر آب و دیگر مایعات جایز نیست، بلکه قسمتی از سر حتی گوش را جایز نیست در چیزی فروبرد که آن را می پوشاند. و در وقت خوابیدن پوشاندن سر جایز نیست، پس اگر از روی غفلت یا فراموشی آن را پوشاند باید فوراً پوشش را برطرف کند، و در این حال لبیک گفتن مستحب بلکه احوط است. البته گذاشتن سر بر بالش و مانند آن در وقت خواب، اشکالی ندارد و پوشاندن صورتش به طور کلی اشکال ندارد.
مسأله 32 ـ کفّارۀ پوشاندن سر به هر نحوی که باشد، یک گوسفند است. و در پوشاندن قسمتی از سر هم احتیاط (واجب) یک گوسفند است. و در صورتی که به طور مکرّر سر را پوشاند، احتیاط (مستحب) تکرار کفّاره است، اگرچه بعید نیست که تکرار کفّاره واجب نباشد حتی در آن صورتی که در بین پوشاندن ها کفّاره را داده باشد اگرچه در این صورت، احتیاط بسیار مطلوب است.
مسأله 33 ـ در صورتی کفّاره واجب است که عمداً و از روی علم مخالفت کند؛ بنا بر این بر کسی که حکم را نمی داند و برشخص غافل و بر کسی که سهو کرده و فراموش نموده کفّاره واجب نیست.
هجدهم: پوشاندن زن صورت خود را با نقاب و برقع و مانند این ها حتی بادبزن. و احتیاط (واجب) آن است که روی خود را با چیزهایی که متعارف هم نیست نپوشاند مانند گیاه و گِل. و قسمتی از صورت در حکم تمام آن است، ولی گذاشتن دو دستش را بر صورتش
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 484
جایز است. و برای خواب صورت را روی بالش و مانند آن گذاشتن مانعی ندارد.
مسأله 34 ـ پوشاندن سر برای نماز بر زن واجب است، و پوشاندن مقداری از اطراف صورت به عنوان مقدمۀ (پوشاندن سر)، واجب است، لیکن وقتی از نماز فارغ شد فوراً باید آن را از روی (اطراف) صورتش بردارد.
مسأله 35 ـ جایز است به منظور پوشش از نامحرم لباسش (مثلاً چادر) را از روی سرش به روی صورتش رها کند تا به مقابل بینی بلکه تا مقابل گودی گردنش برسد و بهتر و احتیاط آن است که آن را طوری رها کند که به صورتش نچسبد ولو به این که با دستش آن را نگهدارد.
مسأله 36 ـ بر پوشاندن صورت، و فاصله نینداختن میان لباس و صورت کفّاره نیست؛ اگرچه در هر دو صورت، احوط (استحبابی) است.
نوزدهم: تظلیل (سایه قرار دادن) بالای سر برای مردان نه زنان؛ پس سایه قرار دادن بر سر، برای زن ها به هر کیفیتی باشد جایز است و همچنین برای اطفال جایز است. و در سایه قرار دادن، بین آن که در محملی باشد که روپوشی دارد که موجب در سایه قرار گرفتن است و بین اتومبیل و قطار و هواپیما و کشتی و مانند این ها که دارای سقفی می باشد که موجب در سایه قرار گرفتن است، فرقی نیست. و احتیاط (مستحب) آن است که به وسیلۀ چیزی که بالای سرش نیست سرش را در سایه قرار ندهد مانند راه رفتن در کنار محمل یا نشستن در کنار دیوارۀ کشتی که روی سرش به این وسیله سایه شود، اگرچه جواز این گونه استظلال (سایه گرفتن) خالی از قوت نیست.
مسأله 37 ـ حرمت استظلال مخصوص به وقت سیر و پیمودن منزل ها (در بین راه) است و بین سواره و غیرسواره فرقی نمی باشد، ولی اگر در منزلی مانند منی یا عرفات یا غیر این ها فرود آمد (و منزل کرد) جایز است که زیر سایۀ سقف و چادر رود و در حال راه رفتن، چتر بردارد، بنا بر این برای کسی که در منی است جایز است با چتر به کشتارگاه یا محل رمی جمرات برود؛ اگرچه احتیاط (مستحب) در ترک آن است.
مسأله 38 ـ نشستن شخص مُحرم در حال پیمودن منزل (بین راه) در محمل و غیر آن
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 485
از چیزهایی که دارای سقف است وقتی که حرکتشان در شب باشد، خلاف احتیاط (مستحب) است اگرچه جواز آن خالی از قوت نیست، پس حرکت شخص محرم با هواپیمایی که شب حرکت می کند جایز است.
مسأله 39 ـ اگر در حال پیمودن راه به جهت سرما یا گرما یا باران یا عذرهای دیگر به استظلال اضطرار پیدا کند، جایز است و کفّاره بر عهدۀ او است.
مسأله 40 ـ کفّارۀ استظلال یک گوسفند است، حتی بنابر احتیاط (واجب) اگرچه از روی عذر باشد. و اقوی آن است که یک گوسفند در احرام عمره و یک گوسفند در احرام حج کفایت می کند، اگرچه چند مرتبه در آن ها استظلال نموده باشد.
بیستم: بیرون آوردن خون از بدنش ولو با خراشیدن یا مسواک کردن باشد؛ و اما بیرون آوردن خون از بدن دیگری مثل کندن دندان او یا حجامت او اشکالی ندارد همان طور که در وقت ناچاری و نیاز، اگر از بدن خودش خون بیرون بیاورد اشکالی ندارد. و در خون انداختن ولو این که ضروری نباشد، کفّاره نیست.
بیست و یکم: کندن و چیدن همه و یا بعضی از ناخن ها از دست و یا پا؛ و بین وسیلۀ ناخن گرفتن مثل قیچی و چاقو و مانند این ها فرقی نیست. و احتیاط (واجب) آن است که ناخن را ولو با دندان و مانند آن نگیرد، بلکه احتیاط (مستحب) آن است که ناخن دست زیادی یا انگشت زیادی را (هم) نگیرد اگرچه در صورتی که زیادی بودن آن ها معلوم باشد، بعید نیست که گرفتن ناخن آن ها جایز باشد.
مسأله 41 ـ کفّارۀ هر ناخنی از دست یا پا مادامی که در هر کدام از آن ها به ده نرسیده است یک مدّ طعام می باشد، پس اگر نه ناخن پا و نه تای دست را بگیرد باید برای هر یک از آن ها یک مدّ طعام بدهد.
مسأله 42 ـ کفّارۀ گرفتن تمام ناخن های دست یک گوسفند است، و کفّارۀ گرفتن تمام ناخن های پا (هم) یک گوسفند است، ولی اگر ناخن های پا و دست را در یک نشست بگیرد (کفّاره) برای همۀ آن ها یک گوسفند است، مگر این که میان گرفتن اوّلی (تمام ناخن های دست) و گرفتن دومی(تمام ناخن های پا) کفّاره بدهد که در این صورت دو
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 486
گوسفند بر او (واجب) است. و اگر تمام ناخن های یکی از آن ها (مثلاً دست ها) و بعضی از ناخن های دیگری (مثلاً پا) را بگیرد، برای گرفتن تمام (ناخن های دست مثلاً) یک گوسفند و برای بعضی (از ناخن های پا مثلاً) برای هر ناخنی، یک مدّ طعام (واجب) است. و اگر تمام ناخن های یکی از آن ها (مثلاً دست) را در یک یا دو نشست و تمام ناخن های دیگری (مثلاً پا) را در یک یا دو نشست دیگر بگیرد بر او دو گوسفند (واجب) است. و اگر تمام ناخن های دستش را در نشست های متعددی بگیرد بر او یک گوسفند (واجب) است؛ و همچنین است در گرفتن ناخن پا.
مسأله 43 ـ اگر ناخن های دست یا پایش کمتر از ده باشد و همه را بگیرد (کفّاره) برای هر ناخن یک مدّ طعام است و احتیاط (مستحب) قربانی نمودن یک گوسفند است. و اگر بیشتر از ده ناخن باشد و همه را بگیرد بر عهدۀ او یک گوسفند است. و بنابر احتیاط (واجب) همچنین است اگر تمام ناخن های اصلی اش را بگیرد. و اگر بعضی از ناخن های اصلی و بعضی از ناخن های زیادی را بگیرد (کفّاره) هر یک از ناخن های اصلی یک مدّ طعام است و اولی و احوط آن است که برای هر یک از ناخن های زیادی (هم) یک مدّ طعام کفّاره بدهد.
مسأله 44 ـ اگر به گرفتن تمام ناخن هایش یا بعضی از آن ها ناچار گردد، گرفتن آن جایز است و احتیاطاً کفّاره را به نحوی که ذکر شد ادا نماید.
بیست و دوم: کندن دندان است ولو این که خون نیاید؛ بنابر احتیاط (واجب) و کفّاره اش بنابر احتیاط (واجب) یک گوسفند است.
بیست و سوم: کندن درخت و گیاهی که در حرم روییده اند و بریدن آن ها؛ و مواردی از آن استثنا شده است اول: آنچه که در خانه و منزلش بعد از آن که خانه و منزل او گردیده، بروید، که اگر خودش آن ها را کاشته باشد کندن و بریدن آن ها جایز است. و اگر خودش درخت را نکاشته باشد احتیاط (مستحب) ترک آن است؛ اگرچه اقوی جواز است. و اگر گیاه را خودش نکاشته باشد احتیاط را ترک نکند (و آن را نکند و قطع نکند). و اگر خانه ای بخرد که در آن درخت و گیاه باشد، قطع آن ها جایز نیست. مورد دوم: درخت میوه ها و
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 487
درخت خرما؛ چه خدای متعال آن را رویانده باشد و چه انسان. مورد سوم: اذخر، و آن گیاهی است.
مسأله 45 ـ اگر درختی را که بریدن آن جایز نیست قطع کند یا بکَند چنانچه بزرگ باشد بر عهدۀ او یک گاو و اگر کوچک باشد بر عهدۀ او یک گوسفند است، بنابر احتیاط (واجب).
مسأله 46 ـ اگر قسمتی از درخت را قطع کند اقوی آن است که باید قیمت آن را کفّاره بدهد و در کندن گیاه کفّاره ای نیست مگر استغفار.
مسأله 47 ـ اگر به طور متعارف راه برود و گیاهی را قطع کند اشکالی ندارد، همان طور که می تواند شترش را با گیاه علف دهد لیکن نباید او علف ها را برای شتر قطع کند.
مسأله 48 ـ برای شخصی هم که مُحل است بریدن درخت و گیاه از حرم، در جایی که برای محرم جایز نیست، جایز نمی باشد.
بیست و چهارم: بر تن کردن اسلحه بنابر احتیاط (واجب) مثل شمشیر و خنجر و تپانچه و مانند این ها از چیزهایی که اسباب جنگ محسوب می شود مگر به خاطر ناچاری. و مکروه است سلاح را همراه بردارد در صورتی که بر تن نکند و ظاهر باشد، و احتیاط (مستحب) ترک آن است.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 488