کتاب زکات

کسی که زکات فطره بر او واجب است

کسی که زکات فطره بر او واجب است

مسأله 1 ـ‏ زکات فطره بر شخص مکلّف و آزادی که فعلاً بی نیاز یا در حکم بی نیاز‏‎ ‎‏باشد (یعنی مخارج سال خود را فعلاً دارد یا کسب و کاری دارد که به تدریج آن را تأمین‏‎ ‎‏می کند) واجب است؛ پس نه بر کودک واجب است و نه بر دیوانه ـ هرچند که دیوانۀ‏‎ ‎‏ادواری باشد اگر غروب شب عید، دور جنون او باشد ـ و بر ولیّ آن دو واجب نیست که از‏‎ ‎‏جانب آنان از مالشان زکات فطره را ادا کنند، بلکه اقوی آن است که زکات کسانی که‏‎ ‎‏نان خور کودک و دیوانه می باشند از گردن آن دو ساقط است. و بر کسی که هنگام غروب‏‎ ‎‏شب عید بی هوش باشد واجب نیست، و بر بنده واجب نیست. و شخص فقیری که‏‎ ‎‏مخارج سال خود و عیال خود را علاوه بر مقداری که به اندازۀ بدهی و مستثنیات آن باشد،‏‎ ‎‏نه فعلاً و نه تدریجاً، ندارد زکات فطره واجب نیست. و احتیاط (واجب) آن است که‏‎ ‎‏بدهی که در همین سال سررسید آن باشد ملاحظه شود نه بدهی های دیگر. البته احتیاط‏‎ ‎‏بهتر آن است که هرکس که از مخارج شبانه روزش به اندازۀ یک صاع اضافه دارد زکات‏‎ ‎‏فطره را بدهد، بلکه برای فقیر مطلقا (اگرچه به این اندازه هم اضافه نداشته باشد) مستحب‏‎ ‎‏است که زکات فطره را بدهد ولو به این که یک صاع را بر نان خورهای خود دور بگرداند‏‎ ‎‏(یعنی به قصد فطره به یکی از عیالاتش بدهد و او به همین قصد به دیگری تا نفر آخر) و‏‎ ‎‏بعد از آن که دور به آخر رسید آن را به فردی که از خودشان نباشد به عنوان زکات بدهد،‏‎ ‎‏این در صورتی است که میان آنان فرد غیرمکلّفی نباشد وگرنه احتیاط (واجب) آن است‏‎ ‎‏که در دور گرداندن برمکلّفین اکتفا کند؛ و اگر ولیّ زکات فطره را از طرف غیرمکلّف بگیرد‏‎ ‎‏آن را به مصرف خود او برساند و به دیگری رد نکند.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 391
مسأله 2 ـ‏ وجود شرایط مزبور هنگام غروب شب عید معتبر است؛ یعنی کمی قبل از‏‎ ‎‏دخول شب عید اگرچه یک لحظه باشد به طوری که دارای شرایط باشد سپس غروب را‏‎ ‎‏درک کند؛ بنا بر این اگر قبل از غروب شرایط را داشته و هنگام غروب شرایط از بین برود‏‎ ‎‏کافی نیست و (همچنین) اگر هنگام غروب نباشد و بعد از آن حاصل شود. بنا بر این زکات‏‎ ‎‏بر کسی که هنگام غروب مثلاً بالغ شود یا جنون او برطرف شود واجب است و بر کسی که‏‎ ‎‏بعد از آن بالغ شود یا جنونش برطرف شود واجب نیست؛ البته اگر واجد شرایط شدن تا‏‎ ‎‏قبل از ظهر روز عید باشد مستحب است زکات فطره را بدهد.‏

مسأله 3 ـ‏ کسی که شرایط مزبور را به طور کامل دارا باشد، باید برای خودش و کسی که‏‎ ‎‏نان او را می دهد ـ مسلمان باشد یا کافر، آزاد باشد یا بنده، صغیر باشد یا کبیر، حتی نوزادی‏‎ ‎‏که ولو یک لحظه قبل از هلال شوّال به دنیا آمده ـ زکات فطره را بدهد. و همچنین برای‏‎ ‎‏تمام کسانی که قبل از هلال شوّال نانخور او شوند حتی میهمان، ولو چیزی هم نخورد‏‎ ‎‏درصورتی که صدق کند که از جمله کسانی است که نانش را می دهد اگرچه صدق نکند که‏‎ ‎‏جزء خانوادۀ او است. برخلاف نوزادی که بعد از غروب متولّد شود و همچنین کسی که‏‎ ‎‏بعد از غروب نانخور او شود که فطرۀ آنان بر او واجب نیست؛ البته اگر آنچه ذکر شد قبل از‏‎ ‎‏ظهر روز عید باشد دادن زکات فطرۀ آنان مستحب است.‏

مسأله 4 ـ‏ کسی که به خاطر میهمان شدن یا نان خور دیگری بودن فطره اش بر دیگری‏‎ ‎‏واجب است، از خود او فطره ساقط است اگرچه بی نیاز بوده و اگر نان خور نمی شد همۀ‏‎ ‎‏شرایط وجوب زکات فطره را دارا بود؛ بلکه اقوی آن است که زکات از وی ساقط می شود‏‎ ‎‏اگرچه میزبان و نان ده فقیر و او غنی باشد. و احتیاط (مستحب) آن است که اگر بداند‏‎ ‎‏کسی که مخاطب به پرداخت زکات فطرۀ او است از روی فراموشی و یا از روی معصیت‏‎ ‎‏آن را نمی پردازد، خودش بپردازد اگرچه اقوی آن است که واجب نیست. و اقوی آن است‏‎ ‎‏که دادن زکات فطره بر خود میهمان در جایی که صدق نمی کند که وی جزء کسانی است‏‎ ‎‏که میزبان نانشان را می دهد واجب است؛ و لیکن سزاوار است میزبان نیز احتیاط را ترک‏‎ ‎‏نکرده و فطرۀ میهمان را علاوه بر آن که خود میهمان نیز می پردازد، بپردازد.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 392
مسأله 5 ـ‏ کسی که نزد نان خورهای خود نیست بر او واجب است زکات آنان را بدهد‏‎ ‎‏مگر آن که آن ها را وکیل نموده باشد که از مالش بپردازند و مورد اطمینان باشند‏‎ ‎‏که می پردازند.‏

مسأله 6 ـ‏ ظاهر آن است که میزان در عیال بودن (نان خور بودن)، نان خور بودن فعلی‏‎ ‎‏افراد است نه آن که صرفاً واجب النفقه باشد، اگرچه احتیاط (مستحب) مراعات یکی از دو‏‎ ‎‏امر است. پس اگر همسر دائمی داشته باشد که نان خور غیر است فطره اش بر همان غیر‏‎ ‎‏واجب است نه بر او. و اگر نان خور هیچ کس نباشد با اجتماع سایر شرایط زکات فطره بر‏‎ ‎‏خود زن واجب است، و در صورت جمع نبودن شرایط، بر هیچ کس واجب نیست و‏‎ ‎‏همچنین است حکم در مورد بنده.‏

مسأله 7 ـ‏ اگر کسی نان خور دو نفر باشد، فطرۀ او بر هر دوی آن ها واجب است در‏‎ ‎‏صورتی که هر دو تمکّن داشته باشند؛ و در صورتی که یکی از آن ها تمکن داشته باشد به‏‎ ‎‏مقدار سهم خود بر او واجب است و بر دیگری چیزی واجب نیست بنابر احتیاط (واجب)‏‎ ‎‏در هر دو صورت.‏

مسأله 8 ـ‏ فطرۀ غیرهاشمی بر هاشمی حرام است و معیار نان ده است نه نان خور‏‎ ‎‏(نان دهی که خودش هاشمی نیست نمی تواند فطرۀ هاشمی را که نان خور او است به‏‎ ‎‏هاشمی بدهد)، ولی احتیاط (مستحب) آن است که هر دو را مراعات کند.‏

مسأله 9 ـ‏ در زکات فطره مانند سایر عبادات نیّت واجب است، و کسی که زکات بر او‏‎ ‎‏واجب است می تواند خودش بپردازد و می تواند به دیگری وکالت بدهد تا بپردازد، و در‏‎ ‎‏این صورت باید وکیل قصد قربت کند. و اگر فقط در رساندن فطره به مستحقّ او را وکیل‏‎ ‎‏نماید بر خود مالک واجب است نیّت کند که آنچه را وکیل به فقیر می رساند زکات باشد و‏‎ ‎‏باقی ماندن نیّت در خزانۀ نفسش کفایت می کند و خطور دادن آن در ذهن تفصیلاً واجب‏‎ ‎‏نیست. و می تواند به دیگری وکالت دهد که از مال خودش بپردازد و سپس به او رجوع‏‎ ‎‏نماید (از او بگیرد) و این وکیل به منزلۀ کسی است که وکیل شود از مال موکّل بپردازد. و‏‎ ‎‏بعید نیست که وکالت دادن در تبرّع هم جایز باشد؛ به این ترتیب که به شخصی وکالت‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 393
‏دهد تا زکات فطرۀ او را از مال خودش بدهد بدون آن که به موکّل رجوع نماید (و عوض‏‎ ‎‏آن را بگیرد). البته اصل تبرّع به آن بدون وکالت دادن (کسی که فطره بر عهدۀ او است)‏‎ ‎‏محل اشکال است.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 394