کتاب روزه

احکام باطل کردن روزه

احکام باطل کردن روزه

مسأله 1 ـ ‏انجام مبطلاتی که قبلاً ذکر شد، همچنان که سبب واجب شدن قضا می شود،‏‎ ‎‏سبب واجب شدن کفّاره نیز هست، اگر با عمد و اختیار و بدون اکراه انجام گیرد. البته‏‎ ‎‏(واجب شدن کفّاره) در دروغ بستن به خدای تعالی و پیامبر ‏‏صلی الله علیه و آله وسلم‏‏وائمه ‏‏علیهم السلام‏‏ و در‏‎ ‎‏فرو بردن سر در آب و اماله کردن بنابر احتیاط (واجب) و در بقیۀ مبطلات بنابر اقوی‏‎ ‎‏است، بلکه در دروغ بستن بر آنان نیز وجوب کفّاره خالی از قوّت نیست. ولی قی کردن‏‎ ‎‏بنابر اقوی باعث کفّاره نمی شود و بنابر احتیاط (واجب) بین عالم و جاهل مقصّر فرقی‏‎ ‎‏نیست و اما جاهل قاصری که توجه به سؤال کردن هم نداشته، ظاهر آن است که دادن‏‎ ‎


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 327
‏کفّاره بر او واجب نیست، اگرچه احوط (استحبابی) است.‏

مسأله 2 ـ ‏کفّارۀ افطار ماه رمضان سه چیز است: آزاد کردن یک بنده، دو ماه پی در پی‏‎ ‎‏روزه گرفتن و شصت فقیر را طعام دادن، که در میان آن ها مخیّر است (که یکی از آن ها را‏‎ ‎‏انجام دهد) اگرچه در صورت امکان، احتیاط (مستحب) رعایت کردن ترتیب است (که‏‎ ‎‏اگر توانست بنده آزاد کند و اگر نتوانست روزه بگیرد و اگر نتوانست اطعام کند). و اگر به‏‎ ‎‏چیز حرامی افطار کند، مانند خوردن غذای غصبی و آشامیدن شراب و جماع کردن حرام‏‎ ‎‏و مانند آن، بنابر احتیاط (واجب) باید هر سه را انجام دهد.‏

مسأله 3 ـ ‏اگر در یک روز، چند بار کاری که روزه را باطل می کند، انجام دهد بنابر‏‎ ‎‏اقوی کفّاره تکرار نمی شود حتی در جماع، هرچند جنس کارهایی که انجام می دهد‏‎ ‎‏مختلف باشد ولیکن در جماع ترک احتیاط سزاوار نیست.‏

مسأله 4 ـ ‏در باطل کردن روزۀ ماه رمضان و نذر معیّن باید کفّاره بدهد و همچنین در‏‎ ‎‏قضای ماه رمضان اگر بعد از ظهر افطار کند، ولی در اقسام دیگر روزه ـ چه واجب باشد،‏‎ ‎‏چه مستحب، چه قبل از ظهر افطار کند یا بعد از ظهر ـ کفّاره واجب نیست. البته جمعی (از‏‎ ‎‏فقها) کفّاره را در افطار روزۀ اعتکاف وقتی که اعتکاف واجب شده باشد، واجب‏‎ ‎‏دانسته اند. و بعضی از ایشان در همه مبطلات و بعضی دیگر در خصوص جماع، کفّاره را‏‎ ‎‏واجب دانسته اند، لکن ظاهر آن است که کفّارۀ اعتکاف به جماع اختصاص دارد، همچنان‏‎ ‎‏که ظاهراً وجوب کفّاره به خاطر باطل شدن خود اعتکاف است نه برای باطل شدن روزه،‏‎ ‎‏و به همین جهت فرقی ندارد که در شب واقع شود یا در روز. البته اگر در روز ماه رمضان‏‎ ‎‏واقع شود، دو کفّاره واجب می شود، چنان که اگر در ماه رمضان (در حال اعتکاف) به غیر‏‎ ‎‏جماع، روزه را باطل کند، فقط کفّارۀ ماه رمضان واجب است.‏

مسأله 5 ـ ‏کسی که عمداً روزه خود را باطل کند، بنابر اقوی اگر برای فرار از کفّاره‏‎ ‎‏مسافرت کند (چه قبل از ظهر باشد و چه بعد از ظهر) و یا آن که بعد از ظهر، سفر نماید و‏‎ ‎‏بنابر احتیاط (واجب) در غیر این سفرها (یعنی در سفر قبل از ظهر که به منظور فرار از‏‎ ‎‏کفّاره نباشد) کفّاره از او ساقط نمی شود و همچنین اگر شخص روزه دار به مسافرت رود و‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 328
‏قبل از رسیدن به حد ترخّص، روزه خود را باطل کند، بنابر احتیاط (واجب) کفّاره ساقط‏‎ ‎‏نمی شود، بلکه اگر روزۀ خود را عمداً باطل کند، سپس عذری قهری عارض او شود، مانند‏‎ ‎‏حیض یا نفاس یا مرض یا غیر آن، بنابر احتیاط (مستحب) کفّاره ساقط نمی شود، اگرچه‏‎ ‎‏بنابر اقوی کفّاره ساقط می شود. همچنان که اگر در یوم الشک که نمی داند آخر ماه رمضان‏‎ ‎‏است یا اول شوال روزه خود را باطل کند، بعد معلوم شود که اول شوال بوده، بنابر اقوی‏‎ ‎‏کفّاره همچون قضا از او ساقط است.‏

مسأله 6 ـ ‏اگر کسی در ماه رمضان با زن خود جماع کند در حالی که هر دو روزه‏‎ ‎‏باشند، چنانچه زن راضی باشد، بر هر کدام آن ها هم کفّاره است و هم تعزیر که عبارت‏‎ ‎‏است از بیست و پنج تازیانه. و اگر مرد، زن را اکراه کرده باشد، کفّاره و تعزیر زن نیز بر مرد‏‎ ‎‏است و اگر زن را در آغاز به طوری مجبور کند که اختیار و اراده از او گرفته شود و بعد در‏‎ ‎‏بین جماع راضی شود، بنابر اقوی، بر مرد دو کفّاره و بر زن یک کفّاره واجب است. و اگر‏‎ ‎‏اکراه به طوری باشد که زن عمل را با اراده (ولی از ترس) انجام دهد، هرچند اکراه شده‏‎ ‎‏باشد، بنابر اقوی بر مرد دو کفّاره است و بر زن کفّاره نیست و ظاهراً تعزیر هم، چنین‏‎ ‎‏است. و زن اجنبی که اکراه شود، در حکم به زن خودش ملحق نمی شود (و کفّاره و تعزیر‏‎ ‎‏او بر عهده مرد نیست). و در مورد زن خودش بین زن دائم و منقطع فرقی نیست، و اگر‏‎ ‎‏زن، شوهرش را اکراه کند،چیزی از (کفّاره و تعزیر) مرد بر عهدۀ زن نیست.‏

مسأله 7 ـ ‏کسی که به واسطه مسافرت یا مرضی روزه نمی گیرد، جایز نیست که زن‏‎ ‎‏روزه دار خود را وادار به جماع کند و اگر او را اکراه کند، بنابر احتیاط (واجب) باید کفّاره او‏‎ ‎‏را بدهد.‏

مسأله 8 ـ ‏کفّاره در طعام دادن به فقرا یا در سیر کردن آنان یا در تسلیم نمودن یک مدّ‏‎ ‎‏(که نزدیک ده سیر است) گندم یا جو یا آرد یا برنج یا نان و یا غیر آن از اقسام دیگر طعام،‏‎ ‎‏صرف می شود. و احتیاط (مستحب) آن است که به هر کدام دو مدّ از طعام بدهد. و در یک‏‎ ‎‏کفّاره اگر دسترسی به شصت فقیر ممکن باشد، سیر کردن یک فقیر دوبار یا چند بار و یا دو‏‎ ‎‏مد یا چند مدّ به یک نفر دادن کفایت نمی کند، بلکه باید شصت نفر باشند. ولی اگر یک‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 329
‏فقیر چند نفر عایله داشته باشد، می تواند به تعداد نفرات عایله اش برای هر کدام یک مدّ‏‎ ‎‏طعام به او بدهد، در صورتی که مطمئن باشد که به آنان می خوراند و یا می دهد. و مدّ یک‏‎ ‎‏چهارم صاع است و صاع ششصد و چهارده مثقال و یک چهارم مثقال است.‏

مسأله 9 ـ ‏دادن کفّارۀ روزه یا غیر آن از طرف میّت، تبرّعاً (بدون درخواست عوض)‏‎ ‎‏جایز است، ولی تبرّع آن از طرف کسی که زنده است، اشکال دارد و احتیاط (واجب) آن‏‎ ‎‏است که تبرّع نکند، مخصوصاً در کفّاره روزه.‏

مسأله 10 ـ ‏در تحقق پی در پی بودن دو ماه روزه (که در کفّاره ماه رمضان لازم است)‏‎ ‎‏روزۀ ماه اول و یک روز ماه دوم که پی در پی باشد، کفایت می کند و در بقیه آن می تواند‏‎ ‎‏حتی با اختیار، تفرقه بیندازد و اگر در بین روزهایی که باید پی در پی روزه بگیرد، بدون‏‎ ‎‏عذری روزه اش را بخورد، باید آن ها را از سر بگیرد و اگر عذری داشته باشد، مانند مرض‏‎ ‎‏و حیض و نفاس و مسافرت اضطراری لازم نیست از سر بگیرد، بلکه باقی مانده را‏‎ ‎‏می آورد (و کافی است) و از موارد عذر این است که نیّت را فراموش کند تا وقت آن‏‎ ‎‏بگذرد، یعنی بعد از ظهر یادش بیاید.‏

مسأله 11 ـ ‏اگر از هر سه نوع کفّاره ماه رمضان ناتوان باشد، باید به مقداری که می تواند،‏‎ ‎‏صدقه بدهد و اگر از صدقه دادن هم ناتوان باشد، باید استغفار کند، اگرچه یک مرتبه باشد‏‎ ‎‏و احتیاط (واجب) آن است که اگر بعد از استغفار، توانایی یافت، کفّاره را بدهد.‏

مسأله 12 ـ ‏در چند مورد قضای روزه واجب است و کفّاره واجب نیست:‏

اول: ‏در جایی که شخصی که در شب جنب شده است، بعد از بیدار شدن دوباره‏‎ ‎‏بخوابد و خوابش تا اذان صبح ادامه پیدا کند و همچنین است بنابر اقوی، اگر بعد از دو بار‏‎ ‎‏بیدار شدن برای مرتبه سوم بخوابد، اگرچه احتیاط (مستحب) شدید این است که در این‏‎ ‎‏صورت کفّاره هم واجب باشد. و خوابی را که در آن محتلم شده، خواب اول حساب‏‎ ‎‏نمی شود که خواب بعد از آن خواب دوم باشد، لیکن ترک احتیاطی که گذشت‏‎ ‎‏سزاوار نیست.‏

دوم: ‏در صورتی که به خاطر نیّت نکردن یا ریا کردن یا نیّت این که روزه نباشد، روزه‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 330
‏خود را باطل کند، ولی کاری که روزه را باطل می کند، انجام ندهد.‏

سوم: ‏وقتی که غسل جنابت را فراموش کند و یک روز یا چند روز بر او بگذرد،‏‎ ‎‏همان طور که گذشت.‏

چهارم: ‏در جایی که بدون این که تحقیق کند صبح شده یا نه، کاری که روزه را باطل‏‎ ‎‏می کند انجام دهد، سپس روشن شود که قبلاً سپیدۀ صبح طلوع کرده بوده است، با آن که‏‎ ‎‏قدرت تحقیق داشته، بلکه بنابر احتیاط (واجب) اگرچه عاجز باشد. وهمچنین است اگر‏‎ ‎‏تحقیق کند و یقین به باقی بودن شب نکند به این که گمان کند که صبح شده یا شک کند، که‏‎ ‎‏بنابر احتیاط (مستحب) قضای روزه در هر دو صورت لازم است؛ گرچه اقوی آن است که‏‎ ‎‏در صورت پیدا شدن گمان به باقی بودن شب، قضا واجب نیست، بلکه در صورت پیدا‏‎ ‎‏شدن شک نیز، واجب نبودن قضا خالی از قوّت نیست. چنان که اگر تحقیق کند و یقین کند‏‎ ‎‏که شب باقی است و چیزی بخورد و بعد خلاف آن معلوم شود (که صبح بوده است)‏‎ ‎‏روزه اش صحیح است. این ها مربوط به روزۀ ماه رمضان است، اما غیر روزۀ ماه رمضان از‏‎ ‎‏اقسام دیگر روزه، حتی واجب معیّن ظاهر آن است که با خوردن بعد از اذان صبح مطلقا‏‎ ‎‏باطل می شود، حتی در صورتی که تحقیق کند و یقین کند که شب باقی است.‏

پنجم: ‏آن که کسی خبر دهد به بقای شب و به گفتۀ او اعتماد کرده و چیزی بخورد، بعد‏‎ ‎‏معلوم شود، صبح بوده است.‏

ششم: ‏آن که کسی خبر دهد، صبح شده و به خیال آن که او شوخی می کند، اعتنا نکند و‏‎ ‎‏چیزی بخورد (و بعد معلوم شود صبح بوده است).‏

مسأله 13 ـ ‏کسی که یقین ندارد صبح شده، می تواند بدون تحقیق کاری که روزه را باطل‏‎ ‎‏می کند، انجام دهد. بنا بر این اگر در این صورت بخورد یا بیاشامد و معلوم نشود که صبح‏‎ ‎‏بوده یا نه، چیزی بر او نیست. و اما اگر یقین نکند که شب شده، نمی تواند افطار کند،‏‎ ‎‏بنا بر این اگر با این حال افطار کند، قضا و کفّاره بر او واجب است. اگرچه (تا آخر) یقین‏‎ ‎‏نکند که روز باقی بوده و بر شکّش باقی بماند.‏

هفتم: ‏آن که کسی خبر دهد، شب شده و به گفتۀ او اعتماد نموده و افطار کند و معلوم‏‎ ‎‏شود که شب نبوده، اگر گوینده از کسانی باشد که بتوان به گفتۀ او اعتماد کرد، مانند این که‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 331
‏دو نفر عادل بلکه یک عادل خبر دهد، وگرنه، بنابر اقوی کفّاره هم واجب است.‏

هشتم: ‏آن که در هوای صاف به واسطۀ تاریکی یقین کند که شب شده و افطار کند، بعد‏‎ ‎‏معلوم شود که شب نبوده، ولی اگر علّتی (مانند ابر و غبار شدید) در هوا باشد ولذا گمان‏‎ ‎‏کند شب شده و افطار کند، بعد معلوم شود اشتباه کرده (و مغرب نبوده)، قضا بر او‏‎ ‎‏واجب نیست.‏

نهم: ‏آن که برای خنک شدن به وسیله مضمضه یا غیر آن آب را در دهان کند و بی اختیار‏‎ ‎‏داخل حلق شود. و همچنین است اگر آب را بی جهت در دهان نماید (وبی اختیار فرو رود‏‎ ‎‏قضای روزه واجب است) و اما اگر فراموش کند (که روزه است) و آب را فرو ببرد قضا بر‏‎ ‎‏او واجب نیست. و همچنین است اگر برای وضوی نماز مضمضه کند و بی اختیار فرو رود‏‎ ‎‏قضا بر او واجب نیست. و احتیاط (مستحب) آن است که به موردی که وضو برای نماز‏‎ ‎‏واجب باشد اکتفا شود، اگرچه واجب نبودن قضا (در مضمضه) برای هر وضویی بلکه‏‎ ‎‏برای مطلق طهارت، خالی از قوّت نیست.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 332