کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)

بحثی پیرامون خصوصی سازی واحدهای تولیدی دولتی در ایران

بحثی پیرامون: خصوصی سازی واحدهای تولیدی دولتی در ایران 

 

 دکتر علی صادقی تهرانی 

‏ ‏

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

لَیْسَ البِّرَ اَنْ توَلّوْ وُجُوهکُمْ قبْلَ المَشرِقِ وَ المَغْرب

‏«مالکیت در اسلام پذیرفته شده است، ولکن اسلام در چیزهایی که حق مالکیت به‏‎ ‎‏آنها تعلق می گیرد، و نیز در شیوه و شرایط پیدا شدن این حق، دستوراتی داده است که نظام‏‎ ‎‏اقتصادی اسلام را و نیز روابط اقتصادی در جامعه اسلامی را از روابط و نظام اقتصادی‏‎ ‎‏سرمایه داری امروز دنیا جدا می کند؛ و اگر این حدود و شرایط مراعات شود، جامعه نه‏‎ ‎‏مشکلات و نابرابریهای دنیای سرمایه داری امروز را پیدا می کند و نه دولت اسلامی به‏‎ ‎‏بهانه های مختلف، هر گونه آزادی را از انسانها سلب می کند.» ‏

‏موضوع سخنم «خصوصی‏‏ ‏‏سازی واحدهای تولیدی دولتی» است. این مسألۀ اقتصادی‏‎ ‎‏مهم عصر حاضر را از دیدگاه نظام شناسی طرح کرده و نظراتم را مبتنی بر اصول و احکام‏‎ ‎‏اقتصادی اسلام و دستاوردهای تجربۀ تمدن اسلامی و تجربیات عصر حاضر، به صورتتفسیری بر گفتار حضرت امام(ره) عرضه می دارم. ‏

‏ ‏

‏مسأله چیست؟ ‏

‏بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تمایل عمومی به ملی کردن منابع ثروت در زمینۀ‏‎ ‎‏اوضاع نابسامان واحدهای بزرگ صنعتی، مالی و کشاورزی کشور، فرار کارفرمایان و‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 221
‏سرمایه‏‏ ‏‏داران وابسته به دربار به خارج و تنفر انقلابی علیه آنان، دولت را بر آن داشت تا‏‎ ‎‏مبتنی بر قانون «حفاظت و توسعۀ صنایع ایران» شرکتهای زیادی را (حدود 500 شرکت)‏‎ ‎‏تحت بندهای قانونی (الف، ب، ج، د) زیر پوشش بگیرد و به نوعی خاص ملی کند. این‏‎ ‎‏برنامه که از آغاز پیروزی تا دهم تیرماه 1358 طراحی و قانونگذاری شد و بسرعت به اجرا‏‎ ‎‏درآمد، موجب نجات سریع اقتصاد کشور از بلاتکلیفی و ورشکستگی نظام بانکی و‏‎ ‎‏تولیدی گردید.‏‎[1]‎‏ ‏

‏بند الف – واحدهایی را در بر گرفت که به لحاظ آثار مهم اقتصادی باید ملی‏‎ ‎‏می شدند و از شمول مالکیت بخش خصوصی خارج می گردیدند. ‏

‏بند ب – سهام افراد خاصی را مصادره می نمود که وابستگی بیّن به دربار و فساد‏‎ ‎‏سیاسی و اقتصادی در حکومت سابق داشتند. ‏

‏بند ج – واحدهایی را شامل می شد که بدهی آنها نسبت به دارایی از مرز تعیین شده ای‏‎ ‎‏می گذشت، و به خاطر ورشکستگی و نابسامانی مالی باید در اختیار دولت قرار می گرفتند.‏‎ ‎‏بند د - در قانون حفاظت، بقیه واحدها به نام بند د خوانده شدند؛ تمامی واحدهای‏‎ ‎‏اقتصادی جامعه که حقوق مالکیت در آنها بلااشکال به نظر می رسید می توانستند به‏‎ ‎‏فعالیت ادامه دهند. ‏

‏واحدهای تحت پوشش دولت که بدین ترتیب به دست آمد، به مرور تقسیمات و‏‎ ‎‏سازماندهیهای جدیدی یافت و سرانجام در اختیار نهادهای انقلاب اسلامی، سازمان‏‎ ‎‏صنایع ملی ایران، وزارت صنایع سنگین و دیگر وزارتخانه ها قرار گرفت. این اقدام، در‏‎ ‎‏زمینۀ سابقۀ مالکیت وسیع دولتی در صنایع و دخالت مستقیم دولت در اقتصاد که از آغاز‏‎ ‎‏رژیم پهلوی به وجود آمد، بر مسئولیتهای کارفرمایی و شمول مالکیت بخش دولتی بشدت‏‎ ‎‏افزود. افزایشی که بیش از ظرفیت هر دولت و از آن جمله دولتهای بعد از انقلاب بود. لزوم‏‎ ‎‏واگذاری واحدهای تولیدی دولتی به بخش خصوصی و کاهش سریع بار مسئولیتهای‏‎ ‎‏اقتصادی دولت که از ابتدا مورد توجه و تأکید صاحبنظران توسعۀ اقتصادی بود، به مرور،‏‎ ‎‏کاملاً احساس شد. بعد از پایان جنگ تحمیلی و عمدتاً از آغاز اجرای برنامۀ اول توسعه،‏‎ ‎‏مسأله واگذاری مورد توجه خاص قرار گرفت، و بدین منظور بازار بورس فعال گردید. ‏

‏کمیسیونی ویژه از سال 1368 به بررسی پرداخت و بالاخره به اتخاذ سیاستی مشخص رسید‏‎ ‎‏و نتایج به صورت مصوبۀ دولت در خرداد سال 70 جهت اجرا ابلاغ شد. ‏


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 222
‏در روش واگذاری مصوّب، اولویت به واگذاری از طریق توزیع سهام در بازار بورس‏‎ ‎‏اوراق بهادار داده شد، و انتخاب بقیۀ روشها به کسب اجازه از کمیسیون موکول گردید. ‏

‏ ‏

‏سابقۀ واگذاری در ایران ‏

‏سابقۀ واگذاری واحدهای تولیدی دولتی به بخش خصوصی، پس از تجربۀ ناموفقی‏‎ ‎‏طی برنامۀ دوم، به برنامه سوم (46 - 1341)  باز می گردد. خصوصی‏‏ ‏‏سازی به عنوان یکی از‏‎ ‎‏اصول انقلاب به اصطلاح سفید معرفی شد؛ و متعاقب آن سهام 33 کارخانه که حدود 40‏‎ ‎‏درصد مقدار پیش‏‏ ‏‏بینی شده بود به بخش خصوصی واگذار گردید.‏‎[2]‎‏ ‏

‏از سال 1351 به بعد، طرح وسیع دیگری  تبلیغ شد و سرانجام قانون گسترش مالکیت‏‎ ‎‏واحدهای تولیدی در تیر 1354 به تصویب رسید. ‏

‏به موجب آن می بایستی تا 99 درصد سهام واحدهای دولتی و تا 49 درصد سهام‏‎ ‎‏شرکتهای بزرگ صنعتی بخش خصوصی به کارگران و کارکنان همان واحدها، سپس به‏‎ ‎‏کشاورزان و به عموم مردم عرضه شود. سازمان مالی و گسترش مالکیت واحدهای تولیدی و‏‎ ‎‏نیز شرکت ملی سرمایه گذاری جهت تسهیل واگذاری سهام به نیروی کار، فعال گردید. تا‏‎ ‎‏1357 سهام شرکتهای دولتی عرضه نشد، اما در مورد شرکتهای تولیدی بزرگ بخش‏‎ ‎‏خصوصی متجاوز از 130 شرکت تا 20 درصد سهام خود را مطابق قانون گسترش به بازار‏‎ ‎‏عرضه کردند؛ و لذا عملاً از طریق سازمان مالی گسترش مالکیت واحدهای تولیدی و‏‎ ‎‏شرکت ملی سرمایه گذاری (شرکت نیمه دولتی) موجبات گسترش حضور دولت در‏‎ ‎‏فعالیتهای تولیدی فراهم شد و فرار سرمایه ها در اواخر دوران رژیم گذشته تسهیل گردید.‏‎[3]‎‏ ‏

‏برآورد تفکیک سرمایۀ صنعتی غیرنفتی در 1357 بر اساس قیمتهای ثابت 1356 ارقام‏‎ ‎‏زیر را نشان می دهد:‏

‏ ‏

       ‏میلیارد ریال‏ ‏سهم درصد‏

‏سرمایۀ بخش عمومی‏    ‏9/703‏ ‏5/39‏

‏سرمایۀ بخش کوچک و روستایی‏ ‏3/284‏ ‏9/15‏

‏سرمایۀ بخش خصوصی متوسط و بزرگ ‏ ‏795‏ ‏6/44‏

جمع:            3/1783 100

‏پس از ملی شدن در سال 1358 ارقام به صورت زیر درآمد. ‏


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 223
‏میلیارد ریال‏ ‏سهم درصد‏

‏سرمایۀ بخش عمومی‏    ‏4/1260‏ ‏7/70‏

‏سرمایۀ بخش کوچک و روستایی‏ ‏3/284‏ ‏9/15‏

‏سرمایۀ بخش خصوصی متوسط و بزرگ‏ ‏5/228‏ ‏4/13‏

جمع:            2/1773 100

‏سرمایۀ ملی شده حدود 5 / 556 میلیارد ریال به قیمت ثابت سال 56 بوده است.‏‎[4]‎‏ ‏

‏پس از پیروزی انقلاب اسلامی و اجرای «قانون حفاظت و توسعۀ صنایع» پیوسته‏‎ ‎‏موضوع واگذاری واحدهای تولیدی دولتی تحت پوشش دولت به بخش غیردولتی مطرح‏‎ ‎‏بوده است. در سال 1360 چندین طرح بدین منظور عرضه گردید و از سال 1363، به‏‎ ‎‏دنبال گفتار حضرت امام به اعضای هیئت دولت در شهریور ماه، در مورد حدود فعالیت‏‎ ‎‏دولت و بخش خصوصی در صحنۀ اقتصاد کشور و تأکید مجدّد ایشان در 22 بهمن همان‏‎ ‎‏سال، موضوع واگذاری سهام واحدهای تولیدی دولتی و در اختیار نهادها، به کارکنان‏‎ ‎‏مستقیم و غیر مستقیم آنها مورد توجه خاص دولت و وزرای اقتصاد قرار گرفت. کمیسیونی‏‎ ‎‏در نخست‏‏ ‏‏وزیری جهت طراحی روشهای واگذاری تشکیل گردید و سرانجام به ارائه طرحی‏‎ ‎‏مشخص به شورای اقتصاد انجامید. اما عملاً چندان موفقیتی نیافت. در طرح مذکور،‏‎ ‎‏واگذاری از طریق سازمان مالی گسترش مالکیت واحدهای تولیدی و متکی بر قانون‏‎ ‎‏گسترش مالکیت واحدهای تولیدی و آییننامه های اجرای آن انجام می پذیرفت؛ و بدین‏‎ ‎‏طریق نیروی کار و کارکنان واحدها در خرید سهام از اولولیت و تسهیلات زیادی برخوردار‏‎ ‎‏می شدند. در تیر ماه 1367 تصویبنامۀ هیئت وزیران به عنوان آیینامۀ اجرایی مرحلۀ‏‎ ‎‏اول واگذاری سهام متعلق به بخش دولتی در واحدهای تولیدی به کارکنان واحدها و‏‎ ‎‏کارکنان دولت، جهت اجرا به وزارت امور اقتصادی و دارایی ابلاغ شد. این تصویبنامه نیز‏‎ ‎‏براساس قانون گسترش مالکیت واحدهای تولیدی مصوب تیرماه 1354 تنظیم گردیده بود. ‏

‏ ‏

‏سابقۀ واگذاری در غرب و دیگر مناطق‏

‏سابقۀ ملی کردن واحدهای صنعتی در غرب عمدتاً به بعد از جنگ دوم جهانی‏‎ ‎‏برمی گردد. از 1945 انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی جهت مقابله با مشکل‏‎ ‎‏ورشکستگی، بسیاری از واحدهای اقتصادی بخش خصوصی را ملی کردند. اصولاً تا‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 224
‏اواسط دهۀ هفتاد، گسترش بخش عمومی در برابر بخش خصوصی، در بسیاری از‏‎ ‎‏کشورهای صنعتی، عامل رشد و توسعۀ اقتصادی و ضامن ثبات سیاسی، از طریق بسط‏‎ ‎‏عدالت اجتماعی، تلقی می شد. از اوایل دهۀ 80، روند تحولات مالکیت صنعتی رو به‏‎ ‎‏دگرگونی گذارد، و تجربۀ تلخ ناتوانی دولتها در سراسر جهان، نسبت به کارفرمایی کارآی‏‎ ‎‏اقتصادی و شکست آنان در رقابت با بخش خصوصی ابتدا انگلستان (از 1979) و سپس‏‎ ‎‏بسیاری از دیگر کشورهای صنعتی را بر آن داشت تا خصوصی‏‏ ‏‏سازی واحدهای دولتی را در‏‎ ‎‏دستور کار بگذارند. خصوصاً مارگارت تاچر در انگلستان و ریگان در امریکا به دنبال‏‎ ‎‏ایدۀ کاهش حیطۀ دخالت دولت در امور اقتصادی برنامه های گسترده‏‏ ‏‏ای را پی ریزی‏‎ ‎‏کردند. پس از فروپاشی رسوای نظام دیکتاتوری در چهرۀ لنینیسم – استالینیسم بلوک شرق و‏‎ ‎‏گرایش اقتصادهای متمرکز دولتمدار به  اقتصاد آزاد، مسأله خصوصی‏‏ ‏‏سازی و کاهش‏‎ ‎‏قدرت اقتصادی دولت به کشورهای در حال توسعه نیز سریعاً سرایت نمود و جنبه‏‎ ‎‏بین المللی یافت.‏‎[5]‎‏ ‏

‏ ‏

‏نقد عملکرد خصوصی سازی در سالهای اخیر ‏

‏همان‏‏ ‏‏گونه که بیان گردید، در کشور ما ایران، از آغاز برنامۀ اول، یعنی سال 1358،‏‎ ‎‏خصوصی‏‏ ‏‏سازی واحدهای دولتی و تحت پوشش دولت، به عنوان بخشی از سیاست تعدیل‏‎ ‎‏اقتصادی، با سرعت و عجله دنبال شده است. بدین منظور از یک سو، سازمان بورس را‏‎ ‎‏فعال کرده‏‏ ‏‏اند و از بانکهای کشور کمک می گیرند؛ و از سوی دیگر، سهام شرکتهای گزینش‏‎ ‎‏شدۀ دولتی را به بازار سهام عرضه می دارند. و در همان حال، درصدی از سهام واحد را به‏‎ ‎‏کارگران و کارکنان، با شرایط مساعد و ویژه ای می فروشند. حجم معاملات سهام در بورس‏‎ ‎‏اوراق بهادار تهران از سال 1368 تاکنون روند صعودی داشته؛ خصوصاً در سال 1370 به‏‎ ‎‏رکورد بیسابقه ای رسیده است. ارزش سهام معامله شده که در سال 67 برابر 9936 میلیون‏‎ ‎‏ریال بود در سال 69  معادل 65000 میلیون ریال شد، و در سال 70 به حدود 5 / 7 برابر‏‎ ‎‏سال قبل رسید. در سال 70 بیش از 144 هزار نفر در خرید سهام شرکت کرده اند، و فقط‏‎ ‎‏سازمان صنایع ملی ایران حدود 200 میلیارد ریال سهم فروخته است.‏‎[6]‎‏ تعداد شرکتهای‏‎ ‎‏پذیرفته شده در بورس از 56 شرکت در سال 67 به 67 شرکت در سال 68 و 95 شرکت‏‎ ‎‏در سال 69 و 129 شرکت در سال 70 رسید.‏‎[7]‎‏ در 9 ماهۀ اول سال 70 تعداد سهام و مبلغ‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 225
‏سهام فروش رفته به ترتیب زیر بوده است ‏

معاملات سهام در 9 ماهه اول سال 70 

‏سازمان صنایع ملی ایران                             8 / 19 میلیون سهم‏ ‏2 / 155 میلیارد ریال ‏

‏سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران           5 / 2 میلیون سهم‏ ‏1 / 22 میلیار ریال ‏

‏بنیادها                                                      6 / 0 میلیون سهم‏ ‏3 / 4  میلیارد ریال ‏

‏بانکها                                                       7 / 0 میلیون سهم‏ ‏7 / 63 میلیارد ریال ‏

‏سایر (شامل معاملات دست دوم)                   9 / 0 میلیون سهم‏ ‏3 / 74 میلیارد ریال ‏

‏جمع                                                              9 / 38‏ ‏6 / 319‏

‏این مبلغ حدود 30 درصد از مجموع معاملات انجام شده در طول تاریخ فعالیت‏‎ ‎‏بورس تا پایان سال 1369 بیشتر است. و جالبتر اینکه از مبلغ 6 / 319 میلیارد ریال فروش‏‎ ‎‏سهام معادل 245 میلیارد ریال به توزیع سهام جدید اختصاص داشته است. ‏

‏در این سال، شاخص قیمت سهام 106 درصد افزایش یافته، و این بالاترین نرخ بازده‏‎ ‎‏سرمایه‏‏ ‏‏گذاری در کشور بوده است.‏‎[8]‎‏ بدین ترتیب، آمار نشان می دهد که از نظر کمی از رشد‏‎ ‎‏سریعی برخوردار بوده ایم. اما اینک، پس از سه سال از آغاز برنامۀ اول بجاست که سؤالات‏‎ ‎‏زیر را به بحث بگذاریم: آیا فروش سهام، به انتقال مدیریت و واگذاری نهایی واحدها به‏‎ ‎‏بخش خصوصی خواهد  انجامید؛ و یا عملاً فقط سهی از مالکیت دولت به فروش خواهد‏‎ ‎‏رسید و مدیریت برای دولت خواهد ماند؟ آیا خصوصی‏‏ ‏‏سازی راهی برای کسب درآمد‏‎ ‎‏ریالی و نوعی سیاست تأمین بودجه می باشد؛ و یا واقعاً دولت از قدرت تصدی خود‏‎ ‎‏می کاهد؟ و بالاخره آیا عواقب اقتصادی اجتماعی واگذاری از طریق فروش سهام و مزایده،‏‎ ‎‏کاملاً پیش‏‏ ‏‏بینی و هدایت شده‏‏ ‏‏اند؟ ‏

‏بررسی انجام شده در مورد 35 شرکتی که سهام آنها در بورس عرضه شده است، بر‏‎ ‎‏اساس آمار سال 1369 نشان می دهد که: ‏

‏الف – در 20 مورد مالکیت بخش خصوصی گسترده‏‏ ‏‏تر شده است. ‏

‏ب - در 8 مورد مالکیت بخش دولتی گسترده‏‏ ‏‏تر شده است.‏

‏پ - در 7 مورد تغییری در ترکیب مالکیت پدید نیامده است.‏‎[9]‎

‏این بررسی نشان می دهد که خصوصی‏‏ ‏‏سازی عملاً جهت مشخص و جامعی را دنبال‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 226
‏نکرده است. این در حالی است که در قانون برنامۀ اول توسعه (72 – 1368) و مصوبه‏‎ ‎‏هیأت دولت در زمینه واگذاری سهام دولتی، کاهش حجم تصدی دولت از جمله اهداف‏‎ ‎‏می باشد. تحقیقات وسیعتر و مداومی مورد نیاز است تا پیوسته عملکرد را ارزیابی کند. نه‏‎ ‎‏تنها نحوۀ تحولات مالکیت باید مورد بررسی دقیق باشد، بلکه موضوع انتقال مدیریت که از‏‎ ‎‏اهمیت بیشتری برخوردار است باید بدقت مورد توجه و تأمل قرار گیرد تا نیل به اهداف‏‎ ‎‏عمده «ارتقای کیفیت و کارآیی فعالیتها و خروج از بافت دیوانسالارانۀ اقتصادی» دولت که‏‎ ‎‏مورد توجه قانون برنامه و مصوبۀ هیأت دولت بوده است ممکن شود.‏‎[10]‎‏ ‏

‏ ‏

‏جداسازی مدیریت از مالکیت ‏

‏قانون اساسی کشور از یک طرف مالکیت وسیعی را به عنوان اموال عمومی در اختیار‏‎ ‎‏دولت گذارده است؛ و از طرف دیگر کارفرمای بزرگ شدن دولت را منع می کند. (اصول 43‏‎ ‎‏و 44). چنین حالتی شدنی و عملی است. لازمۀ خصوصی‏‏ ‏‏سازی در همه جا و همۀ موارد‏‎ ‎‏انتقال مالکیت به بخش خصوصی نیست. ضمن حفظ مالکیت دولتی و یا انتقال آن در‏‎ ‎‏مدتی طولانی، می توان مدیریت و ادارۀ واحد ها را بسرعت به بخش غیر دولتی منتقل نمود.‏‎ ‎‏اصولاً خصوصی‏‏ ‏‏سازی از طرق گوناگون عملی است؛ و از آن جمله اند: ‏

‏1 - سهمی از مالکیت دولت به صورت عرضۀ سهام در اختیار عموم قرار می گیرد،‏‎ ‎‏بدون آنکه مدیریت دولت به بخش خصوصی انتقال یابد. این نحوه خصوصی‏‏ ‏‏سازی با هیچ‏‎ ‎‏یک از اهداف آزادسازی و تعدیل اقتصادی همخوانی ندارد. در این روش دولت همه ساله‏‎ ‎‏مجبور می شود، جهت حفظ ثبات و اعتبار بازار بورس، سود غیر واقعی توزیع کند و عملاً‏‎ ‎‏سوبسیدی به صاحبان سهام بپردازد تا بازار سهام سقوط نکند. شبیه سود پس انداز در‏‎ ‎‏سیستم بانکی در دهۀ اخیر. در کشوری که مردم بازار بورس را مؤسسه‏‏ ‏‏ای دولتی می‏‏ ‏‏دانند و‏‎ ‎‏بانکهای دولتی را در بورس فعال می بینند، به امید و پشتوانۀ دولت سهمی می‏‏ ‏‏خرند. در چنین‏‎ ‎‏وضعی نوسانات اقتصادی و کاهش سود، ناگهان ضربه به اقتصاد و ثبات دولت وارد‏‎ ‎‏می آورد و دولت را با سیل فروشندگان سهام روبرو می سازد. بورس بازی، بازی خطرناکی‏‎ ‎‏است و تنظیم بازار بورس سنجیده و سالم، تدابیر پیچیده و عاقبت‏‏ ‏‏اندیشیهای پی‏‏ ‏‏گیر‏‎ ‎‏می طلبد. ‏

‏2 - در روش مشهور دیگری، از طریق فروش سهام، مدیریت و مالکیت به بخش‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 227
‏خصوصی واگذار می شود. در غرب، زادگاه روش مذکو، پس از حدود 2 قرن تجربۀ رشد‏‎ ‎‏صنعتی و ظهور سرمایه داران صنعتی و تجاری، از اوایل قرن بیستم، شرکتهای سهامی بزرگ‏‎ ‎‏در حلقۀ زنجیره ای مؤسسات اعتباری و پولی به وجود آمد و بازارهای سهام را شکل وسیع‏‎ ‎‏و بین المللی بخشید. بدین ترتیب، مالکیت سرمایه (و نه پول) در قرن اخیر عملاً به صورت‏‎ ‎‏عمومی درآمد. شرکتهای سهامی با میلیونها سهامدار جزء شکل می گرفت، و برگ سهام به‏‎ ‎‏نشان حق مالکیت بسادگی در بازارهای سهام معامله می گردید، و موضوع خرید و فروش‏‎ ‎‏روزانه بود. مالکیت سرمایه (‏‎Capital‎‏) مشابه آنچه مارکس در قرن نوزدهم پیش بینی کرده‏‎ ‎‏بود، از حالت خصوصی نوع قرون قبلی درآمد و جمعی و همگانی شد؛ اما نه به گونه ای‏‎ ‎‏مشاع، چنانکه در بلوک سوسیالیستی شرق اجرا گردید، بلکه به صورت مفروز، اما در‏‎ ‎‏سطحی عام و در تبادل، این پدیدۀ جدید در سرمایه داری که در کشور ما و حتی در بین‏‎ ‎‏صاحبنظران اقتصادی اسلامی ناشناخته مانده است، به گونه ای عملی گردید که علی‏‏ ‏‏رغم‏‎ ‎‏عمومی کردن مالکیت سرمایه به نوعی که می توان آن را مشاع مفروز خواند، منافع و قدرت‏‎ ‎‏اقتصاد گردانندگان اصلی شرکتهای مذکور هزاران برابر شد و جنبۀ بین المللی و فراملیتی‏‎ ‎‏یافت، در این نظام سهامدار جزء درآمد ناشی از سهم خود را همه ساله به دست می آورد، و‏‎ ‎‏حقی مشخص بر مالکیت سرمایه شرکت دارد؛ اما قدرت ناشی از سرمایۀ خود را به اقلیت‏‎ ‎‏سهامدار اصلی وا می‏‏ ‏‏گذارد. توان اقتصادی، قدرت سیاسی اجتماعی می آورد. پول به قدرت‏‎ ‎‏تبدیل می شود، و نظامی که قدرت ناشی از میلیونها سهم، میلیونها سهامدار را یکجا در‏‎ ‎‏اختیار سرمایه داران اصلی می گذارد به فساد قدرت می رسد. سهامداران جز پراکنده در‏‎ ‎‏سراسر جهان، امکان دخالت مستقیم در ادارۀ واحد و بهره مندی از سهم قدرت ناشی از‏‎ ‎‏سرمایه ناچیز خود را ندارند؛ و فقط به بهای سهام و سود سالیانۀ توزیعی می نگرند. اما‏‎ ‎‏جریان عظیم سرمایه که بدین طریق، در اختیار گردانندگان قرار می گیرد قدرتهای اقتصاد‏‎ ‎‏ قویتر از دولتها را به وجود آورده است. خلاصۀ کلام آنکه: اولاً مالکیت سرمایه در غرب‏‎ ‎‏حالت عمومی اما مفروز دارد، و ثانیاً در نظام سرمایه داری موجود، قدرت ناشی از مالکیت‏‎ ‎‏به اقلیت سرمایه دار اداره کننده تفویض می شود، در حالی که حقوق اقتصادی ناشی از‏‎ ‎‏مالکیت بر هر سهم، برای سهامداران محفوظ می ماند. در شوروی و بلوک مارکسیستی‏‎ ‎‏شرق، مالکیت ملی شد، و به گونه ای کاملاً مشاع به همگان تعلق گرفت، اما همگان،‏‎ ‎‏بی‏‏ ‏‏اختیار در اختیار حزب مسلط افتادند. حزب حاکم که متشکل از اقلیت ناچیزی از‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 228
‏جمعیت بود خود در تسلط کانون پر زد و بند رهبری بود. بدین سان نیروی انسانی و‏‎ ‎‏مالکیت منابع و تولید، در مالکیت دستگاه حاکمه قرار گرفت و در چهره ایدئولوژیک‏‎ ‎‏مارکسیسم، عمرطولانی هفتادساله یافت و سپس مرد، و به دوران مالکیت مشاع، اقتصاد‏‎ ‎‏متمرکز دولتی و دیکتاتوری حتی حزبی پایان داد. ‏

‏  کشور ما ایران، همچون غرب از سابقۀ سرمایه داری صنعتی برخوردار نبوده است، تا‏‎ ‎‏لااقل به تجربه و تمایل خوش سابقۀ کارفرمایان کاردان، دل خوش کنیم. فراموش نباید کرد‏‎ ‎‏که سرمایه داران صنعتی کشور که از دهۀ چهل و برنامۀ سوم شکل گرفته و فزونی یافتند،‏‎ ‎‏جملگی از دولتمردان وابسته به دربار و دلبسته به خارج و بهره‏‏ ‏‏مند از نفوذ سیاسی بودند.‏‎ ‎‏سیل اعتبارات بانکی، منابع ارزی و تسهیلات اجرایی را به نفع خود هدایت می کردند.‏‎ ‎‏قدرت سیاسی، به قدرت اقتصادی می انجامید و قشر سرمایه‏‏ ‏‏داران صنعتی و تجاری ما را‏‎ ‎‏به وجود می آورد‏‎[11]‎‏. این گروه به لحاظ احساس ناامنی سیاسی که ناشی از فساد قدرت و‏‎ ‎‏نحوۀ رشدیابی آنان بود سودهای سرشار ناشی از زدوبندهای اقتصادی و تولید انحصاری‏‎ ‎‏خود را به خارج می فرستادند. بعد از پیروزی انقلاب، وقتی باطنها آشکار گردید، قریب به‏‎ ‎‏اتفاق واحدهای تولیدی و اعتباری کشور کاملاً ورشکسته و نابسامان شده بود و میلیاردها‏‎ ‎‏دلار منابع مملکت، توسط دولتمردان به خارج صادر شده بود. قشر مذکور به همراه مدیران‏‎ ‎‏طراز اول پیرامون خود، به خارج گریختند و تجربۀ کارفرمایی و مدیریت صنعتی را در‏‎ ‎‏مقیاسی وسیع با خود بردند. نظام اقتصادی ایران تا قبل از انقلاب نه مشابه سرمایه‏‏ ‏‏داری‏‎ ‎‏غرب و نه همانند سرمایه داری دولتی شرق بود؛ بلکه باید آن را «نظام سرمایه داری‏‎ ‎‏دولتمردان» نامید که در شرایط سیاسی نه غربی و نه شرقی، یعنی نه مشابه دمکراسی غرب‏‎ ‎‏و نه همپای دیکتاتوری مستقل و متمرکز شرق به وجود آمد؛ و هم عمر رژیم سیاسی کشور‏‎ ‎‏جولان داد. در یک کلام تسلط بر منابع سرمایۀ مردم به گونه ای قانونی از طریق سهام مفروز،‏‎ ‎‏فساد سرمایه‏‏ ‏‏داری را به وجود آورده و سرمایه‏‏ ‏‏گذاری از طریق فساد قدرت از نوع شرقی یا‏‎ ‎‏ایرانی مشکل ناپایداری رشد صنعتی، فرار سرمایه ها و عقب‏‏ ‏‏ماندگی را به تجربه گذارد. ‏

‏اینک ما بر سر دو راهی انتخاب راه ایستاده‏‏ ‏‏ایم. سرمایه های ملی کشور را می ‏‏ ‏‏خواهیم‏‎ ‎‏چه کنیم؟ به چه کسانی آنها را می فروشیم و به چه قیمت و چرا؟ گروه سرمایه دار صنعتی،‏‎ ‎‏که می توانند صنایع بزرگ موجود را اداره کنند کجایند؟ آیا براستی چنین قشری را داریم؟ آیا‏‎ ‎‏لااقل بعد از پیروزی انقلاب، چنین قشری را پرورش  داده‏‏ ‏‏ایم؟ مشکلات دست و پا بند‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 229
‏تولید صنعتی چنان بوده است که تولید کنندگان قدیمی و پر تجربه و آنان  که پایبند اصول‏‎ ‎‏اخلاقی بوده اند، روزگار سخت و پر مشقتی را گذرانیده اند، و در ظرفیتی نقصانی، اگر‏‎ ‎‏مانده اند، کار می کنند. در چنین حالتی و با چنان تجربۀ تلخی، چگونه می توان انتظار‏‎ ‎‏داشت که آنان بخواهند و بتوانند صدها کارخانۀ بزرگ پر از مشکلات عظیم را در حد اداره،‏‎ ‎‏خریداری کنند؟ ‏

‏در چنین شرایطی، فروش سهام به خریداران جزء و مشارکت دادن بیش از 144 هزار‏‎ ‎‏نفر در مالکیت واحدهای دولتی، سرآغاز چه عاقبتی است؟ این سهامداران که اداره کنندۀ‏‎ ‎‏واحدها نخواهد بود. اگر اداره به دست دولت بماند که بر مشکلات اقتصادی کشور افزوده‏‎ ‎‏خواهد شد، و مشکل کمبود بودجۀ جاری دولت، از طریق تشدید معضلاتی آتی اقتصادی‏‎ ‎‏تسکین خواهد یافت. و اگر قرار است حتماً مدیریت نیز منتقل شود، کدام قشر سرمایه‏‏ ‏‏های‏‎ ‎‏ملی را تحویل خواهند گرفت؟ آیا زراندوزان سوداگر دوران جنگ تحمیلی، که در هنگامۀ‏‎ ‎‏ایثار خون و مال ملت، پولسازی کرده اند دواطلب شایسته و سزاوار تصاحب واحدهای‏‎ ‎‏اقتصادی دولتی شده‏‏ ‏‏اند؟ آیا اینان که تا دیروز به نام «تروریسم اقتصادی» خوانده می شدند‏‎ ‎‏و از تجربۀ کار کم سود کلان سرشارند، توبۀ نصوح کرده اند و با سود عادله و کار پر‏‎ ‎‏مشقت تولید صنعتی می سازند؟ آیا تاکنون عملا جلو آمده اند و یا از دور از خارج و‏‎ ‎‏داخل، شرایط می گذارند و نظام را به دنبال می کشند؟ اگر اینان، با خرید بخشی از سهام‏‎ ‎‏واحدها، در حدی که مدیریت را تصاحب کنند، پا پیش بگذارند و کنترل و ادارۀ صنایع‏‎ ‎‏کشور را عهده‏‏ ‏‏دار شوند، که نمی‏‏ ‏‏شوند، آیا ساختار صنعتی کشور اصلاح خواهد گردید و از‏‎ ‎‏ثبات و رشد برخوردار خواهد شد؟ اگر چنین امید و آرزویی داریم چه منطق اسلامی و‏‎ ‎‏برهان عقلی و شواهد تجربی ارائه می دهیم؟ ‏

‏ملاحظه می کنید که در چنین زمینه ای، واگذاری حتی بخشی از واحدهای اقتصادی‏‎ ‎‏دولتی و تحت پوشش که بیش از 73 درصد ارزش افزودۀ کل کارگاههای صنعتی کشور را به‏‎ ‎‏عهده دارند و بیش از 8 / 72 درصد نیروی کار صنعتی را اداره می کنند امری ناشدنی و‏‎ ‎‏ناسالم است.‏‎[12]‎‏ ‏

‏تا پایان سال 1372 مطابق با اهداف برنامۀ اول، باید 391 شرکت به بخش خصوصی‏‎ ‎‏واگذار شود، در حالی که روند و روش فعلی دورنمای روشنی را ارئه نمی دهد. خصوصاً با‏‎ ‎‏توجه به اینکه از اواخر سال گذشته سرعت افزایش نرخ سهام در بورس رو به کاهش بوده،‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 230
‏حجم معاملات از داغی افتاده و هنوز واگذاری به معنای کامل در حد قریب به صفر مانده‏‎ ‎‏است. باید در روش خصوصی‏‏ ‏‏سازی تجدید نظرهای اصولی صورت پذیرد و روشهای‏‎ ‎‏جاری، نقد اسلامی – اقتصادی شود. ‏

‏3 - در کشور ما، ایران همانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه و نیز بلوک شرق،‏‎ ‎‏بازار سرمایۀ متشکل و توانمند جهت خرید سرمایه گذاریهای وسیع دولتی وجود ندارد، در‏‎ ‎‏حالی که کشور ما و بیش از ما بلوک شرق، از توان مدیریتی صنعتی مناسبی برخوردار است.‏‎ ‎‏تمام صنایع دولتی و واحدهای ملی شده، از آغاز توسط مدیران تحصیلکرده و یا فنی اداره‏‎ ‎‏می شده اند و مالکیت از مدیریت در واحدهای متوسط و بزرگ جدا بوده است. بخش‏‎ ‎‏دولتی اقتصاد و نیز بخش مربوط به دولتمردان توسط مدیران اداره می شده اند و تنها در‏‎ ‎‏بخش تحتانی هرم سرمایه گذاری که از تعداد زیادی واحدهای با سرمایۀ کم و تکنولوژی‏‎ ‎‏ساده تشکیل می شود، مالکیت و مدیریت یکی بوده، مالک، بنگاه اقتصادی خویش را‏‎ ‎‏مستقیماً اداره می‏‏ ‏‏کند. این بخش که بخش خصوصی اقتصاد ما را تشکیل می دهد و در‏‎ ‎‏تولید و توزیع و تجارت، سابقۀ تاریخی درخشان دارد‏‎[13]‎‏ در قرن اخیر و در دهۀ حاضر،‏‎ ‎‏مجال رشد و شکوفایی را نیافته است تا بتواند عهده‏‏ ‏‏دار مسئولیتهای اقتصادی بزرگتر شود؛‏‎ ‎‏نه دولتمردان قبل از انقلاب، و نه دولتمردان جدید و پولسازان به دولت چسبیدۀ بعد از‏‎ ‎‏انقلاب را نباید با بخش خصوصی سنتی یکی گرفت. این خطای بزرگ، مسبب اشتباهات‏‎ ‎‏فراوان در سیاستگذاریهای اقتصادی بوده است. باری جامعۀ ما از توان مدیریت مناسبی‏‎ ‎‏برخوردار است. ‏

‏در بخش واحدهای نسبتاً مدرن و بزرگ که مدیریت از مالکیت، به لحاظ بزرگی‏‎ ‎‏سرمایه گذاری و تخصصی بودن کار جدا بوده و در بخش خصوصی سنتی، که از توان‏‎ ‎‏تاریخی غنی اما مهار شده بهره‏‏ ‏‏مند است. از این روی، خصوصی‏‏ ‏‏سازی را باید از طریق‏‎ ‎‏ایجاد انگیزۀ کار مستقل در مدیران متخصصین واحدهای تولیدی کشور آغاز نمود. قدر‏‎ ‎‏و ارج نعمت نیروی انسانی شایستۀ مدیریت را نباید کوچک شمرد، و جلب پولسازان‏‎ ‎‏سوداگر قبل و بعد از انقلاب را نباید نسبت به جذب و بسیج قشر تحصیلکرده و فنی کشور‏‎ ‎‏مقدم گرفت. ‏

‏در واقع، انتقال مدیریت به این گروه باید قبل یا همزمان با انتقال مالکیت انجام پذیرد‏‎ ‎‏و هر چه سریعتر، دولت از کارفرمایی بزرگ به در آید. ان‏‏ ‏‏شاءالله.  ‏


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 231
‏طرق واگذاری ‏

‏واگذاری واحدهای اقتصادی دولتی و تحت پوشش از طریق انتقال مدیریت می تواند‏‎ ‎‏از طرق مختلف انجام پذیرد. اگر این ایده را قابل بدانند، باید جهت انتخاب بهترین‏‎ ‎‏روشها، تحقیقات سنجیده ای را سازمان داد. در چنین نظامی تلاش بر این است که ادارۀ‏‎ ‎‏واحد تولیدی به شخصیت حقوقی متشکل از گروهی دواطلب و ذیصلاح واگذار شود تا‏‎ ‎‏واحد را اداره کنند و به صاحب سرمایه – دولت یا نهادها – طبق قرارداد فیمابین، از طریق‏‎ ‎‏عقود قانونی، مانند اجاره، اجاره به شرط تملیک، فروش اقساطی، جعاله و از این قبیل، بازده‏‎ ‎‏سرمایه را بازگردانند. در این روش، جامعه خط مقدم را سرمایه نمی داند، بلکه توان فنی و‏‎ ‎‏صلاحیت ادارۀ واحدهای صنعتی کشور را در واگذاری اولی می شمرد. نیروی فنی کار و‏‎ ‎‏قشر تحصیلکرده و مدیران موفق بخش خصوصی را به مشارکت مستقیم در تولید دعوت‏‎ ‎‏می کند و قدرت ناشی از ادارۀ واحدهای بزرگ را به این قشر وسیع می‏‏ ‏‏سپارد‏‎[14]‎‏. فقط برای‏‎ ‎‏آنکه نشان داده شود از این طریق، واگذاری ممکن و شدنی است، به روشهای زیر به‏‎ ‎‏اختصار اشاره می شود و تأکید می گردد که ارائه روشهای اجرایی دقیق و همه جانبه را باید‏‎ ‎‏از گروهی متخصص و پر تجربه در امور مدیریت صنعتی توقع داشت. ‏

‏الف: می توان از نظر مالی برای واحد، سرمایه مختصری  در نظر گرفت و مابقی ارزش‏‎ ‎‏اقتصادی کارخانه را به صورت دارایی بیان داشت. آنگاه سرمایۀ واحد به گروه واجد‏‎ ‎‏صلاحیت و داوطلب عرضه می شود تا با منابع مالی خود و یا کمک سازمانهای اعتباری‏‎ ‎‏کشور آن را خریداری کنند. در این صورت دارایی به آنان از طریق بیع به مدت، اجاره به‏‎ ‎‏شرط تملیک یا عقود دیگر واگذار می شود. در این حالت (که در مورد واحدهای نسبتاً‏‎ ‎‏کوچک کاملاً عملی به نظر می رسد) نیمی از کارگران متخصص و مدیران تولیدی، به مرور‏‎ ‎‏مالک واحدهایی می شوند که خود آن را اداره می کنند. ‏

‏ب: در حالت دوم، روش فوق دنبال می شود؛ با این تفاوت که سرمایه به صورت سهام‏‎ ‎‏ممتاز در اختیار داوطلبان واجد شرایط قانونی قرا می گیرد بقیه دارایی به صورت سهام‏‎ ‎‏به کارکنان واحد و تمامی علاقه‏‏ ‏‏مندان خرید سهام عرضه می‏‏ ‏‏شود. واحد از نظر اداره و‏‎ ‎‏مدیریت به گروه متخصص برگزیده ای تحویل می شود و دیگران به اتکای مدیران، سهام‏‎ ‎‏واحد را از بازار سهام خریداری می کنند. بدیهی است که می توان فروش سهام به کارکنان‏‎ ‎‏واحد و دیگر اقشار مورد نظر را  از تحفیفهای ویژه برخوردار نمود. ‏


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 232
‏ت: اداره بعضی از واحدهای تولیدی و خدماتی و حتی زیربنایی را که دولت به هر‏‎ ‎‏دلیلی انتقال مالکیت آنها به بخش خصوصی را صلاح نمی داند، می توان به صورت اجاره‏‎ ‎‏در اختیار گروه متخصص برگزیده گذارد، و حق بهره برداری را مادام که مطابق قرارداد عمل‏‎ ‎‏می کنند، برای آنان تضمین قانونی نمود. (جهت ملاحظۀ سوابق به پیوستهای شماره 1و 2‏‎ ‎‏و 3 مراجعه شود) جداسازی مالکیت از مدیریت و تأمل بیشتر در انتخاب روشهای‏‎ ‎‏واگذاری در جهت کاهش هر چه سریعتر بار کارفرمایی دولت. مسأله مهم تعدیل اقتصادی‏‎ ‎‏و سالم‏‏ ‏‏سازی نظام تولیدی کشور ما و دیگر کشورهای در حال توسعه می باشد. به کارگیری‏‎ ‎‏روشهای واگذاری از طریق قراردادهای مدیریت (‏‎Maragement Contract‎‏) می تواند از‏‎ ‎‏طرق مختلف تسهیل شود و مزایای زیادی را در برگیرد از آن جمله اند: سازمانهای مالی و‏‎ ‎‏اعتباری مانند سازمان تأمین اجتماعی، بانکها یا سازمان مالی گسترش مالکیت تولیدی‏‎ ‎‏می توانند با به وثیقه گرفتن دارایی واحدها، نیاز دولت به وجوه نقد را تأمین کرده به مرور با‏‎ ‎‏سودی معقول باز پس ستانند. قشر تحصیلکرده کشور که در تولید سهیم و شریک‏‎ ‎‏می شوند در مسألۀ انتقال تکنولوژی ذی سهم می گردند و با انگیزه ای مشخص در این‏‎ ‎‏مسیر گام بر می دارند و بدین لحاظ، شکوفایی تولیدی را تسریع می کنند. و در کشور ما ایران،‏‎ ‎‏با کمال تأسف، قشر تحصیلکرده از انگیزۀ قوی کار عملی – تولیدی برخوردار نمانده است.‏‎ ‎‏آمار اشتغال نشان می دهد که بیش از 86 درصد شاغلین لیسانس و بالاتر حقوق‏‏ ‏‏بگیر‏‎ ‎‏مانده اند، در حالی که 87 درصد شاغلین بیسواد به بخش خصوصی روی آورده، به صورت‏‎ ‎‏کارفرما و شاغل مستقل به فعالیت مشغول اند. مطالعات تجربی در زمینۀ حقوق دریافتی‏‎ ‎‏قشر فوق‏‏ ‏‏لیسانس و دکترا نشان می دهد که نه تنها درآمد این گروه، پس از افزایش حقوق،‏‎ ‎‏تازه به حد درآمد کارگران عادی و یا نیمه ماهر رسیده، بلکه، بازده سرمایه گذاری فردی و‏‎ ‎‏اجتماعی آنان، جهت کسب مدارج عالیۀ علمی، در دهۀ اخیر، منفی شده است. بدین معنا‏‎ ‎‏که درآمد آنان در حدی نیست که سرمایه گذاری لازم جهت تحصیلات عالیه را مقرون به‏‎ ‎‏صرفۀ اقتصادی نماید. به دیگر سخن، تجزیه و تحلیل هزینه – درآمد تحصیلات‏‎ ‎‏فوق‏‏ ‏‏لیسانس و دکترا نشان می دهد که‏‎[15]‎‏ «حیف از طلا که خرج مطلّا کند کسی» ‏

‏در چنین جامعه ای بجا و سزاست که واگذاری فقط به ملاحظۀ درآمد سریع نقدی‏‎ ‎‏برای دولت و جلب سوداگران نقدینه ها انجام نپذیرد، بلکه مدیران و کارکنان فنی به‏‎ ‎‏مشارکت مستقیم در بازده تولید و دعوت شوند بیش از این حقوق بگیر باقی نمانند. ‏


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 233
‏- در این نظام - تا سالها، مادام که مالکیت به طور کلی به بخش جدید منتقل نشده‏‎ ‎‏است، مالکیت دولت دوام می یابد، در حالی که واحدها به صورت خصوصی اداره‏‎ ‎‏می شوند. دوام بیشتر مالکیت دولت و انتقال تدریجی آن به بخش غیردولتی، بحرانهای‏‎ ‎‏تولیدی زیادی را جلوگیر خواهد بود، و آثار منفی تحول ساختاری در دوران انتقال و تعدیل‏‎ ‎‏را کنترل می کند و به حداقل می رساند. ‏

‏- در نظام انتقال مالکیت از طریق مزایده و فروش سهام، سرمایه‏‏ ‏‏گذاران جدید، مبتنی‏‎ ‎‏بر اعتبار سرمایه شرکت و متکی بر قدرت ناشی از تملک ثروت ملی می توانند از وام و‏‎ ‎‏اعتبار و مزایای بسیاری بهره‏‏ ‏‏مند شوند، و آنها را به خارج و محل امن منتقل کنند، چنانکه‏‎ ‎‏در اکثریت کشورهای درحال توسعه و از آن جمله ایران پیوسته کرده اند و هم اکنون نیز‏‎ ‎‏مشغول اند. اما در روش پیشنهادی، مدیران از مالکیت محدودی برخوردار می شوند و فقط‏‎ ‎‏متکی بر مدیریت و اعتبار مکتسبه خود، می توانند از مزایای اعتباری و قانونی بهره‏‏ ‏‏مند‏‎ ‎‏گردند. اینان حاصل عملکرد واقعی خود را صاحب می شوند. ‏

‏ ‏

‏تجربۀ دیگر کشورها ‏

‏خوشبختانه روشهای واگذاری از طریق قرارداد مدیریت، در زمینۀ حفظ مالکیت دولتی‏‎ ‎‏و یا انتقال تدریجی آن، در عصر ما مسأله تجربه شده ای است. از دهۀ 80 تا کنون که‏‎ ‎‏خصوصی‏‏ ‏‏سازی دردستور کار کشور های شرق و غرب و جنوب قرار گرفته است، بسیاری‏‎ ‎‏از کشورهایی که حتی از بازار سرمایۀ کافی و تجربه بخش خصوصی صنعتی قوی برخوردار‏‎ ‎‏بوده اند، روشهای مذکور را نیز به کار گرفته اند. در این گفتار، مجال طرح تجربیات این‏‏ ‏‏گونه‏‎ ‎‏کشورها نیست. در پایان مقاله منابع مطالعه ذکر گردیده اند تا علاقه‏‏ ‏‏مندان بتوانند به آنها‏‎ ‎‏مراجعه کنند. نکتۀ مهم این است که تمدن اسلامی، از آغاز، مالکیت عمومی با بهره برداری‏‎ ‎‏خصوصی را تجربه  کرده است. دولتهای اسلامی مالکیت ثروتهای ملی و انفال را در اختیار‏‎ ‎‏می گرفتند، اما کارفرمایی و بهره برداری را به عوامل تولید می سپردند. ‏

‏امامت خبیر و امین، در واگذاری حق بهره برداری، اصول اسلامی، عدالت اجتماعی،‏‎ ‎‏ استحقاق فردی و رشد اقتصادی را در نظر می‏‏ ‏‏گرفت و حکومتهای غاصب و طبقاتی،‏‎ ‎‏جانب حفظ و تحکیم قدرت خویش را می گرفتند و در تعیین سهم مالکیت دولت با‏‎ ‎‏تبعیض و اجبار عمل می کردند. هر چه بود، مالکیت عمومی در شمولی وسیع با بهره برداری‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 234
‏خصوصی همراه بود و در طول تاریخ عملکردی قوی داشت. دولتهای اسلامی، مالک‏‎ ‎‏اموال عمومی بودند، اما نظام بهره برداری کاملاً خصوصی بود و از کارآیی تولیدی برخوردار.‏‎ ‎‏این نظام (یعنی بهره برداری خصوصی از اموال عمومی) اگر چه در ازمنۀ قدیم، عمدتاً در‏‎ ‎‏بخش کشاورزی که مولد اصلی ثروت بود اجرا می شد، اما بر بینش و اصولی مبتنی است که‏‎ ‎‏در عصر تکنولوژی و زندگی صنعتی نیز می تواند به تجربه درآید و به کار آید. مکتبی که‏‎ ‎‏برای توزیع قبل از تولید، قوانین و اصول ویژه ای دارد و از این طریق و عمدتاً از این طریق،‏‎ ‎‏از سرمایه داری و سوسیالیسم متمایز می شود‏‎[16]‎‏، نباید در تدوین نظام اقتصادی، مورد‏‎ ‎‏بی‏‏ ‏‏توجهی پاسداران رسمی حکومت دراش قرار می گیرد. ‏

‏احکام اسلامی در زمینۀ حق بهره برداری از منابع طبیعی تولید و ثروتهای عمومی، و نیز‏‎ ‎‏سهم ابزار تولید در برابر نیروی خلّاقه کار با قدمتی بیش از هزار سال در کتب فقهی تشیع و‏‎ ‎‏تسنن از آغاز تا به امروز و از آن جمله در تحریرالوسیله مفصلاً در اختیار ماست. ‏

‏در نظام سرمایه داری بی‏‏ ‏‏توجهی به مالکیت عمومی ثروتهای طبیعی و دست‏‏ ‏‏آوردهای‏‎ ‎‏اقتصادی تمدن بشری، مشکل عظیم قدرت انحصاری بزرگ سرمایه داران را به وجود آورد و‏‎ ‎‏در نظام سوسیالیسم دولتی، بی توجهی به حقوق و اختیارات طبیعی نیروی انسانی، فساد‏‎ ‎‏قدرت متمرکز دولتی و بیکفایتی دولت کارفرما را به تجربه گذارد. ‏

‏از دیدگاه نظری، قرآن و سنت و احادیث و فقه، همان گونه که شهید آیت الله محمد‏‎ ‎‏باقر صدر در کتاب اقتصادنا بیان داشته‏‏ ‏‏اند، نسبت به نحوۀ توزیع قبل از تولید و تعیین‏‎ ‎‏ساختار و حدود مالکیت، فلسفۀ خاصی اعمال شده است که نه در سرمایه‏‏ ‏‏داری و نه در‏‎ ‎‏سوسیالیسم اقتصادی مشاهد می شود، در اسلام، مالکیت خصوصی بر منابع عمومی تعلق‏‎ ‎‏نمی گیرد، بلکه حق انتفاع و بهره برداری خصوصی از آنها معتبر و مشروط است. شهید‏‎ ‎‏مطهری در دستنویسهای اقتصادی خود، تکنولوژی پیشرفته را نیز در تعریفی خاص، از‏‎ ‎‏شمول ثروتهای عمومی می گیرند و به لزوم اجتهاد جدید در زمینۀ مذکور تصریح‏‎ ‎‏می کنند.‏‎[17]‎‏ قانون اساسی کشور نیز نظام کارفرمایی دولتی و  یا سرمایه داری خصوصی را‏‎ ‎‏نمی پذیرد. در بند 2 از اصل چهل و سوم تصریح می کند که: ‏

‏«تأمین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن‏‎ ‎‏وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند، ولی وسایل کار ندارند. درشکل‏‎ ‎‏تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر که، نه به تمرکز و تداول ثروت در دست‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 235
‏افراد و گروههای خاص منتهی شود، و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ مطلق‏‎ ‎‏درآورد. این اقدام باید با رعایت ضرورتهای حاکم بر برنامه ریزی عمومی اقتصاد کشور در‏‎ ‎‏هر یک از مراحل رشد صورت گیرد». ‏

‏در اصل چهل و چهارم نظام اقتصادی بر سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی مبتنی‏‎ ‎‏شده است. در بخش دولتی کلیۀ صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن‏‎ ‎‏بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو و ... به صورت «مالکیت عمومی» در اختیار دولت قرار‏‎ ‎‏می گیرد. ملاحظه می کنید که شمول مالکیت دولت، همان‏‏ ‏‏گونه که در تمدن اسلامی بود،‏‎ ‎‏بسیار وسیع است، اما قرار نیست دولت کارفرمایی بزرگ باشد. در مورد بخش خصوصی‏‎ ‎‏می خوانیم که «بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت،‏‎ ‎‏تجارت، و خدماتی می شود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است». ‏

‏به این ترتیب، بخش تعاونی باید در حد واسط دو بخش دولتی و خصوصی باشد،‏‎ ‎‏چنانکه،دولت کارفرمای مطلق نشود  و بخش خصوصی به تداول ثروت در دست‏‎ ‎‏سرمایه داران نرسد .مشخصۀ ساختاری بخش تعاونی – چنانکه قانون اساسی بیان می دارد –‏‎ ‎‏بر «ادارۀ تولید بدون مالیت سرمایه» مبتنی است. یعنی، همان خصوصیتی که در طول‏‎ ‎‏تمدن اسلامی مشاهده می گردید و نیروی مدیریت  و کار تولیدی و فنی را صاحب شود و‏‎ ‎‏بازده نهایی می نمود و به صاحبان عواملی چون زمین و ابزار تولید و نیروی کار غیر مولد‏‎ ‎‏اجرة‏‏ ‏‏المثل می پرداخت. در دنیای صنعتی جدید نیز، همانگونه که در بسیاری از کشورها‏‎ ‎‏تجربه شده است، سرمایه از طریق عقود اقتصادی می‏‏ ‏‏تواند در اختیار نیروی مدیریت و کار‏‎ ‎‏مولد قرار گیرد، واحدهای بزرگ و مادر و زیربنای کشور از این طریق به بخش غیردولتی‏‎ ‎‏انتقال یابد در این صورت نیروی مدیریت و کار فنی باید در سازماندهی حقوقی خاصی که‏‎ ‎‏قانون اساسی آن را «تعاونی» می نامد متشکل و فعال شود. قانون بانکداری بدون ریا و نیز‏‎ ‎‏قانون بخش تعاونی و وزارت تعاون کشور بروشنی تشکیل چنین بخشی را تشویق و تسهیل‏‎ ‎‏کرده اند.‏‎[18]‎‏ ‏

‏بدین ترتیب اصول اقتصاد اسلامی، قانون اساسی کشور، قوانین بانکداری و نظام‏‎ ‎‏تعاونی، همراه با تجربه دیرینۀ انتفاع خصوصی از مالکیتهای عمومی، لزوم توجه مسئولین‏‎ ‎‏فرهنگی – اقتصادی کشور را به تعمق جدی در مسائل مذکور جلب می دارد. تعاونیهای‏‎ ‎‏توزیع و خدمات که از سالهای قبل از انقلاب به وجود آمده بود و در دهۀ اخیر، در هر کوی‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 236
‏و اداره و شهر و روستایی با رشدی شتابان به وجود آمد، اصولاً در برابر کارفرمایی دولت و یا‏‎ ‎‏تکاثر ثروت در بخش خصوصی قرار نمی گیرد و به منزلۀ رقیب فاقد کارایی و انگیزه و کنترل‏‎ ‎‏درونی شبکۀ توزیع است که با خرده‏‏ ‏‏فروشان جزء و یا گاهی با بنکداران، به اتکای حمایت‏‎ ‎‏دولت رقابت می کند. چنین شبکه ای نباید به عنوان بخش تعاونی مورد نظر قانون اساسی‏‎ ‎‏تلقی شود. وزارت تعاون کشور از نظر قوانین، و ضوابط، در وضع بسیار مساعدی برای به‏‎ ‎‏وجود آوردن بخش تعاونی در سطح سرمایه‏‏ ‏‏گذاریهایی است که مدیریت در آنها از مالکیت‏‎ ‎‏جداست. واحدهای در اختیار دولت و نهادهای انقلاب اسلامی، زمینه مهیایی برای ایجاد‏‎ ‎‏بخشی فعال و سالم به وجود آورده اند. امید که وزارت تعاون چنین فرصتی را کوچک‏‎ ‎‏نشمرد. ‏

‏چندی پیش، در اردیبهشت ماه سال جاری، آقای دکتر موکل بوست، استاد دانشگاه‏‎ ‎‏کالیگاری کانادا و عضو مؤسسه خصوصی مدیریت صنعتی به دعوت سازمان صنایع ملی‏‎ ‎‏به ایران آمده بود تا در سازمان مدیریت صنعتی وابسته به وزارت صنایع سنگین دورۀ‏‎ ‎‏کوتاهی را در مورد خصوصی‏‏ ‏‏سازی برای مدیران سازمان صنایع ملی عرضه کند. ‏

‏به لحاظ علایق شخصی، پس از اطلاع، در کلاس شرکت جستم و نظرش را در مورد‏‎ ‎‏مسأله قرارداد مدیریت به جای روش فروش سهام و انتقال مالکیت در کشورهای در حال‏‎ ‎‏توسعه و بلوک شرق جویا شدم. صریحاً در کلاس اعلام داشت که این بهترین روش است؛‏‎ ‎‏و لااقل به منزلۀ قدم نخست در واگذاری، بسیار مفید و عملی است. بعد از کلاس، بیش‏‎ ‎‏از 2 ساعت با او به بحث پرداختم، برای کشورهایی همچون ما، او نیز راه سرمایه داری‏‎ ‎‏غرب را نه عملی و نه به مصلحت می دانست و معتقد بود که اگر چه روشهای انتقال‏‎ ‎‏مدیریت در کشورهای مختلف به تجربه در آمده است، اما از آنجا که توسط غرب و‏‎ ‎‏مؤسسات پولی و اعتباری غربی تشویق نمی شود، چندان فراگیر نمی‏‏ ‏‏گردد. معتقد بود که‏‎ ‎‏بلوک شرق به دنبال روشهایی هستندکه سرمایه‏‏ ‏‏گذاران و دول غربی را جلب می کند، و از‏‎ ‎‏این روی از منبع غنی ظرفیت مدیریت و دانش فنی خود غافل مانده اند. باری در زمان ما، و‏‎ ‎‏در آخرین سالهای قرن بیستم، غرب فرصت طلایی سرمایه گذاری در بلوک شرق و‏‎ ‎‏کشورهای در حال توسعه را یافته است و آماده می شود تا سرمایۀ ملی و توان نیروی انسانی‏‎ ‎‏به حراج درآمده را شکار کند. در کشور ما خوشبختانه هنوز فرصت طراحی روشهای مستقل‏‎ ‎‏و مناسب باقی است. مهم آن است که خدای ناکرده و نسنجیده، به دنبال جوی که توسط‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 237
‏سرمایه داری و سازمانهای بین المللی تابعۀ آن ساخته شده است نرویم، و اگر سرمایه داری‏‎ ‎‏و کارفرمایی دولتی متمرکز شکست خورده است، غافل از روشهای دیگر، راه رشد‏‎ ‎‏سرمایه داری را بدون توجه به زیرساختهای تاریخی آن تقلید نکنیم؛ که در این صورت در‏‎ ‎‏عرصۀ رشد و توسعه اقتصادی و استقلال سیاسی و فرهنگی واقعاً می بازیم. همان‏‏ ‏‏گونه که‏‎ ‎‏در سالهای قبل (قبل از فروپاشی نهایی شوروی) پیوسته دوستان و سروران را از چپگرایی و‏‎ ‎‏دولتمداری برحذر می داشتیم، اینک باید یکدیگر را نسبت به راستگرایی و رهاسازی‏‎ ‎‏اقتصادی به جای آزادسازی سنجیده، توصیه کنیم. ‏

‏حضرت امام در آغاز سال 68 که مصادف با اولین سال تعدیل اقتصادی است فرمود: ‏

‏«من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی می خواهم که از هیچ کس و از‏‎ ‎‏هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و‏‎ ‎‏فحشای سرمایه داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند...».‏

‏نسبت به نظامسازی اقتصادی فساد و فحشای غرب ریشه‏‏ ‏‏یابی شد امید که در‏‎ ‎‏انتخاب راه، بیراهه نرویم. برای بهره گیری از پولهای فراوان قشر پولدار مسلماً باید تدابیری‏‎ ‎‏اندیشید و راهی گشود. ظرفیتهای سرمایه گذاری جدید فراوان است. موضوع سخن ما،‏‎ ‎‏فروش و واگذاری واحدهای در حال بهره برداری دولتی است. مسأله انتقال‏‎ ‎‏سرمایه‏‏ ‏‏گذاریهای قبلی مطرح است. در ایجاد ظرفیتهای جدید و در پروژه های منتخب به‏‎ ‎‏صاحبان نقدینه راه باید داد تا تولید اشتغال و محصول جدید کنند. مدیران و نیروی فنی‏‎ ‎‏کشور، فاقد توان مالی مانده اند، و پس اندازی جهت سرمایه گذاری جدید ندارند. اینا را‏‎ ‎‏در واگذاری و صاحبان پس‏‏ ‏‏انداز را در راه‏‏ ‏‏اندازی طرحهای جدید باید دعوت نمود، آن هم‏‎ ‎‏متکی بر ضوابطی معقول و اسلامی. مهم آن است که نسنجیده و عجولانه، مدلهای‏‎ ‎‏پرداخته شده و در سطح بین المللی را دنبال نکنیم که در پی سراب دویدن ما را نه سیراب‏‎ ‎‏می کند و تأمین می دهد، و نه به باع سبز می رساند. به قول مولوی در داستان دلخراش کنیزک‏‎ ‎‏و بانو (دفتر ششم). ‏

ظاهرش دیدی سرش از تو نهان  اوستا ناگشته بگشادی دکان 

‏در شرایط فعلی، با توجه به ریسک بالای تولید صنعتی، به نظر نمی رسد که مدیران و‏‎ ‎‏نیروی فنی تولید و یا صاحبان پس‏‏ ‏‏اندازهای کلان، مایل به تقبل مسئولیت اداره یا خرید‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 238
‏واحدهای دولتی باشند؛ مگر در مورد کارخانجات نسبتاً کوچک سودآور و کم اشکال.‏‎ ‎‏مسلماً دولت باید شرایط لازم را فراهم آورد تا بخش غیردولتی بتواند مسئولیت بپذیرد و‏‎ ‎‏ایستادگی کند. در حالت پیشنهادی مدیران و قشر فنی و تحصیلکردۀ کشور در‏‎ ‎‏فراهم‏‏ ‏‏آوری زمینه های اقتصادی اجتماعی مناسب در جهت تولید با دولت همکاری‏‎ ‎‏می کنند. در حالی که فروش واحدها به پولداران سوداگر و غنی عملاً در شرایطی تحقق‏‎ ‎‏می یابد که دولت، شرایط مطلوب و مورد نظر آنان را مهیا سازد. در این صورت اقتصاد‏‎ ‎‏جامعه به میل دلالان پولساز دوران جنگ سازماندهی می شود. در این شکل به نظر‏‎ ‎‏نمی رسد که اقتصاد صنعتی کشور، توان تحول و توسعه بیابد. باید منتظر بود که جامعه به‏‎ ‎‏طرف سیاست درهای باز و دلالی تجاری سوق داده شود و واحدهای تولیدی هر یک بهانۀ‏‎ ‎‏جواز واردات و تصاحب بازار تجارت گردند نکته مهم دیگر آن که، سرمایه گذاران پولدار‏‎ ‎‏داخلی، هم اکنون از نقدینگی خود سود سرشار می برند بدون آن که مالیات بپردازند، و چنان‏‎ ‎‏گریزپای و نامعلوم عمل می کنند که در کوتاه مدت توان نقدسازی وجوه و فرار بهنگام را‏‎ ‎‏دارند. این گونه افراد وقتی به سرمایه گذاری صنعتی همت می گمارند که کاملاً احساس‏‎ ‎‏تأمین کنند. این احساس تأمین وقتی برای این قبیل افراد خاص حاصل می شود که در پناه سرمایه‏‏ ‏‏گذاران خارجی و در معیت آنان قرار گیرند. بدین معنا که این قشر، زیر چتر‏‎ ‎‏سرمایه‏‏ ‏‏گذار خارجی و حمایت دولتهای سرمایه‏‏ ‏‏گذار، احساس دوام و بقا می نمایند، و به‏‎ ‎‏دنبال منافع خود، زمینه‏‏ ‏‏ساز نفوذ و حضور آنها می شوند این پدیدۀ روانی – اجتماعی، به‏‎ ‎‏بهای وابستگی سیاسی اقتصادی و فساد فرهنگی سابقه دیرینه دارد. ‏

‏فرق بسیار بزرگی است بین حالتی که یک جامعه با کارآیی اقتصادی قابل رقابت و در‏‎ ‎‏ساختاری فعال و سالم، وام می گیرد یا آگاهانه به سرمایه گذار خارجی اجازۀ حضور‏‎ ‎‏می دهد با وقتی که کشور با نظام اقتصادی نامتعادل و فاقد کارآیی، در پی نیاز اقتصادی و یا‏‎ ‎‏به لحاظ احساس تأمین سرمایه‏‏ ‏‏گذاران خارجی را به داخل دعوت می کند. استقلال، نشان‏‎ ‎‏کفایت است و وابستگی میوۀ طبیعی بیکفایتی است، و جمع بین این دو، آرزوی تاریخی‏‎ ‎‏همۀ ملتهای استعمارزده بوده، اما تحقق این آرمان، مجال عقلی و عملی بوده است. به‏‎ ‎‏هنگام گرفتن وام از خارج و یا جلب سرمایه گذار بیگانه، هیچ دولتی نگفته است، می گیریم‏‎ ‎‏تا وابسته تر شویم. به امید بازده مثبت و توان بازگشت اصل و بهره می گیرند، اما در زمینۀ‏‎ ‎‏ناتوانی اقتصادی، خواستها تحقّق نمی یابد. ‏

‏ ‏


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 239
‏نگاهی به وفور کالاهای مصرفی و غیر ضروری اقتصادی در یکی دو سال اخیر و‏‎ ‎‏مشکلات فراوان تولیدات داخلی در رقابت با کالاهای مشابه وارداتی از یک طرف و‏‎ ‎‏برداشتن محدودیت در میزان خرید سهام برای خریداران داخلی و نیز برای سرمایه‏‏ ‏‏گذاران‏‎ ‎‏خارجی، نشانه های تلخی است که باید جدی تلقی شوند و مورد بازبینی دقیق مسئولین‏‎ ‎‏کشور باشند. قوانین و مقرراتی همچون، حق مشارکت خارجیها تا میزان صددرصد...،‏‎ ‎‏جبران غرامت ناشی از سلب مالکیت، آزادی انتقال نامحدود اصل و فرع سرمایه سرآغاز‏‎ ‎‏چه دوره ای است؟ ‏

‏در غرب، خصوصی‏‏ ‏‏سازی علی‏‏ ‏‏رغم سابقۀ تاریخی بخش خصوصی و وجود بازار‏‎ ‎‏متشکل سرمایه با مطالعه و احتیاط زیادی دنبال می شود. برای مثال در فرانسه از زمان ژاک‏‎ ‎‏شیراک واگذاریها آغاز گردید. پس از مطالعات بسیار 65 واحد اقتصادی جهت‏‎ ‎‏خصوصی‏‏ ‏‏سازی انتخاب شد. گروههای متخصص و قوی با چهار ماه فرصت تعیین شدند‏‎ ‎‏تا ساختار سرمایه، قیمت عادله و شرایط واگذاری هر واحد را ارائه دهند و سهامدار اصلی‏‎ ‎‏را پیشنهاد کنند. یک کمیسیون هفت نفره در سطح عالی نیز تعیین شد تا پیوسته بر جریان‏‎ ‎‏خصوصی‏‏ ‏‏سازی نظارت کند. ‏

‏در ایتالیا نیز نسبت به گروه تحویل گیرندۀ واحدها حساسیت زیادی اعمال می شده‏‎ ‎‏است. برای نمونه، کمپانی ماشین‏‏ ‏‏سازی «آلفارومئو» به کمپانی «فورد» و «فیات» عرضه شد‏‎ ‎‏و «فیات» با پرداخت معادل 736 میلیون دلار نقد و قبول 491 میلیون دلار بدهی شرکت و‏‎ ‎‏تعهد سرمایه گذاری هفت ساله جهت توسعۀ کارخانه، ادارۀ واحد را به دست آورد. ‏

‏در انگلستان بانکهای تخصصی سرمایه گذاری، سهام شرکتهای مورد قبول خود را‏‎ ‎‏خریداری می کنند، و سپس به خریداران می فروشند. تقبل ریسک نزول قیمت سهام در این‏‎ ‎‏مرحله با آنهاست. مردم به اعتبار تخصص  و سوابق این بانکهای سرمایه گذاری، سهام واحدها را خریداری می کنند. ‏

‏در امریکا، کمیسیون اوراق بهادار و مبادلات، قبل از عرضۀ سهام باید کلیهۀ اطلاعات‏‎ ‎‏لازم در مورد شرکتها را تهیه کرده و به اطلاع عموم برساند. قیمت سهام در همین کمیسیون‏‎ ‎‏تعیین می شود‏‎[19]‎‏. موارد بسیار است، ملاحظه می‏‏ ‏‏کنید که سرمایه داری غرب، سیتم اقتصاد‏‎ ‎‏آزاد است و نه «اقتصاد رها»، بین دو سیستم آزاد و اقتصاد رها تفاوت فاحشی وجود‏‎ ‎‏دارد. یکی می کوشد تا هدایت شده و سنجیده، راه فعالیت اقتصادی مردم را بگشاید و‏‎ ‎


کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 240
‏دیگری ناموفق در نظام سازی بهینه و خسته از دخالتها و کنترل پر دردسر بیفایده، معیارها و‏‎ ‎‏ابزار حتی هدایت اقتصادی را نیز سست می کند و به امید تعدیل اقتصادی و اقتصاد آزاد،‏‎ ‎‏به هر طرف کشانیده می شود. ‏

‏سخن را با ذکر نصیحت امام به گورباچف به پایان می برم به امید آنکه رهنمودی باشد‏‎ ‎‏برای ما و دیگر کشورهای در حال توسعۀ نظیر ما. ‏

‏«البته ممکن است از شیوه های ناصحیح و عملکرد غلط قدرتمندان پیشین کمونیسم‏‎ ‎‏در زمینۀ اقتصاد، باغ سبز دنیای غرب رخ بنماید، ولی حقیقت جای دیگری است...» آری‏‎ ‎لَیْسَ البِرَّ اَنْ تُوَلّوُا وُجُوهَکُم قبلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ.

سوره بقره - 72 

مآخذ و منابع:

کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 241

‎ ‎

کتابمنتخبی از: مقالات اولین کنگره بررسی اندیشه های اقتصادی امام خمینی (س)صفحه 242

  • - بررسی تحولات اقتصادی کشور بعد از انقلاب – بانک مرکزی ج. 1. 1 بخش صنعت.
  • - گزارش پیشرفت و عملکرد برنامه هفت سالۀ دوم – سازمان برنامه و بودجۀ 1328.
  • - مأخذ شماره 20 ص 2.
  • - برآورد مقدماتی اثرات ملی شدن صنایع (1358) سازمان برنامه و بودجه – به نقل از کتاب رشد روابط سرمایه داری در ایران – محمد رضا سوداگر ص 461.
  • - رجوع کنید به جزوه «نگرشی بر مبانی  نظری نظام شرکتهای دولتی» وزارت برنامه و بودجه – مهر 1367 و نیز «خصوصی سازی شرکتهای دولتی» – سازمان برنامه و بودجه 1366 و مآخذ شماره 21 و 22.
  • - ارقام سالهای 67 و 68 از سالنامه آماری سال 1368 مرکز آمار ایران و روزنامه اطلاعات 29 / 2 / 71 مقاله های دکتر بهمن همایون.
  • - جزوه نگاهی به تحولات اقتصادی کشور در سالهای 70 - 1368 به بانک مرکزی ج. 1. 1 شهریور 70.
  • - روزنامه اطلاعات 10 / 1 / 1371.
  • - نگاهی به سیاستهای خصوصی سازی – سازمان صنایع ملی ایران – اسفند ماه 1370.
  • - منبع شماره 9 و متن قانون برنامه اول (72 - 68).
  • - رجوع کنید به کتاب «دولت و حکومت در ایران» تألیف آقای دکتر شاپور رواسانی نشر شمع و کتاب «اقتصاد سیاسی ایران» ج 2، دکتر محمد علی کاتوزیان.
  • - گزارش دومین سمینار سیاستهای پولی و ارزی کشور - بانک مرکزی ج 1. 1 مقالۀ انجمن مدیران صنایع – اردیبهشت 71.
  • - تحلیل اقتصادی ویژگیهای رفتاری در نظام اقتصادی شهری تمدن اسلامی – علی صادقی تهرانی 1367.
  • - جهت طبقاتی اسلام – علی صادقی تهرانی – منتشرۀ انجمن اسلامی امریکا و کانادا - 1365.
  • - گزارش بررسی عملکرد سه سالۀ اخیر آموزش عالی کشور – علی صادقی تهرانی اسفند 1370.
  • - رجو ع کنید به کتاب «اقتصادنا» ج 1 و 2 اثر شهید آیت الله محمد باقر صدر.
  • - رجوع کنید به کتاب بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی – اثر شهید آیت الله مطهری.
  • - رجوع کنید به قانون تعاونی جمهوری اسلامی ایران مصوب 13 / 6 / 70 (ماده 1 و فصل سوم سرمایه).
  • - رجوع کنید به منبع شمارۀ 21 و نیز منبع شمارۀ 5.