چشمه خورشید 1

پویائی جامعه و دگرگونی در گفتمان عاشورا (بازتاب سیاسی و غیر سیاسی شدن جامعه در قرائتهای عاشورا)

پویائی جامعه و دگرگونی در گفتمان عاشورا

(بازتاب سیاسی و غیر سیاسی شدن جامعه در قرائتهای عاشورا)

سید هاشم آقاجری

‏عاشورا و حادثه کربلا را از دو دیدگاه می‌توان مورد بررسی و پژوهش قرار داد: ‏

‏نخست دیدگاهی از درون و با رهیافتی اعتقادی - تاریخی به منظور شناخت چهرۀ واقعی آن، آنچنان که بوده است. دوم دیدگاهی از بیرون و با نگرۀ جامعه‌شناسی تاریخی و روانشناسی اجتماعی، به قصد بررسی کنش متقابل عین و ذهن و پژوهش در فرآیند تحول و دگرگونی در «تصویرها»(‏‎Images‎‏) و قرائتهای گوناگونی که در بستر متحول تاریخی و شرایط نوشوندۀ اجتماعی که بر‌ آن عارض گشته است. رهیافت اخیر نوعی معرفت مرتبۀ دوم از پدیدۀ عاشورا به شمار می‌رود. ‏

‏با نگاهی به ادبیات منثور و منظوم عاشورا در دوره‌های گوناگون تاریخی - اجتماعی می‌توان رابطه‌ای متقابل و متعامل میان رویکردها و قرائتهای عاشورا با وضع اجتماعی - سیاسی ویژۀ هر دوره، را بازشناخت، به گونه‌ای که وضع اجتماعی - سیاسی ویژۀ هر دوره گفتمان(‏‎Discourse‎‏) مسلّط و غالبی را در قرائتها و روایتهای عاشورایی آن دوره بازتاب می‌بخشد. در دورهایی که جامعۀ شیعی، جامعه‌ای سیاسی و کنش‏‏‌‏‏گر از نظر اجتماعی است، قرائت و ادبیات عاشورا صبغه‌ای سیاسی و فعال به خود گرفته و وجه مبارزه‏‏‌‏‏جویانه و «حماسی» عاشورا، شاخصۀ فرهنگ مکتوب یا شفاهی، منظوم یا منثور سیاسی، می‌گردد و در شرایطی که به هر دلیل و سبب اجتماعی - تاریخی، جامعۀ شیعی، غیرسیاسی و «دپولیتیزه» می‌شود(‏‎Depoliticization‎‏)، وجه فاجعه‏‏‌‏‏بار، غم‏‏‌‏‏انگیز، سوگوارانه و منفعلانۀ عاشورا برجسته می‌گردد. ‏


مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 429
‏از اینروست که در سده‌های نخست تاریخ شیعه در عرصۀ ادبیات منظوم و شعر، عاشورا و ادبیات حماسی و انقلابی شاعران حماسه‏‏‌‏‏سرای شیعی را مشاهده می‌کنیم، شاعرانی همچون ابوالاسود دئلی، فرزدق، کمیت اسدی، سیّد حمیری، دعبل خزاعی که عاشورا و کربلا را دستمایۀ افشاگریهای سیاسی و فریاد ضد ستم می‌کنند و در عاشورا  و کربلا و سرنوشت امامان به مثابه منبعی از عدالت‏‏‌‏‏خواهی، مبارزه با بیداد و تکاپوی حماسی، می‌نگرند. در همان حال، ادبیات منثور و تاریخنگاری شیعی نیز تصویری حق‏‏‌‏‏طلبانه و عدالت‏‏‌‏‏جویانه از امام حسین و حرکت او و یارانش در زمین کربلا و زمان عاشورا را منعکس می‌سازد. ‏

‏مقتل‌هایی همچون متقل ابی‏‏‌‏‏مخنف -که بخش فراوانی از آن را در تاریخ طبری می‌یابیم- و تواریخی از قبیل ارشاد شیخ مفید، نمونه‌هایی از این نوع است. ‏

‏با سپری شدن دوران مبارزات انقلابی و سیاسی شیعه در سده‌های ‏

‏چهارم و پنجم و ورود به شرایط تاریخی دوران آل‏‏‌‏‏بویه و دوران سلجوقی، گذار تاریخی و اجتماعی جامعه شیعی به ستیزه‏‏‌‏‏جوییهای فرقه‏‏‌‏‏ای، فراهم می‏‏‌‏‏گردد. در چنین وضع تاریخی شیعیان نه به عنوان جریانی فعال و کنش‏‏‌‏‏گر از حیث سیاسی بلکه به صورت فرقه‌ای اقلیت در درون جامعۀ بزرگتر غیر شیعی، به سمت چالش و کشاکش‌های مذهبی - فرقه‌ای رانده می‌شود. بازتاب چنین وضعی را در قرائتهای متناسب، از عاشورا نیز مشاهده می‌کنیم، ادبیات شاعرانی چون سنائی، قوامی رازی و کسائی و متون جدال‏‏‌‏‏آمیز(‏‎Polemic‎‏) و مباحثه‏‏‌‏‏انگیزی همچون کتاب «‏بعض مثالب النواصب فی نقض فضائح الروافض‏» نوشته ملا عبدالجلیل قزوینی رازی نماینده روح و روانشناسی حاکم بر این دوره از حیات تاریخی - اجتماعی شیعه، به شمار می‌رود. جامعه فرقه‌ای امّا غیر سیاسی شیعی [امامی]، اوج انفعال خود و تصویر غیر سیاسی و غیر حماسی انقلابی خویش را از عاشورا و کربلا در اثری نمایان می‌سازد که عنوان آن نیز به تنهایی گویاست: «‏اللهوف علی قتلی الطفوف‏» اثر سید بن طاوس، در اواخر سده ششم و نیمه نخست سده هفتم. ‏

‏در سده‌های هفتم، هشتم و نهم هجری و در فاصلۀ زوال ایلخانان تا تأسیس نظام صفوی، جامعۀ شیعی در سمت و سوی کسب قدرت سیاسی به تحرکات و نهضتهای سیاسی گوناگونی دست می‌زند. فرقه‌ها و جنبشهای گوناگون سربداران، مرعشیان، حروفیان، مشعشعیان، نقطویان، نوربخشیان و صفویان این دوره از تاریخ ایران را به عرصۀ فعالگری سیاسی خود و کنش معطوف به قدرت و مبارزه با ستم داخلی و اشغالگری خارجی مبدل می‌سازد. «اسلام عامیانه»(‏‎Populism‎‏) و «تشیع‏


مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 430
‏صوفیانه» ایدئولوژی عمومی این فرقه‌ها و نهضتها بوده است چنین وضعی، آثار خود را بر قرائت عاشورا و کربلا باقی گذارده است. «ابومسلم‏‏‌‏‏نامه»نویسی و «ابومسلم‏‏‌‏‏نامه»خوانی که یکی از قالبهای بیانی شایع در میان توده‌های مردم در این دوران تاریخی است، پیوندگاه مبارزه و قیام با حادثه و خاطرۀ عاشورا و کربلاست. «ابومسلم» منتقم شهدای کربلا و کسی است که از امام حسین یا امام علی «عَلَم» و پرچم گرفته و برای امحاء ستم و مجازات قاتلان خاندان پیامبر و حسین(ع) آن را به اهتزاز درآورده است. ستایش و مدح ابومسلم و تصویر ویژه -هر چند غیر واقعی- از او در واقع انعکاس ستایش از شهیدان ضد ستم کربلا در ذهنیت عوام و توده‌های شهری و روستایی ایران است. همچنان که از شعر عارفانه و حماسی سید عمادالدین نسیمی شاعر حروفی و دیگر رهبران شیعی - صوفی این دوران می‌توان این رویکرد مبارزه‏‏‌‏‏جویانه را دید. ادبیات عاشورا در این دوران در واقع «ادبیات نهضت» است چنانکه در شعر شاه اسماعیل صفوی رهبر نهضت صفوی نیز می‌توان آن را یافت: ‏

شاه آدین دئییو بن گیر دوق بویولا      حسینی یوق بوگون دور را نوموز دور

بیز امام قوللا ریوق صادقانه              شهیدلوق غازیلوق نشانوموز دور

‏ترجمه: ‏

نام شاه را گفتیم قدم در این را نهادیم    ما حسینی هستیم امروز دوران ماست

ما صادقانه غلام امام هستیم  شهید شدن و غازی بودن نشان ماست

‏البته در همین دوره در دستگاه قدرت و قلمرو تیموریان در خراسان و ماوراءالنهر از حیث اجتماعی و سیاسی برای شیعیان وضعی مشابه نیمه دوم دوره سلجوقی جریان دارد. ‏

‏از همین روست که رویکرد غیر سیاسی به عاشورا و کربلا را در نوشته‌های شیعیانۀ قلمرو آنان منعکس می‌یابیم. کتاب «‏روضة الشهداء‏» مولا حسین واعظ کاشفی سبزواری نمونۀ برجستۀ این گونه ادبیات در اواخر سده نهم هجری است. ‏

‏با گذار از «نهضت» به «نظام» صفوی و فروکش کردن وضع و احساس حماسی و ضد ستم دوران انقلابی، ادبیات عاشورا نیز صبغه غیرسیاسی و محافظه‏‏‌‏‏کارانه به خود می‌گیرد. ‏

‏با انتقال شیعه از یک «حزب» تحت ستم و اقلیت، به یک «دولت» حاکم، در قالب حکومت صفوی، عنصر غم‏‏‌‏‏انگیز، تراژدیک و غیرسیاسی در قرائت کربلا و عاشورا، خصلت مسلط و فراگیر ادبیات شیعی دوران صفوی و سده‌های دهم تا دوازدهم هجری می‌گردد. دوازده بند محتشم کاشانی‏


مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 431
‏موردی نمونه‏‏‌‏‏وار و «تیپیک» است که به مثابه الگوی بازسازی روایت عاشورا و کربلا در آثار و نوشته‌های عالمان، محدثان و ادیبان این دوران خودنمایی می‌کند. چنین رویکردی به عاشورا آنچنان غم‏‏‌‏‏آلود و سیاه است که در سوگ آن حتی ملائک نیز زانوی غم در بغل گرفته‏‏‌‏‏اند و حسین(ع) نه مظهر عزّت و آزادگی و خیزش بر ضد ستم و بندگی، که نمایندۀ شفاعت‏‏‌‏‏کنندۀ گناهان امّت در پیشگاه خدا به روز رستاخیز می‏‏‌‏‏گردد. و آب و تشنگی به گفتمان محوری در قرائت واقعۀ کربلا تبدیل می‏‏‌‏‏شود. این گفتمان مرثیه‏‏‌‏‏ای در تمام دوران قاجاری(به استثنای دوره‏‏‌‏‏های کوتاه حرکتها و جنبشهای سیاسی-اجتماعی مانند نهضت تنباکو و جنبش مشروطیت) ادامه می‏‏‌‏‏یابد. تعزیه‏‏‌‏‏های درباری و بازاری، ادبیات شفاهی و توده‏‏‌‏‏ای و ادبیات منظوم و شعر این دوره، آکنده از چنین انگاره‏‏‌‏‏ای از کربلا و عاشوراست. انگاره‏‏‌‏‏ای که بازتاب روانشناختی آرزوها و خواسته‏‏‌‏‏های سرکوب شده اجتماعی است. جامعه با بیان رنج و سوگ حسین(ع) در کربلا در واقع به سوگ رنجهای واقعی خود می‏‏‌‏‏نشیند و بدین ترتیب پناهگاهی روحی و روانی برای تسکین آلام و دردهای خویش جستجو می‏‏‌‏‏کند. جامعه غیرسیاسی، تحت ستم و منفعلی که راه برون رفتن عملی و دنیوی برای رهایی از رنجها و سختیهایش نمی‏‏‌‏‏یابد و می‏‏‌‏‏کوشد که با فرافکنی آن، حسین(ع) را شفیع خود در روز قیامت سازد و به راه برون رفتن اخروی، امید بندد. نمونۀ برجسته چنین رویکرد غیرسیاسی، مرثیه‏‏‌‏‏ای و کژتابانه‏‏‌‏‏ای را می‏‏‌‏‏توان در کتاب «لؤلؤ و مرجان» نوشتۀ میرزا حسین نوری یافت.‏

‏با گذار از دورۀ کوتاه مدت جنبش مشروطه‏‏‌‏‏خواهی به عصر رضاشاهی، تسلّط استبداد و غیر سیاسی کردن شدید جامعه و انفعال فراگیر و رکود عمیق سیاسی، قرائتهای غیر سیاسی، و آخرت‏‏‌‏‏گرایانه از کربلا و روایتهای «تراژدیک» و شفاعت‏‏‌‏‏طلبانه از عاشورا تداوم می‌یابد. شیخ عباس قمی و نوشته‌های او مانند «نفس المهموم» و «منتهی الآمال» نمونۀ شناخته شده و نامدار چنان دوره‌ای است. ‏

‏از شهریور 1320 پس از سرنگونی استبداد رضاشاهی و ایجاد تحرک اجتماعی - سیاسی در جامعۀ ایران، «جنبش اصلاح‏‏‌‏‏طلبانه» نوین اسلامی نیز به حرکت درمی‌آید. این دوران که سرانجام در جنبش انقلابی مردم و اعتلای انقلاب اسلامی، به اوج «رادیکالیسم» سیاسی دست می‌یابد بشدّت بر قرائتهای متفکران و نویسندگان از کربلا و عاشورا اثر می‌گذارد. نوشته‌ها و کتابهای متفکرانی چون استاد محمد تقی شریعتی، آیت‏‏‌‏‏الله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر شریعتی، استاد مطهری، حجةالاسلام صالحی نجف‏‏‌‏‏آبادی نمایانگر سیاسی شدن عمیق جامعه و اندیشۀ شیعی در دورۀ اخیر‏


مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 432
‏است. ‏

‏هر چند که هر یک از این اندیشه‏‏‌‏‏ورزان دارای خود ویژگیهایی در قرائت و رویکرد خویش از کربلا هستند -به عنوان مثال، تفاوت میان رویکرد حجةالاسلام صالحی نجف‏‏‌‏‏آبادی و دکتر شریعتی- امّا آثار آنان همگی بر بستر بافت و زمینه‌ای(‏‎Context‎‏) یکسان شکل گرفته است و آن ارائه تصویری حماسی، مبارز، ضد ستم، منطقی و انقلابی از عاشوراست. ‏

‏سرانجام در سمت و سوی همین روند است که جنبش انقلابی - اسلامی نوین مردم ایران رادیکالیسم خود را در قرائت انقلابی و سیاسی امام خمینی از کربلا و عاشورا بیان می‌کند. رهبری انقلاب اسلامی ایران با تکیه بر عاشورای حماسی و ضمن برجسته کردن عناصر رادیکال قیام  امام حسین در کربلا مهمترین سوخت و سلاح ایدئولوژیک را برای کارزار انقلابی و پیکار علیه ستم فراهم می‌سازد. این بیان انقلابی از امام حسین، کربلا و عاشورا در طول تاریخ شیعه کم‏‏‌‏‏نظیر و شاید بی‌نظیر باشد. این روایتی از حسین است که عاشورا را به سنگر مبارزۀ جهانی و تاریخی، علیه ستم و استثمار و استکبار در همه اشکالش مبدّل می‏‏‌‏‏سازد و عزّت، آزادی، استقلال و عدالت را یکجا رودرروی ذلت، استبداد، امپریالیسم و استثمار قرار می‏‏‌‏‏دهد. این قرائت در طول سالهای انقلاب و حتی پس از تأسیس نظام انقلابی در جریان مقاومت و جنگ اسلامی - میهنی در برابر رژیم عراق کمابیش استمرار می‌یابد، امّا به تدریج با به ضعف گرائیدن آرمان‏‏‌‏‏طلبی و نهادینه‏‏‌‏‏شدن تکاپوی انقلابی و غیر سیاسی شدن جامعه، ابعادی از قرائتهای غیر سیاسی عاشورا چهره‏‏‌‏‏نمایی می‌کند. زمینه یافتن روایتهای مرثیه‌ای و متافیزیکی و باز تولید اندیشه‌های آن جهانی، فردی، غیرسیاسی در سطح مناسک و کتابها در سالهای اخیر، علامت دگرگونی در متن و بطن حیات اجتماعی جامعۀ ایران است، که در صورت تداوم و گسترش چنین روندی باید منتظر تبدیل قرائتهای غیرسیاسی و واقع‏‏‌‏‏گریزانه و احتمالاً فرقه‌ای، به «گفتمان مسلّط» عاشورا و کربلا در آینده بود. گفتمانی که دربرگیرندۀ دیدگاهی اسطوره‌ای، فراتاریخی، تراژدیک، شفاعتی و تقدیر گرا(فاتالیستی) می‌باشد، بر خلاف گفتمان سیاسی و انقلابی که مبین جهاد و مبارزه، امکان تغییر وضع موجود و دستیابی به وضع مطلوب، امید به آینده، اعتقاد به ارادۀ انسان و مسئولیت اجتماعی او و ایجاد کنندۀ روحیه‌ای فعال، کنش گر و پر تکاپوست. ‏

‏ ‏

‏                                    ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 433