سنّت احیاگری؛ روشهای پاسداری از حماسۀ عاشورا و فرهنگ آن در تاریخ فرهنگ اسلامی
جواد محدثی
خطّ احیاگری ائمّه(ع)
آنچه در کربلا، در عاشورای سال 61 اتفاق افتاد، گرچه بظاهر، یک «حادثه» مینمود، امّا حماسهای عظیم و تکاندهنده بود که وجدانهای خفته را بیدار کرد و خون رشادت و آگاهی و حماسه، در رگهای امّت اسلامی دوانید.
عاشورای حسینی، به مکتبی تبدیل شد که ستمدیدگان را بر ضدّ ظلم، میشوراند و پیروان فرهنگِ شهادت را به مقابله با سلطههای غیردینی و ضدّدینی بر میانگیخت.
از این رو، امامان شیعه، بعنوان یک «خطّ احیاگر» و برنامهای بسیجکننده، روی حادثۀ کربلا تأکید داشتند و همواره میکوشیدند تا آن را زنده و سازنده نگهدارند. این خط مشی، هم یک برنامۀ مستقل الهامدهنده و تربیتی بود، هم بعنوان مقابله با «سیاست سکوت» و «خطّ منزویسازی» که از سوی قدرتهای حاکم اعمال میشد.
برنامۀ احیاگری و ذکر، از سوی ائمّه(ع) و سیاست و فراموشاندن و بیاثر ساختن و پردهپوشی بر آنچه در عاشورا گذشت، از سوی حکومتهای جور، در تقابل شدید قرار داشت، همین، سبب شد تا پیرامون محور عاشورا و کربلا، یک فرهنگ، پدید آید، فرهنگی حماسی و سیاسی، برمبنای عشق به اهلبیت(ع) که تجلّی عشق به حق و آرمانهای والای مکتب بود و سبب میشد «خط ائمه» از آن «انزوای تحمیلی» به درآید.
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 113
این فرهنگ و حماسه، در برخی سنّتها، مراسم، عکسالعملها، ابزار و وسائل، روزها و اماکن و... نمود و تجلّی یافت. برخی از این نمودها از این قرار بود:
- گریه بر امام حسین(ع)
- زیارت کربلا
- عزاداری محرّم و سینهزنی و زنجیرزنی و قمهزنی
- مجالس سوگواری بر حسین(ع) در طول سال
- تشکیل و تأسیس هیئتهای عزاداری و توسّل
- ساختن تکیهها و حسینیهها و عزاخانهها
- نذر و وقف برای اباعبدالله الحسین(ع) و عزاداری
- نوحهخوانی و مرثیهسرایی و پردهخوانی
- وعظ و خطابه در محافل حسینی و روضهخوانی
- توسل به شهدای کربلا
- برپایی و اجرای تعزیه و شبیهخوانی
- سقایی و یاد تشنگی حسین(ع)
- نامگذاری اماکن، مساجد، تکیهها و هیئتهای متوسلین به نام شهدای کربلا
- قداست تربت امام حسین(ع) و مهر کربلا
- لقب «کربلایی» برای زائر سیدالشهداء و چاووشخوانی
- الهام بخشی فرات، قبر شش گوشه و گودال قتلگاه و قنداق اصغر(ع)
- مقتلنویسی
- گرامیداشت اربعین
- علمات و پرچم و توق و کتل
- و... بسیاری از اینگونه محورها و موضوعات، که شرح و بسط تاریخی همۀ اینها و تحلیل نقش آنها در زنده نگهداشتن حماسۀ عاشورا و شکل دادن به «فرهنگ عاشورا»، کتابی عظیم خواهد شد. در این نوشته، تنها به توضیحی پیرامون برخی روشها که در فرهنگ اسلامی در راستای پاسداری از مکتب خون و حماسۀ حسینی نقش داشته و دارد، میپردازیم.
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 114
مدایح و مراثی
در روزگاری که شعر و ادب، در اختیار حکام جور بود و شاعران اجیر، چه برای مدح امیران و سلاطین و چه گستاخانه برای بدگویی از خاندان عصمت و طهارت(ع)، پول میگرفتند و شعر میسرودند، امامان میکوشیدند تا از شعر، بعنوان سلاحی در دفاع از حق و مبارزه با ستم و افشای چهرۀ تزویر استفاده شود. بخصوص شاعران شیعه دربارۀ مظلومیت شهدای کربلا و کشتگان وادی عشق در عاشورا، با جانسوزترین تعبیرات، شعر میسرودند و «جهاد فرهنگی» آنان مورد تأثیر و حمایت ائمه بود.
سرودههای موضعدار شاعران متعهد، در دو محور «مدایح» و «مراثی» بود و هر دو قالب، در راستای تبیین «خط حق» به شمار میرفت.
امام صادق(ع) فرمود: «من قال فینا بیتَ شعر ٍ بَنَی الله له بیتاً فی الجنّة»
هر کس دربارۀ ما خاندان، یک بیت شعر بسراید، خداوند برایش خانهای در بهشت بنا میکند.
شاعرانی همچون دعبل، کمیت، عبدالله بن کثیر، سیّد حمیری و... در این خطّ، عمل میکردند.
علامۀ امینی دربارۀ سید حمیری که یکی از این وارسته مردان مخلص اهل بیت و شاعران توانمند ولایت و عاشورا و یکی از مرثیه سرایان بلند پایۀ حماسۀ کربلا بود، میگوید:
«حضور در هر مجلسی که در آن «آل محمد(ص)» یاد نمیشد، او را ملول و خسته میکرد و هرگز به محفلی که خالی از ذکر آنان بود، انس و الفت نداشت.»
«دعبل» نیز در قصیدۀ معروف «مدارس آیات»، در بخشی عمده، به سوگ شهدای آلمحمد(ص) و به خون خفتگان دشت کربلا و مرثیۀ اباعبدالله الحسین(ع) پرداخته است.
این راه، در طول تاریخ تداوم یافته است و سهم مؤثری در حفظ و بقاء حماسۀ عاشورا داشته است و آنگونه که یاد شد، مورد تشویق و حمایت پیشوایان دین و علمای آگاه بوده است.
امام صادق(ع) به یکی از شاعران خطّ خون، «جعفربن عفّان طائی» فرمود:
به من خبر رسیده که دربارۀ حسین(ع) شعر میگویی و خوب هم شعر میگویی؟
گفت: آری.
آنگاه، بخشی از شعرها و مرثیههایش را در محضر امام صادق(ع) خواند. امام و اطرافیان بشدّت گریستند، تا آنجا که سیلاب اشک بر صورت و محاسن امام جاری شد، سپس امام فرمود:
- ای جعفر! به خدا سوگند، در این لحظه که سوگنامه حسین(ع) را میخوانی، فرشتگان مقرّب
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 115
پروردگار، شاهد و شنوای سخنت بودند و چون ما و بیش از ما گریستند، خداوند، بهشت را بر تو لازم کرد و تو را آمرزید. سپس افزود:
«ما من اَحدٍ قالَ فی الحسین(ع) شعراً فبکی' و ابکی' بِهِ الّا اَوجَبَ الله له الجّنة و غفر له.»
هیچ کس دربارۀ حسین(ع) شعری نگفت که بگوید و بگریاند، جز آنکه خداوند، او را خشوده و بهشت را بر او واجب گرداند.
به کارگیری عنصر شعر، به لحاظ «تأثیر عاطفی» و «گسترش سریع»، گامی اساسی در ثبت حماسههای عاشورا در دفتر تاریخ بوده است. مردم نیز، اشعار مدح و مرثیه را میخواندند، حفظ میکردند، حتی به فرزندان خود میآموختند. تعالیم عاشورا، در خلال همین سرودهها نسل به نسل، زنده میماند و خوگرفتگان به مدایح و مراثی، در سایۀ محتوای این اشعار، با فرهنگ اهلبیت میزیستند.
امام امت (قدس سره) فرموده است:
«با این هیاهو، با این گریه، با این نوحهخوانی، با این شعرخوانی، با این نثرخوانی، ما میخواهیم این مکتب را حفظ کنیم، چنانچه تا حالا هم حفظ شده.»
عزاداری
برپاکردن شعائر سوگواری بر شهیدان مظلوم، ضمن مقابله با فراموش شدن یادشان، تعلیم دهندۀ ارزشهای متعالی حماسۀ کربلاست. مراسمی که همه ساله و همه جا به یاد کربلا و عاشورا برپا میشود، مایۀ بقای مکتب و گسترش تعالیم وحی و اهلبیت است.
رساندن صدای شهادت عاشورائیان به گوش تاریخ، در هیاهوی پـُرفریب اغواگران برای پوشاندن حقایق و لوث کردن خون شهداء رسالتی عظیم بوده و هست. شدّت علاقۀ ائمه به مجالس عزاداری سیدالشهداء و نیز، میزان خصومت و ناراحتی دشمنان از برپایی آنگونه محافل و تجمعها، گویای این حقیقت است که حیات حماسۀ عاشورا در گرو این شعائر است، و گرنه به فراموشی سپرده میشود.
امام صادق(ع) به عبدالله بن حمّاد فرمود: «به من خبر رسیده که جمعیتی از اطراف کوفه و جاهای دیگر از زن و مرد، در نیمۀ شعبان به زیارت حسین(ع) میآیند و سخنها و داستانها و ندبهها و سوگواری و مرثیهخوانی دارند.» گفت: «آری چنین است، خود من نیز شاهد برخی از اینها بودهام.»
حضرت فرمود: «سپاس خدایی را که در میان مردم، کسانی را قرار داده، تا به سوی ما آیند
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 116
و ما
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 117
را بستایند و برای ما مرثیه سرایند...»
در حدیث دیگری، امام باقر(ع) اینگونه به پیروان خویش، دستور میدهد:
«بر حسین(ع) ندبه و گریه کنند، و به اهل خانه دستور داده شود که بر حسین بگریند و در خانهها، مراسم گریه و عزاداری و ناله سردادن در غم حسین(ع) باشد و اهل خانه و شیعیان، به یکدیگر تعزیت و تسلیت گویند...»
اینها، سبب «احیاء امر» و زنده نگهداشتن «خط اهل بیت» میشود و در نتیجه، تضمینی بر بقای مکتب است.
امام خمینی«ره» میفرماید: «این مجالسی که در طول تاریخ برپا بوده و با دستور ائمه(ع) این مجالس بوده است... ائمه اینقدر اصرار کردند به اینکه مجمع داشته باشید، گریه بکنید، چه بکنید، برای اینکه این حفظ میکند کیان مذهب ما را...»
برپایی اینگونه مجالس، هرچند مخفیانه و درون خانهها باشد، صدای اعتراضی است بر ضد دشمنان و استغاثۀ مظلومیتی است، علیه ظالمان. هرخانۀ علوی که داغدار و شهید داده است، وقتی در سوگ سالار شهیدان اشک میریزد، حس عدالتخواهی و انتقامجویی از ستمگران در جانش شعله میکشد. این، خاصیت هر گریه و عزاداری در عصر خفقان است، که تبدیل به کانونی برای افشاگری، الهام گیری، خط دهی، تجمع نیروها، شناخت افراد و شناساندن چهرههای پاک است.
امام خمینی«ره» میفرماید: مسأله، مسأله گریه نیست، مسأله، مسأله تباکی نیست، مسأله، مسأله سیاسی است که ائمه با همان دید الهی که داشتند، میخواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند، از راههای مختلف، اینها را یکپارچه کنند تا آسیبپذیر نباشد.»
و میفرماید: «گریه کردن بر شهید، نگهداشتن، زنده نگهداشتن نهضت است.»
آنچه که بعنوان «بـُعد سیاسی» در عزاداری و گریه مطرح است، همان زنده نگهداشتن روحیه مبارزه با ستم و تشکل انقلابیون با محوریت کربلاست، آن همه ثواب و اجر هم، علاوه بر جهات تربیتی و اخروی، به لحاظ آثار و برکات اجتماعی نیز میباشد. حضرت امام، دربارۀ ثوابهای فراوانی که برای عزاداری سیدالشهداء وارد شده، میفرماید:
«این که برای عزاداری، برای مجالس عزا، برای نوحهخوانی، برای اینها این همه ثواب داده شده است، علاوه بر آن امور عبادیش و روحانیش، یک مسأله مهم سیاسی در کار بوده است. آن روز که این روایات، صادر شده است، روزی بوده است که این فرقۀ ناجیه، مبتلا بودند به حکومت اموی و
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 118
بیشتر عباسی و یک جمعیت بسیار کمی، یک اقلیت کمی در مقابل قدرتهای بزرگ. در آن وقت، برای سازمان دادن به فعالیت سیاسی این اقلیت، یک راهی درست کردند که این راه، خودش سازمان ده است، ... شیعیان با اقلیت آن وقت، اجتماع میکردند و شاید بسیاری از آنها هم نمیدانستند مطلب چه هست، ولی مطلب، سازماندهی به یک گروه اقلیت در مقابل آن اکثریتها و در طول تاریخ، این مجالس عزا که یک سازماندهی سرتاسری کشورها هست، کشورهای اسلامی هست، و در ایران که مهد تشیع و اسلام و شیعه هست، در مقابل حکومتهایی که پیش میآمدند و بنای بر این داشتند که اساس اسلام را از بین ببرند، اساس روحانیت را از بین ببرند، آن چیزی که در مقابل آنها، آنها را میترساند، این مجالس عزا و این دستجات بود.»
آنچه به این برنامه، غنا و تأثیر میبخشد، گذر از جنبۀ شکلی آن و پرداختن و رسیدن به محتوا و جهت و حقیقت آن است، اولیاء دین نیز پیوسته با هشدارهایشان در این راه، ارشاد کردهاند، تا عزاداری و سوگواری، الهام بخش «فرهنگ جهاد و شهادت» باشد و بصورت یک موج تبلیغی، مبارزاتی و حماسی درآید و در عزاداری، «احساس» به کمک «شعور» آید و شعور، پشتوانۀ احساس عاطفی گردد، تا اینگونه مجالس و شعائر و سنتها از محتوا تهی نشده و به تشریفاتی کماثر، یا بیاثر تبدیل نگردد.
عزاداری، مفهومی گسترده دارد، هم برنامههای وسیع شیفتگان سیدالشهداء را در دو ماه محرم و صفر در همۀ قلمرو کشورهای اسلامی شامل میشود، هم آنچه را که محدود و ساده، هر روز، در هر گوشهای، خانهای، مسجدی برگزار میشود و یاد «اهل بیت» زنده نگهداشته میشود.
«اشک»، پاسدار «خون»
عزاداری (که از آن سخن رفت) مفهومی گستردهتر از گریستن دارد.
«گریه» و اشک ریختن در سوگ سالار شهیدان، نشانۀ عشق به دودمان پاکی و فضیلت است.
اشک، شاهد شوق و دلیل و نشانۀ پیوند است، اشک، زبان دل و ترجمان محبت است،
تا نسوزد دل، بریزد اشک و خون از دیدهها آتشی باید که خوناب کباب آید برون
آنکه در سوگ عاشورائیان میگرید، با پای دل در کاروان حسینی گام بر میدارد و اهل همین قافله است.
از این رو، هم اشکهایی که در ماتم حسین(ع) ریخته شود، مقدس شمرده شده، هم گریستن و گریاندن ثواب دارد و هم پیشوایان دین، خودشان پیوسته چشمانی اشکبار به یاد «عاشورا» داشتهاند.
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 119
اینگونه بوده است که اشکهای داغداران و دیدههای گریان، پاسدار پیام خون شهیدان بوده است، چونکه گریستن بر شهادت حسین(ع) و یارانش، امضای راه خونین آنان و تجدید بیعت با «کربلا» و فرهنگ شهادت است و اشک، خون میپرورد و گریستن، حماسه میآفریند.
ائمه شیعه، شهادت و گواهی اشک را بر صداقت عشق، پذیرفته و از آن ستایش و نسبت به آن تشویق کردهاند. در این زمینه، روایات بسیاری است که نقل آنها در این نوشته نمیگنجد.
امام رضا(ع) فرموده است:
«من تذکّر مصابنا فَبکی' و ابکی'، لَم تبکِ عَینُه یوم تبکی العیونُ و مَن جَلَس مجلِساً یُحیی' فیه امرُنا لَم یَمُت قلبُه یومَ یموتُ القلوبُ»
هر کس مصیبتهای ما را به یادآورد و بگرید و بگریاند، هرگز چشمانش در روزی که دیدهها گریان است، نمیگرید و هرکس در مجلسی نشیند که امر ما در آن احیا و زنده میشود، در روز مرگ دلها، دلش نمیمیرد.
در سلسلۀ اشک بود گوهر مقصود گر هست ز یوسف خبر، این قافله دارد
در سخن مفصلی که امام رضا(ع) دربارۀ فضیلت و ارزش و آثار گریستن بر امام حسین(ع) به «ریان بن شبیب» فرموده است، این احیاگری و یادآوری نسبت به حادثۀ جانگداز کربلا به چشم میخورد. حضرت به او میفرماید:
«ای پسر شبیب! اگر بر چیزی گریه میکنی، بر حسین(ع) گریه کن، که او را همچون گوسفند، سر بریدند، همراه هیجده نفر از دودمانش که همه از کسانی بودند که روی زمین بینظیر بودند، آسمانها و زمینها در شهادت او گریستند...»
حضرت رضا(ع) شاید به اقتضای شرایط روزگار، تأکید بیشتری نسبت به مسأله دارد. از جمله در روایتی بلند، میفرماید: «در این ماه (محرم) دشمنان، خون ما را به ناحق ریختند و هتک حرمت ما نمودند و فرزندان و بانوان ما را به اسارت گرفتند و خیمههای ما را به آتش کشیدند و غارت کردند... عاشورا، روز حسین«ع»، پلکهای ما را مجروح و اشکهایمان را جاری ساخت و ما از سرزمین کربلا، گرفتاری و رنج به میراث بردیم. پس باید بر کسی همچون حسین(ع) گریهکنندگان بگریند، که گریه بر او، گناهان بزرگ را فرو میریزد...»
این گریستن که «شرکت در حماسۀ او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط و حرکت اوست» و این نثار اشکها بر دامن احساس و در راه حق، مورد قدردانی و رحمت خواهی از
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 120
سوی امامان قرار میگرفت و به نوعی نصرت جبهۀ حق و تقویت خط امامان محسوب میشد.
امام امت(ره) در تحلیل اجتماعی مسأله گریه و عزاداری برای امام حسین(ع)، بیانات بلند و ارزشمندی دارد. از جمله میفرماید:
«ثوابهای بسیار برای عزاداران او مقرر کرد، تا مردم را بیدار نگهدارند و نگذارند اساس کربلا که پایهاش بر بنیان کندن پایههای ظلم و جور، و سوق مردم به «توحید» و «معدلت» بود، کهنه شود، با این حال، لازم است که برای عزاداری که شالودهاش بر این اساس ریخته شده، چنین ثوابهایی مقرر شود که مردم با هر فشار و سختی هم که هست، از آن دست بر ندارند، و گرنه با سرعت برق، زحمتهای امام حسین(ع) را پایمال میکردند، که با پایمال کردن آن زحمتهای پیغمبر اسلام و کوششهایی که برای تأسیس اساس تشیع کرده بود، بکلی پایمال میشد...»
همچنین دربارۀ نقش گریه و عزاداری در حفظ مکتب عاشورا میفرماید:
«سیدالشهداء را این گریهها حفظ کرده است مکتبش را، این مصیبتها و داد و قالها حفظ کرده، این سینهزنیها و این دستجات حفظ کرده، ... هر مکتبی هیاهو میخواهد. باید پایش سینه بزنند. هر مکتبی تا پایش سینهزن نباشد، تا پایش گریهکن نباشد، تا پایش توی سر و سینهزن نباشد، حفظ نمیشود... ما باید برای یک شهیدی که از دستمان میرود، علم بپا کنیم، نوحهخوانی کنیم، گریه کنیم، فریاد کنیم...»
به یاد کربلا، دلها غمین است دلا! خون گریه کن، چون اربعین است
مرام شیعه در خون ریشه دارد نگهبانی ز خط خون، چنین است
حضرت امام، در سخنرانی دیگری فرموده است:
«گریه کردن بر عزای امام حسین، زنده نگهداشتن نهضت و زنده نگهداشتن همین معنی است که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراطور بزرگ، ایستاد امام حسین با عدۀ کم، همه چیزش را فدای اسلام کرد، مقابل یک امپراطوری بزرگ ایستاد و «نه» گفت. هر روز باید در هر جا این «نه» محفوظ بماند و این مجالس که هست، مجالسی است که دنبال همین است که این «نه» را محفوظ بدارد... آنها از همین گریهها میترسند، برای اینکه گریهای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است.»
و فرموده است:
«همین گریهها نگهداشته ما را... همینها هست که مملکت را حفظ کرده... تا ابد هم اگر برای
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 121
سیدالشهداء گریه کنیم، برای سیدالشهداء نفعی ندارد، برای ما نفع دارد... ما این سنگر را نباید از دست بدهیم.»
ائمه، همواره از گریه، بعنوان سند افشاگر و فریادی علیه ظلم، استفاده کردهاند، تا مظلومیت حسین و راه عاشورا فراموش نشود.
هر چند نیست درد دل ما نوشتنی از اشک خود، دو سطر به ایما نوشتهایم
مجالس وعظ و روضه
هر تجمعی بهانه و محور میخواهد، هر چه محور گردهمایی، مقدستر و ژرفتر باشد، آن تجمعات هم دیرپاتر و پـُربارتر خواهد بود.
پیروان اهل بیت(ع)، با عشق و محبتی که به آنان داشتند و با سوز و گدازی که در شهادتشان داشتند، بهترین زمینه را برای جمع شدن، دیدار کردن، گفتگو کردن پیرامون خط فکری و سیاسی عاشورا و عترت داشتند. این برنامهها، توصیۀ خود پیشوایان دین بود و در این دیدارها، تزاورها، گفتگوها، «احیاء امر» و زنده نگهداشتن خط ائمه بود و اگر به یاد و نام حسین(ع) و کربلا بود، حیات فلسفۀ عاشورا در آن نهفته بود.
امام صادق(ع) به «فضیل» فرمود: آیا مینشینید و با هم حرف و حدیث میگویید؟ پاسخ داد: آری، جانم به فدایت، حضرت فرمود: «اینگونه مجالس را دوست دارم. ای فضیل! «امر» ما را زنده نگهدارید. خدای رحمت کند کسی را که امر ما را احیا کند.»
در حدیث دیگری امام صادق(ع) به اصحاب خود فرمود:
«از خدا پروا کنید، با هم برادر و نسبت به هم نیک رفتار باشید، بخاطر خدا با هم دوستی کنید، با یکدیگر پیوند و رفت و آمد و ترحم داشته باشید، هم دیگر را زیارت و ملاقات کنید، مذاکره کنید و «امر» ما را زنده بدارید:
... تزاورُوا و تلاقوا و تذاکَروا و اَحیُوا امرَنا»
همین توصیهها، بخصوص بر محور نقل فضائل اهل بیت و گریستن بر شهید عاشورا، زمینه و بستر مناسبی برای تشکیل مجالس و محافلی شده است که عدهای با عنوان «خطیب» و «واعظ» و جمعی با عنوان «مداح» و «مرثیهخوان» و «روضهخوان» و «ذاکر» به خطابه، وعظ، ذکر مصیبت و نقل سخنان و بیان شخصیت ائمه و شهدا بپردازند. برکات اینگونه مجالس همواره شامل امت شده است و اینگونه محافل، همچون شبکهای گسترده، بخصوص در ایام و مناسبتهایی خاص، دلها و اندیشهها و
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 122
تجمعها و تنها را به هم پیوند داده است و خود، نوعی مبارزه با دشمن و انسجام یافتن نیروهای خودی و تقویت کنندۀ روح جمعی بوده است. به قول شهید پاک نژاد:
«... با نیم متر چوب و نیم متر پارچۀ سیاه، میتوان موجی از احساسات بیدریغ دربارۀ بزرگسالار شهیدان مشاهده کرد که در هیچجا نمونهای از آن دیده نمیشود. در حالی که برای تشکیل اجتماع حتی کوچکی باید متحمل زحمات زیادی گردید، صرف نظر از املاک موقوفۀ حسینی، ساختمان حسینیهها، اطعام و اکرامها، نذرها و زیارت رفتنها و اجتماعات مذهبی و کلّیه مخارجی که طی دهماه سال، بعناوین مختلف در راه این سرباز فداکار به مصرف میرسد.»
منابر حسینی و جلسات وعظ دینی، همه به ذکر مصیبت و یادی از عاشورا ختم میشود و با گریستن چشمها و سوختن دلها، تعالیم مکتب در دلها بیشتر رسوخ مییابد و این سبب ریشهدواندن حماسۀ کربلا در عمق جانها و ژرفای تاریخ میگردد.
امام امت (قدس سره) در زمینۀ نقش این مجالس و منابر و مواعظ نیز، تعابیر ارزندهای دارد که تنها به چند نمونه اکتفا میشود:
«الآن هزار و چهارصد سال است که با این منبرها، با این روضهها و با این مصیبتها و با این سینهزنیها ما را حفظ کردهاند، تا حالا آوردند اسلام را.»
«... قدرتهای بزرگ، از این سازمانی که بدون اینکه دست واحدی در کار باشد که آنها را مجتمع کند، خود به خود ملّت را به هم جوشاندهاند، در سراسر یک کشور... و اگر یک مطلبی بخواهد برای اسلام خدمتی بکند و شخصی بخواهد که مطلبی را بگوید، سرتاسر کشور به واسطۀ همین گویندگان و خطبا و ائمه جمعه و جماعت یکدفعه منتشر میشود و اجتماع مردم در تحت این بیرق الهی، این بیرق حسینی، اسباب این میشود که سازمان داده شده باشد.»
زیارت
زیارت، پای نهادن در قلمرو عشق است، و پیمودن وادی طلب، با پای محبت.
زیارت، نشانۀ شوق و میزان عشق و دلدادگی است.
زیارت، زبان قلب و ترجمان شوق است.
با زیارت، خاطرهها تجدید میشود، انگیزهها تقویت میگردد، همدلان در میعادگاه «مزار» به هم میرسند، اخبار و گفتارها، رد و بدل میشود، فکر و آرمان آن امامی که زیارت میشود، زنده و مطرح میگردد و خود زائر نیز، خویشتن را در ارتباط با آن شهید قرار داده، روحیه میگیرد، زلال
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 123
میشود، و محبت و معرفتش افزون میگردد و بر مائده شرف و فضیلت مینشیند و بهرههای روحی و تربیتی میبرد و بسیاری آثار و نتایج دیگر.
سنّت «زیارت»، که توصیۀ پیامبر(ص) و ائمه(ع) است، همواره در بستر زمان جریان یافته و تحولها و سازندگیها و آثار احیاگرانۀ فراوانی داشته است. زائران کربلا، در طول تاریخ از مرقد حسینی الهام میگرفتند، در این مدار قرار گرفته، بر گرد این محور چرخیده، از این مکتب آموخته و از این زمزم سیراب میشوند.
برای زیارت هیچ امامی به اندازۀ زیارت حسین بن علی(ع) در کربلا، تأکید و توصیه نشده و در روایات، برای زیارت سیدالشهداء(ع) پاداشی برابر دهها و صدها حج و عمره بیان شده است و راز آن، همان احیاگری این زیارت نسبت به فلسفۀ قیام عاشورا و زنده نگهداشتن فرهنگ شهادت و میثاق با شهیدان است.
رفتن به زیارت حسین بن علی(ع) برای شیعیان او و پیروان مکتب عاشورا، در حکم یک تکلیف مکتبی و مرامی است. امام صادق(ع) فرموده است: هرکس به زیارت حسین(ع) نرود تا بمیرد، هر چند خود را شیعه پندارد، ولی شیعه و پیرو ما نیست واگر اهل بهشت هم باشد، مهمان بهشتیان است:
«من لم یأتِ قبر الحسین(ع) و هم یزعم انّه لنا شیعةُ حتی یموت، فلیسَ هو لنا بشیعةٍ...»
و نیز، زیارت آن حضرت را برای هر که حسین(ع) را بعنوان پیشوای الهی پذیرفته است، لازم و واجب میداند:
«زیارةالحسین بن علی واجبه علی کلّ من یُقّر للحسینِ بالأمامة مِنَ الله عزّ و جلّ»
و اینکه: «هر که تا هنگام مرگ، به زیارت حسین(ع) نرود، دین و ایمانش نقصان دارد.»
تشویق به زیارت قبر سیدالشهداء بیش از آن است که در این مختصر بگنجد. آنچه احیاگری این سنّت دینی و نقش اجتماعی و سیاسی آن را نشان میدهد، دعوت به این زیارت، حتّی در شرایط خوف و خطر از دشمنان و کنترل راهها و سختگیری بر زائران است و اینکه هرچه در این راه، خطر و آسیب بیشتر باشد، ثواب زیارت هم افزونتر است. این نشان دهندۀ موضع ائمه است که زیارت را بعنوان گامی در راه احیاء عاشورا و مقابله با سیاست «فراموشاندن کربلا» میدانستند.
«ابن بکیر» به امام صادق(ع) عرض میکند: دلم مرا به زیارت قبر پدرت سید الشهداء میکشد و آنگاه که از خانه و دیار خود به قصد زیارت بیرون میروم، همواره خائف و بیمناکم تا آنکه برگردم
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 124
و این بخاطر ترس از حکومت و جاسوسان گزارشگر و مأموران نگهبان است.
حضرت میفرماید: ای ابن بکیر! آیا دوست نداری که خداوند، تو را در راه ما ترسان ببیند؟ آیا نمیدانی که هر کس به خاطر ما در هراس و بیم افتد، خداوند، او را در سایۀ عرش خویش قرار میدهد؟...
در حدیث دیگری «زراره» از امام باقر(ع) میپرسد: دربارۀ کسی که خائفانه پدرتان را زیارت کند، چه میگویید؟
امام پاسخ میدهد: خداوند، او را در روز شدّت و گرفتاری بزرگ در قیامت، ایمن میسازد...
و امام صادق(ع) به محمد بن مسلم دربارۀ به زیارت حسین(ع) رفتن در شرایط بیمناک و خائفانه، میفرماید:
«هر چه این مسأله دشوارتر و پـُر مخاطرهتر باشد، پاداش زیارت هم به اندازۀ آن هراس است. هر کس در راه زیارت، حسین(ع) به هراس افتد، خداوند در روز هولانگیز قیامت، او را از ترس و وحشت ایمن میسازد:
«ما کانَ مِن هذا اشدّ، فالثوّاب فیه علی قدر الخوفِ و مَن خافَ فی ایتانه آمن الله روعَتَه یومَ یقوُم الناسُ لربّ العالمین»
و این تعلیم شگفت و آموزنده، ترسیم کننده خط مشی امامان در زنده نگهداشتن کانون الهام بخش کربلا و عاشوراست و آنگونه که در حدیث آمده است، این تکلیف و فرضیه، هرگز به خاطر «ترس» نباید ترک شود:
«واجبةٌ مفترضةٌ... و انّها لا تُترکُ لِلخَوفِ»
این حرکت عملی و حضور در کنار قبر سالار شهیدان، حتی در شرایط بیم و تقیه، نشان دهندۀ عمق این «خط استراتژیک» در گرامیداشت حماسۀ عاشورا است و امام صادق(ع) ترک آن را نوعی جفا به خط امامت دانسته و زیارت سالانۀ کربلا را مورد تأکید قرار داده است:
«ایتوا قبر الحسینِ کلّ سَنَةٍ مرّةً»
آنچه مسلم است، زیارت کربلا همیشه آزاد نبوده، بلکه با گرفتاریها و محدودیتهایی همراه بوده است و تاریخ، گویای این حقیقت است و گاهی زائران، در همان روزگار ائمه، در تاریکی شب و پیش از روشن شدن هوا و حضور مأموران مسلح بنیامیه در منطقۀ کربلا به زیارت میرفتند، چون
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 125
گشتیهای حکومت شام، مانع زیارت میشدند.
معاویة بن وهب نقل میکند که امام صادق(ع) پس از نماز خویش، برای زائران قبر حسین(ع) و مصون ماندنشان از شرّ جباران سرکش و ستمگر و شیاطین آشکار و نهان دعا میکرد، از جمله اینکه: «... خدایا! دشمنان ما، این زائران را به خاطر این سفر ملامت کردند، ولی این سرزنشها هرگز پیروان ما را از این زیارت مانع نگشت، آمدند تا با مخالفان ما مخالفت کرده باشند!... خدایا آن چهرههایی را که آفتاب در این راه، تغییر داد، رحمت کن، آن صورتهایی را که بر تربت حسین قرار گرفت، مورد لطف قرار بده، آن چشمهایی را که در راه ما اشک ریخت، آن دلهایی که برای ما و تشنگی ما سوخت، آن نالههایی که برای ما سر داده شد، رحمت کن...»
از امام صادق(ع) روایت است که: خواستار سکونت در بهشت، باید زیارت «مظلوم» را رها نکند.
میپرسند: مظلوم کیست؟ میفرماید: حسین است. هر کس با شوق به او و محبت به رسولالله(ص) و فاطمه(س) و علی(ع) او را زیارت کند، بر سفرههای بهشتی، مهمان اهل بیت خواهد بود.
تأکید امام بر عنصر «مظلومیت» در زیارت سیدالشهداء انگیزۀ حمایت از مظلوم و مبارزه با ظالم و احیاء یاد حماسۀ ظلم ستیزی، عاشورا را نشان میدهد. گرچه نسبت به زیارت همۀ ائمه و قبور پاک شهدای آل محمّد(ص) تکیه شده است، اما زیارت حسین(ع) سمبل دفاع از حقیقت مظلوم و حماسۀ مجسم است. دشمنان نیز، بیش از همه با نام و یاد و مزار مظلوم کربلا سرِ ستیز داشتهاند، زیرا کربلا در نظرشان سمبل مقاومت مخالفان بوده است.
توجه و روی آوردن به مزار سیدالشهداء، تکرار و یادآوری همه روزه و هموارۀ حق، مظلومیت، تکلیف و تعهد بود، تا دلها همه «عاشورایی» و امت اسلام، «کربلایی» و فکر و ذکر شیعه، «حسینی» گردد.
قبلۀ اهل حقیقت، کربلاست کربلا، او قبلۀ اهل ولاست
آداب و سنن مربوط به زیارت نیز، سرشار از رهنمودهایی است که ضمن احیاء آن حماسه، جهات تربیتی و الهامگیری را هم در بر دارد.
مرحوم نراقی در توجه دادن به شهید کربلا و مدفون در آن تربت، چنین مینویسد:
«... در زیارت کربلا، به یادآور که فرزند رسول خدا«ص» در این سرزمین به شهادت رسیده و
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 126
امام حسین(ع) و اولادش و نزدیکان و یارانش در همین جا شهید شدهاند. اندوه را بر قلبت تجدید کن و به کربلا با چهرۀ ژولیده و غبار آلود و دلی شکسته و محزون داخل شو... وارد حرم که شدی و چشمت بر ضریح منور آن حضرت و دیگر شهیدان در رکابش که در جوارش آرمیدهاند افتاد، آن اشخاص را در نظرت مجسم کن، یکایک آن حوادث و وقایع را از نظر بگذران و پیش چشم خود مجسم ساز...»
نقش زیارت در پاسداری از فرهنگ عاشورا، در طول تاریخ همچنان زنده و فعال بوده است و هم اکنون نیز، عشق زیارت کربلا، میلیونها دل مشتاق را در حال و هوای کربلا به شور و طپش وا میدارد و الهام بخش روحیۀ عدالتخواهی و ظلمستیزی است.
نهضت توابین کربلا، به رهبری «سلیمان بن صرد خزاعی» که در سال 65 هجری اتفاق افتاد، خاستگاه آن قبر حسین(ع) بود. بر سر تربت امام عاشقان و شهیدان گرد آمدند و گریستند و ضجه زدند و بر قاتلانش نفرین کردند و پیمان بر انتقام بستند و حماسه و فریاد «یالثارات الحسین» خویش را از کنار آن تربت خونین آغاز کردند. موجی بودند که بر ضد بنیامیه سرازیر شدند، و آرزویشان نیز کشته شدن در راه خونخواهی امام حسین(ع) بود. حتی قیام مختار هم با الهام از زیارت قبر او بود. وی پس از بازگشت از سفر حج، به کربلا آمد و بر حسین(ع) سلام گفت و قبر او را بوسید و گریه کرد و سوگند یاد نمود که «غذای خوب نخواهم خورد، تا از قاتلان تو انتقام بگیرم» و به دنبال همین میثاق خونین بود که قیام خویش را در سال 66 هجری آغاز و با سیطره یافتن بر عراق، از قاتلان حسین(ع) و مسببان جنایات عاشورا انتقام گرفت.
الهامبخشی «کربلا» برای مبارزان، از سختگیریهای پس از قیام، دربارۀ زیارت میتوان فهمید، که از سوی سلطۀ جابران اعمال میشد. پس از خروج و قیام زیدبن علی در کوفه و شهادتش در سال 121 هجری، منع و مراقبت و کنترل زیارت حسین(ع) در کربلا زیادتر شد و هشام بن عبدالملک، مأمورانی را برای کنترل گماشته بود.
پیروان فرهنگ عاشورا، همواره این «مزار» را، پیش از آنکه قبه و حرمی داشته باشد، علامت میگذاشتند، تا با آن نشانهها مدفن سالار شهیدان را گم نکنند و «کربلا» را همواره بعنوان پایگاه انقلاب، حفظ کنند. این بود که کربلا دانشگاه انقلاب شد و قتلگاه، مرکز الهام. بارها در زمان هارونالرشید و متوکل مزار حسین بن علی(ع) را تخریب کردند و از زیارت مردم جلوگیری به عمل آوردند، در زمان هارون الرشید، حتی درخت سدری را که در آن حوالی، نشانۀ قبر حسین(ع) بود،
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 127
قطع کردند تا مردم جای قبر را ندانند و پراکنده شوند. به دستور متوکل 17 بار قبر حسین(ع) را خراب کردند. ولی آن همه سختگیری و ایجاد مانع و آسیب رساندن به زائران، اثری در کاهش علاقه و اجتماع مردم بر سر تربت کربلا نداشت. به متوکل خبر میدادند که مردم در سرزمین «نینوا» برای زیارت قبر حسین(ع) جمع میشوند و از این رهگذر، جمعیت انبوهی پدید میآید و کانون خطری تشکیل میشود، او هم مأموران خود را میفرستاد تا مردم را متفرق و آثار قبر را ویران سازند و در کمین کسانی بنشینند که به زیارت مرقد امام حسین(ع) میروند.
غافل از آنکه با تخریب قبر، نمیتوان الهام معنوی تربت سیدالشهداء و جهت بخشی زیارت سیدالشهداء را از میان برد و «خط عاشورا» را کمرنگ ساخت.
تربت کربلا و فرات
از تمهیدات دیگری که در راسختر ساختن عشق به فرهنگ عاشورا در دلهای شیفته، نقش مؤثر دارد، قداست بخشیدن به خاک مدفن سیدالشهداء است. «تربت»، در فرهنگ دینی جایگاه ارزشمندی دارد و در فقه نیز، از احترام خاصی برخوردار است. تربت قبر حسین«ع»، خاکی آمیخته به خون است که از «شهادت»، تقدس یافته است. در تربت آن حضرت، شفاست و سجود بر تربت حسینی و ذکر گفتن با تسبیح تربت اباعبدالله و برداشتن کام نوزاد، با تربت امام حسین و... همه و همه توجه دادن به جهات الگویی و روح عاشورایی این خاک مقدس و متبرک است، که هم باید توتیای دیدگان گردد و هم مهر نماز ساجدان.
شهادت، خاک را بوئیدنی کرد شهادت سنگ را بوسیدنی کرد
سجود بر تربت حسینی، سبب میشود که در سجاده، عطر شهادت بپیچد و مشام جان با رایحۀ دلانگیز کربلا انس بگیرد. از پیوند «خاک» و «خون»، چه الهامی میتوان گرفت، جز خط خونین شهادت در راه حق و احیای دین؟ علامۀ امینی، ضمن بحث مفصلی پیرامون قداست و ارزش تربت و الهام بخشی سجود بر خاک مزار حسین(ع)، مینویسد:
«... آیا بهتر آن نیست که سجدهگاه، از خاکی قرار داده شود که در آن، چشمههای خونی جوشیده است که رنگ خدایی داشته است؟ تربتی آمیخته با خون کسی که خداوند، او را پاک قرار داده و محبت او را اجر رسالت محمّد(ص) قرار داده است، خاکی که با خون سرور جوانان بهشت و ودیعۀ محبوب پیامبر و خدا عجین گشته است؟...»
در باور شیعه و فرهنگ عاشورا، «تربت» بار محتوایی غنی و تاریخی دارد و این، از سخنان و
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 128
توصیههای ائمه و سیرۀ عملی آنان سرچشمه گرفته است. امام صادق(ع) کیسهای داشت که در آن تربت سیدالشهداء بود و هنگام نماز، آن تربت را در موضع سجودش میریخت و بر آن سجده میکرد. و میفرمود:
«السجود علی تُربة الحسین(ع) یخرق الحُجُبَ السبع»
سجده بر تربت حسین(ع)، حجابهای هفتگانه را کنار میزند.
در پی همین تعلیمات بود که حتی از تربت قبر سیدالشهداء، تسبیح ساختند و با آن ذکر میگفتند. امامان، سفارش کردهاند که کام فرزندان خود را پس از ولادت، با تربت قبر حسین بن علی(ع) بردارید. به این مضمون روایات متعددی نقل شده است از جمله این حدیث امام صادق(ع):
«حَنِّکوُا اولادکم بتُربَةِ الحسین، فانّها اَمانٌ»
این آشنا ساختن نوزادان از لحظۀ تولد با «کربلا» و تربت شهید است و اثر تربیتی دارد، شهید مطهری در تحلیل این رهنمودها مطالبی دارد، از جمله این که:
«پیشوایان ما گفتهاند حالا که باید بر خاک سجده کرد، بهتر است که آن خاک، از خاک تربت شهیدان باشد، اگر بتوانید از خاک کربلا برای خود تهیه کنید، که بوی شهید میدهد. تو که خدا را عبادت میکنی، سر بر روی هر خاکی بگذاری نمازت درست است، ولی اگر سر بر روی آن خاکی بگذاری که تماس کوچکی، قرابت کوچکی، همسایگی کوچکی با شهید دارد و بوی شهید میدهد، اجر و ثواب تو صد برابر میشود...»
نهر «فرات» نیز همین قداست و یادآوری و الهامبخشی را دارد و در قاموس فرهنگ شیعه، بار معنوی و محتوایی فرهنگی دارد و رازدار بزرگ و مقدسی است که امواجش، حماسۀ کربلا و آن رشادتها، عطشها، ایثارها و ایمانها را به یاد میآورد. فرات، از نهرهای بهشتی به حساب آمده است. و غسل کردن از آن برای زیارت امام حسین(ع) و غیر آن فضیلت بسیار دارد و وضو گرفتن و غسل کردن از آن برای زیارت حرم حسینی سفارش شده است. همچنین برداشتن کام نوزاد با آب فرات و چشاندن این آب مقدس و نهر بهشتی به نوزادان، نوعی «تربیت عاشورایی» آنان است که به دستور ائمه انجام میگرفته است و برداشتن کام نوزاد با آب فرات و نوشیدن از آن، عشق اهل بیت را ایجاد میکند. امام صادق(ع) فرموده است:
«مَن شربَ مِن ماء الفراتِ و حَنّکَ بِه فانّه یُحبّنا اهل البیت»
اینگونه است که فرات، آب حیات جانهای مستعد میگردد و در خط صحیح میکشاند و
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 129
هدایت میکند. فرات، حتی در جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران و دفاع رزمندگان هم الهام بخش بود، چرا که ایثار عباس بن علی(ع) را تداعی میکرد. وقتی رزمندگان اسلام، در باتلاقهای هورالعظیم پیشروی کرده، به محل التقای دجله و فرات رسیدند، شور دیگری در امت ما و حماسهآفرینان جبهه پدید آمد و در رسانههای خبری اعلام شد که: «رزمندگان از آب دجله و فرات، «وضو» گرفتند!» و این، سوژۀ زیبایی برای برخی شعرها شد که شاعران انقلاب و جبهه سرودند.
امام امت(قدس سره) نیز از فرهنگ نهفته در این کلمه، استفاده فرمود و در پیام خویش به ملت عراق و دعوت به قیام بر ضد حکام بعثی فرمود:
«ای عشایر غیور دجله و فرات! ای رزمندگان و سلحشوران! بپاخیزید و از اسلام، دفاع کنید»
«ای عشایر دلیر دجله و فرات! فرصت را از دست ندهید و دشمن اسلام و میهن عزیز خودتان را با قیام قهرمانانه از پای در آورید و دین خودتان را به اسلام و قرآن مجید ادا کنید.»
به هر حال، درس گرفتن از «تربت» و «فرات»، در مکتب زیارت و عشق میسر است و رازگویی «خاک» و «آب» با جانهای آگاه، بسیار زیبا و عمیق است و «کربلا»، قبلۀ جهاد و مبارزه است که در محراب جهاد، باید رو به قبلۀ کربلا ایستاد. امامان شیعه، کوشیدهاند تا با رهنمودهایشان، اینگونه «فرهنگ عاشورا» را در نمودهایی چون زیارت، تربت، فرات، اشک، عزا، مرثیه، حسینیه و... زنده نگهدارند.
هیأتها و دستهها
وفاداران به حماسۀ عاشورا، عشق و پیوند خویش را با این حماسه، در قالب شعائر و برنامههای مذهبی و احساسات پاک دینی حفظ کردهاند. این که خود را به نوعی وابسته به «تشکیلات حسینی» بدانند و از این عشق، الهام بگیرند، همواره در تاریخ شیعه بوده است. در محلههای مختلف و شهرهای کوچک و بزرگ و مساجد و تکایا و حسینیهها، تجمعهایی بصورت «هیأت» بوجود آمده است که اغلب، نام شهدای کربلا یا ائمه دیگر بر روی آنهاست. در ایام سوگواری هم به عزاداری میپردازند و بصورت گروهی، به خیابانها، حرمها، امامزادهها، مساجد و... بیرون میآیند و سینهزنی و نوحهخوانی میکنند. بر افراشتن پرچم عزای حسینی و بیرق کربلایی شیفتگان امام حسین(ع)، نوعی همبستگی فکری و جناحی به شبکۀ عاشورایی امام حسین(ع) است. همین دستهها و هیأتها و «موکب»ها، منشأ برکات بسیار بوده است و پایگاهی برای پیوستن علاقه مندان سیدالشهداء به این تشکل مقدس محسوب میشده است.
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 130
مرحوم کاشف الغطاء مینویسد:
«... آغاز بیرون آمدن دستههای عزاداری برای سیدالشهداء پیش از هزار سال، در زمان «معزالدوله» و «رکنالدوله» بود، که دستههای عزاداران، در حالی که برای حسین(ع) ندبه میکردند و شب، مشعلهایی به دست داشتند، بغداد و راههایش یکباره پر از شیون میشد. و این، به نقل «ابناثیر» در تاریخ خویش، اواخر قرن چهارم بود... و اگر بیرون آمدن این موکبها در راهها نبود، هدف و غرض از یادآوری حسینبنعلی(ع) از بین میرفت و ثمره فاسد میشد و راز شهادت حسینبنعلی(ع) منتفی میگشت.»
گر چه نقل او، بیشتر به تاریخ عراق مربوط میشود، ولی هر گاه دستهای و موکبی در هر جا که راه میافتد، پیشاپیش آن، پرچمی در اهتزاز است. پرچمها نشان یک گروه منسجم و مجموعهای از لشکر است. برافراشتن پرچم در این هیأتهای زائر و عزادار، نوعی سازماندهی نیروهای عاشورایی و لشکر حسینی، تحت پرچم کربلاست. قبلۀ کربلا، چنان جاذبهای دارد که دلهای تودههای وسیعی از علاقهمندان را به آن «کوی عشق» و «مکتب شهادت» میکشد. شکوه این دستههای سوگوار، موجی از احساسات سازنده را بر میانگیزد و دلها را با فرهنگ عاشورا پیوند میزند و اشکهای جاری در این هیأتها، آن مودت و پیوند را امضا میکند.
شهید قاضی طباطبایی در ترسیم محتوای این هیأتها، بخصوص در ایام اربعین حسینی در کربلا و نجف، مینویسد:
«... در ایام اربعین در عراق، بیشتر از یک میلیون نفوس، با مواکب حسینی، برای زیارت قبر مطهر، وارد کربلا میشوند و اجتماع عظیم محبتآمیز، مشتمل بر تعارفات مهرانگیز و اتحادآور و مودت خیز، فراهم میآید و آن شهرستان مقدس، یکپارچه عزا و ناله و ضجه و نوحه و ندبه بر سید مظلومان میگردد و مواکب، از حرم حضرت سیدالشهداء خارج شده، به حرم جضرت ابوالفضل، قمربنیهاشم هجومآور میشوند. و در آن روز، اثرات نهضت حسینی در جلوی چشم انسان مجسم میشود.»
این تأثیر عمیق و برد وسیع شعاع عاشورا را نشان میدهد که امت اسلامی را اینگونه در همه جا بر گرد محور عاشورا تجمع و تشکل میبخشد. از این تجمعات همواره در راه حق، استفاده شده و میشود. نقش آن را در نهضت و انقلاب اسلامی ایران هم شاهد بودیم. امام امت رضوانالله علیه، شاهد صادقی است که از تأثیر این دستهها و هیأتها و تجمعات حسینی میگوید:
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 131
«مهم، آن جنبۀ سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشهاش را کشیدهاند که تا آخر باشد و آن، این احتماع تحت یک بیرق، اجتماع تحت یک ایده، و هیچ چیز نمیتواند این کار را به مقداری که عزای حضرت سیدالشهداء در او تأثیر دارد، تأثیر بکند.»
و در بارۀ نقش هماهنگ سازی شیعه در سراسر جهان توسط این هیأتها و دستههای عزاداری میفرماید:
«از این هماهنگتر چه؟ شما در کجا سراغ دارید که یک ملتی اینطور هماهنگ بشود؟ کی اینها را هماهنگ کرده؟ اینها را سیدالشهداء هماهنگ کرده است. در تمام کشورهای اسلامی، ملتهای اسلامی در روز عاشورا و تاسوعا و مثلاً هشتم و چندم، این دستجات با آن عظمت، با آن محتوا همه جا، کی میتواند یک همچنین اجتماعی درست کند؟ در کجای عالم شما سراغ دارید که این مردم اینطور هماهنگ باشند؟ بروید هندوستان، همین بساط، بروید پاکستان همین بساط، بروید اندونزی همین بساط، بروید عراق همین بساط، بروید افغانستان همین بساط. هر جا بروید همین بساط. کی اینها را هماهنگ کرده؟ این هماهنگی را از دست ندهید.»
و دربارۀ آن در شکلدهی انقلاب اسلامی چنین میفرماید:
«شما گمان نکنید که اگر این مجالس عزا نبود و اگر این دستجات سینهزنی و نوحه سرایی نبود 15 خرداد پیش میآمد! هیچ قدرتی نمیتوانست 15 خرداد را آنطور کند مگر قدرت خون سیدالشهداء...»
تأکید حضرت امام(ره) بر حفظ دستهها و هیأتها و سنت عزاداری بعنوان عامل نگهدارندۀ انقلاب و ضامن بقای این روحیههایی که انقلاب را پدید آورد، فراوان بود. از جمله اینکه:
«ما باید حافظ این سنتهای اسلامی، حافظ این دستجات مبارک اسلامی که در عاشورا، در محرم و صفر و در مواقع مقتضی به راه میافتند، تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند... زنده نگهداشتن عاشورا با همان وضع سنتی خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا با همان وضع سابق و از طرف تودههای مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم و منظم، دستجات عزاداری بعنوان عزاداری راه میافتاد. باید بدانید که اگر میخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنتها را حفظ کنید.»
و نیز میفرماید:
«در این عاشورا به همان سنتهای سابق عمل کنند، دستجات به همان قوت خودش باقی باشد و دستجات سینهزنی و نوحهخوانی به همان قوت خودش باشد و بدانید که حیات این ملّت به همین
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 132
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 133
فیلمسازان) تلاش کردهاند که فلسفۀ نهضت حسینی و اهداف حرکت عاشورا را تبیین کنند و آن قیام را سر لوحۀ مبارزات عدالتخواهان و سرمایۀ پیکار با ستمگران قرار دهند. در این زمینه تألیفات ارزشمند نویسندگان و تحلیلهایشان از قیام عاشورا، ستودنی و یادکردنی است. در همین جا نیز باید از کسانی که هوشیارانه به «تحریفزدایی» از فرهنگ عاشورا پرداختهاند، چه در تبیین موارد نادرست از آنچه به نام عاشورا مطرح میشود، و چه در زدودن خطوط انحرافی و خرافی از چهرۀ تابناک قهرمانان کربلا، یاد کرد و تلاششان را ارج نهاد.
پایان مقال را، سخنی از بزرگ احیاگر فرهنگ عاشورا در عصر حاضر، حضرت امام خمینی(سلام الله علیه) قرار میدهیم که بحق، هم در سخن و رهنمود، هم در قیام و عمل هم در پای فشردن بر سنتهای احیاگر آن حماسه و حفظ میراث عاشورا، اسوۀ بیبدیل همگان است:
«... دستور آموزندۀ «کلّ یومٍ عاشورا و کلّ ارضٍ کربلا» باید سرمشق امت اسلامی باشد. قیام همگانی در هر روز و در هر سرزمین. عاشورا، قیام عدالتخواهان با عددی قلیل و ایمانی و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران کاخنشین و مستکبران غارتگر بود، و دستور آن است که این برنامه، سرلوحۀ زندگی امت در هر روز و در هر سرزمین باشد. روزهایی که بر ما گذشت، عاشورای مکرر بود و میدانها و خیابانها و کوی و برزنهایی که خون فرزندان اسلام در آن ریخت، کربلای مکرر و این دستور آموزنده، تکلیفی است و مژدهای. تکلیف از آن جهت که مستضعفان اگر چه با عدهای قلیل علیه مستکبران، گرچه با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم، مأمورند چونان سرور شهیدان قیام کنند. و مژده که شهیدان ما را در شمار شهیدان کربلا قرار داده است و مژده که شهادت، رمز پیروزی است. هفده شهریور، مکرر عاشورا و میدان شهدا مکرر کربلا و شهدای ما مکرر شهدای کربلا و مخالفان ملت ما مکرر یزید و وابستگان او هستند. کربلا، کاخ ستمگری را با خون در هم کوبید، کربلای ما کاخ سلطنت شیطانی را فرو ریخت. اکنون وقت آن است که ما که وارثان این خونها هستیم و بازماندگان جوانان و شهدای به خون خفته هستیم، از پای ننشینیم، تا فداکاری آنان را به ثمر برسانیم و با ارادۀ مصمم و مشت محکم، بقایای رژیم ستمکار و توطئهگران جیرهخوار مشرق و غرب را در زیر پای شهدای فضیلت، دفن کنیم.»
***
امید است که «فرهنگ عاشورا» همواره بال و پر خویش را بر سر ساکنان کوی شهادت و ایثار، عطرافشان سازد و «انقلاب اسلامی» به «انقلاب جهانی مهدوی» متصل گردد، تا آرمانهای کربلا،
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 134
تجلی و تحقق یابد.
آن روز است که آلام روحهای مجروح و دلهای داغدار تسکین مییابد و جانها از زمزم حضور و کوثر نور، در عصر ظهور، سیراب میشود.
در کوی عشق، درد و بلا کم نمیشود از باغ خلد، برگ و نوا، کم نمیشود
تیغ شهادت است دل گرم را علاج این تشنگی به آب بقا، کم نمیشود
قاصد، تسلّی دل عاشق نمیدهد شوق حرم، به قبلهنما، کم نمیشود
پای نوشتها:
مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 135