ارزوی شومت رو با خودت به گور می بری! چی کار می کنی؟ پیرمرد.... اجازه نمی دم دستتون بهش برسه! بهشون رحم نکنید پسررو بکشید، ابله های بی مصرف! بزنیدش ! چشم قربان! اطاعت سرورم! تابستان تابستان و روستای امامه تهران