بخش دوم سایر اقشار و صنوف

ب) وضعیت اسفبار کشاورزان در قبل از انقلاب

ب) وضعیت اسفبار کشاورزان  در قبل از انقلاب 

‏ ‏

‏ ‏

تشکیل صندوق تعاونی برای ضایع کردن دسترنج زارع 

‏اینان اگر برای ملت می خواهند کاری انجام دهند چرا به برنامۀ‏‎ ‎‏اسلام و کارشناسان اسلامی رجوع نکرده و نمی کنند تا با اجرای‏‎ ‎‏آن برای همۀ طبقات زندگی مرفه تأمین شود و در دنیا و در آخرت‏‎ ‎‏سعادتمند باشند؟! چرا صندوق تعاونی درست می کنند که حاصل‏‎ ‎‏دسترنج زارع را ببرند؟! با تأسیس اینچنین صندوق تعاونی،‏‎ ‎‏بازار ایران بکلی از دست می رود و بازرگانان و کشاورزان به خاک‏‎ ‎‏سیاه می نشینند؛ و در نتیجه سایر طبقات نیز به همین روز‏‎ ‎‏مبتلا می شوند.(364)‏

‏2 / 11 / 41‏

‏*  *  *‏


کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 276

ورشکستگی زارعین ناشی از تسلط امریکا بر اقتصاد کشور 

‏امروز اقتصاد ایران به دست امریکا و اسرائیل است؛ و بازار ایران‏‎ ‎‏از دست ایرانی و مسْلم خارج شده است، و غبار ورشکستگی و‏‎ ‎‏فقر به رخسار بازرگان و زارع نشسته است؛ و اصلاحات آقایان،‏‎ ‎‏بازار سیاه برای امریکا و اسرائیل درست کرده است؛ و کسی‏‎ ‎‏نیست که به داد ملت فقیر برسد.(365)‏

‏4 / 8 / 43‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

تباهی زندگی کشاورزان در اثر انقلاب سفید شاه 

‏این انقلاب ننگین و خونینِ به اصطلاح سفید، که در یک روز با‏‎ ‎‏تانک و مسلسل پانزده هزار مسلمان را ـ آنطور که معروف است ـ‏‎ ‎‏از پای درآورد، روزگار ملت را سیاهتر ساخت. زندگی دهقانان و‏‎ ‎‏زارعین اسیر را بیشتر تباه کرد. اکنون در بسیاری از شهرستانها و‏‎ ‎‏اکثر روستاها درمانگاه، دکتر و دارو وجود ندارد. از مدرسه، حمام‏‎ ‎‏و آب آشامیدنی سالم خبری نیست و ـ به حَسَب اعتراف بعضی از‏‎ ‎‏مطبوعات ـ در بعضی از دهات، کودکان معصوم را از گرسنگی به‏‎ ‎‏چرا می برند.(366)‏

‏بهمن 1349‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

وعده های پوچ به زارعین 

‏طبقات بازرگان، زارع و کارگر که در این ده سال‏‎[1]‎‏ جز وعده های پوچ‏‎ ‎‏ندیده اند و از این پس باز وعدۀ بیشتری می شنوند و با این انقلاب‏‎ ‎‏سیاه لعنتی مخالفند، به همان سرنوشت دچار خواهند شد.(367)‏

‏21 / 12 / 53‏

‏*  *  *‏


کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 277

سرنوشت دهقانها، زاغه نشینی در اطراف تهران 

‏این بیچاره هایی که در روستاها بودند ـ و به قول خودش دهقانْ ما‏‎ ‎‏درست کردیم ـ این دهقانهای بیچاره را از آنجاها کوچ دادند‏‎ ‎‏آوردند. این چادرنشینهای اطراف تهران و آن زاغه نشینهای اطراف‏‎ ‎‏تهران، همین بیچاره دهقانهایی بودند که دامداری می کردند و‏‎ ‎‏برای مملکت ایران پشم و روغن و ـ نمی دانم ـ گوشت تهیه‏‎ ‎‏می کردند. همۀ اینها از بین رفته؛ حالا باید همه از خارج بیاید.‏‎ ‎‏گوشتش از خارج بیاید، گندمش از خارج بیاید. کشاورزی ما را‏‎ ‎‏بکلی از بین برده است.(368)‏

‏10 / 3 / 57‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

زندگی اسفناک کشاورزان بعد از اصلاحات ارضی 

‏اینها به اسم «اصلاحات ارضی» زراعت ایران را به باد دادند؛ یعنی‏‎ ‎‏دهقان و رعیت بیچاره را بیچاره کردند که دیگر نتوانستند اینها‏‎ ‎‏بمانند در مزرعه های خودشان. از آنجا کوچ کردند و آمدند به تهران.‏‎ ‎‏و اطراف شهر تهران به وضع بدی زندگی می کنند. به وضع بسیار‏‎ ‎‏اسفناکی. الآن عدۀ کثیری  زیاد ـ شاید قریب چهل مورد، چهل‏‎ ‎‏محل، شاید این مقدارها که صورتش را به من داده اند که در نجف‏‎ ‎‏این صورت پیش من بود که در کجای شهر فلان عده، در کجای شهر‏‎ ‎‏فلان عده، همین طوری در شهرْ متفرق، با کوخهای کوچک، با‏‎ ‎‏چادرنشینی، اینطوری است. در تهرانِ مرکز اینطور هست که با‏‎ ‎‏چادرنشینی و کوخ نشینی دارند اینها زندگی می کنند! نوشته بود که‏‎ ‎‏[اگر]بخواهد یک کوزه آب برای بچه هایش بیاورد، باید نمی دانم‏‎ ‎‏چند پله، صد پله، چقدر، از آن گودالی که اینها زندگی در آن می کنند‏‎ ‎‏باید بیاورند به بالا، برسند به این شیر آبی که اینجا گذاشته اند. در‏‎ ‎‏زمستانِ سرما این زن باید این کوزه را بیاورد بالا و بعد از این پله ها‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 278

‏برگردد یک کوزه آب ببرد برای بچه هایش.(369)‏

‏19 / 7 / 57‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

مهاجرت کشاورزان و اثرات منفی آن 

‏«اصلاحات ارضی» به امر دولت امریکا بود برای اینکه بازار‏‎ ‎‏درست کنند که چیزهای آنها فروش برود؛ یعنی زراعت ما به هم‏‎ ‎‏بخورد، ما محتاج بشویم. الآن هم که می بینید، که هر چی‏‎ ‎‏می خواهیم از خارج باید بیاید. زراعت ما این جور شد؛ زراعت ما‏‎ ‎‏را آن جور کردند. خوب، مردم ریختند، آن زارعین بیچاره ای که‏‎ ‎‏دیگر در آنجا نتوانستند زندگی کنند، ریختند به شهرها، به تهران.‏‎ ‎‏الآن تهران یک محالّ زیادی، چندین محل، حدود سی ـ چهل‏‎ ‎‏تاست که برای من نوشته بودند، محله های کوخ نشین، محله هایی‏‎ ‎‏که خانه های گِلی دارد که هیچ چیز ندارد که ده نفر عائله در یک‏‎ ‎‏چادر کوچکی در این زمستان سردْ زندگی باید بکنند؛ که آب‏‎ ‎‏ندارد؛ باید آب را از پنجاه ـ شصت پله بروند بالا، لب خیابان‏‎ ‎‏برسند ـ تو گودال منزلشان است ـ لب آن خیابان برسند و از آنجا‏‎ ‎‏آب را بردارند بیاورند از این پله ها پایین برای بچه هایشان. این چه‏‎ ‎‏شد؟ برای اینکه «اصلاحات ارضی» فرمودند! [با] اصلاحات‏‎ ‎‏ارضی به هم خورد اوضاع دهقانها. و وقتی که به هم خورد اوضاع‏‎ ‎‏آنها، چاره نداشتند که رو بیاورند به شهرستانها. آمدند شهرستانها‏‎ ‎‏و این شد. وضع بیچاره ها اینطور شد. از آن طرف وضع زراعت ما‏‎ ‎‏به هم خورد.(370)‏

‏21 / 7 / 57‏

‏*  *  *‏


کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 279

از بین رفتن زراعت کشور با مهاجرت به شهرها

‏این یک باب که زراعت ما را از بین بردند و ما شدیم جیره خوار‏‎ ‎‏آنها و بازار برای آنها؛ ما مصرف[کننده] شدیم.‏

‏     از آن طرف، یک ضرر دیگر خورد و آن اینکه تمام این دهقانها‏‎ ‎‏ـ که ایشان در اول فرمودند که ما دیگر رعیتها را از چیز بیرون‏‎ ‎‏آوردیم و دهقان شدند دیگر، هم سطح شدند با چه [مالک] ـ تمام‏‎ ‎‏این بیچاره ها وقتی زراعتهایشان از دستشان رفت، کوچ کردند به‏‎ ‎‏شهرها، که عمده اش تهران است. آمدند در اطراف تهران با یک‏‎ ‎‏کوخهایی، با یک چادرهایی، با یک خانه های گِلی کوچک، با عائلۀ‏‎ ‎‏زیادشان در آنجا منزل گرفتند و با یک مصیبتهایی این بیچاره ها‏‎ ‎‏اعاشه می کنند و زندگی. نه برق دارند، نه آب دارند، نه اسفالت‏‎ ‎‏دارند. در یک گودالیهایی زندگی می کنند که آب را اگر می خواهند‏‎ ‎‏برای بچه هایشان بیاورند، این مادر بدبخت باید در زمستان سخت‏‎ ‎‏از پله هایی که الآن عددش را یادم نیست، لکن زیاد است عددش،‏‎ ‎‏از پنجاه بیشتر، صد تقریباً، از این پله ها باید برود [بالا] تا [به]‏‎ ‎‏خیابان برسد، یک کوزه آب کند، باز برگردد این پله ها را طی کند‏‎ ‎‏برود توی این کوخ برای بچه اش آب ببرد. این دهقانهای بزرگی‏‎ ‎‏[است] که درست کرده اند و این «دروازۀ تمدن» اینهاست! اینها را‏‎ ‎‏برای ما درست کردند! این قضیۀ زراعت ما، که زراعت ما بکلی‏‎ ‎‏فلج شده است؛ دیگر ما زراعت نداریم و معلوم نیست که عاقبتش‏‎ ‎‏به کجا برسد.(371)‏

‏23 / 7 / 57‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

اصلاحات ارضی از بزرگترین خیانتهای رژیم به زارعین 

‏خوب، ما زراعت ایران را می بینیم در این زمانی که اینها‏‎ ‎‏«اصلاحات ارضی» کردند تا حالا؛ زراعت از بین رفت، تمام شد.‏‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 280

‏آن وقت ضررش چه بود؟ یک ضررش این بود که ما بازار شدیم از‏‎ ‎‏برای امریکا؛ باید گندم امریکا، همه چیز از خارج باید بیاید و مردم‏‎ ‎‏پولشان را بدهند در ازای گندمهای امریکا. چیزی که از خودشان و‏‎ ‎‏از مملکت خودشان بود و خودشان باید استفاده اش را ببرند؛‏‎ ‎‏یعنی برادرانشان بفروشند و پولش را بگیرند، حالا ما باید گندم‏‎ ‎‏امریکا را بخریم؛ یا همه  چیزش، حتی تخم مرغ هم می گویند از‏‎ ‎‏اسرائیل می آید.‏

‏     یک ضرر دیگرش اینکه این رعیتها و دهقانهای این دهستانها‏‎ ‎‏نتوانستند دیگر در دهات بمانند؛ آنها رو آوردند به شهرها، به‏‎ ‎‏تهران راه افتادند.(372)‏

‏29 / 7 / 57‏

‏*  *  *‏

‏ ‏

‏ ‏

پیامدهای اصلاحات ارضی

‏این «اصلاحات ارضی» از بزرگترین خیانتها نیست بر این مملکت که‏‎ ‎‏زراعت مملکت را بکلی از بین بردید و دهقانهای بیچاره را همچو‏‎ ‎‏کردید که هجوم آوردند به شهرستانها!؟ تهران الآن پر است از این‏‎ ‎‏بیچاره ها، دهقانهای بیچاره ای که از اطراف آمدند توی این زاغه ها و‏‎ ‎‏توی این چادرها و توی این کثافتکاریها، بیچاره ها دارند زندگی‏‎ ‎‏می کنند با عائله در زمستان سخت. اینها خیانت به یک ملت نیست؟!‏‎ ‎‏خیانت کردی! وقتی خیانت کردی دیگر سلطان نیستی. سلطان اگر‏‎ ‎‏خائن باشد سلطان نیست.(373)‏

‎[2]‎‏30 / 8 / 57‏

‎ ‎

کتاباقشار اجتماعی از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 281

  • ) منظور از سال 1343 تا 1353 ه .ش.
  • علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع بیشتر در این مبحث رجوع شود به: 1. صحیفه امام؛ ج 3، ص 369ـ 370.2. همان؛ ج 5، ص 114ـ 118.3. همان؛ ص 215ـ 216.4. همان؛ ص 372ـ 373. 5. همان؛ ص 382ـ 383.6. همان؛ ص 445.7. همان؛ ج 6، ص 115ـ 116.8. همان؛ ج 10، ص 2ـ 4.