نقد و معرفی یک «پایان نامۀ» دانشگاهی
□ اشاره
بیست و پنجم بهمن ماه سالروز صدور فتوای تاریخی امام خمینی مبنی بر ارتداد مؤلف کتاب آیات شیطانی است. حضرت امام خمینی با صدور این فتوا در 25/11/1367 رستاخیزی را در جهان اسلام و در مواجهۀ با تهاجم گستردۀ
فرهنگی غرب علیه مقدسات اسلامی برانگیختند که هنوز ابعاد و آثار آن به درستی تبیین و تدوین نشده است. در ارتباط با مبانی فقهی این فتوا و نتایج عملی آن تا کنون دهها جلد کتاب و صدها مقاله و گفتگو منتشر شده است که امیدواریم در یکی از شمارههای آتی «حضور» کتابشناسی و مقالهشناسی این موضوع را به خوانندگان محترم مجله تقدیم داریم.
در اینجا به معرفی اجمالی یک پایان نامۀ دانشگاهی در همین رابطه که در تابستان 1373 تدوین و دفاع شده است میپردازیم:
عنوان رساله: استخفاف و استهزاء از دیدگاه قرآن و سنّت.
(نگرشی بر زمینههای تفسیری، روائی، فقهی، تاریخی فتوای امام خمینی _ قدس سره _ دربارۀ نویسندۀ مرتد کتاب آیات شیطانی).
تحقیق و نگارش: عبدالکریم جمال (فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث دانشگاه تربیت مدرس).
استاد راهنما: حجةالاسلام حسن همتی خراسانی.
استاد مشاور: حجةالاسلام ابوالفضل شکوری.
حضورج. 9صفحه 283
خلاصه مقاله (به قلم نویسندۀ آن):
مقدمه:
در این مقاله به بحث پیرامون مبانی «تفسیری _ روایی» موضوع استخفاف و استهزاء به مقدسات دینی پرداختهایم و بر اساس آیات کریمه و روایات شریفه، موارد گوناگون «استخفاف و استهزاء به آیینهای الهی و پیامبران آسمانی(ع)، به ویژه، پیامبر گرامی اسلام(ص) و مصادیق عینی استهزاء، آثار و فرجام سوء استخفاف، چگونگی برخوردها و... را بررسی کردهایم و سپس نمونههایی تاریخی از حمیتها و غیرتهای دینی مسلمانان صدر اسلام و برخوردهای قاطعانه پیامبر گرامی اسلام(ص) و پیروان پاک و وفادار ایشان در مقابله با استخفاف و ناسزاگویی را ارائه دادهایم و به برخی دیدگاههای ارباب مسیحیت و یهودیت در مقابله جدی با هتک حرمت مقدسات نیز اشاره کردهایم. در پایان، گزارشهایی تلخ و اندوهآور از سَبُکانگاریها و بیمبالاتیهای برخی حکمرانان _ به اصطلاح _ مسلمان را یادآور شدهایم تا به برخی علل سستی و عقب ماندگی مسلمانان نیز اشارهای کرده باشیم.
موضوعات کلیدی مقاله عبارتند از: مقدمه و ضرورت تحقیق، استخفاف و استهزاء، متعلّق استخفاف، مصادیق استخفاف، سوء استفاده برخی مستشرقان، دیدگاه آیینهای
یهود و مسیحیت، جایگاههای فقهی موضوع، نمونههای تاریخی.
موضوع «استخفاف و استهزاء به مقدسات» کهنه حربهای در دستان همه منکران و معاندان تاریخ در برابر دعوت روشنگر و رهاییبخش پیامبران آسمانی بوده است که هرگاه به ناتوانی و شکست نیرو و اندیشهشان در برابر انوار تاریکیزدا و آزادیبخش پیامبران، واقف گردیدهاند، درمانده و نومید از هر چاره منطقی به ریشخند و خرده گیری و سَبُکانگاری مقدسات روی آوردهاند.
آیین اسلام و پیامبر گرامی آن(ص) نیز بسان دیگر آیینها و پیامبران الهی، از همان آغاز، هماره آماج استخفاف و ریشخند بدخواهان و ناباوران قرار داشته است ولی نکته اینجاست که موضوع اهانت به مقدسات مسلمانان و سبک شمردن آنها، در سالهای اخیر از روند شتابندهای برخوردار بوده است و دشمنان اسلام با گسترش برنامههای اسلامستیزی و اسلامزدایی خود، فعالیت همه جانبهای را برای محو یا مسخ هویت اسلامی جوامع مسلمان آغاز کرده اند و انتشار کتابهایی چون «آیههای شیطانی» از سوی نویسندهای مرتد و هتاک آشکارا در این راستا صورت گرفته است.
امام امت، خمینی (قدس سره) خود را در مقابل خداوند و پیامبر گرامی او(ص) مسئول دید و با روشنبینی و قاطعیت هر
حضورج. 9صفحه 284
چه تمامتر به رویارویی با ترفند تازۀ دشمنان اسلام شتافت و مشتی نیرومند بر اندیشه پریشان و دهان یاوهگوی آنان فرود آورد و آنچنان شرنگ نومیدی و ناکامی را بر روان تیرهشان چشاند که هنوز تلخی و سوزش آن را از یاد نبردهاند. این تحقیق با هدف نگرش بر مبانی «تفسیری _ روایی _ فقهی _ تاریخی» فتوای آن امام بزرگوار (قدّس سره) انجام پذیرفته است و تلاش ما بر آن بوده است تا همسویی و پیوستگی میان آن فتوای الهی با سنت پیامبر گرامی اسلام(ص) و سیرۀ مؤمنان راستین را به نحوی مستدل، براساس منابع فریقین، آشکار نماییم و ثابت کنیم:
فرمان امام خمینی(س) نمودی بارز از آرمانهای عالی مسلمانان راستین در مقابله با هتک حرمتها و ریشخندها بوده است و منابع تفسیری و روایی و فقهی و تاریخی فریقین، آشکارا، تأکید کننده و پشتیبان این فتواست.
استخفاف و استهزاء
معنای اصلی در واژه «خفّ» «کمی و خردی» است و هرگاه صیغه «استخفاف» با حرف «ب» متعدی شود معنایی ویژه با بار ارزشی منفی دارا خواهد شد که منحصراً برای «خوار کردن» و یا «بیمقدار نشان دادن» چیزی به کار میرود. واژههای «استهزاء و تمسخر» (ریشخند) نیز در بیشتر موارد به قصد خوار کردن و بیاهمیت نشان دادن کسی یا چیزی به کار میروند و از این حیث نوعی مناسبت و اشتراک معنایی با واژه «استخفاف» دارند. همچنین است در مورد واژههای «مضحکه، تحقیر، اهانت، تعییب، تعییر، تأنیب، همز و لمز، وقیعة، شتم، سبّ و...» که از این حیث نوعی خویشاوندی و مناسبت معنایی با واژه «استخفاف» دارند (رابطه آنها از نوع عموم و خصوص من وجه است) و این وجه اشتراک معنایی توانسته است همه واژههای به ظاهر
حضورج. 9صفحه 285
متفاوت یاد شده را در این تحقیق سازگار و همجوار سازد و لذا از این پس با اندکی مسامحه موارد عینی و مصادیق ظاهری همه واژههای یاد شده را تحت عنوان «استخفاف» یادآور میشویم.
متعلَّق استخفاف
به علت لزوم اختصار تنها به پارهای از مهمترین موارد یاد شده، در مصحف شریف، اشاره میکنیم و از این میان نیز به ذکر نشانی آیات شریفه بسنده میکنیم.
_ استخفاف به خدا و آیات خدا و رسول خدا(ص): توبه: 65
_ استخفاف به آیات الهی: روم: 10، کهف: 65، بقره: 231، صافات: 12_14، زخرف: 47
_ استخفاف به پیامبران: انعام: 10، حجر: 11، انبیا: 36و 41 فرقان: 41، یس: 30، زخرف: 7، هود: 38، توبه: 58، کهف: 106
_ استخفاف به دین: مائده: 57، نساء: 46، انعام: 70، اعراف: 51
_ استخفاف به مؤمنان: بقره 212، توبه: 79، مؤمنون: 110، مطففین: 29.
_ در برخی آیات شریفه قرآن از «سخره و ریشخند خداوند نسبت به کافران و منکران» سخن به میان آمده است که در جای خود مورد بحث تفسیری قرار گرفته است و مراد از آن «استدراج و گرفتار شدن تدریجی منکران و کافران در دام هلاکت و عذاب»
معرفی گردیده است، گرچه نظرات دیگری نیز در این مورد ارائه شده است.
نشانی آیات یاد شده به قرار زیر است:
بقره: 14 _ 15، دخان: 47 _ 49، توبه: 79.
همچنین در برخی دیگر از آیات شریفه قرآن، از «سخره و مضحکه مؤمنان نسبت به منکران» در عالم آخرت و آشکار شدن پاداشها و کیفرها، سخن به میان آمده است: هود: 38، مطففین: 34.
مصادیق استخفاف
برای رعایت اختصار و به عنوان نمونه، برخی موارد استخفاف به ساحت مقدس پیامبران (علیهمالسلام) و نیز معجزات الهی آنان را یادآورد میشویم (چون معجزات پیامبران، یکی از مصادیق آیات الهی محسوب میشوند).
_ گاه رسالت پیامبران و دعوت آنان را انکار و تکذیب کردهاند:
انعام: 91، شعرا: 105، 123، 141، 160، 176 مؤمنون: 44
_ و گاه آنان را به سحر و جادو (جادوگری و جادوزدگی) متهم کردهاند:
اعراف: 109، زخرف: 49، شعرا: 153، شعرا: 185
_ و گاه آنان را انسانهایی معمولی که شایستگی پیامبری و پیروی ندارند معرفی کردهاند.
حضورج. 9صفحه 286
مؤمنون: 33_34، اسراء: 94، قمر: 24
_ و گاه آنان را به دیوانگی (جن زدگی) متهم کردهاند:
شعرا: 27، مؤمنون: 25، ذاریات: 39
_ و گاه آنان را به فتنهگری و تبهکاری متهم کردهاند:
مؤمن: 26، اعراف 110 و 123 و 127، مؤمنون: 24.
_ و گاه آنان را به سفاهت و گمراهی نسبت دادهاند:
اعراف: 60_61 و 66 _ 67، هود: 91
_ و گاه آنان را به فقر و گمنامی سرزنش کردهاند:
زخرف: 51 _ 53، هود: 91
_ و گاه آنان را مورد تهدید و ارعاب قرار دادهاند:
شعراء: 29 و 116، مریم: 46، ابراهیم: 13، عنکبوت: 24
پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز همانند دیگر پیامبران آسمانی (علیهمالسلام) چنین آزارهایی را تحمل فرموده است
_ گاه ایشان را به سحر و دروغ متهم کردهاند: صآد: 4 و 7، فرقان: 4، هود: 13، اسراء: 65، زخرف: 30، اسراء: 47 _ 48
_ و گاه به «شعر و شاعری» نسبت دادهاند: صآفات: 36 _ 37، طور: 30_31.
_ و گاه دیگران را در پیامبر شدن، شایستهتر از او(ص) پنداشتهاند:
صآد: 8، زخرف: 21.
_ و گاه با اشارههای اهانتآمیز از او (ص) یاد کردهاند:
انبیاء: 36، فرقان: 41، حجر: 6
و موارد دیگر...
سوءاستفادههای برخی مستشرقان
در برخی کتابهای تفسیر و تاریخ و حدیث، روایات نادرستی به چشم میخورد که گرچه از لحاظ متن یا سند (و یا هر دو) مخدوش هستند ولی مع الاسف از جانب برخی مستشرقان، تلقی به قبول گردیدهاند و بر مبنای آنها برخی تهمتهای ناروا به ساحت مقدس پیامبر مکرّم اسلام(ص) نسبت دادهاند.
جایگاههای فقهی موضوع
فقهای بزرگ اسلام از دیرباز تاکنون، همواره، نسبت به حفظ حریم مقدسات (خدا، پیامبران، اولیاء خدا، مؤمنان، مبانی و احکام دین، اماکن مذهبی و...) احساس مسئولیت کردهاند و در برابر استخفاف و ریشخند به مقدسات، حساسیت نشان دادهاند. احکام و مسائل فقهی مربوط به «ناسزاگویان، سبکانگاران و...» به تناسب مورد، در برخی ابواب و کتابهای فقهی مورد بررسی و ژرفاندیشی قرار گرفته است که به بعضی از آنها اشاره مینماییم:
الف_ شیخ بزرگوار انصاری(ره) در مبحث «مکاسب محرّمة»، نوع چهارم،
حضورج. 9صفحه 287
درباره احکام فقهی «سبّ» سخن گفته و جوانب گوناگون آن را بررسی فرموده است: دیگر فقهای عظام نیز در همین مبحث «مکاسب» به موضوع یاد شده اشاره کردهاند.
ب_ فقهای فریقین در مباحث مربوط به جهاد ضمن بحث از احکام «بُغاة» (=سرکشان، متجاوزان) و نیز «شرایط اهل ذمة» به موضوع مذکور اشاره کردهاند
ج_ همچنین فقهای فریقین در مباحث مربوط به «حدود و تعزیرات» به تناسب مورد در بابهای «قذف» و «مرتد» به موضع مذکور اشاره فرموده و کیفر سختی را برای اهانتکنندگان و حرمتشکنان، وضع کردهاند.
دیدگاه آیینهای یهودیت و مسیحیت درباره استخفاف به مقدسات
شاید برخی کسان خیال کنند برخورد قاطعانه با ناسزاگویان و استخفاف کنندگان به مقدسات، منحصر به اسلام است و در دیگر ادیان، چنین مسألهای موضوعیت ندارد و از سر نادانی، آئین پاک محمدی(ص) را به خفقان و خشونت متهم کنند در حالی که نمونههای فراوانی در نصوص مذهبی دیگر ادیان الهی به چشم میخورد که شدیدترین مجازاتها را برای اهانتکنندگان به مؤسسات و حرمت شکنان وضع کردهاند.
و همچنین نمونههای متعددی از برخورد کلیسا با هتک حرمت مقدسات نیز در تاریخ نقل شده است.
حضورج. 9صفحه 288
نمونههای تاریخی
با بررسی اخبار و روایات تاریخ اسلام آشکار میگردد که مسلمانان راستین غیرتمند همواره در دفاع از حریم مقدسات هوشیار و فعال بودهاند و هر نغمۀ اهانتی را به سختی پاسخ دادهاند در زمان رسول خدا(ص) نیز نمونههای بسیاری از این دست میتوان یافت که پیامبر گرامی اسلام(ص) شخصاً فرمان مجازات استخفاف کنندگان را صادر فرمودهاند، متأسفانه مواردی اندوهآور و جانکاه از بیمبالاتیها و سبک انگاریهای برخی زمامداران به اصطلاح مسلمان نیز در تاریخ وجود دارد که دل هر مسلمانی را به درد میآورد و امروز نیز دشمنان اسلام در کارزار جدید فرهنگی خود خط تهاجم علیه مقدسات و شکستن سدّ حمیّت و غیرت دینی را بیشه ساختهاند که جانبداری بیسابقه از یاوه گوئیهای سلمان رشدی مرتد و کتاب ضداخلاقی او که فاقد هرگونه ارزش تاریخی و ادبی است، در هیمن راستا توجیه میشود.
ما بر این عقیدهایم که وقوع چنین رویدادها و هتک حرمتهایی در گذشتۀ تاریخ مسلمین بود که آبروی مسلمانی را ببرد و پیروزی و سرفرازی مسلمانان را به درماندگی و سرافکندگی در برابر دشمنان تبدیل کرد. اگر مسلمانان و زمامدارانشان به «حبل متین
حضورج. 9صفحه 289
الهی» چنگ میآویختند و از دو میراث گرانبهای پیامبرشان (کتاب خدا و عترت طاهره(ع)) جدا و بیخبر نمیماندند. هرگز به چنان و چنین فرجامهای شوم و اندوهباری دچار نمیآمدند پس از آن همه زَلّت و این همه ذِلّت یگانه راه رستگاری و سرفرازی بازگشت به سیره رسول خدا(ص) و شناخت اسلام ناب محمدی(ص) است که امام راحل (قدس سره) همواره بر آن تأکید میفرمود و آن فتوای بینظیر را در این راستا و با این هدف صادر فرموده باشد که با پندار و کردار و گفتار نیکمان، زیب و زیور اهل بیت عصمت و طهارت باشیم و مایه عزت و عظمت اسلام و مسلمین.
حضورج. 9صفحه 290
پانوشتهها:
حضورج. 9صفحه 291