نخستین بیانیۀ سیاسی امام خمینی
□ اشاره
مطالعه اولین اعلامیه سیاسی حضرت امام خمینی از جنبۀ آشنایی با سیر مبارزات ایشان حائز اهمیت است. این اعلامیه یکسال پس از نگارش اثر گرانقدر عقیدتی و سیاسی امام خمینی یعنی کتاب کشف الاسرار نوشته شده است. نسخۀ خطی بیانیۀ مزبور در کتابخانۀ وزیری شهرستان یزد نگهداری میشود. شرح چگونگی درج و نگهداری این بیانیه را در کتابخانۀ وزیری از زبان آقای انتظاری مدیر محترم کتابخانه وزیری پی میگیریم:
بسمه تعالی
از جمله ابتکارات مرحوم حجّةالاسلام وزیری، مؤسّس کتابخانه وزیری یزد، تهیّه و جمع آوری خط و عکس علمای اعلام بوده که از زمانهای پیش دفتری را بدین منظور تهیّه کرده و همه جا آنرا با خود میبردند و خدمت هر یک از مراجع تقلید و بزرگان علم که میرسیدند درخواست میکردند تا شرحی در این دفتر یادداشت کنند و عکس خود را کنار آن الصاق نمایند. از جمله کسانی که مرحوم وزیری در سال 1363 هجری قمری مطابق با 1323 هجری شمسی به زیارتشان نائل شدند، رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی رضوانالله تعالی علیه بودهاند. این ملاقات در یازدهم جمادی الاولی سال 1363 هجری قمری در قم اتفاق افتاده و بنا به درخواست مرحوم وزیری حضرت امام شرح مبسوطی در سه صفحه پیرامون قیام و انقلاب در آن دفتر مرقوم فرمودهاند. این نوشته نخستین بیانیۀ سیاسی امام خمینی(س) است که تاکنون مکشوف شده است، و نیز نشان دهندۀ روح بزرگ و اهداف عالیۀ حضرت امام، و بیانگر آن است که چگونه این رادمرد در آن خفقان ستم شاهی با کمال جرأت و شهامت همگان را به قیام و وحدت فرا میخواندند.
این دفتر سالها در منزل مرحوم حجّةالاسلام وزیری نگهداری میشده و
حضورج. 9صفحه 243
ایشان به هر کجا که سفر میکردند آن را با خود میبردند و دوباره به منزل بازمیگرداندند و هر وقت خواص به یزد مسافرت میکردند از این دفتر هم بازدید مینمودند.
هنگام تألیف کتاب بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، در سال 1355 حضرت امام در نجف اشرف اشاره فرمودند که در سالهای بسیار قدیم شرحی در دفتر آقای وزیری یزدی نوشتهاند. گویا به دنبال این اشارت حضرت امام، شخصی به یزد آمده و گفت میخواهم خطی را که حضرت آیةالله خمینی در دفتر آقای وزیری نوشتهاند ببینم. بنده چون ایشان را نمیشناختم و ضمناً معرفینامهای هم با خود نیاورده بود، گفتم این دفتر در کتابخانه نیست، او هم رفت. پس از مدتی جناب آقای ناطق نوری که اکنون ریاست مجلس شورای اسلامی را عهدهدار هستند در مسیر مسافرت به رفسنجان، به یزد تشریف آوردند و از بنده رونوشت خطّ حضرت امام را درخواست نمودند. حقیر، ایشان را به منزل مرحوم حجّةالاسلام وزیری بردم. اتفاقاً آقای وزیری در اثر کسالت بستری بودند. دفتر را آوردم و تمام آنرا آقای ناطق نوری ملاحظه نمودند، سپس از روی خط امام دیکته کردم و ایشان هم یادداشت نمودند و تشریف بردند. بعد از مدتی حضرت آیةالله شهید مطهری نامهای مرقوم فرمودند که: «این نوشته فایدهای ندارد
حضورج. 9صفحه 244
فتوکپی خط حضرت امام مورد نیاز است». بنده هم با وعده قبلی دفتر را ساعت 11 شب به منزل یکی از دوستان که دستگاه فتوکپی داشت بردم و چند دوره فتوکپی تهیه کردم و فردا صبح آنرا خدمت آیةالله مطهّری فرستادم. بعدها این دستخط در روزنامهای چاپ شد، و از آن زمان به بعد نیز بارها تکثیر و انتشار یافته است. در خود یزد هم چندین بار آنرا منتشر کردند. حتی بعضی از جوانان آن را به همراه اعلامیههایی در افشای جنایتهای خاندان پهلوی چاپ و منتشر میکردند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، حضرت حجةالاسلام و المسلمین آقای حاج سید احمد خمینی توسط حجةالاسلام حاج شیخ محمد علی صدوقی _ نمانیدۀ وقت مجلس شورای اسلامی _ فتوکپی دستخط مبارک امام را درخواست کردند. یک هفته پس از ارسال این سند تاریخی، تصویر آن بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و گوینده اعلام کرد که این دستخطّ مبارک هم اکنون در یکی از کتابخانههای یزد نگهداری میشود. در سال 1361 صحیفۀ نور نیز آن را چاپ نمود.
در سال 1369 عدّهای از سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به یزد آمدند و از دستخط امام فیلمبرداری کردند و بنده هم توضیحاتی دادم که چند روز بعد شبکه سراسری پخش کرد و اتفاقاً خیلی بجا و جالب بود، زیرا بعد از پخش این برنامه
حضورج. 9صفحه 245
مرتب از یزد و شهرستانها به کتابخانه تلفن میشد و سئوال میکردند الآن دفتر کجا است؟ آیا میشود آنرا مطالعه کرد؟ آیا میتوان فتوکپی آنرا تهیه نمود؟ چه موقع امام به یزد تشریف آوردهاند؟ بنده جواب میدادم این دستخط تاریخی حضرت امام در جلد اوّل کتاب صحیفه نور چاپ شده و شما به راحتی میتوانید آن را از کتابخانهها تهیه کنید. هم چنین توضیح میدادم که حضرت امام خمینی(س) به یزد تشریف نیاوردهاند بلکه مرحوم وزیری در قم به خدمت حضرت امام مشرف شده و به شرحی که گذشت آن را از حضرت امام تقاضا نمودند.
گفتنی است که در این دفتر علاوه بر خط و عکس حضرت امام خمینی، خط و عکس بسیاری از مراجع تقلید و علماء و دانشمندان وجود دارد که برای نمونه میتوان اسامی زیر را برشمرد:
آیات عظام و مراجع عالیمقام: سیّد محمّد کاظم طباطبائی یزدی (صاحب عروة الوثقی)، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مؤسّس حوزه علمیه قم، حاج آقا حسین بروجردی، سیّد عبدالهادی شیرازی، سیّد ابوالقاسم الخوئی، سید عبدالهادی شیرازی، سید ابوالحسن اصفهانی، سید جمال الدّین اسد آبادی، سید محسن حکیم، شیخ عبدالحسین امینی، حاج سید احمد خوانساری، حاج سید محمدرضا گلپایگانی، سیّد محمّد هادی میلانی، سید
حضورج. 9صفحه 246
شهاب الدین مرعشی نجفی، حاج آقا بزرگ تهرانی، شهید صدوقی، شهید دستغیب، خاتمی اردکانی، فقیه خراسانی و...
بسماللهالرحمنالرحیم
قیام لله، یگانه راه اصلاح جهان
قالالله تعالی: «قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموالله مثنی و فرادا»
خدای تعالی در این کلام شریف، از سر منزل تاریک طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان کرده و بهترین موعظههایی است که خدای عالم از میانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده، این کلمه تنها راه اصلاح در جهان است. قیام برای خدا است که ابراهیم خلیل الرحمن را به منزل خلت رسانده و از جلوههای گوناگون عالم طبیعت رهانده.
خلیل آسا در علم الیقین زن
ندای لا احب الافلین زن
قیام لله است که موسی کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحو کشاند. قیام برای خدا است که خاتم النبیین صلیالله علیه و آله را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بتها را از خانه خدا برانداخت و به جای آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام قاب قوسین او ادنی رساند.
بدبختی و تیره روزی ما به خاطر قیام برای منافع شخصی است
خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و هم جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده. قیام برای منافع شخصی است که روح وحدت و برادری را در ملت اسلامی خفه کرده. قیام برای نفس است که بیش از ده میلیون جمعیت شیعه را به طوری از هم متفرق و جدا کرده که طعمۀ مشتی
حضورج. 9صفحه 247
شهوتپرست پشت میزنشین شدند. قیام برای شخص است که یک نفر مازندرانی بیسواد را بر یک گروه چندین میلیونی چیره میکند که حرث و نسل آنها را دستخوش شهوات خود کند. قیام برای نفع شخصی است که الان هم چند نفر کودک خیابانگرد را در تمام کشور بر اموال و نفوس و اعراض مسمانان حکومت داده. قیام برای نفس اماره است که مدارس علم و دانش را تسلیم مشتی کودک ساده کرده و مراکز علم قرآن را مرکز فحشا کرده. قیام برای خود است که موقوفات مدارس و محافل دینی را به رایگان تسلیم مشتی هرزه گرد بیشرف کرده و نفس از هیچ کس در نمیآید. قیام برای نفس است که چادر عفت را از سر زنهای عفیف مسلمان برداشت و الان هم این امر خلاف دین و قانون در مملکت جاری است و کسی بر علیه آن سخنی نمیگوید. قیام برای نفعهای شخصی است که روزنامهها که کالای پخش فساد اخلاق است، امروز
هم همان نقشهها را که از مغز خشک رضاخان بیشرف تراوش کرده تعقیب میکنند و در میان توده پخش میکنند. قیام برای خود است که مجال به بعضی از این وکلای قاچاق داده که در پارلمان بر علیه دین و روحانیت هر چه میخواهد بگوید و کس نفس نکشد.
برای نجات دین از دست مشتی شهوتران قیام کنید.
هان ای روحانیین اسلامی! ای علماء ربانی! ای دانشمندان دیندار! ای گویندگان آئین دوست! ای دینداران خداخواه! ای خداخواهان حقپرست! ای حقپرستان شرافتمند! ای شرافتمندان وطنخواه! ای وطنخواهان با ناموس! موعظت خدای جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحی را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفعهای شخصی کرده تا به همۀ سعادتهای دو جهان نایل شوید و با زندگانی شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید. «ان لله فی ایام دهرکم نفحاث
حضورج. 9صفحه 248
الافتعرضوالها» امروز روزی است که نسیم روحانی الهی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فردا است که مشتی هرزه گرد شهوتران بر شما چیره شوند و تمام آئین و شرف شما را دستخوش اغراض باطلۀ خود کنند. امروز شماها در پیشگاه خدای عالم چه عذری دارید؟ همه دیدید کتاب های یک نفر تبریزی بی سر و پا را که تمام آئین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب روحی له الفداء آنهمه جسارتها کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد. امروز چه عذری در محکمۀ خدا دارید؟ این چه ضعف و بیچارگی است که شماها را فراگرفته؟ ای آقای محترم که این صفحات را جمع آوری نمودید و به نظر علماء بلاد و گویندگان رساندید، خوب است یک کتابی هم فراهم آوردید که جمع تفرقه آنان را کند و همۀ آنان
را در مقاصد اسلامی همراه کرده، از همه امضا میگرفتید که اگر در یک گوشۀ مملکت به دین جسارتی میشد، همه یک دل و یک جهت از تمام کشور قیام میکردند. خوب است دینداری را دست کم از بهائیان یاد بگیرید که اگر یک نفر آنها در یک دیه زندگی کند، از مراکز حساس آنها با او رابطه دارند و اگر جزئی تعدی به او شود، برای او قیام کنند. شماها که به حق مشروع خود قیام نکردید، خیره سران بیدین از جای برخاستند و در هر گوشه زمزمۀ بیدینی را آغاز کردند و به همین زودی بر شما تفرقه زدهها چنان چیره شوند که از زمان رضاخان روزگارتان سختتر شود: «و من یخرج من بیته مهاجراً الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علیالله»
11/ شهر جمادی الاولی 1363
سید روحالله خمینی
حضورج. 9صفحه 249
حضورج. 9صفحه 250