به رستورانی زیبا در یک فضای جنگلی خیلی سرسبز و خرم و در دهکدهای نزدیک شهر بوخوم رفتیم. در آنجا در زمینههای مختلفی صحبت کردیم. من به ایشان گفتم که اصلاً بدین دلیل از دانشگاه آخن به دانشگاه بوخوم آمدم تا بتوانم از دانش شیمی قدری بیشتر در زمینه اعتقاداتم استفاده نمایم. تعریف کردم که در آخن یک گزارش علمی از پروفسور فلایدرر خواندم که به مساله پیدایش حیات و آغاز خلقت پرداخته بود. این پروفسور یکی از ژنتیکرهای بزرگ عصر بود و مانفرد آیگن یکی از شاگردان او در سال 1967 جایزه نوبل شیمی را گرفته بود. من از ایشان درخواست کرده بودم تا مرا به عنوان دانشجوی مقطع دکتری در حوزه پژوهشهای علمیخود قبول کند. او هم قبول کرده بود و خیلی سریع یک رابطه صمیمانهای بین ما برقرار گردید. به داییجان گفتم که الآن احساس میکنم که دارم حسابی از استادم پرفسور فلایدرر استفاده میکنم و کار تحقیقاتیام هم در این دانشکده موفق است! گفتم که هر بار که به یکی از مسائل بدن و به یک مکانیسم حیات برمیخورم، یک اعتقاد عجیبی نسبت به توحید و قدرتی که خداوند در این جهان آفریده پیدا میکنم.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 45