تحقیقاتی که ما از طریق دادستانی در مرزبانی ایتالیا انجام دادیم و تحقیقاتی که دادستان ایتالیا انجام داده بود، آن هم بر اساس ادعای رئیسجمهوری یک کشور که گفته بود یک شخصیت وارد ایتالیا شده و سپس توسط گروه بریگارد سرخ ربوده شده. لذا ایتالیاییها هم احساس مسوولیت نموده و به سفیرشان در لیبی اطلاع دادند که تکلیف را روشن کنند. اقداماتی که ایتالیاییها انجام دادند، از مرزبانی شروع شد، چون اگر ایشان وارد میشدند، باید فرم ورود را پر میکردند، دادستانی از همه مامورانی که در صورت ورود باید ایشان را میدیدند، تحقیق کردند و همه گفتند که با چنین کسی مواجه نشدهاند. آقای صدر به خاطر قامت بلند و چهره جذاب و ظاهری آراسته و هیبت خاص در صورت ورود جلبتوجه میکردند. همراه دیگرشان، شیخ محمد یعقوب که ایشان نیز روحانی بودند، حتماً جلبتوجه میکرد.
* در واقع افراد دیگری با مدرک آقای صدر و همراهانشان وارد ایتالیا شدند؟
بله، این مسافران که به جای آقای صدر و همراهان مسافرت میکردند، وقتی در ایتالیا به هتل «هالی دی این» وارد میشوند، فرم ورود را پرمیکنند. نام شیخ محمد یعقوب، در شناسنامه شیخ محمد شحاده یعقوب میباشد، بالطبع وقتی کسی اسم خودش را مینویسد محمد یعقوب درج میکند، اما در آن فرمی که از طرف ایشان پرشده نام محمد شحاده یعقوب درج شده است ـ که آن هم با غلط املایی. این دو نفر بعد از اقامت در هتل، وسایلشان را در آنجا باقی میگذارند و دیگر به هتل برنمیگردند، لذا از طرف هتل به پلیس اطلاع داده میشود که دو نفر مسافر آمدند و رفتند. ولی وسایلشان اینجاست که پلیس وقتی چمدانها را میگشاید در چمدان
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 227
ایشان، لباسها، ساعت شکسته و گذرنامه آقای صدر را پیدا میکند. حتی افرادی که در هتل این مسافران را دیدهاند، نشانیهایی که از آنها دادهاند اصلاً مطابقت با مشخصات امام صدر ندارد. از سوی دیگر، قبلاً گفته شده بود که آقای صدر به فرانسه خواهند رفت و در صفحه آخر گذرنامه توسط ایادی لیبی ویزای فرانسه را برایشان گرفته بودند. در حالی که ایشان ویزای معتبر فرانسه در گذرنامه داشتند، در بیانیه رسمیکه دولت لیبی صادر کرده بود، اعلام شد که ساعت یک و نیم ایشان از لیبی خارج شدهاند و سپس قذافی گفت که ساعت یک و نیم با ایشان قرار ملاقات داشتم، اما نیامدند! آیا این مطلب پذیرفتنی است که شخصیت مهم و رسمی که میهمان شماست و در کشور شماست از هتل بیرون برود و مامورین امنیتی متوجه نشوند؟! یک میهمان رسمی وسایلش را بردارد و به فرودگاه برود و کسی هم متوجه نشود؟!
بر اساس گفتههای مسوولان هتل آقای صدر، ساعت یک هتل را ترک کردند، در حالی که ساعت هفت پرواز انجام میشد در فاصله این چند ساعت ایشان کجا بودند؟ با وسایل در خیابانها میگشتند؟!! این امر نیز گفته میشود که در همان ساعت پرواز حدود ساعت هفت ایشان در فرودگاه بودند، اما قبل از این ساعت کجا بودند؟! از آن تاریخ به بعد تا امروز خبری از ایشان نشد و مشخص نیست که چه بر سرشان آمد؟
* اما در این مدت هر از گاهی یک خبر یا تحلیل در مورد وضعیت ایشان به گوش میرسد، نظر شما چیست؟
تا مدتها این اخبار و اطلاعاتی که منتشر میشد، جهتدار و هدفدار بود. وقتی تعقیب میشد، سرنخ آن به خبرنگاری در بیروت میرسید یا دفتر کاردار سفارت لیبی در بیروت یا یکی از مقامات این کشور. اخبار ضد نقیض بودند. مجموعاً بیست و پنج بار از این نوع خبرها که ارزش پیگیری را داشت، منتشر شد طبیعتاً لیبی به دنبال مفر است تا به نحوی خود را از این مخمصه خلاص کند. شگردهایی که تاکنون به کار بردند، از همان ابتدا شناخته شده و مشخص بود. اخیراً نیز دست به یک بازی خطرناکی زد. همان طور که واقفید چندی پیش جنازه ابونضال در بغداد پیدا شد و قذافی طی بیانیهای که منتشر کرد با آب و تاب زیادی به مدح ایشان پرداخت با عباراتی چون
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 228
«العلامه المجاهد، دوست دیرینه و دوست انقلابی که سفرهای مکرر به لیبی داشتند.» در حالی که همانطور که گفتم ایشان فقط یک بار پیش از آن حادثه به لیبی سفر کرده بود. در این بیانیه آمده است: «اخیراً متوجه شدیم که این دوست دیرینه ما در حین سفر بازگشت از لیبی در حالی که به مقصد بعدی میرفتند، توسط ابونضال دچار آن حادثه شدند و ما از این موضوع بسیار متاثریم و مسئله را پیگیری و عاملان آن را مجازات خواهیم کرد.» ناگفته پیداست که لیبی برای رهایی خودش وارد این مسئله شده است. به هر حال نباید اجازه داد آنها از این بازی تبلیغاتی در افکار عمومی بیشتر از این استفاده کنند. تبعات آن نیز در لبنان به روابط گروههای مختلف فلسطینیها و شیعیان روشن است و این بازی بسیار خطرناک است.
* در مورد اخبار مربوط به حیات ایشان هم اگر ممکن است توضیح دهید؟
در شهریورماه سال 82 یکصد و هفده نفر از زندانهای لیبی آزاد شدند که در بین آنها افرادی بیش از سی و اندی سال در زندانهای لیبی به سر بردهاند و هیچ کس از زنده بودنشان آگاهی نداشت. حتی کسی نمیدانست که آنها در لیبی بودند و اکنون بعد از سی و اندی سال از زندانهای لیبی آزاد شدند. یا اینکه یاسر عرفات برای من تعریف میکرد که قذافی سفیر خود در شوروی سابق را احضار کرد تا برای مسئله مهمی به لیبی سفر کند. سفیر عازم لیبی میشود و در فرودگاه خبرنگاری از وی در مورد هدف سفرش به لیبی میپرسد و وی نیز پاسخ میدهد که هدف از سفر دیدار با جناب معمر قذافی است و موضوع آن را نیز «حول تطورات جاری و منطقه خاورمیانه» بیان میکند. هنگامیکه با قذافی رو به رو میشود، قذافی با پرخاش به او میگوید از کجا میدانستی که من در مورد چه موضوعی میخواستم با تو صحبت کنم که به خبرنگار اظهار کردی حول تطورات جاری؟! دستور میدهد برخورد بسیار تندی با سفیر صورت گیرد.
چنین رفتارهای غیرمتعارف از آقای قذافی بسیار شنیده شده است و اگر آن خبرها را در کنار این مسائل بگذاریم آن قسمت امیدوارکنندهای است که ذکر کردم. هر سال آخر ماه اوت و اوایل سپتامبر در لبنان برنامههای مفصلی برپا میشود. از جمله در روز سی و یکم اوت اعتصابات گستردهای شکل میگیرد و تمام لبنان تعطیل است. نه تنها
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 229
منطقه شیعیان بلکه تنها روزی که سراسر لبنان تعطیل میکنند. روز سی و یکم اوت به مناسبت سالگرد اختفای آقای صدر است. قطعنامه یکی از کنفرانسهای سالانهای که در مورد افکار و اندیشههای آقای صدر در بیروت تشکیل میشود، این بود که سال 2002 را سال روشن شدن سرنوشت آقای صدر تعیین کنند و در این زمینه از تمام پتانسیلها و ظرفیتهای بینالمللی، منطقهای و محلی استفاده کنند تا بالاخره روشن شود که چه اتفاقی برایشان افتاده. در این یک سال تلاشهای گستردهای نیز صورت گرفت. دولت لبنان نیز پا به میدان گذاشت. دولت ایران هم تلاشهایی کرده است.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 230