کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی«نقش زمان و مکان در اجتهاد»

نقش زمان و مکان در اجتهاد

نقش زمان و مکان در اجتهاد

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

روح الله حسینیان

‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 423

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 424

‏ ‏

بسم الله الرحمن الرحیم

‏ ‏

مقدمه 

‏بعد از آنکه حضرت امام ـ رضوان الله تعالی علیه ـ نقش زمان و مکان را در‏‎ ‎‏اجتهاد مطرح کردند، عده ای از فضلاء به تبیین آن پرداختند، ولی سزاوار بود‏‎ ‎‏حوزه های علمیه آن را در دستور کار تحقیقی خود قرار می‏‎‎‎‏دادند و با دقت و‏‎ ‎‏ژرف نگری به تبیین و تشریح آن می پرداختند، چرا که طرح و بحث و تبیین به موقع‏‎ ‎‏عنصر زمان، می توانست بسیاری از مشکلات فکری و علمی جامعۀ ما را حل کند،‏‎ ‎‏اما به هر حال، طرح این مسأله در زمان حاضر نیز غنیمت است.‏

‏آنچه در این مقاله مورد بحث است تأثیر زمان و مکان در مناسبات اجتماعی‏‎ ‎‏بشر است، زیرا روابط معنوی و الهی انسان ثابت و تغییر ناپذیر است؛ یعنی انسان‏‎ ‎‏بما هو انسان خواسته ها و نیازهای معنویی دارد که زمان و مکان بر آن تأثیر نگذاشته‏‎ ‎‏و در طول تاریخ بشریت، تغییری پیدا نکرده است: میل انسان به خوبیها، پرستش‏‎ ‎‏و نیاز وی به پشتوانه و تکیه گاه غیبی، نیاز وی به آرامش و یاد خداوند برای‏‎ ‎‏جلوگیری از طغیان، نیازمندیهای فطری اوست که تغییر نمی کنند. ‏

‏در مسائلی از قبیل مسافر، فاصلۀ شهرها و ... ممکن است مطالبی به‏‎ ‎‏نظر برسد، امّا آنچه اهمیت دارد همان مسائل اجتماعی است که جامعه بدان‏‎ ‎‏مبتلاست و گاه دچار مشکل می‏‎‎‎‏شود لذا بحث ما منحصر در تغییرات به اصطلاح‏‎ ‎‏«معاملاتی» است.‏

‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 425
1 ـ اسلام و مقتضیات زمان در ادارۀ زندگی بشر

‏در اینجا ابتدا سخنم را با این سؤال آغاز می کنم:‏

‏آیا به راستی اسلام برای ادارۀ زندگی بشر برنامه ای دارد؟‏

‏با نگاهی به احکام اسلام قطعاً جواب مثبت خواهد بود، زیرا اکثر آنها به‏‎ ‎‏مناسبات اجتماعی بشر مربوط است؛ یعنی نیمی بیشتر از ابواب فقهی به سیاسات،‏‎ ‎‏معاملات، عقود و ایقاعات تعلق دارد.‏

‏سؤال دوم این است که آیا واقعیات موجود را می پذیریم یا نه؟ واقعیاتی که خبر‏‎ ‎‏از تغییرات کمی و کیفی عمیقی در مناسبات اجتماعی بشر می دهد.‏

‏ابزار به سرعت در حال تغییر و رشد است و به دنبال این تغییر صدها تغییر دیگر‏‎ ‎‏در روابط اقتصادی به وجود می آورد. نظامات سیاسی در حال تغییر است؛ تغییرات‏‎ ‎‏کمّی به سرعت به تغییرات کیفی مبدل می‏‎‎‎‏شود. روابط بین دولت و مردم تغییر کرده،‏‎ ‎‏روابط بین الملل دگرگون شده و به دنبال این تغییرات، پدیده هایی اجتماعی از قبیل‏‎ ‎‏تجارت خارجی، عوارض گمرکی، تراز صادرات و واردات، روادید، خدمات‏‎ ‎‏دولتی یا تأمین اجتماعی، تعدیل اقتصادی و ... به وجود آمده است. نظام ساده‏‎ ‎‏اداری دوران اولیه، به نظامی پیچیده تبدیل شده است.‏

‏با پیشرفت ابزار، یک فرد به تنهایی می تواند هزاران هکتار مرتع، زمین و‏‎ ‎‏جنگل را در مدتی کوتاه تحجیر و یا احیا نماید و برای مردم دیگر فاجعه به بار آورد.‏‎ ‎‏دیروز اگر صدها نعل اسب و یا جهاز شتر احتکار می‏‎‎‎‏شد هیچ مشکلی برای‏‎ ‎‏جامعه به بار نمی آورد، ولی امروزه اگر قطعه‏‏‎‏‏ای از لوازم یدکی وسایل حمل و نقل‏‎ ‎‏احتکار شود، نظام اجتماعی مختل می‏‎‎‎‏شود. ولی ممکن است با احتکار هزاران تن‏‎ ‎‏جو، خرما و کشمش مشکلی جدّی به بار نیاید. در گذشته با چند شتر و راههایی که‏‎ ‎‏وجود داشت، مشکل حمل و نقل خود به خود مرتفع می‏‎‎‎‏شد، در حالی که امروزه‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 426
‏تمام امکانات ملی، دولتی و بیت المال باید هزینه شود و صدها نیروی فکری و‏‎ ‎‏اجرایی باید طرح و برنامه تهیه نمایند و هزاران نیروی انسانی با حقوق بیت المال‏‎ ‎‏دست به دست هم بدهند. که مثل کشتی، بندر، جادۀ آسفالته وسیلۀ حمل و نقل،‏‎ ‎‏برق و سوخت، آب، فراهم سازند تا کالایی حمل شود و دهها مرکز از قبیل‏‎ ‎‏وزارت راه، وزارت آب و برق، پست و تلگراف و آب و تلفن و ... به کار خدمات‏‎ ‎‏و جز آن می پردازند.‏

‏در گذشته فردی در مسجد می‏‎‎‎‏نشست که هم قاضی فصل خصومات بود و هم‏‎ ‎‏مجری حدود و هم سرپرست انتظامات و امنیت، ولی امروز جرایم و تقلّبها و‏‎ ‎‏جعل و سند سازیها آنقدر پیچیده شده که باید چندین کارآگاه و کارشناس و‏‎ ‎‏بازپرس و قاضی، دهها ساعت وقت بگذارند تا به یک امر جزائی یا حقوقی‏‎ ‎‏رسیدگی نمایند و ... ‏

‏ ‏

2 ـ اجتهاد مصطلح و حلّ معضلات 

‏ما برای حلّ این معضلات یا پاسخگویی به این پدیده های جدید دو راه بیشتر‏‎ ‎‏نداریم: یا باید با همان اجتهاد و روشهای معیّن و معمول به میدان بیاییم که این با‏‎ ‎‏شمشیر به جنگ موشک رفتن و با فلاخن در کمین تانک نشستن است و در این صورت،‏‎ ‎‏بی شک باید اذعان کنیم که فقه توان ادارۀ جامعه را ندارد و با این دیدگاه‏‎ ‎‏باید کسی را که هزاران هکتار زمین را، به سبب تحجیر یا احیا به تصرف خود در‏‎ ‎‏می آورد، مالک بدانیم و دیگران را از حق استفاده از زمین برای کشاورزی و ...‏‎ ‎‏محروم گردانیم و در نتیجه فقیر و گرسنه کنیم. با چنین اجتهادی باید احتکار را‏‎ ‎‏ ـ جز در موارد محدود ـ آزاد کنیم که در این صورت، هزاران اختلال در نظام‏‎ ‎‏اجتماعی مردم بوجود می آید، آن هم به این دلیل که موارد احتکار محرم در فقه‏‎ ‎‏مشخص و محدود است.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 427
‏اکنون مدینه فاضله ای که از چنین افکاری به وجود می آید ترسیم کنید. با حکم‏‎ ‎«النّاس مسلطون علی اموالهم»‏ شهرداری مثلاً حق خیابان کشی و ... را ندارد و‏‎ ‎‏هر کس هر طور خواست می‏‏ ‏‏تواند ساختمان بسازد، در خانه اش هر شغلی می تواند‏‎ ‎‏داشته باشد.‏

‏ممکن است گفته شود با تشخیص مصلحت یا عناوین ثانوی این مشکلات‏‎ ‎‏را حلّ می کنیم، که در این صورت مشکل دیگری به وجود می آید؛ یعنی،‏‎ ‎‏چنین کاری ناتوانی احکام اوّلیۀ اسلام، یا عدم تطابیق احکام اوّلیۀ اسلام با‏‎ ‎‏اجتماع جدید را نشان می دهد و نتیجه اش این می‏‎‎‎‏شود که هر چه به نفع و‏‎ ‎‏یا مصلحت اجتماع است، مخالف موازین اوّلیۀ اسلام است و باید برای حل‏‎ ‎‏آنها از موازین ثانوی استفاده کرد. چنین مدیریتی، مدیریت اکل میته است و‏‎ ‎‏خدشه دار نمودن اصل اسلام و همان است که حضرت امام (رض) به شورای‏‎ ‎‏نگهبان فرمود: «... باید تمام سعی خودتان را بنمایید که خدای ناکرده اسلام در‏‎ ‎‏پیچ و خم های اقتصادی، نظامی، اجتماعی و سیاسی متهم به عدم قدرت اداره‏‎ ‎‏جهان نگردد».‏‎[2]‎‏  ‏

‏ ‏

3 ـ اجتهاد شیعی 

‏یا باید به اجتهاد زنده و درخشان شیعی متوسل شویم؛ همان اجتهادی که‏‎ ‎‏امام ـ قدس سرّه الشریف ـ توسعه اش داد و عنصر زمان و مکان را در آن‏‎ ‎‏دخیل دانست؛ امامی که مالکیت معادن را در ملک خصوصی نفی کرد، احیا‏‎ ‎‏با ابزار جدید را از اسباب ملک ندانست، مالیات را در تمام در آمدها تسرّی‏‎ ‎‏داد، شطرنج را ـ اگر ورزش باشد ـ مباح دانست، موسیقی را با شرایطی جایز‏‎ ‎‏شمرد و به شهر داران اجازه داد برای حفظ نظم و ضابطه در شهرها، جریمه بکنند‏‎ ‎‏و ... این روش، بدعت و یا نوآوری نبود، بلکه عرضۀ روشهایی برای توسعۀ‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 428
‏اجتهاد شیعی بود که نمونه هایی از آن را در روشهای معصومین ـ علیهم السلام ـ ‏‎ ‎‏می‏‏‎‏‏بینیم:‏

‏ ‏

(1 ـ 3) نمونههایی از توسعه اجتهاد شیعی در روش معصومین (ع) 

(1 ـ 1 ـ 3)  تغییر روش حکومتی:‏ امام علی (ع) سیستم قضایی ابتدایی را به سیستم‏‎ ‎‏مستقل از ولات تبدیل کرد و صراحتاً به مالک اشتر دستور داد تا قضات متتبع را‏‎ ‎‏انتخاب کند. در مورد شرع، سیستم رسیدگی دو مرحله ای را امر کرد. دستور‏‎ ‎‏تشکیل نیروی نظامی را صادر نمود.‏

‏و حکم تسعیر مایحتاج مردم را به مالک فرمان داد و دستورهای دیگر.‏

(2 ـ 1 ـ 3) از امام علی (ع) دربارۀ این گفتار پیامبر (ص) سؤال کردند:‏ که «پیری را با‏‎ ‎‏رنگ زدن محاسن به جوانی مبدل سازید و مانند یهودیان نباشید» حضرت فرمودند‏‎ ‎‏که پیامبر (ص): این گفتار را زمانی فرمودند که دین در قلت بود، اما اکنون که‏‎ ‎‏مرزهای آن وسعت یافته و دوران ثباتش فرا رسیده، پس هر کس آن گونه که‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏خواهد عمل می کند.‏‎[3]‎

‏در این سخن امام علیه السلام به صراحت می فرمایند دستور رنگ محاسن‏‎ ‎‏مربوط به زمانی است که لازم است تظاهر به جوانی شود و اکنون اوضاع دگرگون‏‎ ‎‏گشته است و دیگر احتیاجی به عمل به آن دستور نیست لذا مردم مختارند.‏

(3 ـ 1 ـ 3)‏ ‏... عن أبان الأحمر، قال: سأل بعض اصحابنا أبا الحسن (ع) عن‎ ‎الطاعون یقع فی بلدة و أنا فیها اتحوّل عنها؟ قال: نعم قال: ففی القرّیه و أنا فیها‎ ‎أَتحوّلً عنها؟ قال: نعم. قال: ففی الدار و أنا فیها اتحوّل عنها؟ قال: نعم قلتُ: و إنّا‎ ‎نتحدِّث اَنّ رسول الله (ص) قال: «الفرار من الطاعون کالفرار من الزحت» قال انّ‎ ‎رسول الله (ص) انّما قال هذا فی قومِ کانوا یکونون فی الثنور فی نحو العدد، فیقع‎ ‎الطاعون فیخلّون أماکنهم و یفروّن منها، فقال رسول الله (ص) ذلک فیهم‏.‏‎[4]‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 429
‏ابان نقل می کند که فردی از امام رضا (ع) پرسید اگر در شهری طاعون آمد آیا‏‎ ‎‏جایز است از شهر خارج شویم؟ فرمود: آری. ـ آری.‏

‏اگر طاعون در شهرکی آمد چطور؟‏

‏ ـ خروج جایز است.‏

‏ ـ اگر در خانه‏‏‎‏‏ای طاعون آمد خروج جایز است؟‏

‏ ـ آری.‏

‏ ـ از رسول خدا به ما روایت شده که فرمودند: فرار از طاعون مانند فرار از‏‎ ‎‏مقابل دشمن است حضرت: بله، پیامبر این فرمان را در مورد گروهی فرمودند که‏‎ ‎‏مرزنشین هستند و در برابر دشمن قرار دارند، طاعون به آنجا می آید و آنان‏‎ ‎‏سرزمینهایشان را خالی می کنند و می گریزند، رسول خدا این مطلب را در مورد‏‎ ‎‏ایشان فرمود.‏

‏دربارۀ این حدیث پیامبر (ص) از امام صادق (ع) نیز می پرسند و آن حضرت هم‏‎ ‎‏دقیقاً همین پاسخ را می دهند.‏‎[5]‎

‏بنابراین حکمی، در موقعیت زمانی خاصی، یعنی در اوضاع خاص سیاسی یا‏‎ ‎‏نظامی واجب است و وقتی آن اوضاع از بین می‏‎‎‎‏رود خلاف آن حکم صادق‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏شود. ترک شهر طاعون زده  در موقعیت خاص حرام و در موقعیت دیگری‏‎ ‎‏جایز، بلکه واجب شمرده می‏‎‎‎‏شود. پس برای فهم صحیح سنت مطالعۀ جهت‏‎ ‎‏صدور و درک زمان صدور آن لازم است.‏

(4 ـ 1 ـ 3)‏ ‏محمد بن مسلم و زرارة عنهما ـ علیهما السّلام ـ جمیعاً قالا: وضع‎ ‎أمیرالمؤمنین علی الخیل العتاق الرّاعیه فی کل فرس فی کلِّ عامٍ دینارین، و جعل‎ ‎علی البرازین دیناراً‏.‏‎[6]‎‏ ‏

‏در این روایات می بینید که ائمه (ع) چگونه زمان را در نظر می گیرند و چگونه‏‎ ‎‏موقعیت صدور را ملاک قرار می دهند. و این عمل خود حجتّی است برای مجتهد؛‏‎ ‎

‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 430
‏یعنی همان گونه که جهت صدور روایات را از نظر تقیّه و عدم تقیّه لحاظ‏‎ ‎‏می کنند، باید به زمان صدور توجه کافی مبذول دارند.‏

‏ ‏

(2 ـ 3) مسائل لازم برای استنباط احکام 

‏برای فتوا علاوه بر در نظر گرفتن منابع و مبانی سنتی استنباط، لازم است‏‎ ‎‏مقدمات زیر نیز در نظر گرفته شود:‏

(1 ـ 2 ـ 3) تطور مفاهیم و مصادیق‏، گذشت زمان و اختلاط فرهنگ اسلامی با‏‎ ‎‏فرهنگهای مختلف موجب نقل یک مفهوم به معنای دیگر می‏‎‎‎‏شود. مصادیق‏‎ ‎‏مفاهیم در اثر رشد و تحول دایمی در حال تغییر است: روزی سلاح از نیزه و‏‎ ‎‏شمشیر و تیر و کمان تجاوز نمی‏‏‎‏‏کرد، امّا امروز اینها اصولاً سلاح محسوب‏‎ ‎‏نمی‏‏‎‏‏شوند و با قید «سرد» از ابزار دفاعی و جنگی خارج می گردند. امروزه مصادیق‏‎ ‎‏سلاح، هواپیما و موشک و امواج لیزر، شده است لذا وقتی محارب را در زبان‏‎ ‎‏روایات به ‏«من شهر سیفه لإخافة الناس»‏ تعریف می کنند نباید بر مفهوم «سیف»‏‎ ‎‏بسنده کرد، بلکه بمب و تپانچه و ... را ـ که جانشین آن شده است ـ باید در تعریف‏‎ ‎‏محارب قید کرد. البته این در مثال روشن و بدیهی است و باید، این وسعت فکر را‏‎ ‎‏در موارد دیگر از قبیل درهم و دینار و اسب هم توسعه داد، همان گونه که فقها‏‎ ‎‏تردیدی به خود راه نمی‏‏‎‏‏ دهند و تهیۀ «رباط الخیل» را امروزه متعلق امر «اعدوا»‏‎ ‎‏نمی‏‏‎‏‏گیرند و تهیۀ تانک و زرهپوش را متعلق امر می گیرند. آیا در سبق و رمایه‏‎ ‎‏نمی‏‏‎‏‏توان برای اسب موضوعیت قایل نشد و مسابقۀ موتور سواری و اتومبیل و ...‏‎ ‎‏را جایز دانست؟‏

(2 ـ 2 ـ 3) تغییرات ماهوی:‏ در فقه تغییرات ماهوی را موجب تغییر حکم‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏دانند و انقلاب یا استحاله را یکی از مطهرات می‏‎‎‎‏دانند. آیا این تغییرات ماهوی‏‎ ‎‏فقط در خصوص اشیای خارجی از قبیل سگ و سرکه صادق است، ولی در مفاهیم‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 431
‏اجتماعی و اعتباری صادق نیست؟‏

‏اگر ربا را به معنای «زیاد» بگیریم و نیز اگر در جامعه ای که هر روز با تورم‏‎ ‎‏مواجه است، سود پول ثابت باشد؛ یعنی سالانه با 20% تورم روبه رو هستیم در‏‎ ‎‏این صورت آیا قرض دادن مبلغی با 20% اضافۀ ظاهری اصولاً ربا و زیاده محسوب‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏شود یا نه؟ آیا با این وضعیت خاص، ربا در این مورد خاص به تراز و تساوی‏‎ ‎‏مبدل نشده است؟ آیا قرض صد تومان به صد تومان در یک سال تخسیر نیست؟‏

(3 ـ 2 ـ 3) تغییرات ملاکی یا تغییرات کاربردی.‏ می‏‎‎‎‏دانیم که اسامی موضوع احکام‏‎ ‎‏نیستند.‏

‏به فرموده امام موسی بن جعفر (ع): ‏«انّ الله عزّوجلّ لم یحرمّ الخمر‎ ‎لاسمها، ولکن حرمّها لعاقبتها فما فعل الخمر خمرٌ»‎[7]‎ ‏اینجا امام (ع) به صراحت‏‎ ‎‏می فرماید حرمت خمر به سبب اسمش نیست بلکه به جهت کاربرد و اثرش است،‏‎ ‎‏همان طوری که شطرنج برای قماریت و موسیقی برای لهویت حرام شده است.‏‎ ‎‏حال اگر در بعضی موارد این کاربرد تغییر کرد؛ مثلاً، شطرنج ابزار برد و باخت‏‎ ‎‏نباشد، موسیقی کاربرد لهو نداشته باشد و وسیله ای برای تحریک احساسات ملّی‏‎ ‎‏دینی یا عرفانی قرار گیرد، آیا تغییری در حکم به وجود نمی آید؟ آویزان کردن طلا‏‎ ‎‏در زمانهای گذشته برای زینت بوده است حال امروز آیا انداختن مدلهای طلا به‏‎ ‎‏گردن در مسابقات بین المللی، که علامت پیروزی و افتخار ملّی یک گروه‏‎ ‎‏می باشد، باز همان حکم سابق را دارد؟ عقیم نمودن انسانها برای نقص مشمول دیه‏‎ ‎‏و از محرمات محسوب می‏‎‎‎‏شد، امّا امروزه اگر عقیم کردن برای تنظیم تولید‏‎ ‎‏صورت بگیرد باز حرام و موجب دیه می‏‎‎‎‏شود؟‏

(4 ـ 2 ـ 3) تغییرات اوضاع:‏ آیا موضوعات احکام، موضوعات بما هوهو هستند‏‎ ‎‏یا موضوعات احکام مجموعه ای از موضوع و اوضاع هستند؟ احیای اراضی در‏‎ ‎‏زمانی که شیعه حکومت ندارد موجب ملکیت است، آیا در اوضاعی که شیعه‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 432
‏صاحب حکومت می گردد، نیز، بدون هیچ نفع و حصری همان حکم را دارد؟‏‎ ‎‏احتکار در زمانی که حیات جامعه بستگی به چند قلم کالای خاص دارد در همان‏‎ ‎‏موارد خاص حرام شده است، آیا در جامعۀ مدرن که ممکن است یک قطعه از‏‎ ‎‏لوازم یدکی وسیلۀ نقلیه ای، نظام اجتماعی را مختل کند مشمول حکم احتکار‏‎ ‎‏نمی شود؟‏

(5 ـ 2 ـ 3) تفکیک بین حوزۀ حکمی اسلام و حوزۀ اجرایی آن‏، یا به عبارت‏‎ ‎‏دیگر، تفکیک بین احکام شرعی و احکام حکومتی؛ به نظر می رسد بعضی از‏‎ ‎‏مواردی که حکم حساب می‏‎‎‎‏شود همان احکام حکومتی و حوزۀ اجرائی است.‏‎ ‎‏شکی نیست که دیات یکی از احکام اسلام است، امّا تعیین صد شتر از قراردادهای‏‎ ‎‏اجتماعی قبل از اسلام بوده که پیامبر (ص) آن را امضا فرمود و آن گاه موارد دیگری‏‎ ‎‏به آن نیز اضافه شد. آیا این امضا تشریعی ابدی است؟ آیا در جوامع امروزی که شتر‏‎ ‎‏و حلّه یمانی و درهم و دینار مسکوک رایج، که از گردونه زندگی خارج شده است‏‎ ‎‏باز موضوعیت دارد؟ آیا این حکومت است که باید میزان خسارت انسانی را تعیین‏‎ ‎‏کند؟ آیا معقول است دیۀ یک انسان از نقره تا گوسفند از هفت صد هزار تومان تا ده‏‎ ‎‏میلیون تومان تفاوت داشته باشد؟‏

(6 ـ 2 ـ 3) آیا تحول زمان ممکن است در اصول مبانی استنباط اثر بگذارد؟‏ علّت این‏‎ ‎‏که اهل سنت به اصولی چون قیاس و استحسان و ذرابع و ... روی آوردند، این‏‎ ‎‏بود که دست آنها از حجت سنت مدام خالی بود، گرچه اشتباه آنان در مبانی‏‎ ‎‏شناخت اسلام و امامت بود؟ امّا واقعیت مسائل مستحدثه و کمبود ادّله اجتهادی‏‎ ‎‏آنان را به این وادی کشاند و ائمه ـ سلام الله علیهم ـ از آن جهت به مخالفت‏‎ ‎‏برخاستند که آنان راه را به اشتباه می‏‎‎‎‏رفتند؛ حجت الهی بین آنها بود ولی آنان به‏‎ ‎‏دنبال بدل می گشتند.‏

‏امّا اکنون در غیاب «حجت الهی» در مسائل جدید شیعه چه کند؟‏‎[8]‎‏  چرا شیعه‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 433
‏بعد از غیبت، مفاهیمی چون اجماع، مفهوم شرط و مفهوم وصف و مفهوم غایت‏‎ ‎‏و قیاس اولویت و تنقیح مناط را در فقه وارد کرد؟ چرا اصولیها تلاش نمودند با‏‎ ‎‏دهها دلیل عقلی و ادلۀ نقلی غیر مستقیم، حجیت این مبانی را ثابت کنند؟ آیا برای‏‎ ‎‏این کار دلیلی بجز همان فقدان حجت و همان مشکل اهل سنت وجود داشت؟ مگر‏‎ ‎‏گفته شود مبانی استنباط ما برای همۀ مسائل جدید و ادارۀ جوامع مدرن کافی است‏‎ ‎‏که این نیز باید جداً مورد بحث و ارزیابی قرار گیرد.‏

(7 ـ 2 ـ 3) ارائه و ارزیابی راه حلها:‏ آخرین مطلب این است که موارد فوق نه به‏‎ ‎‏عنوان اعتقاد، بلکه به عنوان سؤال و شبهاتی که جداً باید مورد بحث قرار گیرد و‏‎ ‎‏راه حلهایی برای حل مشکلات از طریق فقه به دست آورد در حوزه باید ارزیابی‏‎ ‎‏شود و این نکته هم نباید ازیاد برود که این گونه مسایل بسیار ظریف و دقیق است و‏‎ ‎‏فقط فقیهان آگاه می توانند اظهارنظر کنند و هر کس را نرسد که به دلخواه خود پا در‏‎ ‎‏عرصۀ اجتهاد بگذارد و نباید هم اجازۀ چنین کاری را داد، بلکه فقها هم به تنهایی‏‎ ‎‏نمی توانند با این تغییر و تطورات، همه مسائل را اجتهاد نمایند لذا باید لجنه هایی‏‎ ‎‏تشکیل و بعد از بحثها و کارشناسیها نظر نهایی اعلام شود.‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

کتابنامه

‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 434

  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 217-218.
  • ـ وسئل (ع) عن قول رسول الله (ص) «غیّروا الشَی۫بَ و لا نَشَبَّهوُا بالیهود». فقال (ع): انّما قال (ص) ذلک و الدّین قُلّ، فأمّا الآن و قد اَتَّسَعَ نطاقُهُ و ضَرب بجِرانِه فَامرُءُ و ما اختارَ.
  • ـ نهج البلاغه کلمات قصار شماره 17.
  • ـ معانی الاخبار، ج 2، ص 121، ح 1.
  • ـ بحارالانوار، ج 6ف ص 121، ح 3، به نقل از: علل ایشراع.
  • ـ وسائل الشیعه، ج 6، باب 16، از ابواب «ما تجب فیه الزکاة و ما تستحب فیه»، ص 51، ح 1.
  • ـ وسائل، ج 17، یا باب 19 از ابواب «اشربۀ محرمه»، ص 273، ح 2.