کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی«نقش زمان و مکان در اجتهاد»

مبانی فقهی نقش زمان و مکان در اجتهاد

مبانی فقهی

نقش زمان و مکان در اجتهاد

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

اسدالله بیات

‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 309

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 310

‏ ‏

بس۫مِ اللهِ الرَّح۫منِ الرَّحیم۫

‏ ‏

گفتار اول

نقش زمان و مکان در استنباط

‏قبل از شروع و ورود به بحث، لازم می‏‎‎‎‏دانم مقدماتی را ذکر کرده و ذهن‏‎ ‎‏محققان و پژوهشگران علوم و معارف اسلامی را به آنها جلب نمایم. چون توجه به‏‎ ‎‏یکایک آنها در فهم موضوع کمک شایانی نموده و غفلت از آنها موجب کج اندیشی‏‎ ‎‏و کج فهمی خواهد بود و آن مقدمات به ترتیب ذیل است:‏

‏ ‏

1 ـ 1 ـ تعریف اجتهاد 

‏یکی از اساسی ترین مسائل در فهم قضایا، طرح درست و ارائه تعریف نسبتاً‏‎ ‎‏کامل و مطابق با واقع از هر چیزی است که انسان در صدد بیان و تحلیل آن است. و‏‎ ‎‏لذا اولین چیزی که در باب اجتهاد لازم است شناخته شود؛ تعریف آن است. و ما‏‎ ‎‏در این مرحله، به تعریف آن از دیدگاه علماء اهل سنت و شیعه، با توجه به‏‎ ‎‏تصریحات امامان هر دوی آنان خواهیم پرداخت. و به منابع تعاریف نیز اشاره‏‎ ‎‏خواهیم کرد. و قبل از اشاره به تعاریف اصطلاحی لازم است که به ریشۀ لغوی‏‎ ‎‏آن، بطور اجمال اشاره نماییم.‏

‏اجتهاد؛ در لغت از ماده جهد، با فتح جیم، به معنی تلاش و کوشش و با جهد‏‎ ‎‏یا ضمّ جیم به معنی صرف نیرو و توان گرفته شده است. و به نظر می رسد که این‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 311
‏معنی به نوعی در تعاریف آن ملاحظه گردیده است. اگر چه در بعضی از آن تعاریف‏‎ ‎‏توجه به معنای اوّل در بعضی دیگر توجه به معنای دوّم بیشتر است. و اینکه گفته‏‎ ‎‏شده است اجتهاد؛ در لغت به معنی تحمل مشقت است.‏‎[1]‎‏ اخذ به معنای لازم آن‏‎ ‎‏است. حتی غزالی در فن اجتهاد طوری سیر کرده است که به نظر می رسد در نظر‏‎ ‎‏وی اجتهاد لغوی و مصطلح در نزد عالمان و فقیهان؛ تقریباً یکی می باشد. زیرا که‏‎ ‎‏وی در تعابیر خود اینطور دارد! اجتهاد، عبارت است از اینکه انسان تمام تلاش و‏‎ ‎‏کوشش خویش را در فعلی از افعال به کار برده و مصروف دارد. و این ماده؛‏‎ ‎‏استعمال نمی شود مگر در مواردی که در آن کار، زحمت و رنج وجود داشته باشد‏‎ ‎‏و با مشقت و کلفت صورت پذیرد. و لذا در حمل سنگ آسیاب از این ماده استفاده‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏شود. اما در حمل خردل که زحمت و مشقت چندانی لازم  ندارد از این ماده‏‎ ‎‏استفاده نمی شود. ولکن این لفظ در عرف و اصطلاح علماء اختصاص یافته است‏‎ ‎‏به اینکه؛ انسان مُجتهد وسع و توان خویش را مصروف دارد تا اینکه احکام شریعت‏‎ ‎‏را به دست آورد‏‎[2]‎‏ با توجه به مطالب فوق می توان دریافت که تفاوت میان این دو‏‎ ‎‏معنا، فقط در عموم و خصوص است و إلاّ هر دو یکی است.‏

‏در هر صورت، در اینجا ما به مواردی از تعاریف هر دو فرقه، از زبان اساطین‏‎ ‎‏این فن، اشاره می نماییم:‏

الف ـ تعاریف در نزد اهل سنت:

‏ ـ حاجبی اجتهاد را چنین توصیف می کند: ‏استفراع الوسع فی تحصیل الظنّ‎ ‎بالحکم الشرعی‏»:‏‎[3]‎‏ اجتهاد عبارت است از اینکه انسان وسع و توان خویش را‏‎ ‎‏بطور کامل برای به دست آوردن ظن به حکم شرعی مصروف نماید.‏‎[4]‎

‏ ـ موسوعة الفقه الاسلامی اجتهاد را چنین تعبیر کرده است: «اجتهاد در‏‎ ‎‏شریعت عبارت است از صرف نیرو و توان بطور کامل برای وصول به حکم از‏‎ ‎‏مصدر شرعی». و اجتهاد طبق این معنا دو قسم است: یکی اجتهاد برای شناخت‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 312
‏حکم خدا و به دست آوردن آن. دوّمی اجتهاد برای شناختن و معرفت پیدا کردن‏‎ ‎‏محل و جاهایی که انسان باید به احکام خدا عمل نماید.‏‎[5]‎‏ ‏

‏اجتهاد در قسم اول حالت نطری داشته و اما دومی حالت عملی دارد. و در‏‎ ‎‏قسم نخست حکم به صورت کلی به دست می آید و در دومی موارد تطبیق روشن‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏شود. و چون در اطلاق اجتهاد و مجتهد عامه تقدّم دارند؛ در تعریف هم آنان‏‎ ‎‏جلوتر هستند. برای اینکه آنان در اجتهاد به نوعی آزادی رأی معتقد بودند و حتی‏‎ ‎‏بر خودشان اجازه می‏‎‎‎‏داند که در برابر نصوص قرآنی و حدیثی هم از خود رأی‏‎ ‎‏خاصی صادر کرده و به اصطلاح، اجتهاد در برابر نص نمایند و علماء خاصه نیز در‏‎ ‎‏انتخاب عنوان از عامه پیروی کردند. منتهی در تعریف و برداشت از آن تصرف‏‎ ‎‏کردند کما اینکه به این مطلب، مرحوم محقق در «معارج» چنین تصریح کرده‏‎ ‎‏است: اجتهاد در عرف فقهاء؛ عبارت است از؛ بذل توان و مصرف نیرو در راه به‏‎ ‎‏دست آوردن احکام شرعی. و به همین اعتبار استخراج و به دست آوردن احکام‏‎ ‎‏شرعی از ادله اجتهاد است. چون این نوع اجتهاد مبتنی بر یک سری از اعتبارات و‏‎ ‎‏ملاحظات ذهن بوده و عمدتاً مستند به ظواهر نصوص نیست. و در این جهت فرقی‏‎ ‎‏نمی کند که آن دلیل قیاس باشد و یا غیر قیاس باشد.‏

‏اگر کسی نسبت به این تعریف فوق اعتراض کند؛ لازم می آید که امامیه هم‏‎ ‎‏اهل اجتهاد به شمار روند و این نوع اجتهاد را قبول داشته باشند؛ در جواب‏‎ ‎‏می گوییم درست است که امامیه هم اجتهاد را قبول دارند منتهی بدون اعتبار قیاس‏‎ ‎‏و اگر قیاس را از این تعریف حذف کرده و استثناء نمایند و در به دست آوردن احکام‏‎ ‎‏شرعی قیاس را در ردیف ادله دیگر احکام قرار ندهند؛ امامیّه هم اهل اجتهاد بوده و‏‎ ‎‏این تعریف را قبول دارند. پس می توان گفت که اجتهاد عبارت است از؛ تحصیل‏‎ ‎‏احکام شرعی از طرق نظری و فکری و استدلالی که قیاس از آن جمله نمی‏‏‎‏‏باشد.‏‎[6]‎‏ ‏

‏پس آنچه که به نظر می رسد این است که تعریف فقهای عامه و خاصه، در باب‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 313
‏اجتهاد، هم از حیث منابع اجتهاد متفاوت است و هم از حیث نحوۀ استنباط آن،‏‎ ‎‏کما اینکه این معنی بر اهل فن مخفی نیست.‏

‏ ـ دکتر وهبة زحیلی می گوید: «مجتهد کسی است که دارای ملکۀ اجتهاد بوده‏‎ ‎‏و در اثر آن، توان استنباط احکام شرعی از مأخذ آن را داراست»‏‎[7]‎‏ وقتی که وی‏‎ ‎‏مجتهد را اینطور دانست می توان گفت که در نظر ایشان، اجتهاد عبارت است از؛‏‎ ‎‏آن ملکه ای که انسان می تواند به واسطه آن احکام را از مآخذ استنباط کرده و به‏‎ ‎‏دست آورد. و منابع دیگر اهل سنت نیز اجتهاد را نزدیک به همین تعاریفی که آورده‏‎ ‎‏شد تعریف کرده اند. و اگر تفاوتی هم وجود داشته باشد بسیاز جزئی و غیر قابل‏‎ ‎‏اعتناء است. و اینکه غزالی مجتهد را اینگونه معرفی کرده است: ‏«هو کل مجتهدٍ‎ ‎مقبول الفتوی»‏.‏‎[8]‎‏ مربوط به اصل تعریف اجتهاد نمی باشد بلکه مربوط به این است‏‎ ‎‏که از کدام مجتهد می توان تبعیت کرد و فتوای او را پذیرفت. در حقیقت مقبولیت‏‎ ‎‏در فتوی ربطی به اصل تعریف ندارد. و چون تعاریف دیگر عامه نیز قریب به همین‏‎ ‎‏تعاریف است لذا نیازی به ذکر همه نیست.‏

ب ـ تعاریف علماء شیعه:

‏با توجه به اینکه اجتهاد در فقه اهل سنت هم از حیث مبانی و منابع با اجتهاد در‏‎ ‎‏فقه خاصه متفاوت است و هم از حیث نحوۀ به کار بردن آن و در نتیجه از حیث‏‎ ‎‏نتایج هم با هم فرق دارند و در واقع در فقه اهل سنت اجتهاد عبارت است از اینکه؛‏‎ ‎‏فقیه هرگاه بخواهد حکم شرعی را استنباط کند اما برای آن در کتاب و سنت نصی‏‎ ‎‏نیابد به جای نص قرآنی و روایی، بیشتر مبتنی بر رأی شخصی و استنباط فرد فقیه است.‏‎ ‎‏بر خلاف اجتهاد در فقه شیعه که براساس فهم و کشف احکام دینی و شرعی از‏‎ ‎‏ظواهر نصوص قرآنی و حدیثی استوار است. لذا اجتهاد در فقه شیعه دارای مراحل‏‎ ‎‏گوناگونی است و این مراحل، در عکس العمل و موضع گیریهای اساطین فقه و‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 314
‏حدیث و اصول شیعه به وضوح دیده می‏‎‎‎‏شود و ما بطور اجمال و فشرده به آن اشاره‏‎ ‎‏می نماییم.‏

‏در فقه اهل سنت اجتهاد، خود از مصادر تشریع به حساب می آید و لذا در‏‎ ‎‏مواقع عدم وجدان نصوص، از طریق اجتهاد شخصی حکم شرعی را بیان می‏‎‎‎‏دارند‏‎ ‎‏و این طرز فکر، در فقه اهل سنت دارای مدارس فراوانی بوده که در رأس آن،‏‎ ‎‏مدرسۀ امام ابی حنیفه قرار دارد. و این نوع طرز تفکر دربارۀ اجتهاد (که براساس‏‎ ‎‏رأی شخصی و استنباط اشخاص مبتنی است) به صورت مکرّر و علی الدوام از‏‎ ‎‏ناحیه امامان شیعه و فقهاء منسوب به مدرسه اهل بیت (ع) مورد هجوم و حمله قرار‏‎ ‎‏گرفته و شدیداً مردود اعلام گردیده است و اینکه در روایات اهل بیت (ع) اجتهاد‏‎ ‎‏مورد مذمّت، ملامت و منع قرار گرفته است؛ اجتهاد به این معنا است و امامان‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏خواهند این مطلب را القاء نمایند که آراء و استنباطات اشخاص نمی تواند ملاک‏‎ ‎‏بیان احکام شرعی و الهی به شمار رود و لذا با صراحت اعلام کردند که اگر دین با‏‎ ‎‏قیاس به دست آید موجب نابودی و از بین رفتنش خواهد بود و این نوع حمله و‏‎ ‎‏یورش به اجتهاد در زمان امامان معصوم (ع) و راویان احادیثشان که دورۀ تصنیف‏‎ ‎‏عصر ائمه به حساب می آید برای همین بود که این نوع تفکر فقهی که رأی اشخاص‏‎ ‎‏را به عنوان یکی از مصادر تشریع به حساب می آورد باید مورد تخطئه قرار گرفته و‏‎ ‎‏به صورت یک فکر اصیل و مورد حمایت اهل بیت (ع) برای همیشه باقی بماند.‏

‏و لذا مشاهده می‏‎‎‎‏شود که عبدالله بن عبدالرحمن الزبیری، کتابی می نویسد و‏‎ ‎‏اسم آن را ‏(الاستفادة فی الطعون علی الاوایل و الرّد علی اصحاب الاجتهاد‎ ‎و القیاس)‏ می گذارد. و هلال بن ابراهیم بن ابی الفتح نیز کتابی می نویسد و اسم آن‏‎ ‎‏را ‏(الرّد علی من ردّ آثار الرسول و اعتمد علی نتایج العقول)‏ می گذارد. و این وضع‏‎ ‎‏همچنان تا نزدیک به غیبت امام زمان (ع) ادامه پیدا می کند.‏

‏تا اینکه اسمعیل بن علی ابن اسحاق بن ابی سهل نوبختی، کتابی در ردّ عیسی‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 315
‏بن ابان در زمینۀ اجتهاد می نویسد و به همه این مطالب، نجاشی (صاحب رجال‏‎ ‎‏معروف) در ترجمه حالات یکایک‏‏ ‏‏شان به این مطلب تصریح می کند و پس از اینها‏‎ ‎‏در قرن چهارم هـ . ق نیز مشاهده می‏‎‎‎‏شود که همان حمله و تهاجم از ناحیه صدوق ‏‎ ‎‏(ره) شروع می‏‎‎‎‏شود و صاحبان اجتهاد مورد نقد و حمله قرار می گیرند و سپس در‏‎ ‎‏اواخر قرن چهارم هـ . ق مرحوم شیخ مفید در همین مسیر قرار گرفته و به همان‏‎ ‎‏شدت به صاحبان اجتهاد حمله برده و کتابی به نام: ‏«النقض علی ابن الجنید فی‎ ‎اجتهاد الرّای» ‏می نویسد و پس از آن مرحوم سید مرتضی در اوایل قرن پنجم هـ . ق‏‎ ‎‏در کتاب معروف و گران‏‏ ‏‏بهای خود «الذریعة» اجتهاد را مورد مذمّت قرار داده و‏‎ ‎‏می گوید: «اجتهاد باطل است و امامیه عمل به ظن و رأی و اجتهاد شخصی را روا‏‎ ‎‏نمی دانند». و نیز در کتاب انتصارش که یک کتاب فقهی است؛ ابن جنید را مورد‏‎ ‎‏حمله قرار داده و می گوید: «او (ابن جنید) در این مسأله به نوعی رأی و اجتهاد‏‎ ‎‏شخصی أعتماد کرده است در صورتی که بطلان و خطای آن آشکار است». و در‏‎ ‎‏همان انتصار در فصل طهارت، در خصوص مسأله مسح پاها می گوید: «ما اجتهاد‏‎ ‎‏را درست نمی ‏‏‎دان‏‏یم و به آن قایل نیستیم».‏‎[9]‎‏ ‏

‏و این تهاجم به رأی و اجتهاد همچنان ادامه داشت و شیخ طوسی نیز که در‏‎ ‎‏اواسط قرن پنجم هـ ق. از دنیا رفت در کتاب «عدّه» فرموده است؛ «قیاس و‏‎ ‎‏اجتهاد در نزد امامیه در ردیف ادله قرار ندارند و در شرع از استفاده آنها منع شده‏‎ ‎‏است».‏‎[10]‎

‏در اواخر قرن ششم هـ . ق در مسأله تعارض (السنتین) ... از کتاب «سرائر»‏‎ ‎‏پس از شمارش گروهی از عوامل ترجیح چنین می گوید: «و در نزد امامیه با غیر‏‎ ‎‏اینها نمی‏‏‎‏‏توان ترجیح داد و قیاس و استحسان و اجتهاد در نزد ما باطل است».‏

‏و این وضعیت، تا قرن هفتم هـ .ق همچنان ادامه داشت و منظور مدافعان و‏‎ ‎‏مخالفان از اجتهاد همان استنباط شخصی و ابراز رأی فردی بود و تمام حملات و‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 316
‏هجمه ها برای این نوع فکر و اندیشه بود تا اینکه مرحوم محقق صاحب «معارج» در‏‎ ‎‏میدان فقه ظاهر گشت و ایشان با حفظ همان عنوان؛ تطوّر و تغییر جدّی در مفاد و‏‎ ‎‏محتوای اجتهاد در فقه به وجود آوردند و آن را مصدر جداگانه ای در برابر مصادر‏‎ ‎‏قرآنی و حدیثی به حساب نیاوردند؛ بلکه اجتهاد در این تفّکر جدید به معنی استفراغ‏‎ ‎‏وسع و صرف نیرو برای کشف احکام شرعی از مصادر خود که همان قرآن و سنت‏‎ ‎‏است در آمد و بطور واقعی و جوهری معنا و مفاد آن تغییر یافت و اجتهاد شخصی و‏‎ ‎‏رأی فرد که به عنوان مصدر تشریع به حساب می آمد؛ از درجۀ اعتبار ساقط شد و به‏‎ ‎‏صورت عمل استنباط و تلاش برای به دست آوردن احکام شرعی از مصادر معتبر‏‎ ‎‏جلوه کرد و سپس اجتهاد به این معنا توسعه و گسترش یافت؛ که امروز ما شاهد آن‏‎ ‎‏هستیم.‏

‏بنابراین اگر برای اجتهاد تعریفی آورده می‏‎‎‎‏شود با توجه به این تکامل و تغییری‏‎ ‎‏است که در آن به وجود آمده است و انصاف مطلب در این است که آن اجتهادی که‏‎ ‎‏در فقه اهل سنت مطرح است غیر از آن اجتهادی است که در لسان فقهاء و اصولیون‏‎ ‎‏ما مطرح است و ما با توجه به این تفاوت و تمایز جوهری، اجتهاد را چنین تعریف‏‎ ‎‏می کنیم و نقش زمان و مکان را با توجه به این تفاوت مورد تحلیل و بررسی قرار‏‎ ‎‏می دهیم.‏

‏از مجموع عبارات علماء شیعه دربارۀ اجتهاد اینطور به دست می آید که؛‏‎ ‎‏«اجتهاد بطور کلی در بعضی از عبارات با استنباط و استخراج احکام شرعی از‏‎ ‎‏مصادر و منابع مساوی و برابر دانسته شده است و در بعضی از عبارات ملکه ای که‏‎ ‎‏انسان می تواند به واسطه آن احکام فرعی را از اصل به دست آورد، چه به صورت‏‎ ‎‏بالفعل باشد و یا نزدیک به آن معرفی شده است. مرحوم علامه و صاحب معالم و‏‎ ‎‏صاحب قوانین و شهید صدر؛ تقریباً اجتهاد را با استنباط و استخراج احکام فرعی‏‎ ‎‏از مصادر یکی گرفته اند و مرحوم شیخ بهایی و پیروان وی اجتهاد را ملکه استنباط‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 317
‏دانسته اند و گروهی از محققان هم عقیده دارند که میان این دو تعریف اختلاف ما‏‎ ‎‏هوی وجود ندارد بلکه این نوع تعاریف از قبیل تعریف شرح الاسمی است و تعریف‏‎ ‎‏حقیقی به حساب نمی‏‏‎‏‏ آید.‏‎[11]‎‏ مسأله نقش زمان و مکان در اجتهاد، بیشتر در ارتباط با‏‎ ‎‏عملیات استنباط احکام است نه در ارتباط با ملکه آن؛ چون روشن است که اصل در‏‎ ‎‏ملکه، که یک حالت راسخ نفسانی است و یکی از اوصاف واقعی و نفس الامری‏‎ ‎‏درونی است تابع علل و عوامل خاص خودش است و مادامی که به صورت عملی و‏‎ ‎‏عینی که از حالت قوّه به فعلیت در نیامده است دیگر معنایی ندارد که تحت زمان و‏‎ ‎‏مکان باشد و اگر از قوه به فعلیت در آمد و حالت عملی به خود گرفت و به صورت‏‎ ‎‏عملی و عینی در مسیر استنباط و استخراج احکام شرعی قرار گرفت در آن وقت‏‎ ‎‏است که می توان گفت استنباط احکام به مسأله زمان و مکان باید توجه داشت و‏‎ ‎‏از نقش آنها نباید غفلت کرد. حالا این نقش چگونه است و اساساً تا چه حدودی‏‎ ‎‏می توان نقش زمان و مکان را در زمینه استنباط احکام شرعی پذیرفت؟ این مسأله‏‎ ‎‏در ضمن مطالب بعدی باید بیشتر مورد مطالعه و دقت قرار گیرد.‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

2 ـ 1 ـ منابع استنباط احکام شرعی 

‏با توجه به مطالبی که در بخش اول گذشت و ما تمایز اصلی و جوهری اجتهاد‏‎ ‎‏در دو مکتب شیعه و اهل سنت را به دست آوردیم و روشن شد که اجتهاد در نظر‏‎ ‎‏اهل سنت، در ردیف کتاب و سنت قرار دارد و خود یکی از منابع و مصادر تشریع‏‎ ‎‏به شمار می‏‎‎‎‏رود ولی از دیدگاه اهل بیت (ع) و فقهاء شیعه، نه تنها اجتهاد در رتبه به‏‎ ‎‏عنوان مصادر و منابع قرار نمی‏‏‎‏‏گیرد بلکه یکی از راههایی است که برای به دست‏‎ ‎‏آوردن احکام شریعت، از مصادر و منابع تشریع مدنظر قرار گرفته و مورد بهره‏‎ ‎‏برداری واقع می‏‎‎‎‏شود و در حقیقت اجتهاد نوعی عملیات و تلاشی است صرفاً برای‏‎ ‎‏به دست آوردن احکام الهی از مصادر تشریع و منابع معتبر اسلامی لاغیر.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 318
‏مصادر تشریع (در این دیدگاه) همان کتاب و سنت است و احکام الهی، قریب‏‎ ‎‏به اتفاق آنها، از همان کتاب و سنت به دست می آید و مطمئناً زمان و مکان در خود‏‎ ‎‏کتاب و سنت، که از مصادر عظیم تشریع است نه نقشی دارند و نه می توانند داشته‏‎ ‎‏باشند و نه می‏‏ ‏‏توانند داشته باشند لیکن برای اهل فن روشن است که استنباط احکام‏‎ ‎‏الهی از نصوص قرآنی و حدیث، مراحل زیادی را در پی دارد و فرد استنباط کننده‏‎ ‎‏برای فهم درست ظواهر قرآنی و حدیث، از طرق مختلفی باید عبور کرده و پس از‏‎ ‎‏آن وارد استخراج و استنباط حکم شرعی گردد. ‏

‏بنابراین اگر مسأله نقش زمان و مکان مطرح است این در خصوص اصل منابع‏‎ ‎‏و مصادر تشریع نیست بلکه مربوط به عملیات استنباط می باشد چون به اعتقاد ما در‏‎ ‎‏نوع استنباطها و به دست آوردن احکام الهی، چه از نصوص قرآنی که نوعاً در آنها‏‎ ‎‏کلیات احکام مورد توجه قرار گرفته است و یا از نصوص حدیثی، که بیشترین‏‎ ‎‏احکام شریعت از آن طریق تبیین گردیده است؛ توجه به واقعیتهای موجود زمانی و‏‎ ‎‏مکانی امری ضروری و اجتناب ناپذیر است و غفلت از آنها، انسان را دچار نوعی‏‎ ‎‏کج فهمی و رکود ذهنی و محدودنگری می گرداند. و به عبارت روشن تر، نقش‏‎ ‎‏زمان و مکان پیرامون تطبیق عناوین کلی بر مصادیق می باشد و در این تطبیق توجه‏‎ ‎‏به زمان و مکان امری ضروری و حتمی است و دخالت زمان و مکان در استنباط‏‎ ‎‏احکام الهی به مانند دخالت و نقش توجه به شأن نزول آیات کریمه قرآن در فهم و‏‎ ‎‏برداشت درست قرآنی است. همان طوری که مفاهیم آیات کریمه قرآن مافوق‏‎ ‎‏وارد نزول آن بوده و در انحصار آنها نیست بلکه همه آن موارد و موارد دیگر را‏‎ ‎‏شامل می‏‎‎‎‏شود و در عین حال توجه به آنها در فهم درست مفاهیم و هم در تطبیق‏‎ ‎‏و تسری آنها دخالت دارد.‏

‏لذا مسأله زمان و مکان هم در استنباط احکام الهی و رسیدن به مرحله افتاء و‏‎ ‎‏اظهارنظر و رأی نهایی دربارۀ آنها و تطبیق و تشخیص مصادیق از این قبیل بوده و‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 319
‏بلکه مهمتر است. و مهمتر بودن آن در ضمن فصول آتی واضح تر مورد بررسی و‏‎ ‎‏تحلیل قرار خواهد گرفت.‏

‏ ‏

3 ـ 1 ـ رابطه موضوع با حکم:

‏از جمله مسائلی که در فهم مسألۀ نقش زمان و مکان دخیل است و توجه به آن‏‎ ‎‏امری ضروری به نظر می رسد مسأله رابطۀ حکم و موضوع است کسانی که با‏‎ ‎‏مسائل اسلامی آشنایی دارند می‏‎‎‎‏دانند که در فقه اسلامی، میان احکام و موضوعات‏‎ ‎‏آن، آن قدر رابطۀ عمیق و گسترده است بطوری که موضوعات در احکام، دخالت‏‎ ‎‏تام داشته و رابطۀ میان آن دو را مانند رابطۀ علت و معلول معرفی کرده اند و تحقق‏‎ ‎‏هر موضوعی را عامل و منشأ تحقق حکم مربوط به آن می‏‎‎‎‏دانند. کما اینکه انعدام‏‎ ‎‏موضوعی را منشأ انعدام و از بین رفتن حکم مربوط به آن دانسته اند؛ و این مسأله،‏‎ ‎‏آن قدر روشن و مبیّن است که هیچ فقیهی دربارۀ آن تردیدی بر خود راه نمی‏‏‎‏‏دهد.‏

‏با توجه به این رابطه در صورتی که موضوعی تحقق پیدا کند و وجود خارجی‏‎ ‎‏بیابد به دلیل همان رابطه، حکم خاص مربوط به خودش را همراه خودش خواهد‏‎ ‎‏داشت و چون هیچ موضوعی از موضوعات و متعلقات احکام الله، «خالی از حکم‏‎ ‎‏(بیان حکم) نبوده لذا قهراً دارای حکمی از احکام خداوند، خواهد بود. مگر آنکه در‏‎ ‎‏خصوص همان موضوع تغییراتی صورت بگیرد. بطوری که موضوع همان موضوع‏‎ ‎‏تلقّی نگردد و میان آن موضوع که الآن وجود دارد با آن موضوعی که قبلاً وجود داشته‏‎ ‎‏است فرق زیادی وجود داشته باشد و به حکم همان رابطۀ علی و معلولی (که میان‏‎ ‎‏موضوع و حکم وجود دارد) موجب تغییرات جدی در همان حکم هم خواهد شد و‏‎ ‎‏یکی از عوامل مهم و تعیین کننده در موضوعات احکام و متعلقات آنها، عنصر زمان‏‎ ‎‏و مکان است؛ چون در بستر زمان و مکان موضوعات خودشان را ظاهر ساخته و‏‎ ‎‏تغییرات اساسی، چون در بطن زمان و مکان خود را متجلی می نماید.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 320
‏ممکن است موضوعی در دو زمان طوری متغیر گردد که در حقیقت دو‏‎ ‎‏موضوع به شمار رود و همچنین ممکن است در جاهای مختلف، موضوعات با‏‎ ‎‏توجه به شرایط و عوامل گوناگون نوعی دگرگونی پیدا کنند که موضوع در واقع‏‎ ‎‏دارای دو عنوان جداگانه و متمایز گردد طوری که چیزی که در مکانی دارای عنوان‏‎ ‎‏فاسد و مضرّ است همان چیز در مکان دیگر به علت وجود امکانات و شرایط‏‎ ‎‏گوناگون علمی و غیره دارای عنوان صالح و سالم و مفید گردد. بطور طبیعی از آن‏‎ ‎‏جهت که احکام شرعی به عناوین تعلق داشته و از کانال همان عناوین به واقع و‏‎ ‎‏مصادیق سرایت پیدا می کند که در هر موقع عنوان تغییر یافت و آن شیئ مورد‏‎ ‎‏انطباق عناوین فساد و هلاک و اضرار قرار گرفت احکام نیز متناسب با این عناوین‏‎ ‎‏خواهند بود و اگر بالعکس شد و عنوان صالح و سالم و مفید بودن را به خود‏‎ ‎‏بگیرد؛ آن شیء نیز در آن مکان، یکی از مصادیق مفید و سودمند (به حال جامعه) به‏‎ ‎‏شمار رود، احکام متناسب آن را خواهند داشت. بنابراین در بستر زمان و مکان‏‎ ‎‏می توان برای موضوعات احکام حالات و دگرگونیهای زیادی را مدنظر قرار داد و‏‎ ‎‏همان موضوع با توجه به همان حالات و دگرگونیهای مختلف ممکن است مصداق‏‎ ‎‏و مضمون عناوین متعدد باشد و با تعدّد عناوین، احکام متنوع و متعددی هم داشته‏‎ ‎‏باشد. روی همین تمثیل به روشنی نقش زمان و مکان را می توان در استنباط احکام‏‎ ‎‏شرعی نیز مشاهده کرد.‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

4 ـ 1 ـ رابطه احکام و عناوین:

‏کسانی که با مبانی عمیق اجتهاد و استنباط احکام آشنایی دارند می‏‎‎‎‏دانند احکام‏‎ ‎‏دینی و الهی که تشریع شده است؛ به صورت کلّی و به عنوان قضایای عام و جامع‏‎ ‎‏مطرح گردیده و روی عناوین عام جعل گردیده است. و به عبارت دیگر، متعلق‏‎ ‎‏احکام الهی، عناوین عام و کلی است و اگر آن احکام روی افراد و مصادیق خارجی‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 321
‏آن بار می گردد و از آن کانال لباس عینیت و خارجیت به خود می پوشد از طریق همان‏‎ ‎‏عناوین احکام به افراد و مصادیق است که سرایت می کند. بنابراین احکام الهی‏‎ ‎‏موضوعات حقیقی و واقعی داشته که آن، همان عناوین عام و کلی است و از طریق‏‎ ‎‏همان عناوین به افراد و مصادیق خارجی سرایت می نماید و چون متعلق واقعی‏‎ ‎‏احکام عناوین است و عناوین هم در بستر زمان و مکان (با توجه به مجموعۀ شرایط و‏‎ ‎‏احوال) از خود انفعال و انعطاف نشان می دهند لذا می توان به وضوح چنین ادّعاء‏‎ ‎‏کرد که استنباط احکام الهی که در ارتباط تنگاتنگ با عناوین عام و کلی قرار دارند و آن‏‎ ‎‏عناوین هم با عنایت به شرایط و حالات زمانی و مکانی در حال تغییر و دگرگونی‏‎ ‎‏هستند، مطمئناً تحت تأثیر شرایط حاکم بر زمان و مکان بوده و هست.‏

‏ ‏

گفتار دوّم 

اجتهاد در زمان و مکان تشکیل حکومت اسلامی 

‏افرادی که دیدگاه حکومتی دارند و مسائل اسلامی را مجموعۀ به هم پیوسته و‏‎ ‎‏متصل می‏‎‎‎‏دانند و معتقدند که اسلام می تواند در برابر تمامی معضلات اجتماعی،‏‎ ‎‏سیاسی و فرهنگی جامعه هم از حیث تئوری و هم از حیث ارائه راه حل اجرایی و‏‎ ‎‏عملی با قامتی استوار ایستادگی کرده و از خود قدرت خلاّق نشان دهد و با تمام‏‎ ‎‏توان و قدرت راه حل لازم و مناسب را در جلو بشریت بگذارد و با مشکلات زمانه‏‎ ‎‏برخورد مناسب بنماید؛ به خوبی می‏‎‎‎‏دانند که احکام شرعی، در مراحل قبل از‏‎ ‎‏اجراء که عمدتاً در مرحلۀ دید کلی نظریه پردازی بوده و نوعاًً از تنگناهای اجرایی و‏‎ ‎‏ملموسی به دور است؛ با مرحله اجرای آن تفاوت کلی پیدا می کند و حتی ممکن‏‎ ‎‏است آن قدر تغییر ماهیت دهد که در نظر بدوی و عمومی میان آن دو، اصلاً ‏‎ ‎‏رابطه ای دیده نشود و در میان آنها نوعی ضدیت و تباین مشاهده گردد و حتی ممکن‏‎ ‎‏است بعضی از عناوین در محیط حکومت از کارایی لازم برخوردار نبوده و اساساً‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 322
‏از صحنۀ اجراء حذف گردد. و یا ممکن است بعضی از آنها بطور کلی با عنوان‏‎ ‎‏دیگری جابجا گردیده و یا بطور کلی با آن شکل خاص خود بدون نظام و حکومتی‏‎ ‎‏بوده و با آن نمود، ظاهر نگردد بلکه با نمود متفاوتی خود را ظاهر سازد.‏

‏اساساً اعتقادمان بر این است که احکام اسلامی آن قدر با نظام سیاسی و‏‎ ‎‏حکومتی مخلوط و عجین است که در مقام شکل گیری از آن متأثر می گردد.‏‎ ‎‏چنانکه بدون حکومت به گونه ای بروز و ظهور دارند که اگر همراه حکومت و نظام‏‎ ‎‏دیده شود طور دیگری ظاهر و آشکار خواهد شد. اساساً اگر کسی در احکام‏‎ ‎‏اسلامی دقت نماید و مجموعۀ آثار و لوازم مترتب بر آنها را مدنظر قرار دهد به‏‎ ‎‏روشنی خواهد فهمید که این احکام در یک وعاء و ظرفی دیده شده است که اگر این‏‎ ‎‏ظرف و وعاء تغییر پیدا کند ممکن است موجب تغییرات کلی و اساسی در مظروف‏‎ ‎‏خود به وجود آورد.‏

‏بنابراین اگر مجتهدانی را فرض کنیم که در استنباط احکام الهی کمال مهارت و‏‎ ‎‏تسلّط داشته و به اصطلاح دارای ملکۀ اجتهاد مطلق بوده و قدرت استخراج احکام‏‎ ‎‏الهی را در تمام ابواب و زمینه‏‏‎‏‏های مختلف فقهی را داشته بطوری که آنان را یک‏‎ ‎‏دفعه در جایی در نظر می گیریم و در یک محدودۀ زمانی قرارشان می دهیم که‏‎ ‎‏دستشان از اجرای احکام الهی کوتاه است و قدرت اجرایی و سیاسی در دست‏‎ ‎‏دیگران است و این مجتهد و یا مجتهدان هیچگونه بسط ید و قدرت اجراء و‏‎ ‎‏برنامه ‏‏‎‏‏ریزی و سیاست گذاری را نخواهند داشت به نظر ما، یک جور دیگر، از‏‎ ‎‏احکام را برداشت نموده و استنباط او از احکام که منطبق به همان شرایط است و اما‏‎ ‎‏اگر همان مجتهد و یا مجتهدان در زمان قدرت اجرایی قرار بگیرند و توان لازم را‏‎ ‎‏برای اداره جامعه از طریق احکام دینی داشته باشند و در میدان امور اجرایی و‏‎ ‎‏قانونگذاری کشور با معضلات و تنگناهای جامعه دست به گریبان شوند و با توجه‏‎ ‎‏به تعهد دینی که از طریق مقررات شرعی با آنها مواجه، گردند طبعاً طور دیگری از‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 323
‏اسلام و احکام الهی آن برداشت و استنباط خواهند داشت.‏

‏آنچنان که بسیاری از مسائل بدون حکومت و نظام سیاسی از مصادیق لهو و‏‎ ‎‏لعب و باطل به شمار رفته و در نتیجه ممنوع و حرام گردد. مانند اکثر مصادیق‏‎ ‎‏موسیقی و آهنگها و هنرهای گوناگون تجسّمی و غیر تجسمّی و ورزش و امثال آنها‏‎ ‎‏که اگر همین عناوین در زمانی در دست حکومت صالحه ای وجود دارد که قدرت‏‎ ‎‏کافی برای سازمان دهی و برنامه ریزی از خود نشان داده و می تواند از امکانات‏‎ ‎‏موجود، اعم از نیروی انسانی و غیره بهره برداری لازم را به عمل آورد که در آن‏‎ ‎‏صورت بسیاری از این مصادیق از تحت عناوین لهو و لعب و باطل خارج گردیده و‏‎ ‎‏داخل در تحت عناوین دیگری از قبیل: سرگرمیهای سالم و عوامل پر کردن اوقات‏‎ ‎‏فراغت و مقدمه‏‏‎‏‏ای برای واجب و امثال آن گردد و در نتیجه حکم قبل عوض شده‏‎ ‎‏و متناسب با عنوان دوم حکم دیگری بیاید و حتی به حدی اهمیت پیدا کند که از حد‏‎ ‎‏مطلوب بودن و امر نیک بودن بالاتر رفته و به مرحله واجب کفایی و یا حتی واجب‏‎ ‎‏عینی برسد.‏

‏بنابراین احکام الهی اعم از آنکه بُعد اقتصادی داشته باشد یا بعد سیاسی و یا‏‎ ‎‏ابعاد دیگر در بسترۀ حکومت و به اجرا در آمدن می توانند چهره واقعی خود را نشان‏‎ ‎‏دهند. در صورتی که در آن بستر پیشین دیده نشوند و بطور مجرّد و انتزاعی مورد‏‎ ‎‏مطالعه قرار گیرند؛ نه تنها خیلی از آثار و برکات را که در لسان روایات و آیات بر‏‎ ‎‏آنها بار شده است نخواهند داشت بلکه حتی ممکن است یک سری آثار سوء و‏‎ ‎‏تبعات خطرناکی نیز بر آنها مترتب گردد. از این جهت است که احکام فراوانی در‏‎ ‎‏فقه اسلامی در ابواب گوناگون آن مطرح شده است و برای آنها انواع و اقسام زیادی‏‎ ‎‏ذکر کرده اند مانند: بعضی از مراتب و مراحل امر به معروف و نهی از منکر  و یا نوع‏‎ ‎‏مسائل و احکامی که در باب قضاء و شهادات مطرح شده است و یا احکام که‏‎ ‎‏تحت عنوان حدود و دیات و قصاص مطرح گردیده است و در مسائل مالی‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 324
‏احکامی که در باب اموال ارثی که وارثی جز حاکم اسلامی وجود ندارد و یا آن همه‏‎ ‎‏احکام که بر انفال و اموال عمومی ذکر شده است و یا احکامی که در باب اراضی‏‎ ‎‏خراجی و اراضی مفتوحة عنوةً مطرح گردیده اند و نیز احکام جزیه که نوعی منبع‏‎ ‎‏مالی است که حکومتی اسلامی با صاحبان ادیان آسمانی دیگر که با ظهور دین و‏‎ ‎‏شریعت اسلام، دینشان منسوخ است تحت قواعد و ضوابطی مقرر می‏‎‎‎‏دارد. و از‏‎ ‎‏آنان دریافت جزیه را لازم می‏‎‎‎‏شمارد تا در مصالح عامه صرف کنند و انواع دیگر‏‎ ‎‏مالیات چه بطور مستقیم و یا  غیر مستقیم از طرف حکومت اسلامی جعل و وضع‏‎ ‎‏می گردد و در زمرۀ حکومت مشروع و قانونی محکوم به حلیت بوده و در مواردی‏‎ ‎‏که حکومت و حاکمیت مشروعیت خودش را از دست بدهد دریافت آن نوع مالیات‏‎ ‎‏نامشروع بوده و خلاف قانون و حرام تلقی می گردد. لذا بر این اساس است که‏‎ ‎‏بسیاری از حلالها و حرامها در زمان حکومت قانونی و مشروع و مکانی که‏‎ ‎‏حکومت اسلامی شکل یافته است ممکن است جابجا گردیده و تغییر مکان نمایند‏‎ ‎‏به طوری که این چیزی که بدون حکومت اسلامی حلال نبوده است، حکومت‏‎ ‎‏قانونی و اسلامی حلال و جایز شمرده شود و یا بالعکس چیزی که بدون حکومت‏‎ ‎‏اسلامی حلال و روا بوده ممکن است در اثر حکومت اسلامی و به خاطر حفظ‏‎ ‎‏مصالح اهم و عامه نیز همان امر حلال در زمان حکومت (جور) گذشته برگردد و‏‎ ‎‏حرام و ممنوع گردد. کسانی که با شیوه قانونگذاری آشنایی دارند و روش تعیین‏‎ ‎‏بودجه را دانسته و به خوبی اطلاع دارند که در هر سال برای تأمین بودجۀ عمومی‏‎ ‎‏کشور منابعی را در نظر می گیرند و از آنها به عنوان منابع در آمد یاد می نمایند روی‏‎ ‎‏قیمتهای کالاها انگشت گذاشته و قیمت بعضی از کالاها را افزایش می دهند و‏‎ ‎‏قیمت بعضی دیگر را تثبیت می نمایند و بعضی از آنها را کاهش داده و گاهی اساسا‏‎ ‎‏ فاقد قیمت اعلام می نمایند و جرایمی را به صورتهای نقدی برای بعضی از‏‎ ‎‏خلافها، معین کرده و به عنوان یکی از منابع در آمد مالی دولت دستور واریز کردن‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 325
‏آنها را به خزانه ای عمومی، از طرق خاصی صادر می نمایند؛ تا مقداری از‏‎ ‎‏هزینه‏‏‎‏‏های عمومی دولت، از این طریق تأمین گردد. شما می‏‎‎‎‏دانید که همه این‏‎ ‎‏مقررات و الزامات در بستره حکومت خود را نشان داده و به صورت مشروع و‏‎ ‎‏قانونی و حلال و جایز ظاهر می گردد و اگر حکومتی وجود نداشته باشد و یا‏‎ ‎‏حکومت غیر قانونی و نامشروع روی کار باشد مطمئناً این نوع از دریافتها نه وجهه‏‎ ‎‏قانونی دارد و نه از نظر شرعی جایز و روا می باشد در این قبیل از موارد نیز نقش‏‎ ‎‏زمان و مکان در استنباط احکام الهی، به ویژه احکام حکومتی، بر کسی مخفی و‏‎ ‎‏پوشیده نیست.‏

‏البته نباید از این نکته غافل ماند که در اسلام احکامی وجود دارد که از ناحیۀ‏‎ ‎‏خدای جهان و به توسط پیامبر اسلام (ص) به عنوان حلال شناخته شده اند و یا به‏‎ ‎‏عنوان حرام معرفی شده اند که در تحت عنوان ‏«حلال محمّد حلال الی یوم القیامه و‎ ‎حرام محمد حرام الی یوم القیامه»‏ قرار داشته و کسی نمی تواند در آنها دخل و‏‎ ‎‏تصرّفی کرده و بر خلاف آنچه که (به عنوان حلال یا حرام) شناخته شده است اعلام‏‎ ‎‏گردد؛ مگر با همان روش و میکانیزم خاصی که خود شارع تحت عناوین ویژه ای‏‎ ‎‏اجازه داده است که صورت بگیرد و از آن میکانیزم پیروی شود.‏

‏ ‏

1 ـ 2 ـ عناوین اولی و عناوین ثانوی:

‏از جمله مسائلی که در استنباط احکام الهی نقش بسیار اساسی دارد و زمان و‏‎ ‎‏مکان هم دربارۀ آنها تأثیر به سزایی دارد مسأله عناوین اولی و عناوین ثانوی و‏‎ ‎‏شناخت درست آنها و تشخیص معیار و ضابطه عنوان اولی و ثانوی می باشد و آنچه‏‎ ‎‏که مهم است این است که، اسلام همانطوری که به همه جوانب و زوایای زندگی‏‎ ‎‏بشر توجه کامل به عمل آورده و از هیچکدام از آنها کوچک ترین غفلت روا نداشته و‏‎ ‎‏برای هر کدام از آنها همواره راه حلی مناسب و دستوالعمل هماهنگی ارائه داده و‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 326
‏از جریانات و حالات و اوضاع مختلف انسان، در مراحل مختلف زندگی هم‏‎ ‎‏بی‏‏‎‏‏تفاوت نبوده است و انسان را در مجموعه شرایط و حالات دیده و با توجه به همه‏‎ ‎‏آنها علاج لازم و دستورالعملهای مناسب را تجویز و تعیین نموده و برای هر کدام‏‎ ‎‏از آنها حکم مربوط به آن را جعل کرده است. و چون انسان دارای حالات گوناگون‏‎ ‎‏بوده و همیشه در یک حالت خاص نبوده و بطور یک نواخت زندگی نمی‏‏‎‏‏نماید و نیز‏‎ ‎‏اعمالی که وی با آنها مرتبط است و در زندگی روزمرّه با آنها سرو کار دارد نیز‏‎ ‎‏یکسان و یکنواخت نیستند. بطوری که بعضی از آنها طوری هستند که اگر انسان‏‎ ‎‏بخواهد حتی طبق معمول؛ آنها را انجام دهد و به وجود آورد باز موجب مشکلات‏‎ ‎‏و دشواریهایی شده که بطور معمول، قابل تحمل نبوده بلکه موجب عسر و حرج‏‎ ‎‏خواهد بود.‏

‏روی این تحلیل، انسان طبیعی آن انسانی است که دارای سلامت نفس و روح‏‎ ‎‏بوده و بطور متوسط از امکانات و ابزار لازم جهت زندگی برخوردار است و‏‎ ‎‏می تواند عملی را انجام دهد و یا از فلان غذا (ماکول و مشروب) خودداری کرده و‏‎ ‎‏از آن بپرهیزد و یا از آن استفاده کند، طوری که اختلال در زندگی او به وجود نیاورد‏‎ ‎‏و در محیط زندگی برای او ایجاد فشار و سختی مشکل نکند، طوری که برای افراد‏‎ ‎‏عادی و معمولی تحمل بدان طاقت فرسا باشد.‏

‏لذا در اسلام اعمال به دو گروه منقسم می گردد: اعمالی که عسرآور است و‏‎ ‎‏اعمالی که موجب عسر و حرج نیست و همین طور است که انسان، از حالات و‏‎ ‎‏عوارض گوناگونی ممکن است در حال اضطرار زندگی کند و یا ممکن است در‏‎ ‎‏حال اضطرار نبوده بلکه در حال عادی و طبیعی بسر برد و در فقه اسلامی نیز برای‏‎ ‎‏تمامی حالات و افعال و تغییرات در وضعیتهای زندگی انسان حکمی آمده است.‏

‏احکامی که در حالات عادی و طبیعی انسان جعل می گردد و برای اجرای آن‏‎ ‎‏به انسان ابلاغ می‏‎‎‎‏شود و از مکلّف اتیان آنها خواسته می‏‎‎‎‏شود؛ احکام و عناوین‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 327
‏اولیه نامیده می‏‎‎‎‏شود. ولی احکام که در زمینه عسر و حرج جعل می گردد؛ احکام‏‎ ‎‏و عناوین ثانویه نامیده می‏‎‎‎‏شوند. مثلاً صوم عادی و طبیعی آن صومی است که‏‎ ‎‏انسان در اتیان آن در عسر و حرج قرار نگیرد و برای افطار اضطرار پیدا نکند چنین‏‎ ‎‏صومی در فقه اسلامی حکمی دارد و این حکم به عنوان حکم اوّلی به شمار می‏‎‎‎‏رود‏‎ ‎‏و همان صوم ممکن است در زمانی موجب عسر و حرج گردد و انسان برای افطار‏‎ ‎‏کردن اضطرار پیدا کند. در این صورت حکم آن تغییر پیدا کرده و حکم دیگری که‏‎ ‎‏متناسب با زمان حال است و از عسر و حرج نشأت می گیرد و در این مرحله،‏‎ ‎‏عوامل اضطرار، نقش اصلی خود را ایفا کرده و جعل خواهد شد. بنابراین؛‏‎ ‎‏انسان مضطر حکمی دارد و انسان غیر مضطر نیز حکمی دیگر. اعمال ضروری و‏‎ ‎‏مورد اضطرار از حکمی برخوردارند که اعمال عادی و معمولی و غیر مورد اضطرار‏‎ ‎‏از حکم دیگری برخوردارند. و کارهایی که عسرآور است و اگر انسان بر آن مرتکب‏‎ ‎‏گردد در حرج و مشقت و سختی قرار می گیرد برای خود حکمی دارد که متناسب با‏‎ ‎‏زمان و مکان حرج‏‏‎‏‏آور است. کما اینکه اعمالی که عسرآور  نیستند و در انجام آنها‏‎ ‎‏هیچ مشکلی برای انسان فراهم نمی آورد حکم معمولی و عادی را خواهند داشت.‏‎ ‎‏بنابراین، برای هر عملی می توان دو وضعیت در نظر داشت؛ وضعیت عادی و‏‎ ‎‏معمولی و وضعیت غیر عادی و فوق‏‏‎‏‏العادة که همان وضعیت اضطراری می باشد.‏‎ ‎‏کما اینکه برای هر انسانی این دو وضعیت قابل پیش‏‏‎‏‏بینی بوده و مطرح است. یکی‏‎ ‎‏احکامی که برای حالات و وضعیت‏‏‎‏‏های معمولی و عادی دیده شده است بر آن احکام‏‎ ‎‏عناوین اولیه نامیده می‏‎‎‎‏شوند و احکامی که برای حالتهای فوق و اضطراری دیده‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏شود و برای اعمالی عسر آور و حرجی جعل می گردد احکام و عناوین ثانوی‏‎ ‎‏نامیده می‏‎‎‎‏شوند و نقش این احکام برای حلّ تنگناها و معضلات زندگی فردی و‏‎ ‎‏جمعی بر کسی پوشیده نبوده و نیست و از طرف دیگر ضرورتها و عسرها و عوامل‏‎ ‎‏حرج‏‏‎‏‏آور هیچ موقع ابتداء بر کسی خبر نمی دهد و افراد را از تحقق و یا عدم تحقق‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 328
‏آن با خبر نمی‏‏‎‏‏سازد و اندازه آن هم قابل اندازه‏‏‎‏‏گیری و سنجش نیستند از این جهت‏‎ ‎‏باید گفت که حالات افراد (با توجه به اوضاع زمان و مکان و عوامل دیگر) بی تأثیر‏‎ ‎‏نیست ولو اینکه ملاک در این موارد، افراد معمولی و عادی بوده و ضابطه این است‏‎ ‎‏که حالات و خصوصیات جسمانی و روانی آنان، ملاک قرار گرفته و در عین حال‏‎ ‎‏باز این یک معیار مشخص ندارد و لذا در تحت عنوان یک ضابطه کلّی فرموده که‏‎ ‎‏ضرورتها به اندازه‏‏‎‏‏ای که وجود دارند مرزبندی شده و به همان مقدار که موجودند‏‎ ‎‏اجازه فعل و یا اجازه ترک آن داده می‏‎‎‎‏شوند «الضّرورات تتقدّر بقدرها». ‏

‏آشنایان به مبانی استنباط به خوبی می‏‎‎‎‏دانند که در تحقق ضرورتها و عسر و‏‎ ‎‏حرجها عوامل زیادی دخالت دارند و از جمله آنها عنصر زمان و مکان است. زیرا‏‎ ‎‏ممکن است عملی در یک زمان خاص و یا در یک مکان معین مورد اضطرار قرار‏‎ ‎‏گیرد و در وقت و محل دیگر آن ضرورت و عسر و حرج وجود نداشته باشد و از‏‎ ‎‏همین جا به دست می آید که عوامل عسر و حرج و ضرورتها نه تنها در استنباط‏‎ ‎‏احکام می توانند دخالت داشته باشند بلکه حتی در خود احکام هم می توانند‏‎ ‎‏دخالت داشته باشند. زیرا که رابطه احکام مربوط به عناوین ثانوی با احکام عناوین‏‎ ‎‏اولیّه رابطه‏‏‎‏‏ای از نوع حاکم و محکوم است و برای اهل فن واضح و آشکار است در‏‎ ‎‏مواردی که دو دلیل رابطه ای حاکمی و محکومی داشته باشند دلیل حاکم بر محکوم‏‎ ‎‏تقدّم پیدا کرده و نوبت به دلیل محکوم نمی رسد. به همین دلیل در مواردی پیش‏‎ ‎‏می آید که وضوء موجب عسر و حرج می گردد و یا زکات و خمس عسر و حرج‏‎ ‎‏فراهم نماید و یا کیفیتی از نماز مثل نماز در حال قیام و یا قعود و امثال آن، باعث‏‎ ‎‏عسر و حرج گردد و بالأخره هر حکمی که روی عناوین اولیه رفته است و از نظر‏‎ ‎‏شارع مقدّس لازم الأتیان شناخته شده است؛ در صورتی که موجب عسر و حرج‏‎ ‎‏باشد و یا در مواردی ترک یک عمل باعث ضرر و زیان شود. طوری که برای افراد‏‎ ‎‏معمولی طاقت فرسا بوده و منشأ مشقت زیاد گردد که عادتاً قابل تحمّل نباشد. لذا‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 329
‏طبق ادله عناوین ثانوی، این موارد از تحت پوشش احکام و عناوین اولی خارج و‏‎ ‎‏تحت پوشش عناوین ثانوی قرار می گیرد.‏

‏در پایان این بحث از ذکر این نکته ناگزیریم و آن اینکه؛ هدف ما از ذکر عناوین‏‎ ‎‏اولیه و ثانویه و احکام مربوط به آن این نیست که نقش زمان و مکان را از قبیل‏‎ ‎‏عناوین ثانویه نسبت به عناوین اولیّه بدانیم بلکه هدف آن است زمان و مکان، نقش‏‎ ‎‏اساسی در دگرگونی موضوعات احکام و عناوین واقع شده در ادله داشته و در‏‎ ‎‏مواقعی بطور کلی ممکن است تغییرات، آن قدر اساسی و بنیانی باشد و در نظر‏‎ ‎‏عرف که فهم او ملاک عمل و تشخیص قرار داده شده است دو موضوع به شمار‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏رود و در این تغییر و دگرگونی تطورّهای علمی و تغییرات اساسی در تلقیات‏‎ ‎‏اجتماعی انسان و نیز تحقق نظام مقتدر حکومت اسلامی و ابزار و آلات گوناگونی‏‎ ‎‏که در بهره برداری از یک موضوع به کار گرفته می‏‎‎‎‏شوند همگی نقش داشته و این‏‎ ‎‏تغییرات، عمدتاً چون در بستره زمان و مکان صورت گرفته است و تحول ابزار و‏‎ ‎‏امکانات موجود فنی و عوامل بهره برداریهای گوناگون در آن مؤثر است و در ضوء‏‎ ‎‏حاکمیت یک نظام مقتدر و دارای نیروی کافی انسانی و غیر انسانی، این نوع‏‎ ‎‏تغییرات با سهولت و سادگی میسور است. یک فرد مجتهد جامع الشرایط و آشنا با‏‎ ‎‏موازین اجتهاد و آگاه به شرایط زمان و مکان و تمام ضرورتها ونیازهای جامعه، در‏‎ ‎‏استنباط احکام الهی از متون و نصوص دینی به همه اینها توجه کامل و دقیق مبذول‏‎ ‎‏داشته و با توجه به آنها راه حلهای اساسی را به دست آورده و در اختیار امت اسلامی‏‎ ‎‏قرار می دهد. پس نقش زمان و مکان در منابع اجتهاد (که نصوص قرآنی و یا‏‎ ‎‏حدیثی؛ بنا به اعتقاد شیعه و یا آن دو به اضافۀ قیاس و اسحسانان و مصالح مرسله‏‎ ‎‏و ...) و نیز در رعایت موازین آن نیست. زیرا که آن منابع اگر چه دارای اعتبار و‏‎ ‎‏سندیت و حجیت است اما بین زمان گذشته و حال و آینده فرقی نمی کند و اگر‏‎ ‎‏حجت هم نباشد باز بین زمان حال و آینده فرقی نمی کند ظاهر قرآن در زمان گذشته‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 330
‏حجت بوده و الآن هم حجت است ودر آینده هم چنین است و ظاهر نصوص‏‎ ‎‏حدیثی هم همین طور و بنابه عقیده اهل سنت منابع دیگر هم چنین است زیرا بنا به‏‎ ‎‏اعتقاد آنان، آن منابع همیشه دارای ملاک حجت بوده و هست و خواهد بود و‏‎ ‎‏موازین اجتهاد هم چنین است.‏

‏در معارف اسلامی اجتهاد موازینی دارد که در اصل تحقق آن و در نحوۀ به کار‏‎ ‎‏گیری و استفاده از اجتهاد، باید رعایت گردند و آن عبارت است از آشنایی کامل و‏‎ ‎‏دقیق انسان به اصول و قوانین کلی احکام و نیز آگاهی و شناخت دقیق به فروع و‏‎ ‎‏اصول و مصادیق آنها و بررسی کامل در ارتباط میان فروع و اصول و مصادیق و‏‎ ‎‏کلیات و تطبیق کلیات با مصادیق زمان و مکان در این مرحله نیز نقشی ندارند.‏‎ ‎‏بطوری که هر مجتهدی در هر زمانی و در هر موقعیت و مکانی که قرار گیرد این‏‎ ‎‏موازین را باید رعایت کرده و با رعایت آنها، در استنباط احکام شرعی تلاش کند‏‎ ‎‏آنچه که مهم است این است که؛ زمان و مکان و تحولات موجود در آنها‏‎ ‎‏در موضوعات و عناوین و ملاکات احکام دگرگونی رخ می دهد‏‎[12]‎‏ و با تغییر آنها بطور‏‎ ‎‏طبیعی احکام خدا هم متغیر می گردد.‏

‏ ‏

2 ـ 2 ـ اجتهاد و اقسام آن:

‏متفکران اسلامی؛ در مباحث فقهی و اصولی و گاهی در مباحث کلامی،‏‎ ‎‏برای اجتهاد اقسامی ذکر کرده اند. با اینکه این نوع تقسیم بندی از نظر علمی و‏‎ ‎‏تحلیلی و تئوری، خالی از فایده نیست لیکن چون تمامی آن اقسام با هدف این مقاله‏‎ ‎‏مرتبط نیستند. لذا از پرداختن به همه آنها صرفنظر کرده و به بعضی از اقسام آن که در‏‎ ‎‏این مقاله مورد نظر بوده و با اهداف این تحلیل مرتبط است می پردازیم:‏

‏ ـ اجتهاد مطلق و اجتهاد متجزی ‏

‏یکی از تقسیماتی که به نظر می رسد در عرف علماء شیعه و اهل سنت تعریف و‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 331
‏تقسیم مشابه و همسویی دارد؛ تقسیم اجتهاد به مطلق و متجزی و تعریف هر دوی‏‎ ‎‏آن است. در نوع کتابهای اصول و فقه شیعه و در کتابهای اهل سنت هم، این‏‎ ‎‏تقسیم بندی وجود دارد و هم تعریف مشابه آن نیز دیده می‏‎‎‎‏شود و آن این است که:‏‎ ‎‏مجتهد مطلق‏‎[13]‎‏ کسی است که در تمامی ابواب فقه بالفعل و یا بالقوه قریب به‏‎ ‎‏بالفعل به استنباط احکام شرعی پرداخته باشد. و اما متجزی آن کسی است که در‏‎ ‎‏یک مسأله و یا در یک باب از ابواب فقهی به استنباط احکام شرعی بپردازد.‏‎[14]‎‏ ‏

‏و اما اینکه در بعضی از کتابهای اهل سنت اصطلاحاتی به کار برده شده است‏‎ ‎‏مانند اجتهاد مستقل و غیر مستقل و اجتهاد در ترجیح و فتاوی و امثال ذلک به اعتقاد ما‏‎ ‎‏داخل در باب اقسام اجتهاد نمی ‏‏‎باشد بل‏‏که اصطلاحاتی است که برای بعضی از مراتب‏‎ ‎‏اجتهاد و یا عملیات استنباطی که مجتهد انجام می دهد به کار برده شده است و چون در‏‎ ‎‏مضمون اهداف این مقاله نمی‏‏‎‏‏باشد لذا از تحلیل آنها صرف نظر می نماییم.‏

‏و چیزی که لازم است مورد توجه قرار گیرد این است که؛ نقش زمان و مکان‏‎ ‎‏در اجتهاد به آن معنا که قبلاً گذشت هم در اجتهاد مطلق جریان دارد و هم در اجتهاد‏‎ ‎‏متجزّی چون یکی از مهمترین عملیات مجتهد در مرحله استنباط شناخت فروع و‏‎ ‎‏اصول و تطبیق کلیات با مصادیق خارجی آن است و در این تطبیق شناخت‏‎ ‎‏موضوعات و عناوین و عوامل گوناگون تغییر و تحولات و ویژگیهای مختلف آن‏‎ ‎‏نقش اول را دارد و اینجا است که زمان و مکان نقش خود را ظاهر ساخته و با‏‎ ‎‏برجستگی خاصّی خود را آشکار می سازد.‏

 

3 ـ 2 ـ اقوال و آراء علمای عامه و خاصّ دربارۀ نقش زمان و مکان:

‏در ابتدا نظر علمای اهل سنت را بیان داشته و سپس نظر و رأی عالمان شیعه و‏‎ ‎‏حضرت امام را مورد تحلیل قرار می دهیم و در پایان مقایسه‏‏‎‏‏ای میان این دو انجام‏‎ ‎‏می پذیرد و با آن مقایسه فرق میان نظر عالمان شیعه و حضرت امام و عالمان اهل‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 332
‏سنت هم به دست خواهد آمد.‏

‏ ـ شاطبی در این باره چنین می گوید: ‏«إنّا وجدنا الشّارع قاصداً»‏ ما می‏‎‎‎‏دانیم که‏‎ ‎‏شارع مقدّس مصالح بندگانش را می‏‎‎‎‏خواهد و احکام عادی؛ دایر مدار مصالح‏‎ ‎‏است و لذا دیده می‏‎‎‎‏شود که یک شیئ در بعضی از حالات که دارای مصلحت نبوده‏‎ ‎‏ممنوع و حرام شناخته شده امّا وقتی که دارای مصلحت شد می‏‎‎‎‏شود جایز.‏‎[15]‎

‏ ـ دکتر وهبه زحیلی در مقدمه سخن شاطبی اینطور دارد: این مطلبی که شاطبی‏‎ ‎‏آورده است اشاره به این مطلب دارد که ممکن است با تغییرات در ظرفیتهای‏‎ ‎‏اجتماعی وجوه وجهات مصالح دینی هم تغییر پیدا کند و در نتیجه حکم الهی‏‎ ‎‏عوض شود.‏‎[16]‎

‏ ـ دکتر وهبة زحیلی در کتاب اصول الفقه الاسلامی، تحت عنوان: ‏(تغیر‎ ‎الاحکام بتغیّر الأزمان او تغیر الفتوی بتغیر الزمان)‏. اینطور می فرماید: تغییر در‏‎ ‎‏فتوی و یا حکم گاهی ممکن است از باب تبدّل رأی و تغییر در رأی قبلی باشد و‏‎ ‎‏اصطلاحاً از آن به تبدّل رأی تعبیر می کند و این مطلب امر جدیدی نیست و در نوع‏‎ ‎‏کتابهای فقهی و کتابهای مربوط به آن متذکر شده اند و آن مواردی است که مجتهد‏‎ ‎‏در اثر تأمل بیشتر و مطالعه مجدد در دلیل حکم و نظر قبلی تجدید نظر پیدا کرده و بر‏‎ ‎‏بطلان رأی قبلی می رسد و طبق دلیل جدید به نظریه جدیدی می رسد و در این تغییر‏‎ ‎‏در دلیل رأی و نظر قبلی صورت یافته است. اگر چه در موضوع و ملاک و عنوان‏‎ ‎‏حکم اوّلی هیچگونه تغییری صورت نیافته است.‏

‏و گاهی هم احکام از روی تغییر آن در نظر عرف و مصالح مردم تغییر پیدا‏‎ ‎‏می کند. و یا به خاطر رعایت پاره از ضرورتها موجب تغییر آن می‏‎‎‎‏شود و یا اینکه به‏‎ ‎‏خاطر رواج و شیوع فساد اخلاق و کم رنگ شدن فرهنگ دینی چنین وضعیتی در‏‎ ‎‏نزد عرف پیش آمده است و یا اینکه زمانه و روزگار دگرگون و تطور پیدا کرده و‏‎ ‎‏نظام نوی به وجود آمده که در این صورت حکم شرعی تغییر پیدا می کند. برای‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 333
‏اینکه بایستی مصالح جامعه را تأمین کرده و جلو مفاسد اجتماعی را گرفته تا مردم به‏‎ ‎‏حقوقشان نایل آیند و جامعه به خیر و نیکی و صلاح بدل گردیده و این معنی در‏‎ ‎‏مبدأیت تغیّر احکام، به نظریّه و تئوری مصالح مرسله، از نظریه و تئوری عرف،‏‎ ‎‏نزدیکتر است.‏

‏پس از آن وی چنین ادامه می دهد: این معنی در تمام احکام اجتهادی (چه از‏‎ ‎‏قیاس استنباط شده باشد و چه از قاعده مصالح مرسله) جریان دارد و دامنۀ آن هم‏‎ ‎‏شامل معاملات می‏‎‎‎‏شود و هم شامل حالات اجتماعی می گردد و هر کدام از آنها که‏‎ ‎‏به نوعی با شؤون بازرگانی و تجارت و امور اقتصادی مرتبط است مشمول این‏‎ ‎‏تغییرات می‏‎‎‎‏شود و آن عاملی که در این موارد موجب تغییر و دگرگونی حکم شرعی‏‎ ‎‏می گردد فلسفه احقاق حق و جلب مصالح و دفع مفسده است.‏

‏و اما احکام عبادی و اصول شریعت که حالت دایمی و جاودانگی دارد؛‏‎ ‎‏مشمول این قانون تغییر و تحوّل نمی گردد. چه حال مکان عوض بشود یا نشود و‏‎ ‎‏چه زمان تغییر پیدا کند و یا تغییری پیدا نکند. مانند حرمت محارم انسان و اصل‏‎ ‎‏وجود و لزوم تراضی در عقود و ضمان ضررها و زیانها، که از طریق دیگری به‏‎ ‎‏انسان وارد می‏‎‎‎‏شود و مانند نافذ بودن اقرار انسان؛ علیه خودش و جایز نبودن‏‎ ‎‏مؤاخذه یک بی گناه توسط جرمی که دیگری مرتکب آن می‏‎‎‎‏شود و امثال ذلک.‏‎[17]‎

‏سپس وی با ذکر مثالهایی نمودی از نقش تغیر زمان در تغیر احکام الهی ارائه داده‏‎ ‎‏است که ما را ذکر آن مثالها خودداری به عمل می آوریم.‏

‏ ـ و از جمله علماء اهل سنّت؛ ابن قیّم جوزی در کتاب ‏«اعلام الموقعین عن‎ ‎ربّ العالمین»‏ و دکتر محمصانی در کتاب «المجتهدون فی القضاء» به این معنی‏‎ ‎‏تصریح کرده اند و نیز عبارت دکتر محمصانی چنین آمده است: «جمهور فقهاء که‏‎ ‎‏گفته اند احکامی که بر اجتهاد مبتنی است با تحوّل زمان و مکان و احوال متحوّل‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏شوند. سخن درستی گفته اند و بلکه سخنشان مطابق با واقع است.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 334
‏و غیر از اینها افراد دیگری هم به این معنا متذکر شده اند و ما به همین مقدار‏‎ ‎‏بسنده کرده و علاقمندان را به کتابهای مفصل تر ارجاع می نماییم.‏

‏و اما از علماء شیعه، اگر هیچ فردی از فقهاء ما هم به این نکته متعرّض‏‎ ‎‏نشده اند و تنها حضرت امام که یکی از بزرگترین فقهای عصر ما است و دارای‏‎ ‎‏افکار و اندیشه نو و ابتکاری است و روی نقش زمان و مکان تأکید فراوان کرده اند؛‏‎ ‎‏این خود برای ما کافی است تا مبانی فقهی آن فقیه بزرگ را مورد مداقه و مطالعه‏‎ ‎‏قرار دهیم. بنابراین، در میان علمای اهل سنت، گروه زیادی روی مسأله زمان و‏‎ ‎‏مکان تأکید و تصریح کرده اند و از علما شیعه بیشتر حضرت امام است که در این‏‎ ‎‏خصوص تأکید و تصریح کرده اند.‏

‏ ـ تفاوت میان این دو طرز فکر‏

‏چیزی که الآن در این بحث برای ما مهم است این است که تفاوت میان طرز‏‎ ‎‏تفکر شیعی و اهل سنت را در نقش زمان و مکان در تحوّل پدیدۀ اجتهاد و در نتیجه‏‎ ‎‏در استنباط احکام دینی به دست آوریم و مشخص نماییم که آیا نتیجۀ هر دو تفکّر‏‎ ‎‏یکی است و یا با هم فرق می کنند. ‏

‏پاسخ ما این است که این دو طرز تفکر، که یکی، از اندیشۀ خاص اهل سنّت‏‎ ‎‏نشأت می گیرد و برای اجتهاد نقش تشریع در برابر منابع و مصادر دیگر قایل است‏‎ ‎‏ولو در حالت فقدان نصوص قرآنی و حدیثی؛ و دیگری از اندیشۀ خاص شیعی‏‎ ‎‏نشأت گرفته که اساساً اجتهاد را در ردیف مصادر دیگر قرار نداده بلکه آن را به‏‎ ‎‏عنوان منبع و مصدر تشریع نمی شناسد و تنها نقش اجتهاد را، کشف احکام و به‏‎ ‎‏دست آوردن آنها از مصادر معتبر دینی، مانند قرآن و سنت می‏‎‎‎‏داند؛ لذا این دو طرز‏‎ ‎‏تفکر با هم تفاوتهای زیادی داشته که ما به اهم آنها بطور فشرده، اشاره می نماییم؛‏

‏ ـ در نظر فقیه شیعی و حضرت امام؛ برای زمان و مکان فقط در موضوعات و‏‎ ‎‏عناوین و ملاکات احکام است که تحوّل و تغییر داشته و در مقام تفریع و تطبیق کلی‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 335
‏آن با مصادیق، پس از مشخص شدن موضوع، نقش قایل است. ولی در دیدگاه‏‎ ‎‏اهل سنت در تحوّل و دگرگونی خود احکام، در مقام استنباط حکم شرعی،‏‎ ‎‏دخالت دارند.‏

‏ ـ در دیدگاه حضرت امام و هر فقیه شیعی نقش زمان و مکان براساس منابع‏‎ ‎‏معتبر و نصوص قابل استناد می باشد ولی اساس و پایه فکر فقیه سنّی اصل قانون‏‎ ‎‏تحوّل اجتهاد و استنباط رأی و تفکر شخص است.‏

‏ ـ طبق نظر فقیه شیعی و حضش امام حکم جدید که در اثر تحوّل زمان و مکان‏‎ ‎‏به وجود آمده است برای موضوع جدید در چهارچوب نصوص است که در حقیقت‏‎ ‎‏حکم اولی برای موضوع اولی، نص و دلیل داشت؛ این حکم دومی هم برای‏‎ ‎‏موضوع دومی خود بر طبق دلیل و نص است برخلاف دیدگاه عالم سنی، که طبق‏‎ ‎‏نظر خود شرایط زمان و مکان ممکن است حکم جدیدی را به وجود آورد ولو اینکه‏‎ ‎‏بر خلاف نصوص باشد.‏

‏ ـ لازمه طرز تفکر حضرت امام (ره) و اندیشه فقهی شیعه این است که؛‏‎ ‎‏رویدادها و حوادث هر قدر که در تحت شرایط تحوّل و تطوّر، متغیر گردند،‏‎ ‎‏عوض می‏‎‎‎‏شوند (چون اسلام بطور جامع و همه سونگر با آنها برخورد می نماید و‏‎ ‎‏در ارائه راه حل مناسب به همۀ زوایا نظاره داشته و بطور طبیعی راه حل مناسب را‏‎ ‎‏ارائه می دهد و به هیچ وجه دگرگونی حوادث و رویدادها موجب این نمی شود که‏‎ ‎‏فقه از حل آن عاجز بماند و در حقیقت آنها (حوادث و رویدادها) سوار بر فقه گردند‏‎ ‎‏و فقه را در برابر خود خاضع و تسلیم نماید که بنابراین در دید حضرت امام - (ره) -‏‎ ‎‏ حوادث و رویدادهای زمان محکوم به احکام الهی و فقه اسلامی هستند؛ برخلاف‏‎ ‎‏دیدگاه عالمان اهل سنت که حوادث و رویدادها در سایه تطور و تحوّل (بر فقه و‏‎ ‎‏احکام موجود) فایق آمده و در نتیجه فقه و احکام آن را خاضع و تسلیم خود‏‎ ‎‏می نمایند و این وجه تمایز و شاخصه، از جامعیت و شمول احکام الهی و فقه‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 336
‏اسلامی، بویژه فقه اهل بیت (ع) نشأت می گیرد.‏

‏ ـ از آنجا که در دید حضرت امام (ره) زمان و مکان در موضوعات و عناوین‏‎ ‎‏نقش دارند و تغییر در آنها موجب تغییر در موضوعات عناوین می گردد در نتیجه‏‎ ‎‏تغییر احکام و حدوث حکم دوم برای موضوع از قبیل احکام ثانوی که در ظروف‏‎ ‎‏ضرورتها و عسر و حرجها وضع و جعل می گردد نیست بلکه بطور معمول از قبیل‏‎ ‎‏احکام و عناوین اولیه است برای اینکه در سایه تحوّل، موضوع جدیدی به وجود‏‎ ‎‏آمده است و دارای حکم مناسب خود می باشد و اگر دوباره شرایط قبلی به حالت‏‎ ‎‏اولی برگرد و همان وضعیّت قبلی عیناً به وجود آید همان حکم اولی دوباره جاری‏‎ ‎‏خواهد بود و اما بنابر طرز تفکر اهل سنت که از طریق تغییر در موضوعات و عناوین‏‎ ‎‏مسأله نقش زمان و مکان را تفسیر و توجیه نمی کنند و بطور عمده از طریق مصالح‏‎ ‎‏اجتماعی نوظهور مسأله را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند و نقش تحوّل را در‏‎ ‎‏خود حکم فرض می کنند نه در موضوع حکم. نوع این احکام و موضوعات از‏‎ ‎‏قبیل احکام و موضوعات ثانوی به حساب می آید. ولو اینکه در عبارات آنان ابایی‏‎ ‎‏ندارد از اینکه گاهی تغییرات زمانی و مکانی ممکن است تغییر در اصل موضوع و‏‎ ‎‏عناوین احکام هم به وجود آورد و ریشۀ همۀ این تفاوتها به همان مطلب اساسی بر‏‎ ‎‏می گردد. که در آغاز مقاله مورد بررسی قرار گرفت و آن اینکه اجتهاد در مکتب‏‎ ‎‏اهل سنت در کنار مصادر دیگر و همراه آنها مطرح است ولی در مکتب شیعه چنین‏‎ ‎‏نیست واین تفاوت جوهری و اساس میان دو طرز تفکر بوده و بر آن تبعات و آثار‏‎ ‎‏فراوانی مترتب است و ما در این مقاله به بعضی از آنها اشاره کردیم.‏

‏ ‏

4 ـ 2 ـ احکام اسلامی و بخشهای گوناگون آن

‏کسانی که با الفبای فقه اسلامی آشنایی دارند؛ می‏‎‎‎‏دانند که برای فقه،‏‎ ‎‏تقسیماتی وجود دارد و هر کدام از آن تقسیمات با توجه به احکام و آثاری است که‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 337
‏بر آنها مترتب می گردد و ما در این رساله به دنبال همۀ آن تقسیمات نرفته و تمامی‏‎ ‎‏آنها را مورد تعقیب قرار نمی‏‏‎‏‏دهیم. بلکه آنچه که فعلاً در اطراف اهداف این مقاله‏‎ ‎‏مطرح است این است که در سطح کلان، احکام الهی را به دو بخش کلی و عمده‏‎ ‎‏تقسیم می نمایند: الف ـ عبادات. ب ـ معاملات.‏

الف ـ عبادات 

‏عبادات آن بخش از اعمال و دستورالعملهایی است که در تحقق و اتیان آنها‏‎ ‎‏قصد تقرّب به خدای جهان و نیت امتثال امر الهی، شرط بوده و بدون رعایت چنین‏‎ ‎‏قصدی آن عمل باطل و فاسد خواهد بود؛ مانند نماز با همۀ وسعت و گستردگی که‏‎ ‎‏دارد و روزه و حج وامثال ذلک. آنچه که از عبارات فقیهان اسلامی و عالمان هر‏‎ ‎‏دو فرقه به دست می آید این است که تا مادامی که انسان وجود دارد و این جهان‏‎ ‎‏پایدار است و از شرایع الهی خبری در میان است این احکام عبادی هم پایدار است‏‎ ‎‏و با تحوّل و تغییر در شرایط زمانی و مکانی و شرایط اجتماعی و غیر تغییر‏‎ ‎‏نمی‏‏‎‏‏پذیرد بلکه به صورت دست نخورده و با همان شکل و صورتی که از شارع‏‎ ‎‏مقدّس دریافت شده است باید همواره باقی بماند. چون بنابر تعبیر فکر شیعی،‏‎ ‎‏ملاکات واقعی و نفس الأمری در احکام عبادی بر ایمان غیر قابل شناخت است و‏‎ ‎‏به تعبیر علماء اهل سنت، احکام عبادی غیر معقولة المعنی می باشند و لذا امکان‏‎ ‎‏ندارد که با توجه به تحوّل و تغییرات پیش آمده، ملاکات آن را به دست آورده و بود‏‎ ‎‏و نبود آن را مشخص و روشن نماییم. بنابراین نقش زمان و مکان در خصوص امور‏‎ ‎‏عبادی نمی باشد. بلکه مربوط به بخش دیگری است که مورد تحلیل و بررسی قرار‏‎ ‎‏خواهد گرفت و شما در عباراتی که از شاطبی و دیگران نقل کردیم؛ تصریح به این‏‎ ‎‏معنا را ملاحظه کردید در صورت علاقه می توانید دوباره بدان مراجعه فرمایید.‏

ب: معاملات 

‏مراد از معاملات در اینجا هر نوع کار و عملی است که در تحقق و اتیان به آنها‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 338
‏قصد تقرّب و امتثال فرمان الهی، لازم نداشته و به اصطلاح از امور توصلّی‏‎ ‎‏می باشند که گاهی از این نوع اعمال معاملات بالمعنی الاعم تعبیر می کنند، این‏‎ ‎‏نوع اعمال، جنبه های مختلف اقتصادی، بازرگانی، فرهنگی، سیاسی و تربیتی‏‎ ‎‏دارد در واقع، این نوع کارها مربوط به زندگی انسان در مراتب گوناگون‏‎ ‎‏اجتماعی وی می باشد و مسأله نقش زمان و مکان و دگرگونی شرایط و اوضاع در‏‎ ‎‏محدوده این بخش از احکام قرار دارد و بخش نخست که همان قسمت عبادیات‏‎ ‎‏می باشد از شمول این نوع تحوّل مستثنی بوده و این نوع از احکام هم، به نوبه خود‏‎ ‎‏به دو قسمت منقسم می گردد:‏

الف: احکامی که نص خاصی ندارند

‏در مقام نخست، بیشتر فقیهان اهل سنت عقیده بر این دارند که قانون تحوّل‏‎ ‎‏مذکور که از تغییر و تحوّل در شرایط زمانی و مکانی و رسوم و عادات اجتماعی و‏‎ ‎‏عرف مردم و روابط اقتصادی آنان نشأت می گیرد شامل این موارد می گردد. برای‏‎ ‎‏اینکه یکی از ضرورتهای اجتماعی این است که قدرتی روی کار آید و نظام کشور را‏‎ ‎‏در دست گرفته و با جعل احکام و مقررات مناسب با زمان و برقراری انتظامات و‏‎ ‎‏امنیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مصالح آنان را تأمین نماید. به همین جهت‏‎ ‎‏است که احکام باید طوری تنظیم و ترتیب داده شود که همسو و هماهنگ با شرایط‏‎ ‎‏متحوّل و متطور زمانی، مکانی، فرهنگی و اجتماعی باشد.‏

‏روی این اساس در این قبیل موارد، می توان از نقش زمان و مکان و شمول‏‎ ‎‏شرایط گوناگون زندگی در زمینۀ اجتهاد دفاع کرد و از طرف مدافعان این طرز فکر‏‎ ‎‏چنین تحلیلی را می توان ارائه داد که هدف از تشریع احکام غیر عبادی همان سامان‏‎ ‎‏دهی زندگی اجتماعی مردم و تأمین رفاه و آسایش آنان و به دست آوردن مصالح و‏‎ ‎‏دفع مفاسد و مضرات است و نظام حاکم باید عهده دار این وظایف و مسؤولیتها‏‎ ‎‏گردد و این نوع احکام و دستورالعملها بر پایه عقل و تحلیل مردم استوار است.‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 339
‏بنابراین در هر موردی که عقل مصلحت را تشخیص دهد و نظام حاکم انجام آن را‏‎ ‎‏برای تأمین رفاه عمومی لازم و ضروری بداند حکم مناسب آن را مجتهد بیان‏‎ ‎‏خواهد کرد.‏

‏در برابر اکثریت عالمان و فقیهان اهل سنت، گروهی از عالمان دیگر اهل‏‎ ‎‏سنت مانند پیشوایان ظاهریها و ثوریها و طرفداران طرز فکر اخباری گری از علماء‏‎ ‎‏شیعه قرار دارند و اینان میان بخش عبارات و معاملات که فاقد نص خاص هستند‏‎ ‎‏فرقی قایل نیستند و برای هر دو قسمت، نوعی تعبدیت قایل بوده که در حقیقت‏‎ ‎‏برای عقل در این قبیل از موارد نیز مانند امور عبادی راهی نمی شناسند و ورود عقل‏‎ ‎‏را، در این باره نیز بی نتیجه می پندارند.‏

ب: احکامی که دارای نص خاص اند

‏در این قسمت نیز دو دیدگاه کلی در میان عالمان اهل سنت وجود دارد. برخی‏‎ ‎‏از آنان عقیده بر آن دارند که زمان و مکان و تحوّلهای دیگر در این موارد هیچ نقشی‏‎ ‎‏ندارد و از جمله اینها؛ ابوحنیفه و محمد حسن شیبانی و محمد بن ادریس شافعی و‏‎ ‎‏داود بن علی ظاهری اصفهانی و بعضی دیگر قرار دارند و به اعتقاد اینان، مخالفت‏‎ ‎‏با نص موجود مطالقاً جایز نیست.‏

‏و برخی دیگر از آنان، تصریح کرده اند که زمان و مکان در این موارد نیز نقش‏‎ ‎‏دارد و موجب تغییر و دگرگونی در احکام خواهد شد، و از جمله آنان؛ ابویوسف‏‎ ‎‏قاضی که پیروی از عرف و عادت تازه را از روی استحسان و ترک عمل بر طبق نص‏‎ ‎‏را لازم می‏‎‎‎‏دانست و احمد بن ادریس مالکی، معروف به قرآنی و نجم الدین ابوربیع‏‎ ‎‏سلیمان بن عبدالقوی معروف به طوفی قرار دارند. بنا به عقیده این فقیهان، حتی در‏‎ ‎‏مواردی که نص خاصّی وجود دارد می توان بر خلاف نص موجود اظهار نظر کرد و‏‎ ‎‏طبق مصالح موجود فتوی صادر نمود. ‏

‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 340
گفتار سوم 

زمان و مکان، دیدگاهها، فتاوی و موضوعات 

‏از بررسی اقوال و آراء علماء فریقین، دربارۀ نقش تطوّر زمانی و مکانی در‏‎ ‎‏تحوّل اجتهاد، این طور به دست می آید که اجتهاد در دیدگاه عالم اهل سنّت در‏‎ ‎‏ردیف قرآن و سنت از مصادر تشریع به شمار می‏‎‎‎‏رود. اما از دیدگاه عالم شیعی و‏‎ ‎‏حضرت امام راحل (ره) اجتهاد؛ استنباط احکام شرعی از منابع و مصادر معتبر در‏‎ ‎‏تشریع است و لذا زمان و مکان بطور مستقیم در احکام شرعی هیچگونه دخالتی‏‎ ‎‏ندارند. اما برخلاف نظر نخست حتی در خود احکام هم ولو بطور مستقیم،‏‎ ‎‏می تواند دخالت داشته باشد؛ بالخصوص با تصریح آنانی که در موارد نخست‏‎ ‎‏وجود نصوص هم قایل به نقش زمان و مکان می باشند.‏

‏ ‏

1 ـ 3 ـ بررسی دیدگاهها در مورد نقش زمان و مکان در احکام 

‏دربارۀ نقش زمان و مکان و تطوّر زمانی و مکانی در خصوص احکام الهی، چند‏‎ ‎‏دیدگاه ممکن است وجود داشته باشد و قطعاً بعضی از آنها غلط و نادرست است و‏‎ ‎‏نمی توان روی همه دیدگاهها بطور یکسان و مطلق صحّه گذاشت و از آن دفاع‏‎ ‎‏کرد. لذا برای روشن شدن همۀ آنها این موضوع را مقداری ـ ولو بطور فشرده ـ ‏‎ ‎‏مورد تحلیل قرار می دهیم:‏

‏ممکن است افرادی چنین بیاندیشند که اسلام و احکام آن، مانند همۀ امور‏‎ ‎‏طبیعی و مادّی مشمول قانون تحوّل و تطوّر بوده و از آن مستثنی نیستند و اگر‏‎ ‎‏طبیعت جهان مادی در حال دگرگونی و عوض شدن است که با این شرایط انسانی‏‎ ‎‏که در همین جهان مادی و طبیعت به زندگی خویش ادامه می دهد و از همین طبیعت‏‎ ‎‏ارتزاق می نماید تحت تأثیر احکام و قوانین حاکم بر آن نیز قرار دارد و احکام‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 341
‏اسلامی هم برای تأمین سعادت بشریت و تنظیم زندگی انسان، با توجه به همۀ‏‎ ‎‏زوایای حیات وی بوده یعنی بطور طبیعی تحت تأثیر احکام طبیعت قرار داشته و از‏‎ ‎‏آن متأثر خواهد بود و در نتیجه اسلام و احکام الهی مطابق با مقتضیات زمان و‏‎ ‎‏شرایط و اوضاع و احوال و عرف و عادات از خود انعطاف نشان داده و متحول‏‎ ‎‏می گردد. و حتی بعضی از آنان قدرت برخورد و ارائه راه حلهای اسلام را در همین‏‎ ‎‏معنی می جستند و فکر می کردند که حقیقت اسلام، با توجه به مقتضیات زمان و‏‎ ‎‏شرایط و دگرگونیهای موجود متغیر گردیده و در برابر آنها خاضع و تسلیم محض‏‎ ‎‏است. صاحبان این نوع اندیشه آن قدر خود را در برابر جریانات و حوادث خود‏‎ ‎‏باخته می‏‎‎‎‏دیدند و از خود تزلزل و اضطراب نشان می‏‎‎‎‏دادند که هر چه کم می آوردند‏‎ ‎‏از اسلام و احکام اسلامی مایه می گذاشتند. این طرز تفکر آن قدر خطرناک و مضر‏‎ ‎‏است که اگر مقداری مورد حمایت و دفاع قرار گیرد به تدریج چیزی از اسلام و‏‎ ‎‏احکام آن باقی نخواهد ماند و به مرور، دین اسلام و مقررات حاکم بر آن نیز، به‏‎ ‎‏همان سرنوشت سیاه و تاریکی که ادیان دیگر آسمانی مبتلا شده و دست تحریف‏‎ ‎‏همه اصالتها و ارزشهای آنها را از بین برده و گرفتار خواهد شد و مطمئناً این طرز‏‎ ‎‏تفکر مردود بوده و در این مقاله به شدّت مورد نکوهش و مخالفت قرار می گیرد و‏‎ ‎‏اگر در این سلسله مقالات سخن از نقش زمان و مکان و تغییر اوضاع و شرایط آن‏‎ ‎‏گفته می‏‎‎‎‏شود به این معنا نیست که به آن اشارت رفت بلکه منظور از آن چیز دیگری‏‎ ‎‏است و اجمال آن چنین است دین اسلام از آن جهت که دینی جامع بوده و به تمام‏‎ ‎‏زوایای زندگی اجتماعی و فردی نظر داشته و از هیچکدام از آنها غافل نمانده است‏‎ ‎‏و از طرف دیگر، داعیه حلّ همۀ معضلات و تنگناها را داشته و برای هر مطلبی‏‎ ‎‏تحلیل خاص و مناسبی را ارائه می دهد و بعلاوه جاودانه بوده و مربوط به یک زمان‏‎ ‎‏و مقطع خاصّ از زمانی نمی‏‏‎‏‏باشد بلکه به گونه ای است که باید با توجه به حوادث و‏‎ ‎‏جریانات جدید، راه حلّهای مناسب را داشته و پاسخ مناسب را بدهد.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 342
‏روی این تحلیل، اسلام با حفظ اصالتها و اصول عام و کلی خود می تواند در‏‎ ‎‏تطبیق احکام و عناوین و موضوعات آن به همۀ عوامل توجه کرده و از نقش آنها در‏‎ ‎‏تغییر موضوعات احکام استفاده نماید و همان تغییرات را در مسیر استنباط احکام‏‎ ‎‏دخیل بداند و در واقع اسلام را با واقعیتهای موجود تطبیق نمی کند به گونه ای که‏‎ ‎‏احکام اسلامی اصالت خود را از دست داده و با اوضاع زمان و شرایط عوض‏‎ ‎‏شود. بلکه بالعکس رویدادها و حوادث را با دقت و با توجه به همه جوانب آن مورد‏‎ ‎‏مطالعه قرار داده و با تشخیص ملاکهای معتبر و قابل استناد و تطبیق آنها با موارد و‏‎ ‎‏مصادیق حکم مناسب آن را پیدا کرده و بر آن مترتب نماید. روی این محاسبه دقیق‏‎ ‎‏معلوم می گردد آنچه که تغییر می یابد موضوعات و ملاکات احکام است و اما خود‏‎ ‎‏احکام به هیچ وجه تغییر پیدا نکرده و در بسترۀ زمان، تا قیامت با همان استحکام‏‎ ‎‏خود طبق حدیث شریف: ‏«حلال محمد (ص) حلالٌ إلی یوم القیامة و حرامه حرام‎ ‎إلی یوم القیامة»‏ باقی خواهد ماند. و ما در این مقاله این معنا را می‏‎‎‎‏خواهیم اثبات‏‎ ‎‏کنیم که زمان و مکان و شرایط زمانی و مکانی و امثال آن، در ملاکات احکام دخیل‏‎ ‎‏بوده و درنتیجه «تحقق موضوع و یا عدم آن و یا در تغییر موضوع و ثبات آن و یا در‏‎ ‎‏انعدام موضوعی و جایگزینی موضوع دیگر، نقش مؤثر دارد و چون احکام رابطۀ‏‎ ‎‏علی و معلولی با موضوعات خود دارند بالطبع همان تغییرات موجب تغییر در‏‎ ‎‏احکام هم خواهد بود به عبارت دیگر موضوع با توجه به آن شرایط قبلی که داشت‏‎ ‎‏که تغییری در آن صورت نگرفته بود حکمی را داشته و همان موضوع اگر در همان‏‎ ‎‏شرایط و وضعیت باقی بماند باز همان حکم خود را خواهد داشت. و چون متغیر‏‎ ‎‏گردیده و در نظر عرف، حال دیگری به خود گرفته و در حقیقت در این نظر که‏‎ ‎‏ملاک تشخیص است این موضوع با این حالت جدید خود دیگر موضوع قبلی به‏‎ ‎‏شمار نمی رود. لذا حکم جدیدی را می طلبد و اگر همین موضوع از اول همین‏‎ ‎‏حالت و وضعیت خود را داشت نیز همین حکم حالی و فعلی را خواهد داشت نه‏‎ ‎
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 343
‏حکم قبلی را.‏

‏مراد ما از این نقش زمان و مکان و تحولات زمانی و مکانی در اجتهاد به این‏‎ ‎‏معنا است و ما مدّعی هستیم که اسلام از حیث جامعیت آن قدر توانا و قدرتمند‏‎ ‎‏است و دارای دیدگاههای وسیع و گسترده ای است که یک مجتهد آشنا به مبانی و‏‎ ‎‏اصول اجتهاد، با مراجعه به آنها می تواند حکم همه موارد را به دست آورده و نظر‏‎ ‎‏اسلام را دربارۀ آنها بیان کند و همین معنا منظور تمام کسانی است که برای زمان و‏‎ ‎‏مکان و تحولات زمانی و مکانی در عرصۀ اجتهاد و استنباط نقش قایل اند. و لذا‏‎ ‎‏حضرت امام (ره) می فرماید: «مسائلی که امروز پیش آمده است با مسائل سابق فرق‏‎ ‎‏می کند و برداشتها از احکام اسلام مختلف است»‏‎[18]‎‏ یعنی شرایط زمانی و مکانی‏‎ ‎‏طوری در مسیر دگرگونی و تحول قرار دارد و در موضوعات و بسترۀ احکام تأثیر‏‎ ‎‏می گذارد. در حقیقت برگشت مسأله اول با مسأله جدید دو مسأله می‏‎‎‎‏شود و در‏‎ ‎‏نتیجه دارای حکم جدیدی شده است و منشأ اختلاف برداشتها هم همین است.‏‎ ‎‏استنباط همان برداشتها و کشف احکام خداست و در کشف احکام خدا تشخیص‏‎ ‎‏موضوعات نقش اول را دارد و چون موضوعات شدیداً متأثر از مجموعۀ شرایط‏‎ ‎‏زمانی و مکانی و غیر ذلک است و در نتیجه زمان و مکان دو عنصر اساسی در‏‎ ‎‏اجتهاد و استنباط احکام الهی هستند. و نیز روشن شد که معنای دخالت عنصر‏‎ ‎‏زمان و مکان؛ انعطاف و خضوع احکام الهی در برابر حوادث و تأویل و تفسیر‏‎ ‎‏احکام خدا مطابق با آن حوادث نمی‏‏‎‏‏باشد بلکه پیش بینی و قدرت و توان اسلام‏‎ ‎‏برای پاسخگویی همه نیازها و احتیاجات جامعۀ بشری، در زوایای گوناگون‏‎ ‎‏زندگی اوست حضرت - امام (ره) - در همین رابطه چنین دارد: «و معرف حضرت‏‎ ‎‏صادق سلام الله علیه بعد از اینکه خود پیغمبر (ص) معرف است خود وجودش‏‎ ‎‏معرف است این فقهی است که با زبان ایشان بسط پیدا کرده است که برای احتیاج‏‎ ‎‏بشر از اوّل تا آخر هر مسأله ای که پیش بیاید، مسائل مستحدثه و مسائلی که بعدها‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 344
‏پیش آمد که حالا ما نمی دانیم این فقه از عهدۀ جوابش بر می آید و هیچ احتیاج ندارد‏‎ ‎‏به اینکه یک تأویل و تفسیر باطلی بکنیم. خود فقه خود کتاب و سنت خود فقهی که‏‎ ‎‏اکثرش را حضرت صادق ـ سلام الله علیه ـ فرموده است؛ این فقه همۀ احتیاجات‏‎ ‎‏صوری و معنوی و فلسفی و عرفانی همۀ بشر را در طول مدت إلی یوم القیامة این‏‎ ‎‏محتوایش این طور است.‏‎[19]‎

‏از این بیان صریح و روشن حضرت - امام (ره) - چنین به دست می آید که‏‎ ‎‏می گویند: اسلام می تواند تمامی معضلات (جامعه و زمانه) را حل کرده و پاسخ‏‎ ‎‏کافی برای آنها بدهد و فقه اسلامی از اول تا آخر می تواند تا روز قیامت از عهده‏‎ ‎‏جواب آنها بر آید و در عین حال زمان و مکان و تحولات شرایط در استنباط احکام‏‎ ‎‏دخالت دارند و ممکن است با توجه به آنها برداشتهای فقهی بطور کلی عوض شده‏‎ ‎‏و دگرگون گردد. منظور ایشان این نیست که احکام اسلامی در برابر احکام جدید‏‎ ‎‏زمان و مکان و قضاوتهای عرف عام و رفتارها و کردارهای آنان از خود انفعال نشان‏‎ ‎‏داده و بتدریج رنگ خود را باخته و با رنگ جدید زمان و مکان و شرایط جدید‏‎ ‎‏حاکم، رنگ بگیرد. نه چنین نیست. بلکه منظور آن حضرت این است که اسلام و‏‎ ‎‏فقه اسلامی آن قدر وسیع و جامع و گسترده است از جامع نگری خاصی برخوردار‏‎ ‎‏است که موضوعات را در حالتهای گوناگون و متحول ملاحظه کرده است و به همۀ‏‎ ‎‏ملاکها و عوامل دخیل در احکام توجه فرموده است و برای هر کدام از آنها حکم‏‎ ‎‏مناسب و خاص را طراحی نموده است و حتی برای شرایط و عوامل جدید و‏‎ ‎‏نو ظهور هم توجه کرده است تا حکم مربوط به آنها را بیان کرده و یا راه به دست‏‎ ‎‏آوردن حکم آن را ارائه نموده است. بنابراین، نقش زمان و مکان و  شرایط حاکم بر‏‎ ‎‏آنها برای به دست آوردن آن حکم مناسب است که در شریعت حقه پیش بینی‏‎ ‎‏گردیده است و این مطلب همان چیزی است که در صفحات گذشته مورد تأکید‏

‏قرار گرفت.‏

‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 345
2 ـ 3 ـ فتاوای زمانی  مکانی امام در دوران حکومت اسلامی 

‏با تتّبع در فتاوی حضرت - امام (ره) - که در زمان گذشته که دوران انزوای اسلام‏‎ ‎‏و فقدان حکومت اسلامی بود؛ صادر کرده بودند و با آن فتاوی که در دوران‏‎ ‎‏حکومت اسلامی و بسط ید فقیه صادر کرده اند، از مقایسه آن دو، به روشنی‏‎ ‎‏استفاده می‏‎‎‎‏شود که تطورات زمانی و شرایط و احوال آن قدر تعیین کننده و‏‎ ‎‏سرنوشت ساز است بلکه آن قدر موضوعات احکام را دگرگون می سازد که در این‏‎ ‎‏ظروف طبق ظروف گذشته، نمی توان فتوی صادر کرد. بلکه حکم صادر شده باید‏‎ ‎‏با توجه به این شرایط و ظرفیت جدید صادر گردد و من به مواردی از این احکام‏‎ ‎‏صادره و فتاوی جدید اشاره می کنم:‏

الف ـ ‏از جمله مواردی که حضرت امام بدان تصریح کرده اند. وروی‏‎ ‎‏اختیارات وسیع دولت اسلامی تأکید فرموده اند و در واقع حضور و نقش خارجی‏‎ ‎‏نظام اسلامی را دخیل در تشخیص موضوع حکم و ایجاد محدودیتهای و شروط‏‎ ‎‏الزامی و غیر الزامی دانسته و حلیت و عدم حلیت امری را در گرو نظر صریح‏‎ ‎‏حکومت اسلامی شناخته اند؛ مواردی است که دبیر محترم وقت شورای نگهبان از‏‎ ‎‏معظم له خواسته اند تا پیرامون اعمال شروطی در ازای استفاده و بهره برداری از‏‎ ‎‏خدمات و امکانات دولتی و عمومی فتوی و نظر صریح خود را اعلام دارند که در‏‎ ‎‏پاسخ حضرت - امام (ره) - چنین مرقوم فرموده اند: «دولت می تواند در تمام موارد‏‎ ‎‏که مردم استفاده از امکانات و خدمات دولتی می کنند با شروط اسلامی و حتی‏‎ ‎‏بدون شرط، قیمت مورد استفاده را از آنان بگیرد و این جاری است در جمیع‏‎ ‎‏مواردی که تحت سلطه حکومت است و اختصاص به مواردی که در نامه وزیر کار‏‎ ‎‏ذکر شده است ندارد. بلکه در انفال که در زمان حکومت اسلامی امرش با‏‎ ‎‏حکومت است می تواند بدون شرط یا با شرط الزامی این امر را اجرا کند»‏‎[20]‎‏شما‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 346
‏می دانید این نوع فتوی و اظهار نظر که دولت اسلامی می تواند حتی بدون شرط‏‎ ‎‏قیمت موارد استفاده مردم از امکانات و خدمات دولتی را از آنان بگیرد و یا اینکه‏‎ ‎‏می تواند شروط تعیین شده را هر موقع که مصلحت بداند به نفع نظام اسلامی ‏‏و‏‎ ‎اسلام کان لم یکن‏ کرده و یکطرفه لغو نماید. شاید با خیلی از قواعد موجود در فقه‏‎ ‎‏سرسازگاری نداشته باشد و مطمئناً این مسأله مربوط به حکومت اسلامی و زمان‏‎ ‎‏حکومت اسلامی می باشد و این معنا برای غیر حکومت اسلامی و در زمان عدم‏‎ ‎‏تحقق حکومت اسلامی معلوم نیست که جایز شود.‏

ب ـ ‏در جای دیگر صریحتر و روشن تر در نقش حکومت اسلامی و تأثیر آن‏‎ ‎‏سخن رانده و اعلام کرده اند که: اگر اختیارات حکومت در چارچوب احکام فرعیه‏‎ ‎‏الهیه است باید عرض حکومت الهیه و ولایت مفوضّه به نبی اسلام ـ صلی الله علیه‏‎ ‎‏و آله و سلم ـ یک پدیدۀ بی معنی و محتوا باشد. لذا در اینجا به پیامدهای آن اشاره‏‎ ‎‏می کنیم. که هیچ کس نمی تواند ملتزم به آنها باشد؛ مثلاً خیابان کشیها که مستلزم‏‎ ‎‏تصرف در منزلی و یا در حریم آن است؛ در چارچوب احکام فرعیّه نیست یا نظام‏‎ ‎‏وظیفه و اعزام الزامی به جبهه ها و جلوگیری از ورود و خروج ارز و جلوگیری‏‎ ‎‏از ورود یا خروج هر نوع کالا و منع احتکار در غیر دو سه مورد وگمرکات و‏‎ ‎‏مالیات و جلوگیری از گران فروشی‏‎[21]‎‏ و قیمت گذاری‏‎[22]‎‏ روی کالاها و‏‎ ‎‏جلوگیری از پخش مواد مخدّر‏‎[23]‎‏ و منع اعتیاد‏‎[24]‎‏ به هر نوع غیر از مشروبات الکلی‏‎ ‎‏حمل اسلحه به هر نوع که باشد‏‎[25]‎‏ و صدها امثال آن که از اختیارات دولت است.‏

‏باید عرض کنم حکومت که شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله ـ صلی الله‏‎ ‎‏علیه و آله و سلّم ـ است یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدّم بر تمام احکام فرعیه‏‎ ‎‏حتی نماز، روزه و حج است بطوری که حاکم می تواند مسجد یا منزلی را که در‏‎ ‎‏مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم می تواند‏‎ ‎‏مساجد را موقع لزوم تعطیل کند و مسجدی را که ضرار باشد در صورتی که رفع آن‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 347
‏بدون تخریب آن ممکن نباشد خراب کند. حکومت می تواند قرار دادهای شرعی‏‎ ‎‏را که خود با مردم بسته است در موقعی که آن قرار داد مخالف با مصالح کشور و‏‎ ‎‏اسلام باشد یک جانبه لغو کند و نیز حکومت می تواند هر امری را چه عبادی و یا‏‎ ‎‏غیرعبادی است که جریان آن مخالف با مصالح اسلام است از آن مادامی که چنین‏‎ ‎‏است جلوگیری کند. حکومت می تواند از حج که از فرایض مهم الهی است در‏‎ ‎‏مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانسته شود موقتاً جلوگیری کند آنچه که‏‎ ‎‏تاکنون گفته شده است و یا گفته می‏‎‎‎‏شود ناشی از عدم شناخت ولایت مطلقه الهی‏‎ ‎‏است. آنچه گفته شده است که شایع است مزارعه و مضاربه و امثال آنها با آن‏‎ ‎‏اختیارات از بین خواهد رفت صریحاً عرض می کنم که فرضاً چنین باشد این از‏‎ ‎‏اختیارات حکومت است و بالاتر از آن هم مسائلی است که مزاحمت نمی‏‏‎‏‏کنم».‏‎[26]‎

‏اگر با دقت عبارات حضرت - امام (ره) - را ملاحظه کنید خواهید دید که دامنه و‏‎ ‎‏گسترۀ حکومت اسلامی را آن قدر وسیع و عام می‏‎‎‎‏داند که معتقدند که اگر مصالح‏‎ ‎‏اسلامی تقاضا کند ممکن است بعضی از عناوین فقهی مانند مضاربه و امثال ذلک‏‎ ‎‏موضوعاً از بین برود و طبعاً احکام مربوط به آن هم از بین خواهد رفت. با توجه به‏‎ ‎‏آن دیدگاه کلی، هیچگونه منعی نمی بینند و می فرمایند از اختیارات دولت اسلامی‏‎ ‎‏است و یا ممکن است در سایه اعمال حکومت اسلامی باشد و تأمین مصالح‏‎ ‎‏عمومی یک سری تعهدات، حتی شرعی که با مردم بسته است و طبق عمومات‏‎ ‎‏قرآنی و روایی مانند ‏«اوفوا بالعقود»‎[27]‎‏ و یا ‏«المؤمنون عند شروطهم»‎[28]‎‏ لازم‏‎ ‎‏الرعایه بوده و از احترام اسلامی برخوردار است این به خاطر حراست از مصالح‏‎ ‎‏اهم (جامعه) بطور یک جانبه لغو گردیده و ‏کان لم یکن‏ اعلام شود. چون از‏‎ ‎‏اختیارات حکومت است و نیز ممکن است در سایه حکومت اسلامی و تأمین‏‎ ‎‏مصالح آن، مواردی پیش آید و جلوگیری از آن از ضرورتهای حکومت و تأمین‏‎ ‎‏کننده مصالح ملی و مردم باشد. حکومت می تواند در این باره کارشناسی جدّی و‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 348
‏عمیقی را انجام داده در صورت تشخیص، دستور جلوگیری آن را صادر نماید‏‎ ‎‏اگر چه قبل از آن از مباحث اولیّه و عمومی بوده است. بنابراین حکومت از‏‎ ‎‏چیزهایی است که در پیدایش عناوین جدید و انطباق آنها و نیز دگرگونی عناوین‏‎ ‎‏قبلی و گذشته نقش مؤثر داشته و در نتیجه موجب تغییر و دگرگونی در احکام‏‎ ‎‏مربوط به آنها خواهد بود و بلکه بالاتر از آن حتی ممکن است در اثر تحول و‏‎ ‎‏دگرگونی اوضاع آن قدر شرایط و عوامل متحول گردد بطوری که عنوانی که تاکنون‏‎ ‎‏کار برد داشته است آن حالت خود را از دست بدهد و بطور کلی از قاموس فقه‏‎ ‎‏حذف شود و نیز ممکن است عناوین جدید و نوی با توجه به شرایط و اوضاع نو به‏‎ ‎‏وجود آید و بالطبع احکام متناسب با وضع جدید هم استنباط گردیده و از حکم‏‎ ‎‏قبلی که متناسب با شرایط گذشته بود خود به خود زوال یابد.‏

‏و جالب‏‏ ‏‏تر از تمامی مطالب حضرت امام (ره) این عبارت است که‏‎ ‎‏می فرماید: «آنچه گفته شده است تاکنون و یا گفته می‏‎‎‎‏شود ناشی از عدم شناخت‏‎ ‎‏ولایت مطلقۀ الهی است» و چنین ادامه می دهد: «صریحاً عرض می کنم که فرضاً‏‎ ‎‏چنین باشد این از اختیارات حکومت است و بالاتر از آن هم مسائلی است که‏‎ ‎‏مزاحمت نمی‏‏‎‏‏کنم». ملاحظه می‏‏ ‏‏کنید که ایشان، از نظر فقهی دامنه اختیارات‏‎ ‎‏حکومت را آن قدر وسیع و گسترده می‏‎‎‎‏دانند و برای آن، آن قدر حق اعمال قدرت و‏‎ ‎‏تصرّف در امور می‏‎‎‎‏شناسند بطوری که با صراحت اعلام می نمایند «این حق‏‎ ‎‏حکومت است عنوانی را جابجا و دگرگون ساخته و عنوان جدیدی را جایگزین‏‎ ‎‏نماید» حتی بالاتر از آن مسائلی است که نفرموده اند و آن این است در دیدگاه‏‎ ‎‏حضرت - امام (ره) - حکومت ظرف و وعاء احکام الهی و قرآنی است و به تعبیر خود‏‎ ‎‏ایشان؛ حکومت فلسفه عملی فقه در تمام شؤون زندگی است و بطور طبیعی در‏‎ ‎‏شکل گیری احکام و حتی در نوع تفسیر و برداشتهای فقهی و در ملاکات آنها و‏‎ ‎‏بطور خلاصه در موضوعات و عناوین احکام الهی نقش تعیین کننده خواهد داشت‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 349
‏و بی‏‏‎‏‏توجهی به حکومت بی توجهی به خود احکام الهی است. بنابراین یکی از‏‎ ‎‏مبانی که از نظر فقهی حضرت امام (ره) برای زمان و مکان در اجتهاد دخالت‏‎ ‎‏قائل‏‏‎‏‏اند و در استنباط احکام مؤثر می‏‎‎‎‏داند؛ همان دیدگاه ایشان دربارۀ حکومت و‏‎ ‎‏نقش آن در نوع برداشتهای فقهی و نحوۀ اجراء آنها است و این مهم است که امام این‏‎ ‎‏معنی را از شؤون حکومت می‏‎‎‎‏دانند نه از شؤون شخص و فرد.‏

ج ـ ‏از جمله مواردی که زمان و مکان و شرایط خاص حکومت و امکانات‏‎ ‎‏متناسب با زمان در فتوای حضرت امام (ره) دخالت داشت و فتوایی که قبلاً داده‏‎ ‎‏بودند و نوعی از آن برداشت می‏‎‎‎‏شد در این فتوای جدید تا حدودی عدول و تغییر در‏‎ ‎‏آن مشاهده می‏‎‎‎‏شود و آن نظری است که شورای نگهبان دربارۀ مالکیت و حدود آن و‏‎ ‎‏دربارۀ استخراج معادن بویژه معادنی که در ملک اشخاص پیدا می‏‎‎‎‏شود خواسته‏‏‎‏‏اند‏‎ ‎‏و در این باره استفتاء کرده اند و حضرت امام (ره) هم پاسخ فرموده اند. اگر انسان‏‎ ‎‏به خوبی دربارۀ فتاوی فقهایی که در این باره دارند دقت نماید و نظر امام را قبل از‏‎ ‎‏زمان حکومت در کنار آن فتاوی قرار دهد و سپس این نظر نهایی را که شورای‏‎ ‎‏نگهبان با توجه به شرایط جدید و نیازی که حکومت اسلامی نوپا دارد و آنان در‏‎ ‎‏مسند قانون گذاری نشسته‏‏‎‏‏اند و در این مرحلۀ حساس شدیداً احساس تنگنا‏‎ ‎‏می نمایند از مرجع تقلید زمان که در رأس حاکمیت اسلامی قرار دارد و مسؤولیت‏‎ ‎‏اجرای احکام خدا را در این مقطع تاریخی به عهده دارد سؤال شده و با ملاحظه این‏‎ ‎‏شرایط پاسخ دریافت شده است و لذا می توان گفت که آن فتاوی با توجه به زمان و‏‎ ‎‏مکان خاص بوده است و این فتوی با توجه به زمان و مکان جدید و شرایط نوی‏‎ ‎‏است که موضوعات جدید آن شرایط تازه را به وجود آورده است و طبعاً‏‎ ‎‏موضوعات جدید با این شرایط احکام خاص خود را می طلبد. بنابراین موضوعات‏‎ ‎‏عوض شده است نه اینکه موضوعات باقی‏‏‎‏‏اند ولی احکام متغیر شده است لذا هم‏‎ ‎‏اینک ما عین فتوی و اظهار نظر صریح حضرت امام را در این باره مورد توجه قرار‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 350
‏می دهیم: «اصل مسأله تبعیت اعماق زمین و نیز هوا نسبت به املاک شخصی تا‏‎ ‎‏حدود احتیاجات عرفی است. مثلاً اگر کسی در خارج از محدودۀ منزل و یا زمین‏‎ ‎‏شخصی و یا وقفی، کانالی زده و از زیرزمین آنها عبور کرده یا تصرّف نماید،‏‎ ‎‏دارندگان منازل و زمین یا متولیان نمی‏‏‎‏‏توانند ادّعایی بنمایند یا اگر کسی بالاتر از‏‎ ‎‏تعداد متعارف بنایی ایجاد و یا رفت و آمد نماید هیچ یک از مالکین و یا متولیان حق‏‎ ‎‏جلوگیری از او را ندارند ولی تبعیت کشور مقدار بسیار زیاد است و دولت حق دارد‏‎ ‎‏تا از تصرّف بیش از حق عرفی شخص و یا اشخاص جلوگیری نماید. بنابراین نفت‏‎ ‎‏و گاز و معادنی که خارج از حدود عرفی املاک شخصی است تابع املاک نیستند و‏‎ ‎‏اما اگر فرض کنیم معادن و نفت و گاز در حدود املاک شخصی است ـ که فرضی‏‎ ‎‏بی واقعیت است. این معادن چون ملی است و متعلق به ملتهای حال و آینده است که‏‎ ‎‏در طول زمان موجود می گردند، از تبعیت املاک شخصّیه خارج است و دولت‏‎ ‎‏اسلامی می تواند آنها را استخراج کند ولی باید قیمت املاک اشخاص و یا اجاره‏‎ ‎‏زمین تصرّف شده را مانند سایر زمینها بدون محاسبۀ معادن در قیمت و یا اجاره‏‎ ‎‏بپردازد و مالک نمی‏‏‎‏‏تواند از این امر جلوگیری نماید».‏‎[29]‎

‏افرادی که با مبانی فقهی رایج سر و کار دارند و فتاوی فقهاء را دربارۀ مسائل‏‎ ‎‏مطروحه فوق ملاحظه کرده اند به خوبی می‏‎‎‎‏دانند که اگر شرایط حاکم کنونی وجود‏‎ ‎‏نداشت و دیدگاه فقیه، دیدگاه حکومتی نبود و زمان هم زمان حکومت اسلامی‏‎ ‎‏نبود بلکه زمان زمان انزواء و انعزال اسلام از حکومت بود؛ امام هم به مانند بقیه‏‎ ‎‏فقهاء فتوی می‏‎‎‎‏دادند که: اولاً، میان معادن نفت و گاز و امثال ذلک با معادن دیگر‏‎ ‎‏فرق نمی گذاشتند و ثانیاً، به اطلاق ‏«من احیی ارضاً فهی له»‏ تمسّک می کردند هم‏‎ ‎‏دربارۀ زمین محیاة و هم در توابع آن عرضاً و طولاً ولو اینکه خیلی بیش از حد‏‎ ‎‏معمول باشد فتوی به مالکیت آن می‏‎‎‎‏دادند. و اینکه ملاک تشخیص را عرف معرفی‏‎ ‎‏کرده اند و از طرف دیگر معادن را عموماً و معادن نفت و گاز را خصوصاً در اختیار‏‎ ‎‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 351
‏همگان قرار داده و از حدود مالکیت شخصی خارج دانسته‏‏‎‏‏اند و نسل موجود و‏‎ ‎‏آیندگان را در آنها سهیم شناخته‏‏‎‏‏اند. این برای این است که زمان و مکان کنونی،‏‎ ‎‏وضعی را به وجود آورده است و طوری دگرگونی و تحوّل در محیط اجتماعی و‏‎ ‎‏عوامل مالکیت ها و محدوده آن فراهم کرده است که هر فقیه آشنای به زمان غیر از‏‎ ‎‏این فتوی نخواهد داد.‏

‏بنابراین می توان اینطور ادّعا کرد از آنجایی که احکام الهی تابع موضوعات‏‎ ‎‏خودش می باشد و رابطه احکام با موضوعات عیناً رابطۀ هر علتی با معلول خود‏‎ ‎‏است. و نیز احکام  الهی تابع ملاکاتی است که در درون هر حکمی وجود دارد و از‏‎ ‎‏طرف دیگر در شرایطی که اسلام در موقعیتی قرار گیرد که بتواند در آن موقعیت‏‎ ‎‏بطور همه جانبه به مرحلۀ اجراء در آید هم موضوعات به خوبی قابل شناخت و‏‎ ‎‏تشخیص خواهد بود و هم ملاکات در احکام را به خوبی می توان به دست آورد. در‏‎ ‎‏این صورت می توان با تحول دگرگونی اوضاع و شرایط احکام جدید و نوی را به‏‎ ‎‏دست آورد و از منابع اصیل و معتبر اسلامی استنباط کرد و دخالت عنصر زمان و‏‎ ‎‏مکان در اجتهاد نیز به همین معنا است.‏

‏ ‏

3 ـ 3 ـ زمان و مکان در کلام فقها 

‏آیا فقیه دیگری هم قبل از - امام (ره) - به این مطلب متعرض شده است؟‏

‏اگر چه در عبارات فقهاء شیعه بطور صریح با این صورت که عنصر زمان و‏‎ ‎‏مکان در اجتهاد دخالت دارد؛ عنوان نشده است ولی با آن بیانی که توضیح داده شد‏‎ ‎‏چنین به نظر می رسد که در میان فقهاء بزرگ شیعه امری مسلم و پذیرفته شده باشد‏‎ ‎‏ولو اینکه متعرض آن نشده باشند. در عین حال، فقیه اعظم عالم تشیع مرحوم‏‎ ‎‏«شهید اوّل» در کتاب ارزشمند «القواعد و الفواید» مطلب را با بیان دیگری مطرح‏‎ ‎‏فرموده و آن را امری مسلم و پذیرفته شده تلقی کرده اند و آنچه که ایشان فرموده اند‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 352
‏چنین است: «فایده دوّم، جایز است احکام با تغییر و دگرگونی عادتهای مردم‏‎ ‎‏تغییر پیدا کند. مانند نقودی که در زمانها و مکانهای مختلف تغییر ماهیت پیدا کرده‏‎ ‎‏و عوض می‏‎‎‎‏شوند و یا اوزان و ابزارهایی که برای توزین اشیاء مورد بهره برداری‏‎ ‎‏قرار می گیرد و تغییر پیدا می کنند و نفقات و مخارجی که برای همسران و نزدیکان‏‎ ‎‏(واجب النفقه) واجب است که در همۀ این موارد، حکم تابع عادت مردم همان‏‎ ‎‏زمان است با که اینها در آن واقع می‏‎‎‎‏شوند» و نیز از جمله مواردی که حکم با توجه‏‎ ‎‏به تغییر عادتها در بسترۀ زمان عوض می‏‎‎‎‏شود؛ تعیین نوع تصرّفاتی است که در‏‎ ‎‏عاریه‏‏ ‏‏ها رخ می دهد. و همچنین از جمله مواردی که عادتها عوض شده و شرایط‏‎ ‎‏زمانی متغیر گردیده است. در دورانهای گذشته عادت مردم و زن و شوهر این بوده‏‎ ‎‏است مهر را شوهر قبل از زناشویی به همسر می پرداخته است و لذا در روایت آمده‏‎ ‎‏است در موارد اختلاف میان زن و شوهر در اینکه مهریه پرداخت شده است یا نه‏‎ ‎‏قول شوهر مقدم است برای اینکه گذشتگان صالح این چنین عمل می کرده اند و‏‎ ‎‏ظاهر این است که شوهر دروغ نمی‏‏‎‏‏گوید اگر چه معلوم است الآن اینطور نیست و‏‎ ‎‏اغلب مهریه را در ذمه نگه می‏‎‎‎‏دارند و به همسر تحویل نمی‏‏‎‏‏دهند. اما قاعدتاً الآن‏‎ ‎‏نمی‏‏‎‏‏توان طبق همان روایت عمل کرد  و شهید موارد دیگری را هم ذکر کرده است.‏‎ ‎‏آنچه که مهم است ذکر آن موارد نیست بلکه مهم این است؛ وی که از اعاظم فقهاء‏‎ ‎‏شیعه است با صراحت و قاطعیت می فرماید با تغییر عادات مردم در زمانهای‏‎ ‎‏مختلف احکام آنها هم تغییر پیدا خواهد کرد و این مسأله را امری مسلم و مفروغ‏‎ ‎‏گرفته اند و تحت عنوان فایده قرار داده اند و از همین جا به دست می آید که این‏‎ ‎‏مسأله امری پذیرفته شده است. و از مثالهایی که مرحوم شهید اول ذکر کرده اند‏‎ ‎‏به روشنی به دست می آید که مراد وی از تغییر عادات مردم و زمانها همان نوع‏‎ ‎‏تغییرات و دگرگونیها است که موجب دگرگونی در موضوعات و عناوین متعلق‏‎ ‎‏احکام الهی گردد در این صورت طبعاً حکم الهی هم عوض خواهد شد.‏

‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 353
4 ـ 3 ـ موضوعات و احکام زمانی و مکانی 

‏موارد دیگری که می توان زمان و مکان را در آنها دخیل دانست:‏

‏به بعضی از موارد که زمان و مکان و تحوّل حالات و شرایط آنها در استنباط‏‎ ‎‏احکام دخالت داشت و موجب جدید به تناسب شرایط جدید بود اشاره‏‎ ‎‏کردیم و مقداری نیز دربارۀ آنها به تحلیل پرداختیم لیکن موارد منحصر به همانها‏‎ ‎‏نیست و ما برای تکمیل و تتمیم این نوشته به موارد دیگری هم اشاره برده و آنها را از‏‎ ‎‏باب نمونه مورد بررسی قرار می دهیم و رساله را به پایان می بریم و این موارد که‏‎ ‎‏آورده می‏‎‎‎‏شوند دارای جهات و جنبه‏‏‎‏‏های مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و‏‎ ‎‏اقتصادی و حتی هنری هستند که ما در ضمن بررسی آنها به این جهات و حیثیت‏‎ ‎‏‎‏‏های گوناگون نیز اشاره خواهیم کرد و آن موارد به ترتیب ذیل است:‏

الف ـ ‏فقهاء بزرگ در بحث مکاسب و متاجر، در باب اقسام مکاسب،‏‎ ‎‏کسبهای حرام و نامشروع را تحت عنوان مکاسب محرمه عنوان می‏‎‎‎‏دارند و یکی از‏‎ ‎‏آنها را خرید و فروش اعیان نجس و ناپاک قرار داده ‏‏‎‏‏اند ونیز در همان مکاسب‏‎ ‎‏محرمه بیان کرده اند که مراد از حرمت مکاسب صرف حرمت تکلیفی و فردی‏‎ ‎‏نیست بلکه منظور از حرمت، حرمت وضعی بوده که به معنی عدم تحقق نقل و‏‎ ‎‏انتقال است. و در نتیجه معامله فاسد و باطل خواهد بود و عنوان اعیان نجسه در‏‎ ‎‏ضمن هشت مسأله در مکاسب شیخ اعظم انصاری (ره) بیان گردیده است و ما اگر‏‎ ‎‏چه بطور تفصیل دربارۀ تک تک آنها نمیتوانیم وارد شویم لیکن عناوین آنها را در‏‎ ‎‏اینجا می آوریم و با دید کلان و کلی نظر خودمان را اعلام می‏‎‎‎‏داریم و آن موارد‏‎ ‎‏هشتگانه در ضمن مسائل به ترتیب از یک تا هشت چنین مطرح گردیده است که‏‎ ‎‏طبق تقریر مرحوم شیخ بقرار ذیل است):‏

‏ ـ معاوضه بول جانداری که گوشت آن قابل خوردن نیست.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 354
‏ ـ معاوضه فضلات نجسه از هر جانداری که بوده باشد.‏

‏ ـ معاوضه و خرید و فروش خون؛‏

‏ ـ خرید و فروش منی و نطفه انسان؛‏

‏ ـ خرید و فروش میته و اجزاء آن؛‏

‏ ـ خرید و فروش سگ‏‏‎‏‏ هار و کشنده و خوک بیابانی؛‏

‏ ـ خرید و فروش خمر و هر چیزی که مست کننده باشد و از جمله آبجو؛‏

‏ ـ خرید و فروش اعیانی که متنجس شده و قابل تطهیر نیستند.‏‎[30]‎‏ ‏

‏اینها عناوینی است که در مکاسب حرام مورد بحث فقهاء قرار گرفته است و‏‎ ‎‏طبق ادلۀ فراوان از جهات گوناگون بر حرمت تکسّب به آنها به معنای عدم تحقق‏‎ ‎‏نقل و انتقال استدلال به عمل آمده است که بعضی از آن ادله جنبۀ اقتصادی دارد و‏‎ ‎‏بعضی جنبه‏‏‎‏‏های دیگری دارند. آنچه که مهمّ است این است. تعدادی از این‏‎ ‎‏مواردی که در بالا به صورت عام و کلی نامی از آنها برده شد با مرور زمان و با‏‎ ‎‏تحوّل و دگرگونی شرایط حاکم و تغییر اوضاع بطور کلی رنگ اوّلی خودش را‏‎ ‎‏باخته و رنگ جدیدی را به خود گرفته است و به همین دلیل آن حکم اولی را ولو‏‎ ‎‏اینکه ادّعاء عدم خلاف و اجماع و امثال ذلک را همراه داشته باشد از دست داده‏‎ ‎‏حکم جدید میشود چون در گذشته با توجه بآن شرایط دارای مالیت و ارزش‏‎ ‎‏اقتصادی نبوده و اما الآن دارای مالیت و ارزش اقتصادی می باشد. مانند خرید و‏‎ ‎‏فروش خون و فضولات نجسه جانداران که امروزه با توجه به صنایع تبدیلی و رشد‏‎ ‎‏صنعت و تکنولوژی دارای ارزش فراوانی است و نیز اعیانی که دارای نجاست‏‎ ‎‏عارضی شده اند از طرق گوناگون می توان آنها را تبدیل به شکل دیگری کرد. و در‏‎ ‎‏نتیجه دارای مالیت و ارزش قرار داد و خیلی از آن موارد مذکور آن روز دارای همان‏‎ ‎‏حکمی که قبلاً داشت و با توجه به آن شرایط آن حکم درست بود در این شرایط‏‎ ‎‏جدید دارای آن حکم نیست بلکه حکم جدیدی پیدا کرده است.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 355
ب ـ ‏از جمله مواردی که فقهاء مطرح کرده اند و امروزه عمدتاً در ضمن مسائل‏‎ ‎‏مستحدثه و جدید عنوان می‏‎‎‎‏دارند؛ این عناوین می باشد: تشریح جسد مرده ـ خرید‏‎ ‎‏و فروش اعضای بدن انسان؛ مانند کلیه، چشم و غیره و خرید و فروش اعضایی که‏‎ ‎‏از بدن انسان جدا شده است. هر کدام از اینها در گذشته حکمی داشت که بر طبق‏‎ ‎‏شرایط آن روز، تشریح جسد مرده را حرام می‏‎‎‎‏دانستند و اما امروزه با توجه به نیاز‏‎ ‎‏جامعه و توقف علم پزشکی (در رشته‏‏‎‏‏های خاص) به مسأله تشریح بدن مرده در‏‎ ‎‏مواردی که حیات انسان زنده متوقف به آن باشد حکم به حلیت و جواز آن داده‏‏‎‏‏اند و‏‎ ‎‏نیز خرید و فروش اعضای بدن انسان؛ چون در گذشته دارای منافع حلال معتنابه‏‎ ‎‏نبوده است لذا قائل به حرمت و عدم حلیت آن بودند. اما امروزه چنین نیست و‏‎ ‎‏همچنین عضو جدا شده از بدن انسان زنده با توجه به شرایط جدید آن حکم اولی را‏‎ ‎‏از دست داده است‏‎[31]‎‏ و حکم جدیدی یافته است و لذا در گذشته معاوضه روی آنها‏‎ ‎‏ممنوع و حرام شناخته می‏‎‎‎‏شد و اما امروزه به خاطر ضرورتها و نیازها و دگرگونی‏‎ ‎‏که در موضوعات و شرایط به وجود آمده است حکم تازه ای یافته است.‏

ج ـ ‏ما در کتاب «منابع دولت اسلامی» بطور مستوفی بحث کرده ایم که آیا موارد‏‎ ‎‏تعلق زکات همان نُه موردی است که در عرف مردم متشرع، رایج است و فقهاء عظام‏‎ ‎‏ذکر کرده اند یا اینکه منحصر به آنها نیست بلکه ممکن است کسی چنین بگوید که‏‎ ‎‏اصل زکات در قرآن کریم برای تطهیر اموال مردم از حقوق دیگران جعل گردیده‏‎ ‎‏است و به دلیل اینکه متعلق آن در قرآن کلمه: ‏من اموالهم‎[32]‎‏ به صورت جمع آورده‏‎ ‎‏شده است همه مالها خواهد بود اما تعیین مصادیق آن (موارد زکات) در اختیار ولی‏‎ ‎‏امر مسلمین و حکومت حقّه اسلامی است و به همین جهت رسول اکرم اسلام (ص)‏‎ ‎‏در دوران رسالت خود از موارد نه‏‏ ‏‏گانه دریافت می کرد و مابقی را مورد عفو قرار‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏داده است. کما اینکه آشنایان با مبانی فقهی می‏‎‎‎‏دانند که عنوان عفو در جایی به کار‏‎ ‎‏برده می‏‎‎‎‏شود (لو لا العفو) آن موضوع وجود داشته باشد و الا عنوان عفو صدق‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 356
‏نمی‏‏‎‏‏کند. بنابراین می توان گفت عناوین مالی هر چه که باشد ولو اینکه تحت پوشش‏‎ ‎‏یکی از آن عناوین نهگانه که در کتابهای فقهی ذکر شده است؛ نباشد می تواند متعلق‏‎ ‎‏زکات قرار گیرد. و اینکه در زمان حکومت امام علی (ع) دیده می‏‎‎‎‏شود که برای اسب‏‎ ‎‏و اشتر هم زکات جعل شده است به همین دلیل است. بنابراین؛ زمان و مکان در‏‎ ‎‏استنباط احکام الهی دخیل بوده و دارای نقش اساسی است.‏

د ـ ‏چهارمین مورد از موارد که زمان و مکان در آن دخیل بوده و حضرت‏‎ ‎‏-امام (ره) - نیز با توجه به آن فتوی داده است پیرامون مسأله خرید و فروش آلاتی چون‏‎ ‎‏شطرنج است از آن جهت که در گذشته برای برد و باخت و در حقیقت برای قمار از‏‎ ‎‏آن استفاده می‏‎‎‎‏شد و این آلات فایدۀ دیگری نداشته است و عنوانی که برای آنها‏‎ ‎‏منطبق می‏‎‎‎‏شده عناوین محرمه بود لذا فقهاء نیز حکم به حرمت خرید و فروش آنها‏‎ ‎‏را داده بودند و اما امروزه فرض این است که چنین نیست که این آلات در خصوص‏‎ ‎‏قمار استفاده شوند بلکه از شطرنج برای برد و باخت و قمار خیلی کم به کار گرفته‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏شود بلکه از آنها برای اهداف علمی و هنری و ورزشی و حتی سیاسی مورد‏‎ ‎‏استفاده می‏‎‎‎‏شوند و گاهی هم حالت سرگرمی صرف و خالص به خود می گیرند لذا‏‎ ‎‏با توجه به این تغییر و دگرگونی که در طی زمان برای شطرنج به وجود آمده می توان‏‎ ‎‏گفت که خرید و فروش آنها برای این نوع از اهداف معقول و عرفی مقبول و بلا‏‎ ‎‏اشکال است و عنوان شطرنج که در لسان روایات وارد شده است و به عنوان یکی از‏‎ ‎‏محرمات معرفی گردیده است. ظاهراً از باب عنوان مسیر بوده و عنوان شطرنج‏‎ ‎‏موضوعیت ندارد. کما اینکه نظایر آن فراوان است.‏

هـ ـ ‏از جمله عناوینی که در میان فقهای ما مطرح بوده و حکم به تحریم آن‏‎ ‎‏کرده اند، عنوان صنعت مجسمه سازی است. و تنها این صنعت که یکی از مظاهر‏‎ ‎‏هنر انسان است مورد بحث نبوده بلکه دیگر انواع هنر هم مطرح بوده است و در‏‎ ‎‏گذشته فقهاء، با توجه به شرایط آن روزگار، حکم به تحریم آنها کرده اند که در‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 357
‏روزگاران پیشین به خاطر عدم رشد فکر و اندیشه بشر و سقوط فرهنگی آنها افراد‏‎ ‎‏مجسمه سازی می کردند شاید ابتداء حالت خاصی اعتقادی هم نداشته‏‏‎‏‏اند اما به‏‎ ‎‏مرور زمان این صنعت متمرکز گردید در خصوص تراشیدن بتها و اصنام برای‏‎ ‎‏پرستش انسانها به کار گرفته می‏‎‎‎‏شده است. و لذا رهبران الهی شدیداً با آن برخورد‏‎ ‎‏کردند و آن عمل را مورد تحریم قرار دادند اما امروزه آن وضع بطور کلی عوض‏‎ ‎‏شده و این صنعت در خدمت هنرنمایی انسان و در تعالی فرهنگ و مدنیت جوامع‏‎ ‎‏بشری قرار گرفته است لذا بطور قاطع می توان با توجه به شرایط جدید چنین اظهار‏‎ ‎‏نظر کرد که امروزه چون مجسمه سازی آن تباهیها و خطرات دوران گذشته را‏‎ ‎‏نداشته و بلکه دارای منافع و مصالح اجتماعی فرهنگی و هنری هم شده است پس‏‎ ‎‏این صنعت نیز به مانند صنایع دیگر، در خدمت مردم است. بنابراین دلیلی بر‏‎ ‎‏حرمت آن وجود ندارد. در خصوص انواع دیگر کارهای هنری نیز وضع به همین‏‎ ‎‏منوال بوده و با توجه به تحوّل زمان  و شرایط حاکم بر آن، حکم جدید را همراه‏‎ ‎‏خواهند داشت.‏

و ـ ‏سرایت حکم محاربان با خدا بر عوامل افساد اقتصادی شما اطلاع دارید‏‎ ‎‏یکی از عناوینی که در باب حدود فقه اسلامی مطرح است، عنوان محاربه و‏‎ ‎‏محارب است و در سورۀ مائده‏‎[33]‎‏ حکم محاربان راه خدا را بیان کرده و چهار نوع‏‎ ‎‏کیفر بر آنان پیش بینی شده است و این مطلب تااین اندازه روشن و جای بحثی و‏‎ ‎‏دغدغه نیست بحث که واقع شده است در این است که در آیه‏‏‎‏‏ای که محاربه و کیفر‏‎ ‎‏آنان مطرح شده است دو تا جمله فعلیّه به کار برده شده است: یکی جملۀ ‏«یحاربون‎ ‎الله و رسوله»‏ دوّمی جملۀ ‏«ویسعون فی الأرض فساداً»‏ بحث در این است که آیا این‏‎ ‎‏دو تا که یکی عنوان محاربه را دارد و دیگری عنوان سعی در فساد و افساد، به یک‏‎ ‎‏عنوان بر می گردد و در حقیقت دو جمله مُشیر بر یک چیز است و آن همان محاربه‏‎ ‎‏است و یا اینکه هر کدام عنوان مستقل است و تک تک آن دو می تواند موضوع همان‏‎ ‎‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 358
‏کیفرهای سه گانه قرار گیرد و در صورت استقلال این دو عنوان اگر دشمن در صدد‏‎ ‎‏براندازی و نابودی نظام حقه اسلامی بر آید و تمام مقدمات آن را فراهم کند اما از‏‎ ‎‏سلاح سرد و گرم اصلاً استفاده ننماید و امروزه که شرایط جامعه عوض شده است‏‎ ‎‏و سخن اوّل و آخر را اقتصاد و امکانات اقتصادی می‏‏‎‏‏زند و حتی آن قدر تعیین کننده‏‎ ‎‏است که نه تنها تأثیر آن کمتر از سلاح نیست بلکه بیشتر و عمیق تر هم می باشد زیرا‏‎ ‎‏دشمنان دین از طریق اقتصادی می‏‎‎‎‏خواهند نظام را به شکست بکشانند آیا در این‏‎ ‎‏صورت نمی‏‏‎‏‏توان گفت اینها هم از مصادیق محاربین با خدا هستند چون در محاربه‏‎ ‎‏اسلحه خصوصیت ندارد و آنچه که در آن دخالت دارد این است که آنان در صدد‏‎ ‎‏براندازی و سرنگون کردن نظام اسلامی باشند و اگر این کار را از طریق اقتصادی‏‎ ‎‏انجام دهند با توجه به شرایط زمانی امروز، که نقش اقتصاد و عوامل اقتصادی در‏‎ ‎‏درجه اول قرار دارد و دشمنان اسلام امروز از این شیوه استفاده می نمایند می توان‏‎ ‎‏بطور قاطع چنین فتوایی را داد که این افراد نیز در صف محاربان با خدا قرار دارند‏‎ ‎‏و همان کیفرهایی که برای محاربان نظامی تعیین شده است برای محاربان اقتصادی‏‎ ‎‏نیز شامل بوده و حکم آنان بر مفسدان اقتصادی هم تسرّی می یابد.‏

ز ـ ‏یکی از مسائل بسیار حساس و اساسی که در هر نظام و تشکیلاتی دارای‏‎ ‎‏نقش اساسی بوده مسأله انفال و اموال عمومی از قبیل: دریاها، قلمروهای هوایی،‏‎ ‎‏مراتع؛ جنگلهای طبیعی و آبهای عمومی، اراضی موات و بایر و امثال ذلک است.‏‎ ‎‏بدون تردید در زمانی که حکومت حقه روی کار آمده و با بسط ید کامل می تواند‏‎ ‎‏روی همه آنها برنامه ریزی کرده و از آنها برای تأمین مصالح عامه بهره‏‏ ‏‏برداری‏‎ ‎‏مناسب به عمل آورد همانها حکمی خواهند داشت که مطمئناً با دورانی که چنین‏‎ ‎‏شرایطی وجود ندارد و حکومت دارای بسط ید شکل نگرفته است متفاوت بوده و‏‎ ‎‏از حیث حکم، حکمی مغایر خواهد داشت.‏

ح ـ ‏و از جمله موارد دخالت زمان و مکان مسأله تحدید نسل و موضوع کنترل‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 359
‏جمعیت است. اگر در گذشته با تمسک به بعضی از روایات روی تکثیر نسل تأکید‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏شده است. و افراد برای ازدیاد فرزند مورد تشویق قرار می‏‏‎‏‏گرفتند اما امروزه به‏‎ ‎‏خاطر مشکلات فراوان تربیتی و کمبود فضاهای آموزشی و فقدان امکانات‏‎ ‎‏بهداشتی و درمانی و دهها مسائل دیگر اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی و حتی کمبود‏‎ ‎‏مواد مورد نیاز غذایی، آن حکم تغییر پیدا کرده و حکم جدیدی پدید آمده است و با‏‎ ‎‏توجه به شرایط جدید، فرزند کمتر برای تربیت بهتر و رشد سالمتر، از اولاد بیشتر‏‎ ‎‏اما با کیفیت ضعیفتر مطلوبتر و لازم تر است.‏

ط ـ ‏احتکار: مسأله احتکار از جمله چیزهایی که مطمئناً تحت تأثیر شرایط و‏‎ ‎‏اوضاع جاری قرار داشته و با اندک دقت و تأملی به دست می آید که این عمل به زیان‏‎ ‎‏مصالح عمومی می باشد اگر چه با توجه به مبانی موجود و نصوصی که در دست‏‎ ‎‏هست می توان چنین استنباط کرد که حکم احتکار فقط در خصوص عناوین خاص‏‎ ‎‏مانند: گندم، جو، خرما و کشمش و حداکثر در خصوص موارد غذایی قرار دارد‏‎ ‎‏اما شامل موارد دیگری که در نصوص نامی از آنها برده نشده است نمی شود ولو‏‎ ‎‏اینکه همانها هم مورد احتیاج جامعه قرار گرفته باشد لیکن می توان گفت ملاکی که‏‎ ‎‏موجب ممنوعیت احتکار در موارد خاص و مذکور در نصوص گردیده است‏‎ ‎‏اختصاص به آن موارد خاص نداشته بلکه شامل موارد دیگری هم که مورد احتیاج‏‎ ‎‏مردم و جامعه است نیز می‏‎‎‎‏شود برای ملاک تحریم تأمین مصالح عمومی مردم و‏‎ ‎‏ایجاد آسایش نسبی و تسهیلات لازم برای جامعه است. لذا حکومت اسلامی باید‏‎ ‎‏در برنامه ریزیهای خود در حل معضلات اقتصادی جامعه کوشش کرده و تلاش‏‎ ‎‏نماید تا مردم را از تنگناهای اقتصادی برهاند و با دقت در آنها به خوبی به دست‏‎ ‎‏می آید که مسأله ممنوعیت احتکار در موارد خاص صرفاً جنبۀ تعبدّی نداشته بلکه‏‎ ‎‏دارای فلسفه و بعد اجتماعی بوده و آن تأمین عدالت  اجتماعی در بُعد اقتصادی‏‎ ‎‏است که همیشه در میدان تزاحم، میان مصالح عمومی و اشخاص و به تعبیر امام‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 360
‏علی (ع) در عهدنامه مالک اشتر‏‎[34]‎‏ در مواردی که تقاضای عامه مردم با تقاضای‏‎ ‎‏خاصه و اشخاص خاص در تعارض باشند همیشه ترجیح و تقدم با درخواست و‏‎ ‎‏تقاضای عمومی است. برای اینکه بار اصلی فشارها و کارها و اعمال شاق‏‎ ‎‏اجتماعی در دوش آنان است و به همین دلیل در سر لوحۀ برنامه ریزیهای اقتصادی‏‎ ‎‏و مالی خود تأمین عدالت اجتماعی و حل معضلات عامه را باید مدنظر داشت و از‏‎ ‎‏همین جا به روشنی به دست می آید که اگر در نصوص روایی موارد احتکار منحصر‏‎ ‎‏به چند مورد است. از باب اینکه در جای دیگر ولو با توجه به نیاز و ضرورتهای‏‎ ‎‏مردم وجود ندارد و عنوان احتکار بدان صدق نمی‏‏‎‏‏کند احتکار شمرده نشود بلکه از‏‎ ‎‏این باب است که این موارد در زمان صدور روایات مربوط به احتکار رایج بوده و‏‎ ‎‏شدیداً همین‏‏‎‏‏ها عوامل مشکلات اقتصادی آن زمان به حساب می آمدند و اگر در آن‏‎ ‎‏زمان موارد دیگری نیز وجود داشت و مانند احتکار گندم وجود مشکلاتی را برای‏‎ ‎‏جامعه به وجود می آورد و مردم را در مضیقه و تنگنا قرار می‏‎‎‎‏داد؛ با آن هم به مانند‏‎ ‎‏احتکار گندم و جو برخورد می‏‎‎‎‏شده و مورد منع و تحریم قرار می گرفت. بنابراین‏‎ ‎‏حتکار و انحصار آن به آن موارد خاص مربوط به زمان خاص و شرایط خاص بوده‏‎ ‎‏است و چون شرایط زمانی و مکانی متطور و متحوّل گردیده است و همان ملاک‏‎ ‎‏تحریم و ممنوعیت موارد مذکور در نصوص (حدیثی) در موارد دیگری به مانند:‏‎ ‎‏آهن، پارچه، مصالح ساختمانی و اقلام دارایی و ... وجود دارد لذا می توان در‏‎ ‎‏این زمان نیز نسبت به تعمیم احکام احتکار به تمام موارد مورد نیاز جامعه اظهارنظر‏‎ ‎‏کرد و به طور صریح فتوی داد.‏

‏اینها مواردی است که آن را ما به عنوان نمونه و مثال ذکر کردیم و إلاّ موارد و‏‎ ‎‏عناوین در انحصار اینها نیستند و اگر انسان با دید حکومتی به مسائل اسلامی نظر‏‎ ‎‏کند و فقه را در این وعاء و قالب بریزد و شرایط زمانی و مکانی را آنطور که هست‏‎ ‎‏مشاهده نماید و نقش مصالح و مفاسد اجتماعی را در شکل گیری و انعطاف آن مد‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 361
‏نظر قرار دهد و بالاتر از همه به مسأله عدالت اجتماعی و اصل و مبنای تمامی‏‎ ‎‏احکام الهی به عنوان فلسفه اجتماعی اسلام نگاه کند آن وقت می تواند موضوعات‏‎ ‎‏را با توجه به مجموعۀ شرایط موجود تشخیص دهد و رابطه و احکام مناسب همان‏‎ ‎‏موضوعات را به دست آورده و فتوای مناسب را صادر نماید.‏

‏و از همین جا به روشنی می توان مدعی شد که اگر چه احکام الهی از نظر‏‎ ‎‏جوهره و درون خود قابل تغییر و دگرگونی نیستند و در بسترۀ زمان و مکان ثابت و‏‎ ‎‏استوار است اما با توجه به رابطه علی و معلولی که میان موضوعات احکام و خود‏‎ ‎‏احکام وجود دارد و نقشی که ملاکات احکام در خود احکام دارند و از همه‏‎ ‎‏روشن‏‏‎‏‏تر و ملموس‏‏‎‏‏تر نقشی که حکومت و دولت در اجراء و شکل اجرایی احکام الهی‏‎ ‎‏دارد می توان اذعان داشت که در بسترۀ زمان و مکان هم این عوامل موجب‏‎ ‎‏تغییر موضوعات احکام خواهد بود و با تغییر موضوعات و ملاکات احکام تغییر در‏‎ ‎‏احکام نیز امری طبیعی و حتمی است و توجه به زمان و مکان و شرایط متحوّل‏‎ ‎‏زمانی و مکانی، برای تشخیص موضوعات جدیدی است که در محیط جدید به‏‎ ‎‏وجود آمده‏‏‎‏‏اند و طبق شرایط نو دارای حکم مناسب وضع جدید گشته‏‏‎‏‏اند.‏

‏و در پایان این رساله به این نکته هم باید اشاره کرد و آن نقش مکان در اجتهاد و‏‎ ‎‏استنباط احکام الهی است. فقهاء و محققان اسلامی به این موضوع هم در مواردی‏‎ ‎‏اشاره فرموده و روی آن تأکید کرده اند. از باب نمونه برای دارالحرب و محیطی را‏‎ ‎‏که در آن اسلام حاکم نیست احکامی مقرر کرده اند که بر خلاف احکامی است که‏‎ ‎‏در دارالاسلام مقرر گردیده است و این به وضوح نشان دهنده نقش مکان در اجتهاد‏‎ ‎‏و استنباط احکام الهی است که بعضی‏‏‎‏‏ها برای احوال نقش شده اند بطوری که هر‏‎ ‎‏کدام از اینها دارای ابعاد و زوایای مختلفی است و تحلیل هر کدام از آنها رسالۀ‏‎ ‎‏مستقلی می طلبد و ما با اشاره از کنار آنها می گذریم و تفصیل دربارۀ آنها را به محلّ‏‎ ‎‏دیگری موکول می‏‎‎‎‏داریم.‏

 


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 362
کتابنامه

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 363

  • ـ کفایة الاصول، طبع جامعه مدرسین، صفحه 528.
  • ـ المستصفی؛ للامام الغزالی، ص 342.
  • ـ شرح مختصر الاصول، ص 460.
  • ـ مبادی الاصول الی علم الاصول فی الاجتهاد، ص 5240 ـ موسوعة الفقه، ج 1، ص 21.
  • ـ معارج الاصول، ص 180.
  • ـ اصول الفقه الاسلامی، ج 1، ص 495.
  • ـ المستصفی، ص 342.
  • ـ دروس فی علم الاصول، ج 1، ص 58.
  • ـ عدة الاصول، ج، ص 39.
  • ـ مرحوم آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مباحث اجتهاد و تقلید.
  • ـ کیهان اندیشه، شماره 50، مهر و آبان 72، مقاله نقش زمان و مکان در اجتهاد.
  • ـ اصول الفقه الاسلامی، ج 2، ص 138.
  • ـ همان مأخذ، ج 2، ص 1075.
  • ـ کفایة الاصول، طبع جامعة المدرسین، ص 529، و کتابهای دیگری که در باب اجتهاد و تقلید نوشته شده است.
  • ـ الموافقات، ج 2، ص 306، به نقل از اصول الفقه الاسلامی، ج 2، ص 116.
  • ـ اصول الفقه الاسلامی، ج 2، ص 1116.
  • ـ اصول الفقه الاسلامی، ج 1، ص 1117 ـ 1116.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 19، ص 304.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 409-410.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 435.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 451-452.
  • ـ  ر.ک: صحیفه امام، ج 20، صفحه 402-403.
  • ـ القواعد و الفواید، ص 66، فایده ثانیه.
  • ـ مرحوم شیخ انصاری، مکاسب، ج 1، ص 55، چاپ نجف اشرف.
  • ـ المکاسب، ج 1، ص 117 ـ 110، طبع جامعة النجف الاشرف.
  • ـ تحریر الوسیله، ج قرآن، س آیه.
  • ـ مائده، آیه 37.
  • ـ نهج البلاغه صبحی صالح، عهدنامه مالک اشتر.