کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی«نقش زمان و مکان در اجتهاد»

نقش زمان و مکان در اجتهاد

نقش زمان و مکان

در اجتهاد

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

علیرضا انصاری

‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 267

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 268

‏ ‏

بسم الله الرحمن الرحیم

‏ ‏

پیشگفتار 

‏بررسی اندیشه های سیاسی، علمی و فقهی دانشمندان جهان از دیرباز‏‎ ‎‏مورد توجه بوده است که تدوین دهها کتاب، مقاله و برگزاری کنگره ها در این‏‎ ‎‏خصوص، بر همین اساس است. بررسی دیدگاه امام خمینی(ره) در خصوص‏‎ ‎‏«نقش زمان و مکان در اجتهاد» از عمومیت فوق جدا نبوده و از همین رو، لازم‏‎ ‎‏است پیرامون آن بحث شود.‏

‏نقش این مبنای فقهی که سیر تاریخی آن به تاریخ پیدایش فقه شیعه‏‎ ‎‏برمی گردد، در بالندگی و پویایی فقه اسلامی بس مهم و کارساز بوده و فقهای‏‎ ‎‏شیعه با استفاده از دو عنصر زمان و مکان در اجتهاد، همیشه پاسخگوی نیازهای‏‎ ‎‏جامعه اسلامی در بستر تاریخ بوده و در پاسخگویی به وقایع، حوادث و رویدادها‏‎ ‎‏اظهار عجز نکرده اند؛ از این رو فقه سنتی پویای شیعه؛ بالندگی و پویایی خود را‏‎ ‎‏در طول تاریخ حفظ کرده و در تمام موضوعات فقهی حضور داشته است.‏

‏با توجه به پیامدهای مهم این مبنای فقهی در پویایی فقه اسلامی، نوشتار‏‎ ‎‏حاضر تحت عنوان «نقش زمان و مکان در اجتهاد» که در عصر ما پرچمدار آن‏‎ ‎‏امام راحل بود، تدوین یافته است.‏

‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 269
گفتار اول 

ساختار قانونگذاری اسلام و نقش زمان و مکان در اجتهاد 

1 ـ ساختار قانونگذاری اسلام 

‏برای تبیین نقش زمان و مکان در اجتهاد، لازم است به طور اختصار‏‎ ‎‏به ساختار و شیوۀ قانونگذاری اسلام بپردازیم. مباحثی که ضرورت دارد به طور‏‎ ‎‏اجمال به آن پرداخته شود عبارتند از:‏

(1 ـ 1) مصالح و مفاسد:

‏در شرع مبین اسلام احکام براساس مصالح و مفاسد وضع شده است.‏‎ ‎‏چنانکه امام رضا (ع) در این باره فرموده است: ‏«ان الله تبارک و تعالی لم یبح اکلاً‎ ‎و لا شرباً الا لما فیه المنفعة و الصلاح و لم یحرّم الا ما فیه الضرر و التلف‎ ‎و الفساد»‏.‏‎[1]‎‏ به تعبیر شهید مطهری، قوانین اسلام در عین اینکه آسمانی است‏‎ ‎‏زمینی است، یعنی براساس مصالح و مفاسد بشر است.‏‎[2]‎‏ ‏

(2 ـ 1) عدم خلأ قانونی:

‏در اینکه اسلام احکام تمامی وقایع را بیان کرده و خلأ قانونی وجود ندارد،‏‎ ‎‏میان عالمان اسلامی اختلاف نظر وجود دارد. اکثر عالمان اهل سنت به خاطر‏‎ ‎‏دوری از سنت اهل بیت (ع) قائل به وجود خلأ قانونی و محدودیت نصوص‏‎ ‎‏شده اند و از این رو به اجتهاد به رأی، قیاس و مصالح مرسله و امثال آن‏‎ ‎‏و آورده اند و آنها را حجت می‏‎‎‎‏دانند: ‏«... لو لم تعتبر المصالح المرسله لخلّت‎ ‎الوقایع من الاحکام.»‎[3]‎‏ اگر چه برخی از عالمان اهل سنت مانند ابن قیم و‏‎ ‎‏ابن حزم مدافع کفایت نصوص هستند.‏‎[4]‎

‏دانشمندان شیعه قائل به عدم خلأ قانونی هستند. مرحوم فیض کاشانی‏‎ ‎‏می گوید: «تمام احکام مورد نیاز انسان در کتاب و سنت بیان شده است».‏‎[5]‎‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 270
‏آیت ا... ناصر مکارم شیرازی عقیده دارد که هیچ واقعه ای خالی از احکام‏‎ ‎‏نیست. امام راحل نیز فرمود: «قرآن مجید و سنت شامل دستورات و احکامی‏‎ ‎‏است که بشر برای سعادت و کمال خود احتیاج دارد.»‏‎[6]‎‏ در قرآن‏‎[7]‎‏ و احادیث‏‎[8]‎‏ نیز‏‎ ‎‏به عدم خلأ قانونی اشاره شده است.‏

(3 ـ 1) ویژگیهای قوانین اسلام 

‏الف ـ همگانی بودن قوانین ‏

‏یکی از ویژگیهای قوانین اسلام همگانی و جهان شمولی بودن آن است:‏‎ ‎«و ما ارسلناک الاّ رحمةً للعالمین»‏.‏‎[9]‎‏ امام صادق (ع) دربارۀ قرآن فرمود:‏‎ ‎«لان الله تبارک و تعالی لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فی کل‎ ‎زمان جدید و عند کل قوم غض الی یوم القیامه.»‎[10]‎‏ امام راحل فرمود: «احکام‏‎ ‎‏اسلام محدود به زمان و مکان نیست و تا ابد باقی و لازم الاجرا است».‏‎[11]‎

‏ب ـ هماهنگی با فطرت‏

‏یکی از ویژگیهای قوانین اسلام، هماهنگی آن با فطرت بشر است: ‏«فاقم‎ ‎وجهک للدین حنیفاً فطرة الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک‎ ‎دین القیم ولکن اکثر الناس لا یعلمون».‎[12]‎

‏ج ـ آسمانی بودن‏

‏یکی از ویژگیهای قوانین اسلام این است که قانونگذار آن، خداوند است؛‏‎ ‎‏که به تمام وقایع و حوادث و مقتضیات زمان آگاه است: ‏«ان الله عالم الغیب‎ ‎السموات و الارض و انه علیم بذات الصدور».‎[13]‎‏ و مبلّغ این احکام، پیامبر الهی‏‎ ‎‏است: ‏«و ما علی الرسول الا البلاغ المبین»‏.‏‎[14]‎‏ و مبلغی که جز احکام الهی‏‎ ‎‏چیزی نمی گوید: ‏«و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی»‏.‏‎[15]‎

‏ ‏

(4 ـ 1) خاتمیت قانونگذاری

‏همۀ مسلمانان بر این عقیده اند که اسلام آخرین شریعت و پیامبر اسلام (ص)‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 271
‏آخرین پیامبر است: ‏«ما کان ابا محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله‎ ‎خاتم النبیین»‏.‏‎[16]‎‏ ‏

(5 ـ 1) اقسام احکام الهی

‏دانشمندان اسلامی احکام الهی را به یک اعتبار به دو قسم تقسیم نموده اند:‏‎ ‎‏الف ـ احکام عبادی؛ احکامی هستند که غرض از جعل آنها، پرورش روح‏‎ ‎‏بندگی در نهاد بشر است. این قسم از احکام به حسب تحولات و مقتضیات زمان‏‎ ‎‏قابل تغییر نبوده و همیشه اصل آن ثابت است. استاد محمد ابراهیم جناتی‏‎ ‎‏می نویسد: «در احکام عبادی، عالمان جامعه اسلامی بر این عقیده اند که تا جهان‏‎ ‎‏برپاست احکام پایدار و با تحول و تغییر زمان و مکان و شرایط جامعه اصل آنها‏‎ ‎‏تغییر و تحول پذیر نمی باشد».‏‎[17]‎

‏ب ـ احکام معاملی؛ احکامی هستند که مربوط به نظام زندگی و جامعه‏‎ ‎‏است. این نوع احکام، در اثر تغییر موضوع، قابل تغییرند.‏

‏احکام الهی به یک اعتبار دیگر نیز به دو قسم دیگر تقسیم می‏‎‎‎‏شود:‏

‏الف ـ احکام ثابت؛ آن دسته از احکامی هستند که برای نیازهای ثابت انسان‏‎ ‎‏وضع شده و به حسب شرایط و تحولات جوامع قابل تغییر نیست.‏

‏ب ـ احکام متغیر؛ آن دسته از احکامی هستند که برای احتیاجات غیر ثابت‏‎ ‎‏وضع شده و به حسب احتیاجات و نیازهای جدید و به تناسب شرایط و مقتضیات‏‎ ‎‏زمان قابل تغییرند. شهید مطهری می نویسد: «نیازهای بشر دو گونه است: ثابت‏‎ ‎‏و متغیر. در سیستم قانونگذاری اسلام برای نیازهای ثابت، قانون ثابت‏‎ ‎‏وضع شده و برای نیازهای متغیر، قانون متغیر ...»‏‎[18]‎‏ این قسم از احکام که همان‏‎ ‎‏قوانین اجتماعی اسلام است، به حسب تحولات جوامع و مقتضیات زمان،‏‎ ‎‏تغییر می کند و نقش زمان و مکان در اجتهاد، در این قسم از احکام بیشتر ظهور‏‎ ‎‏پیدا می کند.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 272
‏در این قسمت از بحث بیان دو  نکته ضروری است: الف ـ تغییر احکام‏‎ ‎‏اجتماعی اسلام؛ ساختار قانونگذاری اسلام اقتضا می کند که احکام‏‎ ‎‏اجتماعی اسلام در اثر تغییر موضوعات آن تغییر کند؛ زیرا تحولات جوامع‏‎ ‎‏به حسب شرایط زمانی و مکانی و همین طور نیازهای انسان متفات بوده، از‏‎ ‎‏این رو تطبیق دادن کلیات احکام بر جزئیات آن تفاوت می کند.‏

‏ ‏

2 ـ نقش زمان و مکان در اجتهاد 

‏با توجه به اینکه احکام اسلامی، کلی و جهانشمولی است و از طرفی‏‎ ‎‏قانونگذاری در اسلام خاتمه پیدا کرده است، فقهای هر عصر باید طبق شرایط و‏‎ ‎‏تحولات جوامع احکام را از منابع آن استنباط نموده و کلیات احکام را بر جزئیات‏‎ ‎‏آن تطبیق داده و احکام حوادث و وقایع را بیان کنند. مسلم است که شرایط و‏‎ ‎‏تحولات جوامع در استنباط احکام تأثیر دارد. به قول شهید مطهری، شرایط و‏‎ ‎‏محیطهای گوناگون در افکار فقیه تأثیر دارد و از این روست که فتوای عرب بوی‏‎ ‎‏عرب می دهد و فتوای عجم بوی عجم می دهد.‏‎[19]‎‏ ‏

(1 ـ 2) اقسام اجتهاد 

‏برای اجتهاد اقسام مختلفی بیان شده است که ما به دو قسم آن اشاره می کنیم:‏‎ ‎‏الف ـ اجتهاد به رأی: این قسم از اجتهاد همان اجتهادی است که علمای‏‎ ‎‏اهل سنت به خاطر دوری از سنت اهل بیت (ع)، آن را مطرح کرده اند و سیر‏‎ ‎‏تاریخی آن به صدر اسلام بر می گردد. شهید صدر می نویسد: «از قرن اول تا‏‎ ‎‏قرن پنجم هرگاه کلمۀ اجتهاد بکار می رفته منظور همین اجتهاد (اجتهاد به رأی)‏‎ ‎‏بوده است».‏‎[20]‎‏ شهید مطهری نیز می نویسد: «... کلمۀ اجتهاد تا قرن پنجم به‏‎ ‎‏همین معنای بالخصوص یعنی به معنای قیاس و اجتهاد به رأی استعمال‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏شد ... .»‏‎[21]‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 273
‏ب ـ اجتهاد مصطلح: این قسم از اجتهاد که عنوان «اجتهاد مصطلح» به آن‏‎ ‎‏دادیم همان است که اکثریت فقهای شیعه آن را قبول داشته و سیر تاریخی آن‏‎ ‎‏ ـ بنابر احتمالی ـ به صدر بر می گردد و قوانین نیز آن را تأیید می کند که به دو مورد‏‎ ‎‏اشاره می‏‎‎‎‏شود:‏

‏یک ـ امام علی (ع) هنگامی که قثم بن عباس را به عنوان فرماندار مکه‏‎ ‎‏برگزید به او فرمود: ‏«أفتِ المستفتی و علّم الجاهل»‏؛‏‎[22]‎‏ «استفتا کننده را فتوا ده‏‎ ‎‏و جاهل را تعلیم کن».‏

‏دو ـ امام صادق (ع) به ابان ابن تغلب فرمود:‏ «اجلس فی مسجد المدینه‎ ‎و أفت الناس فانی احب ان یری شیعتی مثلک»‏؛‏‎[23]‎‏ «در مسجد مدینه بنشین‏‎ ‎‏و برای مردم فتوا ده زیرا من دوست دارم مثل تو در میان شیعیانم دیده شوند‏‏ ‏‏.‏‏ ‏‏»‏

‏برخی از نویسندگان در مورد سیر تاریخی اجتهاد مصطلح می نویسند:‏‎ ‎«لاشک فی ان الاجتهاد بالمعنی المصطلح لم یکن موجود فی عصر النبی (ص)‎ ‎و انما حدث هذا الاصطلاح بعد ذلک ...»‏ اجتهاد به رأی در میان فقهای شیعه‏‎ ‎‏جایگاهی ندارد و اجتهاد مصطلح را اکثر فقها قبول داشته و مقصود از نقش زمان‏‎ ‎‏و مکان در اجتهاد، همین اجتهاد مصطلح است که مورد بحث در این مقاله است.‏

(2 ـ 2) ضرورت اجتهاد 

‏جای تردید نیست که دین اسلام به عنوان یک مکتب باید پاسخگوی نیازهای‏‎ ‎‏انسان در دنیا و آخرت باشد. و همین طور نظام اسلامی یک نظام سیاسی و اجتماعی‏‎ ‎‏است و قوانین اسلام نیز در راستای تأمین نیازهای معنوی و مادی بشر تشریع‏‎ ‎‏شده است تا پاسخگوی نیازهای ثابت و متغیر انسان در بستر تاریخ باشد. بی‏‏‎‏‏تردید،‏‎ ‎‏نیازهای انسان در طول تاریخ فرق کرده و در هر زمان، نیازها و حوادث جدید‏‎ ‎‏به وجود می آید که اسلام باید به آنها پاسخ دهد. از طرفی، همان طوری که در‏‎ ‎‏بند چهارم قسمت اول همین گفتار اشاره شد، در سیستم قانونگذاری‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 274
‏اسلام، تشریع احکام و قوانین خاتمه پیدا کرده و احکام به صورت کلی بیان شده‏‎ ‎‏و از سوی دیگر، استنباط احکام از منابع آن، احتیاج به متخصصین این احکام‏‎ ‎‏دارد تا احکام را درست استنباط و استخراج نموده، آنگاه کلیات آن را بر جزئیات‏‎ ‎‏تطبیق دهند؛ و این رسالت امکان پذیر نیست مگر در راستای تفقه و اجتهاد در‏‎ ‎‏دین. از این روست که برخی از فقها، اجتهاد را واجب کفایی دانسته اند:‏

‏آیت الله محمد ابراهیم جناتی در تدوین دیدگاه امام در خصوص حکم‏‎ ‎‏اجتهاد می نویسد: «... نظر امام، وجوب کفایی اجتهاد است».‏‎[24]‎‏ ‏

‏در قرآن نیز به ضرورت اجتهاد اشاره شده است: ‏«فلو لا نفر من کل فرقة‎ ‎منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون . »‎ ‎‏در تفسیر نمونه، ذیل همین آیه آمده است: «شک نیست که منظور از تفقه در‏‎ ‎‏دین، فراگیری همه معارف و احکام اسلام اعم از اصول و فروع است؛ زیرا‏‎ ‎‏در مفهوم تفقه، همۀ این امور جمع است؛ بنابراین، آیه فوق دلیل روشنی است‏‎ ‎‏بر اینکه همواره گروهی از مسلمانان باید به عنوان یک واجب کفایی به تحصیل‏‎ ‎‏علم و دانش در زمینۀ تمام مسائل اسلامی بپردازند.»‏‎[25]‎

‏استاد شهید مطهری می نویسد: «اجتهاد، در دورۀ خاتمیت، وظیفه‏‎ ‎‏بسیار حساس و اساسی بر عهده دارد و از شرایط امکان جدید ماندن اسلام است.‏‎ ‎‏اجتهاد را بحق نیروی محرکۀ اسلام خوانده اند.‏‎[26]‎‏ ابن سینا، فیلسوف‏‎ ‎‏بزرگ اسلامی، با روشن بینی خاص این مسأله را مطرح می کند و می گوید:‏‎ ‎‏کلیات اسلام، ثابت و لایتغیر و محدود است و اما حوادث و مسائل، نامحدود و‏‎ ‎‏متغیر است و هر زمانی مقتضیات خود و مسائل مخصوص خود دارد، به همین‏‎ ‎‏جهت ضرورت دارد در هر زمانی، متخصیص عالم به کلیات اسلامی و عارف‏‎ ‎‏به مسائل و پیشامدهای زمان، عهده‏‏‎‏‏دار اجتهاد و استنباط احکامِ مسائل جدید از‏‎ ‎‏کلیات اسلامی بوده باشند».‏‎[27]‎

‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 275
گفتار دوم

چگونگی تأثیر زمان و مکان در اجتهاد

‏برای تبیین نقش زمان و مکان در اجتهاد، ذکر چند مطلب لازم و ضروری‏‎ ‎‏است:‏

1 ـ مقصود از زمان و مکان 

‏مقصود ما از زمان و مکان، معنای فلسفی آن نیست؛ بلکه مراد، همان‏‎ ‎‏موقعیت تاریخی جامعه و شرایط و تحولات اجتماعی، سیاسی و ... است که‏‎ ‎‏در ظرف زمان و مکان به وقوع می پیوندد. مجتهد باید آنها را خوب درک کرده و‏‎ ‎‏از آن در استنباط احکام بهره گیرد. در روایات نیز به همین معنا اشاره‏‎ ‎‏شده است؛ چنانچه امام صادق (ع) فرمود: ‏«العالم بزمانه لا تهجم علیه‎ ‎اللوابس».‎[28]‎‏ یعنی: آنکه زمان شناس است امور مشتبه او را غافلگیر نمی‏‏‎‏‏کند . »‏‎ ‎‏همچنین علی (ع) فرمود: ‏«اعرف الناس بالزمان من لم یتعجب من احداثه»‏؛‏‎ ‎‏عارف‏‏‎‏‏ترین مردم به زمان، کسی است که از رویدادهای زمان شگفت زده‏‎ ‎‏نمی شود.‏

‏امام خمینی(ره) فرمود: «مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه‏‎ ‎‏داشته باشد؛ بر مردم و جوانان و حتی عوام قابل قبول نیست که مرجع و‏‎ ‎‏مجتهدش بگوید من در مسائل سیاسی اظهارنظر نمی کنم ... .»‏‎[29]‎

‏ ‏

2 ـ رابطه موضوع و حکم 

‏موضوع و حکم دو رکن اساسی در جعل احکام است. موضوع چیزی‏‎ ‎‏است که احکام بر آن بار می‏‎‎‎‏شود و در فعلیت حکم، نقش دارد. مرتبۀ موضوع‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 276
‏پیش از حکم است، حکم همواره به دنبال موضوع پیدا می‏‎‎‎‏شود و هر گونه تأثیر‏‎ ‎‏و تأثر در اصل موضوع و یا در اجزا و شرایط، در چگونگی حکم و شیوه اجرای‏‎ ‎‏آن نیز تأثیر می گذارد. لذا هرگاه موضوع در اثر ویژگیهای درونی و بیرونی و‏‎ ‎‏شرایط و قیود، تغییر پیدا کند، حکم آن تغییر می کند.‏

‏شهید «صدر» در خصوص رابطۀ حکم و موضوع می نویسد: «موضوع‏‎ ‎‏حکم اصطلاحی است اصولی که در دیدگاه ما مجموع چیزهای مؤثر در‏‎ ‎‏فعلی شدن حکم مجعول را در بر می گیرد. رابطۀ موضوع و حکم در برخی از‏‎ ‎‏زوایا مانند علاقه بین سبب و مسبب است مثل آتش و حرارت. همان طور که‏‎ ‎‏ مسبب بر سبب توقف دارد، همچنان حکم بر موضوعش متوقف است؛ زیرا‏‎ ‎‏فعلیت حکم و استمرار  آن مربوط به وجود موضوع است و این است معنای‏‎ ‎‏عبارت اصولیین که می گویند: «فعلیت حکم بستگی به وجود موضوع دارد؛ و‏‎ ‎‏به لحاظ این ارتباط، مرتبۀ حکم از مرتبۀ موضوع متأخر است؛ آنچنان که مسبب‏‎ ‎‏از سبب خود متأخر است».‏‎[30]‎

‏استاد «ناصر مکارم شیرازی» می نویسد: «... باید به این نکته دقیقاً‏‎ ‎‏توجه داشت که تمام احکام و قوانین الهی بر محور موضوعات خود دور می زند‏‎ ‎‏و نسبت «موضوع» و «حکم» شبیه نسبت «علت» به «معلول» است. یعنی‏‎ ‎‏موضوعات به منزلۀ «علت» برای احکام می باشند ...».‏‎[31]‎

‏ ‏

3 ـ موضوع شناسی در تدوین قوانین 

‏موضوع شناسی در تدوین و جعل قوانین جامعه، از اهمیت ویژه برخوردار‏‎ ‎‏است جامعه ای که قانونگذار انسان است، وی هنگام جعل قوانین موضوعات‏‎ ‎‏عرفیۀ ثابت و متغیر را در نظر گرفته و قوانین را به حسب آن موضوعات،‏‎ ‎‏جعل می کند از این روست که تشریع قوانین در چنین جوامع به حسب شرایط و‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 277
‏تحولات و مقتضیات زمان در اثر تغییر موضوعات عرفیۀ غیر ثابت،‏‎ ‎‏تغییر می کند.در جامعه اسلامی، قانونگذار اصلی، که شارع مقدس است به‏‎ ‎‏دو قسم موضوعات توجه کرده است:‏

(1 ـ 3) موضوعات مستنبطه شرعیه 

‏موضوعات مستنبطه شرعی عبارتند از: موضوعاتی که شارع آن را‏‎ ‎‏اختراع کرده، یعنی عناوینی که در لغت دارای معانی بوده اند، شارع با تصرف‏‎ ‎‏در آن معانی، آنها را در مفهوم جدید به کار برده است مثل صلاة که در لغت‏‎ ‎‏به معنای دعا بوده و در شرع به معنای حرکات مخصوص است. و یا صوم که در‏‎ ‎‏لغت به معنای خودداری از هر چیز بوده و در شرع به معنای «امساک از اشیای‏‎ ‎‏مخصوص در وقت خاص» استعمال شده است. و یا مسافر که نزد عرف منوط به‏‎ ‎‏طی مسافت معینی نیست ولی شارع در صدق این عنوان بر شخص (در باب صلاة‏‎ ‎‏و صوم)، مسافت را معین نموده و نیز قصد را شرط دانسته است: «... ‍‏[و من‎ ‎شرایط القصر] قصد المسافر و هی ثمانیة فراسخ ... .»‎[32]‎‏ ‏

(2 ـ 3) موضوعات عرفی 

‏موضوعاتی که شارع در آن تصرف نکرده و معیار شناخت و تعیین مصداق‏‎ ‎‏آن، همان عرف است. پیامبر اسلام (ص) و ائمه (ع) نیز در تعیین بیان مفاهیم و‏‎ ‎‏بیان مصادیق، به عرف رجوع کرده و براساس فهم عرفی به تشریع حکم‏‎ ‎‏می پردازند. این قسم از موضوعات، در سراسر فقه وجود دارد. مثلاً در باب‏‎ ‎‏احیای موات، آنچه شارع بر آن حکم کرده، تملک موات به سبب احیا است:‏‎ ‎«و من احیاها فهی له»‏. برای تشخیص احیا ـ که موضوع است ـ باید به عرف‏‎ ‎‏مراجعه کرد؛ پس آنچه نزد عرف و مردم «احیا» صدق می کند موجب تملک‏‎ ‎‏می گردد. محقق سبزواری می نویسد: ‏«الاحیاء ورد فی شرع مطلقاً من غیر‎ ‎تعیین، فلابد فیه من الرجوع الی العرف؛ فالتعویل فیه علی مایسمی فی العرف‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 278
احیاء ...»‎[33]‎‏ و از طرفی خود «موات» موضوع احیا قرار گرفته و این موات نیز‏‎ ‎‏بستگی به صدق عرفی دارد: ‏«... بحیث یعد مواتاً عرفاً».‎[34]‎‏ ‏

‏صاحب جواهر در الفاظ و مصادیق مربوط به قضا و شهادات نیز عرف را‏‎ ‎‏مرجع تعیین مدعی و منکر قرار داده است: ‏«... و علی کل حال فالمرجع فیها‎ ‎العرف علی حسب غیر هما من الالفاظ التی لم تثبت لها حقیقته شرعیه و لا قرینة‎ ‎علی ارادة معنی مجازی خاص»‏.‏‎[35]‎

‏بر این اساس است که موضوع شناسی در استنباط احکام از اهمیت ویژه‏‎ ‎‏برخوردار است و به همین جهت اختلاف فتاوای فقها، پیش از آنکه از حکم‏‎ ‎‏سرچشمه گیرد، به شیوۀ نگرش بر موضوعات و مقدمات و شرایط آن‏‎ ‎‏باز می گردد.‏

‏شهید مطهری می نویسد: «فقیه و مجتهد کارش استنباط و استخراج احکام‏‎ ‎‏است اما اطلاع و احاطه او به موضوعات ـ و به اصطلاح، طرز جهانبینی ‏‏‎اش‏‏ ـ در‏‎ ‎‏فتواهایش زیاد تأثیر دارد. فقیه باید احاطۀ کامل بر موضوعاتی که بر آن‏‎ ‎‏موضوعات فتوا صادر می کند، داشته باشد».‏‎[36]‎

‏با توجه به مسائل فوق به این نتیجه می رسیم که برای تشخیص موضوعات‏‎ ‎‏شرعی به شرع، و برای تشخیص موضوعات عرفی باید به عرف رجوع کرد.‏

‏ ‏

4 ـ نقش عرف در تشخیص موضوع و لزوم رجوع به آن

‏برای تبیین مطلب، ذکر چند نکته لازم است:‏

(1 ـ 4) مراد ما از عرف

‏بی شک، عرف به حسب فرهنگها، نژادها، جغرافیا و به حسب زمانهای‏‎ ‎‏مختلف، متفاوت است اما آنچه مراد ماست، همان عرف عام است که گاهی از‏‎ ‎‏آن به «عادت» تعبیر می‏‎‎‎‏شود و گاهی به «بنای عقلا». مرحوم نایینی می نویسد:‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 279
«قد یعبر عن الطریق العقلائیه ببیان العرف و المراد منه العرف العام کما یقول ان‎ ‎بناء العرف فی المعاملة الکذائیه علی کذا و لیس بناء العرف شیئاً یقابل الطریقه‎ ‎العقلائیة.»‎[37]‎‏ از بنای عقلا گاهی به عرف تعبیر می‏‎‎‎‏شود و مقصود از بنای عقلا‏‎ ‎‏همان عرف است.‏

‏مرحوم شیخ انصاری می نویسد: ‏«... ان العرف لا حکومة له فی قبال العرف‎ ‎بل العرف مرتبة من مراتب العقل و طور من اطواره».‎[38]‎‏ ‏

(2 ـ 4) رجوع به عرف

‏مقصود از رجوع به عرف فقط در محدودۀ تشخیص موضوعات است نه‏‎ ‎‏تشخیص حکم، بر همین اساس است که عرف به عنوان منبع اجتهاد شناخته‏‎ ‎‏نشده است؛ و معنای رجوع به عرف همین است که موضوعات عرفی را باید از‏‎ ‎‏عرف هر زمان شناسایی نمود. یعنی مجتهد، موضوعات عرفی را از عرف زمان‏‎ ‎‏خود گرفته و احکام مناسب آن را استنباط کند. بر این اساس، موضوعات عرفی‏‎ ‎‏به حسب شرایط و زمان و مکان تغییر می کند، چون فهم عرفی از موضوعات‏‎ ‎‏متفاوت است. در این جا لازم است به دو قسم از موضوعات و مفاهیم عرفی‏‎ ‎‏اشاره شود:‏

‏الف) مفاهیم عرفی ثابت در همه زمانها؛ مفاهیم عرفی که به عرف عام‏‎ ‎‏مربوط می‏‎‎‎‏شود و گفتار و رفتار مردم در تمامی اعصار، تفسیری یکسان از آن‏‎ ‎‏بیان می کند و با گذشت زمان و روزگار و با تفاوت فرهنگ و زبان تغییری در آن‏‎ ‎‏حاصل نمی‏‏‎‏‏شود، مانند مفهوم عدالت.‏

‏ب) مفاهیم و مصادیقی که تغییر و تحول در متن آن جای دارد و تعیین و‏‎ ‎‏مصداق آن به مردم هر عصر واگذار شده است؛ زمان و مکان در تحول موضوع‏‎ ‎‏تأثیر می گذارد و فهم عرفی را در مکانها و زمانهای گوناگون متفاوت می سازد.‏‎ ‎‏بسیاری از احکام سیاسی و اجتماعی اسلام داخل در این مقوله است.‏

‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 280
(3 ـ 4) عرف عصر 

‏مقصود از عصر عرف، همان عصر استنباط احکام است. اگر چه ممکن‏‎ ‎‏است برخی از مفاهیم و موضوعات عرفی در تمامی اعصار معنای واحد‏‎ ‎‏داشته باشد، اما اکثر موضوعات تغییر می کند و این به سبب آن است که عرف هر‏‎ ‎‏عصری متفاوت است. مثلاً اگر خرید و فروش خون در یک مقطع زمانی حرام‏‎ ‎‏است، به خاطر آن است که عرف آن زمان، مالیت و منفعت عقلائی را بر آن‏‎ ‎‏مترتب نمی دانسته اما امروزه با پیشرفت علوم و فنون استفاده از خون که حیات‏‎ ‎‏انسانها به آن بستگی دارد و منافع آن بر کسی پوشیده نیست، بلامانع است و‏‎ ‎‏حرمت خرید و فروش از آن برداشته شده است.‏

‏ ‏

5 ـ چگونگی تأثیر زمان و مکان در اجتهاد 

‏با توجه به مطالبی که در خصوص ساختار و سیستم قانونگذاری اسلام ـ که‏‎ ‎‏در فصل اول و دوم بدان اشارت رفت ـ معنای دقیق تأثیر زمان و مکان‏‎ ‎‏روشن می‏‎‎‎‏شود: تأثیر زمان و مکان در اجتهاد در راستای تغییر موضوعات احکام‏‎ ‎‏اجتماعی اسلام است. یعنی اگر در اثر شرایط، مقتضیات زمان و مکان و‏‎ ‎‏تحولات جوامع، تغییراتی در موضوعات احکام به وجود آمد و موضوعات‏‎ ‎‏به واسطه ویژگیهای درونی و بیرونی، شرایط و قیود عوض شد احکام آن قهراً‏‎ ‎‏عوض می‏‎‎‎‏شود؛ زیرا رابطۀ میان موضوع و حکم رابطه سبب و مسبب است که‏‎ ‎‏با رفتن سبب، مسبب نیز از بین می‏‎‎‎‏رود. و یا رابطه شبه علت و معلول است‏‎ ‎‏باز هم با رفتن علت، معلول از بین می‏‎‎‎‏رود. این همان مطلبی است که‏‎ ‎‏امام راحل (ره) به آن اشاره کرده است: «... زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده‏‎ ‎‏در اجتهادند. مسأله ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مسأله‏‎ ‎‏در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 281
‏پیدا کند بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، همان‏‎ ‎‏موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرق نکرده است واقعاً موضوع جدیدی‏‎ ‎‏شده است که قهراً حکم جدیدی می طلبد».‏

‏همان طور که ملاحظه می‏‎‎‎‏شود، امام (ره) نقش زمان و مکان در اجتهاد را‏‎ ‎‏به حسب تغییر موضوعات احکام مطرح کرده است. تغییر موضوع گاهی درونی‏‎ ‎‏است مانند اینکه سگی در نمکزار استحاله یابد و یا آب نجس، به بخار تبدیل شود‏‎ ‎‏و یا شراب سرکه گردد. گاهی تغییر موضوع بیرونی است که به حسب شرایط‏‎ ‎‏زمان و قضاوت عرف، عوض می‏‎‎‎‏شود مثل اینکه خرید و فروش چیزی در‏‎ ‎‏یک مقطع زمانی به خاطر نداشتن منفعت محلله و عقلایی، حرام است ولکن‏‎ ‎‏در مقطع زمانی دیگر به لحاظ داشتن منفعت عقلایی و شرعی، خرید و فروش آن‏‎ ‎‏جایز است، مانند خون. همچنین، گاهی موضوع به سبب مصالح اجتماعی و‏‎ ‎‏اختیارات حکومتی و ... عوض می‏‎‎‎‏شود.‏

‏توضیح بیشتر این مطلب در مباحث «مکاتب فقهی» پیرامون تأثیر زمان و‏‎ ‎‏مکان در اجتهاد و قلمرو تأثیر زمان و مکان در اجتهاد، خواهد آمد. ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 282
گفتار سوم 

مکاتب فقهی در مورد تأثیر زمان و مکان در اجتهاد 

‏دربارۀ  تأثیر زمان  و مکان در اجتهاد و تغییر و تعمیم و تخصیص موضوع‏‎ ‎‏احکام (در احکام غیرثابت) سه مکتب فقهی و اجتهادی وجود دارد:‏

‏ ‏

1 ـ اجتهاد و فقه سنتی محض

‏طرفداران این تفکر فقهی عقیده دارند که هیچگونه تغییر و تحول در موضوع‏‎ ‎‏احکام، جایز نیست و فقط باید به ظاهر آیات و روایات تمسک نمود و برای عقل‏‎ ‎‏ ـ در استنباط و استخراج احکام ـ نه تنها جایگاهی نیست بلکه تمسک به آن گناه‏‎ ‎‏محسوب می‏‎‎‎‏شود؛ و قاعدۀ ملازمه عقلی باید به دست فراموشی سپرده شود.‏‎ ‎‏این اندیشه فقهی همان مکتب فقهی است که اخباریین مطرح نموده اند که‏‎ ‎‏در رأس این گروه، محمد امین استرآبادی قرار دارد. نتیجۀ این مکتب فقهی،‏‎ ‎‏همانا انزوای اسلام و فقه اسلامی است که در نتیجه، فقه اسلامی بالندگی و‏‎ ‎‏پویایی خود را از دست خواهد داد و گویا اسلام در قبال تحولات جامعه و‏‎ ‎‏مقتضیات زمان و مسائل مستحدثه بی تفاوت است؛ و بر این مبنای فقهی، زمان و‏‎ ‎‏مکان در اجتهاد نقش ندارد. ‏

‏امام راحل (ره) با توجه به همۀ جوانب این تفکر فقهی، در جواب یکی از‏‎ ‎‏فضلای قم نوشته است: «... و رهان در سبق و رمایه مختص است به‏‎ ‎‏تیر و کمان و اسب دوانی و امثال آن که در جنگهای سابق، به کار گرفته‏‎ ‎‏می‏‎‎‎‏شده است و امروز هم در همان موارد است ... آن گونه که جناب عالی از‏‎ ‎‏اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید به کلی باید از بین برود و مردم‏‎ ‎‏کوخ نشین بوده و یا برای همیشه در صحراها زندگی نمایند». و سپس دربارۀ‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 283
‏حلّیت انفال بر شیعیان می نویسد: «... انفال که بر شیعیان حلال شده است‏‎ ‎‏امروز هم شیعیان می توانند بدون هیچ مانعی با ماشینهای کذایی جنگلها را از بین‏‎ ‎‏ببرند و آنچه که باعث سلامت محیط زیست است را نابود کنند! و جان میلیونها‏‎ ‎‏انسان را به خطر بیندازند و هیچ کس حق نداشته باشد مانع آنها باشد!»‏‎[39]‎‏ ‏

‏آیا واقعاً در این عصر که وسائل دفاعی شکل و صورتی خاص، و پیچیده‏‎ ‎‏به خود گرفته باز هم می توان به ادله ای چون: ‏«لاسبق الا فی نصل او خفّ‎ ‎او حافر»‎[40]‎‏ تمسک جست و به عدم رهان در موارد مستحدث قائل شد؟!. آیا‏‎ ‎‏واقعاً می توان به ادلۀ حلیت انفال برای شیعیان تمسک نمود و گفت، کسی حق‏‎ ‎‏ندارد مانع آنها شود، اگر چه مصالح اجتماعی و اقتصادی و سیاسی‏‎ ‎‏جامعه اسلامی به خطر بیفتد؟!‏

‏شهید مطهری در خصوص نقد دیدگاه اخباریین نمونه ای را نقل می کند و‏‎ ‎‏می نویسد:«ایضاً معروف است که بعضی اخباریها دستور می‏‎‎‎‏دادند که به کفن‏‎ ‎‏میت شهادتین بنویسند، آن هم به این صورت بنویسند: اسماعیل یشهد ان لا اله‏‎ ‎‏الا الله، یعنی اسماعیل شهادت می دهد به وحدانیت خدا، حالا چرا شهادت را‏‎ ‎‏به نام اسماعیل بنویسد، زیرا در حدیث وارد شده که حضرت صادق (ع) در کفن‏‎ ‎‏فرزندشان اسماعیل باین عبارت نوشته بودند، دیگر فکر نمی کردند که در کفن‏‎ ‎‏اسماعیل این طور می نوشتند چون اسم  او اسماعیل بود حالا که مثلاً‏‎ ‎‏حسن قلی بک مرده چرا اسم خود شرا ننویسم و اسم دیگری را بنویسیم،‏‎ ‎‏اخباریین می گفتند این دیگر اجتهاد و اعمال نظر و اتکاء به عقل است ما اهل تعبد‏‎ ‎‏و تسلیم قال الباقر و قال الصادق می باشیم، از پیش خود دخالت نمی کنیم».‏‎[41]‎‏ ‏

‏طرفداران مکتب فقهی سنتی محض در قبال این دو حدیث از امام رضا و‏‎ ‎‏امام صادق علیه السّلام  که فرمودند: ‏«علینا القاء الاصول و علیکم التفریع»‎[42]‎‎ ‎«انما علینا ان نلقی الیکم الاصول و علیکم ان تفرعوا»‎[43]‎‏ چه دیدگاهی دارند؟‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 284
‏بی شک تمسک و تعبد به ظاهر آیات و روایات ائمه (ع) یکی از افتخارات‏‎ ‎‏فقیه شیعه است و سنتی بودن او نیز در همین است، امّا نه به صورت جمود‏‎ ‎‏فکری که موجب متهم شدن اسلام به عدم پاسخگویی به نیازهای جامعه و عدم‏‎ ‎‏هماهنگی آن با مقتضیات زمان، شود. فقه شیعه باید بالندگی و پویایی خود را‏‎ ‎‏حفظ کند و این حاصل نمی شود مگر در راستای دخالت دادن حکم عقل‏‎ ‎‏در استنباط احکام و توجه به دو عنصر زمان و مکان.‏

‏ ‏

2 ـ اجتهاد و فقه سنتی پویا 

‏این مکتب فقهی و اجتهادی همان مکتب فقهی است که اکثریت فقهای‏‎ ‎‏شیعه آن را مطرح نموده اند و سیر تاریخی آن به پیدایش فقه شیعه بر می گردد و‏‎ ‎‏غنی ترین فقه دنیاست. امام راحل فرمود: «فقه شیعه غنی ترین فقه و قانون در‏‎ ‎‏دنیا است. قانونی است که با زحمات علمای شیعه توضیح و تفریع شده است و‏‎ ‎‏چنین فقهی در دنیا نه در میان مسلمین و نه در بین غیر مسلمان وجود ندارد. و این‏‎ ‎‏با زحمات طاقت فرسای علمای شیعه درست شده است و از اول که زمان پیغمبر (ص)‏‎ ‎‏و دنبالش زمان ائمه (ع) این علمای شیعه بودند که دور ائمه (ع) جمع می‏‎‎‎‏شدند و‏‎ ‎‏احکام را از آنها اخذ می کردند و در  اصولی که 400 کتاب بوده (اصول اربعمائة)‏‎ ‎‏و سائر کتب، تدوین شده است.»‏‎[44]‎‏ ‏

‏این مکتب فقهی و اجتهادی همان مکتب فقهی است که پرچمدار آن‏‎ ‎‏در عصر ما، امام راحل بود که ما در صدد تبیین آن هستیم. ایشان دربارۀ فقه سنتی‏‎ ‎‏پویا و تأثیر زمان و مکان در اجتهاد فرمود: «در مورد روش تحصیل و تحقیق‏‎ ‎‏در حوزه ها این جانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن‏‎ ‎‏را جایز نمی دانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدان معنا نیست‏‎ ‎‏که فقه اسلام پویا نیست. زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند؛‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 285
‏مسأله ای که قدیم دارای حکم بوده است به ظاهر همان مسأله در روابط حاکم‏‎ ‎‏بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند بدان‏‎ ‎‏معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول‏‎ ‎‏که از نظر ظاهر با قدیم فرق نکرده است واقعاً موضوع جدید شده است که قهراً‏‎ ‎‏حکم جدیدی می طلبد».‏

‏این اندیشه و تفکر فقهی امام (ره)، بر مسائل زیر استوار است:‏

(1 ـ 2) عدم خلأ قانونی در اسلام 

‏نقش زمان و مکان در اجتهاد، بدان معنا نیست که در ساختار و سیستم‏‎ ‎‏قانونگذاری اسلام و فقه شیعه، خلأ قانونی وجود دارد؛ به دلیل اینکه ایشان‏‎ ‎‏عقیده دارد تمام احکام الهی توسط ایات و روایات بیان شده است چنانچه آن‏‎ ‎‏حضرت فرمود: «هیچ موضوع حیاتی نیست که اسلام تکلیفی برای آن مقرر و‏‎ ‎‏حکمی دربارۀ آن نداده باشد». و : «... قرآن مجید و سنت، شامل همه‏‎ ‎‏دستورات و احکامی است که بشر برای سعادت و کمال خود احتیاج دارد». و از‏‎ ‎‏طرفی دیگر، ایشان قانونگذاری را مخصوص شارع مقدس می‏‎‎‎‏داند، چنانچه‏‎ ‎‏ایشان فرمود: «شارع مقدس یگانه قدرت مقننه است؛ هیچ کسی حق‏‎ ‎‏قانونگذاری ندارد ...». امام راحل با نقص فقه شیعه مخالف است چنانچه‏‎ ‎‏ایشان فرمود که فقه شیعه غنی ترین فقه در دنیا است.‏

(2 ـ 2) احکام مسائل مستحدثه 

‏وجود مسائل مستحدث در هر زمان، به این معنا نیست که این حوادث در‏‎ ‎‏اسلام احکام و قوانینی ندارد؛ زیرا همان طور که پیش از این بیان شد، هیچ‏‎ ‎‏حادثه ای بدون قانون نیست؛ بلکه تمام این حوادث تحت کلیات و اصول‏‎ ‎‏احکام اسلامی قرار دارند. وظیفه فقیه و مجتهد است که با شناخت دقیق از‏‎ ‎‏دو عنصر زمان و مکان در اجتهاد، احکام کلی را بر جزئیات تطبیق داده و فروع را‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 286
‏بر اصول بگرداند؛ چنانچه امام رضا و امام صادق ـ علیهما السلام ـ فرمودند:‏‎ ‎«علینا القاء الاصول و علیکم التفریع»‎[45]‎‏ و ‏«انما علینا ان نلقی الیکم الاصول‎ ‎و علیکم ان نفرعوا».‎[46]‎‏ ‏

‏شهید مطهری در تفسیر توقیع امام عصر (ع) که فرمود: ‏«اما الحوادث‎ ‎الواقعه فارجعوا الی رواة احادیثنا»‎[47]‎‏ می نویسد: «حوادث واقعه همان مسائل‏‎ ‎‏جدیدی است که دوره به دوره و قرن به قرن و سال به سال پیش می آید ... و فقها‏‎ ‎‏در مقام جوابگویی بر آمده اند ...».‏‎[48]‎

(3 ـ 2) عدم حجیت اجتهاد به رأی و تصویب 

‏اندیشه و تفکر فقهی امام راحل در خصوص نقش زمان و مکان در اجتهاد‏‎ ‎‏بدین معنا نیست که ایشان مانند عالمان اهل سنت قائل به تصویب باشد و یا اجتهاد‏‎ ‎‏به رأی را حجت بداند، به دلیل اینکه تصویب در جایی است که خلأ قانونی باشد‏‎ ‎‏و حال آنکه از نظر فقهای شیعه، خلأ قانونی وجود ندارد. و همین طور اجتهاد‏‎ ‎‏به رأی معمولاً در جایی است که خلأ قانونی باشد تا «اجتهادی به رأی» ظهور‏‎ ‎‏و نقش بیشتری پیدا کند. استاد شهید مطهری می نویسد: «اجتهادی که از نظر ما‏‎ ‎‏(شیعه) ممنوع است به معنای تقنین و تشریع قانون است، یعنی مجتهد حکمی را‏‎ ‎‏که در کتاب و سنت نیست با فکر خودش و رأی خودش وضع کند و این را‏‎ ‎‏در اصطلاح «اجتهادی به رأی» می گویند و این اجتهاد از نظر شیعه ممنوع است‏‎ ‎‏ولی اهل سنت آن را جایز می‏‎‎‎‏دانند ... .»‏‎[49]‎‏ ‏

(4 ـ 2) منابع اجتهاد 

‏معنای نقش زمان و مکان در اجتهاد آن نیست که دو عنصر زمان و مکان‏‎ ‎‏به عنوان یکی از منابع اجتهاد تلقی شوند؛ زیرا در فقه سنتی و اجتهاد جواهری که‏‎ ‎‏امام (ره) قائل به آن هستند و از مشایخ سلف به ارث رسیده، عناصر زمان و مکان‏‎ ‎‏به عنوان منبع اجتهاد شناخته نشده است.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 287
‏استاد محمد ابراهیم جناتی می نویسد: «امام راحل همانند مجتهدان دیگر‏‎ ‎‏امامیه، منابع اجتهاد را در کتاب و سنت و اجماع و عقل می‏‎‎‎‏دانست و در این‏‎ ‎‏جهت با دیگر مجتهدان امامیه فرق و تفاوت نداشت و نیز مانند عالمان پیش از‏‎ ‎‏خود منابع ظنی مانند استحسان، مصالح مرسله ... را نپذیرفت.»‏‎[50]‎‏ ‏

(5 ـ 2) نقش عقل در استنباط احکام 

‏براساس این تفکر فقهی امام، عقل در استنباط احکام و کشف ملاکهای‏‎ ‎‏احکام نقش عمده دارد. از این رو به عنوان یک منبع اجتهادی مطرح شده است.‏‎ ‎‏البته براساس این اندیشه، عقل نه آن جایگاه را دارد که عالمان اهل سنت قائل‏‎ ‎‏هستند که سر از اجتهاد به رأی در می آورد و نه آن اندازه بی تأثیر است که‏‎ ‎‏اخباریین پیروی از آن را گناه می‏‎‎‎‏دانند.‏

(6 ـ 2) نقش عرف در تشخیص موضوعات عرفی

‏همان گونه که قبلاً بیان شد، نقش عرف در تشخیص موضوعات عرفی بس‏‎ ‎‏عمده و کارساز است؛ گرچه عرف به عنوان یک منبع اجتهادی مطرح نیست.‏‎ ‎‏فتوای امام راحل در مورد شطرنج براساس تشخیص عرفی است.‏

(7 ـ 2) تغییر احکام اجتماعی اسلام در اثر تغییر موضوع 

‏در پیش بیان شد که رابطۀ حکم و موضوع، یا رابطۀ سبب و مسبب است و یا‏‎ ‎‏شبه علت و معلول. بی شک هر گونه تغییر و تحول در موضوع، در حکم اثر‏‎ ‎‏می گذارد. به بیان دیگر، اگر موضوع عوض شد به تبع آن حکم قهراً‏‎ ‎‏عوض می‏‎‎‎‏شود. پرسش مهمی که در اینجا مطرح است، این است که آیا میان‏‎ ‎‏نقش زمان و مکان در اجتهاد، با حدیث معروف:‏ حلال محمد (ص) حلال الی‎ ‎یوم القیامة و حرام محمد (ص) حرام الی یوم القیامه‏ چه رابطه وجود دارد؟ آیا این‏‎ ‎‏مبنای فقهی موجب آن نیست که حلال خدا حرام، و حرام خدا، حلال گردد؟.‏‎ ‎‏در جواب باید گفت که، این تفکر فقهی، نه فقط با حدیث فوق الذکر منافات‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 288
‏ندارد، بلکه هماهنگ است. تأثیر زمان و مکان در اجتهاد، به معنای تغییر‏‎ ‎‏ماهیت احکام الهی نیست؛ احکام الهی همیشه ثابت بوده و هیچگاه تغییر‏‎ ‎‏نخواهد کرد، این موضوع است که در اثر تغییر شرایط، قیود، و ویژگیهای‏‎ ‎‏درونی و بیرونی، تغییر می یابد؛ آنگاه به خاطر تناسب حکم و موضوع، قهراً‏‎ ‎‏حکم عوض می‏‎‎‎‏شود. امام راحل شناخت دقیق از حدیث فوق الذکر و رابطه‏‎ ‎‏حکم و موضوع چنین می فرماید: «زمان و مکان، دو عنصر تعیین کننده‏‎ ‎‏در اجتهادند: مسأله ای که قدیم دارای حکمی بوده به ظاهر همان مسأله در روابط‏‎ ‎‏حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند‏‎ ‎‏بدان معنا که شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع‏‎ ‎‏اول که از نظر ظاهر با قدیم فرق نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است‏‎ ‎‏که قهراً حکم جدیدی می طلبد».‏

‏استاد «مکارم شیرازی» می نویسد: «... معنای دیگر (در مورد نقش زمان و‏‎ ‎‏مکان در اجتهاد) که صحیح و قابل قبول است و بیشتر بار این مسأله بر آن‏‎ ‎‏قرار دارد این است که احکام الهی با قیود و شرایطی بر موضوعات خاص استوار‏‎ ‎‏است و هرگاه آن شرایط و قیود و ویژگیها تغییر نیابد حکم الهی نیز تا ابد تغییر‏‎ ‎‏نخواهد کرد و مفهوم ‏«حلال محمد (ص) حلال الی یوم القیامة و حرامه حرام الی‎ ‎یوم القیامة»‏ نیز همین است. اما اگر در قیود موضوع بر اثر گذشت زمان و تغییر‏‎ ‎‏مکان دگرگونی حاصل شد، چه بسا حکم نیز دگرگون خواهد شد.‏

‏«... باید به این نکته دقیقاً توجه داشت که تمام احکام الهی بر محور‏‎ ‎‏موضوعات خود دور می زند و نسبت «موضوع» و «حکم» شبیه به نسبت «علت»‏‎ ‎‏و «معلول» است یعنی موضوعات به منزلۀ علت برای احکام است ... به هر حال‏‎ ‎‏لازمۀ این سخن آن است که اگر موضوع دگرگون شد احکام نیز به دنبال آن‏‎ ‎‏دگرگون می‏‎‎‎‏شود ... مثلاً خرید و فروش یک قالب یخ در تابستان کاملاً منطقی‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 289
‏است و گاهی بر اثر شدت گرما و افزایش تقاضا به مبلغ زیادی معامله می‏‎‎‎‏شود‏‎ ‎‏ولی در زمستان ... آن قالب یخ بسا کاملاً بی ارزش باشد و معامله آن باطل است‏‎ ‎‏(این همان معنای تأثیر زمان و مکان در اجتهاد است که یک زمان خرید و فروش‏‎ ‎‏یک قالب یخ کاملاً صحیح بود و در زمان دیگر کاملاً باطل است.) ... این مثالها‏‎ ‎‏می رساند که همه جا حکم بر محور موضوع دور می زند؛ بنابراین اگر موضوع‏‎ ‎‏با تمام خصوصیات و ویژگیهایش ثابت ماند حکم الهی نیز تغییر نخواهد کرد ولی‏‎ ‎‏با دگرگون شدن اصل موضوع یا خصوصیات و قیود و ویژگیهای آن، احکام‏‎ ‎‏تغییر می یابد».‏‎[51]‎‏  ‏

(8 ـ 2) عدم آسیب پذیری احکام در قبال تحولات 

‏معنای نقش زمان و مکان در اجتهاد آن نیست که فقیه تابع هر گونه شرایط و‏‎ ‎‏اوضاع قرار گیرد و احکام و فقه اسلامی را تسلیم تحولات و رویدادهای‏‎ ‎‏جامعه کند؛ بلکه بر فقیه است که رویدادها و تحولات را در مسیر‏‎ ‎‏احکام اسلامی قرار داده و با قوانین اسلام تطبیق دهد.‏

‏استاد «مکارم شیرازی» در این باره می نویسد: «... توضیح اینکه، این‏‎ ‎‏سخن (تأثیر زمان و مکان در اجتهاد) دارای سه معناست که یکی باطل و دو معنا‏‎ ‎‏صحیح است:‏

‏1 ـ مفهوم کاملاً عوامانه ـ که قطعاً فقیهی از فقهای ما به آن قائل نیست ـ مبنی‏‎ ‎‏بر اینکه فقیه باید تابع شرایط مکان و زمان باشد و توجه به اوضاع روز کند و خود‏‎ ‎‏را با هر کاری که در میان مردم رایج شده تطبیق دهد! به عنوان مثال، اگر‏‎ ‎‏در بازار رباخواری رایج شد مجتهد برای آن کلاه شرعی بسازد و به راههای‏‎ ‎‏توجیه آن بیندیشد، فردا که قمار شایع شد راههایی برای جواز آن بیابد ...‏‎ ‎‏خلاصه فقیه دنبال رو مفاسد زمان و مکان باشد و همۀ آن را تجویز نماید. و یا با‏‎ ‎‏ساز آن هماهنگ و همساز شود! این، پندار فاسدی است که احدی به آن قائل‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 290
‏نیست؛ بلکه نقش اصلی فقیه، رویارویی با انحرافات و کجرویها و دفاع از‏‎ ‎‏قوانین اسلامی در برابر هجوم مذاهب و مکتبهای فاسد و تلاش و فشار‏‎ ‎‏هوسبازان و هوسرانان، است».‏‎[52]‎

‏استاد «محمد ابراهیم جناتی» در تبیین تفکر فقهی امام راحل می نویسد:‏‎ ‎‏«... نتیجه نظر امام در قانون تحول (اجتهاد)، خاضع شدن رویدادهای زندگی‏‎ ‎‏در مقابل فقه اجتهادی است زیرا او قانون تحول اجتهاد را با تحول زمان‏‎ ‎‏پذیرفته است نه قانون تحول احکام را به تحول زمان و مکان و شرایط آن».‏‎[53]‎

(9 ـ 2) پاسخگویی فقه اسلامی در برابر رویدادها

‏یکی از ثمرات بسیار مهم مبنای فقهی نقش زمان و مکان در اجتهاد، همانا‏‎ ‎‏پاسخگویی فقه اسلامی در برابر رویدادها و حوادث جدید است. فقه یک علم‏‎ ‎‏واقعی است و علم واقعی آن است که نتیجه آن در جهت پاسخگویی به نیازهای‏‎ ‎‏معنوی و مادی انسانها به کار آید. فقه زمانی یک علم واقعی است که در زندگی‏‎ ‎‏مردم هم عصر حضور فعال داشته باشد و برای هر رخدادی که در حیطۀ‏‎ ‎‏موضوعات فقهی ظهور می یابد، پاسخی در خور و متقن داشته باشد. فقه ما‏‎ ‎‏به لحاظ مواد و منابع، غنی ترین فقه دنیاست؛ و معنای نقش زمان و مکان‏‎ ‎‏در اجتهاد، آن است که فقیه هر عصر با استفاده از دو عنصر زمان و مکان،‏‎ ‎‏در قبال رویدادها و تحولات اظهار عجز نمی کند و به حسب شرایط زمان،‏‎ ‎‏احکام مناسب را از منابع غنی آن استنباط نموده و در تمام صحنه های موضوعات‏‎ ‎‏فقهی حضور دارد و فقه اسلامی بالندگی و پویایی اش را همیشه حفظ می کند.‏

‏ ‏

3 ـ اجتهاد و فقه پویای محض

‏برخی از ـ به اصطلاح ـ روشنفکران غربزده به بهانۀ اینکه اسلام دینی است‏‎ ‎‏مطابق با مقتضیات زمان، و از طرفی دو عنصر زمان و مکان در اجتهاد مؤثرند،‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 291
‏قابل به فقه و اجتهاد پویای محض شدند، که می توان مبانی این تفکر را چنین‏‎ ‎‏خلاصه کرد:‏

‏(1 ـ 3) فقه و اجتهاد سنتی دارای نارسایی است، از این رو پاسخگوی‏‎ ‎‏نیازهای جوامع در هر عصر و مکان نیست.‏

‏(2 ـ 3) احکام اسلام را باید به حسب مقتضیات و شرایط زمان و مکان‏‎ ‎‏تفسیر کرد و تغییر داد. یعنی احکام اسلام را با مقتضیات زمان تطبیق داد نه‏‎ ‎‏مقتضیات زمان را با احکام اسلام.‏

‏با توجه به مطالبی که پیرامون مکتب فقهی قسم دوم بیان شد، بطلان و اثر‏‎ ‎‏مخرب این تفکر نیز روشن شد. زیرا فقه شیعه ـ به قول امام (ره) ـ غنی ترین فقه‏‎ ‎‏دنیا بوده و نقص ندارد. و همان فقه سنتی و اجتهاد جواهری پاسخگوی نیاز‏‎ ‎‏جوامع در هر عصر و مکانی هست؛ دلیل آن نیز همین است که فقهای شیعه‏‎ ‎‏در قبال مقتضیات زمان و تحولات جوامع در مقام پاسخگویی، اظهار عجز‏‎ ‎‏نکرده اند.‏

‏معنای نقش زمان و مکان در اجتهاد آن نیست که احکام اسلام در قبال‏‎ ‎‏رویدادها و تحولات خاضع شود و فقیه، احکام اسلام را با مقتضیات زمان‏‎ ‎‏تطبیق دهد؛ بلکه وظیفه فقیه خاضع ساختن رویدادها و تحولات در قبال احکام‏‎ ‎‏است و تطبیق دادن مقتضیات زمان بر احکام است نه تغییر دادن احکام الهی.‏‎ ‎‏امام راحل موضع سخت و قاطعانه ای در قبال این تفکر داشته اند. و احدی از‏‎ ‎‏فقهای شیعه این تفکر را قبول ندارند.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 292
گفتار چهارم 

قلمرو تأثیر زمان و مکان در اجتهاد 

‏برای تبیین نقش زمان و مکان در اجتهاد و تغییر حکم در اثر تغییر موضوع و‏‎ ‎‏قلمرو آن، بحث را در سه محور ذیل ادامه دهیم:‏

‏ ‏

1 ـ تأثیر زمان و مکان در موضوعات:

(1 ـ 1) روابط سیاسی اجتماعی 

‏از نظر اسلام، برقراری روابط سیاسی و اجتماعی با سایر کشورها را‏‎ ‎‏می توان در مسائل و شرایط زیر خلاصه کرد:‏

‏الف ـ عدم تسلط اجانب: ‏«ولن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً».‎[54]‎‎ ‎‏ب ـ عدم وابستگی و تجاوز و اهانت به مسلمین، و احترام متقابل:‏‎ ‎«ولاترکنوا الی الذین ظلمو فتمسک النار»‏.‏‎[55]‎‏ حال اگر این شرایط و قیود‏‎ ‎‏محقق شد، برقراری روابط سیاسی اجتماعی جایز است. قرآن می فرماید:‏‎ ‎«و لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجکم من دیارکم ان‎ ‎تبروّهم و تقسطو الیهم ان الله یحب المقسطین»‎[56]‎؛‏ «خداوند شما را نهی نمی‏‏‎‏‏کند‏‎ ‎‏از کسانی که در دین سر ستیز نداشته و از خانه‏‏‎‏‏هاتان آواره نکرده‏‏‎‏‏اند از اینکه به‏‎ ‎‏نیکی و عدالت رفتار نمایید، همانا خداوند دادگران را دوست دارد».‏

‏حال اگر شرایط فوق و قیود مذکور تغییر پیدا کرد، برقراری روابط جایز‏‎ ‎‏نیست؛ زیرا به سبب آنکه موضوع حکم عوض شده است، قهراً حکم آن نیز‏‎ ‎‏عوض می‏‎‎‎‏شود. مبنای فقهی امام راحل (ره) نیز بر همین اساس است. ‏

‏امام راحل به دو نکتۀ قابل توجه اشاره نموده است: الف: با تغییر موضوع،‏‎ ‎‏قهراً حکم آن نیز عوض می‏‎‎‎‏شود. ب: شناخت دقیق فقیه از اوضاع سیاسی،‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 293
‏اجتماعی و اقتصادی جامعه، در اجتهاد کاملاً نقش دارد. فتوای مرحوم شیرازی‏‎ ‎‏در خصوص تحریم تنباکو در راستای همین تفکر فقهی و سیاسی است.‏

(2 ـ 1) احکام دفاعی

‏هدف از تشریع احکام دفاعی اسلام، همانا نیرومندی و پاسداری از اسلام،‏‎ ‎‏مسلمین و نظام اسلامی در قبال تجاوز و سلطه طلبی دشمنان است. از این رو‏‎ ‎‏بر مسلمانان است که به وسایل و ابزار نظامی و دفاعی مناسب شرایط زمان،‏‎ ‎‏مجهز شوند؛ تا این هدف تحقق پیدا کند. در قرآن راجع به تقویت بنیه دفاعی‏‎ ‎‏آمده است: ‏«واعدوّا لهم ما استطعتم من قوّة و من رباط الخیل ترهبون به عدوّالله‎ ‎و عدوّکم».‎[57]‎‏  ‏

‏مرحوم محقق حلی در مورد فایدۀ سبق و رمایه که از فنون نظامی به حساب‏‎ ‎‏می آمد فرموده است: ‏«فائدتها بعث العزم علی الاستعداد للقتال و الهدایة‎ ‎لممارسة النضال و هی معاملة صحیحة ...»‏.‏‎[58]‎

‏با توجه به فلسفه تشریع احکام دفاعی اسلام و با توجه به این نکته که امروزه‏‎ ‎‏وسایل دفاعی شکل و صورت خاص و پیچیده ای به خود گرفته، آیا می توان‏‎ ‎‏به ادله ای همچون: ‏«لاسبق الا فی نصل او خفّ»‎[59]‎‏ تمسک نموده قائل به عدم‏‎ ‎‏مشروعیت رهان در موارد مستحدثه شد و تمام سعی و کوشش را مصروف‏‎ ‎‏مسابقه در خصوص آن موارد دانست و آیا اصلاً می توان گفت که موارد مذکور‏‎ ‎‏موضوعیت دارد؟!‏

‏شهید مطهری می نویسد: «... حالا این جا یک وقت هست که ما جمود‏‎ ‎‏به خرج می دهیم و می گوییم ‏"و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة"‏ یک دستور است و‏‎ ‎‏دستور سبق و رمایه دستور دیگری است، یعنی اگر پیغمبر توصیه کرده است که‏‎ ‎‏سبق و رمایه را یاد بگیرید و به فرزندتان هم بیاموزید؛ این یک علاقه ای است که‏‎ ‎‏پیغمبر به اسب دوانی و نیز به تیراندازی و کمان داشته است، پس این دستور‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 294
‏در تمام زمانها به همین شکل در میان ما باقی بماند! این طور نیست سبق و رمایه‏‎ ‎‏فرزند‏ اعدوا لهم ما استطعتم‏ ... است؛ اسلام می گوید شما در تمام زمانها باید‏‎ ‎‏حداکثر نیرومندی داشته باشید. اسب دوانی و تیراندازی از نظر اسلام اصالت‏‎ ‎‏ندارد، بلکه شکل اجرایی ‏اعدوا لهم ما استطعتم ...‏ است دستور آن است این‏‎ ‎‏شکل اجرایی آن است. به عبارت دیگر، جامه ای است که به بدن آن دوخته‏‎ ‎‏شده است. یعنی اسلام برای سبق و رمایه اصالت قائل نیست، برای‏‎ ‎‏نیرومند شدن اصالت قائل است.»‏‎[60]‎‏ ‏

‏امام راحل در جواب یکی از فضلای قم فرمود: «... و رهان در سبق و‏‎ ‎‏رمایه مختص است به تیر و کمان و اسب دوانی و امثال آن که در جنگهای سابق به‏‎ ‎‏کار گرفته می‏‎‎‎‏شده است و امروز هم در همان موارد است ... آن گونه که‏‎ ‎‏جنابعالی از اخبار و روایات برداشت دارید تمدن جدید به کلی از بین برود و مردم‏‎ ‎‏کوخ نشین بوده و یا برای همیشه در صحراها زندگی نمایند.»‏‎[61]‎

‏بر فقیه است که احکام دفاعی اسلام را با توجه به شرایط زمان، به خوبی‏‎ ‎‏درک نموده و به طور صحیح و درست بر مصادیق و جزئیات آن تطبیق دهد.‏

(3 ـ 1) احیای موات 

‏یکی از اصول مهم اقتصادی که شارع مقدس در باب ملکیت بدان اشاره‏‎ ‎‏فرموده اصل «احیای موات» است: ‏«من احیا مواتاً فهی له»‏. برای توضیح بیشتر‏‎ ‎‏پیرامون اصل احیا، لازم است به چند نکته اشاره شود:‏

‏الف: ملکیت و احقیّت ‏

‏اگر کسی زمین موات را احیاء کند از نظر حقوقی چه حقی نسبت به آن‏‎ ‎‏پیدا می کند؟ در مورد ملکیت و یا احقیت بین علما دو نظریه است.‏

چنانچه شیخ انصاری فرمود: «ما عرض له الحیات بعد الموت و هو ملک للمحیی فیصیر ملکاً له بالشروط المذکورة فی باب الاحیا باجماع الامة کما عن المهذب 


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 295
و باجماع المسلمین کما عن التنقیح و علیه عامة فقهاء الامصار کما ن التذکرة لکن

ببالی من المبسوط کلام یشعر بانه یملک التصرف لانفس الرقبة ...».[62]

‏ب ـ فلسفه تشریع ‏

‏همان طور که قبلاً بیان شد، جعل احکام الهی براساس مصالح و مفاسد‏‎ ‎‏است که برخی از آنها قابل درک است، حال باید دید فلسفۀ «احیا» در‏‎ ‎‏شرع مقدس چیست؟ مرحوم سید محمد جواد آملی می نویسد: ‏«... و المیت‎ ‎منها [ای الاراضی] یملک بالاحیا باجماع الامة اذا خلت عن الموانع ... و لان‎ ‎الحاجة تدعوا الی ذلک و تشتمد الضرورة الیه لان الانسان لیس کالبهائم بل‎ ‎هو مدنی بالطبع لابدله من مسکن یأوی الیه و موضع یختص به فلولم یشرع‎ ‎لزم الحرج العظیم بل تکلیف ما لا یطاق ...»‏.‏‎[63]‎

‏همچنین صاحب جواهر در همان بحث در کنار ادله جواز تملک معادن‏‎ ‎‏به سبب احیاء و عدم اشتراط اذن امام می فرماید: ‏«... و لشدّة حاجة الناس الی‎ ‎بعضها علی وجه یتوقف علیه معاشهم نحو الماء و النار ...».‎[64]‎

‏چنانچه ملاحظه می‏‎‎‎‏شود، این دو شخصیت فقهی، انگیزه های اجتماعی و‏‎ ‎‏حیاتی را در تشریع این قانون دخیل دانسته اند.‏

‏ج ـ محدودیت ملکیت و احیا ‏

‏سخن در این است که آیا با تمسک به اطلاق حدیث شریف: ‏«من احیا مواتاً‎ ‎فهی له»‏ می توان قائل به عدم محدود بودن ملکیت و احیا شد؟! همان گونه که‏‎ ‎‏استاد محمد ابراهیم جناتی می نویسد: «آیا می توان با تمسک به اطلاق این حدیث‏‎ ‎‏قائل به جواز احیا و مالکیت بدون قید و شرط احیا کننده در زمینهای موات شد‏‎ ‎‏حتی با تغییر روابط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر جامعه و برای کسانی که از‏‎ ‎‏امکانات مالی قوی برخوردارند و می توانند از راه به کارگیری آنها بخش وسیع و‏‎ ‎‏مکانهای حساس از اراضی موات را احیا نموده و به تملک خود در آورند؟‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 296
‏در نتیجه افرادی که دارای امکانات نباشد از آن اراضی قهراً محروم می‏‎‎‎‏شوند. با‏‎ ‎‏اینکه انگیزه های اجتماعی و حیاتی در تشریع این قانون کلی دخالت داشته است؛‏‎ ‎‏آیا حکم مذکور در زمانی که مشکل مسکن و زمین یک معضل اجتماعی‏‎ ‎‏در آمده است منافات با حکمت تشریع ندارد؟ آیا در این فرض نقض غرض از‏‎ ‎‏تشریع، تحقق نمی یابد.»‏‎[65]‎

‏امام راحل (ره) در جواب یکی از فضلای قم در مورد انفال که در بحث ما‏‎ ‎‏نیز قابل تطبیق است فرموده است: «... انفال که بر شیعیان حلال شده است‏‎ ‎‏امروز شیعیان می توانند بدون هیچ مانعی با ماشینهای کذایی جنگلها را از‏‎ ‎‏بین ببرند و آنچه که باعث سلامت محیط زیست است را نابود کنند و جان‏‎ ‎‏میلیونها انسان را به خطر بیندازند و هیچ کس حق نداشته باشد مانع آنها باشد!»‏‎[66]‎

‏بنابراین بر فقیه است که با شناخت دقیق از شرایط زمان، اطلاق ادلۀ عدم‏‎ ‎‏محدودیت ملکیت را مقید نموده و به محدودیت ملکیت فتوا دهد، در‏‎ ‎‏غیر این صورت مصالح اجتماعی جامعه به خطر می افتد و مصلحت فردی‏‎ ‎‏بر مصلحت اجتماع مقدم خواهد شد.‏

(4 ـ 1) خرید و فروش خون 

‏خرید و فروش خون در گذشته به خاطر نداشتن منفعت و مالیت شرعی و‏‎ ‎‏عقلی، از باب اکل مال به باطل حرام بوده است؛ چنانچه مرحوم شیخ انصاری‏‎ ‎‏فرمود: ‏«یحرم بیع الدم بلا خلاف ...» ‏ اما امروزه که در اثر پیشرفت علم‏‎ ‎‏و تکنولوژی، از خون برای جان نجات بیماران استفاده می‏‎‎‎‏شود و دارای فایده و‏‎ ‎‏مالیت شرعی و عقلی است، فروش آن مباح است. امام خمینی(ره)‏‎ ‎‏فرموده است: ‏«والا ظهر فیه جواز الانتفاع به فی غیر اکل و جواز بیعه لذلک فان‎ ‎ما وردت فیه من الایة و الروایة لا تدل علی حرمة الانتفاع مطلقاً ... مع انه لم یکن‎ ‎فی تلک الاعصار للدم نفع غیر الاکل فالتحریم منصرف الیه ...».‎[67]‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 297
‏آیت الله خوئی می نویسد: ‏«فلا دلیل علی حرمة بیع الدم، سواء کان نجساً ام‎ ‎طاهراً لا وضعاً و لا تکلیفاً»‎[68]‎‏ «دلیلی بر حرمت خرید و فروش خون چه پاک و چه‏‎ ‎‏نجس وجود ندارد نه حرمت وضعی و نه حرمت تکلیفی.‏

‏همان طوری که ملاحظه فرمودید: خرید و فروش خون در یک مقطع زمانی‏‎ ‎‏بخاطر عدم منفعت عقلائی غیر جایز بوده و فقهای آن زمان قائل به عدم جواز‏‎ ‎‏فروش آن شده اند. ولکن در مقطع زمانی دیگر بخاطر منفعت محلله و فایده‏‎ ‎‏عقلائی، فقها حکم به جواز خرید و فروش نموده اند؛ و این حاکی از تأثیر زمان‏‎ ‎‏و مکان در اجتهاد است.‏

(5 ـ 1) حکم شطرنج

‏در اینکه بازی با ابزار قمار با رهان و عوض حرام است، هیچ جای تردید‏‎ ‎‏نیست، چنانچه امام راحل فرمود: ‏«القمار حرام اجماعاً کتاباً و سنة اذا‎ ‎کان اللعب بالالات المعدة لذلک مع الرهان و هو المتقین من عنوان القمار‎ ‎و المیسر فی الکتاب و السنة و معقد الاجماع  و لا فرق بین انواعه من النرد‎ ‎و الشطرنج و غیر هما ... .»

‏مرحوم شیخ انصاری می فرماید: ‏«... الاولی اللعب بالالات القمار‎ ‎مع الرهن لا اشکال فی حرمته»‏ لکن بحث در بازی با ابزاری است که قبلاً‏‎ ‎‏به عنوان ابزار قمار استفاده می‏‎‎‎‏شده است. از این رو امام صادق (ع) در پاسخ به‏‎ ‎‏کسانی که دربارۀ شطرنج از آن حضرت سؤال کردند، فرمود: ‏«دعو المجوسیة‎ ‎لاهلها لعنها الله».‎[69]‎‏ ولی امروزه که بازی با شطرنج بدون برد و باخت رواج‏‎ ‎‏دارد و در مسابقات بین المللی در ردیف ورزشها و بازیها قرار گرفته و در رشد‏‎ ‎‏و تمرین فکری نقش بس عمده دارد، چه حکمی دارد؟ برای تبیین این مسأله بیان‏‎ ‎‏مسائل زیر لازم است:‏

‏الف ـ خروج شطرنج از ابزار قمار در نزد عرف؛ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 298
‏ب ـ برد و باخت در کار نباشد؛‏

‏ج ـ منفعت محلله و عقلایی بر آن مترتب باشد.‏

‏با توجه به مسائل فوق، اگر فقیه حکم به حلیت بازی با شطرنج کند، اشکال‏‎ ‎‏ندارد؛ زیرا موضوع در بستر زمان تغییر کرد و به طور طبیعی حکم آن نیز تغییر می کند.‏‎ ‎‏و از این روست که امام راحل در پاسخ به استفتایی درباره بازی با شطرنج چنین‏‎ ‎‏فرمود: «بر فرض مذکور اگر برد و باخت در بین نباشد اشکال ندارد».‏‎[70]‎‏ ‏

‏همچنین در جواب یکی از فضلای قم فرمود: «... اما راجع به دو سؤال‏‎ ‎‏یکی بازی با شطرنج در صورتی که از آلت قمار بدون به کلی خارج شده باشد باید‏‎ ‎‏عرض کنم که شما مراجعه کنید به کتاب جامع‏‏ ‏‏المدارک مرحوم‏‎ ‎‏آیت ا... خوانساری که بازی با شطرنج را بدون رهن جایز می‏‎‎‎‏داند و در تمام ادله‏‎ ‎‏خدشه می کند در صورتی که مقام احتیاط و تقوای ایشان و نیز علمیّت و دقت نظر‏‎ ‎‏ایشان، معلوم است.»‏‎[71]‎

‏همان گونه که ملاحظه فرمودید: فتوای امام و آیةالله خوانساری پیرامون‏‎ ‎‏حلیت بازی با شطرنج بر اساس تغییر موضوع حکم و تشخیص عرف می باشد.‏

(6 ـ 1) کنترل جمعیت 

‏دربارۀ کنترل جمعیت بین فقها و دانشمندان اسلامی دو نظریه وجود دارد.‏‎ ‎‏گروهی عقیده دارند که افزایش جمعیت یک ارزش والای اسلامی بوده و‏‎ ‎‏موجب تقویت نیروی انسانی و مایۀ قدرت و قوت مسلمین می‏‎‎‎‏شود، از این رو‏‎ ‎‏در برخی از روایات به افزایش جمعیت سفارش شده است، چنانچه رسول خدا‏‎ ‎‏فرمود: ‏«تناکحوا فانی اباهی بکم الامم یوم القیامة ولو با السقط»‏. ازدواج کنید‏‎ ‎‏تا نسل شما افزون گردد که من به فزونی جمعیت شما بر سایر امتها مباهات‏‎ ‎‏می کنم ولو به جنینهایی که ساقط می‏‎‎‎‏شوند. و اگر از سویی مشکلات اقتصادی و‏‎ ‎‏اجتماعی که در راستای افزایش جمعیت مطرح می‏‎‎‎‏شود، امّا خداوند وعده‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 299
‏داده است که: ‏«و ما من دابّة فی الارض الاّ علی الله رزقها و یعلم مستقرّها‎ ‎و مستودعها کل فی کتاب مبین.»‏، حل شده پس کنترل جمعیت جایز نیست.‏

‏گروهی دیگر عقیده دارند که در عصر حاضر، افزایش جمعیت نه فقط‏‎ ‎‏موجب تقویت بنیه نیروی انسانی و سبب قدرت و عزت مسلمین نیست، بلکه‏‎ ‎‏باعث فقر و وابستگی به اجانب و سبب ضعف و ذلت است و مشکلات اقتصادی‏‎ ‎‏و اجتماعی ... با توجه به محدودیت منابع طبیعی، حاصل از افزایش جمعیت‏‎ ‎‏مصالح اجتماعی را به خطر می اندازد، از این رو جمعیت مسلمانان با توجه به‏‎ ‎‏شرایط زمان باید کنترل گردد. بنابراین، در صورتی که افزایش جمعیت موجب‏‎ ‎‏تقویت بنیۀ اسلام و سبب قدرت و قوت مسلمین باشد، حکم، تکاثر نسل است‏‎ ‎‏و اگر موضوع عوض شد یعنی افزایش جمعیت با توجه به شرایط حاکم بر جامعه‏‎ ‎‏سبب وابستگی به اجانب و باعث ذلت مسلمانان شد، کنترل لازم و ضروری‏‎ ‎‏است و این همان معنای تغییر حکم در اثر تغییر موضوع است.‏

(7 ـ 1) احتکار 

‏از کلمات برخی از نویسندگان استفاده می‏‎‎‎‏شود که هدف از تشریع حرمت‏‎ ‎‏احتکار همانا رعایت مصالح عمومی است، یعنی به خاطر اینکه جامعه اسلامی‏‎ ‎‏در تنگنای مشکلات اقتصادی و اجتماعی قرار نگیرد احتکار برخی از اجناس‏‎ ‎‏همچون گندم، جو، خرما، کشمش ...، حرام است. حضرت علی (ع) در‏‎ ‎‏عهدنامه مالک اشتر ضمن امر به جلوگیری از احتکار فرمود: ‏«ذلک باب المضرة‎ ‎العامة».

در اینکه احتکار چه اجناسی حرام است، روایات مختلف است؛ به عنوان نمونه به این احادیث توجه فرمایید: «و فی روایة عن غیاث عن ابی عبدالله (ع) قال: لیس الحکوة الاّ فی الحنطه و الشعیر و التمر و الزبیب و السمن.»[72] صاحب وسائل در ادامه همان روایت اضافه می کند: «رواه الصدوق باسناده عن 


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 300
غیاث بن ابراهیم عن جعفر بن محمد عن ابیه مثله الا انه قال: «والزبیب و السمن و الزیت».

‏حال بحث در این است که آیا عناوین و مواردی که در روایات به آن‏‎ ‎‏اشاره موضوعیّت دارد و احتکار غیر آنها جایز است؟! یا اینکه هر چیزی که‏‎ ‎‏مردم به آن نیاز دارند و مایحتاج عموم است احتکار آن حرام است؟ واقعیت آن‏‎ ‎‏است که نیاز به اجناس بر حسب شرایط زمان و مکان فرق می کند یعنی اگر عموم‏‎ ‎‏مردم به جنسی نیاز دارند و در بازار یافت نشود و اشخاص سودجو آن را در‏‎ ‎‏انبارها حبس نمایند و به بازار عرضه نکنند، حاکم اسلامی حق دارد آن را به بازار‏‎ ‎‏عرضه کند. از این رو شیخ طوسی با توجه به شرایط جامعه آن روز، یکی از‏‎ ‎‏اجناس مورد احتکار را نمک قرار داده و احتکار آن را تحریم نموده است. از این‏‎ ‎‏نظر در عصر ما ممکن است بسیاری از چیزها نظیر: دارو، لوازم بهداشتی و ...‏‎ ‎‏از چیزهایی باشد که احتکار آن حرام باشد.‏

‏با توجه به فلسفۀ تشریع حرمت احتکار می توان گفت که عناوین و موارد‏‎ ‎‏مذکور در روایات، موضوعیت نداشته و ائمه (ع) آنها را از باب قضایای خارجیه‏‎ ‎‏با توجه به شرایط زمان و مکان بیان نموده و تعیین مصداق فرموده اند.‏

‏ ‏

2 ـ تأثیر زمان و مکان در سنت 

‏جای تردید نیست که سنت ائمه (ع) در تدوین فقه شیعه از اهمیت ویژه ای‏‎ ‎‏برخوردار است. سنت که عبارت از قول، تقریر و عمل پیامبر اسلام و ائمه (ع)‏‎ ‎‏است؛ برای ما حجت و الگو است. از این رو بر آن شدیم تا با بررسی کوتاهی‏‎ ‎‏درخصوص تأثیر زمان و مکان در سنت را که در بحث ما از اهمیت و جایگاه‏‎ ‎‏خاصی برخوردار است، به طور خلاصه مورد تلحیل قرار دهیم.‏

‏(1 ـ 2) ... بنابراین به نقل ابویوسف، روایتی هم در مورد زکات اسب از‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 301
‏علی بن ابی طالب (ع) نقل  شده که مخالف است با روایات دیگری که او از‏‎ ‎‏رسول خدا نقل می کند؛ مفاد آن این است که اسب و بنده از هر گونه مالیاتی‏‎ ‎‏معاف شده اند ‏«قد عفوت لامتی عن الخیل و الرقیق».‎[73]‎‏ ‏

 ـ الاسناد عن حریز عن ابی بصیر، قال قلت لابی عبدالله (ع) هل فی الارز‎ ‎شئ؟ فقال: نعم. ثم قال: ان المدینة لم تکن یومئذ ارض ارز فیقال فیه، ولکنه‎ ‎قد جعل فیه، و کیف لایکون فیه و عامة خراج العراق منه».‎[74]‎‏ از امام صادق (ع)‏‎ ‎‏سؤال شد که آیا در برنج هم زکات است؟ فرمودند: بلی. سپس گفتند: شهر‏‎ ‎‏مدینه در آن زمان برنج نداشت تا زکات واجب گردد. اما امروزه باید زکات‏‎ ‎‏گرفته شود، چگونه از برنج زکات گرفته نشود با آنکه عمدۀ خراج و مالیات‏‎ ‎‏عراق از آن تأمین می‏‎‎‎‏شود.‏

‏(2 ـ 2) در روایت آمده است که بعضی از مردم در عصر علی (ع) به آن‏‎ ‎‏حضرت به خاطر عدم خضاب (رنگ محاسن) اعتراض کردند و به کلام‏‎ ‎‏پیامبر اسلام (ص) استشهاد نمودند که فرمود: ‏«غیروا الشیب و لا تشبّهوا‎ ‎بالیهود».‏ حضرت در پاسخ فرمود: این دستور رسول خدا در زمانی بود که‏‎ ‎‏مؤمنین در قلّت [ضعف] بودند و رسول خدا این گونه دستور داد تا در مقابل عده‏‎ ‎‏فراوان کفار قوی جلوه نماید [و اما در این زمان خضاب لزوم ندارد] و مردم در‏‎ ‎‏آن مختارند.‏

‏(3 ـ 2) ‏... عن زرارة عن ابی جعفر (ع): انهما سألاه عن اکل الحموم‎ ‎الاهلیة فقال: نهی رسول الله (ص) عن اکلها یوم الخبیر و انما نهی عن اکلها فی‎ ‎ذلک الوقت لانها کانت حمولة الناس و انما الحرام ما حرم الله فی القرآن ...».‎[75]‎‏ ‏

‏ (4 ـ 2) حماد بن عثمان می گوید در خدمت امام صادق (ع) بودم و مردی به او‏‎ ‎‏گفت: علی (ع) لباس و پیراهن ساده و خشن می پوشید و شما لباسهای زیبا و نرم‏‎ ‎‏می پوشید. حضرت فرمود: ‏«ان علی بن ابی طالب کان یلبس ذلک فی زمان‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 302
لاینکر ولو لبس مثل ذلک الیوم لشهر به فخیر لباس کل زمان، لباس اهله...».‎[76]‎‏  ‏

‏مواضع سیاسی اجتماعی ائمه ـ علیهم السلام ـ مانند مواضع‏‎ ‎‏حضرت علی (ع) در قبال معاویه و خلفاء و صلح امام حسن در قبال معاویه و قیام‏‎ ‎‏امام حسین (ع) و عدم قیام امام صادق (ع) همه حاکی از تأثیر شرایط  و زمان‏‎ ‎‏در سیرۀ آنان است.‏

‏ ‏

3 ـ تأثیر زمان و مکان در فتاوا

‏برای توضیح بیشتر جهت تبیین نقش زمان و مکان در اجتهاد، بر آن شدیم‏‎ ‎‏تا نمونه ها و شواهدی در خصوص تأثیر زمان و مکان در فتاوا را بیان کنیم:‏

‏(1 ـ 3) علامه حلی در خصوص حرمت خرید و فروش خون می نویسد:‏‎ ‎«... فیما یکتسب به و المحرم منه انواع الاعیان النجسه کالخمر و الانبذه و الفقاع‎ ‎و المیتة و الدم»‎[77]‎‏ یعنی از مواردی که (خرید و فروش آن) حرام است، اعیان‏‎ ‎‏نجسه مانند خمر و فقاع و میته و خون می باشد.‏

‏(2 ـ 3) استاد مکارم شیرازی می نویسد: «... از این جا می توان فهمید که‏‎ ‎‏چرا ما در گذشته خرید و فروش خون را حرام می‏‎‎‎‏دانستیم ولی امروز‏‎ ‎‏خرید و فروش خون انسان را جایز می‏‎‎‎‏دانیم زیرا در گذشته هیچ گونه مالیت و‏‎ ‎‏ارزش نداشت و خوردنش حرام بوده و فایدۀ دیگری بر آن مترتب نبوده ولی‏‎ ‎‏امروز بالاترین ارزشها و فائده ها را دارد، چون می توان بوسیلۀ آن جان‏‎ ‎‏مصدومان و محرومان و آنانکه مورد جراحی طولانی قرار می گیرند را‏‎ ‎‏نجات داد.»‏‎[78]‎

‏(3 ـ 3) صاحب مدارک پیرامون بیع کلب حائط می نویسد: ‏«... لا مانع من‎ ‎عدم حلیة الاکتساب بشیء من جهت عدم المنفعة المحللة القابل للتوجه فی عصر‎ ‎مع الحلیة فی عصر من جهت العثور بمنفعة محللة قابل للتوجه فیه کما تری‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 303
بعض الاشیاء کالماء و لا مالیة له فی جنب الشط و له مالیه فی الفقر».

‏(4 ـ 3) در مکاسب شیخ انصاری آمده است: «... اگر کسی در تابستان‏‎ ‎‏مقداری یخ غصب کند غاصب باید مثل و یا قیمت آن را در همان فصل تابستان‏‎ ‎‏بپردازد، اگر غاصب بخواهد در زمستان یخ و یا قیمت آن را به مالک بدهد دین‏‎ ‎‏خود را ادا نکرده است».‏‎[79]‎‏ همچنین ایشان می فرماید: «اگر کسی در بیابانی‏‎ ‎‏بی آب و گیاه کوزه آبی را غصب کند، سپس بخواهد در کنار رودخانه و یا در‏‎ ‎‏جایی که آب به وفور پیدا می‏‎‎‎‏شود خود را برئ الذمه کند، صحیح نیست و از‏‎ ‎‏عهدۀ دین خود بر نیامده است».‏‎[80]‎

‏(5 ـ 3) شهید مطهری می نویسد: «احادیث زیادی داریم که امر شده‏‎ ‎‏تحت الحنک همیشه زیر گلو افتاده باشد، نه در حال نماز فقط، یکی از آن‏‎ ‎‏احادیث این است: الفرق بین المؤمنین و المشرکین التلحی یعنی فرق بین‏‎ ‎‏مسلمانان و مشرک تحت الحنک در زیر گلو انداختن است. عده ای از اخباریین‏‎ ‎‏به این حدیث و امثال آن تمسک کرده می گویند همیشه باید تحت‏‏ ‏‏الحنک‏‎ ‎‏افتاده باشد؛ ولی مرحوم فیض با اینکه به اجتهاد خوشبین نبوده ... می فرماید در‏‎ ‎‏قدیم مشرکین شعاری داشتند که تحت الحنک را به بالا می بسته اند و نام این‏‎ ‎‏عمل را «اقتعاط» می گذاشته اند اگر کسی این کار را می کرد معنایش این بود که‏‎ ‎‏من جزء آنها هستم این حدیث دستور مبارزه و عدم پیروی از آن شعار را می دهد‏‎ ‎‏ولی امروز دیگر آن شعار از بین رفته پس موضوع برای این حدیث باقی نیست،‏‎ ‎‏حالا برعکس چون همه تحت‏‏ ‏‏الحنک را ببالا می بندند، اگر کسی تحت‏‏ ‏‏الحنک‏‎ ‎‏را در زیر چانه چرخ بدهد حرام است، زیرا لباس شهرت می‏‎‎‎‏شود و لباس‏‎ ‎‏شهرت حرام است».‏‎[81]‎

والسلام 

‏ ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 304

‏پی‏‏ ‏‏نوشتها:‏

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 305

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 306

  • ـ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسایل، ج 7، ص 77؛ ر.ک: الفصول المهمّه، ص 99.
  • ـ مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج 2، ص 27.
  • ـ فواتح الرحموت بشر مسلم الثبوت، ج 2، ص 206؛ نیز ر.ک: المدخل الفقها العام، ج 1، ص 74.
  • ـ اعلام الموقعین، ج 1، ص 349.
  • ـ اصول اصلیه، ص 2.
  • ـ امام خمینی، ولایت فقیه، ص 27.
  • ـ مائده (5) آیه 5؛  نحل (16) آیه 89؛ انعام (6) آیه 36، 59.
  • ـ اصول کافی، ج 1، ص 59 ـ 60، ج 2، 4 و 10.
  • ـ انبیاء (21) آیه 107.
  • ـ عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 130.
  • ـ امام خمینی، همان، ص 25.
  • ـ روم (30) آیه 30.
  • ـ فاطر (35) آیه 38.
  • ـ نور (24) آیه 54.
  • ـ نجم، آیه 3 ـ 4.
  • ـ احزاب (33) آیه 40.
  • ـ محمد ابراهیم جناتی، ادوار اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، ص 445.
  • ـ مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج 2، ص 77.
  • ـ ر.ک: ده گفتار، ص 100.
  • ـ محمدباقر صدر، دروس فی علم الاصول، ص 56.
  • ـ مرتضی مطهری، مرجعیت و روحانیت، ص 40.
  • ـ اسدالغابه، ج 4، ص 197.
  • ـ جامع الرواة، ج 1، ص 9.
  • ـ محمد ابراهیم جناتی، ادوار اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، ص ص411 ـ 412.
  • ـ تفسیر نمونه، ج 8، ص 193.
  • ـ اشاره به سخن علامه اقبال لاهوری است که در کتاب «احیاء فکر دینی» گفته است.
  • ـ مرتضی مطهری، ختم نبوت، ص ص 91 ـ 92.
  • ـ میزان الحکمه، ج 4، ص 235.
  • ـ مجله پاسدار اسلام، سال 1371، ش 127، ص 36.
  • ـ محمد باقر صدر، دروس فی علم الاصول، الحلقه الاولی، ص 158.
  • ـ مجله مسجد، شماره 4، ص 4.
  • ـ مفتاح الکرامه، ج 3، ص 495 (به نقل از قواعد علامه حلی).
  • ـ کفایة الاحکام، ص 240.
  • ـ همان، ص 238.
  • ـ جواهر الکلام، ج 40، ص 371.
  • ـ مرتضی مطهری، ده گفتار، ص 100.
  • ـ فوائد الاصول، ج 3 ـ 4، ص 86.
  • ـ مطارح الانظار، ص 151.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 150-151.
  • ـ وسائل الشیعه، ج 6، باب 3، کتاب السبق و الرمایه، ص 347، ح 1.
  • ـ مرتضی مطهری، مرجعیت و روحانیت، ص 49.
  • ـ بحار الانوار، ج 2، ص 245.
  • ـ اعیان الشیعه، ج 1، ص 387.
  • ـ از بیانات امام خمینی(ره) در تاریخ 10 /  10 /  1357.
  • ـ بحارالانوار، ج 2، ص 245.
  • ـ اعیان الشیعه، ج 1، ص 387.
  • ـ وسائل الشیعه، ج 18، ص 101.
  • ـ مرجعیت و روحانیت، ص 57.
  • ـ مرتضی مطهری، مرجعیت و روحانیت، ص ص37 ـ 38.
  • ـ محمد ابراهیم جناتی، ادوار اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، ص 409.
  • ـ مکارم شیرازی، مجلۀ مسجد، ش 9.
  • ـ همان.
  • ـ ادوار اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، ص 443.
  • ـ نساء (4) آیه 141.
  • ـ هود (11) آیه 113.
  • ـ ممتحنه (60) آیه 8.
  • ـ انفال (8) آیه 60.
  • ـ شرایع الاسلام، ج 2، ص 235.
  • ـ وسائل الشیعه، ج 6، باب 3، کتاب السبق و الرمایه، ص 347، ح 1.
  • ـ مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج 1، ص 133.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 150-151.
  • ـ مرتضی انصاری، المکاسب، ص 161.
  • ـ مفتاح الکرامه، ج 7، ص 3.
  • ـ جواهر الکلام، ج 30، ص 108.
  • ـ ادوار اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، ص ص 471 ـ 472.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 150-151.
  • ـ مرتضی انصاری، همان، ج 1، ص 150-151.
  • ـ مصباح الفقاهة، ج 1، ص 38.
  • ـ وسائل الشیعه، ج 12، ص 238.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 129.
  • ـ ر.ک: صحیفه امام، ج 21،  ص 150-151.
  • ـ وسائل، ج 12، ابواب التجارة، باب 27، ح 4.
  • ـ ابوالقاسم اجتهادی، بررسی وضع مالی و مالیه اسلامی، ص 324 (به نقل از: خراج ابویوسف، ص 77).
  • ـ وسائل الشیعه، ج 6، ص 41، ح 11.
  • ـ وسائل الشیعه، ج 16، ص 322، ح 1.
  • ـ وسائل الشیعه، ج 16، باب 11، ح 7، 11 و 12.
  • ـ المختصر النافع، کتاب التجارة، ص 116.
  • ـ مکارم شیرازی، مجله مسجد، ش 4.
  • ـ مرتضی انصاری، المکاسب، ص 107.
  • ـ همان، ص 9.
  • ـ مرتضی مطهری، مرجعیت و روحانیت، ص ص 47ـ 48.