اجتهاد و تحوّل
مسعود آقایی
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 9
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 10
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است.
«امام خمینی»
از توطئه های مهمی که در قرن اخیر، خصوصاً در دهه های معاصر و بویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم می خورد، تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف برای مأیوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است؛ گاهی ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است نمی تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند یا آنکه اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است.
وصیت نامه الهی و سیاسی الهی امام خمینی(ره)
این فقه خیلی مهم است تکلیف تمام زندگی از قبل از ولادت تا بعد از ممات، احوال فردی و زندگی شخصی، احوال اجتماعی او نیز و زندگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و دیگر شؤون او در فقه مشخص است. فقه به این معنا مورد نظر ماست که اسم آن همان احکام فرعی است.
«مقام معظم رهبری»
بحث از زمان و مکان و دوره ای بودن احکام یا اصل دین، از مدتها پیش باعث
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 11
تحوّل در مذهب پورتستان مسیحی و اسلامی گردیده؛ و با پذیرش اصل تحول گاهی از دین روی گردانده ایم و گاهی دین را همراه رأی و استحسان، به دنبال خویش کشانده ایم «اتبع الذین ظلموا اهوائهم ...»
مادام که دین، عهده دار رهبری و حکومت نباشد و فقط در سطح اخلاق و اعتقاد بکوشد، درگیریها کمتر است و در مباحث معرفتی و تربیتی کمتر مشکل نمودار میشود. با شروع عهده داری حکومت، درگیریهایی گسترده در «شبهات» و در «حوادث واقعه» روی می نماید تا آنجا که برخی به طرح «مذهب حداقل» و یا توجه به «رای و قیاس» روی آورده اند.
آیا می توان جدا از این سه شکل برخورد که به «نفی مذهب» و «اتباع قیاس و استحسان» و یا «تقلیل حوزه مذهب به حداقل هدایت»، می انجامد، به برخورد دیگری روی آورد و مشکلات را چه در حوزۀ «شبهات» و چه در حوزۀ «مسائل مستحدثه و حوادث واقعه» جوابگو بود؟
ما در این مختصر، به «ضرورت طرح» و «تبیین» و «تحلیل» این مسأله می پردازیم.
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 12
(1) ضرورت بحث و نقطه چالش
1 ـ 1 ـ ضرورت طرح
این ضرورت از آنجا برخاسته که اجتهاد با ماهیت متحول زندگی انسان پیوندی جوهری دارد. سرعت تحولات و پیچش و دگرگونی حوادث در بستر زمان، در دهه ها و حتی سالهای اخیر از آنچنان رشد فزاینده ای برخوردار بوده که حتی خود صاحبنظران را هم به شگفتی واداشته است. امروزه واقعیت تحول و شتاب روزافزون آن، امری قابل اغماض و چشم پوشی نیست.
بحث از زمان و مکان به دلیل آهنگ کند حرکت در گذشته، چه بسا نیازی به طرح مستقل آن دیده نمی شد و در گسترۀ مباحث فقهی و اصولی و کلامی جایگاهی نداشت؛ اگر چه به دلیل همان پیوند جوهری، گاهی می توان روح آن را در استنباطات فقهی مشاهده نمود. اما از حدود دو قرن پیش و بخصوص در دهه های اخیر، با شتاب گرفتن تحولات در تمامی ابعاد روشها، دیدگاهها و شکل زندگی و نوع روابط اجتماعی، و با برداشته شدن مرزها و گسترده شدن آنها و طرح دهکدۀ جهانی، از جایگاه ویژه ای برخوردار گشته است؛ و این تحول سریع در زمان و مکان و امکانات و شرایط و طرح شبهات و مسائل مستحدث، ضرورت نگاه جدیدی را در پی دارد؛ و دین کامل و همگانی و مدعی پاسخگویی را به جواب می خواند؛ بویژه آنجا که هم عهده دار مدیریت جامعه است و هم چشم امید تمامی مسلمانان آزاده و امّ القرای جهان اسلام. به هر حال، می توان به پیشباز رفت و می توان پشت کرد و بی اعتنا گذشت تا آنکه مشکلات ما را محاصره کند و ضرورتها ما را متقاعد سازد؛ اما قبل از آن بد نیست به عنوان یک سنت تاریخی بدانیم: آنچه یک تمدن را می میراند این است
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 13
که حاکمان و رهبران در برابر سؤالات و مشکلات نوین، همان پاسخهای کهن را تکرار کنند.
2 ـ 1 ـ تبیین نقطه چالش
اگر چه توجه به دو عنصر زمان و مکان در بعضی از آیات و اخبار و فتاوا بر کسی پوشیده نیست، اما باز هم جای این سؤال است که آیا همه کسانی که وارد این بحث شده اند، با یک اصطلاح و دیدگاه همراه بوده اند؟ و آیا زمان و مکان که در نمونه های هیجده گانه یا بیشتر نشان داده میشود، در یک مفهوم تغییر شرایط و تفاوت موضوعات و یا تحول موضوع و متعلق و شرایط زمانی و مکانی خلاصه میشود.؟
اگر می گوییم که زمان این احکام گذشته، یا این حکم در این شرایط جغرافیایی و یا تاریخی درست نیست، آیا از تأثیر جغرافیا و تاریخ بر اجتهاد احکام و یا جعل و تشریع احکام گفتگو می نماییم، به این معنا که دورۀ این قانونها و یا دورۀ دین گذشته و جایی برای این تشریعات نیست، و یا اینکه این تشریعات باید اینگونه فهمیده شود و تغییر و تفاوت شرایط در نظر گرفته شود؟
در واقع خلط بین دخالت زمان و مکان در اجتهاد و در تشریع و اصل دین، مشکلات زیادی به دنبال می آورد؛ زیرا با توجه به ثبات دین و تحول شرایط، جایی برای دین باقی نمی ماند؛ اما با توجه به عنصر تحول و زمان و مکان، تشریع دین و اجتهاد، پویا و مسلّط میشود. از این رو قبل از هر چیزی باید مقصود از زمان و مکان روشن شود.
مقصود از زمان و مکان، تفاوت، تغییر، تحول و دگرگونی است. تغییر و تحوّل در حکم یا موضوع (سعه وضیق، تغییر، تجدّد و حدوث) یا متعلق، یا روشها، یا دیدگاههای انسان یا ارزشها و اهداف انسان یا در شکل زندگی و نوع
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 14
روابط اجتماعی و یا دوره های خاص زندگی تاریخی انسان
تغییر شرایط و تحول مستمر در انسان و اشیا و روابط این دو و روابط انسانها با هم، زمینۀ پیدایش دو سؤال اساسی است:
ـ با این تغییر و تحولات چگونه می توان به حکم ثابت و قانون ثابتی روی آورد؟ آیا براستی حکم ثابت و قانون ثابتی باقی می ماند؟
ـ با فرض تحول و یا ثبات در احکام، فهم احکام به چه عناصر ثابت و متحوّلی احتیاج دارد؟
(2) اصول تحلیل تحول و ثبات و احکام
برای جوابگویی از دو سؤال سابق (یعنی تحول و برخورد با آن نیز فهم ادله با فرض تحولات) می توان به دو تحلیل زیر روی آورد.
1 ـ 2 ـ تحلیل سؤال اول ـ تحول و ثبات در احکام
الف ـ همراه با تحول مستمر در انسان و جهان و با فرض شرایط متغیر و پدیده های متغیر، روابط ثابت وجود دارد. و همین روابط ثابت هم زاد گاه علم است و هم پایگاه نظامات و احکام. همچنانکه با تفاوت در انسانها روابط بین اندامها در همه آنها یکسان است و علم براساس همین روابط ثابت شکل گرفته.
ب ـ شارع می تواند تحولها را جوابگو باشد. تحول موضوع را با حدود و قیود و شرایط احکام، و تحول انسان را با شرایط کلی تکلیف (عقل، قدرت و اختیار).
ج ـ شارع در موضوعات به شکل خاصی از زندگی و از اشیاء روی نیاورده بلکه به نوع رابطه عادل و راشد و ... توجه کرده است.
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 15
د ـ رجوع در حوادث و شرایط به رهبری و مدیریتی که به مبانی و اهداف آگاه باشد و نظام جوابگو (اصول راهنما) را در نظر داشته باشد.
هـ ـ نظام جوابگو با توجه به مبانی و مقاصد و شرایط، روش و شکل و دستور عمل را مشخص می نماید.
مبانی (دیدگاهی که داریم) یعنی همان نوع نگاهی که به انسان و جهان و ارتباط این دو داریم، و مقاصد (جایگاهی که باید باشیم). با توجه به شرایط، روش و شکل عمل و بایدها و نبایدها را مشخص می کند. مثلاً در نظام تربیتی، مبانی: نگاه به انسان با توجه به قدر و استمرار و ارتباط او و خلاصه نشدن او در محدوده هفتاد سال دنیا و طرح او در هستی و در وسعت بیکران آخرت.
اهداف: رشد و ایجاد زمینه انتخاب. شرائط: فشارها و خشونتها و یا آزادیها و نرمشهایی که موجب پیدایش روحیه های مختلف میشود.
روش: تدبر و تفکر و تعقل و تزکیه و تعلیم و تذکر.
شکل: محبت کردن، تندی کردن، زمینه غرور را شکستن، طرح سؤال، معاشرت، عمل، ارشاد، بایدها و نبایدها: همان احکام اخلاقی و تربیتی هستند مثل اینکه با چه کسی باشیم، چگونه لباس بپوشیم، چقدر محبت کنیم و ... .
و یا در نظام سیاسی، مبانی: نگاه به انسان و جهان و ارتباط ایندو. مقاصد: مصلحت عمومی نیست که مصالح و مفاسد و فوائد و مضار کلی است و در فرد و جامعه فرقی ندارد.
شرایط: اختلافات و تعارضات و سهم بیشتر از قدرت. روش: بلوغ سیاسی و امکان انتخاب با توجه به بینات و موازین. شکل: رسالت، امامت، ولایت. که توجه به دنیا و رفاه و ثروت و قدرت محدود نمی شود بلکه با توجه به استمرار انسان و روابط پیچیده او دنبال میشود. و یا در نظام اقتصادی، مبانی: تمام دنیا را برای تمامی انسانها خواستن. اهداف: غنا و سرشاری و کفایت همه قشرها برای رسیدن
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 16
به مقاصد عالی انسانی و اجتماعی. شرایط: با توجه به وضعیت ضایع و منابع و امکانات و نیروی انسانی و با توجه به خسارتهای جنگی و نیز خرابکاریها و دشمنیها و رقابتها و ... .
روش: جریان تولید و توزیع و مصرف و نظارت بر روابط نهادها و سازمانهای متفاوت را هدایت می کند و مقدار به کارگیری منابع و شکل کارگیری (که تلفیق بین کشاورزی، دامداری، صنعتی، سنتی ویا مدرن است) را مشخص می کند و بایدها و نبایدها را که همان قوانین و بخشنامه ها هستند معلوم می کند که مثلاً جنس آمریکایی آورده شده یا نه؟ و یا با بعضی از کشورها روابط برقرار باشد یا نه؟ یا اختصاص ارز به چه چیزی یا چه مقداری؟ و یا بیمه کشاورزی باشد؟ و ... .
2 ـ 2 ـ تحلیل سؤال دوم ـ فهم ادله با فرض تحولات
برای استفاده از ادله، و فهم کلام شارع، باید به اصولی دیگر روی آورد؛ زیرا استنباط حکم از ادله خاصه و یا قواعد عامه نیازمند اصول و روشهایی است که در ذیل به آنها اشاره میشود:
1 ـ 2 ـ 2 ـ اصول رایج در حوزه ها
اصول معهوده و رایج در حوزه ها؛ که می توان آن را به دور از زواید و مباحث غیر ضروری و خلط اعتباریات و حقیقات در سه عنوان «دلیلیت» و «دلالت» و «نسب ادله»، جمع بندی و خلاصه نمود. این تقسیم از آنجا برخاسته که اسناد هر حکمی به شارع محتاج حجت و دلیل، و نیازمند اعتبار خاص و یا عام است؛ و پس از فراغ از اعتبار و دلیلیت، محتاج دلالت و ظهوری است که حدود و شرایط اعتبار را توضیح بدهد و محتاج جمع بندی و نسبت گیری از ادله ای است که دلیلیت و دلالت آنها تثبیت شده است.
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 17
2 ـ 2 ـ 2 ـ احاطه بر ادله
کسی که یک روایت و یک دلیل را در نظر بگیرد و از کلمات دیگر چشم بپوشد، محروم است؛ و از آنجا که سر و کار فقیه با ظهورات ادله است نه اوضاع حقیقی آنها، چه بسا که وضع حقیقی، در ترکیب کلام و همراه مجموعه قرائن حالی و مقالی و مقامی دگرگون شود و با شاهد جمع و دلیل شارح معنای دیگر بیابد و در نتیجه فقیهی که بر این قرائن و شواهد تسلط دارد و با آنها مأنوس بوده و با مجموعه ادله و قرائن همراه است می تواند از تأسیسهای اصولی بگذرد و آنها را فراموش کند. چون در فقه با ظهورات داد و ستد خواهیم داشت، از این رو فقیهی که اسلوب کلام و سبک گفتار معصوم را می شناسد و به آن اُنس گرفته هر گونه عدول از این اسلوب را قرینه ای می بیند که در گوش او زنگ می زند و او را به فهم حکم آگاه می نماید؛ در حالی که او شواهد را با تسلط بر ادله در ابواب مختلف در دست دارد و برای هر خطور و احتمالی، شاهدی را می شناسد و به اوضاع حقیقیه مقید نمی شود؛ زیرا دلالت تصوریه و تصدیقیه مادام که شاهد جدّ و اراده جدّیه نداشته باشند کارگشا نیستند و در نتیجه تسلطی که این شاهد موافق یا مخالف را به دست می دهد کارگشاست، نه مباحثی که دلالت تصوری و تصدیقی را تحلیل و تعلیل می کند.
3 ـ 2 ـ 2 ـ موازین
فقه بدون آگاهی از میزانها کارگشایی ندارد. برای فهم روح حکم و برای نجات از تزاحم حکمها، به «میزان» نیاز هست. چون آنجا که نتوان تکالیف را جمع کرد، ناچار باید انتخاب نمود و در این هنگام حتی با فقه و آگاهی از تکالیف و با توجه به دستورها، احتیاج به یک اصل دیگر هست. احتیاج به میزان و معیاری هست که ما را در انتخاب تکالیف کمک کند و در هنگام تزاحم، کارگشا باشد. بی جهت نیست که در کنار کتاب و حکم، میزان مطرح میشود (و انزلنا معهم
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 18
الکتاب و المیزان) و این هر دو همراه انبیاء فرستاده میشوند تا هم در هنگام تزاحم حکمها راهنمای ما باشند و هم در عمل به یک دستور، ما را از انحراف دور کنند، تا همچون آن مریض ساده لوح نباشیم که وقتی از او پرسیدند چرا به دکتر مراجعه نمی کنی؟ گفت: مولا اجازه نداد، و وقتی با تعجب پرسیدند چطور؟ گفت: مگر مولا نگفته با زنان خود مشورت کنید و آنگاه با آن مخالفت کنید؟ من هم همین کار را کردم، دیگر از جانم چه میخواهید؟
براستی وقتی میزانها و معیارها در دست نباشند، کار به کجاها که نمی کشد. این موازینند که به ما نشان می دهند که این حکم چه معنایی دارد و به ما کمک می کنند که در هنگام تزاحم حکمها، از بن بست بیرون بیاییم، این موازین نشان می دهند که چه وقت دوستی کنی و چه وقت این دوستی را قطع کنی، چه وقت سلام کنی و چه وقت جواب سلام را هم ندهی. چون این حکمها بدون این میزانها گمراهی می آورند و کسی که میخواهد بدون میزان و فقط با فقه و آگاهی از حکم، حرکت کند، به انحراف می رسد. به همین خاطر باید در حکمی که می شنویم و عملی که میخواهیم انجام دهیم به این میزانها توجه داشته باشیم. وسعت این میزانها از آغاز جریان فکری انسان تا مرحله قبولی اعمالی را در برمی گیرد که مرور به همه آنها فرصت دیگری میخواهد؛ اما می توان به بعضی از میزانها (اعم از الزام آور و غیر الزامی) که در هنگام تزاحم و در کنار چند حکم که به تمامی آنها نمی توان رسید، اشاره کرد. آنها عبارتند از «اهمیت» و «صعوبت» و «مخالفت هوس».
هنگامی که به دو یا چند کار برخورد می کنی، نگاه کن کدام را خدا بهتر می پسندد و کدام یک اهمیت بیشتری دارد. (ظرفیت، احتیاج و نیاز، فایده، جبران نداشتن از جهت بدل و از جهت زمان، می توانند اهمیتها را مشخص کنند). اگر در نظر خدا برابر و از نظر اهمیت مساوی بودند. ببین کدام بر تو سخت تر است
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 19
و کدام از هوس تو دورتر است که آنچه سخت تر است، سازنده تر است. افضل الاعمال احمزها. امام در نهج البلاغه آنجا که خصلتهای برادرش را میشمارد تا آنها که میخواهند به مقام برادری او برسند عذری نداشته باشند، در آخر توضیح می دهد که: «و کان اذا بدهه امران ینظر ایهما اقرب الی الهوی مخالفه». (صبحی صالح / 526) آنجا که دو کار ناگهانی و بالبداهه با او روبرو میشدند و او را مبهوت می کردند او مسلط بود، نگاه می کرد که کدام به هوی نزدیکتر است پس با آن مخالفت می کرد و آن را کنار می زد. و این میزان هم حساب شده است. چون کاری که بر تو فشار بیشتری می آورد، به تو قدرت بیشتری خواهد داد و ترا به معراج بالاتری خواهد رساند. خلاصه بدون میزانها، نه احکام و روح آنها درک میشود و نه در هنگام تزاحم، انسان به تکالیف روی می آورد؛ با یک چشم و با یک بُعد اقدام می کند و گمراه میشود و گمراه می نماید.
و نکته اساسی و ثمره مهم در رابطه با احاطه بر ادله و توجه به موازین این است که در استنباط حکم پس از فراغ از دلیلیت و دلالت، در هنگام اختلاف ادله، با شتاب حکم به تناقض و تکاذب نمی کنیم؛ بلکه به میزانها روی می آوریم. چون بر فرض این کار راحت را با تعادل و تساقط و یا ترجیح حل کنیم، نمی توانیم اختلاف مشی معصومین ـ علیهم السلام ـ و تفاوت بر خوردهای آنان را نادیده بگیریم. حتی یک معصوم در برابر حوادث و یا در برابر مسائل یک جواب و پاسخ نداشته و با توجه به این اختلاف و تفاوت، روایاتی که حکایتگر دو نوع برخورد هستند و یا دو نوع پاسخ را می رسانند با تکاذب و تناقض و تعادل و تراجیح معالجه نمی شوند که احتمال صدور هر دو و احتمال صدق هر دو روایت هست و با این احتمال نمی توان به انتخاب یک روایت روی آورد و روایت دیگر را طرح کرد و کنار گذاشت. آوردن نمونه هایی به روشن شدن بیشتر مقصود کمک می کند.
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 20
ما روایاتی داریم با این مضمون: کونوا احلاس البیوت یا سُدیر! الزم بیتک وکن حلساً من احلاسه.
کن فی الفتنة کابن لبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب.
یا علی اذالة الجبال الرواسی اهون من اذالة ملک لم تنقض ایامه.
الغبرة علی من اثارها هلک المحاصیر قلت و ما المحاصیر قال المستعجلون.
والله لا یخرج احد مناقبل خروج القائم الاّ کان مثله مثل فرخ طار من و کره قبل ان یستوی جناحاه فاخذه الصبیان فعبوابه.
کلّ رایة ترفع قبل قیام القائم فصاحبها طاغوت یعبد من دون الله.
و روایاتی هم داریم:
فانظرو علی ای شیءٍ تخرجون لا تقولوا خرج زید فان زیداً کان عالماً و کان صدوقاً لم ید عکم الی نفسه انّما دعاکم الی الرضا من آل محمد و لو ظهرلو فی بما دعاکم الیه. انما خرج الی سلطان مجتمع لینقضه. فالخارج منا الیوم الی ایّ شیء ید عوکم الی الرضا من آل محمد؟ فنحن نشهدکم انا لسنا نرضی به و هو یعصینا الیوم و لیس معه احد و هو اذا کانت الرایات و الألویة اجدر ان لا یسمع منّا.
عن الرضا فی حدیث قال للمأمون لا تقس اخی زیداً الی زیدبن علی فانه کان من علماء آل محمد غضب لله فجاهد اعدائه حتی قتل فی سبیله الی ان قال عن الباقر (ع) لقد استشارنی فی خروجه فقلت ان رضیت ان تکون المقتول المصلوب بالکناسة فشاتک.
مازال انا و شیعتی بخیر ما خرج الخارجی من آل محمد لوددت ان الخارجی من آل محمد خرج و علیّ نفقة عیاله.
و روایاتی داریم در مورد مشورت با زنها و یا مدح و قدح اهل کوفه و یا مقدار انفاق و یا نوع لباس و مقدار خوراک آیا باید این روایات را به تعارض بست و با ترجیح و یا تساقط حل کرد یا اینکه این روایات تعارضی ندارند و هر کدام در مورد
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 21
خودشان قابل اعتماد و عمل هستند.
اینجاست که با توجه به موازین و معیارها در هر مسأله، می توان اقدام نمود. میزان در خوراک و لباس، با توجه به نیاز و ظرفیت و اهمیت مشخص میشود.
در مورد مشورت هم میزان وابستگی و آزادی طرف است؛ و گرنه، علی (ع) با فاطمه (س) و حسین (ع) با زینب (ع) و رسول (ص) با خدیجه (س)، مشورت داشته است.
در مورد اهل کوفه هم مدح و قدح مشروط است؛ مادام که همراه علی هستند ممدوح، و آنگاه که از حق سست میشوند و به باطل می گروند معیوب میشوند.
در مورد انفاق هم میزان، قدرت مالی و دارایی نیست بلکه معیار قدرت روحی و توانایی قلبی است که «فتقعد ملوماً محسوراً» که به حسرت و ملامت ننشینی و خود را سرزنش ننمایی. و گرنه «یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة» چه میشود؟
و گرنه ایثار علی چه میشود؟ آیا جزو اسراف است، و مصداق دست و دلوازی؟ و یا از متن است و هماهنگ با حدود؟
در خروج و مبارزه، معیار مشخص بودن هدف و فراهم شدن زمینه ها و همراهی مهره ها و نیرو و امکانات است. اگر زید بخواهد مسلط بشود و به حکومت برسد، فرق دارد با آنکه بخواهد تزلزل ایجاد کند و سلطان مجتمع را بشکند. مسأله فرق می کند؛ اگر زید بخواهد به خویشتن دعوت کند و خودش صاحب رایت و پرچم باشد، این فرق دارد با آنجا که به رضا و خواسته آل محمد (ص) دعوت کند.
تناقض و تعارض آنجایی است که به تکاذب و تنافی علم داشته باشیم و گرنه
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 22
حتی با احتمال و فاق، نوبت به تعارض نمی رسد. نهایت آنکه باید به دنبال دلیل شارح و یا معیار و میزان مشخص باشیم.
4 ـ 2 ـ 2 ـ مقاصد و اغراض کلام
مقصود، درک این نکته است که «چرا فرموده اند»، نه «چه فرموده اند». یعنی همان که امام صادق (ع) می فرماید: «انتم افقه الناس اذا عرفتم معانی کلامنا» شما فقیه ترین مردم هستید اگر به معانی و مقاصد، اغراض و راز کلام آشنا باشید. با دستیابی بر غرض امام و مقاصد کلام (نه علل احکام، خوب دقت شود) خیلی از اختلافها و تعارضها حلّ میشود. و سنگینی خیلی از روایات مرتفع میشود و ابهام بسیاری از احادیث به نور می رسد و عظمت و دقت و سنجش امام آشکار میشود. این است که امام فقه متعالی را اینگونه توضیح می دهد «فقیه تر کسی است که معانی کلام را بشناسد نه خود کلام را. می فرماید «اذا عرفتم معانی کلامنا» در حالی که «اذا عرفتم کلامنا» کافی بود. و امام علی (ع) نیز به همین حقیقت توجه داده است، آنجا که وقتی بر او اعتراض میشود که چرا ریش خود را خضاب نمی کند در حالی که رسول فرموده «غیروّا الشیب و لا تشبهوا الیهود.» حضرت می گوید: این دستور در زمانی بود که اهل ایمان کم بودند از این رو حضرت به خضاب کردن مسلمین امر نمودند تا در مقابل کفار قوی و نیرومند جلوه کنند اما در این زمان که مرزهای اسلام گسترش یافته و پایه های آن محکم گردیده و مسلمانان قوی شده اند مردم در انجام اینکار مختارند. آوردن نمونه هایی خالی از لطف نیست. مثلاً روایاتی هست راجع به سودانیها و یا خوزستانیها که از گوشت قربانی به سودانیها ندهید و یا اینکه در خوزی خیری نیست. همچنین می بینیم رسول اکرم (ص) به جوانی که از فقر شکایت کرده امر به ازدواج می کند و هر چه جوان می گوید چیزی ندارم جز همان دستور چیزی نمی شوند. و یا روایاتی که سفارش به کثرت اولاد می کند مثل گفتۀ رسول (ص): «تناکحوا تناسلوا فانی
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 23
اباهی بکم الامم و لو بالسقط .» و یا ... .
اگر ما مقصد و نظر روایت را در نظر نگیریم و بخواهیم این روایات را در همه جا به کار ببندیم، به زحمت می افتیم؛ گذشته از آنکه روایت را سطحی و یا موافق با اصول تبعیض نژادی نشان داده ایم و امام را کوچک و خوار نموده ایم. در حالی که روایت، بسیار عمیق است. یکی از عوامل فقر، اضطراب درون و نبود تعادل روحی است. آنچه در جوان این تعادل را به هم می زند، عصیان و سرکشی غریزه جنسی است. غریزه همان طور که بر پوست و خون اثر می گذارد، بر فکر و روح هم اثر خواهد گذاشت؛ در نتیجه جوان نمی داند چه بخرد و از کجا بخرد و چطور بفروشد و کجا بفروشد در نتیجه سرمایه هایش اسیر زیان میشوند و خسارتها او را به فقر می کشانند و این فقر چیزی نیست که با سرمایه دادن از میان برود و یا با توبیخ و سرزنش جبران شود پیش از هر کار باید او را به ازدواج واداشت تا به تعادل روحی و آرامش درونی برسد و فکرش آزاد شود و به ثروتها دست بیابد.
شناخت و درک روایاتی از قبیل روایات سودانیها و خوزیها و یا صله خواستن امام کاظم (ع) از هارون، همه وابسته به شناخت و هدف روایت است. این روایتها مربوط به یک رشته مسائل سیاسی عمیق است. مادام که این مسائل و این مقاصد شناخته نشوند، این روایات تحلیل نمی شوند و با این اصول موجود، قابل هضم نمی گردد.
پیش هارون سعایت کرده اند که امام کاظم (ع) ثروتها جمع کرده و اسلحه تهیه نموده و میخواهد خروج کند و انقلاب راه بیندازد. بهترین راه برای زیر آب زدن این سعایت همین گونه اظهار فقر کردن و ابراز ناداری است. این اظهارها نه برای رسیدن به ثروت و انعام هارون است بلکه برای منحرف کردن ذهن او و خنثی کردن سعایتهاست. از این رو حضرت تمام آن پولها را به واسطه می دهند و لبخند می زنند که ما به اینها احتیاجی نداریم اینها برای تو.
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 24
همچنین هنگامی که سودانیها در راه اسلام ایستاده اند و یا خوزستانیها علیه شیعه استثمار شده اند، اینگونه از آنها مذمت میشود؛ نه اینکه سودانی و خوزستانی در اسلام ذاتاً منفور و مطرود باشند. اسلامی که بلال را به اوج می رساند اینگونه نمی اندیشد؛ این مذمتها برای مقاصد دیگری است و فقیه کسی است که این مقاصد و این معانی را بیابد نه آنکه این مذمتها را گسترش دهد و حتی امروز هم این حکم را پیاده کند. اصولاً این تعریفها و تنقیدها «مادامی» هستند؛ یعنی تا هنگامی که علت مدح و یا ذم در آنها وجود دارد، تعریف یا تنقید ادامه خواهد داشت. این تعریفها و سرزنشها کلی و مطلق نیستند؛ همانطور که اشاره رفت، امام علی (ع) در «نهج البلاغه» گاهی از اهل کوفه بی نهایت تمجید می کند. این در هنگامی است که به حق رو آورده اند و او را کمک کرده اند و سپس آنگونه آنها را مذمت و سرزنش می کند و محکوم می نماید و این در زمانی است که به زمین چسبیده اند و برای جهاد گامی بر نمی دارند.
همچنین است کلام رسول (ص) و سفارش آن حضرت به افزایش جمعیت؛ زیرا این افزایش، در گذشته، از آنجا که مایۀ قدرت و قوت مسلمانان محسوب میشد؛ ضروری بود. همانطور که از قرآن هم استفاده میشود، در گذشته همیشه انسانها به فزونی فرزندان افتخار می کردند و آن را مایۀ قدرت و همردیف افزایش ثروت میشمردند، تا آنجا که هر خانواده ای که فرزندان بیشتری داشت ثروت بیشتری هم فراهم می کرد؛ زیرا همه کارها با دست انجام می گرفت و افزایش نفرات باعث افزایش تمکن مالی بود؛ اما اگر وضع به گونه ای شود که فزونی فرزندان و افزایش جمعیت نه تنها مایه قوت و عظمت نباشد بلکه باعث ضعف و زبونی و عقب ماندگی و ذلت بشود؛ آیا باز هم می توان گفت که پیامبر به فزونی جمعیت توصیه و مباهات می کند و آیا در جوامعی همچون هند و یا بسیاری جاهای دیگر می توان چنین توصیه ای داشت؟
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 25
و آنچه باعث فهم این اهداف و اغراض میشود ـ علاوه بر توجه به ظهور و سیاق کلام و یا تعلیل و یا موازین و یا شاهد جمع و یا اعتبارات عقلی و عقلایی ـ توجه به شرایط صدور روایت است، درست مثل شأن نزول.
5 ـ 2 ـ 2 ـ اهداف دین
اهداف دین غایات دینند؛ و احکام دین، مقدمات رسیدن به آن غایات؛ پس باید همواره مقدمات دارای آن کیفیتی باشند که با اهداف منتهی گردند نه جز آن؛ و توجه به احکام دین بدون توجه به اهداف دین گاهی بزرگترین صدمه است برای دین، بلکه حذف دین است اگر چه بتدریج. همین است که علی (ع) می گوید: «العدل حیاة الاحکام» چون خداوند فرموده: «ان الله یامر بالعدل» یعنی احکام دین آنگاه زنده است و نموّ دارد که اهداف دین زنده باشد و با توجه به اهداف دین در نظر گرفته شوند. پس اگر دین جامعه ای را می پذیرد که قائم به قسط باشد (لیقوم الناس بالقسط) مجتهد باید در استنباطهای خود در جهت عدل و اقامه قسط حرکت کند و زمینه ساز تحقق آن باشد یعنی یک جامعه قائم بالقسط و هر حکمی که برای تحقق این هدف لازم است در مورد موضوعات مختلف اگر چه حتی تاکنون استنباط و عرضه نشده باشد، استنباط و عرضه کند. از این رو صاحب جواهر در باب تعمیم احتکار می گوید اگر نص بر این تعمیم دلالت نکند (از آن جهت که در صدد بیان مصادیق روزگار صدور بوده و نه موارد دائمی)، از باب حرمت ظلم، آن را تعمیم می دهیم. پس اگر یک استنباط فقهی منافی با عدل بود بطور انّی می رساند که استنباط درست نبوده است.
و باز از همین رو است که امام راحل ـ قدس سره ـ روایات باب حیل ربا را اگر چه حتی مشایخ ثلاث آن را نقل کرده اند نمی پذیرد و یا به روایات خرید و فروش انگور به کسانی که شراب می سازند اگر چه حتی صحیحه باشند اعتنایی نمی کند.
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 26
و نکتۀ آخر این که این مقاصد در پنج اصل حفظ عقول و اموال و دین و نفوس و نوامیس که غزالی و شاطبی به آن دل خوش داشته اند و دیگران هم سنگ آنها را به سینه می زنند؛ خلاصه نمی شود که شارع اهداف آزادی و عدالت و رفاه و عرفان و تکامل را با توجه به جهت انسان و رشد و خسر انسان ادامه می دهد، «انا سمعنا قرآناً عجباً یهدی الی الرشد»، «و هیئ لنا من امرنا رشدا». رشد و خسر دو بعد تکامل و شکوفایی استعدادهای انسانی است. این تفاوت را بعضی در نظر نمی گیرند و به غزالی و شاطبی دل می سپارند؛ در حالی که داستان خیلی بیش از اینها ادامه یافته و اهداف حکومتها از حفظ، به آموزش و پرورش و آزادی و رفاه و آگاهی و تکامل ـ آن هم با توجه به انتخاب انسان و جهت گیری او ـ تحول یافته است.
6 ـ 2 ـ 2 ـ بنائات عقلایی
قواعد کلی و یا اصول لفظی و یا اصول عملی مادام که روش و بنای جدیدی نسازند، جریان عقلایی را نفی نخواهند کرد و بنای عقلا با عدم طرح جدید شارع تثبیت میشود. به عبارت واضحتر، بنای عقلا و قراردادهای عقلایی مادام که با طرح جدیدی از شارع و تأسیس تازه ای همراه نباشند، امضای شرعی را دارند و مادام که شارع در روابط و معاملات طرح جدیدی نیاروده باشد و شرایط سابق را در هم نریخته باشد، همین عدم طرح جدید، امضای قراردادهای عقلایی است. (دلیل و تحدید این ادعا فرصت دیگری را می طلبد) فی المثل بیع براساس فایده استوار است. یعنی آنچه نزد عقلا ارزش و مالیت داشته باشد، پس اگر در یک مقطع خون و یا سایر نجاسات فایده نداشته ولی امروز دارد، هیچگونه تغییر و تحولی روی نداده و پایه ای متزلزل نگردیده است.
نکته آخر اینکه این بنائات را نباید با عرف در هم آمیخت چون عرف مرجع در مفاهیم و یا میزان در شرایط ضمنی است و عرف نه منبع دلیل است و نه مرجع
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 27
برای مصادیق.
7 ـ 2 ـ 2 ـ تفکیک احکام ولایی از تبلیغی
پیامبر و ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ علاوه بر شأن تبلیغ، شأن حاکم و ولی امر را هم دارا هستند. از این رو، احکام آنان نیز بر دو گونه است، قسمی حکم عام خدا را بیان می کند و به تعبیری دیگر «تبلیغی» است و قسمی دیگر، به عنوان حاکم و ولی امر مسلمین صادر گشته است. تشخیص و تفکیک این دو قسم، در فهم نصوص تاثیر بسزایی دارد. به همین جهت مرحوم بروجردی و شهید صدر و امام راحل بر تفکیک بین این دو و نقش آن تاکید می ورزند:
«امر و نهی صادر شده از پیامبر (ص) و امامان (ع) بر دو گونه است: یکی امر و نهی صادر شده در زمینه اظهار سلطنت و ولایت مانند امر و نهی رهبران اجتماعی نسبت به فرمانبرداران خود. از این قبیل است تمام فرمانهای صادر شده در میدانهای نبرد و جهاد و تمام فرمانها در امور زندگی دنیایی. و دیگری، امر و نهی صادر شده به عنوان تبلیغ حکم خدا. از این قبیل است فرمان به خواندن نماز و انجام غسل و غیره که در این موارد، اعمال ولایت در میان نبوده، بلکه مانند فقیه که برای مقلّد، حکم خدا را بیان می دارد آنان نیز بازگو کنندۀ حکم الهی بوده اند».
«اگر پیامبر مردم مدینه را منع کرد از جلوگیری از اضافی آب نسبت به دیگران، ممکن است این را حکم ثابت دائمی دینی به حساب آورد و میشود آن را به عنوان دستوری در شرایط خاص دانست. و این دو برداشت ریشه در این دارد که پیامبر (ص) را مبلّغ حکم خدا در این واقعه بدانیم یا زعیم و رهبر جامعه».
«پیامبر در میان امت، مناصب و شؤون متعددی داشت: منصب تبلیغ احکام الهی، منصب ریاست و رهبری جامعه و منصب قضاوت. و تمام آنچه در روایات
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 28
از پیامبر (ص) و علی (ع) بالفظ «قضی» و «حکم» و «امر» و مانند اینها وجود داشته باشد بیان حکم شرعی نیست. زیرا این الفاظ ظهور دارند که پیامبر (ص) و یا علی (ع) حکم یا دستورش براساس ریاست و رهبری و یا براساس قضاوت بوده و نه از جهت تبلیغ احکام و حرام».
موارد بسیاری ازاحکام ولایی را که در رابطه با حیات اجتماعی انسانها و مصالح جامعه است می توان در زندگی و کلمات پیامبر و ائمه (ع) مشاهده کرد. مواردی همچون احتکار، تسعیر، تعزیر، قضا و ... .
8 ـ 2 ـ 2 ـ نگرش اجتماعی و دید جامع
بی تردید، دین تئوری ادارۀ جامعه است بر محور قسط و عدل، درستی و راستی؛ و خاستگاه فقیه بی شک بر برداشتی که از قانون دارد، اثر می گذارد. آنکه قانون و شریعت را در صحنه زندگی فرد می نگرد، همه تلاش او بر این است که قانون را زندگی فرد تطبیق دهد. بخلاف کسی که دیدگاه حکومتی و انسان اجتماعی را در نظر دارد.
اگر چه نیاز به طرح مستقل این اصل نبود چون توجه به موازین ما را از نگاههای فرد گرایانه یا جمع گرایانه جدا می کند. اما تذکار آن از آن جهت ضرور نمود که منابع ما با غنای عظیمی که دارد سالیان دراز در درون خود به دور از نیازهای مردم و اداره جامعه رشد کرده و در نتیجه شکل یک بعدی به خود گرفته و فقه مدون و متداول حوزه بر پایه عینیت تدوین نگشته و فروعات مستنبطۀ آن بر پایه نیاز جامعه و حکومت استخراج نشده بود.
البته این خود معلول شرایط سیاسی خاصی بود که ائمه و فقهای ما را از مدیریت جامعه باز می داشت و این برکناری از سیاست به تدریج موجب این اندیشه شد که اجتهاد، مرتبط است با چهرۀ فرد مسلمان و نه اجتماع مسلمان؛ و یگانه جولانگاه آن جولانگاه انطباق فرد است با اسلام و نه جامعه. شهید صدر به
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 29
دو نمونه از این یک سونگری در فهم نصوص شرعی و اندیشه اصولی اشاره می کند.
درگفت و گوهای مربوط به دلیل انسداد، این بحث مطرح است: ما تا هنگامی که می دانیم در شرع تکلیفی داریم و نمی توانیم به طور قطع آنها را بشناسیم، بایستی در مقام شناسایی آنها از «ظن» یاری بگیریم.
اصولیان در این اندیشه مناقشه کرده اند: چرا نتوانیم فرض کنیم که آنچه بر مکلف واجب است این است که در هر مورد به جای اینکه «ظن» را میزان قرار دهد، عمل به احتیاط کند و اگر دامن زدن به احتیاط، کار را دشوار می سازد، هر مکلفی می تواند به اندازه ای که از دشواری کار بر او کاسته گردد از احتیاطات خود بکاهد.
برخی بر قاعدۀ «لاضرر» اشکال کرده اند به این که: این قاعده می رساند که در اسلام، هیچگونه حکمی که در بردارنده زیان و ضرری باشد، وجود ندارد. با اینکه ما در اسلام، بسیاری از احکام را می بینیم که متضمن ضرر و زیانند مانند: قانون خونبها دادن، مجازات قاتلان، یا پرداخت تاوان یا زکات و ... زیرا در این گونه قوانین زیانهایی برای قاتل که مجبور به خونبها دادن یا تن دادن به مرگ است، وجود دارد و نیز موجب زیان شخصی است که مال دیگری را تلف کرده و باید تاوان بدهد و موجب زیان فرد توانگری است که بایستی زکات بپردازد. روح فردگرایی و اندیشۀ فردگرایانه در هر دو سخن بوضوح آشکار است. فرد شاید بتواند احتیاط کند ولی جامعه نمی تواند زندگی و روابط اجتماعی، اقتصادی و بازرگانی و سیاسی خود را بر احتیاط بنانهد و یا قاعده لاضرر را اگر از زاویه جمع و جامعه بررسی کنیم نمی توانیم قوانین و مقرراتی که از این قاعده به دست می آید به زیان و ضرر جامعه شمرد؛ بلکه برعکس نبود چنین قانونی در جامعه، زیان بخش است.
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 30
بر همین اساس، شهید «صدر» به جنبۀ اجتماعی از فهم دلیل و تمایز میان آن و میان جنبۀ لفظی خالص، توجه می دهد و معتقد است اگر نصّی مربوط به عبادت باشد، باید فقط به ظهور لفظی آن اکتفا کرد و نمی توان به برداشت اجتماعی ای که پیش از آن بوده توسل جست؛ اما اگر نصّی مربوط باشد به یک صحنه از زندگی اجتماعی از قبیل معاملات، آنگاه نقش فهم اجتماعی نص مطرح میشود؛ زیرا مردم در این صحنه برداشت و زمینۀ فکری و ذهنی مشترکی دارند که زندگی اجتماعی ایشان و آگاهی حاصل از آن به مرزبندی آن پرداخته و آن را معین نموده است و البته این همچون مناسبت حکم و موضوع، چیزی بیش از عمل به ظهور نیست.
9 ـ 2 ـ 2 ـ توجه به کیفیت اتخاذ موضوع و شرایط در حکم و دلیل
این توجه، از احاطۀ ربوبی و حکمت شارع و علم او به تحولات و امروز و فردای ما برخاسته و با این دید دیگر نمی توان کلمات را ساده انگاشت، زیرا به اندازه حکمت و دقت و احاطۀ متکلم، ظهور کلام متفاوت میشود. فی المثل در زکات با اینکه شارع می تواند از لفظ طعام به جای گندم و یا از هر گونه مرکوب به جای اغنام ثلاثه استفاده کند، این چنین نکرده، پس نمی توان به توسعۀ موارد آن پرداخت و از آن رهگذر، به هواپیما، کشتی و ماشین روی آورد و یا آن را با ضرایب و مالیاتهای موسمی در هم آمیخت در حالی که خمس و زکات با هم در نظام کشاورزی، دامپروری و صنعتی کارگشا هستند و در هواپیما اگر چه زکات نیست اما بارها و بارها خمس معدن و منافع کارگر و کارفرما و واسطه، راه آن را بسته و به مهار آن پرداخته.
و یا در مورد مقدار دیه و تفاوت آنها و یا مسکوک بودن یا نبودن درهم و دینار در آن، و نیز دربارۀ بلوغ، قمار، غنا، پول، ربا و ... که هر یک بحثهای جداگانه ای را می طلبد و به فرصت دیگری موکول میشود.
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 31
(3) اصول تحلیل شبهات نظری
مشکلات و حوادث گوناگون، با این اصول تحلیل میشود؛ اما برای تحلیل شبهات و مشکلات نظری باید به اصولی دیگر روی آورد، اصولی که شبهات «نفی مذهب» و «مذهب حداقل» و یا «اتباع قیاس و استحسان و ...» را پاسخگو باشد.
1 ـ 3 ـ ضرورت دین
این ضرورت از آنجا برخاسته که امکانات حسی، غریزی، علمی، عقلی و عرفانی، کفاف روابط گسترده و استمرار نامحدود آدمی را نمی دهد؛ زیرا با اعتقاد به اینکه امکانات غریزی، تجربی، علمی، فکری و عرفانی جوابگوی روابط انسان با خودش و جهان و آدمها و ملتها هست، دیگر هیچ نیازی به دین نخواهد بود نه در افعال و اعمال و نه در عقاید و افکار. زیرا آدمی که در این مرحله علم دارد در حالتها و روابط روحی هم تمرکز و ریاضت را دارد و نیاز به وحی در هیچ جا شکل نمی گیرد. اما اگر اینها برای آدمی، کافی نبود و قدر و استمرار و ارتباط گسترده انسان لااقل به طور محتمل با عوالم دیگر و دنیاهای مظنون و نامحتمل در میان آمد، آن وقت ضرورت به دین که افعال، حس، وهم، خیال، تفکر و تعقل آدمی را در بر می گیرد، او را با تربیت، معارف، عقود و نظامهایی روبه رو می کند که به جای مصلحت عمومی ـ که سیاست و اقتصاد و حقوق جدید را شکل داده ـ به مصالح و مفاسد و به فوائد و مضار گره بزند و او را در حوزۀ واقعیات و اعتباریات رها نکند.
2 ـ 3 ـ تفسیر دین
تفسیر دین نه براساس انتظار ما از دین که به خاطر اضطرار ما به دین مطرح
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 32
است «اضطرار» واقعیت است و «انتظار» آرمان و رؤیا. حوزۀ اضطرار ما به دین مشخص می کند که با توجه به قدر و استمرار و ارتباط انسان، جایی برای مذهب حداقل باقی نمی ماند چون مذهب در تمامی حوزه های علوم تجربی حکومت دارد. زیرا با توجه به استمرار آدمی دیگر هیچ تجربه ای نمی تواند حتی وضع نوشیدن و خوردن انسان را هم جوابگو باشد.
به هر حال با وسعت روابط و نارسایی دیگر ابزارها، ضرورت و اضطرار به وحی شکل می گیرد و سخن از «مذهب حداقل» بی اساس میشود و جای خود را به «مذهب حداکثر» می دهد؛ چون استمرار و ارتباطهای محتمل و نامحتمل انسان، جایی برای مراجعه به علوم تجربی باقی نمی گذارد. همین است که مدعی هستیم که دین آمده تا به حسّ، وهم، تخیل، تفکر و تعقل بیاموزد. آمده تا با روش تربیتی خود، گره های فکر و عقل و تعلقهای سالک را باز کند «یزکیّهم و یعلّمهم ...». و یثیروا فهم دفائن العقول. و همین است که می گوییم باید اخلاص در دین در کنار اخلاص در نیّت و در عمل شکل بگیرد که نمی توان «نؤمن ببعض و نکفَر ببعض» بود.
3 ـ 2 ـ توانمندی دین
جوابگویی مسائل جدید نیازی به رای و استحسان و بدعت ندارد، که مدیریت فقاهتی و نظام جوابگو، پاسخگوی اینهمه است. «مدیریت فقاهتی» که همان عنصر رهبری و مرجع در حوادث و وقایع است و «نظام جوابگو» که با تکیه بر مبانی و مقاصد و شرایط، روش و شکل عمل دستورها (بایدها و نبایدها) را معین می کند.
مذهب پویا با توجه به مبانی و مقاصد؛ به روشها و شکلها و دستورها می رسد و نظام جوابگوی خود را می آورد و این نظام است که به تو می آموزد که با هر کسی
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 33
چگونه و تا چد حد و تا چه اندازه از نرمش و خشونت، برخورد کنی، گرچه در هیچ کجای فقه و ادله راجع به آن کس چیزی نیامده باشد. نگاه انفعالی به فقه و دین یعنی تجرید از مبانی و مقاصد و نظام جوابگو.
4 ـ 3 ـ اجرای دین
برخی، مشکلات اجرا را به حساب اصل ناتوانی دین می گذارند؛ اما باید توجه داشت که ناتوانی در اجرا مربوط به اصل دین نیست؛ زیرا هر فکری، بدون طرح و مدیریت و سازماندهی و چهره های کارآمد و بدون جایگزینی صحیح آنها، ذلیل خواهد بود.
5 ـ 3 ـ فهم بهتر دین
فهم بهتر از دین در گرو قبض و بسط وجودی انسان و بلا و تمحیص است نه در گرو دست داشتن در علوم و معارف بشری. در حقیقت، سهم بیشتر نه سهم عالمان و فیلسوفان که سهم شاکران است سنز یدالشاکرین و دو عالم، یک سهم مساوی از هدایت رسول و قرآن ندارند که هدایتها برای ناس و مومن و متقی و محسن متفاوت است.
توضیح بیشتر اینکه برخی، برای فهم بهتر شریعت، به ترابط علوم قائلند و بر این باورند که هر گونه تحول و دگرگونی در یک حوزه از حوزه های اندیشه، به دگرگونی در قسمتهای دیگر منتهی میشود و از آنجا که در فلسفه، مباحث طبیعیات را دگرگون شده می بینیم نمی توانیم در ما بعد الطبیعه و الهیات تجدید نظر نداشته باشیم و بالزوم تجدید نظر، به کلام جدید ـ همراه مباحث جدیدی از معرفت شناسی ـ خواهیم رسید.
در حالی که تحول در علوم و دیدگاهها و آشنایی با حوادث جدید و مسائل
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 34
مستحدثه را باعث زایندگی اصول کلی مذهب و قواعد کلی فقه می دانیم معتقدیم که بهره مندی از آیات وحی و کلام معصوم محتاج سیر وجودی و سلوک باطنی و فلاح و رویشی است که هدایتها و بهره های بیشتر را به دنبال می آورد. «هدی للناس»، «هدی للمسلمین»، «هدی للمومنین»، «هدی للمتقین» و «هدی للمحسنین» و ... از این هدایتهای گوناگون حکایت می کنند که «لئن شکرتم لازیدنّکم ولئن کفرتم انّ عذابی لشدید».
آنچه که ما را به این جمع بندی می رساند، توجه به این نکته است که با فرض تساوی چند نفر در علوم معاصر، بهرۀ آنان از کلام رسول و وحی یکسان نخواهد بود.
6 ـ 3 ـ ارتباط اجزای دین
ارتباط احکام فقهی با مبانی دینی و فقه دین است که همان بینش از انسان (قدر و استمرار و ارتباط) و جهان (نظم، زیبایی، هدفداری و اجل) و روابط این دو است؛ نه با نظریه های فلسفی و کلامی، آنچنانکه تصور شده است. چون اگر فقه حاکم، با نظامهای تربیتی، معرفتی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی، قضایی و جزائی مرتبط باشد، به راحتی مشخص میشود که فقه با معارف و عقاید و نظامها و احکام دیگر خود چه نوع ارتباطهای طبیعی و علیتی و منطقی و می تواند داشته باشد.
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 35
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 36
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 37
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 38
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 39
کتابنامه
مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 1اجتهاد زمان و مکان-1- مجموعه مقالاتصفحه 40