کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا

الگو پذیری از نهضت عاشورا

الگو پذیری از نهضت عاشورا

□حسینی خراسانی

‏شناخت چهره‌های تابناک و انسانهای پاک تاریخ از چند جهت مفید و آموزنده و گاهی واجب است. ‏

‏یکی از خواستهای جدی و نیازهای واقعی انسان از بُعد روحانی و روانی، حس الگوطلبی و اسوه‌خواهی است. بشر همواره کوشیده است که در زندگی خود، الگو و معیاری برگزیند تا کردار و گفتارش را در همه شئون و زمینه‌ها براساس آن تنظیم کند. چنین فردی به خاطر اعتقاد و اعتماد و علاقه‌ای که به الگوی برگزیده‌اش دارد می‌کوشد در تمام حرکتهای خویش اعم از گفتاری و رفتاری، وجوه مشترکی با او بیابد، و این همان قانون محاکات است که از حس پرستش ریشه می‌گیرد. ‏

‏بی‌توجهی به این کشش درونی و بی‌اعتنایی به این نیاز روحی و هدایت و کنترل نکردن این میل باطنی و در نتیجه، ندادن پاسخ مثبت و مناسب و مقتضی به این خواسته، ممکن است منشأ انحراف و اعوجاج شود و آثار سوء و زیانهای جبران‌ناپذیری به بار آورد. ‏

‏اگر الگوی شایسته و اسوه حسنه‌ای ارائه نشود، انسان ناگزیر است خود در صدد یافتن آن برآید، که در این صورت احتمال خطا فراوان است و احتمال دارد ناآگاهانه فرد یا افرادی را به عنوان الگو برگزیند و در جهت پیروی از آنانی حرکت کند که فاقد هرگونه صلاحیت و شایستگی باشند. ‏

‏و چه اعجازانگیز و درس‌آموز است قرآن عزیز که با توجه به این بُعد از واقعیت وجود‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا و مجموعه مصاحبه هادفتر سومصفحه 99
‏انسان و در پاسخگویی صحیح و دقیق به این نیاز درونی بشر می‌فرماید: ‏

‏ «‏لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ الله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا الله وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ الله کَثِیراً‏» ‏‎[1]‎

‏ـ البته شما را در اقتدای به رسول خدا(ص) – چه در صبر و مقاومت با دشمن و چه دیگر اوصاف و افعال نیکو، خیر و سعادت بسیار نزد خداست – برای آن کس که به ثواب خدا و روز قیامت امیدوار باشد و یاد خدا بسیار کند. ‏

‏قرآن کریم می‌فرماید که رسول گرامی اسلام، مَثَل اعلای انسانیت و الگوی تمام عیار بشریت است که همواره باید همگان به او تأسی و اقتدا کنند. ‏

‏و نیز می‌فرماید: ‏

‏ «‏قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ بِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ الله کَفَرْنا بِکُمْ وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّی تُؤْمِنُوا بِالله وَحْدَهُ‏». ‏‎[2]‎

‏و می‌فرماید: ‏

‏ «‏لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا الله وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ‏». ‏‎[3]‎

‏تحقیقاً در وجود و رفتار ابراهیم و همراهان و پیروان او برای شما اسوه و سرمشق پسندیده‌ای است. آیه، آنگاه در مقام تعلیل برمی‌آید و به علت شایستگی ابراهیم و همراهانش برای اسوه شدن اشاره می‌کند و پس از بیان روش زندگی توحیدی آنان بار دیگر بر شایسته بودن آنها تأکید می‌فرماید. ‏

‏ما باید اعتراف کنیم که عارف به حق قرآن کریم نیستیم و باید در پیشگاهش عذر تقصیر بیاوریم. چه آنکه قرآن مجید، ظاهرش انیق و باطنش عمیق و معانی و بطونش نامتناهی است. قرآن کریم، ظاهری دارد و باطنی و باطنش باطنی دارد تا به هفت یا هفتاد یا هفتصد یا هفت هزار یا هفتصد هزار یا هفت میلیون بطن برسد، و ظاهراً تمام روایاتی که بر این معانی دلالت می‌کنند در مقام تمثیل و مبالغه‌اند، چه اینکه «عدد» مفهوم ندارد، و مراد این است که هیچگاه معانی و عجایب و غرایب و دقایق و رقایق و لطایف قرآنی پایان پذیرفتنی نیست و به عبارت دیگر، قرآن دارای استعداد پایان‌ناپذیر است. ‏

‏باید لختی تأمل کنیم و از خود بپرسیم که از میان این همه حقایق قرآنی و بطون آن، چند مرتبه و درجه را شناخته‌ایم، و آیا اصولاً به تدبّر در آیات قرآن عزیز نشسته‌ایم و چیزی ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا و مجموعه مصاحبه هادفتر سومصفحه 100
‏دستگیر و نصیبمان شده است یا همچنان مقصریم؟‏

‏و اینک نکات و رموز قابل توجه در اینگونه آیات: ‏

‏1. قرآن مجید کسی را به طلب الگو و جستجوی اسوه تشویق و دعوت نمی‌کند. زیرا اصل الگوخواهی یک خواست درونی است که در هر انسانی وجود دارد. قرآن برای جلوگیری از به انحراف کشیده شدن این بُعد از وجود انسانی و دادن پاسخ مناسب به این نیاز روحی، اسوه حسنه و الگوی پسندیده‌ای را معرفی می‌کند تا بشر به خطا نرود و ناشایستگان را الگوی خود قرار ندهد. ‏

‏2. علت شایستگی برای الگو شدن و اسوه قرار دادن را بیان کرده و تأکید نموده است که اگر وجود مقدس رسول الله(ص) و سیره و زندگی او برای شما درس و سرمشق است به خاطر آن است که آن حضرت جز به یاد خدا نبوده و جز او از هیچ کس اطاعت نمی‌کرده است. او در خونین‌ترین و خطرناک‌ترین جنگها و در فراز و نشیب زندگی، تسلیم خواست و رضای خدا بوده و برای خدا از هر خطری استقبال کرده و از هر چیزی گذشته است. ‏

‏اگر قرآن مجید، ابراهیم و همراهان او را به عنوان الگوهای پسندیده معرفی می‌کند، به خاطر آن است که برای رضای خدا، از همه چیز حتی خانواده، فامیل، دوستان و عزیزانشان بریدند و به خدا و جنود خدا پیوستند. ‏

‏3. اگرچه وجود مقدس حضرت خاتم الانبیا – صلواته و سلامه علیه – مَثَل اعلای انسانیت و الگوی تمام عیار و بی‌همتای تاریخ بشریت است و نیز هر چند حضرت ابراهیم – علی نبینا و آله و علیه السلام – و همراهان آن بزرگ برگزیده الهی از نمونه‌های برجسته و الگوهای کامل انسانیت‌اند، اما به مقتضای تعلیلی که در آیات یاد شده مطرح است و به حکم آیات دیگر قرآنی، هیچگاه از زبان این آیات، مسئله انحصار استفاده نمی‌شود. بلکه هر کسی که دارای سیرت و روش و منش ابراهیمی باشد و رفتار و کردار و نوع زندگیش همانند و شبیه زندگی رسول‏‏‌‏‏الله باشد، می‌تواند اسوه حسنه و الگوی پسندیده انسانی باشد. ائمه اطهار – سلام الله علیهم – همانند رسول الله(ص) اسوه‌های حسنه و الگوهای شایسته بشریت‌اند، و دیگر دست‌پروردگان و تربیت‌یافتگان مکتب آن بزرگواران با حفظ درجات و رعایت مراتب می‌توانند سرمشق و الگوی دیگران باشند. ‏

‏به هرحال، قرآن کتاب قانون است و هیچگاه روی جنبه‌های شخصی افراد تکیه نمی‌کند، بلکه درصدد ضرب قاعده و جعل قانون و ارائه معیارهای کلی است. ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا و مجموعه مصاحبه هادفتر سومصفحه 101
‏با عنایت به نکته‌هایی که پیش از این گفته شد، بر رهبران روحانی و مربیان نفوس انسانی و معلمان اخلاق است که به پیروی از قرآن کریم، در مقام ارائه الگو و سرمشق به جوانان و جامعه، کمال دقت و احتیاط را اعمال کنند و هنگام تجلیل و تعریف افراد به عنوان الگوهای انسانی از دخالت دادن سلیقه و ذوق و علاقه شخصی بپرهیزند و کسانی را مورد تجلیل و تمجید قرار دهند و به عنوان سمبل به جامعه معرفی کنند و مردم را به تأسی و اقتدا به آنان فراخوانند که از هر جهت لایق و شایسته باشند. ‏

‏باید اذعان کرد که جُز انبیای الهی و ائمه آل‏‏‌‏‏البیت – علیهم‌السلام – و تربیت یافتگان مکتب توحید که با نظارت و اشراف دقیق پیشوایان معصوم دینی زندگی کرده‌اند، نمی‌توان کسی را از جمیع جهات مورد تأیید قرار داد و به عنوان الگوی شایسته به جامعه معرفی کرد. ‏

‏اولاً در مورد انسانهای معصوم و برگزیده خدا نیز در مقام تأسی باید به جهاتی توجه داشت. زیرا شرایط و مقتضیات زمانی و مکانی و خصوصیات و احوال شخص همیشه و همه جا برای همه یکسان نیست. ثانیاً غیر از اولیای الهی، حتی عالمان دینی با همه قدس و طهارت و تقوا و دانشی که دارند، جز اندکی از آنان نمی‌توانند در تمام ابعاد زندگی به عنوان الگوی مطلق معرفی شوند. ‏

‏به حسب غالب، آن که از زهد و تقوای بیشتری بهره‌مند است، از اوضاع و احوال سیاسی – اجتماعی حاکم بر زمانش چندان آگاهی ندارد و بر همین اساس، ضعفهایی از او مشهود است که نمی‌تواند در این بعد، عنوانِ الگو داشته باشد. آن که آگاه‌تر و خبیرتر ‌به مسائل سیاسی و اجتماعی است، معمولاً از برخی نقاط قوت بی‌بهره است. مثلاً عالم زاهد و پرهیزگاری را می‌بینیم که تحرّز و پرهیزش بر اثر شدت تقوا و احتیاط به جایی رسیده است که از تصدی منصب قضا و بلکه فتوا و حتی وارد شدن در بعضی از مباحث و علوم مشروع و گاهی لازم و واجب اسلامی امتناع می‌ورزد و اظهار می‌کند که من از ورود در مباحث رجالی – که یکی از شرایط و مقدمات مهم اجتهاد و استنباط احکام الهی است – خودداری می‌کنم، به این دلیل که علم رجال علم جرح و تعدیل و طعن و قدح است و باید برخی از راویان را به حسب شواهد و قراین موجود طعن و قدح کرد، و این ممکن است منجر به طعن کسی شود که در واقع، قابل طعن نباشد و این رشته از دانش رجال‌شناسی ممکن است مستلزم غیبت و تهمت به اشخاص باشد. ‏

‏نمونه‌های فراوانی از اینگونه موضعگیریها و از این نوع تفکرات و اعتقادات در جامعه‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا و مجموعه مصاحبه هادفتر سومصفحه 102
‏دیده می‌شود. و حال این پرسش مطرح است که آیا می‌توان چنین عالمانی را – با همه احترام و تکریم و جلالتی که برایشان قایلیم – به عنوان الگو و اسوه به طالبان علوم اسلامی معرفی کرد و از آنها بخواهیم همانند چنین علمایی عمل کنند؟‏

‏اگرچه عالمی با این ویژگیها، بزرگ و محترم است، و اگرچه ممکن است این نوع تفکر و اندیشه در ارتباط با خصوصیات وجودی و شرایط و مقتضیات عصر او پسندیده باشد، ‌اما هرگز روا نیست که احتیاط در عمل را تا این حد مورد تأیید و تشویق قرار داد و چنین فکر و اندیشه‌ای را به عنوان الگو معرفی کرد. زیرا اگر این گونه افراد با این طرز تفکر به عنوان اسوه و الگوی جامعه معرفی شوند، به سخن صاحب جواهر، دیگر شجرۀ طیبۀ فقه و فقاهت سبز و خرم نخواهد بود و رشد و بالندگی نخواهد داشت و باب اجتهاد که از واجبات اسلامی است بسته خواهد شد. ‏

‏این نکته در موارد دیگر نیز باید مورد توجه قرار گیرد. مثلاً اگر به خاطر شرایط خاص اجتماعی یا ویژگیهای شخصی، نسبت به بزرگی از بزرگان تاریخ ثابت شد که عزوبت و ترک تأهل را برگزیده است، عمل و روش او دیگر نمی‌تواند الگو و سرمشق دیگران باشد. ‏

‏کوتاه سخن اینکه با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات و ویژگیهای دیگر، تنها کسانی زیبنده الگو قرار گرفتن هستند و می‌توان آنها را به این عنوان به جامعه معرفی کرد و مردم را به تأسی و اقتدا به آنان فراخواند که معصوم باشند و یا با نظر و اشراف معصوم عمل کرده باشند، که این خود تقریر معصوم است و حجتی از حجج الهی به شمار می‌آید. ‏

‏کسانی از هر جهت شایستگی دارند که برای همه الگو قرار گیرند که علم و فقاهتشان برای فقها، عرفان و سلوکشان برای عارفان، شجاعت و دلیریشان برای دلاوران، سیاست و مدیریتشان برای سیاستمداران و زهد و تقوایشان برای پارسایان و... به اثبات رسیده باشد. ‏

‏اینجاست که باید با تمام وجود پذیرفت که از جمله شایستگان برای این معنی، شهیدان کربلای ابی عبدالله الحسین علیه و علیهم السلام‌اند. و بر ماست که بار دیگر به شناسایی و معرفی این شخصیتهای والای تاریخ بپردازیم و به جای شرح حال‌نویسی و بیان بیوگرافی کسانی که شاید مورد اختلاف و شک و شبهه‌اند، به بیان شخصیت و سجایای این نمونه‌ها و اسوه‌های کم‏‏‌‏‏نظیر و یا بی‌بدیل انسانیت روی آوریم. زیرا اینان الگوهای عالی انسانی در طول تاریخند و شهیدان کربلا سرآمد، سرور و سالار بشرند. ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا و مجموعه مصاحبه هادفتر سومصفحه 103
دستور قرآن کریم به زنده نگه داشتن یاد و خاطره صالحان

‏یکی از موضوعات مورد تأکید در قرآن کریم، لزوم زنده نگه داشتن یاد صالحان و احیای خاطره و بیان شرح زندگی نیکان تاریخ است. ‏

‏خداوند تعالی در آیات متعددی از قرآن مجید به عناوین مختلف، به یادآوری و بازگویی سرگذشت و چگونگی روش و منش پیامبران و مردان بزرگ تاریخ دستور داده است. مانند: ‏واتل علیهم و انبائهم، فاقصص القصص، واذکر فی الکتاب‏: تلاوت کن بر مردم به آنان گزارش بده، سرگذشت پیشینیان را باز گو، و از کتاب یادآوری کن. و خلاصه آنکه بر تشریح رخدادها و نیز روش زندگی عبرت‌انگیز و درس‏‏‌‏‏آموز پیامبران و شخصیتهای والای تاریخ تأکید شده است. در اینجا به خاطر رعایت اختصار به برخی از آیاتی که دستور به یادآوری زندگی پیامبران داده است اشاره می‌کنیم: ‏

‏1. ‏واذکر فی الکتاب ابراهیم انّه کان صدیقاً نبیّاً. اذ قال لابیه یا اَبَتِ لِمَ تعبد مالا یسمع و لا یبصر و لا یغنی عنک شیئاً‏. ‏‎[4]‎

‏2. ‏واذکر فی الکتاب موسی انه کان مخلصاً و کان رسولاً نبیّاً‏. ‏‎[5]‎

‏3. ‏واذکر فی الکتاب اسمعیل انه کان صادق الوعد و کان رسولاً نبیّاً و کان یأمر اهله بالصلوة و الزکوة و کان عند ربه مرضیاً‏. ‏‎[6]‎

‏4. ‏واذکر فی الکتاب ادریس انه کان صدیقاً نبیّاً‏. ‏‎[7]‎

‏5. ‏واذکر عبادنا ابراهیم و اسحق و یعقوب اولی الایدی و الابصار. انا اَخْلَصْنٰا هم بخالصةٍ ذکری الدّار. و انهم عندنا لمن المصطفین الاخیار‏. ‏‎[8]‎

‏6. ‏واذکر اسمعیل و الیسع و ذاالکفل و کل من الاخیار‏. ‏‎[9]‎

‏7. ‏واذکر عبدنا داود ذا الایة انه اَوّاب‏. ‏‎[10]‎

‏ترجمۀ مختصر و آزاد آیات شریفه این است: ‏

‏ـ ای پیامبر! یاد کن و به یادآور برای مردم در قرآن ابراهیم، موسی، اسماعیل، ادریس، اسحاق، یعقوب، یَسَع، ذاالکفل و داود را که جزو برگزیدگان و نیکان و بهتران بندگان خدایند. به جهت اینکه این بزرگان صادق، خالص، وفادار، قدرتمند، آگاه و فرمانبردار و مطیع خدا بودند. ‏

‏بی‌تردید، قرآن کریم، کتاب تاریخ نیست که به شرح و بیان بیوگرافی و وضع زندگی و خانوادگی و نام و فامیل پیشینیان بپردازد. قرآن، کتاب هدایت و قانون زندگی است، لذا در ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا و مجموعه مصاحبه هادفتر سومصفحه 104
‏تمام آیاتی که به پیامبر اکرم(ص) دستور می‌دهد تا شرح زندگی پیامبران و مردان بزرگ را بازگو کند، به جنبه‌های شخصی از جمله تاریخ تولد و نام و نام‏‏‌‏‏خانوادگی و مدت زمان عمر و مانند آن اشاره ندارد، بلکه امر به یادآوری زندگی این بزرگان را معلل می‌کند به یک سلسله مطالب کلی که جنبه عمومی، قانونی، توحید و تربیتی دارند. ‏

‏غرض از دستور به احیای یاد و بازگویی خاطره این برگزیدگان الهی نیز آن است که مردم آنان را بشناسند و در بصیرت و فقاهت در دین و قدرت و غیرت و حمایت از توحید، و راستی در گفتار و درستی در کردار و خیرخواهی و نیک اندیشی در جامعه و خدمت به مردم و صبر و شکیبایی در برابر ناملایمات، و اخلاق و توحید در باور و اعتقاد دینی، آنها را الگوهای برتر و نمونه‌های عالی انسانی بدانند و در کردار و رفتار شخصی، خانوادگی، اجتماعی دینی، فرهنگی و سیاسی به آنان تأسی و اقتدا کنند. و این است فلسفه بزرگ ضرورت شناخت و شناساندن چهره‌های تابناک تاریخ به جوامع انسانی از دیدگاه قرآن. ‏

‏می‌فرماید: ای پیامبر! این گروه از بندگان برگزیده ما را به مردم معرفی کن، چون آنان صدیق، مخلص، صادق الوعد، آمر به معروف، مرضی پروردگار، دارای قدرت، صاحب بصیرت، ناب و خالص از هرگونه غلّ و غش، برگزیده بازگشت‏‏‌‏‏کننده به سوی خدا و خیراندیش و نیکوکارند. بنابراین علت لزوم زنده نگه داشتن یاد، نام و خاطره اینان، وجود این صفات و ملکات پسندیده و خلق و خوی نیکو و صلاحیت و قابلیت انسانی در آنان است. ‏

‏و نتیجه دقت و درایت در این آیات، آن است که این عده از انبیا و نیکان که امر به یادآوری آنها شده است موضوعیت و خصوصیت ندارند، بلکه هر کسی و هر گروهی که دارای چنین برجستگیهایی باشد، شناسایی و معرفی او به جامعه ضرورت دارد و مردم باید از شیوه زندگی و سیره اخلاقی آنان پیروی کنند و آنها را سرمشق خود قرار دهند. ‏

‏از این‏‏‌‏‏رو باید پذیرفت که شناخت و شناساندن شخصیت تربیتی و توحیدی شهیدان کربلا که عالی‌ترین نمونه‌های تربیتی و جامع‌ترین و کامل‌ترین الگوهای اسلامی هستند، جزو وظایف و مسئولیتهای دلسوزان جوامع و مربیان نفوس انسانی است، و بیان و شرح تاریخ زندگانی شهیدان کربلا به منظور سرمشق گرفتن از آنها، نباید صرفاً به ذکر یک سلسله از حوادث و رخدادهای تاریخی محض انحصار یابد، بلکه باید از جنبه بنیادی و ریشه‌ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا و مجموعه مصاحبه هادفتر سومصفحه 105
نزول رحمت با ذکر نام نیکان

‏ذکر یاد و نام صالحان و نیکان، افزون بر اینکه به حکم آیات قرآنی، امری لازم است و فواید تربیتی و آموزشی در پی دارد، باعث برخورداری از آثار معنوی و نزول رحمت الهی نیز می‌شود. ‏

‏ملامحسن فیض کاشانی در کتاب ‏‏العُزلۀ المحجة البیضا‏‎[11]‎‏ عبارتی را به حضرت رسول اکرم(ص) نسبت می‌دهد و به عنوان روایت نقل می‌کند: «‏عند ذکر الصالحین تنزل الرحمة‏». ‏

‏آنگاه محدث کاشانی به بیان معنای حدیث پرداخته و با اشاره به مسئله تأثیرپذیری انسان از محیط اجتماعی و ارتباط با اشخاص به فلسفه حدیث و علت نزول رحمت به هنگام یاد کرد صالحان می‌پردازد و می‌گوید: چون ذکر صالحان و طرح صلاحیتهای اخلاقی آنان باعث می‌شود که انسان از آنها الگو بگیرد و با تحت تأثیر واقع شدن به آنها تأسی و اقتدا کند و زمینه و صلاحیت برخورداری از رحمت پروردگار را برای خود فراهم سازد. ‏

‏شایان توجه است که گرچه اطمینان به صدور حدیث و اعتبار سند آن نداریم، اما اصل مطلب، روی موازین و برهان است. بنابراین صالح‌تر و شایسته‌تر از شهیدان کربلا و دلیرمردان عاشورا چه فرد یا افرادی را می‌توان سراغ داشت تا به هنگام ذکر خیر آنان در محافل و مجالس، زمینه نزول رحمت پروردگار فراهم آید. ‏

‏ ‏

تعظیم شعایر الهی

‏یادآوری و شرح زندگی اولیای الهی و بزرگداشت خاطره آنان، بی‌تردید از مصادیق بارز و مسلّم تعظیم شعایر الهی است و گرامیداشت آنان موجب قوت قلب و طهارت جان است: «‏وَ مَنْ یعظم شعائر الله فانّها من تقوی القلوب‏». ‏

‏در ابواب مختلف فقهی حضرات فقها، حکم به جواز و استجاب وقف و نذر و صرف مال در راه اقامه مجالس سوگواری حضرت سیدالشهدا(ع) و یاران با وفای او کرده‌اند و در روایت از حضرت امام باقر(ع) آمده است که به فرزندش امام صادق(ع) وصیت فرمود که مقداری از مالش را برای نوحه‌سرایی و برپایی مجلس عزاداری در جمع حجاج و زائران بیت‏‏‌‏‏الله الحرام در ایّام منی اختصاص دهد. ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا و مجموعه مصاحبه هادفتر سومصفحه 106
‏ثقة الاسلام کلینی و شیخ طایفه طوسی در حدیث معتبر از امام صادق(ع) روایت کرده‌اند: «‏عن الصادق – علیه السلام – قال: قال لی ابی؛ یا جعفر اوقف من مالی کذا و کذا النوادب یندنبی عشر سنین بمنی ایام منی‏». ‏‎[12]‎

‏شهید در ذکری، مجلسی بزرگ در شرح من لا یحضره الفقیه، شهید ثانی در مسکن الفؤاد، صاحب جواهر در طهارت جواهر و بسیاری از محدثین و فقها‏‎[13]‎‏ در بیان حکمت و فلسفه این عمل امام باقر – علیه‌السلام – فرموده‌اند، چون برپایی مجالس عزاداری و سوگواری ائمه دین – علیه‌السلام – از شعایر ایمان و باعث شناخت فضایل اخلاقی آنان و در نتیجه اقتدا و تأسی مردم به آن بزرگان است، لذا احیای نام و بزرگداشت خاطره آنان حرکتی پسندیده و عملی مطلوب است. ‏

‏به هرحال، زنده نگهداشتن یاد و نام بزرگمردانی مانند شهیدان کربلا، جزو شعایر اسلامی است و به هر گونه و شکلی که بتوان آنان را به عنوان الگوهای برتر به جامعه و بویژه جوانان معرفی کرد، کاری شایسته است. خواه این کار با اقامه مجالس یا نگارش شرح حال باشد و در این میان، ساختن فیلمهایی منطبق با واقعیتها و با رعایت ملاکهای اسلامی بیش از سایر امور می‌تواند مفید و مؤثر باشد. ‏

‏ ‏

قدردانی از خدمتگزاران

‏قدردانی از اولیای نعمت و قدردانی از انسانهای خدوم و فداکار و مؤثر در تاریخ، یکی از وظایفی است که به حکم عقل و نقل لازم است. بر همین اساس است که در مباحث توحیدی و اعتقادی به قاعده عقلی، وجوب شکر منعم بر لزوم خداشناسی و خداپرستی استدلال کرده‌اند. و نیز در باب ضرورت سپاسگزاری از خدمتگزاران در روایت اسلامی می‌خوانیم: ‏

‏ «‏من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق‏». ‏

‏و روشن است که تقدیر و تشکر از هر نعمت و منعمی به تناسب و اقتضای خاص آن است. از بزرگترین ولی نعمتان بشر در طول تاریخ و از برازنده ترین خدمتگزاران جوامع انسانی که با ایثار عزیزترین سرمایه وجودی خویش یعنی جان و با پذیرفتن شهادت، مقدس‌ترین و با ارزش‌ترین نعمت دین، انسانیت، حریت، عزت، شرافت و فضایل و مناقب عالی اخلاقی را برای بشر ارمغان آورده‌اند، شهیدان و از جان گذشتگان در راه خدا‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا و مجموعه مصاحبه هادفتر سومصفحه 107
‏و احیای ارزشهای الهی‌اند. اگر ایثارگری و شهادت‌طلبی این رادمردان همیشه تاریخ نبود، زمین و زمان به تباهی کشیده می‌شد و از ارزشهای انسانی چیزی باقی نمی‌ماند: «‏لو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و مساجد یذکر فیها اسم الله‏». ‏

‏و شهیدان کربلا، سروران شهیدان عالم‌اند و شهیدان سید و سرور اولاد  آدمند. شکر نعمت عظمای شهادت و قدردانی از خدمت مقدس شهیدان به دین و ایمان به اخلاق آنان و پیروی از روش و منش آنان و سرمشق و الگو قرار دادن آنهاست، و این همه وابسته به شناخت و شناساندن دقیق تاریخ زندگی پربار و شرافتمند آن عزیزان است. از این رو، تجلیل و تکریم شهدای کربلا و برپایی مجالس و محافل جهت بزرگداشت آن سروران و احیای نام آن دلاوران و شرح زندگی سراسر عزت و عظمت این سروران قبیله شهادت بر جامعه فرض و لازم است. ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا و مجموعه مصاحبه هادفتر سومصفحه 108

‎ ‎

‏پی نوشتها:‏

‏ ‏

مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا و مجموعه مصاحبه هادفتر سومصفحه 109

‎ ‎

مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا و مجموعه مصاحبه هادفتر سومصفحه 110

  • . الاحزاب / 21.
  • . الممتحنه / 4.
  • . الممتحنه / 6.
  • . مریم / 2 – 41.
  • . مریم / 51.
  • . همان / 55 – 54.
  • . همان / 56.
  • . ص / 48 – 45.
  • . همان.
  • . همان / 17.
  • . المحجة البیضاء، ج 4، ص 17، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
  • . فروع کافی، ج 5، ص 117 و تهذیب الاحکام، ج 6، ص 358.
  • . ذکری، 72، روضة المتقین شرح فقیه، 7، ص 471، مسکن الفؤاد، ص 104، جواهر ج 4، ص 366.