مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی

هندسۀ سیاسی امام خمینی(س)

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

هندسۀ سیاسی امام خمینی(س)

چهارچوبی نظری وراهبردی در اندیشه سیاسی امام

‏      (وضع مطلوب و مدینۀ فاضلۀ اسلامی)‏

‏محمد باقر حشمت زاده‏‎[1]‎

‏ ‏

خلاصه مقاله

‏اندیشه ها و عملکرد امام خمینی(س) در عرصه سیاست او را هم به عنوان‏‎ ‎‏رهبر موفق یک انقلاب بزرگ اسلامی و هم به عنوان مؤسس و معمار یک نظام‏‎ ‎‏سیاسی اسلامی (جمهوری اسلامی) به جهانیان معرفی کرد به نظر می آید که این‏‎ ‎‏اندیشه ها و عملکردها برآمده از یک طرح جامع نظری و به عبارت دیگر یک‏‎ ‎‏هندسۀ سیاسی بوده است. این هندسۀ سیاسی را می توان در آثار امام (نوشته ها‏‎ ‎‏و گفته های امام) بازیافت. هندسه سیاسی امام در واقع مبتنی بر یک نگرش‏‎ ‎‏مدینۀ فاضله ای بوده است که ارکان پنجگانه زیر را شامل می شده است: 1ـ‏‎ ‎‏شناخت وضع موجود جامعه 2ـ معرفی وضع مطلوب 3ـ تعیین راه و شیوه های‏‎ ‎‏حرکت از وضع موجود به سوی وضع مطلوب 4ـ آگاهی بر تاریخ (وضع‏‎ ‎‏مسبوق) جامعه 5ـ معرفی شاخصهای وضع مطلوب بر اساس جهانبینی و‏‎ ‎‏اصول اعتقادی اسلام. در این مقاله با جستجو در یکی از مهمترین آثار سیاسی‏‎ ‎‏امام خمینی(س) یعنی «درسهای ولایت فقیه» مباحث امام خمینی(س) پیرامون‏‎ ‎‏این ارکان پنجگانۀ هندسه سیاسی ایشان استخراج می شود و ارتباط میان این‏‎ ‎‏ارکان و عناصر تشکیل دهندۀ آنها در نظر و عمل امام خمینی(س) ارایه می شود.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 433
مقدمه 

‏طرح مسأله و اهمیت موضوع ‏

‏توفیق عظیم امام خمینی‏‏(س)‏‏ در رهبری یک انقلاب بزرگ و براندازی یک نظام‏‎ ‎‏قدرتمند و سپس ریاست و هدایت یک نظام اجتماعی و سیاسی نوین طی دهسال پس از‏‎ ‎‏پیروزی این انقلاب می تواند سؤال اساسی زیر را برای اندیشمندان سیاسی مطرح نماید:‏

‏از آرا و اندیشه های سیاسی و اجتماعی امام خمینی‏‏(س)‏‏ چه نظریه ها و راهبردهایی‏‎ ‎‏قابل استنباط و انتزاع است؟ به عبارت دیگر، با چه چهارچوب های نظری و راهبردی‏‎ ‎‏می توان به تحلیل اندیشه های سیاسی امام خمینی‏‏(س)‏‏ پرداخت؟‏

‏امام خمینی‏‏(س)‏‏ مرد علم و نظر بود زیرا در فقه و اصول و کلام و فلسفه و عرفان به‏‎ ‎‏مقام استادی رسید و اطلاعات ایشان در تاریخ و ادبیات نیز در حد بالایی بود.‏1

‏او مرد عمل و اقدام هم بود زیرا در مقام اجتهاد و مرجعیت با مسأله گویی و صدور‏‎ ‎‏فتوا تکالیف عملی مؤمنین و مقلدین را مشخص می کرد و به همین لحاظ با واقعیات‏‎ ‎‏زندگی مردم و مشکلات جامعه آشنا بود. از سال 1341 نیز در عین فقاهت و مرجعیت،‏‎ ‎‏خیلی آشکار و مستقیم وارد عرصه اقدام و مبارزه سیاسی گردید و بزرگترین و مهمترین‏‎ ‎‏رهبر مخالفان شاه شد. ایشان در تبعید پانزده ساله خود نیز به تعلیمات و تبلیغات انقلابی‏‎ ‎‏دست زد و کادرسازی و سازماندهی نمود؛ با چنین دستمایه و سابقه ای از سال 1356‏‎ ‎‏رهبر بلامنازع انقلاب اسلامی شد و با بسیج مردمی نظام شاهنشاهی را براندازی کرد و‏‎ ‎‏از سال 1357 تا به هنگام مرگ رئیس دولت و فرد اول نظام جمهوری اسلامی بود.‏

‏در طول تاریخ ایران و جهان و در طی قرون اخیر شاید بی نظیر و یا لااقل کم نظیر‏‎ ‎‏است که مردی در اوج زهد و عرفان و علم دست به یک انقلاب خونین مکتبی و مردمی‏‎ ‎‏بزند و یک قدرت منطقه ای و مورد حمایت همۀ ابرقدرتها را ساقط نموده و سپس ده‏‎ ‎‏سال نیز در عین مرجعیت، نقش رهبری سیاسی و ریاست دولت را نیز ایفا کرده باشد.‏

‏یک چنین جریان تاریخی، انقلابی و سیاسی عظیمی به رهبری امام خمینی‏‏(س)‏‎ ‎‏دارای چه پشتوانۀ نظری و راهبردی بود و این اندیشه دارای چگونه سازمان و انسجامی‏‎ ‎‏بود که این چنین در تحقق اهداف خود قرین توفیق شده؟ سؤال آخر و به عبارتی سؤال‏‎ ‎‏کاربردی نیز این است که همچنانکه امام در براندازی نظام شاهنشاهی و استقرار نظام‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 434
‏جمهوری اسلامی از این اندیشۀ منسجم استفاده کرد، اینک در حفظ و گسترش و اصلاح‏‎ ‎‏و تکمیل جامعه و دولت برخاسته از انقلاب چگونه می توان از آن استفاده کرد؟‏

‏ ‏

مفروضات و ارکان یک چهارچوب نظری و راهبردی 

‏نظریه و راهبردی که در این نوشتار می خواهیم از آرا و اندیشه سیاسی امام استنباط و‏‎ ‎‏استخراج کرده و یا به مدد آن به اندیشه های امام وارد شویم چنین نام می نهیم:‏

‏«هندسۀ سیاسی امام خمینی‏‏(س)‏‏: جامعۀ مطلوب یا مدینۀ فاضله»‏

‏این هندسه و چهارچوب شامل پنج رکن و عنصر است که اجمالاً در اینجا تعریف و‏‎ ‎‏تشریح می شوند. آنگاه با رجوع به آرا و اندیشه های سیاسی امام خمینی‏‏(س)‏‏ هر یک از‏‎ ‎‏این ارکان و عناصر اینها مورد بررسی قرار می گیرند. در نهایت بطور محسوس و ملموس‏‎ ‎‏تجلی این هندسه سیاسی را می توان در اصول دوم و سوم قانون اساسی جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی مشاهده نمود. ارکان پنجگانۀ این نظریۀ راهبردی عبارتند از:‏

1ـ وضع موجود جامعه چیست؟

‏2ـ وضع مطلوب جامعه چه باید باشد؟‏

‏3ـ چه باید کرد تا از وضع موجود به وضع مطلوب رسید؟‏

‏4ـ وضع مسبوق و تاریخ جامعه موجود چه بوده؟‏

‏5ـ شاخص های وضع مطلوب مبنی بر چه جهان بینی و اصول اعتقادی است؟‏2

‏در زیر، ارکان پنجگانه فوق و ارتباط و انسجام آنها تعریف و تشریح می شوند.‏

1ـ وضع موجود جامعه چیست؟ 

‏انسان در چهارچوب روابط اجتماعی و زندگی جمعی اهداف و نیازهای خود را‏‎ ‎‏تعقیب و اشباع می نماید. جامعه واقعی و مفروض دارای سه رکن و نهاد اصلی و اساسی‏‎ ‎‏است.‏

‏1ـ اقتصاد و معیشت ‏

‏2ـ فرهنگ و معنویت ‏

‏3ـ سیاست و حکومت ‏

‏چون جامعه محیط زندگی انسان است و آدمی سعادت و شقاوت خود را در درون آن‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 435
‏به خوبی حس می کند، لذا هر فردی ولو بی سواد و درس نخوانده در حد خود از ساختار‏‎ ‎‏و کارکرد جامعۀ خود برداشت و استنباطی داشته و نسبت به آن دارای احساسات و‏‎ ‎‏موضع گیری منفی و مثبتی است.‏3

‏ ‏

436

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏نمودار شماره 1: ارکان هندسۀ سیاسی و چهارچوب نظری راهبردی اندیشه سیاسی امام خمینی‏‏(س)‏

‏ ‏

2ـ وضع مطلوب جامعه چه باید باشد؟

‏آدمی موجودی است با دو بعد مادی و معنوی و دارای عقل و اراده و با توان‏‎ ‎‏انتخابگری و هدفگذاری. بنابراین او همواره در افق دید و ذهن خود تصویری از یک‏‎ ‎‏وضع مطلوب و آرمانی جامعه را دارد.‏4‏ این تصویر می تواند خود ساخته و بعضاً مبهم و‏‎ ‎‏تار باشد و همچنین می تواند محصول تفکر و اندیشۀ عقلا، اندیشمندان، مبارزان و انبیا و‏‎ ‎‏اولیای الهی بوده و دارای خطوطی مشخص و شفاف باشد و با تبلیغ و تعلیم به ذهن و‏‎ ‎‏روح آحاد افراد جامعه منتقل شده و نقش بسته باشد. مدینه فاضله و جامعه مطلوب‏‎ ‎‏شامل شاخص ها و تجویزهایی دربارۀ سیاست، اقتصاد و فرهنگ خوب و مطلوب‏‎ ‎‏می باشد. ‏

3ـ چه باید کرد؟

‏وجود تصویری از یک جامعۀ مطلوب در ذهن افراد و ذهنیت اجتماع دارای این‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 436
‏کاربرد است که شهروندان دانسته یا ندانسته، وضع موجود جامعه را با آن می سنجند.‏‎ ‎‏نتیجۀ این مقایسه از لحاظ کلی به صورتهای زیر است:‏

‏الف) وضع موجود در راستای وضع مطلوب است.‏

‏ب) وضع موجود با وضع مطلوب تطابق ندارد اما این اختلاف کم، سطحی و صوری‏‎ ‎‏است.‏

‏ج) وضع موجود با وضع مطلوب تطابق ندارد ولی عدم تطابق، زیاد، اساسی و عمیق‏‎ ‎‏است.‏5

‏عقل نظری و نخبگان و افکار عمومی و عقل جمعی، اگر تحقیقاً به هریک از قضایای‏‎ ‎‏فوق برسند به تناسب، خط مشی ها و راهبردهای زیر را توصیه و تجویز می کنند:‏

‏الف) وضع موجود و روشها و راهبردهای قبلی باید حفظ شود.‏

‏ب) در وضع موجود باید رفرم و اصلاح صورت بگیرد.‏

‏ج) وضع موجود باید به صورت انقلابی و بنیادی بر هم زده شود تا مدینه فاضله‏‎ ‎‏ایجاد شود.‏

4ـ وضع مسبوق و تاریخ جامعه چه بوده؟

‏این پرسش که وضع مسبوق و تاریخ یک جامعه چه بوده؟ همواره برای اهل نظر و‏‎ ‎‏بصیرت بطور اساسی مطرح بوده و مورخین و فلاسفه و عالمان تاریخ تلاش داشته اند به‏‎ ‎‏آن پاسخ گویند.‏6‏ این سؤال در شرایطی که نخبگان و شهروندان به این نتیجه می رسند‏‎ ‎‏که وضع موجود بسیار بد و ناصواب است، بیشتر موضوعیت و اولویت می یابد و همه‏‎ ‎‏مایلند سرمنشأ و ریشه های کژیها و انحرافات را بشناسند و بدانند وضع موجود چرا به‏‎ ‎‏بن بست کشانده شده است.‏

‏از یک منظر ممکن است برخی، وضع موجود را نتیجه و میراث محتوم گذشته‏‎ ‎‏دانسته و وضع و حال جاری و آتی جامعه را به طور جبری در تداوم وضع ماضی و تاریخ‏‎ ‎‏گذشته بدانند.‏7‏ و لذا تن به قضا داده و امیدی برای برهم زدن وضع موجود و‏‎ ‎‏بنیان گذاردن وضع مطلوب نداشته باشند. معمولاً حکام جور و دستگاه تبلیغی و تعلیمی‏‎ ‎‏آنها نیز دانسته و ندانسته مروج این نظریه هستند.‏

‏از سوی دیگر عده ای هم می توانند اینطور بیندیشند که با وجود نقش و تأثیر تاریخ در‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 437
‏روند جاری و آتی جامعه، اما چون انسان عاقل و مختار است لذا می تواند برای آیندۀ‏‎ ‎‏جامعه و سرنوشت خود هدف گذاری کرده و خواسته ها و آرزوهایی را در قالب وضع‏‎ ‎‏مطلوب آرمانی و مدینه فاضله ترسیم کرده و بگنجاند.‏8‏ تحولات و تغییرات و نقطه‏‎ ‎‏عطف های انسان و جامعه در بستر زمان و تاریخ در همین نکته نهفته است.‏

5ـ جهان بینی و اصول اعتقادات چیست؟

‏مکتب های بزرگ سیاسی ـ اجتماعی اعم از الهی و انسانی، هر کدام برای انسان و‏‎ ‎‏جامعه مطلوب شاخص هایی ارائه کرده اند که بعضاً با هم تفاوت اساسی دارند. همچنین‏‎ ‎‏این مکاتب در حرکت از وضع موجود به وضع مطلوبشان راهبردها و خط مشی های‏‎ ‎‏متفاوتی داده اند.‏

‏در این رابطه می توان مکاتب بزرگ معاصر یعنی مارکسیسم، لیبرالیسم و اسلام را با‏‎ ‎‏هم مقایسه کرد.‏9‏ دو مکتب اول انسان ساخته هستند و سومی الهی است و مکتبی است‏‎ ‎‏که در قرن بیستم بوسیلۀ امام و انقلاب اسلامی بعنوان مکتبی اجتماعی و قابل عمل، احیا‏‎ ‎‏و مطرح شد. مارکسیسم از لحاظ عملی و علمی فعلاً از گردونه خارج شده و چنانچه‏‎ ‎‏نظام جمهوری اسلامی بتواند خود را حفظ کرده و کمال ببخشد، قرن بیست و یکم از‏‎ ‎‏لحاظ نظری و مکتبی قرن تقابل و تعامل سرنوشت ساز اسلام و لیبرالیسم خواهد بود.‏10‎ ‎‏نکته مهم و کاربردی و تجویزی این نوشتار آنست که باری ابراز وجود و عرض اندام در‏‎ ‎‏چنین میدان حساسی باید از هندسه سیاسی و نظریۀ راهبردی امام خمینی‏‏(س)‏‏ که در‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی و براندازی شاه و استقرار جمهوری اسلامی بکار رفته، استفاده نمود.‏

‏سؤال این بود که چرا شاخص های جامعه مطلوب و راهبردهای مکاتب با یکدیگر‏‎ ‎‏تفاوتهای اساسی دارند؟ مثلاً در جامعه مطلوب و مدینه فاضله اسلامی، حکم و حاکم به‏‎ ‎‏نوعی باید از طرف خداوند باشند.‏11‏ اقتصاد اسلامی باید مبتنی بر کار و انفاق و ایثار‏‎ ‎‏باشد.‏12‏ ‏‏فرهنگ باید مبتنی بر توحید و باور به یگانگی خداوند و ضرورت بندگی انسان‏‎ ‎‏در مقابل او باشد.‏13‏ ‏

‏در حالی که در لیبرالیسم، حکم و حاکم اصالتاً به نوعی منبعث از مردم بوده و اساس‏‎ ‎‏اقتصادش مبتنی بر سود و منفعت طلبی می باشد و اساس فرهنگی باور به انسان محوری‏‎ ‎‏و دنیاگرایی است.‏14


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 438
‏در وضع مطلوب کمونیستی نیز، حکم و حاکم به نوعی باید منبعث و منتخب طبقۀ‏‎ ‎‏اکثریت و محروم یعنی کارگران باشد.‏15‏ ‏‏اقتصادش مبتنی بر لغو مالکیت خصوصی بوده و‏‎ ‎‏فرهنگش بر اساس باور به اصالت و اَز کمّیت ماده است.‏

‏با توجه به تفاوت در شاخص و ماهیت مدینۀ فاضلۀ مکاتب، طبعاً خط مشی ها و‏‎ ‎‏راهبردشان نیز با هم متفاوت است. مثلاً فروع دین، احکام و دستور العملهایی برای‏‎ ‎‏تحقق انسان و جامعه اسلامی است که عبارتند از: ‏

‏1ـ نماز 2ـ روزه 3ـ خمس 4ـ زکات 5ـ حج 6ـ جهاد 7ـ امر به معروف 8ـ نهی از منکر‏‎ ‎‏9ـتولی 10ـ تبری.‏

‏این دستور العملها و راهبردها دقیقاً با ویژگیهای جامعه مطلوب اسلامی و جهان بینی‏‎ ‎‏و اصول اعتقادات اسلام تناسب داشته و منبعث از آنهاست (اصل تناسب وسیله و‏‎ ‎‏هدف).‏16‏ ‏‏پس چون جهان بینی و اصول اعتقادات مکاتب تفاوت اساسی دارند بنابراین‏‎ ‎‏اصول مدینۀ فاضله آنها هم با هم تفاوت اساسی دارد.‏

‏اگر در جامعه مطلوب اسلامی حاکم و حکم باید به نوعی از سوی خدا باشند برای‏‎ ‎‏اینست که جهان بینی و اصول اعتقادات مکتب اسلام بر توحید استوار بوده و به حاکمیت‏‎ ‎‏تکوینی و تشریعی خداوند باور دارد. اگر علم و عدالت از مهمترین شرایط حاکم اسلامی‏‎ ‎‏است برای آنست که خداوند بعنوان حاکم علی الاطلاق کل هستی، دارای علم و عدالت‏‎ ‎‏مطلق است.‏17‏ پس همانطور که گردش حسنۀ امور کل هستی مبتنی بر علم و عدالت‏‎ ‎‏مطلق خداوند است، حاکم اسلامی نیز برای گردش حسنۀ امور جامعه و انسانها باید‏‎ ‎‏دارای علم و عدالت باشد. یعنی حاکمیت در جامعه انسانی که بخشی از هستی و کائنات‏‎ ‎‏است نمی تواند جدا از اصول حاکمیت در کل هستی یعنی حاکمیت خداوند باشد.‏18

خلاصۀ بحث ‏ـ پس بطور اجمال نظریۀ راهبردی مدینۀ فاضله شامل پنج رکن بود که‏‎ ‎‏رویهم و در ارتباط با یکدیگر یک نظام هماهنگ را تشکیل می دهند. این ارکان عبارت‏‎ ‎‏بودند از:‏

‏1ـ وضع موجود جامعه چیست؟ 2ـ وضع مطلوب جامعه چه باید باشد؟ 3ـ چه باید‏‎ ‎‏کرد تا از وضع موجود به وضع مطلوب رسید؟ 4ـ وضع مسبوق و تاریخ گذشتۀ جامعه‏‎ ‎‏چه بوده؟ 5ـ جهان بینی و اصول اعتقادات مکتب مفروض چه هستند؟‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 439
‏با داشتن هندسۀ سیاسی و نظریۀ راهبردی مدینۀ فاضله و جامعه مطلوب که در این‏‎ ‎‏مقدمه مطرح شد اینک می توانیم به عرصۀ اندیشۀ سیاسی امام خمینی‏‏(س)‏‏ وارد شویم و‏‎ ‎‏در این میان برای تمرکز و استنتاج دقیق به یکی از مهمترین حوزه ها و قسمتهای اندیشه‏‎ ‎‏امام یعنی مجموعه درسهای ولایت فقیه که در سال 1348 در نجف افاده شده رجوع‏‎ ‎‏می کنیم.‏

‏این نوشتار را به ترتیب از ابتدا ورق می زنیم و هر جا بینه و قرینه ای در تطابق افکار و‏‎ ‎‏گفتار امام با هندسۀ سیاسی مذکور مشاهده نمودیم در حد گنجایش این مقاله مطرح‏‎ ‎‏می کنیم.‏

‏ ‏

2ـ دروس ولایت فقیه: هندسۀ سیاسی امام 

نگرش راهبردی و حکومتی ‏ـ در اولین جملات درس ولایت فقیه در نجف، امام‏‎ ‎‏گفتار خود را از رکن سوم هندسۀ سیاسی یعنی چه باید کرد و راهبردها آغاز می کند و این‏‎ ‎‏بیانگر عملیاتی بودن اوست و این مهمترین ممیزۀ امام نسبت به بسیاری از علما و مراجع‏‎ ‎‏می باشد و اینکه امام در نهایت اندیشه و علم را برای عمل و اقدام می خواهد.‏

«... هرکس عقاید و احکام اسلامی را حتی اجمالاً دریافته باشد چون به ولایت فقیه‎ ‎برسد و آنرا به تصور آورد بیدرنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و بدیهی‎ ‎خواهد شناخت.»19

‏ملاحظه می شود امام فوق العاده دغدغۀ اجرا و عملی شدن احکام اسلامی را دارند و‏‎ ‎‏در ادامۀ دروس معلوم می شود که وی بیشتر نگران تعطیل ماندن احکام سیاسی و‏‎ ‎‏اجتماعی اسلام است.‏

«این که امروز به ولایت فقیه چندان توجهی نمی شود و احتیاج به استدلال پیدا کرده‎ ‎علتش اوضاع اجتماعی مسلمانان عموماً و حوزه های علمیه خصوصاً می باشد‎ ‎اوضاع اجتماعی ما مسلمانان و وضع حوزه های علمیه ریشه های تاریخی دارد که به‎ ‎آنها اشاره می کنم. نهضت اسلام در آغاز گرفتار یهود شد ... بعد از آنها نوبت به‎ ‎طوایفی رسید که به یک معنی شیطان تر از یهودند. اینها به صورت استعمارگر از‎ ‎سیصد سال پیش یا پیشتر به کشورهای اسلامی راه پیدا کردند و برای رسیدن به‎ ‎مطامع استعماری خود لازم دیدند که زمینه هایی فراهم سازند تا اسلام را نابود

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 440
کنند.»

‏«... تبلیغات سوء آنها متأسفانه مؤثر واقع شده است. الان گذشته از عامۀ مردم،‏‎ ‎‏طبقۀ تحصیل کرده چه دانشگاهی و چه بسیاری از محصلین روحانی، اسلام را‏‎ ‎‏درست نفهمیده اند و از آن تصور خطایی دارند. همانطور که مردم افراد غریب را‏‎ ‎‏نمی شناسند اسلام را هم نمی شناسند ... چنانچه کسی بخواهد اسلام را آن طور که‏‎ ‎‏هست معرفی کند مردم به این زودیها باورشان نمی آید. بلکه عمّال استعمار در‏‎ ‎‏حوزه ها هیاهو و جنجال به پا می کنند.»‏

وضع موجود و وضع مسبوق جامعه و حوزه ‏ـ ملاحظه شد که امام در ابتدای این‏‎ ‎‏دروس بحث خود را از راهبرد آغاز نموده و از ضرورت احیای اندیشه و حکم ولایت‏‎ ‎‏فقیه سخن می گوید. سپس به رکن اول هندسۀ سیاسی یعنی وضع موجود جامعه و‏‎ ‎‏حوزه ها نظر کرده و آن را قابل قبول نمی داند. وی وضعیت جاری را محصول وضعیت‏‎ ‎‏ماضی دانسته و وارد بحث از رکن چهارم می شود و علل و ریشه های تاریخی سستی و‏‎ ‎‏فتور امروز مسلمانان را تا عمق تاریخ اسلام پی می گیرد و از توطئه یهود در صدر اسلام و‏‎ ‎‏از تهاجم استعمار از سه قرن قبل سخن می گوید و به خصوص از نفوذ و تأثیر آنها در‏‎ ‎‏حوزه ها شکوه دارد.‏

‏در عین حال امام از یک زاویۀ مثبت هم به وضع مسبوق و تاریخ اسلام اشاره می کند‏‎ ‎‏و از جامعۀ مطلوبی که پیامبر در صدر اسلام ساخته و قوانین الهی را حاکمیت بخشیده‏‎ ‎‏یاد می کند. با این تصور وی امید می دهد که می توان با همان قوانین و همان قرآن و سنت‏‎ ‎‏امروز هم رکن دوم هندسۀ سیاسی یعنی جامعۀ مطلوب اسلامی را برپا کرده و وضع‏‎ ‎‏موجود و فاسد شاهنشاهی را بر هم زد.‏

مهمترین شاخص جامعه مطلوب: حاکمیت قانون الهی

«آنروز که در غرب هیچ خبری نبود و ساکنانش در توحش بسر میبردند و آمریکا‎ ‎سرزمین سرخ پوستان نیمه وحشی بود، در مملکت پهناور ایران و رم مردم محکوم‎ ‎استبداد و اشرافیت و تبعیض و تسلط قدرتمندان بودند و اثری از حکومت مردم و‎ ‎قانون در آنها نبود، خدای تبارک و تعالی بوسیلۀ رسول اکرم ‏صلی الله علیه و آله‏‏ قوانین فرستاد که‏‎ ‎‏انسان از عظمت آنها به شگفت می آید. برای همۀ امور قانون و آداب آورده است ...‏‎ ‎‏هیچ موضوع حیاتی نیست که اسلام تکلیفی برای آن مقرر نداشته و حکمی دربارۀ‏‎ ‎‏آن نداده باشد.»‏20


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 441
‏بنابراین از دید اندیشۀ امام خمینی‏‏(س)‏‏، مهمترین شاخص جامعه مطلوب و مدینۀ‏‎ ‎‏فاضله اسلامی (یعنی رکن دوم) رواج و حاکمیت قانون الهی و روشن بودن تکلیف مردم‏‎ ‎‏در همۀ زمینه هاست. امام در توضیح اینکه چرا و چگونه در وضع موجود جامعه‏‎ ‎‏شاهنشاهی، حاکمیت قانون الهی و اسلامی از بین رفته، به وضع مسبوق و تاریخ یعنی‏‎ ‎‏رکن چهارم اشاره می کند:‏

«توطئه ای که دولت استعماری انگلیس در آغاز مشروطه کرد به دو منظور بود. یکی‎ ‎که در همان موقع فاش شد این بود که نفوذ روسیه تزاری را در ایران از بین ببرد و‎ ‎دیگری همین که با آوردن قوانین غربی احکام اسلام را از میدان عمل و اجرا خارج‎ ‎کند.»

‏در همین راستا امام به نقد و نفی وضع موجود نظام شاهنشاهی از بعد مسایل قضایی‏‎ ‎‏و قانونی می پردازد:‏

«تحمیل قوانین بیگانه بر جامعه اسلامی ما منشأ گرفتاریها و مشکلات بسیار شده‎ ‎است. اشخاص مطلّعی الان در عدلیه هستند که از قوانین دادگستری و طرز کار آن‎ ‎شکایتها دارند. اگر کسی گرفتار دادگستری فعلی ایران یا سایر کشورهای مشابه آن‎ ‎شود یک عمر باید زحمت بکشد تا مطلبی را ثابت کند.»

مهمترین راهبرد امام: تشکیل حکومت اسلامی ‏ـ تا اینجا امام عمدتاً به نقد وضع‏‎ ‎‏موجود و شرح شاخص های وضع مطلوب می پردازد یعنی بحث در عرصۀ رکن اول و‏‎ ‎‏دوم هندسۀ سیاسی است. اما انگیزۀ امام از ذکر این مقدمات در نهایت ارائه راهبرد‏‎ ‎‏عملی یعنی بیان ضرورت تشکیل اسلامی بر اساس ولایت فقیه است.‏

«... اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره، جزیی از‎ ‎ولایت است. چنانکه مبارزه و کوشش برای آن از اعتقاد به ولایت است.»21

‏«مبارزه در راه تشکیل حکومت اسلامی لازمه اعتقاد به ولایت است ... توجه‏‎ ‎‏داشته باشید که شما وظیفه دارید حکومت اسلامی تأسیس کنید.»‏22

‏«دلیل دیگر به لزوم تشکیل حکومت، ماهیت و کیفیت قوانین اسلام (احکام شرع)‏‎ ‎‏است. ماهیت و کیفیت این قوانین می رساند که برای تکوین یک دولت و برای ادارۀ‏‎ ‎‏سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه تشریح گشته است. اولاً احکام شرع حاوی‏‎ ‎‏قوانین و مقررات متنوعی است که یک نظام کلی اجتماعی را می سازد. در این نظام‏‎ ‎‏حقوقی، هر چه بشر نیاز دارد فراهم آمده است. از طرز معاشرت با همسایه و اولاد‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 442
و عشیره و قوم و خویش و همشهری و امور خصوصی و زندگی زناشویی گرفته تا‎ ‎مقررات مربوط به جنگ و صلح و مراوده با سایر ملل، از قوانین جزایی تا حقوق‎ ‎تجارت و صنعت و کشاورزی ... . معلوم است که اسلام تا چه حد به حکومت و‎ ‎روابط سیاسی و اقتصادی جامعه اهتمام می ورزد تا همۀ شرایط به خدمت تربیت‎ ‎انسان مهذب و با فضیلت درآید. قرآن مجید و سنت شامل همۀ دستورات و‎ ‎احکامی است که بشر برای سعادت و کمال خود احتیاج دارد.»23

‏در این جملات، امام مهمترین هدف و غایت جامعه مطلوب اسلامی را سعادت و‏‎ ‎‏کمال می داند و اینها را در پرتو رواج و ترویج قوانین اسلامی که همه رفتارها و روابط‏‎ ‎‏مادی و معنوی انسان را سامان می دهند، قابل تحقق می داند.‏

انقلاب: مهمترین راهبرد عملیاتی‏ ـ مهمترین فراز و راهبرد دروس ولایت فقیه که در‏‎ ‎‏سال 48 تبلیغ شد و در سال 57 تحقق یافت، تجویز و ضرورت انقلاب است. امام،‏‎ ‎‏انقلاب را مقدمۀ لازم و ضروری تشکیل حکومت اسلامی، برهم زدن وضع موجود‏‎ ‎‏شاهنشاهی و استقرار وضع مطلوب اسلامی تلقی می کند. امام چون این تجویز را از متن‏‎ ‎‏آموزه های اسلامی استخراج و استنباط کرد، بنابراین اطلاق «انقلاب اسلامی» بر این‏‎ ‎‏واقعه صحیح و با مسمی است.‏

«شرع و حق حکم می کند که باید نگذاریم وضع حکومتها به همین صورت ضد‎ ‎اسلامی یا غیر اسلامی ادامه پیدا کند. دلایل این کار واضح است. چون برقراری‎ ‎نظام سیاسی غیر اسلامی به معنی بی اجرا ماندن نظام سیاسی اسلام است. همچنین‎ ‎به این دلیل که هر نظام سیاسی غیر اسلامی، نظام شرک آمیز است چون حاکمش‎ ‎طاغوت است و ما موظفیم آثار شرک را از جامعه مسلمانان و از حیات آنان دور‎ ‎کنیم و از بین ببریم و باز به این دلیل که ما موظفیم شرایط اجتماعی مساعدی برای‎ ‎تربیت افراد مؤمن و با فضیلت فراهم سازیم و این شرایط درست ضد شرایط‎ ‎حاکمیت طاغوت و قدرتهای نارواست. شرایط اجتماعی که ناشی از حاکمیت‎ ‎طاغوت و نظام شرک آمیز است لازمه اش همین فسادی است که می بینید این همان‎ ‎«فساد فی الارض» است که باید از بین برود و مسببین آن بسزای اعمال خود برسند‎ ‎... ما چاره ای نداریم جز این که دستگاههای حکومتی فاسد و فاسدکننده را از بین‎ ‎ببریم و هیئت های حاکمه خائن و فاسد و ظالم و جائر را سرنگون کنیم. این‎ ‎وظیفه ای است که همه مسلمانان در یک یک کشورهای اسلامی باید انجام بدهند و

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 443
انقلاب سیاسی اسلامی را به پیروزی برسانند.»24

‏در این جملات، ارکان 1و2و3 هندسه سیاسی در یک رابطۀ هماهنگ و نهادی با‏‎ ‎‏یکدیگر طرح شده اند در رکن 1، یعنی بیان وضع موجود شاهنشاهی، امام آن را فاسد و‏‎ ‎‏فاسدکننده تشخیص می دهد و همانند یک طبیب پس از تشخیص مرض و فساد،‏‎ ‎‏مهمترین تجویز و راهبرد خود را برای درمان جامعه ارائه داده و خواستار انقلاب‏‎ ‎‏سیاسی اسلامی شده است. با این عمل راه برای برپایی جامعه مطلوب و مدینۀ فاضله‏‎ ‎‏اسلامی که قادر به تربیت انسانهای با تربیت، با فضیلت و مؤمن است باز می شود.‏

زیربنای هندسۀ سیاسی: توحید و اصول اعتقادات ‏ـ با چندین جلسه بحث پیرامون‏‎ ‎‏ولایت فقیه و طرح چهار رکن از ارکان هندسۀ سیاسی و راهبردی، امام زمینه را برای‏‎ ‎‏طرح پنجمین رکن آماده می بیند و مسأله جهان بینی و اصول اعتقادات اسلامی را، که‏‎ ‎‏اساس و زیربنای هندسۀ سیاسی اسلام است، مطرح می نماید. ممیزه و راز موفقیت امام‏‎ ‎‏در قیاس با سایر مراجع و علما در همینجاست؛ یعنی با آنکه نفس الامر و ثبوتاً توحید و‏‎ ‎‏اصول اعتقادات اساس و نقطۀ آغاز دین اسلام است، لیکن امام بحث خود را در این‏‎ ‎‏دروس بطور اثباتی و استقرایی ابتدا از احکام و حکومت و اصلاح و عمل و تربیت آغاز‏‎ ‎‏می کند، آنگاه به ریشه و اساس اسلام یعنی توحید و اعتقادات می رسد؛ یعنی از دیدگاه‏‎ ‎‏امام، تحقیق و تبلیغ و تعلیم توحید زمانی به غایت می رسد و کمال می یابد که منبعث و‏‎ ‎‏مبتنی بر آن، حکومت صالحۀ اسلامی در عمل و اجرا بوجود آمده باشد. در حالی که‏‎ ‎‏بطور سنتی ممکنست سیرۀ بسیاری از علما در طول تاریخ آن بوده باشد که تبلیغ و تعلیم‏‎ ‎‏خود را از توحید و خداشناسی آغاز کرده و حداکثر به تجویز و توصیۀ برخی از احکام‏‎ ‎‏فردی و عبادی رسانیده باشند و در عمل و نظر هم با طاغوتهای زمان خود وارد درگیری‏‎ ‎‏هم نشده باشند. لیکن امام ایمان و عمل را در ارتباط با هم کامل می داند و به قول حافظ: ‏

‏ ‏

‏نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس ‏

‏ ‏‏ملالت علما هم ز علم بی عمل است‏

‏ ‏

«حکومت اسلام حکومت قانون است. در این طرز حکومت، حاکمیت منحصر به‎ ‎خداست و قانون فرمان و حکم خداست. قانون اسلام یا فرمان خدا بر همۀ افراد و‎ ‎بر دولت اسلامی حکومت تام دارد. همۀ افراد از رسول اکرم ‏صلی الله علیه و آله‏‏ گرفته تا خلفای‏‎ ‎‏آن حضرت و سایر افراد تا ابد تابع قانون هستند.»‏25


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 444
‏پس مهمترین شاخص مدینه فاضله اسلامی، حاکمیت قانون است اما منبع و منشأ این‏‎ ‎‏قانون، حاکمیت خداوند است. از منظر توحیدی چون خداوند، عالم و قادر مطلق است،‏‎ ‎‏پس خالق مطلق همۀ موجودات است پس مالک مطلق است، پس حاکم مطلق است.‏‎ ‎‏حاکمیت خدا دو شعبۀ مرتبط با هم دارد یعنی حاکمیت تکوینی و تشریعی. در بعد اول‏‎ ‎‏همۀ موجودات و مخلوقات، وجودشان و سیر تحولی و تکاملی شان تحت امر خداوند‏‎ ‎‏است. اما چون خداوند به انسان عقل و اراده داده بشر می تواند تا حدود زیادی سیر‏‎ ‎‏تحولی و تکاملیش را بطور آزاد طی کند. اما چون خطر انحراف وجود دارد، خداوند از‏‎ ‎‏راه لطف و به تناسب نوع تکوین و خلقت انسان، احکامی را برای هدایت او تشریع و‏‎ ‎‏ارسال داشته است. اگر آدمی آگاهانه و آزادانه از این احکام تشریعی تبعیت کند و رفتار و‏‎ ‎‏روابط انسانی و اجتماعی خود را مطابق آنها انجام دهد مسلمان و مؤمن است و آگاهانه و‏‎ ‎‏آزادانه و برای هدایت و سعادت خودش، اراده اش را تحت ولایت و حاکمیت خداوند‏‎ ‎‏قرار داده است. به این ترتیب می بینیم بین باور و اعتقاد به توحید و عمل به احکام و‏‎ ‎‏فرامین حکومت اسلامی یک رابطۀ طولی و منطقی وجود دارد و هر کدام از این حلقه ها‏‎ ‎‏نادیده گرفته شود اسلام و مسلمانی ناقص می شود.‏

اصولی دیگر از جامعه مطلوب: نظم و عدالت و راهبرد تحقق آنها ‏ـ در ادامۀ‏‎ ‎‏مباحث و دروس ولایت فقیه امام، به تناسب و به ضرورت، راجع به ارکان مختلف‏‎ ‎‏هندسۀ سیاسی و راهبردی اشاراتی دارد. مثلاً فراز زیر دربارۀ نظم به عنوان یک شاخص‏‎ ‎‏مهم وضع مطلوب اشاره دارد:‏

«اسلام آمده تا به جامعه نظم بدهد. امامت اعتباری و حکومت برای تنظیم امور‎ ‎جامعه است.»26

‏امام برای حصول این آرمانها و برخورد با وضع موجود رهنمودها و راهبردهایی‏‎ ‎‏برای تبلیغ و تعلیم و اعتراض و مبارزه و انقلاب می دهند:‏

«اینجا ننشینید فقط مباحثه کنید، بلکه در سایر احکام اسلام مطالعه کنید حقایق را‎ ‎نشر دهید، جزوه بنویسید و منتشر کنید البته مؤثر خواهد بود. من تجربه کرده ام که‎ ‎تأثیر دارد.»27

‏عدالت یکی دیگر از شاخص های مهم جامعه مطلوب است که امام به آن اشاره‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 445
‏می کند:‏

«... در حقیقت مهمترین وظیفۀ انبیا برقرارکردن یک نظام عادلانه اجتماعی از طریق‎ ‎اجرای قوانین و احکام است که البته با بیان احکام و نشر تعالیم و عقاید الهی ملازمه‎ ‎دارد.»28

‏همچنین امام با استناد به آیات قرآن و آن دو شاخص مذموم و فاسد، وضع موجود را‏‎ ‎‏دروغپردازی (قول اثم) و حرام خواری (اکل سحت) می داند و مصادیق آن را در نظام‏‎ ‎‏شاهنشاهی بیان می کند و لذا برای برهم زدن وضع موجود و برقراری وضع مطلوب در‏‎ ‎‏جامعه، رهنمود و راهبرد انقلابی می دهد.‏

«اگر یک اعتراض دسته جمعی به ظلمه که خلاف مرتکب می شوند یا جنایتی‎ ‎می کنند بشود اگر چند هزار تلگراف از همه بلاد اسلامی به آنها بشود که این کار‎ ‎خلاف را انجام ندهید یقیناً دست برمی دارند.»29

‏«ما موظفیم برای تشکیل حکومت اسلامی جدیت کنیم. اولین فعالیت ما را در این‏‎ ‎‏راه تبلیغات تشکیل می دهد بایستی از راه تبلیغات پیش بیاییم.»‏30

‏«تبلیغات و تعلیمات دو فعالیت مهم و اساسی ما است.»‏31

‏«ما موظفیم ابهامی را که نسبت به اسلام بوجود آورده اند برطرف سازیم تا این ابهام‏‎ ‎‏را از اذهان نزداییم هیچکاری نمی توانیم انجام بدهیم ... این ابهامی را که بر اثر‏‎ ‎‏تبلیغات سوء چند صد ساله نسبت به اسلام در اذهان حتی بسیاری از‏‎ ‎‏تحصیل کرده های ما پیدا شده رفع کنند، جهان بینی و نظامات اجتماعی اسلام را‏‎ ‎‏معرفی کنند.»‏32

‏«اگر اسلام را معرفی نمایید و جهان بینی (یعنی عقاید) و اصول و احکام و نظام‏‎ ‎‏اجتماعی اسلام را به مردم بشناسانید با اشتیاق کامل از آن استقبال می کنند. خدا‏‎ ‎‏می داند که خواستاران آن بسیارند. من تجربه کرده ام. وقتی کلمه ای القاء می شد‏‎ ‎‏موجی در مردم ایجاد می گردید. برای اینکه مردم همگی از این وضع ناراحت و‏‎ ‎‏ناراضی هستند. زیر سر نیزه و خفقان نمی توانند حرفی بزنند. کسی را می خواهند که‏‎ ‎‏بایستد و با شجاعت صحبت کند. اینک شما فرزندان دلیر اسلام مردانه بایستید و‏‎ ‎‏برای مردم نطق کنید، حقایق را به زبان ساده برای توده های مردم بیان کنید و آنان را‏‎ ‎‏به شور و حرکت درآورید از مردم کوچه و بازار از همین کارگران و دهقانان پاکدل‏‎ ‎‏دانشجویان بیدار مجاهد بسازید. همۀ مردم مجاهد خواهند شد. از همه اصناف‏‎ ‎‏جامعه آماده اند که برای آزادی و استقلال و سعادت ملت مبارزه کنند. مبارزه برای‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 446
آزادی و سعادت احتیاج به دین دارد اسلام را که مکتب جهاد و دین و مبارزه است‎ ‎در اختیار مردم قرار دهید تا عقاید و اخلاق خودشان را از روی آن تصحیح کنند و‎ ‎بصورت یک نیروی مجاهد، دستگاه سیاسی جائر و استعماری را سرنگون کرده‎ ‎حکومت اسلامی را برقرار سازند.»33

‏«شما این افسردگی را از خود دور کنید، برنامه و روش تبلیغات خودتان را تکمیل‏‎ ‎‏نمایید و در معرفی اسلام جدیت بخرج دهید و تصمیم به تشکیل حکومت اسلامی‏‎ ‎‏بگیرید.»‏34

‏«بله آن آدمهای بی عرضه ای که در حوزه ها نشسته اند از عهده تشکیل و ادامه‏‎ ‎‏حکومت بر نمی آیند چون آن قدر بی عرضه اند که قلم هم نمی توانند بکار ببرند قدمی‏‎ ‎‏در هیچ کاری بر نمی دارند.»‏35

‏«شما به حوزه های علمیه نگاه کنید، آثار همین تبلیغات استعماری را مشاهده‏‎ ‎‏خواهید کرد افراد مهمل و بیکاره و تنبل و بی همتی را می بینید که فقط مسأله‏‎ ‎‏می گویند و دعا می کنند و کاری جز این از آنها ساخته نیست.»‏36

3ـ تطبیق، جمع بندی و نتیجه گیری

‏ملاحظه می شود که در فرازهای آخر درس ولایت فقیه که در سال 1348 در نجف از‏‎ ‎‏سوی امام تعلیم و تبلیغ شده، ارتباط و تمرکز و انسجام ارکان پنجگانه هندسۀ نظری و‏‎ ‎‏راهبردی محسوستر و بیشتر می شود و معلوم می شود که در ورای ظاهر سادۀ این‏‎ ‎‏جملات عامه فهم و این گفتار بظاهر سنتی و حوزوی که ظاهراً فاقد دسته بندی و‏‎ ‎‏متدولوژی است، چه هندسه دقیق و منظمی قرار دارد. ما در خلال این اندیشه و گفتار‏‎ ‎‏شاهد دیالکتیک و تعامل منطقی علم و عمل و عقل نظری و عقل عملی هستیم. نتیجۀ‏‎ ‎‏چنین حقیقت و هماهنگی، همانا وقوع پدیدۀ عظیم انقلاب اسلامی، براندازی یک نظام‏‎ ‎‏بسیار قدرتمند و استقرار یک دولت و نظام نوین دینی است، اموری که همگی در قرن‏‎ ‎‏بیستم و رواج لیبرالیسم و لائیسم غیرمنتظره هستند.‏

‏در واقع اساس این هندسه و جوهر این هماهنگی و تناسب بین علم و عمل، در متن و‏‎ ‎‏بطن قرآن و سنت قرار دارد که امام خمینی‏‏(س)‏‏ توانسته به خوبی آن را تحقیق، تبلیغ،‏‎ ‎‏تعلیم و تجویز نماید. در همین فرازهای اساسی از اندیشه و گفتار امام ملاحظه می شود‏‎ ‎‏که وی چگونه چند سؤال اساسی فلسفه و معرفت سیاسی را مطرح کرده و به آنها پاسخ‏‎ ‎‏داده است.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 447
سؤالات اساسی فلسفه و معرفت سیاسی و پاسخهای امام:

‏1ـ وضع موجود جامعه و حکومت چیست؟‏

‏2ـ چرا وضع موجود چنین شده است؟‏

‏3ـ اگر وضع موجود به همین منوال پیش برود چه خواهد شد؟‏

‏4ـ وضع مطلوب جامعه و حکومت چه باید باشد؟‏

‏5ـ چرا وضع مطلوب باید چنین باشد؟‏

‏6ـ چه باید کرد تا از وضع موجود به وضع مطلوب رسید؟‏

‏در پرسش و پاسخ سؤال اول، امام همچون یک جامعه شناس واقع بین با اتکا به اخبار‏‎ ‎‏و اطلاعات واقعی و عینی، وضع موجود جامعه شاهنشاهی را تشریح، نقد و ارزیابی‏‎ ‎‏کرده و آنرا فاسد و فاسدکننده تشخیص می دهد.‏

‏در طرح سؤال دوم امام وارد وضع مسبوق جامعه ایران و اسلام شده و همچون یک‏‎ ‎‏مورخ مطلع، عواملی چون توطئه یهود درصدر اسلام و ورود استعمار به جهان اسلام،‏‎ ‎‏سستی حکام، اهمال حوزه های علمیه و جهل و بی خبری توده ها را علت و ریشۀ فساد و‏‎ ‎‏خرابی وضع موجود برمی شمارد. در پاسخ به سؤال سوم امام تلویحاً در این دروس و‏‎ ‎‏صریحاً در بسیاری از اعلامیه ها و سخنرانی هایش هشدار می دهد که اگر وضع موجود‏‎ ‎‏بهمین روال پیش برود سقوط کیان ملت و اسلام و ذلت و زبونی امت حتمی است و این‏‎ ‎‏نکتۀ بسیار مهمی در هندسه سیاسی و راهبردی امام است. زیرا می گوید اگر وضع‏‎ ‎‏موجود را هم کسی توجیه کند و از ترس به خطر افتادن جان و مال مسلمین، تجویزی‏‎ ‎‏برای برخورد با مفاسد ندهد اما خردترشدن و سقوط و اضمحلال جامعه مسلمین در‏‎ ‎‏آینده ایجاب می کند که نباید گذاشت وضع بدتر شود و باید جهت اصلاح آن قیام کرد.‏

‏در پاسخ به سؤال چهارم، امام شاخص هایی برای وضع مطلوب جامعه اسلامی با‏‎ ‎‏اتکا به قرآن و سنت بیان می کند که مهمترین آنها عبارتند از:‏

‏1ـ حاکمیت قانون الهی؛ 2ـ وحدت؛ 3ـ نظم؛ 4ـ عدالت.‏

‏با برقراری این شاخص ها امام می گوید جامعه مطلوب اسلامی موجب تربیت و‏‎ ‎‏فضیلت و ایمان مردم شده و سبب حصول سعادت و کمال می شود.‏

‏در اینجا نوبت به پاسخ این پرسش اساسی می رسد که ویژگیها و شاخص های وضع‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 448
‏مطلوب مبتنی بر چه فلسفه و منطقی هستند و از کجا منبعث شده اند و خلاصه اینکه چرا‏‎ ‎‏وضع مطلوب اسلامی باید چنین باشد و چرا باید چنین ویژگیها و شاخص هایی داشته‏‎ ‎‏باشد؟ در پاسخ به این سؤال، امام جهان بینی و اصول اعتقادات اسلامی و در رأس آن‏‎ ‎‏مقولۀ توحید و حاکمیت خداوند را مطرح می نمایند.‏

‏اما مهمترین فراز اندیشۀ سیاسی امام که ممیزۀ او و راز براندازی نظام شاهنشاهی و‏‎ ‎‏استقرار نظام جمهوری اسلامی در آن نهفته است، راهبرد، توصیه و تجویزهای عملی و‏‎ ‎‏عملیاتی وی است. در اینجاست که او به آخرین و ششمین سؤال هندسۀ سیاسی و‏‎ ‎‏نظری پاسخ می دهد. در واقع پنج سؤال اول عمدتاً در عرصۀ عقل نظری هستند و به‏‎ ‎‏«چیستی ها و چه باید باشدها» پاسخ می گویند. اما سؤال ششم در عرصۀ عقل عملی‏‎ ‎‏است. این امر نشان می دهد که عقل عملی که مبین تکالیف و شارح اعمال مؤمنین و‏‎ ‎‏مسلمین است چقدر اهمیت دارد. زیرا برای پاسخگوئی به این سؤال لازمست به پنج‏‎ ‎‏سؤال بسیار مهم پیشین در عرصۀ عقل نظری پاسخ گفت. در اینجا امام با داشتن معارف و‏‎ ‎‏قضایا و یافته های آن پنج سؤال، پاسخ سؤال ششم را بیان کرده و تجویزها و راهبردهای‏‎ ‎‏عملی خود را برای برهم زدن وضع موجود شاهنشاهی و استقرار وضع مطلوب اسلامی‏‎ ‎‏و تأسیس دولت و حکومت اسلامی بر اساس ولایت فقیه، به شرح زیر صادر می کند:‏

‏1ـ اعتراض خواص و نخبگان به حکومت ‏

‏2ـ تبلیغات برای توده ها‏

‏3ـ تعلیمات برای طلاب و عامۀ مردم‏

‏4ـ انقلاب ‏

‏امام اعتراض را قدم اول می داند و علما و مبارزین و روشنفکران را به آن دعوت‏‎ ‎‏می کند تا به هر شکل آن را متوجه رژیم شاه نمایند و به این وسیله آن را دچار ضعف و‏‎ ‎‏سستی کرده و در دل مردم امید و انگیزش ایجاد نمایند.‏

‏تبلیغات و تعلیمات نیز به عهدۀ علما و خواص و روشنفکران است که به آن وسیله،‏‎ ‎‏وضع مطلوب جامعۀ اسلامی و اسلام را تشریح و ابهام زدایی کرده و وضع موجود‏‎ ‎‏شاهنشاهی را شرح و نقد و طرد نمایند. پس از این مراحل و با روشن شدن افکار عمومی‏‎ ‎‏و شیوع نارضایتی عامه از وضع موجود، زمان انقلاب و براندازی فرا می رسد و باید با‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 449
‏بسیج همگان و سازماندهی توده های مسلمان ناراضی، انرژی لازم و ابزار مناسب را به‏‎ ‎‏میدان مبارزه آورده و حکومت جائر را ساقط کرد و سپس حکومت اسلامی را تشکیل‏‎ ‎‏داد تا به آن وسیله وضع مطلوب اسلامی را ایجاد نمود.‏

‏ ‏

توصیه و سخن آخر

‏در این نوشتار کوتاه فقط فرصت طرح موضوع و فتح بابی در مورد این سؤال بود که‏‎ ‎‏آیا در پس افکار و اعمال سیاسی امام چه طرح و چهارچوبی وجود داشته که توانسته‏‎ ‎‏واقعۀ عظیم انقلاب اسلامی و تأسیس و استقرار دولت و نظام دینی را ایجاد نماید؟‏‎ ‎‏فرضیۀ ما این بود که طرح مزبور دارای پنج رکن منسجم و مرتبط بود که می توان نام‏‎ ‎‏«هندسه سیاسی، نظری و راهبردی ـ مدینه فاضله و وضع مطلوب» بر آن نهاد. در تشریح‏‎ ‎‏و اثبات و آزمون وسیعتر، عمیق تر و دقیق تر این فرضیه توصیه های زیر ارائه می شود:‏

‏1ـ بخش های وسیعتری از افکار و گفتار و نوشتارهای امام با چهارچوب فوق تحلیل‏‎ ‎‏شود.‏

‏2ـ قانون اساسی جمهوری اسلامی با این چهارچوب بررسی شود. مشخصاً اصول‏‎ ‎‏دوم و سوم آن مبتنی بر این هندسه هستند.‏

‏3ـ چون قرآن مهمترین منبع و سند اسلامی است و اندیشۀ امام از آن ملهم است،‏‎ ‎‏هندسه سیاسی مذکور را در آیات آن پی بگیریم.‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

پی نوشتها

‏1ـ محمد حسن رجبی، ‏زندگینامه سیاسی امام خمینی‏(س)‏‏، وزارت ارشاد، چ 1، 1369، ص 6.‏

‏2ـ محمدباقر حشمت زاده، ‏چهارچوبی برای تحلیل و شناخت انقلاب اسلامی ایران‏، مؤسسه‏‎ ‎‏فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1378، ص 39.‏

‏3ـ مصطفی ملکوتیان، ‏سیری در نظریه های انقلاب‏، چ 2، نشر قومس، 1376، ص 96.‏

‏4ـ کارل مانهایم، ‏ایدئولوژی و اوتوپیا‏، ترجمۀ فریبرز محمدی، انتشارات دانشگاه تهران، 1355، ص‏‎ ‎‏200.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 450
‏5ـ محمدباقر حشمت زاده، ‏همان‏، ص 38.‏

‏6ـ ویل دورانت، ‏تاریخ تمدن‏، ج 2، ترجمه آریان پور و دیگران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی،‏‎ ‎‏ج 3، ص 1، 1370.‏

‏7ـ غلامعباس توسلی، ‏نظریه های جامعه شناسی‏، سمت، 1370، چ 2، ص 105.‏

‏8ـ مرتضی مطهری، ‏جامعه و تاریخ، ‏صدرا، بی تا، ص 143.‏

‏9ـ محمدتقی جعفری، ‏تحلیل و بررسی سکولاریسم، ‏فصلنامه قبسات، س اول، ش اول، ص 55، و‏‎ ‎‏نیز رجوع شود به: سید محمدباقر صدر،‏ جهان بینی در فلسفه ما‏، ترجمه سید حسین حسینی، بدر، 1360.‏

‏10ـ جان ال اسپوزیتو، ‏اسلام سیاسی و غرب‏، ‏گفت وگوی تمدن ها یا برخورد تمدن ها‏، مجله‏‎ ‎‏سیاست خارجی، س 12، تابستان 1377، ص 299.‏

‏11ـ عباسعلی عمید زنجانی، ‏مبانی اندیشه سیاسی اسلام‏، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی،‏‎ ‎‏1375، ص 126.‏

‏12ـ سید عباس موسویان، ‏پس انداز و سرمایه گذاری در اقتصاد اسلامی‏، پژوهشگاه فرهنگ و‏‎ ‎‏اندیشه اسلامی، 1376، ص 92.‏

‏13ـ محمد جواد باهنر، ‏معارف اسلامی‏، نشر فرهنگ اسلامی، 1361، ص 82.‏

‏14ـ سید جلال الدین مدنی، ‏مبانی و کلیات علوم سیاسی‏، ج 1، 1372، ص 177.‏

‏15ـ سید محمد خاتمی، ‏از دنیای شهر تا شهر دنیا‏، نشر نی، چ 2، 1376، ص 176.‏

‏16ـ ابوالفضل قاضی، ‏حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، ‏انتشارات دانشگاه تهران، چ 2، 1370، ص‏‎ ‎‏384.‏

‏17ـ سید مهدی حسینی، ‏مدیریت استراتژیک‏، مؤسسه کار و تأمین اجتماعی، 1377، ص 66.‏

‏18ـ مرتضی مطهری، ‏عدل الهی‏، صدرا، چ 10، 1357، ص 47.‏

‏19ـ محمد باقر حشمت زاده، ‏مسایل اساسی علم سیاست‏، کانون اندیشه جوان، 1377، ص 38.‏

‏20ـ امام خمینی‏‏(س)‏‏، ‏ولایت فقیه و جهاد اکبر‏، بی تا، انتشارات سعید، ص 5.‏

‏21ـ ‏ولایت فقیه‏، ص 6.‏

‏22ـ همان، ص 7.‏

‏23ـ همان، ص 9.‏

‏24ـ همان، ص 11.‏

‏25ـ همان، ص 12.‏

‏26ـ همان، ص 18.‏

‏27ـ همان، ص 19.‏

‏28ـ همان، ص 29.‏

‏29ـ همان، ص 35.‏

‏30ـ همان، ص 47.‏

‏31ـ همان، ص 75.‏

‏32ـ همان، ص 75.‏

‏33ـ همان، ص 77.‏

‏34ـ همان، ص 137.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 451
‏35ـ همان، ص 141.‏

‏36ـ همان، ص 151.‏

‏37ـ همان، ص 152.‏

‏38ـ همان، ص 154.‏

‏39ـ همان، ص 155.‏

‏40ـ همان، ص 166.‏

‏41ـ همان، ص 167.‏

‏42ـ همان، ص 171.‏

‎ ‎

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 452

  • )) دکترای علوم سیاسی و عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی.