مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی

بررسی عوامل مؤثر بر وحدت نخبگان در حوزۀ فرهنگ

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

بررسی عوامل مؤثر بر وحدت نخبگان در حوزۀ فرهنگ

مورد: حوزه و دانشگاه

‏علی محمد حاضری‏‎[1]‎

‏یحیی علی بابائی‏‎[2]‎

‏ ‏

خلاصه مقاله 

‏این مقاله در پی پاسخ به دو سؤال پژوهشی به شرح زیر است:‏

‏1ـ امروز ـ که بیش از 20 سال از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد، چه میزان‏‎ ‎‏احساس وحدت بین تحصیلکردگان حوزه و دانشگاه وجود دارد؟‏

‏2ـ چه عواملی می توانند باعث افزایش احساس وحدت بین آنان شود؟‏

‏در پاسخ به سؤال اول می توان گفت که احساس وحدت بین دو قشر فوق‏‎ ‎‏نسبت به قشر مقابل بالاتر از متوسط است. میانگین نمرۀ افراد دانشگاهی از‏‎ ‎‏توزیعی که حداکثر نمرۀ آن 75 / 24 است رقم 17 و میانگین نمرۀ افراد حوزوی‏‎ ‎‏در آن توزیع رقم 19 می باشد.‏

‏در پاسخ به سؤال دوم می توان گفت که عوامل مهم مؤثر در افزایش‏‎ ‎‏«احساس وحدت دانشگاهیان نسبت به قشر روحانی» شاخصهایی چون، وفاق‏‎ ‎‏نقشی، وفاق منزلتی، وفاق معرفتی، وفاق فرهنگی (سیاسی) و کنش ارتباطی‏‎ ‎‏است؛ و عوامل مهم مؤثر در افزایش «احساس وحدت حوزویان نسبت به قشر‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 343
‏دانشگاهی» شاخصهایی چون وفاق اعتقادی (سیاسی)، وفاق منزلتی، وفاق‏‎ ‎‏معرفتی، وفاق ارزشی (سیاسی) و کنش ارتباطی است.‏

‏شاید بتوان گفت که نقطۀ عزیمت در هر دو مدل علّی (مربوط به افراد‏‎ ‎‏دانشگاهی و حوزوی) شاخص «کنش ارتباطی» است. وجود ارتباط فعال و مؤثر‏‎ ‎‏بین دو قشر فوق می تواند بر روی مدل علّی (خصوصاً مدل مربوط به‏‎ ‎‏دانشگاهیان) تأثیر بگذارد.‏

‏افزایش کنش ارتباطی در بین دانشگاهیان منجر به افزایش وفاق فرهنگی‏‎ ‎‏(سیاسی) و در بین حوزویان منجر به افزایش وفاق معرفتی خواهد شد. به‏‎ ‎‏عبارت ساده افزایش ارتباط بین دو قشر فوق از یک طرف باعث می شود تا‏‎ ‎‏دانشگاهیان در شاخصهای مختلف فرهنگ سیاسی چون حوزویان ملاحظات‏‎ ‎‏دینی را بیشتر در نظر بگیرند و از طرف دیگر باعث می شود تا حوزویان نسبت‏‎ ‎‏به رشته های مختلف علوم انسانی دانشگاهها و ضرورت آن در جامعه‏‎ ‎‏خوش بین تر شوند. با افزایش ارتباط بین دو قشر فوق و افزایش وفاق فرهنگی‏‎ ‎‏(سیاسی) بین آنها یکی پس از دیگری میوه های شیرین وفاق نقشی (یا توافق بر‏‎ ‎‏سر میزان دخالت یا مشارکت روحانیون در نقشها، مناصب و مشاغل دینی و‏‎ ‎‏سیاسی - فرهنگی جامعه) و «وفاق معرفتی» (یا خوش بینی نسبت به ضرورت‏‎ ‎‏علوم و دانشهای مختلف حوزوی و دانشگاهی) و «وفاق منزلتی» (یا توافق بر‏‎ ‎‏سر ارجحیت یا عدم ارجحیت منزلت اجتماعی یکی از دو قشر) بر ذهن و فکر‏‎ ‎‏این دو قشر معظم می روید. و در نهایت بر اثر این میوه های شیرین آرمان بزرگ‏‎ ‎‏«وحدت قلوب» و «نزدیکی دلها» تحقق می یابد.‏

‏به امید آن روز که جامعۀ اسلامی و انقلابی ما بیش از پیش به این آرمان‏‎ ‎‏بزرگ دست یابد که سخت نیازمند آن است.‏

‏ ‏

1ـ مقدمه 

‏در ارتباط با هر نهادی موقعیتهایی1 چند به وجود می آید و افرادی آن موقعیتها را‏‎ ‎‏اشغال می کنند. به طور مثال در نهاد تعلیم و تربیت موقعیت معلمی به وجود می آید و‏‎ ‎‏افرادی با اشغال این موقعیت، اعتبار اجتماعی خاص، قدرت خاص و پاداش یا درآمد‏‎ ‎‏خاصی را به خود اختصاص می دهند و به این وسیله جامعه از قشرهای مختلف‏‎ ‎‏اجتماعی تشکیل می شود. «قشر اجتماعی» شامل مجموعه افرادی است که در یک‏‎ ‎‏جامعه از لحاظ بهره مندی از میزان «ثروت»، «قدرت» و «اعتبار اجتماعی» وضعیت تقریباً‏‎ ‎‏مشابهی دارند.‏

‏در این مملکت سالیان درازی است که قشری به نام علمای دینی در ارتباط با نهاد‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 344
‏دین و نهاد تعلیم و تربیت ـ به عنوان معلم و مربی ـ در فرهنگی و اجتماعی کردن نسل‏‎ ‎‏جدید نقش عمده ای داشته و دارند. این افراد در مراکزی به نام حوزه های علمیه در‏‎ ‎‏جهت تبدیل افراد نسل جدید به بزرگسالانی که بتوانند رسالت انبیاء الهی را بـر دوش‏‎ ‎‏بکشند و همچنین در مـراکـزی چون مسجـد، حسینیـه و... در جهت معنابخشی به‏‎ ‎‏زندگی و ایجاد انگیزه زندگی سالم و صحیح در بین مردم تلاش می کنند. به عبارت دیگر‏‎ ‎‏در عرصۀ تعلیم و تربیت وظیفۀ اجتماعی کردن و فرهنگی کردن نسل جدید (بطور‏‎ ‎‏خاص) و کل مردم (بطور عام) در این مملکت قرنها بر دوش علمای دین و مبلغین آن‏‎ ‎‏بوده است.‏

‏در صد سال اخیر که علم و صنعت در دنیای غرب رشد اعجاب انگیزی پیدا کرده‏‎ ‎‏است در کشورهای مشرق زمین من جمله ایران در جهت اقتباس علم و صنعت غربی‏‎ ‎‏تلاش زیادی صورت گرفته است. اعزام دانشجویان برای تحصیل به دیار فرنگ و ایجاد و‏‎ ‎‏گسترش دانشگاهها و مراکز علمی به سبک و سیاق غربی در داخل مملکت از آن‏‎ ‎‏جمله اند.‏

‏با اعزام دانشجویان برای تحصیل به کشورهای غربی و با گسترش دانشگاهها به‏‎ ‎‏سبک و سیاق غربی در ایران در نهاد تعلیم و تربیت قشر جدیدی به نام اساتید‏‎ ‎‏دانشگاهها به وجود آمد که به امر تعلیم و تربیت نسل جدید می پردازند و در جامعه نیز‏‎ ‎‏قشر تحصیلکرده دانشگاهی به وجود آمد که بیشتر داده ها و یافته هایش متأثر از فرهنگ‏‎ ‎‏غرب بود.‏

‏تولّد و رشد این پدیدۀ جدید (با مشخصاتی که داشت) باعث گردید از طرف علمای‏‎ ‎‏دین ـ به طور خاص ـ و تودۀ مردم ـ به طور عام ـ عکس العمل شدیدی در جامعه ایجاد‏‎ ‎‏شود و یک نوع رقابت، کشمکش، تنفر و جدایی بین قشر جدید ـ یعنی تحصیلکردگان‏‎ ‎‏دانشگاهی ـ از یک طرف و روحانیون از طرف دیگر به وجود آید.‏

‏در بین تحصیلکردگان دانشگاهی به علت آشنایی بیشتر با تاریخ تفکر اجتماعی،‏‎ ‎‏سیاسی و فلسفی مغرب زمین و ایدئولوژیهای سیاسی امروز دنیا قشری شکل می گیرد‏‎ ‎‏که خود را منوّرالفکر یا روشنفکر می نامد و دغدغۀ سرنوشت مردم را در سر دارد و ادعا‏‎ ‎‏می کند رسالت وی نجات مردم از وضع نابسامانی است که در آن قرار دارند.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 345
‏از یک طرف قشر تحصیلکردۀ روشنفکر و یا به طور اختصاری «روشنفکر» ـ که‏‎ ‎‏عمدتاً بی دین یا ضد دین بودند ـ با دهن کجی به دین و علمای آن موجب تنفر علما و‏‎ ‎‏مردم نسبت به خود می شوند و از طرف دیگر در عرصۀ اجتماعی و سیاسی نیز علمای‏‎ ‎‏دین آنها را رقیب خود می بینند ـ چون به حکومت رسیدن روشنفکران بی دین یا ضد دین‏‎ ‎‏در عرصۀ سیاسی در جهت کوتاه شدن دست علمای دین از این حوزه تلقی می شود ـ لذا‏‎ ‎‏دشمنی علما و مردم نسبت به آنها برانگیخته می شود.‏

‏پس از مدتی از درون قشر «تحصیلکرده روشنفکر» قشر دیگری شکل می گیرد که‏‎ ‎‏می توان آن را «روشنفکر دینی» نامید. روشنفکر دینی کسی است که مدعی است با دین‏‎ ‎‏عناد ندارد و بلکه رسالت روشنفکری خودش را دفاع از دیانت در مقابل دیگر‏‎ ‎‏ایدئولوژیهای فکری و سیاسی غیردینی و یا ضد دینی می داند. ممکن است تصور شود‏‎ ‎‏که دیگر در این مرحله مشکل حل خواهد شد چون قشر روشنفکر دینی دیگر با دفاع از‏‎ ‎‏مذهب و دین، رقابت و یا کشمکشی با روحانیون و علمای دین نخواهد داشت. اما این‏‎ ‎‏تصوّر اشتباه است، چون روشنفکران دینی به خاطر اینکه فکر می کنند با اندیشه های‏‎ ‎‏امروز دنیا آشناتر هستند و ایدئولوژیهای غیردینی و ضد دینی را بهتر از سایرین درک‏‎ ‎‏می کنند خود را در دفاع از اسلام و نجات نسل جوان محقتر و شایسته تر از حتی بسیاری‏‎ ‎‏از روحانیون می دانند، لذا با برداشتهایی که از دین ارائه می دهند موجب رنجش و‏‎ ‎‏ناراحتی روحانیون و علمای دین می شوند.‏

‏برخی از علمای دین دخالت روشنفکران دینی را در تبیین  و تفسیر دین موجب‏‎ ‎‏مخدوش شدن حقایق دینی و آمیخته شدن آن حقایق با مکاتب دیگر تلقی می کنند و آن‏‎ ‎‏را دلیل رنجش خود از روشنفکران دینی می شمارند. لذا علی رغم نزدیکی بخشی از‏‎ ‎‏تحصیلکردگان روشنفکر به حوزۀ دین متأسفانه هنوز بین این دو قشر اختلاف همچنان‏‎ ‎‏باقی است.‏

‏ ‏

2ـ طرح مسأله

‏در این تحقیق آنچه که ذهن محقق را به خود مشغول کرده و به دنبال روشن کردن آن‏‎ ‎‏است سؤالاتی به شرح زیر می باشد:‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 346
‏1ـ آیا بین نخبگان فرهنگی در جامعۀ ما، درصد سالۀ اخیر اختلاف و کشمکشی‏‎ ‎‏وجود داشته است یا نه؟‏

‏2ـ امروز ـ که بیش از 20 سال از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد ـ چه میزان‏‎ ‎‏احساس وحدت بین تحصیلکردگان حوزه و دانشگاه وجود دارد؟‏

‏3ـ چه عواملی می توانند باعث افزایش و یا کاهش احساس وحدت بین آنان شوند؟‏

‏برای رسیدن به پاسخ سؤال اول، به تاریخ صدسالۀ اخیر ایران مراجعه شده و برای‏‎ ‎‏پاسخ به سؤال دوم و سوم یک پژوهش تجربی با استفاده از ابزار پرسشنامه2 انجام گرفته‏‎ ‎‏است. در این مقاله جهت جلوگیری از اطالۀ کلام فقط به سؤال سوم تحقیق پاسخ داده‏‎ ‎‏می شود.‏

‏ ‏

3ـ چهارچوب نظری

‏در این تحقیق از چند چهارچوب نظری به صورت مکمل هم استفاده شده است که‏‎ ‎‏اسامی مهمترین آنها عبارت است از: ‏

‏1ـ تئوری بی هنجاری دورکیم‏

‏2ـ تئوری تکاملی پارسونز‏

‏و در زیر به شرح مختصر آنها می پردازیم.‏

3ـ1ـ تئوری بی هنجاری دورکیم

‏مهمترین چهارچوب نظری ما، در این تحقیق از تئوری بی هنجاری دورکیم اقتباس‏‎ ‎‏شده است. دورکیم خود از این تئوری در تبیین کشمکش طبقاتی بین دو طبقۀ کارگر و‏‎ ‎‏سرمایه دار استفاده کرده است و به مشکلات موجود بین دانشمندان علوم اجتماعی و‏‎ ‎‏انسانی به عنوان مصداق دیگری از کاربرد تئوری خود اشاره کرده است.3‏

‏دورکیم در تبیین ستیز طبقاتی در جوامع غربی معتقد است: در اثر یک جریان سریع‏‎ ‎‏اجتماعی (در اینجا تغییر نظام فئودالیسم و تکوین نظام سرمایه داری) شرایط یا وضعیت‏‎ ‎‏بی هنجاری در جامعه به وجود آمد. در شرایط جدید اقتصادی تکلیف انسانها چندان‏‎ ‎‏مشخص نبود. قواعد رفتاری مورد نیاز یا وجود نداشته، یا انسانها نسبت به وجود آن‏‎ ‎‏آگاهی نداشته و یا نسبت به آن قواعد تعلّق خاطری در خود احساس نمی کردند. این‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 347
‏شرایط یا وضعیت بلاتکلیفی باعث ایجاد ستم یا اجحاف طبقاتی گردید و طبقۀ‏‎ ‎‏سرمایه دار براساس طبیعت اوّلیه، به خود حق داد که بر طبقۀ کارگر ستم روا دارد و طبقۀ‏‎ ‎‏کارگر در مخالفت و کارشکنی به جایی رسید که موقعیت یا ضرورت طبقۀ سرمایه دار را‏‎ ‎‏زیر سؤال برد.‏‏4 ‏‏دورکیم در تبیین خود بین «وضعیت بی هنجاری»5 و «ستیز طبقاتی»‏‏6‏‎ ‎‏رابطه برقرار می کند و معتقد است که اگر شرایطی به وجود بیاید که در آن تکلیف انسانها‏‎ ‎‏مشخص نباشد، یا قواعد رفتاری مورد نیاز نباشد، یا انسانها از وجود آن آگاهی نداشته‏‎ ‎‏باشند و یا نسبت به آن تعلق خاطری احساس نکنند، این شرایط ـ که وی آن را «وضعیت‏‎ ‎‏بی هنجاری» می نامد ـ روی تضاد و ستیز طبقاتی تأثیر می گذارد. چون آن که قدرت دارد‏‎ ‎‏اجحاف می کند و آن که قدرت ندارد کارشکنی می کند و نتیجه این امر خروج جامعه از‏‎ ‎‏مدار طبیعی رو به رشد خود است.‏

‏براساس تئوری آنومی یا بی هنجاری دورکیم، مدل زیر را می توان در تبیین عدم‏‎ ‎‏وحدت بین دو قشر اجتماعی تحصیلکردگان حوزه و دانشگاه در یکصد سال پیش ـ یعنی‏‎ ‎‏در نهضت مشروطه ـ مطرح کرد. (شکل 1)‏

‏ ‏

توجه، تماس و در نهایت شیفتگی یک قشر به تمدن و مظاهر آن رفتار ناشایست یا اجحاف قشر الف نسبت به قشر ب

ایجاد کشمکش بین دوقشر

رشد روزافزون و محیرالعقول تمدن مادی غرب وتأثیر آن بر کشورهای مسلمان چون ایران

ایجاد وضعیت بی هنجاری یا نابسامانی (آنومی)

‏ ‏

‏ ‏

انکار موقعیت قشر الف در جامعه توسط قشر ب

بی توجهی، انکار و رد تمدن و یا مظاهر آن و پافشاری روی سنتهای موجوداز  جانب قشردیگر

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏شکل شمارۀ 1: کاربرد تئوری آنومی دورکیم در خصوص موضوع تحقیق‏

‏ ‏

‏با این توضیح که بخش عمده ای از مسأله عدم وحدت بین دو قشر فوق به نظر‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 348
‏می رسد ریشه در جریانات تاریخ یکصدساله گذشتۀ جامعه ما دارد. رشد روزافزون‏‎ ‎‏تمدن مادی غرب در قرن 19 میلادی از یک سو و رشد افکار آزادیخواهی و‏‎ ‎‏انسان مداری (اومانیسم) از سوی دیگر منجر به توجه و تماس شرقی ها به طور عام و‏‎ ‎‏ایرانی ها به طور خاص با تمدن مادی و افکار غربی شد. در اثر این تماس فرهنگی‏‎ ‎‏ایرانی ها با تمدن غرب، نوعی نوگرایی در نهادهای مختلف خصوصاً در ارتش، دولت و‏‎ ‎‏فرهنگ این مرز و بوم به وجود آمد و کم کم رشد کرد و از سوی دیگر قشر روحانی با‏‎ ‎‏سابقۀ دیرینۀ خود به خاطر اتخاذ مواضع مختلفی چون سکوت و عدم دخالت در این‏‎ ‎‏امور (از جانب بخشی از این قشر) و عدم باور به اصالت نوگرایی و ابراز تردید و حتی‏‎ ‎‏مخالفت با برخی مظاهر فرهنگی، سیاسی و اقتصادی غرب (از جانب بخش دیگری از‏‎ ‎‏این قشر) از جانب استبداد داخلی و استعمار خارجی و حتی قشر تحصیلکرده‏‎ ‎‏دانشگاهی مورد بی مهری و در تنگنا و فشار قرار گرفت.‏

‏از طرف دیگر آشنایی تحصیلکردگان دانشگاهی با فرهنگ غرب به طور عام و‏‎ ‎‏مکاتب پرزرق و برق فرنگ به طور خاص این حق را برای آنها به وجود آورد که در حوزۀ‏‎ ‎‏فرهنگ و سیاست جامعه برای خود نقش مؤثرتری قائل باشند. این امر در بین‏‎ ‎‏تحصیلکردگان مذهبی دانشگاه که وظیفه دفاع از مکتب را در مقابل حملات فرهنگ و‏‎ ‎‏ایدئولوژیهای غربی در خود احساس می کردند به نحو حادتری دیده می شود، به طوری‏‎ ‎‏که خود را در میدان مبارزه با مکاتب رقیب یا دشمن میداندار اصلی می دانند، در حالی‏‎ ‎‏که روحانیون با این امر مخالفند و تنها خود را مدافعان واقعی ارزشها و متخصصان واقعی‏‎ ‎‏تعلیمات و آموزشهای دینی می بینند. این امور باعث ایجاد یک جوّ بلاتکلیفی و عدم‏‎ ‎‏توافق در چگونگی روابط بین این دو قشر روحانی (با سابقۀ زیاد) و تحصیلکرده‏‎ ‎‏(تازه وارد) دانشگاهی گردید. به طوری که نقش و موقعیت هر یک از دو قشر از جانب‏‎ ‎‏قشر دیگر زیر سؤال و مورد تردید قرار گرفت.‏

‏این جوّ بلاتکلیفی و یا به بیان دورکیم «وضعیت بی هنجاری» (آنومی) که در آن‏‎ ‎‏موقعیتها و نقشها چندان روشن و یا مورد توافق نیست باعث ایجاد کدورت بین نخبگان‏‎ ‎‏دو قشر و به تبع آن بین افراد دو قشر نسبت به هم و در نهایت باعث عدم وحدت بین آنها‏‎ ‎‏می گردد.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 349
3ـ2ـ تئوری تکاملی پارسونز

‏دیدگاه دیگری که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است «تئوری تکاملی‏‎ ‎‏پارسونز» است. براساس این دیدگاه جوامع در روند رو به تکامل خود در جهت ایفای‏‎ ‎‏هر چه بهتر وظایف مهم، خود را درگیر فرایند «افزایش و تفکیک7 موقعیتها» می کنند. به‏‎ ‎‏عبارت ساده تر جوامع برای آنکه وظایف مهم خود را بهتر از گذشته انجام دهند‏‎ ‎‏موقعیتهای جدیدی می آفرینند و برخی از وظایف گذشته را که تا دیروز توسط‏‎ ‎‏موقعیتهای دیگر انجام می گرفت از آنها ستانده و به موقعیتهای جدید محول می سازند.‏

«برای آنکه فرایند تفکیک موقعیتها به یک نظام متکاملتر و متعادلتری منجر‎ ‎شود باید هر ساخت فرعی8 ـ که جدیداً تفکیک شده ـ ظرفیت انطباقی خود را‎ ‎برای اجرای کارکرد اولیه، در مقایسه با اجرای آن کارکرد در سابق افزایش دهد.»9

‏اما فرایند «افزایش و تفکیک موقعیتها» طبیعتاً منجر به شکل گیری گروههای جدید‏‎ ‎‏اجتماعی در جامعه می شود و آن نیز خود باعث ایجاد خرده فرهنگهای مختلف و متنوع‏‎ ‎‏می گردد. وجود خرده فرهنگهای مختلف و متنوّع درجامعه منجر به اختلال رابطه ای بین‏‎ ‎‏گروههای ایجاد شدۀ جدید و گروههای سابق می شود و این امر به نوبۀ خود به انسجام‏‎ ‎‏اجتماعی آسیب می رساند.‏

«فرایند تفکیک، مشکلات جدیدی برای انسجام یا یگانگی10 نظام اجتماعی به‎ ‎وجود می آورد. فعالیت دو یا چند ساخت باید مثل وقتی که فقط یک ساخت وجود‎ ‎داشت با هم هماهنگ باشند.»11

‏سرانجام این که، به تعبیر ریتزر، با تفکیک بیش از پیش ساختارها و کارکردهای‏‎ ‎‏اجتماعی، نظام ارزشی جامعه نیز باید دستخوش تغییر شود. یک جامعه تفکیک یافته تر‏‎ ‎‏به نوعی نظام ارزشی نیاز دارد که به قول پارسونز «بیانگر سطح بالاتری از عمومیت باشد‏‎ ‎‏تا بتواند انواع گسترده تر هدفها و کارکردهای خرده واحدهایش را مشروعیت بخشد.»‏‏12‏‎ ‎‏این فرایند تعمیم ارزشها، غالباً حرکت همواری ندارد. زیرا با گروههایی روبرو می شود‏‎ ‎‏که به نظامهای ارزشی محدود گذشته شان پایبندند.13‏

‏پارسونز چنین مقاومتی را از جانب برخی گروهها، اصول گرایی یا بنیادگرایی‏‏14‏‎ ‎‏می نامد و معتقد است کشمکش یا ستیز بسیار شدیدی اغلب بر سر چنین مسائلی به‏‎ ‎‏وجود می آید. به نظر پارسونز، برخی از جوامع ممکن است بر مشکلات داخلی خود‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 350
‏فائق آمده و گردنه های تکامل را با موفقیت طی نمایند و در مقابل، برخی دیگر ممکن‏‎ ‎‏است آنقدر با کشمکشها و ستیزهای درونی یا نواقص و اشکالات دیگر احاطه شوند که‏‎ ‎‏به سختی بتوانند خودشان را حفظ کنند و یا حتی ممکن است اوضاعشان بدتر از آنچه‏‎ ‎‏که هست بشود.15 فشرده این دیدگاه در شکل 2 آمده است.‏

‏ ‏

روند افزایش و تفکیک موقعیتهای اجتماعی

‏ ‏

‏شکل شمارۀ 2: منتج از تئوری تکاملی پارسونز‏

‏با بصیرت از تئوری فوق در خصوص موضوع این تحقیق می توان گفت که: در حوزۀ‏‎ ‎‏فرهنگ جامعه، در یک صد سال اخیر روند تفکیک اجتماعی صورت گرفته است. بدین‏‎ ‎‏صورت که در جنگهای ایران و روس دست اندرکاران جامعه دریافتند که دنیای امروز از‏‎ ‎‏لحاظ ابزار و ادوات جنگی بسیار پیشرفت کرده است و کشور ما از این لحاظ بسیار عقب‏‎ ‎‏مانده است. توجه به پیشرفت کشورهای دیگر و نیاز به رفع عقب ماندگی میهن این تفکر‏‎ ‎‏را مطرح کرد که ما لازم است با اعزام جوانان خود به کشورهای پیشرفته و یا با تأسیس‏‎ ‎‏مراکزی چون دارالفنون و دعوت اساتید اروپایی جهت تربیت نسل جوان بر این عقب‏‎ ‎‏ماندگی فائق آییم. اعزام جوانان به خارج از کشور و تحصیل آنان در علوم جدید باعث‏‎ ‎‏شد تا در کنار قشر روحانی ـ که در حوزه های علمیه تربیت می شدند ـ قشر جدیدی‏‎ ‎‏شکل بگیرد که به علّت وجود محیط متفاوت تربیتی دارای خرده فرهنگ متفاوتی از‏‎ ‎‏قشر پیشین بشود. به عبارت روشنتر قشر جدید آشنا به فرهنگ غرب و در بسیاری موارد‏‎ ‎‏حتی شیفتۀ آن می شود، در حالی که قشر سابق خود را بیشتر مدافع سنتهای دینی جامعه‏‎ ‎‏دانسته و توجه چندانی به فرهنگ غرب ندارد و براساس این خرده فرهنگهای مختلف ـ‏‎ ‎‏که مغایر هم می باشند ـ اختلال ارتباطی بین آن دو قشر شکل می گیرد.‏

‏از آنجا که ارتباط اجتماعی غالب در حوزۀ فرهنگ از نوع ارتباط گفتمانی است و‏‎ ‎‏ارتباط گفتمانی در واقع نوعی ارتباط نمادی است ـ که در آن پیامها، اطلاعات و معارف‏‎ ‎‏گوناگون رد و بدل می شوند ـ لذا می توان گفت وجود اختلال ارتباطی بدین معناست که‏‎ ‎‏ارتباط گفتمانی بین آنها ضعیف و قلیل می شود و این ضعف و قلّت ارتباط گفتمانی به‏‎ ‎‏انسجام اجتماعی در سطح دو قشر به طور خاص و در سطح کل جامعه بطور عام خدشه‏‎ ‎‏وارد می کند.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 351
‏کاربرد «تئوری تکاملی پارسونز» در خصوص موضوع این تحقیق به طور فشرده در‏‎ ‎‏شکل 3 آمده است.‏

‏ ‏

روند افزایش و تفکیک موقعیتهای اجتماعی در حوزه فرهنگ در قرن اخیر

‏شکل شماره 3: کاربرد تئوری تکاملی پارسونز در خصوص موضوع تحقیق ‏

‏ ‏

‏در مقایسۀ دو دیدگاه: 1ـ بی هنجاری دورکیم و 2ـ تکاملی پارسونز می توان گفت که:‏‎ ‎‏دورکیم بیشتر روی «شرایط بی هنجاری» یا نابسامانی (آنومی) تأکید دارد و پارسونز‏‎ ‎‏بیشتر روی «خرده فرهنگهای مختلف». به عبارت دیگر دورکیم یک بحث ساختاری‏‎ ‎‏مطرح می کند و پارسونز یک بحث فرهنگی. براساس نظر دورکیم می توان گفت که‏‎ ‎‏«وجود شرایطی که در آن تکلیف افراد، گروهها و قشرها مشخص نیست» ـ که بر اثر یک‏‎ ‎‏حادثه تاریخی یا اجتماعی، ملّی یا جهانی شکل گرفته و جامعه هنوز نتوانسته آن را‏‎ ‎‏قانونمند کند ـ موجب کشمکش و ستیز بین دو قشر یا طبقه می شود، ولی براساس‏‎ ‎‏دیدگاه پارسونز می توان گفت که وجود «خرده فرهنگهای مختلف» که در ارتباط بین‏‎ ‎‏آدمها خلل ایجاد می کند ـ اگر در سطح بالاتر ترمیم نشود ـ موجب عدم انسجام بین‏‎ ‎‏قشرهای مختلف می گردد.‏

‏ ‏

4ـ پژوهش تجربی

‏در پاسخ به سؤال پژوهشی به شرح زیر:‏

‏چه عواملی می توانند باعث افزایش و یا کاهش احساس وحدت بین آنان شوند؟‏

‏ابتدا نمونه ای از اساتید رشته های علوم انسانی دانشگاههای دولتی شهر تهران و‏‎ ‎‏نمونه ای از اساتید حوزه علمیه قم (از هر دسته 84 نفر) انتخاب شدند و سپس توسط‏‎ ‎‏پرسشنامه ای حاوی سؤالات غالباً بسته و تستی از آنها جمع آوری اطلاعات گردید که در‏‎ ‎‏قسمتهای بعدی به نتایج اطلاعات جمع آوری شده می پردازیم.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 352
4ـ1ـ شاخصهای مورد استفاده در این پژوهش

‏منظور از شاخصهای مورد استفاده شاخصهایی هستند که خود یا عناصر آنها به‏‎ ‎‏عنوان متغیرهای وابسته و مستقل در معادلۀ رگرسیون استفاده شده اند. در زیر به شرح‏‎ ‎‏مهمترین آنها می پردازیم.‏

4ـ1ـ1ـ احساس وحدت (متغیر وابسته)

‏متغیر وابستۀ این پژوهش شاخص ترکیبی «احساس وحدت»‏16‏ بین افراد دو قشر‏‎ ‎‏دانشگاهی و حوزوی و یا تحصیلکرده دانشگاهی و حوزوی است. برای این شاخص سه‏‎ ‎‏بُعد به شرح زیر انتخاب شده است: 1ـ قدرت تحمل دیگری، 2ـ خوش بینی نسبت به‏‎ ‎‏دیگری و 3ـ احساس برادری نسبت به دیگری.‏

‏کمترین حد «احساس وحدت» در فرد نسبت به افراد قشر دیگر آن است که وی‏‎ ‎‏بتواند افراد قشر دیگر را تحمّل کند. حال اگر نسبت به افراد آن قشر خوش بین هم باشد‏‎ ‎‏قدرت تحمل آنها برای وی آسانتر و سهلتر می شود و در نهایت اگر فرد نسبت به افراد‏‎ ‎‏قشر دیگر احساس خوشِ «برادری» ـ نه رقابت و یا غریبگی ـ داشته باشد به طور قطع و‏‎ ‎‏یقین قدرت تحمل فرد بی نهایت افزایش می یابد و بر حسب اینکه فرد چقدر بتواند افراد‏‎ ‎‏قشر دیگر را تحمل کند، چقدر به آنان خوش بین باشد و چقدر نسبت به آنان احساس‏‎ ‎‏برادری کند با آنان احساس وحدت یا یگانگی متفاوتی دارد.‏

‏برای سنجش «قدرت تحمل دیگری» از مقیاس معروف فاصلۀ اجتماعی بوگاردوس‏‎ ‎‏با کمی تغییرات استفاده شده است. مقیاس فاصلۀ اجتماعی‏17‏ مقیاسی است که در آن از‏‎ ‎‏افراد پرسیده می شود که نسبت به افراد یک قوم، طبقه یا قشر دیگر حاضر به چه نوع‏‎ ‎‏تعاملی هستند؟ و پاسخگویان با اعلام موافقت با مواردی چون: حاضرم از طریق ازدواج‏‎ ‎‏نزدیکانم با آنها نسبت فامیلی پیدا کنم، مایلم با آنها رفت و آمد خانوادگی داشته باشم،‏‎ ‎‏مایلم در فعالیتهای مشترک علمی با آنها همکاری داشته باشم، میزان صمیمیت خود را‏‎ ‎‏نسبت به افراد آن قوم، طبقه یا قشر نشان می دهند.‏

‏برای سنجش «خوش بینی نسبت به دیگری» از مقیاس صفات زوجی با 20 صفت‏‎ ‎‏مثبت و 20 صفت منفی استفاده شده است. در این مقیاس از افراد پرسیده می شود که:‏‎ ‎‏خصوصیات شخصیتی قشرمقابل را در جامعه چگونه می بینید و 20 صفت زوجی مانند‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 353
‏«مهربان ـ خشن»، «خوش برخورد ـ بدبرخورد»، «منظم ـ بی نظم» و... در اختیار افراد قرار‏‎ ‎‏می گیرد تا مشخص نمایند که افراد قشر مقابل به طور غالب در خصوص هر یک از‏‎ ‎‏صفات فوق جایشان کجا است. مقیاس فوق براساس آزمون «تحلیل عامل» به دو عامل یا‏‎ ‎‏شاخص فرعی به شرح زیر تقسیم می شود: 1ـ خوش بینی نسبت به دیگری براساس‏‎ ‎‏ضوابط عقلانی (چون منظم بودن) و 2ـ خوش بینی نسبت به دیگری براساس ضوابط‏‎ ‎‏عاطفی (چون مهربان بودن) و در ساخت شاخص ترکیبی «احساس وحدت» به جای‏‎ ‎‏مقیاس فوق از دو شاخص فرعی آن استفاده شده است.‏

‏برای سنجش «احساس برادری نسبت به دیگری» از سؤال مستقیمی که در آن از‏‎ ‎‏پاسخگویان پرسیده شده بود، افراد قشر مقابل را در مجموع به چه چشمی می نگرند‏‎ ‎‏استفاده شده است. در این سؤال چند گزینه پیشنهاد شده بود که پاسخگویان باید یکی از‏‎ ‎‏آنها را برمی گزیدند. آن گزینه ها عبارت بودند از: به چشم یک راهنما، به چشم یک‏‎ ‎‏برادر، به چشم یک دوست، به چشم یک همکار، به چشم یک هموطن، به چشم یک‏‎ ‎‏رقیب، به چشم یک مزاحم و در نهایت به چشم یک غریبه.‏

‏در پایان نمره این چهار شاخص فرعی با هم جمع شده و بدین وسیله یک شاخص‏‎ ‎‏کل با عنوان «احساس وحدت» ساخته می شود. نمرۀ میانگین این شاخص در کل 1 / 18‏‎ ‎‏می باشد. نمرۀ این شاخص که می تواند بین دو رقم 75 / 24ـ4 در نوسان باشد بطور‏‎ ‎‏متوسط 1 / 18 است. این میانگین در بین افراد حوزوی به رقم 1 / 19 افزایش و در بین‏‎ ‎‏افراد دانشگاهی به رقم 0 / 17 کاهش می یابد. می توان گفت: که «احساس وحدت» در‏‎ ‎‏بین افراد هر دو قشر فوق نسبت به قشر دیگر بالاتر از متوسط است و تفاوت بین دو‏‎ ‎‏میانگین براساس آزمون مان ـویتنی معنی دار نیست (0788 / 0 = ‏‎P‎‏).‏

4ـ1ـ2ـ وفاق نقشی18 در مقابل نابسامانی نقشی19

‏نابسامانی نقشی ـ که نقطۀ مقابل وفاق نقشی است ـ وقتی بین دو قشر به وجود می آید‏‎ ‎‏که افراد یک قشر نقش خود را به طریقی تعریف کنند در حالی که افراد قشر دیگر آن‏‎ ‎‏نقش را برای آنان طور دیگری تعریف می کنند. به طور مثال ممکن است افراد قشر‏‎ ‎‏روحانی باور داشته باشند که امامت نمازهای جماعت باید در انحصار روحانیون باشد و‏‎ ‎‏غیرروحانی نباید در این گونه امور دخالت کند، در حالی که افراد قشر دیگر این انحصار‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 354
‏را نپذیرند. با توضیح فوق وفاق نقشی وقتی به وجود می آید که تصور افراد یک قشر از‏‎ ‎‏تعریف یک نقش با تصور افراد قشر دیگر نزدیک به هم باشد. وجود وفاق نقشی تأثیر‏‎ ‎‏زیادی روی «احساس وحدت» بین دو قشر (در اینجا دانشگاهی و روحانی) دارد. برای‏‎ ‎‏این شاخص چند شاخص فرعی به شرح زیر ساخته شده است:‏

‏1ـ تصور افراد از نحوۀ تصدّی مناصب و نقشهای دینی‏20‏ توسط روحانیون‏

‏2ـ تصور افراد از نحوۀ تصدّی مناصب و مشاغل سیاسی ـ فرهنگی‏21‏ توسط‏‎ ‎‏روحانیون‏

‏3ـ تصور افراد از نحوۀ تصدّی نقشها، مناصب و مشاغل دینی و سیاسی ـ فرهنگی‏‎ ‎‏توسط روحانیون (که از جمع دو شاخص فرعی فوق به دست آمده است).‏

‏در شاخصهای فرعی 2ـ1 از افراد پرسیده شده است که به نظر آنان نحوۀ مشارکت و‏‎ ‎‏یا دخالت روحانیون در مناصب و مشاغل نامبرده چگونه باید باشد و افراد می توانستند‏‎ ‎‏یکی از گزینه های زیر را انتخاب نمایند:‏

‏1ـ روحانیون نباید دخالت کنند، 2ـ روحانیون بهتر است دخالت نکنند، 3ـ فرقی‏‎ ‎‏نمی کند، 4ـ آن منصب یا شغل ترجیحاً بهتر است در اختیار روحانیون باشد، 5ـ آن‏‎ ‎‏منصب یا شغل انحصاراً باید در اختیار روحانیون باشد. و چون در همۀ موارد فوق نمرۀ‏‎ ‎‏میانگین شاخصها در بین افراد دانشگاهی کمتر از نمرۀ میانگین آن شاخصها در بین افراد‏‎ ‎‏حوزوی است، لذا نمرۀ بیشتر در بین افراد دانشگاهی به معنی نزدیکی بیشتر تصوّر یا‏‎ ‎‏دیدگاه آنها به تصوّر یا دیدگاه افراد حوزوی تلقی کرده و این پدیده را «وفاق نقشی» بیشتر‏‎ ‎‏یا «نابسامانی نقشی» کمتر می نامیم.‏

4ـ1ـ3ـ وفاق فرهنگی (سیاسی)

‏فرهنگ منظومه ای از میراث فکری، معنوی و مادی صاحبان یک سرزمین است که‏‎ ‎‏هر نسلی از گذشتگان خود به ارث برده، بر آن افزوده و به آیندگان می سپارد و ابعاد‏‎ ‎‏بسیار متنوعی دارد، در این تحقیق منظور ما از فرهنگ تنها برخی شاخصهای سیاسی آن‏‎ ‎‏است که دو قشر حوزوی و دانشگاهی در بستر مختلف اجتماعی شدن به طور متفاوت‏‎ ‎‏از آن بهره مند و یا متأثر می شوند. روحانی سالهای عمرش را در محیط حوزه و در‏‎ ‎‏کشورهای اسلامی گذرانده در حالی که دانشگاهی سالهای زیادی از عمرش را در محیط‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 355
‏دانشگاه و غالباً در فرنگ سپری کرده است. این امر باعث گردیده که افراد دو قشر دو‏‎ ‎‏هوای کاملاً متفاوت استنشاق کنند و دو صبغۀ کاملاً یا تقریباً متفاوتی به خود بگیرند،‏‎ ‎‏فرض ما در این قسمت آن است که اجتماعی شدن متفاوت افراد دو قشر تفاوتهای‏‎ ‎‏ارزشی، هنجاری و... بسیاری به وجود می آورد که ریشۀ بسیاری از مشکلات موجود در‏‎ ‎‏همین تفاوتها است و اگر بر سر برخی شاخصهای فرهنگی (سیاسی) وفاق حاصل گردد‏‎ ‎‏این امر بر «احساس وحدت» آنان نسبت به قشر مقابل بی اندازه مؤثر خواهد بود. منظور‏‎ ‎‏از وفاق فرهنگی در این تحقیق وفاق در ابعاد برشمرده در زیر است:‏

‏1ـ ارزشهای سیاسی، 2ـ هنجارهای سیاسی، 3ـ باورهای سیاسی و 4ـ طرز تلقیها یا‏‎ ‎‏ایستارهای سیاسی.‏

‏مصادیق مهم ابعاد فوق به شرح زیر است:‏

‏1ـ اعتقاد به حق آزادی بیان و مشارکت سیاسی ـ اجتماعی مردم در جامعه (بطور‏‎ ‎‏مشروط / بطور مطلق) (فاصله ای‏22‏) (از مصادیق ارزشهای سیاسی)‏

‏2ـ اعتقاد به شیوۀ ایده آل حکومتی (1: دموکراسی آزاد و 2: دموکراسی متعهدانه)‏‎ ‎‏(دو پاسخه) (از مصادیق هنجارهای سیاسی)‏

‏3ـ حدود آزادیهای سیاسی و اجتماعی (بی حد و حصر /  مقید به ملاحظات دینی)‏‎ ‎‏(رتبه ای) (هنجار سیاسی)‏

‏4ـ رابطه بین سیاست و دیانت (1: ملاحظات دینی لزومی ندارد در سیاست رعایت‏‎ ‎‏گردد و 2: ملاحظات دینی باید در سیاست رعایت گردد) (دو پاسخه) (هنجار سیاسی)‏

‏5ـ مشروعیت نظام سیاسی جامعه ما (1: ناشی از احکام و تعالیم دینی نیست و 2:‏‎ ‎‏ناشی از احکام و تعالیم دینی است) (دو پاسخه) (از مصادیق باورهای سیاسی)‏

‏6ـ موضع افراد نسبت به اوضاع سیاسی جامعه (ایده آل است / غیرقابل قبول است)‏‎ ‎‏(رتبه ای) (از مصادیق ایستارهای سیاسی)‏

‏7ـ موضع افراد نسبت به میزان تحقق حقوق سیاسی ـ اجتماعی مردم در جامعه‏‎ ‎‏(فاصله ای) (ایستار سیاسی)‏

‏8ـ رضایت کلی افراد از اوضاع جامعه (فاصله ای) (ایستار سیاسی)‏

‏9ـ اعتقاد افراد به این امر که نابرابریهای اقتصادی موجود در جامعه ناشی از عدم‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 356
‏توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است (رتبه ای) (باور سیاسی)‏

‏منظور از اعتقاد به حق آزادی بیان و مشارکت سیاسی ـ اجتماعی مردم در جامعه‏‎ ‎‏(ردیف 1) میزان اعتقاد افراد به ارزشهایی چون آزادی بیان، مشارکت سیاسی افراد در‏‎ ‎‏تعیین سرنوشت جامعه، آزادی زنان در امر تحصیل و اشتغال و در نهایت لزوم فراهم‏‎ ‎‏آوردن امکانات و فرصتهای ورزشی برای زنان در یک جامعه اسلامی (بطور کلی) است.‏

‏منظور از موضع افراد نسبت به میزان تحقق حقوق سیاسی و اجتماعی مردم در‏‎ ‎‏جامعه (ردیف 7) باور افراد به میزان تحقق اموری چون دموکراسی (حکومت مردم بر‏‎ ‎‏مردم)، آزادی بیان، حقوق اجتماعی زنان، میزان مشارکت دانشگاهیان در امور سیاسی‏‎ ‎‏و... در جامعۀ فعلی ما است.‏

‏و منظور از رضایت کلی افراد از اوضاع جامعه (ردیف 8) جمع رضایت افراد از‏‎ ‎‏اوضاع اجتماعی، اقتصادی، امنیتی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و وجهۀ بین المللی جامعۀ‏‎ ‎‏امروز ما است.‏

‏بعد از انجام آزمون «قابلیت اعتماد»‏23‏ و آزمون «تحلیل عامل»‏24‏ از جمع نمرۀ‏‎ ‎‏مصادیق ردیفهای 8ـ2 و معکوس متغیر ردیف 1 شاخصی ساخته شد که نام آن «وفاق‏‎ ‎‏فرهنگی» (سیاسی) گذاشته شد. از این شاخص در معادلۀ رگرسیون مربوط به افراد‏‎ ‎‏دانشگاهی استفاده شد. چون شاخص مذکور با شاخص «احساس وحدت دانشگاهیان‏‎ ‎‏نسبت به قشر روحانی» همبستگی زیادی داشت، اما از آنجا که شاخص نامبرده با‏‎ ‎‏شاخص «احساس وحدت حوزویان نسبت به قشر دانشگاهی» همبستگی نداشت لذا در‏‎ ‎‏خصوص افراد حوزوی فقط از دو مصداق ردیف 1 و ردیف 9 که با شاخص «احساس‏‎ ‎‏وحدت حوزویان نسبت به قشر دانشگاهی» همبستگی داشتند به ترتیب تحت عنوان 1ـ‏‎ ‎‏وفاق ارزشی (سیاسی) و 2ـ وفاق اعتقادی (سیاسی) در ساخت معادلۀ رگرسیون‏‎ ‎‏استفاده شده است.‏

4ـ1ـ4ـ وفاق منزلتی25 در مقابل نابسامانی منزلتی26

‏منظور از «منزلت اجتماعی»‏27‏ شأن و موقعیتی است که فرد خاصی در گروه یا شبه‏‎ ‎‏گروه و یا گروه و قشر خاصی در جامعه دارا است. تصوّر افراد از «منزلت اجتماعی» قشر‏‎ ‎‏خاصی در جامعه ممکن است از جهاتی متفاوت باشد. به طور مثال ممکن است تصور‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 357
‏افراد از منزلت اجتماعی قشری معین با سطح انتظارات و توقعات آنها منطبق نباشد.‏‎ ‎‏برای نمونه ممکن است افراد تصور کنند که قشری در جامعه منزلت بالایی دارد که نباید‏‎ ‎‏داشته باشد و یا منزلتی پایینتر از آن حدّی که باید داشته باشد، دارد. از جهت دیگر‏‎ ‎‏ممکن است افراد منزلت اجتماعی قشر خود را در جامعه پایینتر از منزلت اجتماعی قشر‏‎ ‎‏دیگر ببینند و آن را خوشایند ندانسته و موجب رنجش و نارضایتی آنها شود. تصور‏‎ ‎‏متفاوت افراد از منزلت اجتماعی قشر خود و قشر مقابل در جامعه در هر یک از جهات و‏‎ ‎‏ابعاد فوق می تواند روی متغیر «احساس وحدت» تأثیر بگذارد.‏

‏وفاق منزلتی وضعیتی است که در آن افراد دو قشر اجتماعی بر سر میزان و نحوۀ‏‎ ‎‏منزلت اجتماعی قشر خود و قشر دیگر با هم توافق دارند. این شاخص دارای چند‏‎ ‎‏شاخص فرعی به شرح زیر است:‏

‏1ـ تصور افراد از منزلت اجتماعی قشر خود در جامعه‏

‏2ـ تصور افراد از منزلت اجتماعی قشر مقابل در جامعه‏

‏3ـ مقایسه افراد از منزلت اجتماعی قشر خود و منزلت اجتماعی قشر مقابل.‏

‏در بین موارد و مصادیق مختلف شاخصهای فرعی فوق تصور افراد دانشگاهی و‏‎ ‎‏حوزوی در خصوص این امر که «منزلت اجتماعی قشر روحانی و منزلت اجتماعی قشر‏‎ ‎‏دانشگاهی در شکل ایده آل آن چگونه باید باشد؟» با هم متفاوت بود. دانشگاهیان در‏‎ ‎‏مجموع معتقد بودند که منزلت اجتماعی قشر روحانی باید «بالاتر از متوسط» (نمرۀ 5 از‏‎ ‎‏7) و منزلت اجتماعی قشر دانشگاهی باید «بالا» (رقم 4 / 6 از 7) باشد. در حالی که افراد‏‎ ‎‏حوزوی نمونۀ ما در مجموع معتقد بودند که منزلت اجتماعی هر دو قشر روحانی و‏‎ ‎‏دانشگاهی باید بالا باشد (4 / 6 برای منزلت روحانی و 2 / 6 برای منزلت دانشگاهی). از‏‎ ‎‏تفاضل نمرۀ افراد به دو متغیر فوق یعنی 1ـ تصور افراد از منزلت اجتماعی قشر روحانی‏‎ ‎‏در شکل ایده آل آن (چگونه باید باشد؟) و 2ـ تصور افراد از منزلت اجتماعی قشر‏‎ ‎‏دانشگاهی در شکل ایده آل آن (چگونه باید باشد؟) متغیری به وجود آمد که عنوان آن به‏‎ ‎‏شکل زیر است:‏

‏منزلت اجتماعی قشر روحانی باید بالاتر از منزلت اجتماعی قشر دانشگاهی باشد‏‎ ‎‏(از تفاضل نمرۀ متغیر شماره 2 از نمرۀ متغیر شماره 1).‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 358
‏افراد حوزوی در مجموع معتقد بودند که منزلت اجتماعی قشر روحانی باید کمی‏‎ ‎‏بالاتر از منزلت اجتماعی قشر دانشگاهی باشد (با نمرۀ میانگین مثبت 21 / 0) و برعکس‏‎ ‎‏افراد دانشگاهی در مجموع معتقد بودند که منزلت اجتماعی قشر دانشگاهی باید کمی‏‎ ‎‏بالاتر از منزلت اجتماعی قشر روحانی باشد (با نمرۀ میانگین منفی 36 / 0-) سطح‏‎ ‎‏معنی داری آزمون مان ـ ویتنی تفاوت میانگین رتبه ای متغیر فوق را در بین افراد دو قشر از‏‎ ‎‏لحاظ آماری (با 99 درصد اطمینان) معنی دار می داند.‏

‏چون میانگین نظر افراد حوزوی در متغیر فوق بیش از میانگین نظر افراد دانشگاهی‏‎ ‎‏است (مقایسۀ رقم مثبت 21 / 0 با رقم منفی 36 / 0-) می توان گفت: دانشگاهیانی که در‏‎ ‎‏متغیر فوق نمرۀ بیشتری دریافت می کنند تصوّر یا دیدگاه آنان به تصوّر یا دیدگاه افراد‏‎ ‎‏حوزوی نزدیکتر است‏28‏ اگر تعبیر فوق را بپذیریم نمرۀ بیشتر در متغیر فوق برای‏‎ ‎‏دانشگاهیان را می توان «وفاق منزلتی» بیشتر آنان با قشر حوزوی تلقی کرد یعنی‏‎ ‎‏دانشگاهیانی که در متغیر فوق نمرۀ بیشتری دریافت می کنند در خصوص نسبت بین‏‎ ‎‏منزلت اجتماعی قشر خود و قشر روحانی با حوزویان توافق بیشتری دارند.‏

‏همچنین می توان گفت: حوزویانی که در متغیر فوق نمرۀ کمتری دریافت می کنند در‏‎ ‎‏واقع تصور یا دیدگاه آنان به تصوّر یا دیدگاه افراد دانشگاهی نزدیکتر است. اگر تعبیر‏‎ ‎‏فوق را بپذیریم نمرۀ کمتر در متغیر فوق برای حوزویان را می توان به منزلۀ «وفاق منزلتی»‏‎ ‎‏(بیشتر) آنان با قشر دانشگاهی تلقی کرد. یعنی حوزویانی که در متغیر فوق نمرۀ کمتری‏‎ ‎‏دریافت می کنند در خصوص نسبت بین منزلت اجتماعی قشر خود و قشر دانشگاهی با‏‎ ‎‏افراد دانشگاهی توافق بیشتری دارند.‏

‏با توضیحات بالا متغیر «منزلت اجتماعی قشر روحانی باید بالاتر از منزلت اجتماعی‏‎ ‎‏قشر دانشگاهی باشد» در این تحقیق به عنوان بهترین معرف شاخص «وفاق منزلتی» در‏‎ ‎‏خصوص افراد دانشگاهی و به عنوان بهترین معرف شاخص «نابسامانی منزلتی» در‏‎ ‎‏خصوص افراد حوزوی مورد استفاده قرار می گیرد. توضیح اینکه: دانشگاهیان اگر به‏‎ ‎‏مطلب فوق اعتقاد بیشتری داشته باشند نشانۀ وفاق بیشتر آنان با قشر حوزوی است در‏‎ ‎‏حالی که حوزویان اگر به مطلب فوق اعتقاد بیشتری داشته باشند نشانۀ «نابسامانی‏‎ ‎‏بیشتر» آنان با قشر دانشگاهی است.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 359
4ـ1ـ5ـ وفاق معرفتی یا معرفت شناختی

‏منظور از وفاق معرفتی یا معرفت شناختی نزدیکی دیدگاه افراد دانشگاهی و حوزوی‏‎ ‎‏در خصوص ضرورت هر یک از علوم و دانشهای دینی و همچنین ضرورت هر یک از‏‎ ‎‏رشته های علوم انسانی دانشگاههاست. نام متغیرهای مورد استفاده در این شاخص که با‏‎ ‎‏شاخص «احساس وحدت» همبستگی داشتند عبارتند از:‏

‏1ـ نظر افراد (دانشگاهی) در مورد «ضرورت علوم و دانشهای دینی» (خصوصاً‏‎ ‎‏علومی چون علم کلام، فقه، اصول و تفسیر قرآن) (فاصله ای)‏

‏2ـ نظر افراد (حوزوی) در مورد «ضرورت علوم انسانی دانشگاهها» (مانند‏‎ ‎‏جامعه شناسی، روانشناسی، حقوق، علم سیاست و...) (فاصله ای)‏

‏نظر افراد در مورد «ضـرورت علوم و دانـشهای دینی»  روی «احسـاس وحـدت‏‎ ‎‏دانشگاهـیان نسبت به قشر روحانی» مؤثر است به این شکل که:افراد دانشگاهی هر چه‏‎ ‎‏بیشتر به علوم و دانشهای دینی ـ که در حوزه ها تدریس می شود ـ اهمیت بدهند و آنها را‏‎ ‎‏ضروریتر بدانند نسبت به قشر روحانی به عنوان صاحبان آن علوم نیز احساس وحدت‏‎ ‎‏بیشتری از خود نشان می دهند. ‏

‏نظر افراد در مورد «ضرورت علـوم انسانـی دانشگاهـها»  روی «احساس وحدت‏‎ ‎‏حوزویان نسبت به قشر دانشگاهی» مؤثر است به این شکل که: افراد حوزوی هر چه‏‎ ‎‏بیشتر به علوم انسانی دانشگاهها اهمیت بدهند و آنها را ضروریتر بدانند نسبت به قشر‏‎ ‎‏دانشگاهی به عنوان صاحبان آن علوم نیز «احساس وحدت» بیشتری از خود نشان‏‎ ‎‏می دهند.‏

‏نمرۀ میانگین هر دو متغیر یا شاخص فوق در بین هر دو قشر دانشگاهی و حوزوی‏‎ ‎‏بالاست. بالا بودن نمرۀ میانگین شاخص «ضرورت علوم و دانشهای دینی» در بین افراد‏‎ ‎‏حوزوی و شاخص «ضرورت علوم انسانی دانشگاهها» در بین افراد دانشگاهی امری‏‎ ‎‏طبیعی است چون سالها در آن علوم تحصیل و تدریس کرده اند اما بالا بودن نمرۀ میانگین‏‎ ‎‏شاخص «ضرورت علوم و دانشهای دینی» در بین افراد قشر مقابل (یعنی دانشگاهیان) و‏‎ ‎‏شاخص «ضرورت علوم انسانی دانشگاهها» در بین افراد قشر مقابل (یعنی حوزویان)‏‎ ‎‏ممکن است ناشی از عوامل دیگر غیر معرفت شناختی هم باشد.توجه به نکته فوق نمرۀ‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 360
‏بالاتر افراد هر قشر در شاخص ضرورت علومی که در مرکز قشر دیگر تدریس می شود‏‎ ‎‏را به منزله «وفاق معرفتی» آنان با قشر مقابل تعبیر کرده ایم. برای مثال اگر دانشگاهیان در‏‎ ‎‏شاخص «ضرورت علوم و دانشهای دینی» نمرۀ بیشتری داشته باشند به این معنی است‏‎ ‎‏که آنها با صاحبان آن علوم (یعنی قشر روحانی) «وفاق معرفتی» بیشتری دارند و همین‏‎ ‎‏طور اگر حوزویان در شاخص «ضرورت علوم انسانی دانشگاهها» نمرۀ بیشتری داشته‏‎ ‎‏باشند به این معنی است که آنها با صاحبان آن علوم (یعنی قشر دانشگاهی) وفاق معرفتی‏‎ ‎‏بیشتری دارند. لذا دو متغیر یا شاخص نامبرده در بالا به عنوان بهترین معرّف شاخص‏‎ ‎‏«وفاق معرفتی» یا معرفت شناختی به ترتیب در معادلۀ رگرسیونی مربوط به افراد‏‎ ‎‏دانشگاهی و افراد حوزوی مورد استفاده قرار می گیرند.‏

4ـ1ـ6ـ کنش ارتباطی (بطور عام) و ارتباط گفتمانی (بطور خاص)

‏منظور از ارتباط گفتمانی صورتی از ارتباط بین انسانهاست که در آن افراد ـ بی واسطه‏‎ ‎‏و یا به واسطۀ وسایل ارتباط جمعی ـ در کنار هم و یا روبروی هم قرار می گیرند و در‏‎ ‎‏خصوص مسایل مورد علاقه و نیاز طرفین به تبادل اندیشه می پردازند. فعالیتهای سیاسی‏‎ ‎‏مشترک، فعالیتهای علمی ـ فرهنگی مشترک، روابط شغلی در محیط کار، رفت و آمدهای‏‎ ‎‏خانوادگی، همسفری در مسافرتهای زیارتی ـ سیاحتی و حضور مشترک در مراسم دینی‏‎ ‎‏و... می توانند ایستگاههایی باشند که در آن افراد دو قشر در موقعیت ارتباط گفتمانی قرار‏‎ ‎‏می گیرند و این ارتباط گفتمانی می تواند به درک مشترک و تفاهم متقابل منجر شود.‏‎ ‎‏فعالیتهای فوق را ـ که نوعاً به مثابۀ ایستگاههایی عمل می کنند که در آن افراد دو قشر‏‎ ‎‏ممکن است در موقعیت ارتباط گفتمانی (بطور خاص) قرار گیرند ـ می توان انواع کنش‏‎ ‎‏ارتباطی (بطور عام) نیز تلقی کرد. در این تحقیق، هر چند که منظور ما سنجش ارتباط‏‎ ‎‏گفتمانی بوده است ولی برای این کار به سراغ ایستگاههایی رفتیم که این دو قشر احتمال‏‎ ‎‏توقف در آن را داشتند، به عبارت دیگر شاخص مورد اندازه گیری در اینجا کنش ارتباطی‏‎ ‎‏(به طور عام و به معنی فوق) است و نه ارتباط گفتمانی (به طورخاص)، بدین نحو که از‏‎ ‎‏افراد خواسته ایم میزان ارتباط خود را با قشر مقابل در فعالیتهایی چون بحث و‏‎ ‎‏گفتگوهای علمی ـ فرهنگی، رفت و آمدهای خانوادگی، فعالیتهای سیاسی، اقدامات‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 361
‏علمی ـ فرهنگی (مانند چاپ مجله، روزنامه و...)، روابط شغلی در محیط کار، همسفری‏‎ ‎‏در مسافرتهای زیارتی ـ سیاحتی و شرکت در مراسم دینی مشخص نمایند و این فرض را‏‎ ‎‏بدیهی گرفته ایم که هر چه افراد میزان ارتباطشان در شکل های فوق بیشتر باشد ـ با توجه‏‎ ‎‏به ذهنیت فرهنگی که هر دو قشر دارند ـ ارتباط گفتمانی آنها نیز بیشتر خواهد بود.‏

‏ ‏

4ـ2ـ فرضیات تحقیق

‏فرضیات تحقیق ما به شرح زیر است:‏

‏1ـ «احساس وحدت» در افراد یک قشر (نسبت به قشر دیگر) به میزان «وفاق نقشی»‏‎ ‎‏یا وفاق آنان (با آن قشر) بر سر چگونگی اجرای نقشهای مختلف قشر سنتی تر (در اینجا‏‎ ‎‏روحانیون) بستگی دارد (هر چه وفاق نقشی بیشتر / احساس وحدت بیشتر).‏

‏مهمترین فرضیه جزیی که از دل فرضیه کلی فوق استخراج شده و در این تحقیق به‏‎ ‎‏محک تجربی زده شد عبارت است از:‏

‏ـ «احساس وحدت» در افراد دانشگاهی نسبت به قشر روحانی به میزان «وفاق‏‎ ‎‏نقشی» یا «وفاق آنان (با آن قشر) بر سر چگونگی مشارکت و یا دخالت روحانیون در‏‎ ‎‏نقشها، مناصب و مشاغل دینی و سیاسی ـ فرهنگی» موجود در جامعه بستگی دارد (هر‏‎ ‎‏چه وفاق نقشی بیشتر / احساس وحدت بیشتر).‏

‏توضیح: اگر افراد دو قشر از نقش قشری که قدمت تاریخی بیشتری در جامعه دارد‏‎ ‎‏(قشر روحانی) تصوّر متفاوتی داشته باشند این تصوّر متفاوت مانعی در راه وحدت بین‏‎ ‎‏دو قشر خواهد بود، همانطور که گفته شد دو قشر روحانی و دانشگاهی از لحاظ قدمت‏‎ ‎‏تاریخی کاملاً متفاوت هستند. بدین نحو که قشر روحانی حداقل قدمت هزار ساله در‏‎ ‎‏ایران دارد در حالی که قشر دانشگاهی حداکثر قدمت یکصد ساله. قبل از آنکه قشر‏‎ ‎‏دانشگاهی شکل بگیرد بسیاری از وظایف امروزش را قبلاً روحانیون بر عهده داشتند.‏‎ ‎‏لذا ممکن است امروز در مورد لزوم تصدّی برخی مشاغل و مسئولیتها توسط روحانیون‏‎ ‎‏(با توجه به رشد قشر دانشگاهی) بین افراد دو قشر توافق وجود نداشته باشد. به این‏‎ ‎‏وضعیت عدم توافق «نابسامانی نقشی» (بطور کلی) و در صورت تحقق حالت خاصی از‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 362
‏آن «تضاد نقشی» گفته می شود.‏

‏2ـ «احساس وحدت» در افراد یک قشر (نسبت به قشر دیگر) به میزان «وفاق‏‎ ‎‏فرهنگی» (سیاسی) یا «وفاق آنان (با آن قشر) بر سر یک سری ویژگیهای فرهنگی‏‎ ‎‏(سیاسی) بستگی دارد (هر چه وفاق فرهنگی بیشتر / احساس وحدت بیشتر).‏

‏این فرضیه کلی با توجه به ابعاد مختلف ویژگیهای فرهنگی (ارزشی، هنجاری،‏‎ ‎‏اعتقادی و ایستاری) به چند فرضیه میانی به شرح زیر تبدیل می گردد:‏

‏الف ـ «احساس وحدت» در افراد یک قشر (نسبت به قشر دیگر) به میزان «وفاق‏‎ ‎‏ارزشی» (سیاسی) یا «وفاق آنان (با آن قشر) بر سر یک سری ارزشهای سیاسی» بستگی‏‎ ‎‏دارد (هر چه وفاق ارزشی بیشتر / احساس وحدت بیشتر).‏

‏ب ـ «احساس وحدت» در افراد یک قشر (نسبت به قشر دیگر) به میزان «وفاق‏‎ ‎‏هنجاری» (سیاسی) یا «وفاق آنان (با آن قشر) بر سر یک سری هنجارهای سیاسی»‏‎ ‎‏بستگی دارد (هر چه وفاق هنجاری بیشتر / احساس وحدت بیشتر).‏

‏ج ـ «احساس وحدت» در افراد یک قشر (نسبت به قشر دیگر) به میزان «وفاق‏‎ ‎‏اعتقادی» (سیاسی) یا «وفاق آنان (با آن قشر) بر سر یک سری باورهای سیاسی» بستگی‏‎ ‎‏دارد (هر چه وفاق اعتقادی بیشتر / احساس وحدت بیشتر). ‏

‏د ـ «احساس وحدت» در افراد یک قشر (نسبت به قشر دیگر) به میزان «وفاق‏‎ ‎‏ایستاری» (سیاسی) یا «وفاق آنان (با آن قشر) بر سر یک سری ایستارهای سیاسی»‏‎ ‎‏بستگی دارد (هر چه وفاق ایستاری بیشتر / احساس وحدت بیشتر).‏

‏در این تحقیق برای تأیید فرضیه های میانی فوق از مصادیقی که نام آنها در قسمت‏‎ ‎‏4ـ1ـ3ـ آمده است استفاده شده و در نهایت خود فرضیه کلی شماره 2 نیز مورد بررسی‏‎ ‎‏قرار گرفته است.‏

‏توضیح: افراد دو قشر از آنجا که غالباً در فضای فرهنگی متفاوتی استنشاق کرده اند‏‎ ‎‏دارای دو صبغۀ فرهنگی تقریباً (اگر نگوییم کاملاً) متفاوتی در نحوۀ رفتار، گفتار، عقاید‏‎ ‎‏و طرز برخورد و موضع گیری شده اند. فرض دوم ما این است که این «تفاوتهای فرهنگی»‏‎ ‎‏مانع بزرگی بر سر راه وحدت آنها به وجود می آورد و برعکس هر جا وفاق فرهنگی‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 363
‏(سیاسی) بیشتری وجود داشته باشد احساس وحدت نسبت به قشر مقابل نیز بیشتر‏‎ ‎‏خواهد بود. منظور از «وفاق فرهنگی» (سیاسی) بین دو قشر نزدیکی دیدگاه افراد دو‏‎ ‎‏قشر در برخی شاخصهای فرهنگ سیاسی است.‏

‏3ـ «احساس وحدت» در افراد یک قشر (نسبت به قشر دیگر) به میزان «وفاق‏‎ ‎‏معرفتی» یا «وفاق آنان (با آن قشر) بر سر یک سری اصول و روشهای معرفت شناختی‏‎ ‎‏بستگی دارد (هر چه وفاق معرفتی بیشتر / احساس وحدت بیشتر).‏

‏مهمترین فرضیه جزئی که از دل فرضیه کلی فوق استخراج شده و در این تحقیق به‏‎ ‎‏محک تجربی زده شد عبارت است از:‏

‏ـ «احساس وحدت» در افراد دانشگاهی و حوزوی (نسبت به قشر مقابل) به میزان‏‎ ‎‏«وفاق معرفتی» یا «وفاق آنان (با آن قشر) بر سر ضرورت رشته های مختلف علمی ـ که‏‎ ‎‏در مرکز قشر دیگر تدریس می شود ـ بستگی دارد (هر چه وفاق معرفتی بیشتر / احساس‏‎ ‎‏وحدت بیشتر).‏

‏توضیح: تنفس افراد در دو فضای متفاوت علمی باعث می گردد که افراد هر قشر به‏‎ ‎‏برخی علوم و برخی روشها اهمیت بیشتری قائل باشند و آنها را ضروری تر بدانند و‏‎ ‎‏برخی علوم و روشهای دیگر در نزد آنان از اهمیت چندانی برخوردار نباشند و مورد‏‎ ‎‏بی مهری قرار گیرند. فرض ما بر این است که این سبک و سنگین کردن یا تقدم و تأخر‏‎ ‎‏بخشیدن رشته ها و روشهای مختلف حوزوی و دانشگاهی توسط افراد عامل دیگری‏‎ ‎‏است که مانع بزرگی بر سر راه وحدت بین دو قشر به وجود می آورد.‏

‏4ـ «احساس وحدت» در افراد یک قشر (نسبت به قشر دیگر) به میزان «کنش‏‎ ‎‏ارتباطی» که آنان با افراد آن قشر دارند بستگی دارد (هر چه کنش ارتباطی بیشتر  / ‏‎ ‎‏احساس وحدت بیشتر).‏

‏توضیح: افراد دو قشر کم و بیش با هم ارتباط دارند. این ارتباط که می تواند به اشکال‏‎ ‎‏مختلف صورت گیرد در جهت تقویت احساس وحدت بین آنها بی اندازه مؤثر است. به‏‎ ‎‏عبارت دیگر هر چه کنش ارتباطی بین دو قشر بیشتر باشد احساس وحدت بین آنها‏‎ ‎‏بیشتر خواهد بود.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 364
‏5ـ «احساس وحدت» در افراد یک قشر (نسبت به قشر دیگر) به میزان «وفاق منزلتی»‏‎ ‎‏یا «وفاق آنان (با آن قشر) بر سر ارجحیت منزلت اجتماعی یکی از دو قشر» بستگی دارد‏‎ ‎‏(هر چه وفاق منزلتی بیشتر / احساس وحدت بیشتر).‏

‏توضیح: افراد هر قشر ممکن است منزلت اجتماعی قشر خود و یا قشر مقابل را در‏‎ ‎‏جامعه پایین تر و یا بالاتر از حدّ توقع و انتظارات خود ببینند. این امر می تواند مانع بزرگی‏‎ ‎‏بر سر راه وحدت بین دو قشر باشد. زمانی افراد دو قشر احساس برادری خواهند کرد که‏‎ ‎‏بر سر ارجحیت (یا عدم ارجحیت) منزلت اجتماعی یکی از دو قشر به توافق برسند.‏

‏ ‏

4ـ3ـ عوامل مؤثر بر افزایش «احساس وحدت دانشگاهیان نسبت به قشر روحانی»

‏روی چهار شاخص فرعی: 1ـ قدرت تحمل دیگری، 2ـ خوش بینی نسبت به دیگری‏‎ ‎‏براساس ضوابط عقلانی، 3ـ خوش بینی نسبت به دیگری براساس ضوابط عاطفی و 4ـ‏‎ ‎‏احساس برادری نسبت به دیگری آزمون «قابلیت اعتماد» و آزمون «تحلیل عامل» انجام‏‎ ‎‏گرفت. براساس نتایج آزمون «قابلیت اعتماد» می توان اعلام کرد که چهار متغیر فوق‏‎ ‎‏می توانند یک شاخص کل ـ که نام آن را «احساس وحدت» نهاده ایم ـ به وجود آورند.‏‎ ‎‏مقدار آلفا ‏‎(ALPHA)‎‏ در آزمون «قابلیت اعتماد» 84 / 0 می باشد که سازگاری درونی‏‎ ‎‏بالای شاخص کل را نشان می دهد. همچنین براساس آزمون «تحلیل عامل» می توان‏‎ ‎‏اعلام کرد که چهار متغیر فوق فقط یک عامل را تشکیل می دهند و به عوامل فرعی تر‏‎ ‎‏تجزیه نمی شوند. مقدار آمارۀ ‏‎KMO‎‏ در آزمون تحلیل عامل 74 / 0 است که تعداد یک‏‎ ‎‏عامل را برای چهار متغیر فوق متعادل می داند. لذا با جمع نمرۀ افراد در چهار شاخص‏‎ ‎‏فرعی فوق شاخص کل «احساس وحدت» ساخته می شود و به عنوان یک شاخص یا‏‎ ‎‏متغیر وابسته در ضرایب همبستگی و معادلۀ رگرسیون چند متغیر استفاده می شود.‏

‏برای ساختن معادلۀ رگرسیونی ابتدا به کمک ضرایب همبستگی پیرسون‏‎ ‎‏شاخصهایی را که با شاخص کل «احساس وحدت» (در بین افراد دانشگاهی) همبستگی‏‎ ‎‏خام و یا ناخالص‏29‏ ‏‏داشتند را مشخص می نماییم. این متغیرها و شاخصها در جدول‏‎ ‎‏شماره 1 آمده است: ‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 365

‏نام شاخص‏

‏نام متغیر مستقل‏

‏مقدار ضریب پیرسون‏

‏1ـ وفاق فرهنگی‏‎ ‎‏(سیاسی)‏

‏جمع نمرۀ هشت متغیر که ابعاد مختلف فرهنگی‏‎ ‎‏(سیاسی) را می سنجند.‏

‏**76 / 0‏

‏2ـ وفاق نقشی‏

‏تصوّر افراد دانشگاهی از نحوۀ تصدّی نقشها،‏‎ ‎‏مناصب و مشاغل دینی و سیاسی ـ فرهنگی‏‎ ‎‏توسط روحانیون‏

‏**66 / 0‏

‏3ـ وفاق معرفتی‏

‏نظر افراد دانشگاهی در مورد ضرورت علوم و‏‎ ‎‏دانشهای دینی (چون علم کلام، فقه، اصول و‏‎ ‎‏تفسیر قرآن)‏

‏**65 / 0‏

‏4ـ وفاق منزلتی‏

‏اعتقاد دانشگاهیان به این امر که منزلت اجتماعی‏‎ ‎‏قشر روحانی باید بالاتر از منزلت اجتماعی قشر‏‎ ‎‏دانشگاهی باشد.‏

‏**60 / 0‏

‏5ـ کنش ارتباطی‏

‏میزان ارتباط افراد دانشگاهی با قشر روحانی‏

‏**45 / 0‏

‏ ‏

‏ ‏

‏جدول شمارۀ 1: ضرایب همبستگی پیرسون بین شاخص کل «احساس وحدت» و همۀ متغیرهای‏‎ ‎‏مستقل که با آن همبستگی داشتند (در بین افراد دانشگاهی)‏

‏در شاخص «وفاق فرهنگی» (سیاسی) نمرۀ هشت متغیر بعد از انجام آزمون «قابلیت‏‎ ‎‏اعتماد» و «تحلیل عامل» با هم جمع شده و تحت یک شاخص کل در معادلۀ رگرسیون‏‎ ‎‏مورد استفاده قرار می گیرد. اما آزمون «قابلیت اعتماد» در شاخصهای دیگر جدول فوق‏‎ ‎‏این اجازه را نمی دهد که با جمع نمرۀ چند متغیر شاخص کل ساخته شود لذا از هر‏‎ ‎‏قسمت یک متغیر ـ که شرایط مناسبتری به عنوان معرّف آن شاخص دارد ـ جهت استفاده‏‎ ‎‏در معادلۀ رگرسیون انتخاب شد.‏

‏برای ساختن معادلۀ رگرسیون از روش «گام به گام»‏30‏ یعنی کاملترین و‏‎ ‎‏سخت گیرانه ترین روش ورود متغیرها به معادلۀ رگرسیون استفاده شده است تا اولاً فقط‏‎ ‎‏متغیرهای مهمتر یا قویتر وارد معادله شوند و از ورود متغیرهای ضعیف در معادله‏‎ ‎‏جلوگیری شود و ثانیاً اگر با ورود متغیر جدید به داخل معادله، احتمالاً متغیر قبلاً وارد‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 366
‏شده به معادله اهمیت خود را از دست داد بلافاصله متغیر بی اهمیت از معادله خارج‏‎ ‎‏شود.‏

‏شکل شماره 1 عوامل مؤثر بر «احساس وحدت دانشگاهیان نسبت به قشر روحانی»‏‎ ‎‏را نشان می دهد.‏

‏برای ساختن نمودار فوق الذکر ابتدا یک معادله رگرسیون با متغیر یا شاخص وابستۀ‏‎ ‎‏«احساس وحدت» و همۀ متغیرهای مستقل ـ که اسامی آنها در جدول شمارۀ 1 آمده‏‎ ‎‏است ـ از رایانه (نرم افزار آماری ویژه علوم اجتماعی یا ‏‎SPSS‎‏) درخواست می گردد و‏‎ ‎‏سپس از خروجی های داده شده ضرایب مسیر ـ که همان بتا‏31‏ها یا ضرایب استاندارد‏‎ ‎‏شدۀ رگرسیون هستند ـ استخراج و نمودار مذکور کامل می گردد. مقادیر ضرایب مسیر ـ‏‎ ‎‏که روی بردارهای موجود در نمودار شکل شماره 4 نوشته شده است ـ اهمیت شاخصها‏‎ ‎‏را نشان می دهند.‏

‏نتایج امر نشان می دهد که در بین افراد دانشگاهی فقط سه متغیر یا شاخص برشمرده‏‎ ‎‏در زیر با متغیر یا شاخص «احساس وحدت دانشگاهیان نسبت به قشر روحانی»‏‎ ‎‏همبستگی خالص (یعنی با کنترل یا ثابت نگهداشتن متغیرهای دیگر) و مستقیم (یا‏‎ ‎‏بی واسطه) دارند:‏

‏1ـ وفاق نقشی یا تصوّر افراد دانشگاهی از نحوۀ تصدّی نقشها، مناصب و مشاغل‏‎ ‎‏دینی و سیاسی ـ فرهنگی توسط روحانیون (با ضریب مسیر 48 / 0)‏

‏2ـ وفاق معرفتی یا نظر افراد دانشگاهی در مورد ضرورت علوم و دانشهای دینی‏‎ ‎‏(چون علم کلام، فقه، اصول و تفسیر قرآن) (با ضریب مسیر 28 / 0)‏

‏3ـ وفاق منزلتی یا اعتقاد افراد دانشگاهی به این امر که: «منزلت اجتماعی قشر‏‎ ‎‏روحانی باید بالاتر از منزلت اجتماعی قشر دانشگاهی باشد» (با ضریب مسیر 22 / 0).‏

‏برای ادامه کار تنظیمِ نمودار شکل شماره 4 هر بار یکی از سه شاخص «وفاق‏‎ ‎‏نقشی»، «وفاق معرفتی» و «وفاق منزلتی» را به عنوان متغیر وابسته و بقیه شاخصها را به‏‎ ‎‏عنوان متغیرهای مستقل به رایانه معرفی کرده و درخواست تشکیل معادلۀ رگرسیونی‏‎ ‎‏می نماییم و از خروجی های داده شده ضرایب استاندارد یا «بتا»های مربوطه را استخراج‏‎ ‎‏کرده و نمودار شکل 4 را کامل می کنیم.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 367
‏شکل شمارۀ 4: نمودار عوامل مؤثر بر احساس وحدت دانشگاهیان نسبت به قشر روحانی ‏

‏(به همراه ضرایب مسیر)‏

‏ ‏

کنش ارتباطی

‏ ‏

‏در مرحلۀ نهایی «وفاق فرهنگی» (سیاسی) به عنوان متغیر وابسته و کنش ارتباطی به‏‎ ‎‏عنوان متغیر مستقل به دستگاه معرفی شده و درخواست یک معادلۀ رگرسیونی با یک‏‎ ‎‏متغیر مستقل می شود تا مقدار ضریب مسیر بین کنش ارتباطی و وفاق فرهنگی (سیاسی)‏‎ ‎‏نیز استخراج و نوشته شود. آمارهای مربوط به پنج بار اجرای رگرسیون که نمودار شکل‏‎ ‎‏شماره 4 (در مورد افراد دانشگاهی) براساس نتایج آن تنظیم شده است در جدول‏‎ ‎‏شماره 2 آمده است.‏

‏ ‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 368

‏شاخص وابسته‏

‏شاخص مستقل‏

‎R‎

‏2‏‎R‎

‏2‏‎R‎‏ تعدیل‏‎ ‎‏شده‏

‎S.E‎

‏(اشتباه‏‎ ‎‏استاندارد)‏

‏مقدارآزمون‏‎F‎‎ ‎‏(و‏‎ ‎‏سطح معنی داری‏‎ ‎‏آن)‏

‏1ـ احساس‏‎ ‎‏وحدت‏

‏1ـ وفاق نقشی‏

‏2- وفاق معرفتی‏

‏3- وفاق منزلتی‏

‏ ‏

‏84 / 0‏

‏ ‏

‏73 / 0‏

‏ ‏

‏71 / 0‏

‏ ‏

‏37 / 2‏

‏9 / 36‏

‏(000 / 0)‏

‏2ـ وفاق نقشی‏

‏1- وفاق فرهنگی‏

‏2- وفاق منزلتی‏

‏69 / 0‏

‏48 / 0‏

‏46 / 0‏

‏9 / 3‏

‏4 / 21‏

‏(000 / 0)‏

‏3ـ وفاق معرفتی‏

‏1- وفاق نقشی‏

‏2- وفاق فرهنگی‏

‏(سیاسی)‏

‏68 / 0‏

‏46 / 0‏

‏44 / 0‏

‏8 / 2‏

‏8 / 19‏

‏(000 / 0)‏

‏4ـ وفاق منزلتی‏

‏1- وفاق نقشی‏

‏2- وفاق فرهنگی‏

‏(سیاسی)‏

‏67 / 0‏

‏45 / 0‏

‏42 / 0‏

‏7 / 0‏

‏5 / 18‏

‏(000 / 0)‏

‏5ـ وفاق ‏

‏فرهنگی‏‎ ‎‏(سیاسی)‏

‏کنش ارتباطی‏

‏52 / 0‏

‏27 / 0‏

‏26 / .‏

‏2 / 5‏

‏3 / 24‏

‏ (000 / 0)‏

‏ ‏

‏جدول شمارۀ 2: آمارهای مربوط به پنج بار اجرای رگرسیون که نمودار شماره 1 ‏

‏(مربوط به افراد دانشگاهی) براساس نتایج آن تنظیم شده است.‏

‏ ‏

‏ضریب همبستگی چندگانه یا چند متغیّره ‏‎(R)‎‏ بین شاخص «احساس وحدت‏‎ ‎‏دانشگاهیان نسبت به قشر روحانی» و سه شاخص «وفاق نقشی»، «وفاق معرفتی» و‏‎ ‎‏«وفاق منزلتی» 84 / 0 می باشد که رقم بسیار بالایی است. اگر این رقم را به توان دو‏‎ ‎‏برسانیم 73 / 0 = 2‏‎R‎‏ بدست می آید و این گونه تفسیر می شود که 73 درصد تغییرات‏‎ ‎‏شاخص «احساس وحدت دانشگاهیان نسبت به قشر روحانی» توسط سه شاخص‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 369
‏نامبرده تبیین می گردد که رقم بسیار بالایی است و نشان می دهد که شاخصهای خوبی‏‎ ‎‏جهت تبیین شاخص وابسته «احساس وحدت» انتخاب شده اند. اگر بخواهیم نتایج این‏‎ ‎‏تحقیق را ـ که بر روی یک نمونۀ کوچک از دانشگاهیان انجام گرفته است ـ به جمعیت‏‎ ‎‏بزرگتری که نمونه ای از آن انتخاب شده است (یعنی کل اساتید علوم انسانی‏‎ ‎‏دانشگاههای دولتی شهر تهران) تعمیم بدهیم به جای 2‏‎R‎‏ باید از 2‏‎ R‎‏تعدیل شده‏‎ ‎‏استفاده کرد که آن هم رقم بالایی است (71 / 0).‏

‏براساس نمودار شکل 4 می توان عوامل مؤثر بر «احساس وحدت دانشگاهیان نسبت‏‎ ‎‏به قشر روحانی» را این گونه تبیین کرد که:‏

‏1ـ وفاق نقشی به عنوان مهمترین شاخص در تقویت «احساس وحدت دانشگاهیان‏‎ ‎‏نسبت به قشر روحانی» مؤثر است. از آنجا که این شاخص از تئوری بی هنجاری دورکیم‏‎ ‎‏اقتباس شده است کاربرد آن تئوری در این تحقیق به عنوان یک تبیین کنندۀ مهم مورد‏‎ ‎‏تأیید قرار می گیرد. به این معنی که کاهش وفاق نقشی ـ که به افزایش نابسامانی نقشی نیز‏‎ ‎‏تعبیر می شود ـ عامل مؤثر بر کشمکش دو قشری می توان در نظر گرفت که بسیار شبیه به‏‎ ‎‏هم هستند و دو بخش جدید و قدیم یک قلمرو اجتماعی (در اینجا قلمرو فرهنگی)‏‎ ‎‏محسوب می گردند.‏

‏2ـ وفاق منزلتی یا وفاق بر سر ارجحیت یا عدم ارجحیت منزلت اجتماعی یک قشر‏‎ ‎‏بر قشر دیگر هم به صورت مستقیم و هم از طریق «وفاق نقشی» و «وفاق معرفتی» روی‏‎ ‎‏«احساس وحدت دانشگاهیان نسبت به قشر روحانی» تأثیر می گذارد.‏

‏3ـ وفاق معرفتی یا نزدیکی دیدگاه دانشگاهیان با حوزویان بر سر ضرورت علوم و‏‎ ‎‏دانشهای دینی (چون علم کلام، فقه، اصول و تفسیر قرآن) نیز روی احساس وحدت آنان‏‎ ‎‏نسبت به صاحبان آن علوم ـ یعنی قشر روحانی ـ تأثیر مستقیم و غیرمستقیم دارد.‏

‏4ـ وفاق فرهنگی (سیاسی) به عنوان شاخصی که از تئوری تکاملی پارسونز اقتباس‏‎ ‎‏شده است به عنوان یک شاخص تأثیرگذار روی دو شاخص میانی «وفاق منزلتی» و‏‎ ‎‏«وفاق معرفتی» و از طریق آن دو روی شاخص «وفاق نقشی» و از طریق هر سه روی‏‎ ‎‏«احساس وحدت دانشگاهیان نسبت به قشر روحانی» تأثیر می گذارد. در اینجا کاربرد‏‎ ‎‏تئوری تکاملی پارسونز نیز به عنوان تبیین کنندۀ مهم کشمکش بین دو قشر فرهنگی فوق‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 370
‏مورد تأیید قرار می گیرد. به این معنی که تفاوتهای فرهنگی ایجاد شده در بستر تاریخی و‏‎ ‎‏اجتماعی بین دو بخش از یک قلمرو اجتماعی ـ در اینجا قلمرو فرهنگی ـ عامل مؤثر‏‎ ‎‏کشمکش بین آن دو قشر می باشد.‏

‏5ـ و در نهایت شاخص کنش ارتباطی از طریق افزایش «وفاق فرهنگی» (سیاسی)‏‎ ‎‏روی کل مدل تأثیر می گذارد. وجود ارتباط بین افراد دو قشر به شکلهای مختلف (علمی،‏‎ ‎‏سیاسی، فرهنگی، خانوادگی، زیارتی ـ سیاحتی و...) موجب افزایش «وفاق فرهنگی» و‏‎ ‎‏کاهش «نابسامانی فرهنگی» شده و این امر خود روی دو شاخص «وفاق منزلتی» و «وفاق‏‎ ‎‏معرفتی» و از طریق این دو روی شاخص «وفاق نقشی» و از طریق هر سه روی «احساس‏‎ ‎‏وحدت دانشگاهیان نسبت به قشر روحانی» تأثیر دارد.‏

‏ ‏

4ـ4ـ عوامل مؤثر بر افزایش و یا کاهش «احساس وحدت حوزویان نسبت به قشر دانشگاهی»

‏در اینجا نیز ابتدا به کمک ضرایب همبستگی پیرسون متغیرهایی را که با شاخص کل‏‎ ‎‏«احساس وحدت» (در بین افراد حوزوی) همبستگی خام و یا ناخالص داشتند را‏‎ ‎‏مشخص کردیم. این متغیرها جهت آشنایی بیشتر در جدول شماره 3 در کنار هم آمده‏‎ ‎‏است.‏

‏ ‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 371

‏نام شاخص‏

‏نام متغیر مستقل‏

‏مقدار ضریب‏‎ ‎‏پیرسون‏

‏1ـ وفاق معرفتی‏

‏نظر افراد حوزوی در مورد ضرورت علوم انسانی‏‎ ‎‏دانشگاهها‏

‏**43 / 0‏

‏2ـ وفاق ارزشی (سیاسی)‏

‏اعتقاد به ارزشهای سیاسی چون حق آزادی بیان‏‎ ‎‏و مشارکت سیاسی ـ اجتماعی مردم (خصوصاً‏‎ ‎‏بانوان) در جامعه‏

‏**37 / 0‏

‏3ـ وفاق اعتقادی (سیاسی)‏

‏منشأ نابرابریهای موجود در جامعه را (مانند‏‎ ‎‏دانشگاهیان) عدم توسعه اقتصادی، سیاسی،‏‎ ‎‏اجتماعی و فرهنگی دانستن‏

‏**32 / 0‏

‏4ـ نابسامانی منزلتی (در مقابل‏‎ ‎‏وفاق منزلتی)‏

‏اعتقاد حوزویان به این امر که منزلت اجتماعی‏‎ ‎‏قشر روحانی باید بالاتر از قشر دانشگاهی باشد. ‏

‏*30 / 0-‏

‏5ـ کنش ارتباطی‏

‏میزان ارتباط افراد حوزوی با قشر دانشگاهی‏

‏21 / 0‏

‏ ‏

‏*: در سطح خطای مساوی و کمتر از 5 درصد اهمیت دارد.‏

‏**: در سطح خطای مساوی و کمتر از 1 درصد اهمیت دارد.‏

‏جدول شمارۀ 3: ضرایب همبستگی بین شاخص کل «احساس وحدت» و همۀ متغیرهای مستقل‏‎ ‎‏که با آن همبستگی داشتند (در بین افراد حوزوی)‏

‏ ‏

‏چون از ابعاد مختلف وفاق فرهنگی (سیاسی) فقط دو شاخص فرعی وفاق ارزشی‏‎ ‎‏(سیاسی) و وفاق اعتقادی (سیاسی) ـ با متغیرهای ذکر شده در جدول شمارۀ 3ـ با‏‎ ‎‏«احساس وحدت حوزویان نسبت به قشر دانشگاهی» همبستگی داشتند و خود شاخص‏‎ ‎‏کل «وفاق فرهنگی» (سیاسی) ـ که جمع هشت متغیر بود ـ با شاخص «احساس وحدت‏‎ ‎‏حوزویان نسبت به قشر دانشگاهی» همبستگی نداشت لذا دو شاخص فرعی فوق به‏‎ ‎‏عنوان نمایندۀ شاخص فرهنگی (سیاسی) جهت شرکت در معادلۀ رگرسیون (مربوط به‏‎ ‎‏افراد حوزوی) برگزیده شدند.‏

‏اعتقاد حوزویان به این امر که «منزلت اجتماعی قشر روحانی باید بالاتر از قشر‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 372
‏دانشگاهی باشد» معرّف «نابسامانی منزلتی» (در مقابل وفاق منزلتی) در نظر گرفته‏‎ ‎‏می شود در حالی که در مدل مربوط به دانشگاهیان، اعتقاد افراد دانشگاهی به امر فوق‏‎ ‎‏معرّف «وفاق منزلتی» در نظر گرفته شد. علت آن این است که نمرۀ بیشتر در این شاخص‏‎ ‎‏برای افراد دانشگاهی علامت نزدیکی بیشتر نظر آنان با جوّ غالب در بین افراد حوزوی‏‎ ‎‏است در حالی که نمرۀ بیشتر در این شاخص برای افراد حوزوی نشانۀ دوری بیشتر نظر‏‎ ‎‏آنان با جوّ غالب در بین افراد دانشگاهی است.‏32

‏ضریب همبستگی شاخص کنش ارتباطی با شاخص «احساس وحدت حوزویان‏‎ ‎‏نسبت به قشر دانشگاهی» 21 / 0 بوده و سطح معنی داری آن (با توجه به حجم نمونه)‏‎ ‎‏کمی بالاتر از مرز 05 / 0 (یعنی 088 / 0) می باشد لذا به نظر می رسد که نباید در جدول‏‎ ‎‏شمارۀ 3 آورده شود، اما چون متوجه شدیم که وضعیت این متغیر در معادلۀ رگرسیون‏‎ ‎‏بهبود یافته و اگر وارد معادله شود به صورت غیرمستقیم روی شاخص «احساس‏‎ ‎‏وحدت» تأثیر می گذارد لذا در ساخت معادلۀ رگرسیونی مربوط به افراد حوزوی از‏‎ ‎‏شاخص «کنش ارتباطی» نیز استفاده شده است.‏

‏شکل شمارۀ 5 نمودار عوامل مؤثر بر «احساس وحدت افراد حوزوی نسبت به قشر‏‎ ‎‏دانشگاهی» را نشان می دهد.‏

‏برای تهیۀ نمودار مذکور ابتدا با روش «گام به گام»‏33‏ معادله ای با شاخص «احساس‏‎ ‎‏وحدت» (به عنوان وابسته) و همۀ متغیرهای مستقل ـ که اسامی آنها در جدول شمارۀ 3‏‎ ‎‏آمده است ـ از رایانه درخواست می شود. نتایج امر نشان می دهد که فقط متغیر یا‏‎ ‎‏شاخصهای برشمرده در زیر با متغیر یا شاخص «احساس وحدت حوزویان نسبت به‏‎ ‎‏قشر دانشگاهی» همبستگی خالص (یعنی با کنترل یا ثابت نگهداشتن متغیرهای دیگر) و‏‎ ‎‏مستقیم (یا بی واسطه) دارند:‏

‏1ـ وفاق معرفتی یا نظر افراد حوزوی در مورد ضرورت رشته های مختلف علوم‏‎ ‎‏انسانی دانشگاهها (با ضریب مسیر 33 / 0) ‏

‏2ـ وفاق اعتقادی (سیاسی) یا منشأ نابرابریهای اقتصادی موجود در جامعه را (چون‏‎ ‎‏دانشگاهیان) عدم توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دانستن (با ضریب‏‎ ‎‏مسیر 31 / 0)‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 373
‏3ـ نابسامانی منزلتی یا اعتقاد حوزویان به این امر که «منزلت اجتماعی قشر روحانی‏‎ ‎‏باید بالاتر از قشر دانشگاهی باشد» (با ضریب مسیر 23 / 0-)‏

‏شکل شمارۀ 5: نمودار عوامل مؤثر بر احساس وحدت حوزویان نسبت به قشر دانشگاهی ‏

‏(به همراه ضرایب مسیر)‏

کنشارتباطی

‏بین پنج متغیر یا شاخص جدول شماره 3 سه متغیر یا شاخص فوق در روش‏‎ ‎‏رگرسیون مهمتر تلقی شده و با شاخص «احساس وحدت حوزویان نسبت به قشر‏‎ ‎‏دانشگاهی» تأثیر خالص و بی واسطه دارند و دو شاخص دیگر دارای تأثیر غیرمستقیم‏‎ ‎‏هستند. ‏

‏برای ادامه کار تنظیم نمودار شکل 5 هر بار یکی از سه شاخص «وفاق معرفتی»،‏‎ ‎‏«وفاق اعتقادی» (سیاسی) و «نابسامانی منزلتی» را به عنوان متغیر وابسته و بقیۀ‏‎ ‎‏شاخصهای جدول شماره 3 را به عنوان متغیرهای مستقل به رایانه معرفی کرده و‏‎ ‎‏درخواست تشکیل معادلۀ رگرسیونی می شود و از خروجی های داده شده ضرایب‏‎ ‎‏استاندارد رگرسیون یا «بتا»‏34‏های مربوطه استخراج و نمودار شکل 5 کامل می شود.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 374
‏در نمودار شماره 5 مشاهده می شود که از هیچ یک از متغیرها به سوی شاخص‏‎ ‎‏«نابسامانی منزلتی پیکان (یا فلش) نیامده است. علت آن این است که برنامه ‏‎SPSS‎‏ در‏‎ ‎‏ساختن معادله ای که شاخص «نابسامانی منزلتی» به عنوان وابسته و بقیه متغیرها به‏‎ ‎‏عنوان مستقل برای آن تعریف شده است هیچ یک از متغیرها را وارد معادله نمی کند. این‏‎ ‎‏امر شاید به این معناست که شاخص «نابسامانی منزلتی» در بین افراد حوزوی به عواملی‏‎ ‎‏بستگی دارد که در این تحقیق مورد شناسایی قرار نگرفته اند و یا این که شاخص مذکور‏‎ ‎‏در بین افراد حوزوی به تنهایی موضوعیت دارد. ‏

‏آمارهای مربوط به سه بار اجرای رگرسیون ـ که نمودار شماره 5 براساس نتایج آن‏‎ ‎‏تنظیم شده ـ در جدول شماره 4 آمده است.‏

‏ ‏

‏متغیر وابسته‏

‏متغیرهای مستقل‏

‎R‎

‏2‏‎R‎

‏2‏‎R‎

‏ تعدیل‏‎ ‎‏شده‏

‎S.E‎

‏(اشتباه‏‎ ‎‏استاندارد)‏

‏مقدارآزمون‏

‎ F‎‏(وسطح‏‎ ‎‏ معنی داری‏‎ ‎‏آن)‏

‏1ـ احساس‏‎ ‎‏وحدت‏

‏1ـ وفاق معرفتی‏

‏2- وفاق اعتقادی‏‎ ‎‏(سیاسی) ‏

‏3- نابسامانی منزلتی‏

‏ ‏

‏55 / 0‏

‏ ‏

‏31 / 0‏

‏ ‏

‏27 / 0‏

‏ ‏

‏2 / 2‏

‏42 / 8‏

‏(001 / 0)‏

‏2ـ وفاق‏

‏ معرفتی‏

‏1- وفاق اعتقادی‏‎ ‎‏(سیاسی)‏

‏2- کنش ارتباطی‏

‏38 / 0‏

‏14 / 0‏

‏12 / 0‏

‏4 / 5‏

‏41 / 5‏

‏(006 / 0)‏

‏3ـ وفاق  ‏

‏اعتقادی ‏

‏(سیاسی)‏

‏1- وفاق ارزشی‏

‏ (سیاسی)‏

‏26 / 0‏

‏07 / 0‏

‏05 / 0‏

‏78 / 1‏

‏74 / 4‏

‏(033 / 0)‏

‏ ‏

‏جدول شمارۀ 4: آماره های مربوط به سه بار اجرای رگرسیون که نمودار شماره 5 ‏

‏(مربوط به افراد حوزوی) براساس نتایج آن تنظیم شده است.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 375
‏در ستون مربوط به ‏‎R‎‏ جدول شماره 4 ضریب همبستگی چندگانه یا چند متغیّره بین‏‎ ‎‏شاخص احساس وحدت (وابسته) و سه شاخص مستقل «وفاق معرفتی»، «وفاق‏‎ ‎‏اعتقادی» (سیاسی) و «نابسامانی منزلتی» رقم 55 / 0 = ‏‎R‎‏ می باشد. وقتی این رقم به توان‏‎ ‎‏دو رسد 31 / 0 = 2‏‎R‎‏ بدست می آید و این گونه تفسیر می گردد که 31 درصد تغییرات‏‎ ‎‏شاخص «احساس وحدت حوزویان نسبت به قشر دانشگاهی» توسط سه شاخص‏‎ ‎‏مستقل مذکور تبیین می گردد که رقم بالایی نیست و باید گفت که در مورد افراد حوزوی‏‎ ‎‏متأسفانه به متغیر و یا شاخصهای کافی جهت تبیین عوامل مؤثر بر «احساس وحدت آنان‏‎ ‎‏نسبت به قشر دانشگاهی» دست نیافتیم. یادآوری می شود که 2‏‎R‎‏ مربوط به افراد‏‎ ‎‏دانشگاهی 73 / 0 بود و در آنجا 73 درصد تغییرات شاخص احساس وحدت‏‎ ‎‏دانشگاهیان نسبت به قشر روحانی توسط سه شاخص «وفاق نقشی»، «وفاق معرفتی» و‏‎ ‎‏«وفاق منزلتی» قابل تبیین بود. ‏

‏در اینجا نتیجه گیری می شود که اجرای این تحقیق در جهت نیل به اهداف آن‏‎ ‎‏(شناسایی عوامل مؤثر بر افزایش یا کاهش احساس وحدت) در مورد افراد دانشگاهی‏‎ ‎‏به میزان زیادی رضایت بخش بوده ولی در مورد افراد حوزوی این رضایت کمتر از حد‏‎ ‎‏انتظار است. ‏

‏با مشاهدۀ نمودار شماره 5 ملاحظه می گردد که سه شاخص «وفاق معرفتی» و‏‎ ‎‏«نابسامانی منزلتی» (در مقابل وفاق منزلتی) و «وفاق اعتقادی» (سیاسی) به عنوان سه‏‎ ‎‏شاخص مهم و دارای تأثیر مستقیم روی شاخص «احساس وحدت» مطرح هستند.‏

‏چون شاخص وفاق ارزشی (سیاسی) با وفاق اعتقادی (سیاسی) از یک خانواده‏‎ ‎‏(وفاق فرهنگی) هستند دوایر آنها در نمودار شماره 5 نزدیک به هم رسم شده است. در‏‎ ‎‏حقیقت آن دو را می توان دو معرّف شاخص وفاق فرهنگی در نظر گرفت و نه دو شاخص‏‎ ‎‏مجزا از هم.‏

‏شاخص کنش ارتباطی دارای تأثیر غیرمستقیم می باشد و از طریق افزایش «وفاق‏‎ ‎‏معرفتی» روی شاخص «احساس وحدت حوزویان نسبت به قشر دانشگاهی» تأثیر‏‎ ‎‏می گذارد.‏

‏براساس نمودار مذکور در مورد افراد حوزوی می توان گفت: ‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 376
‏1ـ حوزویانی که با قشر دانشگاهی وفاق ارزشی (سیاسی) و همچنین وفاق اعتقادی‏‎ ‎‏(سیاسی) بیشتری دارند یعنی به ارزشهای سیاسی چون آزادی بیان و مشارکت سیاسی ـ‏‎ ‎‏اجتماعی مردم (خصوصاً بانوان) در جامعه (مانند قشر دانشگاهی) باور بیشتری دارند و‏‎ ‎‏یا در خصوص مسایل مبتلابه چون نابرابریهای اقتصادی جامعه (مانند قشر دانشگاهی)‏‎ ‎‏بیشتر به عوامل اجتماعی آن می اندیشند نسبت به رشته های مختلف علوم انسانی‏‎ ‎‏دانشگاهها خوش بینتر بوده و آن رشته ها را برای جامعه و سعادت آن ضروریتر می دانند.‏‎ ‎‏احساس ضرورت نسبت به رشته های مختلف علوم انسانی دانشگاهها بر اثر افزایش‏‎ ‎‏ارتباط با دانشگاهیان (کنش ارتباطی) افزونتر نیز می شود. این خوش بینی به رشته های‏‎ ‎‏مختلف علوم انسانی دانشگاهها و ضروریتر دانستن آنها برای جامعه ـ که به وفاق‏‎ ‎‏معرفتی تعبیر شده است ـ منجر به احساس وحدت حوزویان نسبت به صاحبان آن علوم‏‎ ‎‏نیز خواهد شد.‏

‏2ـ از طرف دیگر حوزویانی که به منزلت اجتماعی قشر دانشگاهی بهاء بیشتری داده‏‎ ‎‏و به رجحان و برتری منزلت اجتماعی قشر خود نسبت به قشر دانشگاهی کمتر اعتقاد‏‎ ‎‏داشته باشند نسبت به افراد آن قشر نرمتر برخورد کرده و از خود احساس وحدت‏‎ ‎‏بیشتری نشان می دهند.‏

‏ ‏

5ـ نتیجه گیری نهایی و ارائه پیشنهادات:

‏هر دو قشر معتقد بودند که میزان موّدت و دوستی در بین دو قشر دانشگاهی و‏‎ ‎‏روحانی در جامعه امروز ما کمتر از متوسط است. ولی براساس شاخص ساخته شدۀ‏‎ ‎‏«احساس وحدت افراد یک قشر نسبت به قشر دیگر» می توان گفت که میزان احساس‏‎ ‎‏وحدت بین دو قشر دانشگاهی و حوزوی نمونۀ ما، کمی بالاتر از متوسط است هر چند‏‎ ‎‏که «احساس وحدت حوزویان نسبت به قشر دانشگاهی» کمی بیش از «احساس وحدت‏‎ ‎‏دانشگاهیان نسبت به قشر روحانی» است.‏

‏عوامل مؤثر بر احساس وحدت دو قشر دانشگاهی و حوزوی را باید در پنج شاخص‏‎ ‎‏مهم نامبرده در زیر جستجو کرد که به اشکال مختلف و ترکیبات متفاوت روی «احساس‏‎ ‎‏وحدت آن دو قشر نسبت به هم» مؤثر می باشند:‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 377
‏1- وفاق نقشی                              4- وفاق فرهنگی (سیاسی)‏

‏2- وفاق منزلتی                              5- کنش ارتباطی‏

‏3- وفاق معرفتی‏

‏شاید بتوان گفت که نقطۀ عزیمت در هر دو مدل علّی شاخص «کنش ارتباطی» است.‏‎ ‎‏وجود ارتباط فعّال و مؤثر بین دو قشر فوق می تواند بر روی مدل علّی (خصوصاً مدل‏‎ ‎‏مربوط به دانشگاهیان) تأثیر بگذارد.‏

‏افزایش «وفاق فرهنگی» (سیاسی) نیز بر مدل مربوط به دانشگاهیان و افزایش برخی‏‎ ‎‏از عناصر آن ‏‏[‏‏مانند وفاق ارزشی (سیاسی) و وفاق اعتقادی (سیاسی)‏‏]‏‏ بر مدل مربوط به‏‎ ‎‏حوزویان تأثیر می گذارد. افزایش وفاق فرهنگی براساس مدل مربوط به دانشگاهیان از‏‎ ‎‏طریق افزایش کنش ارتباطی صورت می گیرد. ‏

‏از آنجا که چهار عامل از پنج عامل فوق از یک خانواده بوده و در حوزۀ فرهنگ مطرح‏‎ ‎‏می باشند لذا مخاطبان اصلی ما در اینجا بیشتر عاملان و کارگزاران فرهنگی جامعه‏‎ ‎‏هستند.‏

‏اگر بخواهیم دو قشر روحانی و دانشگاهی نسبت به هم احساس وحدت و همدلی‏‎ ‎‏داشته باشند باید از سرچشمه ها شروع کرد. به عبارت دیگر باید در روند اجتماعی شدن‏‎ ‎‏انسانها خصوصاً نسلهای جدید دخالت کرد و از هر گونه سخن یا عملی که به اهداف‏‎ ‎‏فوق آسیب می رساند جلوگیری کرد.‏

‏خانواده، مدرسه، دانشگاه، حوزۀ علمیه، وسائل ارتباط جمعی ـ چون صدا و سیما،‏‎ ‎‏مطبوعات و مانند آن ـ و همچنین مسئولان جامعه ـ که رفتار و کردارشان برای دیگران‏‎ ‎‏الگو می شود ـ به عنوان کارگزاران اصلی روند اجتماعی و فرهنگی کردن انسانها‏‎ ‎‏خصوصاً نسل جدید در نظر داشته باشند که: ‏

‏1ـ باید از هر حرکت و سخنی که منزلت اجتماعی قشری را بر قشر دیگر برتری‏‎ ‎‏می دهد خودداری کنند (وفاق منزلتی).‏

‏2ـ باید از هر حرکت و سخنی که بدون دلیل قانع کننده نقش یا موقعیتی را در انحصار‏‎ ‎‏قشر خاصی قرار می دهد خودداری کنند (وفاق نقشی).‏

‏3ـ باید از هر حرکت و سخنی که نسبت به یکی از رشته های دانشگاهی و حوزوی‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 378
‏حساسیتهای بی مورد ایجاد می کند خودداری کنند (وفاق معرفتی).‏

‏از دیگر پیشنهادات بنظر رسیده موارد زیر را می توان برشمرد:‏

‏1ـ باید با (1) ایجاد و برپایی سمینارهای علمی ـ فرهنگی و سیاسی ـ اجتماعی، (2)‏‎ ‎‏تعریف و راه اندازی پروژه های تحقیقاتی، (3) تشکیل کمیسیونهای برنامه ریزی در‏‎ ‎‏سازمانها و وزارتخانه های مختلف کشور و (4) برپایی اردوهای زیارتی و سیاحتی و... ـ‏‎ ‎‏که در آن هر دو قشر با رعایت موارد فوق حضور داشته باشند ـ زمینۀ وفاق فرهنگی بین‏‎ ‎‏آنها را فراهم کرد (ایجاد وفاق فرهنگی از طریق کنش ارتباطی).‏

‏2ـ برجستگان هر قشر باید بتوانند در مرکز قشر مقابل کرسی تدریس داشته باشند و‏‎ ‎‏یافته های علمی خود را به سمع و نظر افراد سطوح میانی قشر مقابل برسانند. مسئولین‏‎ ‎‏دانشگاهها و حوزه ها خود باید در دعوت این افراد پیشقدم باشند.‏

‏3ـ افراد هر دو قشر در صورت تمایل و احراز شرایط باید بتوانند مدرک مرکز قشر‏‎ ‎‏مقابل را دریافت کنند و از مزایای مادی و معنوی آن بهره مند شوند.‏

‏4ـ از برجستگان حوزه و دانشگاه هر ساله باید تجلیل به عمل آورد و اجازه نداد که‏‎ ‎‏وسائل ارتباط جمعی چهره های ملّی و مذهبی تاریخ جامعه ما را مورد شک و تردید قرار‏‎ ‎‏دهند و اگر انتقادی دارند، این انتقادات باید با حفظ حرمت آنها انجام گیرد. باید میراث‏‎ ‎‏فکری فرهنگی جامعۀ ما ثبت گردد و از دستبرد بداندیشان و کوته نظران جلوگیری کرد.‏

‏5ـ افرادی که به وحدت و همدلی دو قشر دانشگاهی و حوزوی اعتقاد واقعی دارند و‏‎ ‎‏اقدام عملی در جهت آن به عمل می آورند به عنوان سمبل حوزه و دانشگاه معرفی گردند‏‎ ‎‏و از چهره سازی کسانی که اینگونه نیستند پرهیز شود.‏

‏6ـ ساختار آموزشی دو مرکز حوزه و دانشگاه باید با همکاری مشترک مسئولین آن به‏‎ ‎‏گونه ای بهبود یابد که نسل آینده برآمده از آنها (در سطح تحصیلات تکمیلی)‏‎ ‎‏حساسیتهای فرهنگی مشترکی ـ چه از لحاظ دینی و چه از لحاظ اندیشه های روز دنیا ـ‏‎ ‎‏پیدا کنند. به عبارت دیگر حوزه ها باید در آموزشهای خود اندیشه های روز دنیا به ویژه‏‎ ‎‏دستاوردهای علوم انسانی را مدّنظر داشته باشند و خود را بی نیاز از آن ندانند و‏‎ ‎‏دانشگاهها نیز در جهت بومی شدن و حفظ پیوند ارزشی ـ فرهنگی با جامعه خود باید‏‎ ‎‏کنکاش در معانی علوم به ویژه در حوزۀ علوم انسانی را با عنایت به دستاوردها و‏

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 379
‏تلاشهای نظری حوزه و معارف دینی تعقیب نمایند.‏

‏7ـ نظام «اعزام دانشجو به خارج» باید به گونه ای بهبود یابد که افراد بعد از‏‎ ‎‏فارغ التحصیلی احساس بریدگی از فرهنگ بومی و اسلامی خود را نداشته باشند.‏

‏8ـ متولیان امور فرهنگی در کلیت نظام و نیز عناصر مؤثر در هر یک از دو مرکز حوزه‏‎ ‎‏و دانشگاه به نحو خاص باید برای پذیرش افراد به عنوان خودی حداقل هایی را از لحاظ‏‎ ‎‏ارزشی و هنجاری مشخص نمایند و همه حساسیتهای خود را به آن حداقل ها محدود‏‎ ‎‏سازند تا به ناحق افرادی از این دو قشر از جامعه ملّی و نیز از هر یک از دو مرکز فوق‏‎ ‎‏طرد نشوند.‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

فهرست منابع و مأخذ

الف ـ فارسی

‏1ـ امیل دورکیم، ‏دربارۀ تقسیم کار اجتماعی، ‏ترجمۀ باقر پرهام، چاپ اوّل، بابل، کتابسرای بابل،‏‎ ‎‏1369‏

‏2ـ جرج ریتزر، ‏نظریۀ جامعه شناسی در دوران معاصر، ‏ترجمۀ محسن ثلاثی، تهران، انتشارات‏‎ ‎‏علمی، 1374‏

‏ ‏

ب ـ انگلیسی

1. Parsons, Talcott, 1966, "Societies : Evolutionary and Comparative Perspectives", Prentice -   Hall, Inc, Englewood Cliffs, NewJersy

1- positions.

2- survey.

‏3ـ دورکیم، ص 93ـ389.‏

‏4ـ دورکیم، ص 97ـ376.‏

5- anomie.

6- class conflict.

7- differentiation.

8- sub - structure.

‏9ـ پارسونز، ص 22.‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 380
10- integration.

‏11ـ پارسونز، ص 22.‏

‏12ـ همان، ص 23.‏

‏13ـ ریتزر 1376، ص 143.‏

14- fundementalism.

‏15ـ پارسونز، همان، ص 23.‏

16- Sense of Unity

17- Social Distance.

18- role consensus.

19- role anomie.

‏20ـ مانند: امامت نمازهای جماعت، موعظه و ارشاد دینی مردم، تبیین و تفسیر دین، ارشاد فکری نسل‏‎ ‎‏جوان و....‏

‏21ـ مانند: نمایندگی مجلس شورای اسلامی، مقام ریاست جمهوری، رهبری سیاسی جامعه و....‏

‏22ـ متغیرهایی که فاصله ای نامیده شده اند معمولاً از جمع چند سؤال رتبه ای ساخته شده اند.‏

23- reliability.

24- factor analysis.

25- status consensus.

26- status anomie.

27- social status.

‏28ـ تصوّر غالب در بین هر یک از دو قشر فوق معمولاً آن است که منزلت اجتماعی قشر خود را بالاتر‏‎ ‎‏بدانند.‏

‏29ـ همبستگی بین دو متغیر وقتی خام یا ناخالص نامیده می شود که اثر متغیر یا متغیرهای دیگر ثابت‏‎ ‎‏نگهداشته نشده باشد.‏

30- stepwise.

31- Beta.

‏32ـ جوّ غالب در بین هر یک از دو قشر فوق معمولاً آن است که منزلت اجتماعی قشر خود را بالاتر‏‎ ‎‏بداند.‏

33- stepwise.

34- beta.

‏ ‏


ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 381

ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامیج. 1صفحه 382

  • )) دکترای جامعه شناسی و عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس.
  • )) دکترای جامعه شناسی و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران.