کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی«نقش زمان و مکان در اجتهاد»

اهتمام قرآن به عنصر زمان

اهتمام قرآن به عنصر زمان

سیّد علیرضا سیّد کباری


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 313

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 314
‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

مقدمه 

‏انسان از دیدگاه قرآن، موجود مکلّف و مسؤولی است که استعداد ترقّی و‏‎ ‎‏تکامل دارد. استعداد عقلانی بشر او را می سازد تا پله پله مدارج کمال را طی کرده‏‎ ‎‏و به قله رفیع آن نایل آید. این کمال در هر دو جنبۀ فردی و اجتماعی او وجود دارد.‏‎ ‎‏عصر متکامل و انسان کاملی که قرآن وعده داده است، عصر ظهور حضرت‏‎ ‎‏خاتم الاوصیاء ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ است.‏

‏ما در این مقالۀ کوتاه برآنیم تا سر فصلهای اصول قرآنی را که به عنصر زمان‏‎ ‎‏اشاره نموده اند، بنمایانیم. این اصول عبارتند از:‏

‏1 ـ سنّت ارسال رسل‏

‏2 ـ تنزیل وحی‏

‏3 ـ ناسخ و منسوخ‏

‏4 ـ تکامل اجتماعی و ظهور دولت کریمه ‏

‏که سه اصل نخست، موجب تقویت اصل چهارم و باعث ظهور دولت کریمه‏‎ ‎‏حضرت مهدی ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ است.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 315
1 ـ انسان در قرآن

‏قرآن کریم با ذکر جریان طبیعی خلقت انسان، موجودیت جسمانی او را یادآور‏‎ ‎‏می شود و برای وی دو نوع حیات تلقی می کند:‏

‏ (1 ـ 1) حیات طبیعی‏

‏ (2 ـ 1) حیات طیبه ‏

‏انسان در حیات طبیعی همانند تمامی موجودات، آلوده به مادّه و شهوات‏‎ ‎‏دنیوی است و از آنجا که در او قوۀ کمال نهاده شده است، اگر در این مرحله بایستد‏‎ ‎‏و حرکت نکند، به مرحله ای پست تر از حیوانات تنزل پیدا می کند:‏

‏«‏اِنَّ شَرَّ الدَوابِ عَندَاللهِ الصُّمُّ البُکُم الَّذینَ لا یَعقِلُون‏»‏‎[2]‎

‏«بدترین جانوران نزد خداوند کسانی هستند که از شنیدن حرف حق کر و لالند و‏‎ ‎‏اصلاً تعقّل نمی کنند.» این قوۀ کمال هم، چیزی جز عقل انسانی نیست. لذا‏‎ ‎‏اشخاصی که تعقل خویش را به کار نبرند، از جانوران بی عقل هم پست تر خواهند بود‏‎ ‎‏و آنان کسانی هستند که در طی زمان ایستاده اند، و حالت سکون اختیار کرده اند. در‏‎ ‎‏مقابل این حیات، حیات طیبه قرار دارد که انسان با به کارگیری عقل به آن دست‏‎ ‎‏می یابد. و این حیات طیبه در گرو ایمان آوردن به خداوند متعال و عمل صالح است:‏

‏«‏مَن عَمِلَ صالِحاً مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیینَّهُ حَیوةً طَیَّبةً‏»‏‎[3]‎

‏«هر کس از مرد و زن کار نیکی به شرط ایمان به خدا به جای آورد، ما او را در‏‎ ‎‏زندگانی خوش و با سعادت و زنده می گردانیم ... ».‏

 

2 ـ سنّت ارسال رسل

‏ارسال رسل، سنّتی است که از سوی حق تعالی به اجرا در آمده تا انسان‏‎ ‎‏کمال جو، پس از یافتن حقیقت و واجب تعالی، برنامه های تکاملی او را به اجرا‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 316
‏گذاشته و حیات طیبه را درک کند. پیامبران الهی با آوردن شرایع، انسان را به‏‎ ‎‏سعادت حقیقی و حیات طیبه هدایت می کنند. لیکن خود این شرایع با اصل ثابت و‏‎ ‎‏منشأ واحدی که دارند در طی زمان و حیات بشری با شریعتهای جدید نسخ و تحوّل‏‎ ‎‏پذیرفته اند. لذا شریعت نوح با ابراهیم با موسی و عیسی - علی نبینا و آله و علیهم‏‎ ‎‏افضل صلوات المصلین - در عین یگانگی متفاوت بوده و با وجود اصل واحد،‏‎ ‎‏ناسخ و منسوخی داشته است. همان گونه که حیات و وفات یک پیامبر و تولد و‏‎ ‎‏بعثت پیامبر دیگر بر طبق جریان ناموس طبیعت انجام پذیرفته و تکامل انسان را‏‎ ‎‏در پس داشته است، شرایع آنان نیز بر همین مبنا موجب تکامل فردی و اجتماعی‏‎ ‎‏بوده است.‏

‏ذکر ارسال رسل و انزال کتب در قرآن، درست در جهت تکامل فردی و‏‎ ‎‏اجتماعی بیان گردیده و این تکامل و کمال پذیری در عنصر زمان صورت‏‎ ‎‏می پذیرد. و اگر ما در تاریخ حیات بشری با سقوط جوامع خوشگذران و سودجو‏‎ ‎‏و مادّی روبه رو هستیم، با تطهیر جامعه و تکامل حیات بشری از سوی دست‏‎ ‎‏غیب، مواجهیم. بدین ترتیب، همانگونه که بعثت حضرت موسی ـ علیه السلام ـ‏‎ ‎‏موجب تکامل اجتماعی است، غرق شدن فرعون نیز در همان جهت است و در‏‎ ‎‏عنصر زمان این حیات پالایش یافته و استعدادهای بشری را در مسیر حق قرار‏‎ ‎‏می دهد. چنانکه با بعثت رسول اعظم الهی ـ صلّی الله علیه و آله ـ و اعلان پایان‏‎ ‎‏سنت ارسال پیامبران، به شکوفایی عقول بشری و استعدادهای انسانی اشاره‏‎ ‎‏می کند که توانسته است به دو جنبه عمده دست یابد:‏

‏ (1 ـ 2) در طی زمانی که بر حیات بشری گذشته به مرحله ای از رشد عقلانی‏‎ ‎‏دست یافته که می تواند آخرین پیام وحی در تکامل بشر را دریافت کند و ناسخی،‏‎ ‎‏قوانین شریعت را منسوخ نسازد.‏

‏ (2 ـ 2) به مرحله ای از بلوغ فکری نایل آمده که می تواند، شریعت الهی را حفظ‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 317
‏نموده و مانع از تحریف آن گردد.‏

‏ ‏

3 ـ تنزیل وحی

‏از جمله اصول قرآنی که در آن به عنصر زمان توجه شده، تنزیل وحی است.‏‎ ‎‏چنانکه معتقدیم، قرآن کریم دو گونه فرود آمده است: (الف) دفعی؛ (ب)‏‎ ‎‏تدریجی.‏

‏آیاتی نظیر «‏شَهُر رَمَضانَ الَّذی اُنزِلَ فِیهِ القُرآنُ‏»‏‎[4]‎‏ به «نزول دفعی» توجه‏‎ ‎‏می دهد. و در حقیقت، «انزال» فرود آوردن چیزی را یکجا و دفعتاً می گویند و‏‎ ‎‏«تنزیل» فرود آوردن تدریجی است. چنانکه می فرماید:‏

‏«‏وَ قُرآناً فَرَقناهُ لِتَقرَأهُ عَلَی النّاسُ عَلی مُکثٍ و نَزَّلناهُ تَنزیلاً‏»‏‎[5]‎

‏«و قرآنی را جزء جزء بر تو فرستادیم که تو نیز بر امّت به تدریج قرائت کنی، این‏‎ ‎‏قرآن کتابی از تنزیلات بزرگ ماست».‏

‏که به نزول تدریجی قرآن در طی بیست و سه سال دعوت نبوی ـ صلّی الله علیه‏‎ ‎‏و آله ـ اشاره می فرماید و تاریخ نیز گواه این تنزیل است. بدین ترتیب فرود آمدن قرآن‏‎ ‎‏به دو صورت دفعی و تدریجی بوده است. لیکن این نزول تدریجی، چیز عارضی‏‎ ‎‏است و چنانکه در اوّل سوره هود می فرماید:‏

‏«‏کِتابٌ اُحکِمَت آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَت مِن لَدُن حَکیمٍ خَبیرٍ‏»‏

‏کتابی است که آیاتش محکم و سپس جداجدا (تفصیل داده شده) از پیش‏‎ ‎‏حکیمی آگاه می باشد».‏

‏بدین معنی که قرآن در مرحله نخست از یکدیگر جدا و متمیز نبوده و در مرحله‏‎ ‎‏بعد حالت جداجدا و تفصیل داده شده، پیدا کرده است.‏

‏علاّمه طباطبایی قدس سرّه با توجه دادن به آیات 53 از سوره اعراف و 39 از‏‎ ‎‏سوره یونس می فرمایند:‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 318
‏«تفصیل امری است، غیر از اصل کتاب، بلکه عارض بر آن است و کسانی که‏‎ ‎‏تفصیل کتاب را تکذیب کردند از این جهت بوده که مرجع آن تفصیل را فراموش‏‎ ‎‏کرده اند».‏

‏و متذکر می شوند که: «اصل کتاب همان تاویل این تفصیل است».‏

‏و با اشاره به آیه نخست از سوره زخرف می فرمایند: این آیه دلالت دارد بر‏‎ ‎‏اینکه یک کتاب مبینی هست که خواندنی و عربی بودن بر آن عارض شده و این‏‎ ‎‏لباس لفظ و عربیت از آن جهت بر اندام آن حقیقت پوشیده شده که مردم بتوانند آنرا‏‎ ‎‏بفهمند و تعقّل نمایند.‏

‏و این اصل در سوره بروج، لوح محفوظ خوانده شده است، آنجا که‏‎ ‎‏می فرماید:‏

‏«‏بَل هُوَ قُرآنٌ مَجیدٌ، فی لوحٍ مََحفُوظٍ»

‏و از آن جهت لوح محفوظ نامیده شده که از تغییر و تبدیل محفوظ است و‏‎ ‎‏بدیهی است قرآنی که تدریجاً نازل شده، چون مشتمل بر ناسخ و منسوخ است از‏‎ ‎‏تغییر و تبدیل محفوظ نیست. بلکه همین تدریجی بودن آن یک نحو تغییر است.‏‎ ‎‏پس کتاب مبین که اصل قرآن و مرجع این تفصیل می باشد، حقیقتی است غیر از‏‎ ‎‏این امر نازل شده، و این به منزله لباس آن حقیقت است.‏

‏از اینجا روشن می شود که «‏شَهرُُ رَمَضانَ الَّذی اُنزِلَ القُرآنُ‏» و «‏اِنّا اَنزَلناهُ فی‎ ‎لَیلَةٍ القَدرِ‏» و «‏اِنّا اَنز لناهُ فی لَیلَةٍ مُبارَکَةٍ‏» این است که، حقیقت قرآن در ماه رمضان‏‎ ‎‏دفعتاً بر قلب پیامبر نازل شد و تفصیل آن در طی بیست و سه سال دعوت، فرود‏‎ ‎‏آمد.‏

‏بدین ترتیب نزول تدریجی قرآن با عنصر زمان سنخیتی پیدا کرده تا مردم، با‏‎ ‎‏علم، به قرآن عمل نمایند و با نزول تدریجی بتوانند در آیاتش تعقّل نموده و آن را‏‎ ‎‏حفظ کنند.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 319
4 ـ ناسخ و منسوخ

‏از دیگر مواردی که عنصر زمان در آن خودنمایی می کند، ناسخ و منسوخ در‏‎ ‎‏قرآن است و چنانکه در سوره بقره می خوانیم:‏

‏«‏ما نَنَسَخ مِن آیَةٍ اَو نُنسِها نَأتِ بِخَیرٍ مِنها اَو مِثلِها. اَلَم تَعلَم اَنَّ اللهَ عَلی کُلِّ‎ ‎ شَیءٍ قَدیرٌ‏»‏‎[6]‎

‏«هر چه از آیات قرآن را نسخ کنیم یا حکم آن را متروک سازیم، بهتر از آن یا‏‎ ‎‏مانند آن بیاوریم، آیا مردم نمی دانند که خداوند بر هر چیزی قادر است؟»‏

‏و روشن است که منظور از «نسخ»، از اثر انداختن آن است نه از بین بردن آن.‏‎ ‎‏لذا اگر بعضی از آیات قرآن از نظر حکم شرعی و تکلیفی نسخ شده اند، از نظر‏‎ ‎‏اعجاز و فصاحت و بلاغت به جای خود باقی هستند.‏

‏موضوعی که در مسأله ناسخ و منسوخ است، این نکته است که ناسخ،‏‎ ‎‏کمالات منسوخ را دارد و هر چند به حسب ظاهر با منسوخ مخالف است ولی‏‎ ‎‏در جهت مصلحت، هر دو مشترکند. حکم عفو کفّار در ابتدای اسلام و حکم جهاد‏‎ ‎‏پس از قدرت سیاسی، هر دو دارای مصلحتی است که عزّت مسلمانان را در نظر‏‎ ‎‏داشته است. تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه نیز از چنین مصلحتی برخوردار‏‎ ‎‏است. و این مصالح در طی زمان تغییر یافته و موجب نسخ حکمی و پیدایی حکمی‏‎ ‎‏دیگر گردیده است. از جمله نتایج مطلوبی که تغییر قبله، عاید مسلمانان ساخت‏‎ ‎‏موارد زیر است: ‏

‏ (1 ـ 4) مسلمانان از سرزنش یهود که به طرف قبلۀ آنها نماز می گزاردند،‏‎ ‎‏آسوده گشتند.‏

‏ (2 ـ 4) یهودیان از کتابهای خود دریافته بودند که قبلۀ پیامبر موعود، کعبه‏‎ ‎‏است؛ پس قبله بر حقانیت دین پیامبر آگاه شدند.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 320
‏ (3 ـ 4) با تغییر قبله و پیروی از این حکم، نعمت بر مسلمانان تمام شد و دینشان‏‎ ‎‏تکمیل گردید و چنانکه مفسّران گفته اند، این آیه بشارت فتح مکه را در پی داشت که‏‎ ‎‏از لوث بتها پاک خواهد شد.‏

‏ (4 ـ 4) از نظر اجتماعی، عموم مردم در تمام زمانها و مکانها به یک نقطۀ واحد‏‎ ‎‏توجه پیدا می کنند و وحدت فکری و اتحاد اجتماعی آنها را به بهترین وجهی مجسم‏

‏می گردد.‏‎[7]‎‏ ‏

‏ ‏

5 ـ تکامل اجتهادی و ظهور دولت کریمه

‏«تکامل»، حرکت صعودی را گویند. حرکت رو به تعالی، حال آنکه‏‎ ‎‏«پیشرفت» واژه ای است که در مورد حرکتهای افقی هم به کار می رود. از نظر‏‎ ‎‏اسلام، جامعۀ ایده ال و متکاملی مطرح است که با قیام حضرت مهدی (عج) و‏‎ ‎‏ظهور دولت کریمۀ او، وجود عینی خواهد یافت. این تکامل اجتماعی، حالت‏‎ ‎‏تدریجی دارد؛ و در اثر تقابل اهل حق با اهل باطل و غلبه اهل حق، زمینه های‏‎ ‎‏پیدایی این جامعۀ متعالی فراهم می گردد. این تصور باطلی است که جامعه اسلامی‏‎ ‎‏سکوت و سکون اختیار کرده و به صورت دفعی در انتظار دولت کریمه و ظهور‏‎ ‎‏مهدی امّت باشد. باید در جهت او گام زد تا به او رسید.‏

‏انسان باید با تسلّط بر خشم و شهوت و حاکمیت خرد و اطاعت و عبودیّت،‏‎ ‎‏تکامل فردی و اجتماعی را فراهم سازد و کسانی در این تکامل اجتماعی به هدف‏‎ ‎‏غایی و سعادت ابدی و کمال مطلوب دست خواهند یافت که در ردیف اهل حق،‏‎ ‎‏اهل ایمان و دارای عمل صالح باشند و با اهل باطل به مبارزه برخیزند.‏

‏بدین ترتیب، جامعۀ متکامل در بطن زمان، توسط موحّدان و مؤمنان، کسانی‏‎ ‎‏که دارای اعمال صالح باشند، پدید آمده، رشد کرده، بالیده و زمینه های ظهور‏‎ ‎‏دولت کریمه را فراهم می سازد.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 321
‏خداوند متعال نیز تنها وعدۀ خویش را متوجه کسانی می سازد که شرایط فوق‏‎ ‎‏را احراز کرده و به نقطه ای از تعالی و رشد رسیده باشد که قدرت تحمل این خیر‏‎ ‎‏کثیر را داشته باشند:‏

‏«‏وَعَدَاللهِ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم فی الاَرضِ کَمَا‎ ‎استَخلَف الَّذینَ مِن قَبلِهِم وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُم دِینَهُمُ الَّذی اِرتَضی لَهُم و لَیُبَدِّلَنَّهُِم من بَعدِ‎ ‎خَوفِهِم أَمناً یَعبُدُونَنی لا یُشرِکُونَ بی شَیئاً‏»‏‎[8]‎

‏«خدا به کسانی که به او ایمان آورده و کارهای شایسته نمایند، وعده فرمود که‏‎ ‎‏در زمین خلافتشان دهد، چنانکه اُمَم صالح و پیامبران سلف، جانشین پیشینیان‏‎ ‎‏خود شدند و علاوه بر خلافت، دین پسندیدۀ آنان را بر همه ادیان چیره سازد و به‏‎ ‎‏همۀ مؤمنان، پس از خوف، ایمنی کامل دهد که مرا به یگانگی بی هیچ شائبۀ شرک‏‎ ‎‏و ریا پرستش کنند».‏

‏حکیم الهی حضرت علاّمه طباطبایی تحت عنوان «دین حق سرانجام پیروز‏‎ ‎‏است» مسیر کمال فردی و تکامل اجتماعی را اینگونه بیان می دارد:‏

‏«نوع انسان به موجب فطرتی که خداوند در نهادش قرار داده، خواستار‏‎ ‎‏سعادت حقیقی خود می باشد، و سعادت واقعی انسان در این است که زندگی‏‎ ‎‏جسم و جانش، هر دو تأمین شود و دنیا و آخرتش هر دو منظور گردد ... و اسلام و‏‎ ‎‏دین توحید نیز در پی همین مطلب است.‏

‏امّا اینکه می بینیم گاهی انسان از راه سعادت واقعی منحرف شده، به بیراهه‏‎ ‎‏ می رود، از آن جهت نیست که ندای فطرت را نشنیده گرفته و گوش به فرمان آن‏‎ ‎‏نداده است، بلکه این انحراف مولود اشتباه در تطبیق است. و باید دانست که‏‎ ‎‏دستگاه آفرینش، به هدف و مقصود نهایی ای که در پیش دارد، دیر یا زود خواهد‏‎ ‎‏رسید».‏‎[9]‎

‏بدین ترتیب، تمام انسانها در تمام زمانها و مکانها به پیروی از فطرت‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 322
‏خویش، رو به کمال مطلوب حرکت می کنند و هدف غایی و مقصود نهایی این‏‎ ‎‏حرکت، دولت کریمۀ حضرت امام مهدی (عج) است.‏

‏برای اینکه جامعه بشری و امّت اسلامی از فطرت الهی خویش منحرف نشود،‏‎ ‎‏پیامبر اکرم (ص) در طول حیات خویش علاوه بر رسالت، منصب ولایت و هدایت‏‎ ‎‏امّت اسلامی را دارا بود و پس از خود، امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ و یازده‏‎ ‎‏فرزندش را از طرف خدا برای مقام ولایت تعیین فرمود و آنان علاوه بر تفسیر‏‎ ‎‏شریعت، مقررات متغیر اسلامی را معین می ساختند تا امّت اسلامی را در مسیر کمال‏‎ ‎‏قرار دهند تا جامعه به مرحله ای از تعالی برسد که ظهور مهدی امّت را شاهد باشند. ‏

‏در عصر غیبت این منصب به فقیهان پروا پیشۀ دین شناس سپرده شد تا جامعه را‏‎ ‎‏به هدف غایی هدایت نمایند.‏

 

استنتاج

‏از مباحث گذشته به این نتیجه می رسیم که اسلام دو نوع مقرّرات «ثابت و‏‎ ‎‏متغییر» دارد.‏

1 ـ اصول ثابت اسلامی‏؛ احکام غیر قابل تغییری که به وحی آسمانی، به عنوان‏‎ ‎‏دین فطری غیر قابل نسخ بر رسول اکرم (ص) نازل شده اند و برای همیشه،‏‎ ‎‏واجب‏‏ ‏‏الاجرا معرفی گردیده اند.‏

2 ـ اصول متغیر؛‏ برخی دیگر از اصول اسلامی که بنابر مقتضیّات زمان و مکان،‏‎ ‎‏تحول می پذیرد. این تغییر به دست ولی امر مسلمین صورت می گیرد. بدین معنی‏‎ ‎‏که اصول متغیر، تابع اصلی از اصول ثابت به نام «اصل ولایت» هستند، و ولی امر‏‎ ‎‏مسلمین می توانند بنابر مقتضیّات زمان، احتیاجات مردم را پاسخ گوید، بی آنکه‏‎ ‎‏اصول ثابت دستخوش نسخ و ابطال گردد.‏

‏بدین روی، اگر در ادوار گذشتۀ حیات بشری، آنگاه که بشر به بلوغ عقلی‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 323
‏نرسیده بود، شریعت الهی با ارسال رسل و انزال کتب تغییر می یافت و یکی دیگر را‏‎ ‎‏نسخ می کرد، پس از رسالت خاتم الانبیاء ـ صلّی الله علیه و آله ـ و رشد عقلانی بشر‏‎ ‎‏جهت دریافت آخرین پیام وحی و توانایی فکری در حفظ دین از تحریف نسخ‏‎ ‎‏شرایع با شریعت رسول اعظم الهی ـ صلّی الله علیه و آله ـ پایان یافت و اصول ثابت‏‎ ‎‏دین اسلام در تمامی دورانهای پس از وی تداوم پذیرفت؛ و جهت پاسخگویی دین‏‎ ‎‏به مسائل متغیر و مقتضیات زمان، اصل ولایت را وضع کرد تا ولی امر مسلمین به‏‎ ‎‏تشخیص خویش برای تقاضاهای مثبت زمانی که جامعه اسلامی را رو به تعالی‏‎ ‎‏می برد، قانون جعل نماید و امّت اسلامی را در مسیر هدایت و رشد قرار دهد.‏

‏بدین ترتیب قرآن کریم با نقل رسالت پیامبران پیشین و نسخ شریعت آنان، و‏‎ ‎‏بعثت نبی اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و نزول دفعی و تدریجی قرآن، احکام‏‎ ‎‏ناسخ و منسوخ و تکامل اجتماعی و ظهور دولت کریمه ای که وعده داده است به‏‎ ‎‏عنصر زمان و تقاضاهای مثبت آن اشاره فرمود. مقتضیاتی که با توجه نمودن به آن‏‎ ‎‏اصول ثابت حفظ گردیده، دین اسلام ماندگار شده و به عنوان دین جهانی معرفی‏‎ ‎‏گردید؛ دینی که در گسترۀ زمان و مکان، پرچم خویش را افراشته نگاه‏‎ ‎‏داشته است.‏

‏پاورقی:‏

‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 324

  • ـ انفال (8) آیه 22.
  • ـ نحل (16) آیه 97.
  • ـ بقره (2) آیه 184.
  • ـ سری، 106.
  • ـ بقره (2) آیه 106.
  • ـ ر.ک: محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 1، ذیل آیات 142 - 151 بقره.
  • ـ نور ـ 24، آیه 55.
  • ـ محمدحسین طباطبایی، همان، سوره آل عمران، ذیل آیهٔ 200.