کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی«نقش زمان و مکان در اجتهاد»

زمان و مکان در روایات اهل بیت(ع)

زمان و مکان در روایات اهل بیت (ع)

مهدی حسینیان قمی


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 9

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 10
‏ بسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ ‏

پیشگفتار

‏زمان و مکان و تأثیر آن در احکام الهی که در کلام حضرت امام ـ قدّس سرّه ـ ‏‎ ‎‏بدان اشارتی رفته است، موضوع بحث کنگرۀ بررسی مبانی فقهی‏‎ ‎‏حضرت امام خمینی است. قطعاً محققان و کارشناسان، به درستی این موضوع‏‎ ‎‏را کاویده و حقیقت آن را روشن ساخته اند و چگونگی این نقش و تأثیر را با توجّه‏‎ ‎‏به محورهای آن به بحث کشیده اند و عناوین مربوط را شناسایی کرده و پرده از‏‎ ‎‏چهرۀ آنها بر گرفته اند. در سایۀ مقالات و بررسی هاست که، نقش زمان و مکان‏‎ ‎‏در استنباط و همچنین تأثیر آن در حکم و دگرگونی احکام روشن خواهد شد.‏

‏در این نوشته برآنیم که مسأله زمان و مکان را از دیدگاه روایات بکاویم و‏‎ ‎‏بنگریم که اهل بیت ـ علیهم السلام ـ چگونه از تأثیر زمان و مکان در احکام سخن‏‎ ‎‏گفته اند.‏

‏پیش از پرداختن به موضوع مورد بحث، توجّه به دو امر ضروری می نماید:‏

‏الف - نگاهی گذرا به برخی محورهای بحث زمان و مکان.‏

‏ب - معنی و مفهوم صحیح تأثیر زمان و مکان در احکام.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 11
گفتار اول

تأثیر زمان و مکان و محورهای بحث

 (1 ـ 1) محورهای بحث زمان و مکان

 (1 ـ 1 ـ 1) کامل بودن دین - ‏کمال دین بدین معناست که هر چه تا برپایی قیامت‏‎ ‎‏لازم بود. از سوی پروردگار تشریع شده است و نزد اهلش محفوظ است.‏‎ ‎‏مردم باید به امامان مراجعه کنند و این احکام را از آنان فرا گیرند. در این زمینه،‏‎ ‎‏دیگر رای و قیاس و استحسان از درجۀ اعتبار ساقط است و حکم هر چیزی معین‏‎ ‎‏و منصوص است و بر مردم است که با مراجعه به ائمه ـ علیهم السلام ـ و سؤال‏‎ ‎‏از اهل الذّکر ـ علیهم السلام ـ این احکام را فرا گیرند. در روایات می خوانیم که‏‎ ‎‏حتی حکم ارش خدش هم بیان شده است.‏‎[1]‎

 (2 ـ 1 ـ 1) جاودانگی دین و احکام آن - ‏همۀ احکام در زمان پیامبر از سوی‏‎ ‎‏خداوند تشریع و بر پیامبر نازل شد و او همه را به مردم رساند؛ بخشی را مستقیم‏‎ ‎‏و بخشی را نزد امامان به ودیعت نهاد. پس از پیامبر توسط آنان به تفصیل بر مردم‏‎ ‎‏گشوده شده است و همواره تا دامنۀ قیامت پایدار و جاری است. احکام این دین‏‎ ‎‏دیگر تغییر و تبدل نمی پذیرد و نسخ و تغییر در آن راه ندارد.‏

‏در فرهنگ روایی ما به صراحت، استمرار و ابدیت احکام جاوید اسلام‏‎ ‎‏بازگو شده است.‏‎[2]‎

 (3 ـ 1 ـ 1) تبعیت احکام از مصالح و مفاسد - ‏شیعه باور دارد که جعل احکام‏‎ ‎‏بر پایۀ مصالح و مفاسد است و هیچ حکمی بدون در نظر گرفتن «مصلحت» و‏‎ ‎‏«مفسده» از سوی خداوند جعل نشده است. خداوند به مصلحت عباد و در‏‎ ‎‏جهت خیر آنان چیزی را واجب فرموده است و همچنین اگر آنان را از کاری‏‎ ‎‏باز داشته و یا چیزی را بر مردم حرام کرده است، باز به جهت فساد و شری بود‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 12
‏که در آن کار نهفته است.‏

‏البته این بدان معنی نیست که انسانها همۀ مصالح و مفاسد را دریابند و با عقل‏‎ ‎‏ناقص خویش به آنها دست یابند. بنابراین، باید بین این دو جهت تفکیک کرد؛‏‎ ‎‏این که احکام بر اساس مصالح و مفاسد پی ریزی شده، سخن درستی است، امّا‏‎ ‎‏به این معنی نیست که ما در همۀ موارد به این پشتوانه دست یابیم و از این رهگذر‏‎ ‎‏به احکام الهی برسیم.‏

‏بررسی کتاب «علل الشرایع»، تألیف مرحوم صدوق و باب علل الشرایع‏‎ ‎‏و الاحکام، در بحار ج 6، صفحه 58، به خوبی از وجود چنین پشتوانه ای پرده‏‎ ‎‏بر می دارد.‏‎[3]‎

 (4 ـ 1 ـ 1) ناممکن بودن دستیابی به ملاکهای احکام -‏ فلسفۀ احکام چندان بر‏‎ ‎‏انسانها روشن نیست و حتّی پس از تشریع خداوند،توان درک ملاک تشریع در‏‎ ‎‏بسیاری از موارد بطور کامل و همه جانبه ممکن نیست تا چه رسد به این که‏‎ ‎‏بخواهیم با دستیابی به ملاکها، احکامی را تشریع کنیم و یا پرده از تشریع برخی‏‎ ‎‏احکام برداریم.‏‎[4]‎

‏در موارد معدودی با راهنماییهای شارع مقدس، از علل برخی احکام پرده‏‎ ‎‏برداشته شده است و یا پاره ای از کلیات احکام برای عقل دست‏‏ ‏‏یافتنی‏‎ ‎‏بوده است. با این حال، در همان موارد سخن از «حکمت» است که تفاوت آن با‏‎ ‎‏علّت در اصطلاح فقها بسیار روشن است.‏

‏بر این اساس، دستیابی به فلسفۀ احکام و راه یابی به ملاکات احکام بسیار‏‎ ‎‏دشوار است. و می توان گفت به عنوان یک اصل کلّی راه اثبات احکام از طریق‏‎ ‎‏ملاک، به روی ما بسته است و اگر در موارد معدودی اثبات آن صورت‏‎ ‎‏می گیرد، استثنا است. ‏

‏در ابتدای روایت طولانی ابن شاذان، در زمینۀ علل احکام پس از آن که‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 13
‏اصل وجود این علل برای احکام پذیرفته شده است، می گوید: اگر سؤال شود‏‎ ‎‏که آیا این علل شناخته شده و موجود است یا ناشناخته و غیرثابت، در پاسخ گفته‏‎ ‎‏می شود: این علل شناخته شده و در نزد اهلش موجود است. و باز می گوید:‏‎ ‎‏اگر بپرسی شما می دانی یا خیر؟ در پاسخ خواهم گفت: بخشی را می دانیم و از‏‎ ‎‏بخشی بی خبریم و در پایان این روایت طولانی، ابن شاذان در جواب این سؤال‏‎ ‎‏راوی که می پرسد: آیا این علل را که برای برخی از احکام گفتی با عقل خویش‏‎ ‎‏به دست آورده ای یا براساس روایت و سماع از معصوم بدان رسیده ای؟‏‎ ‎‏می گوید: «‏ما کنت لاعلم مراد الله عزّوجلّ بما فرض و لا مراد رسول الله ـ ص ـ  بما شرع و سنّ و لا‎ ‎علل ذلک من ذات نفسی بل سمعتها من مولای ابی الحسن علی بن موسی الرضا ـ ع ـ المرّة بعد المرّة‎ ‎و الشی بعد الشی فجمعتها ... ‏؛ من هرگز خودم نمی توانم منظور خدا و رسولش را از‏‎ ‎‏احکام دریابم و به علل آنها دست یابم، بلکه از امام علی بن‏‎ ‎‏موسی الرضا (ع) در مواقع مختلف بتدریج شنیده ام و آنها را جمع آوری‏‎ ‎‏کرده ام».‏

 (5 ـ 1 ـ 1) نفی قیاس‏ - چون فلسفۀ احکام را درنمی یابیم و دستیابی به همۀ‏‎ ‎‏جهاتی که در تشریع یک حکم منظور شارع مقدّس است برای ما مقدور نیست،‏‎ ‎‏در نتیجه راه قیاس به روی ما بسته است. حکمی که به دنیا و آخرت ما مربوط‏‎ ‎‏می شود، باید مصالح دنیایی و آخرتی ما را در نظر گیرد و جهات جسمانی و‏‎ ‎‏روحانی و جنبه های فردی و اجتماعی در آن شود. این احکام فقط به دست شارع‏‎ ‎‏آگاه است که باید پی ریزی شود.‏

‏از روایاتی که دربارۀ نفی قیاس به ما رسیده است،‏‎[5]‎‏ چنین برداشت می شود‏‎ ‎‏که فلسفۀ احکام و مرحلۀ وجوب و حرمت و ... بر ما پوشیده است و احاطه به‏‎ ‎‏همۀ این ابعاد برای انسانها نیست.‏

 (6 ـ 1 ـ 1) تعبّد به نصّ -‏ احکام جنبۀ تعبّدی دارد؛ یعنی باید از سوی شارع به‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 14
‏ما برسد و بدون گفتۀ او حکمی ثابت نمی شود، گر چه اندیشه و نظر ما نیز آن را‏‎ ‎‏بپسندد با وجود این، ما فقط باید تلاش کنیم تا احکام را از اهلش فرا چنگ آوریم‏‎ ‎‏و با مراجعۀ به ائمه ـ علیهم السلام ـ و روایات آنان به احکام الهی دست یابیم:‏‎[6]‎‎ ‎‏تعبّد به نصّ ما را از تصرّف در احکام باز می دارد و دَر بسیاری از تشخیص‏‎ ‎‏مصلحتها را فرو می بندد. ناگفته نماند که شارع مقدّس محورهایی را باز گشوده‏‎ ‎‏و یا در اختیار حاکم قرار داده و دست او را در چنین موارد باز گذاشته است.‏

‏ولی استحسان گرایی و مصلحت اندیشی آن گونه که در میان برادران‏‎ ‎‏اهل سنّت از دیرباز متداول بوده، هرگز مورد قبول نیست، چرا که موجب‏‎ ‎‏تعطیل احکام الهی می شود و این خود نمودی از تشریع است که در دسترس‏‎ ‎‏تفکر و اندیشۀ ما نیست.‏

 (7 ـ 1 ـ 1)تنقیح مناط قطعی (قیاس قطعی) - ‏با نفی قیاس از سوی‏‎ ‎‏ائمّه‏‏ ـ علیهم السلام ـ ‏‏آن هم با آن شدّتی که در روایات آمده، به این نتیجه‏‎ ‎‏می رسیم که ملاکات احکام از حیطۀ دسترس ما خارج است، و حتّی در‏‎ ‎‏کوچکترین فرع دینی، قیاس جایز نیست. عقول بشری از فهم احکام عاجز است‏‎ ‎‏و تنها با مراجعۀ به اهل بیت (ع) که عالمان به احکام هستند باید به احکام الهی‏‎ ‎‏دست یافت، و با این تلقی، قطع به مناط که سنگ پایۀ قیاس قطعی (تنقیح مناط‏‎ ‎‏قطعی) است در بسیاری از موارد متزلزل می شود و چنین نیست که به سادگی‏‎ ‎‏بتوان ادّعا کرد که در این حکم یقین به مناط پیدا کردیم تا بر اساس آن قیاسِ قطعی‏‎ ‎‏کنیم. بنابراین، دایرۀ تنقیح مناط قطعی بسیار محدود می گردد.‏

نتیجه

‏اسلام تا قیام قیامت پاسخگوی همۀ نیازهای فقهی جوامع بشری‏‎ ‎‏خواهد بود. قرآن و در کنار آن روایات معصومان (ع) به گونه ای است که همۀ‏‎ ‎‏نیازها را در همۀ زمانها تأمین می کند. ‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 15
‏شارع آگاه که همه زمانها و همه نیازمندیها را پیش چشم بینای خود داشته و‏‎ ‎‏به همۀ شرائط و پدیده ها واقف بوده، به گونه ای تشریع کرده که برای همه‏‎ ‎‏زمانها کار آمد باشد.‏

‏منابع فقهی ما (قرآن و روایت) به گونه ای است که الهام گیری از آن و‏‎ ‎‏استنباط حکم همه وقایع مستحدثه از آن برای فقیه آشنای با قرآن و روایت میسور‏‎ ‎‏است. همان گونه که قرآن برای همه زمانها و زمینها فرو فرستاده شده و به همه‏‎ ‎‏انسانها تا دامنۀ قیام‏‎[7]‎‏ ناظر است کلمات معصومان (ع) نیز که عدل قرآن است‏‎ ‎‏به گونه ای سامان داده شده که در همۀ زمانها زنده و جاری است. و البتّه این‏‎ ‎‏خاصیت در کلمات فقها نیست.‏

‏آنانی که می خواهند مشکلات زمان را با کلمات فقهای چند سدۀ اخیر‏‎ ‎‏حل کنند، سرانجام به بن بست می رسند، چرا که آنان زمان آینده را فراچشم‏‎ ‎‏نداشته اند و برای زمان خود گفته و نوشته اند، ولی فقیهانی که برای پاسخ به‏‎ ‎‏مشکلات هر زمان و نیازهای مردمش به قرآن و روایت روی می آورند و از آن‏‎ ‎‏الهام می گیرند، به موفقیت دست می یازند. البتّه باید کلمات فقهاء را ارج نهیم‏‎ ‎‏و از راهنماییهای آن بهره مند شویم و شیوۀ الهام گیری آنان را از کلام معصوم‏‎ ‎‏در نظر گیریم و با افکار آنان، همچون قرینۀ منفصل کلام معصوم بر خورد کنیم و‏‎ ‎‏به سادگی مخالفت با شهرت را روا ندانیم، لیکن بر پایۀ آنچه گذشت، باید کاملاً‏‎ ‎‏بین کلام معصوم و کلام فقیه فرق گذاشت. فرمودۀ معصوم را برای همه زمانها‏‎ ‎‏می پذیریم و برداشت فقیه، از کلام معصوم را فقط برای زمان خودش حجّت‏‎ ‎‏می دانیم و این براساس تمایزی است که بین معصوم و غیرمعصوم وجود دارد.‏‎ ‎‏معصوم همۀ زمانها و زمینها را فرا دید دارد و برای همه سخن می گوید، ولی‏‎ ‎‏فقیه زمان و شرایط خودش و تفاوت بین گفتار هر یک براساس این تفاوت روشن‏‎ ‎‏خواهد شد.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 16
‏بدین شکل، منابع فقهی ما با زمان هماهنگ خواهد بود. شرایط مختلف‏‎ ‎‏زمانی و مکانی در آن لحاظ شده شارع مقدّس همه زمانها و همه شرایط را از نظر‏‎ ‎‏گذرانده و با احاطه بر همۀ زمینه ها، زمانها و مکانها، نیازها و خواسته ها حکم‏‎ ‎‏صادر کرده است. از این رو، فقیهانی که با کلام معصوم آشنا هستند و روح‏‎ ‎‏کلام امام را در می یابند، در صورتی که نیازها، شرایط و ویژگیهای هر زمان را‏‎ ‎‏بدانند می توانند از کلام معصوم پاسخ خود را دریافت دارند.‏

‏بنابراین، دین کامل و همه جانبه است و همه زمانها و شرایط را در نظر دارد‏‎ ‎‏و احکامش به گونه ای است که با همۀ نیازها هماهنگ است؛ فقط باید با آشنایی‏‎ ‎‏از زمان و روایات به استنباط پرداخت و حکم خدا را دریافت، و روی همین‏‎ ‎‏اصل است که باب استنباط از روایات برای همیشه باز است، و نظر یک فقیه با‏‎ ‎‏مرگش می میرد. در نتیجه، برای هر زمان، فقیه و مجتهد زنده ای لازم است.‏

‏دینِ کامل، همه شرائط را مدنظر قرار می دهد و در هر شرایطی حکم‏‎ ‎‏ویژه ای ارائه می دهد؛ یعنی اگر شرایط زمانی و مکانی در حکم، مؤثّر بوده تأثیر‏‎ ‎‏آن را ملحوظ داشته است. البته، شناخت زمان و شرایط ضروری است،‏‎ ‎‏چرا که موضوع حکم است و تا موضوع شناخته نشود، حکم واقعی از دین‏‎ ‎‏استخراج نمی گردد.‏

‏بنابراین، تغییر زمانها که تفاوت شرایط را به دنبال دارد، از نظر دین‏‎ ‎‏دور نمانده و در شرائط مختلف احکام گوناگونی جعل کرده است. و احکامش‏‎ ‎‏را به دست مصلحت اندیشیها و ذوق ما نسپرده است‏‎[8]‎‏.‏

 (2 ـ 1) مفهوم صحیح تأثیر زمان و مکان در احکام

‏امام صادق : «‏لانّ حکم الله عزّوجلّ فی الاولین و الاخرین و فرائضه علیهم سواء الاّ من علة‎ ‎او حادث یکون و الاوّلون و الاخرون ایضاً فی منع الحوادث شرکاء و الفرائض علیهم واحدة یسأل‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 17
الاخرون عن اداء الفرائض عمّا یسأل عنه الاوّلون و یحاسبون عمّا به یحاسبون‏ ... ‏‎[9]‎‏؛ ... حکم‏‎ ‎‏الهی و تکالیف خداوند در حقّ اوّلین و آخرین یکسان است، مگر این که علّت یا‏‎ ‎‏پدیده ای پیش آید که باعث دگرگونی حکم شود. و نیز همگان نسبت به تغییر‏‎ ‎‏حکم، هنگام پیش آمدن حوادث همانندند. و واجبات بر همه یکسان است از‏‎ ‎‏همانها که پیشینیان سؤال می شوند، آیندگان نیز سؤال می شوند و مورد محاسبه‏‎ ‎‏قرار می گیرند ... ».‏

‏در احکام الهی شرایط مختلف مورد نظر قرار گرفته و این گونه نیست که‏‎ ‎‏یک موضوع در همۀ شرایط یک حکم بیشتر نداشته باشد. بل موضوع در اوضاع‏‎ ‎‏و احوال مختلف حکم ویژۀ خود را داراست و با عوض شدن شرائط مؤثّر، حکم‏‎ ‎‏نیز عوض می شود. بدین ترتیب، کسانی که می گویند تغییر شرائط زمانی و‏‎ ‎‏مکانیِ موثّر، موجب تغییر حکم می شود، منظورشان این است که حکم اوّل دین‏‎ ‎‏که در شرائط خاصی بوده جایش را به حکم دوّم دین با درنظر گرفتن در شرائط‏‎ ‎‏جدید می دهد. و آن که می گوید دین تغییر نمی کند و حلال و حرام پیامبر تا‏‎ ‎‏قیامت تغییر ناپذیر است، منظورش اینست که این شرائط در خود دین صورت‏‎ ‎‏پذیرفته و هر حکمی شرائط زمانی ویژه ای دارد. پس تغییری در دین صورت‏‎ ‎‏نمی گیرد و بیان حضرت امام صادق ـ علیه‏‏ ‏‏السلام ـ که ما در ابتدا بدان‏‎ ‎‏اشاره کردیم گویای همین حقیقت است. دینی کامل است که برای هر زمان و‏‎ ‎‏در شرایط مختلف حکم مناسب را ارائه دهد. و این پاسخی است به آنان که‏‎ ‎‏می گویند با تغییر شرائطِ زمان و مکان چگونه می شود که دین پایدار و لایتغیّر‏‎ ‎‏باشد. به آنان می گوییم که خود دین وضعیتهای مختلف و تأثیرگذار در حکم را‏‎ ‎‏درک کرده و در هر زمان و در نتیجه برای هر شرایطی حکم ویژه ای را بیان داشته‏‎ ‎‏و بدین شکل دین، کامل و پایدار، پا به پای زمان و مکان و شرایط زمانی و مکانی‏‎ ‎‏همراه می باشد. نگاه به روایات نوشته شده در این مقال همسازی دین را با‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 18
‏شرائط زمانی و مکانی بیان می کند.‏

‏تأثیر زمان و مکان در حکم به معنای تأثیر شرایط زمان و مکان است، چرا که‏‎ ‎‏اگر دو زمان از حیث وضعیت یکسان باشد تغییر حکم معنایی ندارد. این‏‎ ‎‏وضعیت، شئ واحد را دو اعتبار می دهد؛ در یک زمان حلیّت و در زمانی دیگر‏‎ ‎‏حرمت را بر او مترتّب می سازد. در نگاه اوّل همه می گویند: «‏حلال محمد حلال‎ ‎ابداً الی یوم القیامة و حرامه حرام ابداً الی یوم القیامة‏»‏‎[10]‎‏ ‏‏و اگر به آنها بگویی یک چیز در‏‎ ‎‏زمانی حلال است و زمانی دیگر حرام، خواهند گفت: حکم خدا که تغییر‏‎ ‎‏نمی کند.‏

‏با کمی دقّت روشن می شود که هر زمان اوضاع ویژه ای دارد و در سایۀ این‏‎ ‎‏شرایط موضوع عوض می شود و با عوض شدن موضوع حکم نیز تغییر می کند.‏‎ ‎‏اوضاع زمان امام حسن (ع) با زمان امام حسین (ع) متفاوت است، و این باعث‏‎ ‎‏می شود که صلح در زمان امام حسن (ع) با صلح در زمان امام حسین (ع)‏‎ ‎‏فرق کند و در نتیجه هر کدام حکم خاصّی پیدا می کند؛ اوّلی واجب و دوّمی‏‎ ‎‏حرام می شود، گرچه به ظاهر هر دو صلح است. تأثیر زمان و مکان در حکم به‏‎ ‎‏این شکل، نکته ای است بس ضروری و بدیهی و اگر درست تبیین شود شاید‏‎ ‎‏برای هیچ کس در کبرای آن مناقشه ای باقی نماند‏‎[11]‎‏.‏

‏روشن است که تفاوت زمانی اگر در خود، تفاوت شرایط را به همراه‏‎ ‎‏نداشته باشد، هیچ تأثیری در حکم ندارد. دو زمانی که از نظر شرائط مساوی و‏‎ ‎‏همسان است، نمی تواند دو حکم داشته باشد؛ چون خود زمان چنین تأثیری‏‎ ‎‏ندارد، بل آنچه در حکم مؤثّر است وضعیت زمانی است. تغییر موضوع در‏‎ ‎‏دو زمان - به گونه ای که گذشت - نمونه هایی دارد: همین موضوع تنباکو، که‏‎ ‎‏شاید حتّی کراهت هم نداشته باشد، به دلیل اوضاع سیاسی حاکم در زمان‏‎ ‎‏میرزای بزرگ شیرازی ـ رحمة الله علیه ـ «در حکم محاربۀ با امام زمان (ع)»‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 19
‏به شمار آمده و حکم حرمت بر آن مترتّب گشته است. این تغییر در سایه عناوین‏‎ ‎‏ثانوی مورد قبول همه است، میته در حال اختیار حرام است و در حال اضطرار و‏‎ ‎‏ضرورت حلال و حتّی واجب الاکل نیز می شود.‏

‏از عناوین ثانویّه که بگذریم، گاهی در سایۀ تغییر شرایط عنوان موضوع نیز‏‎ ‎‏عوض می شود به گونه ای که ظاهراً موضوع همان موضوع است با این تفاوت‏‎ ‎‏که عنوان دیگری بر او مترتّب شده است. مثلاً: شطرنج در گذشته، آلت مخصوص‏‎ ‎‏قمار بود؛ در نتیجه، بازی با آن خرید و فروش آن و هر نوع استفاده از آن حرام‏‎ ‎‏بود. امّا اگر امروز وسیلۀ ورزش باشد نه قمار و برد و باخت؛ یعنی اگر امروز،‏‎ ‎‏همچون توپ فوتبال وسیلۀ بازی شد، دیگر حرام نخواهد بود؛ چرا که تصرّف‏‎ ‎‏در آلات مخصوص قمار حرام است، و این دیگر آلت ویژۀ قمار نیست‏‎[12]‎‏.‏

‏این تبدّل، عنوان حکم را نیز عوض می کند و این هم مورد قبول همه است،‏‎ ‎‏همان گونه که به دنبال تغییر پول رایج یا طعام متعارف در زمانی حکم آن نیز‏‎ ‎‏دگرگون می شود، چرا که عنوان رواج و تعارف را از دست داده است و حکم‏‎ ‎‏بر موضوعی بار بوده که آن عنوان را به همراه داشته باشد. بنابراین، تأثیر زمان و‏‎ ‎‏مکان در احکام الهی چه در محدودۀ عناوین ثانویّه، و چه اولیّه جای بحث و‏‎ ‎‏مجادله ندارد. باید افزود قلمرو دیگری برای تأثیر زمان و مکان در احکام الهی‏‎ ‎‏وجود دارد که از آن به محورهای باز و رها در دین (منطقۀ فراغ) تعبیر‏‎ ‎‏رفته است. مانند مواردی که به اختیار حاکم و یا بر عرف واگذار شده است. در‏‎ ‎‏این گستره نیز، شرایط زمان و مکان تأثیر روشنی دارد و مورد انکار هیچ‏‏ ‏‏کس‏‎ ‎‏نیست.‏

‏تلاش ما در این نوشته بیشتر بر آن است تا بر پایۀ روایات، در قلمرو احکام‏‎ ‎‏اولیّه، نمونه های را که تغییر اوضاع زمانی و مکانی در آنها، تغییر حکم را‏‎ ‎‏به دنبال دارد، ارائه دهیم.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 20
گفتار دوم: زمان و مکان، در روایات

 اهل بیت ـ علیهم السلام ـ 

‏به اعتقاد ما در هر موضوعی باید به روایات اهل بیت (ع) مراجعه کرد و‏‎ ‎‏سخن حقّ را از آن والایان شنید و همین اساس کار ما در موضوع زمان و مکان‏‎ ‎‏است. ما در نگاهی گذرا به مجموعه ای از روایات دست یافتیم‏‎[13]‎‏ که نقش‏‎ ‎‏شرائط زمانی و مکانی را در حکم به نمایش می گذاشت. اکنون این مجموعۀ‏‎ ‎‏روایی را به همراه مقدّمه ای که از گفته آمد، تقدیم شما می کنیم. با نگاه به این‏‎ ‎‏روایات تأثیر زمان و مکان در احکام و دگرگونی آن دیدگاه اهل بیت (ع)‏‎ ‎‏به وضوح ثابت می شود‏‎[14]‎‏.‏

1 ـ رنگ کردن مو - ‏پیامبر دستوری الزامی و یا استحبابی دادند که «‏غیّروا الشّیب‎ ‎و لا تشّبهوا بالیهود‏» مضمون آن چنین بود که محاسن هایتان را رنگ کنید و همچون‏‎ ‎‏یهود ریش های سفید و بلند نداشته باشید. بر پایه این حکم مسلمانان صدر اسلام‏‎ ‎‏ریشهای سفید خود را رنگ می کردند. امیر مؤمنان (ع) در این باره می فرمایند:‏‎ ‎‏این حکم مخصوص زمان پیامبر بود، آن هنگام که طرفداران اسلام کم بودند و‏‎ ‎‏با رنگ کردن ابهّت مسلمانان زیاد می شد و ترس در دل کفّار جای می‏‏‎‏‏گرفت،‏‎ ‎‏ولی امروز که اسلام فراگیر شده دیگر این حکم موضوعیتی ندارد. صدر اسلام‏‎ ‎‏به دلیل شرایط ویژه ای که داشت دارای چنین حکمی بود لیکن در زمان حضرت‏‎ ‎‏علی (ع) با دگرگونی شرایط حکم نیز عوض شد‏‎[15]‎‏.‏

2 ـ شکل لباس - ‏سفیان ثوری بر امام صادق (ع) وارد می‏‏‎‏‏شود، وقتی که‏‎ ‎‏لباسهای سفید و زیبا را بر تن حضرتش می بیند، می پرسد: چرا این لباسها را‏‎ ‎‏پوشیده اید؟ پدران شما - امامان گذشته - چنین نمی پوشیدند این لباس با لباس‏‎ ‎‏پدرانتان فرق می کند. او چنین می پندارد که اگر لباسی را پیامبر و یا امیرمؤمنان‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 21
‏تحت شرایطی خاص پوشیدند با تغییر آن اوضاع باز باید همان لباسها را پوشید.‏‎ ‎‏اگر آنان لباس رنگ و رو رفته و کهنه و صله دار می پوشیدند، هم اکنون هم که‏‎ ‎‏آن شرایط تغییر کرده باید همان گونه لباس پوشید.‏

‏امام پاسخ می دهد که زمان آنان با زمان ما فرق می کند آن زمان مردم همه در‏‎ ‎‏فشار و سختی بودند و امروز رفاه بیشتری مردم را فراگرفته و در چنین زمانی آن‏‎ ‎‏لباسها شایسته نیست‏‎[16]‎‏.‏

‏و به تعبیر روایتی دیگر امام در پاسخ چنین سؤالی فرمود: علی (ع) آن لباس‏‎ ‎‏را در زمانی می پوشید که متعارف بود و اگر کسی امروز آن گونه لباس بپوشد‏‎ ‎‏بدان شهرت می یابد؛ یعنی لباس شهرت می شود و بهترین لباس هر زمان همان‏‎ ‎‏لباسی است که اهل آن زمان می پوشند. امام در این حدیث اضافه می کند که‏‎ ‎‏مهدی (ع) در زمان ظهورش لباس علی را می پوشد و همچون علی رفتار‏‎ ‎‏می کند‏‎[17]‎‏.‏‏ در هر صورت آن زمان با این زمان حکمش یکسان نیست، چرا که‏‎ ‎‏شرایطش متفاوت است.‏

3 ـ برخورد با اسیران - ‏در روایاتی می خوانیم که سیرۀ امیرمومنان در برخورد‏‎ ‎‏با اسیران و مجروحان جنگ جمل پس از ورود به بصره و تمام شدن جنگ این بود‏‎ ‎‏که مجروحان را عفو کرد و دستور آزادسازی اسرا را صادر فرمود. در همان‏‎ ‎‏روایت است که این سیره و طرز برخورد امام پس از پیروزی و قدرت به جهت‏‎ ‎‏این بود که می دانست بعدها حکومت در دست دیگران قرار می گیرد و اگر‏‎ ‎‏امروز سختگیری کند و دستور پی گیری دهد، در آینده به نفع شیعیان او‏‎ ‎‏نخواهد بود با علم به این جهت و در چنین شرایطی دستور عفو و آزادی اسرا را‏‎ ‎‏صادر کرد. در همین روایت است: امّا وقتی که حضرت مهدی (ع) بیاید سیرۀ او‏‎ ‎‏با اسرای جنگی از مخالفان به گونه ای دیگر خواهد بود، چون می داند که دیگر‏‎ ‎‏هیچ زمانی قدرت به دست دیگران نخواهد افتاد.‏‎[18]‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 22
4 ـ برخورد با مخالفان - ‏حلبی، از امام صادق (ع) راجع به ذبیحۀ مخالفان‏‎ ‎‏می پرسد (حیوانی را که کسی از مرحبهٔ و یا حروری ها سر ببرد) حضرت‏‎ ‎‏می فرماید: از آن استفاده کن (حلال است) تا آن زمان که بشود آنچه می شود؛‏‎ ‎‏یعنی تا زمان ظهور حضرت مهدی (ع)‏‎[19]‎‏.‏

‏توضیح - هم اکنون که قدرت دست ما نیست و یا حقّ آن گونه که باید روشن‏‎ ‎‏نشده، ذبیحۀ مخالف حلال است، و مخالف در حکم مسلم است، ولی آن زمان‏‎ ‎‏که حضرت مهدی (ع) بیاید حکم آنان عوض می شود و ذبیحۀ آنان هم حکم‏‎ ‎‏دیگری می گیرد، چرا که اوضاع تغییر کرده است این زمان، حکم مخالفان با‏‎ ‎‏حکم آنان در زمان ظهور حضرت مهدی (ع) تفاوت می کند، چون وضعیت‏‎ ‎‏زمانی فرق دارد.‏

5 ـ فروش ادوات جنگی به مخالفان - ‏شخصی از امام می پرسد: فروش زین‏‎ ‎‏اسب و ادوات جنگی به شامیان چه حکمی دارد؟ حضرت می فرماید: اشکالی‏‎ ‎‏ندارد این زمان شما بسان یاران رسول الله هستید، در صلح و آرامش هستید،‏‎ ‎‏درگیری و جدایی نیست، ولی زمانی که جدایی بیفتد و دو صفّ تشکیل شود و‏‎ ‎‏جنگ آغاز گردد، در آن زمان فروش سلاح به آنان که در صف مقابل هستند،‏‎ ‎‏جایز نیست‏‎[20]‎‏.‏

‏ببینید چگونه زمان و شرایط زمانی در حکم یک موضوع دخیل است. همین‏‎ ‎‏فروش سلاح در آن زمان جایز و در زمان دیگری حرام می شود، چون شرایط‏‎ ‎‏فرق می کند و موضوع با تغییر کردن اوضاع و احوال دگرگون می شود و در‏‎ ‎‏نتیجه حکمش هم دگرگون و متفاوت می شود. ‏

6 ـ گوشت چهارپا - ‏در جنگ خیبر مسلمانان در فشار و محاصره بودند، موادّ‏‎ ‎‏غذایی کم شده بود در نتیجه خری را کشتند و پختند. رسول الله ظرف غذا را‏‎ ‎‏وارونه کرد و دستور داد که کسی دیگر الاغ نکشد. این دستور بعدها دستاویز‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 23
‏مخالفان شد و گفتند که الاغ حرام گوشت است، چرا که پیامبر از خوردن آن‏‎ ‎‏نهی فرموده است.‏

‏امام معصوم (ع) در روایتی در پاسخ به سؤال محمّد بن مسلم و زرارة‏‎ ‎‏می فرماید: نهی رسول الله، بدین جهت بود که این حیوان در آن زمان وسیلۀ‏‎ ‎‏باربری مسلمانان بود و اگر مسلمانان می خواستند از گوشت او استفاده کنند، در‏‎ ‎‏جنگ با مشکل مواجه می شدند، لذا پیامبر خوردن گوشت این حیوان را منع کرد‏‎ ‎‏و گرنه گوشت این حیوان حرام نیست‏‎[21]‎‏.‏

‏آن زمان در سایۀ آن وضعیت پیامبر نهی می کند و استفاده از این گوشت را‏‎ ‎‏حرام می سازد، ولی در این زمان چون آن گونه نیست، دیگر گوشت این حیوان‏‎ ‎‏حرام نیست.‏

7 ـ حجیت خبر جدید - ‏در روایاتی می خوانیم یکی از مرجّحات دو حدیث‏‎ ‎‏متعارض همان احدثّیت و تأخّر زمانی است. اگر دو حدیث متعارض شدند (چه‏‎ ‎‏هر دو از یک امام یا از دو امام باشد) حدیث متأخر و جدید مقدّم است‏‎[22]‎‏.‏

‏و نکتۀ این ترجیح در همان شرایط زمانی نهفته است، به این معنی که هر‏‎ ‎‏دو حدیث در واقع از معصوم صادر شده، ولی هر کدام به مقتضای زمان و در‏‎ ‎‏اوضاع خاص به خود بوده و چون وضعیت زمانی عوض شده حدیث هم‏‎ ‎‏تغییر کرده و حکم دگرگون گردیده است.‏

‏و بدین شکل حدیث اوّل از حجیّت افتاده و حدیث دوّم تا آمدن حدیث جدید‏‎ ‎‏دیگری برخلاف آن حجّت است.‏

8 ـ زمان ظهور - ‏در روایاتی دیگر می خوانیم که هم اکنون حکم الهی چنین‏‎ ‎‏است، ولی آن زمان که مهدی ظهور کند و قدرت و حکومت به اهل حقّ برسد‏‎ ‎‏حکم الهی به گونه ای دیگر خواهد بود. این تفاوت نشانی دیگر از تأثیر و نقش‏‎ ‎‏زمان در احکام الهی دارد.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 24
‏به نمونه هایی در این زمینه توجّه فرمایید:‏

‏الف - امیرمؤمنان در جنگ جمل سیره اش چنین بود و حضرت مهدی (ع)‏‎ ‎‏بر خلاف آن سیره عمل خواهد کرد‏‎[23]‎‏.‏

‏ب - امروز ریختن خون مخالفان حرام است، ولی به هنگام قیام مهدی (ع)‏‎ ‎‏حلال خواهد شد‏‎[24]‎‏.‏

‏ج - دو خون در اسلام حلال است، ولی کسی بدان حکم نخواهد کرد تا‏‎ ‎‏حضرت مهدی (ع) بیاید‏‎[25]‎‏.‏

‏د - ذبیحۀ مخالفان حلال است تا حضرت مهدی (ع) بیاید آن زمان حرام‏‎ ‎‏خواهد بود.‏‎[26]‎

‏هـ ـ مال و جان بنی امیه محترم و همچنین تصرّف در امانت آنان جایز نیست‏‎ ‎‏تا حضرت مهدی (ع) قیام کند آن زمان حکم دگرگون خواهد شد‏‎[27]‎‏.‏

‏و - پوشیدن آن لباس خاص حضرت امیر در زمان ما جایز نیست تا حضرت‏‎ ‎‏مهدی (ع) بیاید اوست که آن لباس را می پوشد‏‎[28]‎‏.‏

‏ز - در زمان حضرت مهدی (ع) پس انداز کردن (کنز) حرام است‏‎[29]‎‏.‏

‏ح - در زمان حضرت مهدی (ع) مساجد سقف دار تغییر داده می شود‏‎[30]‎‏.‏

‏ط - در زمان حضرت مهدی (ع) جز توحید از کسی پذیرفته نیست و هر کس‏‎ ‎‏که نپذیرد کشته می شود‏‎[31]‎‏.‏

9 ـ مصرف زکات - ‏در روایتی می خوانیم: امام زکات را در مصارف‏‎ ‎‏هشتگانه اش و به همه آن هشت گروه می دهد، چرا که آنان تن به اطاعت او‏‎ ‎‏داده اند. «زراره» می گوید: عرضه داشتم اگر آنان معرفت و ولایت را نداشته‏‎ ‎‏باشند (یعنی از دشمنان اهل بیت بیزاری نجویند و به امامت آن گونه که باید معتقد‏‎ ‎‏نباشند) امام می فرماید: ای زراره، اگر بنا باشد امام به اهل معرفت و ولایت‏‎ ‎‏زکات بدهد موردی پیدا نمی کند و همانا به غیر اهل معرفت هم می دهد تا ترغیب‏‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 25
‏به دین شوند و بر دین ثابت بمانند، امّا امروز پرداخت زکات جز به اهل ولایت،‏‎ ‎‏یعنی شیعه جایز نیست تو و همکیشانت تنها زکات خویش را به اهل ولایت و‏‎ ‎‏معرفت بدهید و بس‏‎[32]‎‏.‏

‏باز در روایتی می خوانیم: پرداخت زکات جز به اهل ولایت جایز‏‎ ‎‏نیست ... و خداوند بنی هاشم را بر دیگران فضیلت و برتری بخشید و زکات را‏‎ ‎‏بر آنان حرام نمود، امّا امروز که کسی به آنان خمس نمی دهد، زکات بر آنان‏‎ ‎‏حلال است‏‎[33]‎‏.‏

‏نقش و تأثیر اوضاع و احوال زمانی در دو حکم بالا کاملاً هویداست.‏

10 ـ کتمان عقیده - ‏در روایتی امام باقر (ع) می فرماید: عقیدۀ خود را نسبت‏‎ ‎‏به جبت و طاغوت (اشاره به آن دو نفر) و رجعت ابراز نکنید. اگر گفتند شما که‏‎ ‎‏در گذشته چنین عقیده ای داشتید به نان بگویید امروز دیگر چنین حرفی را نداریم‏‎ ‎‏و با این سخن دل مخالفان را به دست آورید تا از آزارشان در امان باشید. پیامبر‏‎ ‎‏در این راه پولها خرج می کرد شما حاضر نیستید که با زبان این کار را‏‎ ‎‏انجام دهید؟!‏‎[34]‎

‏این نیز دستور دیگری از امام است که با وضعیت آن زمان هماهنگ است و‏‎ ‎‏آن زمان چنین تقیّه ای را می طلبیده با این که در برخی زمانها باید دعوت و ارشاد‏‎ ‎‏نمود.‏

11 ـ گوشت قربانی - ‏امام صادق (ع) می گوید: این که پیامبر دستور می داد‏‎ ‎‏که گوشت قربانی در منی در همان سه روز به مصرف برسد و بیش از سه روز‏‎ ‎‏نگاه داشته نشود و این که ما از اخراج گوشت قربانی از منی پس از سه روز نهی‏‎ ‎‏می کردیم همه به این جهت بود که گوشت کم بود و مردم نیازمند؛ زیاد، امّا‏‎ ‎‏امروز که چنین نیست نگهداری گوشت قربانی بیش از سه روز در منی و‏‎ ‎‏بیرون بردن آن از منی هیچ مانعی ندارد‏‎[35]‎‏.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 26
12 ـ ازدواج با کنیزان - ‏در روایتی می خوانیم: ازدواج با کنیزان امروز جایز‏‎ ‎‏نیست، چرا که مهر حرّه (زن آزاد شده) امروز به اندازۀ مهر کنیز است و یا کمتر‏‎ ‎‏و آیۀ قرآنی به کسانی اجازۀ ازدواج با کنیزان را می داد که توان مالی جهت ازدواج‏‎ ‎‏با «حرّه» را ندارند.‏

‏و در نتیجه وقتی که مهر هر دو یکسان است و یا حتّی مهر حرّه کمتر دیگر آیه‏‎ ‎‏مصداق پیدا نمی کند. (دقت شود) آیه می گوید کسی که قدرت مالی جهت‏‎ ‎‏ازدواج با «حرّه» را ندارد، می تواند با کنیزان ازدواج کند‏‎[36]‎‏.‏

13 ـ اجرای حدود - ‏در مورد زنی که شوهر داشته و مجدّداً با مردی دیگر‏‎ ‎‏ازدواج کرده می پرسند: اگر این زن جاهل به حکم باشد چگونه است؟ آیا باز‏‎ ‎‏هم حدّ الهی بر او جاری خواهد شد؟ امام می پرسد: آیا این زن در مدینه‏‎ ‎‏(دار الهجرة) است. راوی می گوید: آری امام می فرماید: همه زنان مسلمان‏‎ ‎‏امروز می دانند که ازدواج با دو مرد هرگز جایز نیست و اگر بنا باشد که به صرف‏‎ ‎‏ادّعای جهل و نادانی نسبت به حکم خدا حدّ ساقط شود، حدود الهی هرگز به‏‎ ‎‏اجرا در نخواهد آمد‏‎[37]‎‏.‏

14 ـ پیاده روی برای رمی جمره - ‏عنبسة بن مصعب که می بیند امام صادق (ع)‏‎ ‎‏در منی برای رمی جمره ها پیاده و سواره می رود، تصمیم می گیرد که از امام‏‎ ‎‏سؤال کند، چرا همچون امام سجّاد (ع) از منزل برای رمی جمره ها پیاده‏‎ ‎‏نمی رود. او با همین تصمیم بر امام وارد می شود، ولی پیش از آن که خود‏‎ ‎‏سؤال کند امام می فرماید: آری. امام سجّاد (ع) سیره اش چنین بود که پای پیاده از‏‎ ‎‏منزل برای رمی جمره ها می رفت، ولی منزل من امروز دورتر از منزل‏‎ ‎‏امام سجاد است و فاصلۀ من بیشتر، لذا من فاصلۀ منزلم تا منزل امام سجّاد (ع)‏‎ ‎‏را سواره می آیم و به منزل ایشان که می رسم پیاده می شوم و از آن جا برای رمی‏‎ ‎‏جمره ها پیاده می روم‏‎[38]‎‏. (و این است سرّ آن که من بخشی از راه را سواره و‏‎ ‎


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 27
‏پاره ای را پیاده می آیم).‏

راه آورد بحث

‏اینک به روشنی معلوم شد که چگونه زمان و مکان و وضعیت زمانی در حکم‏‎ ‎‏تأثیر می گذارد، و از این رو شناخت زمان و مکان و شرائط زمانی و مکانی برای‏‎ ‎‏شناخت حکم ضروری است.‏

‏کسی که با زمان آشنا نیست و شرائط زمانی را نمی داند، نمی تواند حکم کند‏‎ ‎‏که صلح باید کرد یا جنگ. تقیّه باید نمود یا خیر و همچنین آشنای با زمان و‏‎ ‎‏اوضاع زمانی است که می تواند حکم واقعی و الهی را دریابد و گرنه چون شرائط‏‎ ‎‏را نمی شناسد، موضوع را نشناخته و در نتیجه حکمی که از او صادر شود حکم‏‎ ‎‏درستی نخواهد بود‏‎[39]‎‏.‏

‏در این که امروز دشمن ما کیست، در چه وضعی است، قدرتمند است یا‏‎ ‎‏ضعیف و در نتیجه ما چگونه باید با او برخورد کنیم آشنایی با زمان و شرایط زمانی‏‎ ‎‏بسیار کارساز است.‏

‏ما نمی توانیم موضوع را جدای از زمان و وضعیت زمانی بررسی کنیم اگر‏‎ ‎‏قدرت در موضوع اخذ شد توجّه به اوضاع زمانی در موضوع دخیل خواهد بود.‏‎ ‎‏امر به معروف و نهی از منکر که یکی از موضوعهای ماست، ارتباط عمیقی با‏‎ ‎‏شرائط زمان دارد اگر شرائط را ندانی نمی توانی بگویی امروز نهی از منکر‏‎ ‎‏واجب است یا خیر.‏

‏در موارد احکام حکومتی نیز این تغییر بسیار دیده می شود، چرا که‏‎ ‎‏حاکم مناسب با شرایط حکمی می کند و در اوضاع دیگر حکم حاکم تغییر می کند و‏‎ ‎‏برخی از روایاتی که گذشت نمونه هایی از این دست بود.‏

‏در موضوع آداب باز زمان و مکان، شرایط زمانی و مکانی نیز مؤثر‏‎ ‎‏خواهد بود و این نیز مطلب روشنی است در روایتی می خوانیم ‏لاتقسروا‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 28
اولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم‏ (شرح ابن ابی الحدید،‏‎ ‎‏ج 20، ص 267، حکمت 102)‏

‏موضوع لباس و عناوین مربوط به آن نیز در این راستا تغییرپذیر است،‏‎ ‎‏آن گونه که در روایات گذشته ملاحظه شد.‏


مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 29
پی نوشتها 

‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 2اجتهاد و زمان و مکان (2) مجموعه مقالاتصفحه 30

  • ـ عن ابی شیبه قال: سمعت اباعبدالله (ع) یقول: ضلّ علم ابن شبر مه عند الجامعة انّ الجامعة لم تدع لاحدٍ کلاماً فیها علم الحلال و الحرام. ان اصحاب القیاس طلبوا العلم بالقیاس فلم یزدهم من الحقّ الاّ بعداً و انّ دین الله لایصاب بالقیاس. (بحار، ج 26، ص 33، روایت 52.)عن محمد بن حکیم، عن ابی الحسن (ع) قال: قلت تفقهنا فی الدین و روینا و ربّما ورد علینا رجل قد ابتلی بشی صغیر الذی ما عند نافیه بعینه شی و عندنا ما هو یشبه مثله افنفِتیه بما یشبه؟ قال: لاومالکم و القیاس فی ذلک هلک من هلک بالقیاس. قال: قلت جعلت فداک اتی رسول الله (ص) بما یکتفون به؟ قال: اتی رسول الله (ص) بما استغنوا به فی عهده و بما یکتفون به من بعده الی یوم القیامة قال قلت ضاع منه شی؟ قال لا هو عند اهله. (بحار، ج 2، ص 305، روایت 49، باب 34).عن ابی اسامة، قال: کنت عند ابی عبدالله (ع)وعنده رجل من المغیریه فسأله عن شی من السنّن فقال ماشی یحتاج الیه ولد آدم الاّ وقد خرجت فیه السّنة من الله و رسوله ولو لا ذلک ما احتجّ علینا بما احتّج فقال المغیّری و بما احتجّ؟ فقال: ابوعبدالله (ع) قوله: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی - حتّی فرغ من الایة فلولم یکمل سنّته و فرائضه و ما یحتاج الیه الناس ما احتّج به. (بحار، ج 2، ص 169، روایت 3، باب 22.)عن سلیم بن ابی حسّان العجلی، قال: سمعت اباعبدالله (ع) یقول: ما خلق الله حلالاً و لا حراماً الأوله حدّ کحدود داری هذه ما کان منها من الطّریق فهو من الطّریق و ما کان من الدّار فهو من الدار حتّی ارش الخدش فما سواه و الجلدة و نصف الجلدة. (بحار، ج 2، ص 170، روایت 8، باب 22.)عن محمّد بن مسلم، قال: سألته عن میراث العلم ما بلغ اجوامع من العلم ام یفسّر کل شی من هذه الامور الّتی یتکلّم فیها النّاس من الطّلاق و الفرائض؟ فقال انّ علیّاً (ع) کتب العلم کلّه و الفرائض فلو ظهر امرنا لم یکن من شی الاّ و فیه سنة یمضیها. (بحار، ج 2، ص 169، روایت 2، باب 22).عن ابی حمزه الثّمالی، عن ابی جعفر (ع) قال: خطب رسول الله (صلی الله علیه و آله) فی حجة الوداع فقال یا ایّها النّاس والله ما من شی یقرّبکم من الجّنة و یباعدکم عن النّار الاّ و قد امرتکم به و ما من شی یقربّکم من النّار و یباعدکم عن الجنة الاّ و قد نهیتکم عنه ... (بحار، ج 26 کتاب الامامة، ابواب علومهم (علیهم السلام)، باب 1)
  • 2ـ عن سلام بن المستنیر، عن ابی جعفر الباقر (ع) قال: قال جدّی رسول الله (ص) ایّها النّاس حلالی حلال الی یوم القیامة و حرامی حرامٌ الی یوم القیامة الا و قد بینهما الله عزّوجّل فی الکتاب و بنیّتهما فی سیرتی و سنّتی و بینهما شبهات من الشیّطان و بدع بعدی من ترکها صلح له امر دینه و صلحت له مروّته و عرضه و من تلبّس بها و وقع فیها و اتّبعها کان کمن رعی غنمه قرب الحمی و من رعی ما شیته قرب الحمی نازعته نفسه الی ان یرعاها فی الحمی، الا و انّ لکل ملک حمی ... (بحار، ج 2، ص 260، روایت 17، باب 31.) ... حتّی جاء محمّد (ص) فجاء بالقرآن و شریعته و منهاجه فحلاله حلال الی یوم القیامة و حرامه حرامّ الی یوم القیامة ...  (بحار، ج 11، ص 56، روایت 55، باب 1.) ... فما احلّ کان حلالاً الی یوم القیامة ما حرّم کان حراماً الی یوم القیامة. (بحار، ج 36، ص 132، روایت 85، باب 39.) [فسن] واتّبع ملّة ابراهیم حنیفاً قال هی الحنیفیة العشرة الّتی جاء بها ابراهیم الّتی لم تنسخ الی یوم القیامة. (بحار، ج 12، ص 7، روایت 15، باب 1.) ... قالَ و کان علیّ (ع) یقول: لو اختصم الیّ رجلان فقضیت بینهما ثم مکثا احوالاً کثیرة ثم اتیانی فی ذلک الامر لقضیت بینهما قضاءً واحداً لانّ القضاء لا یحول و لا یزول ابداً. (بحار، ج 2، ص 172، روایت 13، باب 32.)
  • ـ عن محمّد بن سنان، انّ اباالحسن علی بن موسی الرّضا ـ علیهم السلام ـ کتب الیه بما فی هذا الکتاب جواب کتابه الیه یسأله عنه: جاءنی کتابک تذکر انّ بعض اهل القبلة یزعم انّ الله تبارک و تعالی لم یحلّ شیئاً و لم یحرّمه لعلّة اکثر من التّعبّد لعباده بذلک قد ضلّ من قال ذلک ضلالاً بعیداً و خسر خسراناً مبیناً لانّه لو کان کذلک لکان جائزاً ان یستعبدهم بتحلیل ما حرّم و تحریم ما احلّ حتّی یستعبدهم بترک الصّلاة و الصّیام و اعمال البّر کلها و الانکار له و لرسله و کتبه و الجحود بالزّنا و السّرقة و تحریم ذوات المحارم و ما اشبه ذلک من الامور التّی فیه فساد التّدبیر و فناء الخلق اذا العلّة فی التّحلیل و التحریم التّعبّد لاغیره فکان کما ابطل الله عزّوجّل به قول من قال ذلک انّا وجدنا کلّ ما احلّ الله تبارک و تعالی ففیه صلاح العباد و بقاؤهم و لهم الیهم الحاجة التّی لا یستفون عنها و وجدنا المحرّم من الاشیاء و لا حاجة للعباد الیه و وجدناه مفسداً داعیاً الی الفناء و الهلاک ثم رأیناه تبارک و تعالی قد احلّ بعض ما حرّم فی وقت الحاجة لما فیه من الصّلاح فی ذلک الوقت نظیر ما احلّ من المیتة و الدّم و لحم الخنزیر اذا اضطّر الیه المضطرّ لما فی ذلک الوقت من الصّلاح و العصمة و دفع الموت فکیف دلّ الدّلیل علی انّه لم یحلّ الاّ لما فیه من المصلحة للابدان و حرّم ما حرّم لما فیه من الفساد و کذلک وصف فی کتابه و ادّت عنه رسله و حججه کما قال ابوعبدالله (ع) لو یعلم العباد کیف کان بدؤا لخلق ما اختلف اثنان و قوله (ع) لیس بین الحلال و الحرام الاّ شی یسیر یحوله من شی الی شی فیصیر حلالاً و حراماً. (بحار، ج 6، ص 93، روایت 1.)عن جمیل عن ابی عبدالله (ع) انّه مسأله عن شی من الحلال و الحرام فقال انّه لم یجعل شی الاّ لشی. (بحار، ج 6، ص 110، روایت 3.)
  • 4ـ عن الثّمالی قال: قال علیّ بن الحسین (ع) انّ دین الله لا یصاب بالعقول النّاقصة و الملآراء الباطلة و المقاییس الفاسدة و لا یصاب الاّ بالتّسلیم ... ..
  • 5 ـ بحارالانوار، ج 2، ص 283، باب 34، البدع و الرّأی و المقاییس.
  • 6  ـ بحارالانوار، ج 2، باب 34، البداع و الرأی و المقاییسن.
  • 7ـ انّ رجلاً سأل اباعبدالله (ع) ما بال القرآن لا یزدادعلی النشر و الدّرس الاّ غضاضة فقال: انّ الله تبارک و تعالی لم یجعله لزمان دون زمان و لناس دون ناس فهو فی کل زمان جدید و عند کُلِّ قوم غضّ الی یوم القیامة. (بحار، ج 2، ص 280، روایت 44، باب 32).
  • 8 ـ قال علی بن الحسین (ع) انّ دین الله لا یصاب بالعقول النّاقصة و الآراء الباطلة و المقاییس الفاسدة و لا یصاب الاّ بالتّسلیم. (بحار، ج 2، ص 303، ح 41، باب 34.)امیرمؤمنان علی (ع) فرمود اعلموا عبادالله انّ المؤمن یستحلّ العام ما استحلّ عاماً اوّل و یحرّم العام ما حرّم عاما اول و انّ ما احدث النّاس لا یحلّ لکم شیئاً ممّا حرّم علیکم ولکّن الحلال ما احلّ الله و الحرام ما حرّم الله ... و انّما النّاس رجلان متّبع شرعة و متّبع بدعة لیس معه من الله برهان سنّة و لاضیاء حجّة ... (بحارالانوار، ج 2، ص 312، روایت 76، باب 34.)
  • 9ـ فروع کافی، ج 5، ص 18،کتاب الجهاد، باب 13، حدیث 1.
  • 10ـ علی بن ابراهیم عن محمّد بن عیسی بن عبید عن یونس عن حریز عن زرارة قال سألت اباعبدالله (ع) عن الحلال و الحرام فقال حلال محمد حلال ابداً الی یوم القیامة و حرامه حرام ابداً الی یوم القیامة لا یکون غیره و لا یجئی غیره. (اصول کافی، ج 1، ص 58، حدیث 19). ... مع ان الاخبار المتواترة تدّل علی عدم اختصاص احکام القرآن و السّنة بزمان دون زمان و انّ حلال محمّد (ص) حلال الی یوم القیامة و حرامه حرام الی یوم القیامة (بحار الانوار، ج 89، ص 148، باب 1.)
  • 11ـ تأثیر زمان و مکان به این معنی نیست که روز به روز حکم عوض می شود. و یا تغییر آب و هوا و مانند آن در حکم موثر باشد و یا زمان و مکان در هر حکمی از احکام الهی تأثیر بگذارد، بل منظور، تأثیر زمان و مکان، به معنای تأثیر فی الجملهٔ شرایط زمانی و مکانی در احکام الهی است. در حقیقت نه تعمیمی در ناحیۀ اوضاع وجود دارد و نه تعمیمی در ناحیۀ احکام، بل تأثیر برخی احوال زمانی و مکانی در پاره ای از احکام الهی است، به این شکل یکی از محورهای تعیین کنندۀ بحث، در یافتن اوضاع تأثیر گذار و شناختن محدودۀ احکام تأثیر پذیر است.
  • 12 ـ البّته این سخن بر آن اساس است که حرمت شطرنج بر مبنای وسیله ویژۀ قمار بودن باشد، ولی اگر شطرنج حرمت ذاتی داشت و به عنوان مستقّل حرام بود، دیگر وسیلۀ ویژۀ قمار باشد یا نباشد فرقی نمی کند.
  • 13ـ خوشبختانه این بررسی و کاوش توسط کنگره دنبال شد و در نتیجه انبوهی از روایات دربارۀ موضوع مورد بحث گردآوری شد. امید می رود با تنقیح و تدوین و ارائهٔ این مجموعه روایی ارزشمند، از سوی کنگره قدم بزرگی در جهت تبیین این اندیشۀ والای حضرت امام ـ قدّس سرّه ـ  برداشته شود.
  • 14 ـ در این مقاله، اصل روایات در پاورقی و مفاد مورد نظر آن به فارسی در متن آمده است.
  • 15ـ وسئل علیه السلام عن قول الرّسول (ص) «غیّرواالشّیب و لا تشبّهوا بالیهود» فقال ـ علیهم السّلام ـ  انّما قال ـ صلّی الله علیه و آله ـ  ذلک و الذّین قُلّ فامّا الان و قد اتّسع نطاقه و ضرب بجرانه فامرؤ و ما اختار. و قیل له ـ علیه السّلام ـ لو غیرت شیبک یا امیرالمومنین فقال (ع) الخضاب زینة و نحن قوم فی مصیبةٍ (یرید وفاة رسول الله). (نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، حکمت 17.)
  • 16ـ علی بن ابراهیم، عن هارون بن مسلم، عن مسعدة بن صدقه، قال: دخل سفیان الثّوری علی ابی عبدالله (ع) فرای علیه ثیاب بیض کانّها غرقی البیض فقال له انّ هذا اللباس لیس من لباسک فقال: اسمع منّی وع ما اقول لک فانّه خیر لک عاجلاً و آجلاً ان انت متّ علی السنّة و الحقّ و  تمت علی بدعة اخبرک انّ رسول الله (ص) کان فی زمان مفقر جدب و امّا اذا اقبلت الدّنیا فاحقّ اهلها بها ابرارها لافجّارها و مؤمنوها لا منافقوها و مسلموها لا کفّارها فما انکرت یا ثوری فوالله انّنی لمع ما تری ما اتی علیّ مذ عقلت صباح و لامساء ولله فی مالی حقّ امرنی ان اضعه موضعاً الاّ وضعته ... . (فروع کافی، ج 5، ص 65، کتاب المعیشه باب 1 حدیث 1).
  • ـ احمد بن محمّد، عن محمّد بن یحیی، عن حمّاد بن عثمان قال کنت حاضراً عند ابی عبدالله (ع) اذ قال له رجلٌ اصلحک الله ذکرت انّ علی بن ابی طالب (ع) کان یلبس الخشن یلبس القمیص باربعة دراهم و ما اشبه ذلک و نری علیک اللباس الجّید قال: فقال له انّ علی بن ابی طالب (ع) کان یلبس ذلک فی زمان لا ینکر و لو لبس مثل ذلک الیوم لشهر به فخیر لباس کلّ زمان لباس اهله غیر انّ قائمنا اذا قام لبس لباس علیّ (ع) و سار بسیرته. (فروع کافی، ج 6، ص 444، کتاب الزّیّ و التّجمل، باب اللباس حدیث 15.)الحسین بن محمّد، عن معلّی بن محمّد، عن الوشّاء، عن عبدالله بن سنان قال: سمعت اباعبدالله ـ علیه السّلام ـ یقول: بینا اَنا فی الطوّاف و اذاً برجل یجذب ثوبی و اذاً هو عباد بن کثیر البصری فقال یا جعفر بن محمد تلبس مثل هذه الثّیاب و انت فی هذا الموضع مع المکان الذّی انت فیه من علیّ (ع) فقلت ثوب فرقبی اشتریته بدینار و کان علی (ع) فی زمان یستقیم له ما لبس فیه و لو لبست ثل ذلک اللّباس فی زمان لقال النّاس هذا مرائی مثل عباد. (فروع کافی، ج 6، ص 443، کتاب الزیّ و التّجمل، باب اللّباس، ح 9.)علی بن محمّد سناء، عن احمد بن ابی عبدالله، عن محمّد بن علی رفعه، قال: مرّ سفیان الّثوری فی المسجد الحرام فرای ابا عبدالله (ع) و علیه ثیاب کثیرة القیمة حسان فقال و الله لآتینّه و لا و بخته فدنا منه فقال یا ابن رسول الله ما لبس رسول الله (ص) مثل هذا اللباس و لا علی (ع) و لا احدٌ من آبائک فقال له ابوعبدالله (ع) کان رسول الله (ص) فی زمان قتر مقتّر و کان یأخذ لقتره و اقتداره و انّ الدّنیا بعد ذلک ارخت عزالیها فاحقّ اهلها بها ابرارها ثمّ تلا «قل من حرّم زینة الله الّتی اخرج لعباده و الطّیّبات من الرّزق» و نحن احقّ من اخذ منها ما اعطا الله غیر انّی یا ثوری ما تری علی من ثوب انما البسه للنّاس ثمّ اجتذب ید سفیان فجرّها الیه ثمّ رفع الثّوب الاعلی و اخرج ثوباً تحت ذلک علی جلده غلیظاً فقال هذا البسه لنفسی و ما رأیته للنّاس ثمّ جذب ثوباً علی سفیان اعلاه غلیظ خشن و داخل ذلک ثوب لیّن فقال لبست هذا الاعلی للنّاس و لبست هذا لنفسک تسرّها. (فروع کافی، ج 6، ص 442، کتاب الزّی و التّجمل، باب اللّباس، ح 8).الحسین بن محمّد،عن معلّی بن محمّد، عن الحسن بن علیّ الوشاء، عن احمد بن عائذ، عن ابی خدیجه، عن معلی بن خنیس، عن ابی عبدالله (ع) قال: انّ علیّاً (ع) کان عندکم فاتی بنی دیوان و اشتری ثلاثة اثواب بدینار القمیص الی فوق الکعب و الازار الی نصف السّاق و الرّداء من بین یدیه الی ثدبیه و من خلفه الی الیتیه ثمّ رفع یده الی السّماء فلم یزل یحمدالله علی ما کساه حتّی دخل منزله ثم قال هذا اللّباس الّذی ینبغی للمسلمین ان یلبسوه قال ابوعبدالله (ع) ولکن لا یقدرون ان یلبسوا هذا الیوم و لو فعلناه لقالوا مجنون و لقالوا مرائی والله تعالی یقول و ثیابک فطّهر قال و ثیابک ارفعها و لا تجرّها و اذا قال قائمنا کان هذا اللّباس. (فروع کافی، ج 6، ص 456، کتاب الزّی و التّجمل، باب تشمیر الثّیاب، حدیث 2).
  • 18 ـ علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن اسماعیل بن مرّار، عن یونس، عن ابی بکر الحضرمی قال: سمعت اباعبدالله (ع) یقول: لسیرة علیّ (ع) فی اهل البصرة کانت خیراً لشیعته ممّا طلعت علیه الشمس انّه علم انّ للقوم دولة فلو سباهم لسبیت شیعته قلت فاخبرنی عن القائم (ع) یسیر بسیرته قال لا ان علیّاً (صلوات الله علیه) سار فیهم بالمّن للعلم من دولتهم و انّ القائم (عجّل الله فرجة) یسیر منهم بخلاف تلک السّیرة لانّه لا دولة لهم. (فروع کافی، ج 5، ص33، کتاب الجهاد).
  • 19ـ علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن ابن ابی عمیر، عن حمّاد، عن الحلبی، عن ابی عبدالله (ع) قال: سألته عن ذبیحة المرجئ و الحروری فقال کل و قّرو استّقر حتی یکون ما یکون. (فروع کافی، ج 6، ص 236، کتاب الذّبائح).
  • 20ـ عدّة من اصحابنا، عن احمد بن محمّد، عن علی بن الحکم، عن سیف بن عمیرة، عن ابی بکر الحضرمی، قال: دخلنا علی ابی عبدالله(ع) فقال له حکم السّراج ماتری فیمن یحمل السّروج الی الشّام واداتها فقال لا بأس انتم الیوم بمنزلة اصحاب رسول الله (ص) انّکم فی هدنة فاذا کانت المباینة حرم علیکم ان تحملوا الیهم السّروج و السّلاح. (فروع کافی، ج 5، ص 112، کتاب المعیشه، باب بیع السّلاح منهم حدیث 1.)
  • 21ـ علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن ابن ابی عمیر، عن عمر بن اذینه، عن محمّد بن مسلم وزرارة، عن ابی جعفر (ع) انّهما سألاه عن اکل لحوم الحمر الاهلّیة قال نهی رسول الله (ص) عنها و عن اکلها یوم خیبر و انّما نهی عن اکلها فی ذلک الوقت لانّها کانت حمولة النّاس و انّما الحرام ما حرّم الله عزّوجلّ فی القرآن. (فروع کافی، ج 6، ص 246، کتاب الاطعمه، باب 2، حدیث 10).[العلل] عن محمّد بن الحسن بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصفار، عن احمد بن محمّد بن عیسی، عن الحسین بن سعید، عن حمّاد، عن حریز، عن محمّد بن مسلم، عن ابی جعفر (ع) قال: نهی رسول الله (ص) عن اکل لحوم الحمر و انّما نهی عنها من اجل ظهورها مخافة ان یفنوها و لیست الحمیر بحرام ثم قرأ هذه الایة «قل لا اجد فیما او حی الیّ محّرماً علی طاعم یطعمه» الی اخر الایة. (بحارالانوار، ج 65، ص 176، باب 2، حدیث 11.)
  • 22ـ علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن عثمان بن عیسی، عن الحسین بن المختار، عن بعض اصحابنا، عن ابی عبدالله (ع) قال: ارأیتک لو حدثتک بحدیث العام ثم جئتنی من قابل فحدّثتک بخلافه بایّهما کنت تأخذ قال: قلت کنت اخذ بالاخیر فقال لی رحمک الله. (اصول کافی، ج 1، ص 67، کتاب فضل العلم، باب 22، اختلاف الحدیث.)و عنه، عن ابیه، عن اسماعیل بن مرّار، عن یونس، عن داود بن فرقد، عن المعلّی بن خنیس، قال: قلت لابی عبدالله (ع) اذا جاء حدیث عن اوّلکم و حدیث عن آخرکم بایّهما نأخذ فقال خذوا به حتّی یبلغکم عن الحّی فان بلغکم عن الحّی فخذوا بقوله ثم قال: ابوعبدالله (ع) انّا والله لا ندخلکم الاّ فیما یسعکم و فی حدیث اخر خذوا بالاحدث. (همان)
  • 23 ـ فروع کافی، ج 5، ص 33.
  •  24 ـ ... انّ الله احلّ لنا دمائهم عند قیام قائمنا فالیوم محرّم علینا و علیکم ذلک فلا یغرّنک احدٌ اذا قام قائمنا انتقم الله و لرسوله و لنا اجمعین. (بحار، ج 52، ص 381، باب 27، حدیث 191.)
  • 25 ـ عدّة من اصحابنا، عن سهل بن زیاد، عن محمّد بن الحسن بن شمون، عن عبدالله بن عبدالرّحمن، عن مالک بن عطیه، عن ابان بن تغلب قال لی ابوعبدالله (ع) دمان فی الاسلام حلال من الله لا یقضی فیهما احد حتّی یبعث الله قائمنا اهل البیت فاذا بعث الله عزّوجلّ قائمنا اهل البیت حکم فیها بحکم الله لا یرید علیهما بینّة الزّانی المحصن یرجمه و مانع الزکاة یضرب عنقه. (فروع کافی، ج 3، ص 503، باب حدیث 5.)
  • 26 ـ فروع کافی، ج 6، ص 236.
  • 27ـ عدّة من اصحابنا، عن احمد بن محمّد، عن علی بن الحکم، عن ابن بکیر، عن الحسین الشّیبانی، عن ابی عبدالله (ع) قال قلت له رجلٌ من موالیک یستحلّ مال بنی امیه و دمائهم و انّه وقع لهم عنده فقال ادّوا الامانات الی اهلها و ان کانوا مجوسیاً فانّ ذلک لایکون حتّی یقوم قائمنا اهل‎البیت (ع) فیحلّ و یحرم. (فروع کافی، ج 5، ص 132، باب حدیث 2.)
  • 28 ـ فروع کافی، ج 6، ص 444.
  •  29 ـ محمّد بن الحسن الصّفّار،عن الحسن بن الحسن و محمّد بن علی بن محبوب و حسن بن علی و محسن بن علی بن یوسف جمیعاً، عن محمّد بن سنان، عن حماد بن طلحة صاحب السّامری، عن معاذ بن کثیر بیاع الاکسیه، عن ابی عبدالله (ع) قال: موسع علی شیعتنا ان ینفقوا ممّا فی ایدیهم بالمعروف فاذا قام قائمنا (علیه السلام ) حرم علی کلّ ذی کنز کنزه حتّی یأتوه به یستعین به. (تهذیب، ج 4، ص 143، ح 24.)
  • 30 ـ علیّ بن ابراهیم، عن ابیه، عن ابن ابی عمیر، عن حمّاد بن عثمان، عن الحلبی قال سئل ابوعبدالله (ع) عن المساجد المظلّة ایکره الصّلاة فیها قال: نعم ولکن یضرّکم الیوم و لو قد کان العدل لرأیتم کیف یصنع فی ذلک ... . (فروع کافی، ج 3، ص 368، روایت 4.)الحسن بن علی العلوی، عن سهل بن جمهور، عن عبدالعظیم، عن عبدالله العلوی، عن الحسن بن الحسین العرنی، عن عمرو بن جمیع قال سألت اباجعفر (ع) عن الصّلاة فی المساجد المصوّرة فقال: اکره ذلک ولکن لا یضرّکم الیوم و لو قد قام العدل رأیتم کیف یصنع فی ذلک. (فروع کافی، ج 3، ص 369، روایت 6.)
  • ـ [کا] علّی، عن ابیه، عن ابن ابی عمیر، عن ابن اذینة، عن محمّد بن مسلم قال قلت لابی جعفر (ع) قول الله عزّ ذکره و قاتلوهم حتّی لا یکون فتنة و یکون الدّین کلّه لله قال لم یجئ تأویل هذه الایة بعد انّ رسول الله(ص) رخص لهم لحاجته و حاجة اصحابه فلو قد جاء تأویلها لم یقبل منهم و لکّنهم یقتلون حتّی یرض الله عزّوجلّ و حتّی لا یکون شرک. (بحار، ج 52، ص 378، باب 27، ح 181.)
  • 32 ـ علیّ بن ابراهیم، عن ابیه، عن حمّاد بن عیسی، عن حریز، عن زرارة و محمّد بن مسلم انّهما قالا لابی عبدالله (ع) ارایت قول الله عزّوجّل «انّما الصّدقات للفقراء و المساکین و العاملین علیها و المولفة قلوبهم و فی الرّقاب و الغارمین و فی سبیل الله و ابن السّبیل فریضة من الله» اکل هولاء یعطی و ان کان لا یعرف فقال انّ الامام یعطی هولاء جمیعاً لانّهم یقرون له بالطاعة قال قلت فان کانوا لا یعرفون فقال: یا زرارة لو کان یعطی من یعرف دون من لا یعرف لم یوجد لها موضع و انّما یعطی من لا یعرف لیرغب فی الدّین فیثبت علیه فامّا الیوم فلاتعطها انت و اصحابک الاّ من یعرف من وجدت فمن هولاء المسلمین عارفاً فاعطه دون النّاس ... . (فروع کافی، ج 3، ص 496، کتاب الزکاة، باب 1، حدیث 1.)
  • 33 ـ [الهدایة] اعلموا رحمکم الله انّه لا یجوز ان تدفع الزّکاة الاّ الی اهل الولایة ... و قد فضّل الله بنی هاشم بتحریم الزّکاة علیهم فامّا الیوم فانّها تحلّ لهم لانّهم قدمنعوا من الخمس. (بحار الانوار، ج 96، ص 69، باب 6، حدیث 44.)
  • 34 ـ [خص] بهذا الاسناد عن حمّاد بن الفضیل عن ابی جعفر (ع) قال: لا تقولوا الجبت و الطّاغوت و لا تقولوا الرّجعة فانّ قالوا لکم فانّکم کنتم تقولون ذلک فقولوا امّا الیوم فلانقول فانّ رسول الله (ص) قد کان یتألف النّاس بالمائة الف درهم لیکّفوا عنه فلاتتألّفونهم بالکلام. (بحار، ج 53، ص 39، باب 29، حدیث 3.)
  • 35 ـ [ع] ابن الولید عن الصّفار، عن ابن عیسی، عن ابن ابی نجران، عن محمّد بن حمران، عن محمد بن مسلم عن ابی جعفر (ع) قال انّ النبّی (ص) نهی ان تحبس لحوم الاضاحی فوق ثلاثة ایام من اجل الحاجة فامّا الیوم فلا باس به. (بحار، ج 99، ص 285، باب 50، حدیث 43.)[ع] العطّار، عن ابیه، عن ابن ابی الخطاب، عن ابن یرفع، عن یونس، عن جمیل قال: سألت اباعبدالله (ع) عن حبس لحوم الاضاحی فوق ثلاثة ایام بمنی قال: لا بأس بذلک الیوم انّ رسول الله (ص) انّما نهی عن ذلک اوّلاً لانّ النّاس کانوا یؤمئذٍ مجهودین فامّا الیوم فلا بأس به. (بحار، ج 99، ص 285، باب 50، حدیث 46.)و قال ابو عبدالله(ع) کنّا ننهی النّاس عن اخراج لحوم الاضاحی بعد ثلاثة لقلّة اللّحم و کثرة النّاس فامّا الیوم فقد کثر اللّحم و قلّ النّاس فلابأس باخراجه. (بحار، ج99، ص 286، باب50، حدیث 45.)
  • 36 ـ محمّد بن یحیی، عن احمد بن محمّد، عن ابن فضّال، عن ابن بکر، عن بعض اصحابنا، عن ابی عبدالله (ع) قال: لا ینبغی ان یتزوج الرّجل الحرّ المملوکة الیوم انّما کان ذلک حیث قال الله عزّوجلّ «و من لم یستطع منکم طولاً» و الطّول المهر و مهر الحرّة الیوم مهر الامه اواقل. (فروع کافی، ج 5، ص 360، روایت 7.)
  • 37 ـ محمّد بن یحیی، عن احمد بن محمد بن عیسی، عن ابن محبوب، عن جمیل بن صالح، عن ابی عبیدة، عن ابی عبدالله (ع) قال: سألته عن امرأة تزوّجت رجلاً و لها زوج قال: فقال ... قلت: فان کانت جاهلة بما صنعت قال: فقال الیس هی فی دار الهجرة قلت بلی قال: فما من امرأة الیوم من نساء المسلمین الاّ و هی تعلم انّ المرأة المسلمة لا یحلّ لها ان یتزوّج زوجین قال: ولو انّ المرأة اذا فجرت قالت لم ادراو جهلت انّ الذی فعلت حرام و لم یقم علیها الحد اذاً لتعطّلت الحدود. (فروع کافی، ج 7، ص 192، روایت 1.)
  • 38 ـ الحسین بن سعید، عن النّضربن سوید، عن عاصم، عن عنبسة بن مصعب قال: رأیت اباعبدالله (ع) بمنی یمشی و یرکب فحدّثت نفسی ان اسأله حین ادخل علیه فابتدأنی هو بالحدیث فقال ان علیّ بن الحسین – علیهما السّلام – کان یخرج من منزله ماشیاً اذا رمی الجمار و منزلی الیوم انفس من منزله فارکب حتّی اتی الی منزله فاذا انتهیت الی منزله مشیت حتّی ارمی الجمار. (تهذیب، ج 5، ص 267، ح 26.)
  • 39 ـ و فی الحدیث و العالم بزمانه لا تهجم علیه اللّوابس (بحار، ج 71، ص 307، باب 84.)[ف] و من حکمه (ع) ... و العالم بزمانه لا تهجم علیه اللّوابس ... (بحار، ج 78، ص 269، باب 23، حدیث 109.)[کا] عن ابی علی الاشعری، عن الحسن بن علی الکوفی، عن عثمان بن عیسی، عن سعید بن یسار، عن منصور بن یونس، عن ابی عبدالله (ع) قال: فی حکم آل داود علی العاقل ان یکون عارفاً بزمانه مقبلاً علی شأنه حافظاً للسانه. (بحار، ج 71، ص 307، باب 78، روایت 84.)