کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی «نقش زمان و مکان در اجتهاد»

تأثیر زمان و مکان در فهم قرآن

 

 

تأثیر زمان و مکان در فهم قرآن

محمّد فاکر میبدی

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 63
‏ ‏

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 64
‏ ‏

‏بس۫مِ اللهِ الرَّح۫منِ الرَّحیم۫‏

اشاره:

‏قرآن، این کتاب آسمانی، در برهه ای از زمان (چهارده قرن قبل) و در مکانی‏‎ ‎‏خاص (جزیرة العرب) بر قلب پیامبر مکرم اسلام (ص) نازل شد و آن حضرت آن‏‎ ‎‏پیام الهی را بر ساکنین گوشه ای از شبه جزیره عرضه نمود. مخاطبان قرآن نیز با‏‎ ‎‏شنیدن و یا خواندن آیات آن اخلاق و آداب اجتماعی اسلامی را فرا می گرفتند و‏‎ ‎‏عقاید و احکامشان را از ان می آموختند.‏

‏اکنون باید پرسید که آیا گذشت زمان تأثیری در فهم قرآن دارد؟ و آیا مکانهای‏‎ ‎‏مختلف در فهم آن دخالت دارد؟ این موضوع بحثی است که در این مقاله و در پاسخ‏‎ ‎‏به فراخوانی کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی «ره» نقش زمان و مکان‏‎ ‎‏در اجتهاد، مورد بررسی قرار می گیرد و به محضر خوانندگان گرامی‏‎ ‎‏عرضه می گردد.‏

 

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 65
 

(1)تحول فهم قرآن

 (1 ـ 1) رسالت جهانی قرآن

‏در عرضۀ قرآن کریم به وسیله پیامر اسلام (ص)، عناصری وجود داشت که‏‎ ‎‏شناخت و توضیح آن در تبیین نقش زمان و مکان در فهم قرآن نقش بسزایی دارد.‏‎ ‎‏این عناصر عبارتند از:‏

‏1 ـ زبان و لغت قرآن: که به عربی فصیح و در اوج قلۀ بلاغت است.‏

‏2 ـ مخاطب مستقیم آن: یعنی جامعه ای امّی و فاقد علم و دانش‏‎[1]‎‏.‏

‏3 ـ مکان نزول: شهرهای مکه و مدینه و حوالی آن دو.‏

‏4 ـ زمان نزول: از سال 608 تا 613 میلادی برابر با سال دوازدهم قبل هجرت تا‏‎ ‎‏سال یازدهم بعد از آن‏‎[2]‎‏.‏

‏5 ـ دریافت معنی و فهم آیات. ‏‏آنگونه که گفته شد، مردم عصر نزول آنچه‏‎ ‎‏می خواستند از ایات قرآن دریافت می کردند؛ چرا که قرآن معارف خود را در سطح‏‎ ‎‏فهم آنها عرضه می کرد، و اگر در جایی به ابهامی بر می خوردند، به وسیلۀ پیامبر و‏‎ ‎‏سپس توسط جانشینان آن حضرت در خور فهم آنها تبیین می شد.‏

‏از این پنج عنصر، عنصر اول منحصر بفرد است؛ چرا که خدای متعال تمام‏‎ ‎‏آیات و سور قرآن را به زبان عربی بر پیامبر(ص) نازل کرد و فرمود: ‏‏«‏انّا جعلناه قرآناً‎ ‎عربیاً لعلکم تعقلون‏ ـ سورۀ زخرف: آیه 1» و «‏انّا انزلناه قرآناً عربیاً لعلکم تعقلون‏ ـ‏‎ ‎‏سوره یوسف: 2».‏

‏این نزول  عرضه با رحلت پیامبر (ص) خاتمه یافت و قرآن به عنوان کتابی‏‎ ‎‏بسته ـ دارای حجمی معین و بدون کاهش و یا افزایش ـ تلقی گردید.‏

‏خطاب قرآن گرچه مستقیماً متوجه اعراب آن عصر بود، امّا به دلیل نوعی‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 66
‏ ‏

‏خطاب، یعنی: ‏«یا ایها النّاس قد جاءکم الرسول ـ ‏سورۀ نسا: 170» و‏‎ ‎«یا ایها النّاس اعبدوا‏ ـ سورۀ بقره: 21» و ‏«لیکون للعالمین نذیراً ـ ‏سورۀ فرقان: 1» و‏‎ ‎«هذا بیان للناس ‏آل عمران: 138) و صراحت آیۀ شریفه ‏«و آخرین منهم لما یلحقوا‎ ‎بهم ـ ‏سورۀ جمعه: 3» و دیگر آیات مربوطه، بخوبی روشن می شود که قرآن‏‎ ‎‏رسالت خود را منحصر به تعداد معدودی از انسانها نکرده، بلکه همۀ بشریّت‏‎ ‎‏را ـ در همۀ زمانها و مکانها ـ مورد خطاب قرار داده، و آنها را متوجه رسالت‏‎ ‎‏جهانی خود ساخته است. پیداست که زمان و مکان نزول، جز اینکه ظرف نزول‏‎ ‎‏قرآن هستند نقش دیگری ندارند و می بایست قرآن فراسوی زمان و مکان‏‎ ‎‏قرار گیرد.‏

‏امّا دربارۀ عنصر دریافت معنی و فهم آیات که اینک مورد بحث است باید گفت‏‎ ‎‏به همان دلیل جهانی بودن رسالت قرآن، منحصر به فهم مخاطبان مستقیم نبوده و‏‎ ‎‏زمان و مکان در تحوّل و دگرگونی فهم قرآن اجمالاً تأثیر دارد.‏

(2 ـ 1) معارف قرآن و تحول زمان و مکان

‏ باید توجه داشت که مجموعه معارفی که ـ به قدر فهم انسان ـ می توان از قرآن‏‎ ‎‏استخراج کرد، چهار قسم است:‏

‏1 ـ دسته ای از آنها به روابط انسان با خدا مربوط می شود.‏

‏2 ـ برخی به روابط انسان با انسان دیگر ارتباط دارد.‏

‏3 ـ بعضی به روابط انسان با طبیعت مرتبط می شود.‏

‏4 ـ بخشی نیز به روابط انسان با خودش مربوط است.‏

‏از این میان آنچه ممکن است بر اثر تحوّل زمان یا مکان، دستخوش تحوّل و‏‎ ‎‏دگرگونی شود، همان است که با زمان و زمانیات و مکان و مکانیات سر و کار‏‎ ‎‏دارد؛ مانند انسان و طبیعت و قوانین حاکم بر آنها. امّا در آنچه مربوط به خدا‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 67
‏ ‏

‏می شود، هیچ گونه تغییری حاصل نمی شود، چرا که خداوند عاری و مبری از‏‎ ‎‏زمان و مکان است؛ مانند اصل عبودیت ماسوی الله نسبت به خدا و نیز سنتهای‏‎ ‎‏الهی که فرمود: «فَلَن تجد لسنت الله تبدیلاً و لن تجد لسنت الله تحویلاً ـ سوره فاطر‏‎ ‎‏ آیۀ 43»‏‎[3]‎‏ و اگر در روابط انسان با خدا تغییر و تحوّلی روی می دهد، بدان جهت‏‎ ‎‏است که شرایط موجود در انسان تغییر کرده است.‏

(3 ـ 1) منظور از تحول در فهم معانی قرآن

‏اگر گفته می شود زمان و مکان در تغییر و تحوّل و حتی در دریافت معانی و‏‎ ‎‏فهم قرآن تأثیر دارد، به این معنا نیست که زمان و مکان به خودی خود علت این‏‎ ‎‏تغییر و تحوّلند، بلکه مقصود این است که این دو به خاطر آنچه در درون خود دارند‏‎ ‎‏و حامل آن هستند، مانند پیشرفت علوم، تکامل صنعت و تکنولوژی، بروز‏‎ ‎‏حوادث اجتماعی چون انقلابها و ... چنین اقتضا و یا به تعبیر بهتر چنین تقاضایی‏‎ ‎‏دارند که در هر عصری پاسخ مناسب به خود را می طلبند.‏

(4 ـ 1) تفسیر قرآن و مقتضیات زمان

‏ ‏‏از آنجا که برداشتهای نو از قرآن و معارف دینی و عرضۀ آنها بر اساس خواست‏‎ ‎‏زمان، همان «به روز شدن» تفسیر قرآن است، بجاست که ابتدا معنای تقاضای‏‎ ‎‏زمان و خواست روز، روشن شود تا بتوان برای تفسیر عصری و عرضه مفاهیم‏‎ ‎‏قرآنی مطابق مقتضیات زمان، معیار درستی به دست داد.‏

‏شهید مطهری برای تقاضای زمان، سه تفسیر بیان می کند که در اینجا به چکیده‏‎ ‎‏آن اشاره می شود.‏

‏1 ـ هرچه دریک زمان به وجود آمد، همین به وجود آمدنش تقاضاست، و‏‎ ‎‏باید خود را با این تقاضا، یعنی با پدیده هایی که در زمان پیدا شده، تطبیق داد و‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 68
‏ ‏

‏آنها را پذیرفت.‏

‏2 ـ مقصود از اقتضای زمان و یا تقاضای آن، تقاضای مردم زمان است،‏‎ ‎‏یعنی مردم پسند و مطابق ذوق وسلیقۀ مردم بودن، باید دید که پسند اکثریت مردم‏‎ ‎‏چیست؟ ذوق عمومی چیست؟ از پسند عمومی پیروی کند و با مقتضای زمان‏‎ ‎‏هماهنگ کند.‏

‏3 ـ تقاضای زمان به این معناست که: احتیاجات واقعی در طول زمان تغییر‏‎ ‎‏می کند، یعنی احتیاج بشر در هر زمان یک نوع تقاضایی دارد.‏

‏وی سپس با ردّ تفسیر اول و دوّم، تفسیر سوم را می پذیرد و به شرح و بسط آن‏‎ ‎‏می پردازد‏‎[4]‎‏. بدیهی است در موضوع مورد بحث نیز اگر گفته می شود: باید‏‎ ‎‏به مقتضای زمان عمل کرد و یا سخن گفت و یا قرآن را تفسیر کرد و آن را‏‎ ‎‏عصری کرد، تنها معنای سوم مراد است؛ چرا که محور فعالیت بشر احتیاج‏‎ ‎‏اوست. بدین معنا که انسان در این دنیا یک سلسله احتیاجات واقعی دارد؛ از قبیل‏‎ ‎‏خوراک و پوشاک و مسکن و علم و فکر و عقیده و ... که توأم با آن آفریده شده و‏‎ ‎‏بناچار به دنبال آن حرکت می کند. در این میان یک سلسله احتیاجات نیز ثابت و‏‎ ‎‏لایتغیرند؛ مثل پاسخ به ندای فطرت توحیدی و عبودیت و پرستش، تأمین نیازهای‏‎ ‎‏فکری و عقیدتی و ارزشهای اخلاقی و ... . مجموعه ای از نیازهای دیگر نیز‏‎ ‎‏وجود دارد که در حال تغییر و تحوّلند و در هر دو صورت برای تأمین آن به ابزار و‏‎ ‎‏وسائلی نیاز است که ما آن را نیازهای ثانوی می نامیم. این ابزار و وسائل در هر‏‎ ‎‏عصری ممکن است تفاوت کند و با پیشرفت  تکامل خود، راه وصول را نزدیکتر‏‎ ‎‏و ساده تر و گاهی نیز دقیقتر و پیچیده تر کند. در هر حال لازم است که به تقاضای‏‎ ‎‏آن پاسخ مثبت داد. از آنجا که امروز نیازهای فکری بشر بیشتر شده و مطالب و‏‎ ‎‏استدلالات گذشته را کافی نمی داند و یا عرضه آنها را به شکل قدیمی و کهنه،‏‎ ‎‏مطلوب و مؤثر نمی داند، لازم ست در نحوۀ عمل و عرضه افکار و آرا تجدید نظر‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 69
‏ ‏

‏کرد، هرچند در تفسیر قرآن باشد.‏

‏پس از بیان آنچه گذشت، مدّعا را که «زمان و مکان اجمالاً در فهم آیات قرآن و‏‎ ‎‏دریافت معانی آن تأثیر دارد» مورد بررسی قرار می گیرد.‏

(2)ادّلۀ تأثیر زمان در فهم قرآن

‏با نگاهی گذرا به منابع اسلامی بخوبی می توان دریافت که آیات و روایاتی‏‎ ‎‏وجود دارد که در این زمنیه می شود به آن تمسک کرد؛ از جمله:‏

(1 ـ 2) آیاتِ تدبر و تفکر و تعقل

‏یکی از اصول مسلم قرآن، سفارش به تدبر، تفکر و تعقل در آیات آن است،‏‎ ‎‏که گاهی به صورت مستقیم به آن فرا می خواند و می فرماید: «‏کِتاب اَنزَلناهُ الیکَ‎ ‎مُبارَک لِیَدبَّروا آیاته وَ لِیتذَکَر اُولو الالبابِ‏ ـ سورۀ ص آیۀ 29» ‏و اَنزلنا الیک الذِکر‎ ‎لِتبین للنّاس ما انزل الیهم و لعلهم یتفکرون‏ ـ سوره نمل آیۀ 44» و فرمود: «‏قد بیّنا‎ ‎لکم الآیاتِ لعلّکم تعقلون‏ ـ سوره حدید ـ آیۀ 17»‏‎[5]‎‏ و گاه به طور غیرمستقیم به تدبر و‏‎ ‎‏تعقل دعوت کرده و می فرماید: «‏افلا یتدبّرون القرآن ام علی قلوب اقفالها‎ ‎‏ـ سورۀ محمد (ص) آیۀ 23».‏

‏نحوۀ استدلال: اگر بناست که خدای سبحان دربارۀ تفکر، تدبر و تعقل در‏‎ ‎‏آیاتش به بندگان اجازه، بلکه دستور بدهد و آنها را بدان ترغیب نماید. طبیعی‏‎ ‎‏است که محتوا و مفاد آن نیز با فرض اینکه از منشأیی صحیح سرچشمه گرفته و‏‎ ‎‏بر اصولی درست استوار باشد، حجت خواهد بود. چرا که امر به تدبر وتفکر و‏‎ ‎‏تعقل را متوجه خودشان کرده و از آنها خواسته تا خود به تدبر و تعقل بپردازند، نه‏‎ ‎‏اینکه پیرو و مقلد فکر و عقل گذشتگان باشند. از سوی دیگر واضح است که‏‎ ‎‏طرز تفکر و تعقل و آثار مثبت آن نمی تواند در طول قرون و اعصار یکسان باشد،‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 70
‏ ‏

‏زیرا در هر زمان قراین جدیدی کشف می شود که در گذشته متوجه آن نبوده اند.‏‎ ‎‏نکته قابل توجه اینکه برداشت مختلف و در عین حال صحیح از قرآن منحصر‏‎ ‎‏به عامل زمان نیست،؛ بلکه رشته های مختلف علوم نیز عامل دیگری برای اختلاف‏‎ ‎‏برداشتهای صحیح است؛ چرا که فقیه، متکلم، فیلسوف وعارف ... هرکدام‏‎ ‎‏با دید خاصی به آیات قرآن می نگرند و آن را با طرز تفکر خود معنی و تفسیر‏‎ ‎‏می کنند.‏

‏ممکن است کسی بگوید: اگر قرآن انسان را به تفکر و تعقل سفارش‏‎ ‎‏کرده، خط و مشی و نتیجه آن را نیز اعلام فرموده است که همان پذیرش توحید،‏‎ ‎‏ربوبیت و خالقیت خدا، رسالت و قیامت است نه چیزی دیگر همانگونه که اگر‏‎ ‎‏تشویق به پذیرش قول احسن نموده، احسن بودن را نیز بیان کرده است؛ نه اینکه‏‎ ‎‏بگوید در مقایسۀ بین اقوال، بهترینها را (از نظر خودت) انتخاب کن، گرچه سخن‏‎ ‎‏باطلی باشد!‏

‏در جواب باید گفت: این مطلب صحیحی است. امّا سخن ما در این است که‏‎ ‎‏در پیمودن مسیر برای رسیدن به همان هدفی که قرآن معین کرده (حقیقت توحید،‏‎ ‎‏حقانیت نبوت و حق بودن قیامت و ...) تفاوتهایی وجود دارد. مسیرهای متعدد،‏‎ ‎‏مختلفی پیش روی ماست که گاهی به تعدد علوم مربوط می شود و گاهی به دستیابی‏‎ ‎‏به ابزار جدید و نو.‏

(2 ـ 2) تعمق و موشکافی مردم در آخر الزمان

‏در روایتی که کلینی از امام سجاد(ع) نقل می کند، می خوانیم که فرمود:‏‎ ‎‏«‏ان الله عزوجل علم انه یکون فی آخر الزمان اقوام متعمقون، فانزل الله تعالی‎ ‎قل هو الله احد و الآیات من سورة الحدید الی قوله تعالی: و هو علیم‎ ‎بذات الصدور‏»‏‎[6]‎‏ خداوند عزوجل می دانست که در آخر الزمان مردمی محقق و‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 71
‏ ‏

‏موشکاف می آیند، از این رو سورۀ قل هو الله احد و آیات سورۀ حدید را که آخرش‏‎ ‎‏و هو علیم بذات الصدور است، نازل فرمود‏‎[7]‎‏.‏

‏این روایت به صراحت می گوید: در آخر الزمان گروهی در صحنۀ علم و دانش‏‎ ‎‏ظهور می کنند که تعمق و موشکافی در مطالب حتی مسائل توحید و خداشناسی‏‎ ‎‏دارند، از این رو خداوند سورۀ توحید و آیات توحیدی سورۀ حدید را که متضمن‏‎ ‎‏مسألۀ تسبیح موجودات، علم و قدرت و مالکیت مطلقۀ خداوند، اول و آخر بودن‏‎ ‎‏خدا، ظاهر و باطن بودن او، خلقت آسمان و زمین، شب و روز، استواء‏‎ ‎‏علی العرش و بازگشت همه امور به سوی او و دیگر معارف بلند مربوط به مبدأ و‏‎ ‎‏معاد است، نازل کرد. یعنی این آیات را برای آن زمان نازل فرموده، و آنها هستند‏‎ ‎‏که معنای دقیق اَحَدی الذات بودن خدا، اَحَدی الصفات بودن و اَحَدی الفِعال بودن‏‎ ‎‏او را درک می کنند.‏

‏اگر گفته شود که مقصود از مردم آخر الزمان حضرت حجة(ع) و اصحاب آن‏‎ ‎‏حضرتند؛ باید گفت: تعمقی که امام زمان(ع) دارد، سایر ائمۀ قرون اولیه اسلام‏‎ ‎‏نیز دارا بودند، چرا که ائمه همه نور واحدند و نسبت به احکام خدا و تفسیر کلام او‏‎ ‎‏مساویند؛ چنانکه امام صادق (ع) فرمود: «‏و علمهم بالحلال و الحرم و تفسیر القرآن‎ ‎واحد‏»‏‎[8]‎‏. به دیگر سخن این کاوشگران از اول تا آخر همیشه بوده اند، و آنانکه بعداً‏‎ ‎‏می آیند قطعاً از صنف غیر معصومان خواهند بود.‏

(3 ـ 2) طراوت همیشگی قرآن

‏در روایتی می خوانیم که شخصی از امام صادق(ع) پرسید که: «‏ما بال‎ ‎القرآن لایزاد علی النشر و الدرس الاغضاته؟ فقال: لان الله تبارک و تعالی لم یجعله‎ ‎لزمان دون زمان و لالناس دو ناس، فهو فی کل زمان جدید و عند کل قوم‎ ‎غض الی یوم القیامة‏»‏‎[9]‎‏؛ چگونه است که قرآن هرچه بیشتر درس و نشر‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 72
‏ ‏

‏داده می شود، بر تازگی و طراوتش افزوده می شود؟ فرمود: بدان جهت که‏‎ ‎‏خداوند ـ تبارک و تعالی ـ آن را برای زمان مخصوص ومردمی خاص قرار‏‎ ‎‏نداده است، بلکه در هر زمانی نو و جدید است و برای همه، تا روز قیامت طراوت‏‎ ‎‏ویژه دارد.‏

‏نو بودن قرآن در تمام زمانها یعنی چه؟ آیا عبارت و الفاظ آن جدید است؟‏‎ ‎‏واضح است که بی هیچ تغییر و تبدیلی بوده و خواهد بود و حتی آیین نگارش جدید‏‎ ‎‏را نیز نباید در آن به کار گرفت. آیا قرائت آن مراد است؟ که همیشه یکسان است و‏‎ ‎‏اگر تغییری در ادای الفاظ و حروف به کارمی رود، به معنای نو بودن قرآن‏‎ ‎‏نخواهد بود. پس آنچه در هر زمان می تواند نو باشد، این است که در هر زمان به‏‎ ‎‏تقاضاهای مشروع آن عصر پاسخ مثبت می دهد و بینش و نگرشی نو در حقوق،‏‎ ‎‏اخلاف و معارف، به بشریت عرضه می کند که گذشتگان قادر به دریافت آن‏‎ ‎‏نبوده اند.‏

(4 ـ 2) قرآن هنوز تفسیر نشده

‏در روایت دیگری که مجلسی از امام باقر(ع) نقل می کند، می خوانیم که‏‎ ‎‏فرمود: «‏تفسیر القرآن علی سبعة احرف، منه ما کان ومنه ما لم یکن بعد، ذلک‎ ‎تعرفه الائمة.‏»‏‎[10]‎‏؛ تفسیر قرآن بر هفت حرف [مرحله] است، که بعضی از آنها‏‎ ‎‏انجام شده، و بعضی دیگر هنوز انجام نشده و آن نزد ائمه است.‏

‏اینکه بخشی از تفسیر قرآن هنوز ـ عصر امام باقر(ع) ـ انجام نشده، برای این‏‎ ‎‏است که ظرف پذیرش آن وجود نداشته والا اگر زمانی برسد که ظرفیت‏‎ ‎‏علم و معرفت مخاطبان قرآن به حدی برسد که گنجایش آن معارف بلند را‏‎ ‎‏داشته باشد، قطعاً از سوی امام ارائه خواهد شد؛ چرا که آنچه نزد ائمه به ودیعت‏‎ ‎‏گذارده شده، چنین نیست که برای همیشه ناگفته بماند، بلکه آن بزرگواران منتظر‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 73
‏ ‏

‏زمان مناسب بودند تا اسرار کتاب خدا را بیان کنند.‏

(5 ـ 2) اگر کسی به شما خبر دهد تعجب خواهید کرد

‏امام صادق (ع) طبق روایت دیگری می فرماید: «‏ان الله انزل علیکم کتابه‎ ‎الصادق البار، فیه خبرکم و خبر ما قبلکم و خبر ما بعدکم و خبر السماء و الارض،‎ ‎فلو اتاکم من یخبرکم عن ذلک لعجبتم.‏»‏‎[11]‎‏؛ خداوند کتاب صادق و نیکویش را که‏‎ ‎‏در بردارندۀ اخبار شما و اخبار گذشته و آینده و اخبار آسمان و زمین است، بر شما‏‎ ‎‏نازل کرد که اگر کسی به سوی شما آید و آن خبرها را برای شما بازگو کند، تعجب‏‎ ‎‏خواهید کرد.‏

‏این اخبار گذشته و آینده که در قرآن تعبیر شده و باعث شگفتی انسان می شود،‏‎ ‎‏چه هنگام و کجا و توسط چه کسی اعلام می شود؟ به طور حتم یکی از مصداقهای‏‎ ‎‏آن، برداشتهای تازه و در عین حال صحیحی است که از آیات قرآن توسط‏‎ ‎‏کاوشگران آخر الزمان انجام می شود.‏

‏ممکن است گفته شود مقصود از خبرهای آینده، حوادث عالم قیامت است نه‏‎ ‎‏چیز دیگر!‏

‏در جواب باید گفت: به قرینه مقابله با خبرهای گذشته که دربارۀ امتهای پیشین‏‎ ‎‏است، به خوبی معلوم می شود که اخبار، مربوط به همین عالم دنیا است، زیرا‏‎ ‎‏به قرینۀ مقابلۀ آسمان با زمین روشن می شود که مراد از اخبار آسمان نیز شگفتیهای‏‎ ‎‏عالم علوی و بالاست نه عالم فرشتگان.‏

‏باید توجه داشت که این اخبار ـ خواه دربارۀ قیامت و فرشتگان باشد و یا دربارۀ‏‎ ‎‏آیندۀ زمان و آسمان ـ اگر از منبع مطلعی بازگو شود، باعث شگفتی انسان‏‎ ‎‏خواهد شد. در کلام امام نیز وجود چنین مخبری نفی نشده است و از این رو ممکن‏‎ ‎‏است به مرور زمان، گوشه ای از اسرار و اخبار آینده و عالم بالا کشف و در اختیار‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 74
‏ ‏

‏ بشریت قرار گیرد، که در گذشته از آن اطلاع نداشته اند.‏

(6 ـ 2) شباهت کتاب تشریع با کتاب تکوین

‏بی شک کتاب تشریع شباهتی تمام با کتاب تکوین دارد، چرا که هردو‏‎ ‎‏مجموعه ای از آیات الهی و مظهر و تجلی اویند و هر دو مجمع حقایق و مخزن اسرار‏‎ ‎‏خلقتند. پس آنگونه که هر روزه از عجایب آسمان و زمین و ستارگان و کوه و دریا و‏‎ ‎‏دیگر آیات کتاب تکوین پرده برداری می شود و شگفتیهای آن آشکارتر می شود،‏‎ ‎‏کتاب تشریع نیز چنین است و طبعاً هرچه زمان به پیش می رود، حقایقش آشکارتر‏‎ ‎‏و معارف بلندش روشنتر و تجلی اش بیشتر می شود. از این روست که در روایات‏‎ ‎‏نیز تعابیری چون: بحره، نجومه، عجائبه و غرائبه و ... در بارۀ قرآن وارد‏‎ ‎‏شده است.‏

‏در روایتی از رسول خدا می خوانیم که فرمود: « ‏... له ظهر وبطن، فظاهره‎ ‎حکمة و بطنه علم، ظاهره انیق و باطنه عمیق، له نجوم و علی نجومه نجوم، لاتحصی‎ ‎عجائبه و لاتبلی غرائبه، فیه مصابیح الهدی و منازل الحکمة ... ‏»‏‎[12]‎‏ یعنی قرآن ظهر‏‎ ‎‏و بطنی دارد، ظاهرش حکمت و باطنش علم است؛ ظاهرش نیکو و باطنش عمیق‏‎ ‎‏است. برای قرآن ستارگانی است و بر آن ستارگان ستارگانی دیگر، عجائبش‏‎ ‎‏نامحدود، و غرائبش کهنه ناشدنی است؛ در قرآن چراغهای هدایت و علائم‏‎ ‎‏حکمت است‏‎[13]‎‏.‏

(7 ـ 2) قرآن به مثابۀ خورشید و ماه

‏تعبیر دیگری که در روایات دربارۀ قرآن وجود دارد این است که: «‏یجری کما‎ ‎یجری الشمس و القمر‏». در روایتی از امام باقر(ع) می خواینم که فرمود: ‏‏« ‏... ظهره‎ ‎تنزیله، و بطنه تأویله منه ما قد مضی، و منه ما لم یکن، یجری کما یجری الشمس‎ ‎ 

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 75
 

والقمر‏»‏‎[14]‎‏؛ تنزیل قرآن ظهر آن است و تاویلش بطن آن است، بخشی از تاویل آن‏‎ ‎‏گذشته و بخشی از آن هنوز انجام نشده است. قرآن در حرکت است چنانکه‏‎ ‎‏خورشید و ماه در حرکتند.‏

‏دانشمندان علوم قرآن می گویند: یکی از معانی تأویل ـ به استناد این روایت‏‎ ‎‏ـ انتزاع مفهوم عامی است که بر مصداقهای متعدد و متشابه در طول اعصار تطبیق‏‎ ‎‏می شود. بدین معنی که اگر آیه ای در مورد حادثه ای خاص نازل شده، در هر زمان‏‎ ‎‏که حادثه مشابه آن تکرار شود، آن آیۀ نیز بر آن منطبق می شود.‏

‏این عمل را الغا و نادیده گرفتن ویژگی شأن نزول گفته می شود، و رمز‏‎ ‎‏استمرار آیات قرآن محسوب می شود، چه اینکه امام باقر(ع) می فرماید: «‏لو‎ ‎انَّ الآیة نزلت فی قوم ثم مات اولئک القوم ماتت الآیة و لما بقی من القرآن‎ ‎شئ  ولکن القرآن یجری اوله علی آخره مادامت السموات و الارض، و لکل‎ ‎قوم آیه یتلونها.‏»‏‎[15]‎‏؛ اگر آیه ای که نازل می شد، مخصوص مردمی بود که‏‎ ‎‏درباره آنها نازل شده، بعد از مردن آنها، آیه نیز می مرد و از قرآن چیزی باقی‏‎ ‎‏نمی ماند. در حالی که قرآن جریانی مستمر و برای همه مردمانی است که آن را‏‎ ‎‏می خوانند.‏

‏در تاریخ اسلام، پیامبر (ص) بر اساس نزول قرآن با کفار جنگید. علی (ع) نیز‏‎ ‎‏براساس تأویل با ناکثین و قاسطین و مارقین جنگ کرد و امروز نیز مسلمین بر همین‏‎ ‎‏اساس با دشمنان اسلام جنگ می کنند.‏

‏اگر قرآن کتابی است که در طول قرون و اعصار جریان مستمری دارد، و در‏‎ ‎‏هر زمان بسان خورشید و ماه طلوع مجددی دارد، قطعاً برداشتها و استفادۀ از آن نیز‏‎ ‎‏مستمر است و بدیهی است که استفاده از قرآن نیز در هر زمان به موازات پیشرفت و‏‎ ‎‏ترقی علوم متفاوت خواهد بود.‏

 

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 76
 

قانون کلی: 

‏نتیجه ای که از مجموع این ادلّه به دست می آید، این است که زمان و مکان‏‎ ‎‏اجمالاً در فهم قرآن تأثیر دارند و می توان آن را به عنوان یک قانون کلی بدین‏‎ ‎‏صورت بیان کرد:‏

‏ملاک کلی در برداشت نو از قرآن کریم در هر زمان و مکان، کشف قرینه ای‏‎ ‎‏جدید است که مسیر فهم و دریافت معنی را عوض می کند. این قرینه گاه به وسیله‏‎ ‎‏دانش بشری کشف می شود و گاه با برخورد و تضارب آراء، گاهی نیز این قرینه با‏‎ ‎‏دقت و تعمق بیشتردر آیه و یا روایت مربوطه به آن مکشوف می گردد، که خود‏‎ ‎‏قرینه ای منفصل است.‏

‏سؤال اساسی که ممکن است در اینجا مطرح شود این است که اگر دریافت‏‎ ‎‏معنی و فهم قرآن با تأثّر از زمان متحول می شود، آیا تفسیر ائمه معصومین (ع)‏‎ ‎‏که امروزه به نام تفسیر روایی و تفسیر مأثور شهرت دارد نیز دستخوش تحول می شود؟‏‎ ‎‏مگر آنچه آنها در تفسیر قرآن فرموده اند بیان حقایق نبوده است؟ پس چه فرقی است‏‎ ‎‏میان آنچه امام معصوم می فرماید، با آنچه یک نفر مفسّرِ غیر معصوم بیان‏‎ ‎‏داشته است؟‏

‏در پاسخ باید گفت: اولاً، فرق است میان آنچه امام می داند و آنچه برای‏‎ ‎‏اصحاب بیان می کند. قرآن و کلام معصوم که عدل یکدیگرند، هر دو در این که‏‎ ‎‏جریان مستمری هستند و می بایست به مروز زمان تفسیر شوند، مشترکند؛ زیرا‏‎ ‎‏امامان معصوم نیز مانند قرآن، اسراری از کاینات در لابلای کلمات گهربار خود‏‎ ‎‏به اشاره یا کنایه و گاه به صراحت بیان کرده اند که می بایست زمان آنها را‏‎ ‎‏تفسیر کند؛ نمونه آن سخن امام رضا(ع) است که در تفسیر «‏بغیر عمدٍ ترونها‏»‏‎ ‎‏روایت شده است که فرمود: «‏فثم عمد و لکن لاترونها‏» آری ستونهایی وجود دارد‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 77
‏ ‏

‏اما شما آن را نمی بینید‏‎[16]‎‏. بدیهی است مخاطب این سخن به اجمال پی می برد‏‎ ‎‏که ستون بین آسمان و زمین نامریی است، اما به کیفیت آن پی نمی برد و اگر‏‎ ‎‏فرض کنیم که مقصود همان نیروی تعادل جاذبه و دافعه است، این نیاز به دانش‏‎ ‎‏وسیع عصری دارد. پس سخن امام نیز باید به مرور زمان تفسیر شود و این است‏‎ ‎‏تفاوت میان تفسیر معصوم با تفسیر غیر معصوم، به عبارت دیگر تفسیر غیر معصوم‏‎ ‎‏به مرور زمان ممکن است از ارزش بیفتد، ولی تفسیر معصوم به مرور زمان روشن‏‎ ‎‏می شود.‏

‏ثانیاً، وضع علم و درک مردم عصر ائمه به حدی نبوده که همه چیز از امام سؤال‏‎ ‎‏شود و امام پاسخ گوید.‏

‏ثالثاً، تفسیر مأثور از امام، منحصر به مسائل تغییرپذیر نمی شود، بلکه‏‎ ‎‏بسیاری از روایات تفسیری از نوع تفسیر بطون و یا تعیین مصداق بارز است که‏‎ ‎‏تغییر ناپذیرند.‏

(3) آیات العلوم در قرآن

‏از مصادیق بارز تأثیر زمان در فهم قرآن تفسیر آیاتی است که ناظر به قوانین‏‎ ‎‏علمی است که ما آن را آیات العلوم می نامیم‏‎[17]‎‏ تفسیر این دسته از آیات به مرور زمان‏‎ ‎‏دستخوش تغییر و تحول گردیده و این نیست مگر به خاطر پیشرفت علم و دانشِ‏‎ ‎‏بشری و بقول برخی از نویسندگان «شکی نیست که در آن وقت انسانها نمی توانستند‏‎ ‎‏این وحی را همانطور که ما امروز می فهمیم، تعبیر کنند، زیرا داده های معرفت در‏‎ ‎‏این باره به ما کمک می کند»‏‎[18]‎‏.‏

‏نکته ای که قبل از هر چیز باید بدان توجه داشت اینکه قرآن به عنوان یک کتاب‏‎ ‎‏درسی همچون فیزیک، شیمی، زیست شناسی، و ریاضی و غیره نیست و یا‏‎ ‎‏کشکولی که مجموعه ای از مطالب متفرقه و از هر دری سخنی در آن جمع‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 78
‏ ‏

‏شده باشد نیست. بلکه محتوای قرآن و رسالت منحصر به فرد آن هدایت بشر‏‎ ‎‏به سوی سعادت ابدی است.‏

‏در این راستا، گاه به تشریع قوانین و احکام پرداخته و گاه برای آگاهی، انسان‏‎ ‎‏را به آیات آفاقی و آیات انفسی توجه داده است. در مواردی نیز به سرگذشت‏‎ ‎‏امتهای پیشین اشاره می کند و به هنگام مناسب به ضرب المثلها و تمثیلات تمسک‏‎ ‎‏کرده است.‏

‏در این رهگذر و مخصوصاً در بیان نشانه های آفاقی و پیدایش آسمان و زمین،‏‎ ‎‏خورشید و ماه، خلقت انسان و حیوانات و رویش نباتات و غیره معارفی‏‎ ‎‏عرضه کرده که با توجه به کشفیات علوم بشری در این عصر، می توان نظر داد‏‎ ‎‏که قرآن به این عجایب و شگفتیها به اجمال اشاره داشته، ولی مخاطبین عصر‏‎ ‎‏نزول قادر به دریافت آن نبوده اند و این خود از معجزات علمی قرآن محسوب‏‎ ‎‏می شود.‏

‏غفلت ازاین نکته نیز روا نیست که در تفسیر علمی آیات با توجه به متغیر بودن‏‎ ‎‏فرضیه های علوم، نمی توان به جزم سخن گفت و فرضیه های آن را با آیات‏‎ ‎‏تطبیق داد؛ مگر آنچه از مدار تحوّل خارج شده  و به صورت قانون صد در صد علمی‏‎ ‎‏و قطعی و غیرقابل تغییر در آمده باشد.‏

‏اینک به برخی از آیات علمی قرآن اشاره می کنیم:‏

(1 ـ 3) ستونهای نامریی

‏«‏اَلله الَّذی رَفَع السمواتِ بغَِیرِ عمد تَروَنها ... ‏» (سورۀ رعد: 2).‏

‏مفسران گذشته مانند ابن عباس و قتاده و مجاهد چنین نظر داشتند که خداوند‏‎ ‎‏آسمانها را بدون ستون برپا داشت. بروشنی پیداست که آسمان ستون ندارد و یا‏‎ ‎‏اینکه با ستون نامریی آنها را برافراشت. مفسران بعدی نیز مانند امین الاسلام‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 79
‏ ‏

‏طبرسی نیز بدون هیچ نقدی همین اقوال را نقل کرده اند‏‎[19]‎‏.‏

‏برخی مفسران عصر حاضر، نظریۀ ستون نامریی را پذیرفته اند، امّا با این بیان‏‎ ‎‏که: «علم و دانش به اینجا رسید که افلاک پوست پیازی [بر اساس هیئت‏‎ ‎‏بطلمیوس آسمانها به صورت کراتی تو در تو همانند طبقات پوست پیاز روی هم‏‎ ‎‏قرار دارند] به کلی موهوم است و آنچه واقعیت دارد این است که کرات آسمان‏‎ ‎‏هرکدام در مدار و جایگاه خود معلق و ثابتند، بی آنکه تکیه گاهی داشته باشند و تنها‏‎ ‎‏چیزی که آنها را در جای خود ثابت می دارد، تعادل قوۀ جاذبه و دافعه است که یکی‏‎ ‎‏ارتباط با جرم این کرات دارد و دیگری مربوط به حرکت آنهاست. این تعادل جاذبه‏‎ ‎‏و دافعه به صورت یک ستون نامریی کرات آسمان را در جای خود‏‎ ‎‏نگهداشته است»‏‎[20]‎‏.‏

(2 ـ 3) آفرینش انسان

‏«‏انَّا خَلَقنا الاِنسان مِن نُطفة امشاج ... ‏» (سورۀ انسان: 2)‏

‏برخی از مفسران پیشین مانند ابن عباس و عکرمه و ... عقیده داشتند که‏‎ ‎‏مقصود از نطفۀ امشاج، مخلوطی از نطفۀ زن و مرد است که هر کدام از آن دو بر‏‎ ‎‏دیگری غلبه کند، فرزند نیز همان خواهد شد. برخی دیگر از مفسران همان عصر‏‎ ‎‏معتقد بودند که مقصود از امشاج، مراحل تطوّر نطفه از مرحله مَیَعان تا‏‎ ‎‏استخوان شدن است. مفسران قرن ششم  نیز از جمله صاحب مجمع البیان به ذکر‏‎ ‎‏همین عقاید بسنده کرده اند‏‎[21]‎‏.‏

‏برخی از مفسران عصر جدید همچون علامۀ طباطبائی و استاد آیةالله‏‎ ‎‏ مکارم شیرازی می نویسند:‏

‏«آفرینش انسان از نطفۀ مخلوط، ممکن است اشاره به اختلاط نطفه مرد و زن و‏‎ ‎‏ترکیب اسپرم و اوول بوده باشد. همان طور که در روایات اهل بیت(ع) اجمالاً به آن‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 80
‏ ‏

‏اشاره شده است، یا اشاره به استعدادهای مختلفی که در درون نطفه از نظر عامل‏‎ ‎‏وراثت از طریق ژنها و مانند آن وجود دارد و یا اشاره به اختلاط مواد مختلف ترکیبی‏‎ ‎‏نطفه است، چرا که از دهها ماده مختلف تشکیل یافته»‏‎[22]‎‏.‏

‏دکتر موریس بوکای پزشک جراح فرانسوی که برای جستجوی حقایق، زبان‏‎ ‎‏عربی را آموخت و قرآن را مطالعه کرد و ازاین رو به شگفت آمد که در قرآن سخنانی‏‎ ‎‏درباره پدیده های طبیعی، دارد که تنها معارف علمی جدید اجازه درک آنها را‏‎ ‎‏می دهد. وی می نویسد: مایع مَنَوی از ترشحات مختلفی که از غدد زیر ناشی‏‎ ‎‏می شود تشکیل شده؛ الف؛ بیضه ها. ب؛ کیسه های تخمی. پ؛ پروستات.‏‎ ‎‏ت؛ غدد ملحق به مجاری ادراری (غدد کوپر، غدد مری و غدد لیتره). بنابراین از‏‎ ‎‏نظر علم، امشاج وصفی است برای نطفه که از مرد خارج می شود‏‎[23]‎‏. البته صحت‏‎ ‎‏این نظر متوقف بر این است که بپذیریم مقصود از نطفه در آیۀ شریفه فقط ماده مَنَوی‏‎ ‎‏مرد باشد، نه مجموع اسپرم و اوولِ لقاح شده؛ در حالی که در قرآن کریم کلمه نطفه‏‎ ‎‏به مرحله بعد از منی نیز اطلاق شده، چنانکه می فرماید: «‏اَلَم یَکُ نُطفَةً مِن منَیٍ‎ ‎یُمنی ـ ‏سوره قیامت: 32».‏

(3 ـ 3) تعیین جنس جنین

‏«‏الم یک نُطفَة مِن مَنیٍ یمنی ثم کان علقَة فَخلق فَسوی فجعل مِنه الزوجین‎ ‎الذکر و الانثی‏»(سورۀ قیامت: 39 ـ 37).‏

‏مفسران قدیم در جمله «‏فجعل منه الزوجین الذکر والانثی‏» می گفتند مقصود‏‎ ‎‏این است که خداوند انسان را مذکر و مونث قرار داد، و یا اشاره به این است که‏‎ ‎‏منشاء پیدایش این دو جنس منی است‏‎[24]‎‏. برخی از مفسران عصر حاضر نیز‏‎ ‎‏می گویند: خداوند از همین نطفه دو جفت زن و مرد را آفرید‏‎[25]‎‏.‏

‏این احتمال نیز وجود دارد که آیۀ شریفه، به منشاء جنسیت جنین یعنی ماده‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 81
‏ ‏

‏منوی مرد اشاره داشته باشد.‏

‏همیشه این بحث مطرح بوده که تعیین جنس فرزند از کدام یک از زن و مرد‏‎ ‎‏است. به همین خاطر بسیاری از مردان بوده و هستند که از زنان خود صرفاً به دلیل‏‎ ‎‏اینکه فقط دختر می زایند، ناراحتند، در حالی که دانش جدید می گوید: این نطفه‏‎ ‎‏مرد است که جنس جنین را تعیین می کند، زیرا نطفه مرد، هم حامل کروموزوم‏‎ ‎‏جنسی از نوع‏‎X ‎‏ است و هم از نوع‏‎Y‎‏؛ اما تخمک زن همیشه حامل کروموزوم ‏‎X ‎‎ ‎‏است. بدین ترتیب اگر تخمک زن با نطفه حامل کروموزوم ‏‎x‎‏ ترکیب شود (‏‎x‎‏ +‏‎x‎‏)،‏‎ ‎‏جنین دختر می شود و اگر با نطفه حامل کروموزوم ‏‎Y‎‏ ترکیب شود (‏‎x+y‎‏)، جنین‏‎ ‎‏پسر می شود‏‎[26]‎‏.‏

‏اگر بپذیریم که ضمیر (منه) به منی بر می گردد، معنایش این می شود که‏‎ ‎‏خداوند از این منی دو نوعِ نر و ماده به وجود می آورد و اشاره به تخمک که نقشی در‏‎ ‎‏تعیین جنس جنین ندارد، نکرده است.‏

(4 ـ 3) مراحل آفرینش

‏«‏... اَللهُ الَّذی خَلَقَ السَّمواتِ وَ الاَرضَ فی سِتّةِ اَیام ثمَ استوی عَلی العَرشِ‏»‏‎ ‎‏(اعراف: 54)؛‏

‏مفسران قرون اولیۀ اسلام، همچون مجاهد و  امثال وی می گفتند: مقصود از‏‎ ‎‏شش روز همین شش روز معمولی این دنیاست، که از روز شنبه شروع و به پنجشنبه‏‎ ‎‏ختم می شود و در هر روز یکی از کارها انجام شده و چون در روز هفتم همه خلقت‏‎ ‎‏باتمام رسید و جمع شد به نام جمعه موسوم شد‏‎[27]‎‏.‏

‏برخی مفسران عصر جدید، مانند علامه طباطبایی و مکارم شیرازی این‏‎ ‎‏شش روز و یا هشت روز (در سورۀ فصلت) را دورانهای ششگانه تکون آسمان و‏‎ ‎‏زمین می دانند که عبارتند از:‏

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 82
‏ ‏

‏1 ـ روزی که همه جهان به صورت توده گازی شکل بوده که با گردش به دور‏‎ ‎‏خود از هم جدا شدند و کرات را تشکیل دادند.‏

‏2 ـ این کرات تدریجاً به صورت مواد مذاب و نورانی و یا سرد و قابل سکونت‏‎ ‎‏درآمدند.‏

‏3 ـ روز دیگر منظومۀ شمسی شکل یافت و زمین از خورشید جدا شد.‏

‏4 ـ روز دیگر زمین سرد و آماده حیات گردید.‏

‏5 ـ سپس گیاهان و درختان در زمین آشکار شدند.‏

‏6 ـ سرانجام حیوانات و انسان در روی زمین ظاهر گشتند‏‎[28]‎‏.‏

5 ـ آب منشاء حیات

‏«‏و اَللَه خلقَ کلَّ دابَّة من ماء ... ‏»(سورۀ نور آیۀ: 45).‏

‏مفسران گذشته چنین می گفتند که خداوند همه موجودات زنده را از آب،‏‎ ‎‏یعنی نطفه خلق کرد و فرشته و جن از این امر خارجند. با اینکه اصل خلقت از آب‏‎ ‎‏است، چرا که خداوند ابتداء آب را خلق کرد، سپس از آب آتش آفرید، و از آتش‏‎ ‎‏جن را، و نیز از آب بادها را آفرید و از باد فرشته را. و از آب خاک را آفرید و از خاک‏‎ ‎‏آدم را‏‎[29]‎‏. ‏

‏از مفسران کنونی، استاد آیةالله مکارم شیرازی نیز بعد از نقل قسمت نخست‏‎ ‎‏نظریۀ فوق، دو نظر دیگر را نقل می کند:‏

‏1 ـ مقصود این است که نخستین موجود آب است؛ زیرا طبق روایات اسلامی‏‎ ‎‏اولین موجودی را که خدا آفرید، آب بود و انسانها را بعداً از آن آب آفرید. همچنین‏‎ ‎‏طبق فرضیه های علمی جدید نخستین جوانه حیات در دریاها ظاهر شده است.‏

‏2 ـ منظور از خلقت موجودات زنده از آب، این است که در حال حاضر آب‏‎ ‎‏ماده اصلی آنها را تشکیل می دهد و قسمت عمده ساختمان آنها آب است و بدون‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 83
‏ ‏

‏آب، هیچ موجود زنده ای نمی تواند به حیات خود ادامه دهد‏‎[30]‎‏.‏

‏علامه طباطبائی نیز می گویند: مقصود این است که آب دخالتی تام در وجود‏‎ ‎‏موجودات زنده دارد و در علوم جدید ارتباط زندگی و حیات با آب بخوبی روشن‏‎ ‎‏گردیده است‏‎[31]‎‏.‏

‏با تأمل در آنچه از مفسران گذشته و مفسران این عصر نقل شد، بخوبی‏‎ ‎‏روشن می شود که چقدر زمان و علومشان بر آرا و نظریات تأثیر گذاشته و طبعاً‏‎ ‎‏این جریان استمرار خواهد داشت و چه بسا آنچه امروزیان می گویند، و در حد‏‎ ‎‏قابل توجهی با واقعیتها تطابق دارد، آیندگان با دانش پیشرفته تر خود آن را‏‎ ‎‏تخطئه کنند.‏

 ـ دیگر تأثیرات علوم در فهم قرآن

‏از جمله تأثیرات زمان و علوم در فهم قرآن، کمک به فهم سریعتر و بهتر،‏‎ ‎‏از برخی مفاهیم قرآنی است؛ از قبیل: عذاب و آتش قیامت، تجسم اعمال،‏‎ ‎‏ثبت و ضبط اعمال، گواهی دادن اعضاء و جوارح، گزارش دادن زمین در‏‎ ‎‏قیامت، مسألۀ معراج پیامبر (ص) و نیز تکویر خورشید و خاموش شدن‏‎ ‎‏ستارگان، انفطار آسمان و تفجیر دریاها، همچنین راز سوگندهای خداوند‏‎ ‎‏به خورشید و ماه و ستارگان و آسمان و زمین و شب و روز و دریاها و گیاهان‏‎ ‎‏و ... .‏

(4) پیدایش مصادیق نو

‏یکی دیگر از اموری که جزء تحولات زمان در رابطه با آیات قرآن به شمار‏‎ ‎‏می رود، تعیین مصادیق جدیدی است که برای برخی از آیات قرآن به وجود‏‎ ‎‏می آید. اینک نمونه هایی چند:‏

 

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 84
 

 (1 ـ 4) افزایش قدرت جنگی

‏«‏و اعِدوا لَهم ما استَطعتم مِن قُوة وَ مِن رباط الخَیل تُرهبُونَ بهِ عدوالله و عدوکم‏»‏‎ ‎‏(انفال: 60).‏

‏تعبیر به «‏مااستطعتم من قوة‏» تعبیر عام و وسیعی است که در هر زمان و مکان‏‎ ‎‏کاملاً تطبیق می کند و مسلمین را ترغیب می کند تا از پیشرفته ترین سلاحهای هر‏‎ ‎‏زمان بهره گیرند. اگر در گذشته مصداق این نیرو، نیزه و شمشیر بود که به وسیله‏‎ ‎‏چند آهنگر تهیه می شد، امروز مصداق جدید نیرو عبارت است از پیشرفته ترین‏‎ ‎‏سلاحهای جنگیِ زمینی، دریایی و هوایی، هوانیروز، هوا دریا و ... که‏‎ ‎‏سرمایه گذاری کلان برای تأسیس کارخانجات عظیم اسلحه سازی را می طلبد. اگر‏‎ ‎‏در گذشته اسبان ورزیده، مصداق رباط الخیل بود، امروز وسائل نقلیۀ تندرو،‏‎ ‎‏تیزرو و تیز پرواز مصداق آن خواهد بود.‏

(2 ـ 4) هوشیاری:

‏«‏وَد الَّذینَ کَفَرُوا لَو تغفلون عَن اَسلِحَتِکم وَ اَمتِعتَکم فَیَمیلونَ عَلیکم مَیلَة واحِدة‏»‏‎ ‎‏(نساء: 102).‏

‏این آیۀ شریفه گرچه با توجه به مسألۀ اسباب نزول و محتوای خاص آیه،‏‎ ‎‏مربوط به جنگهای نظامی و برپایی نماز جماعت در میدان رزم است. اما کسی‏‎ ‎‏نباید ادعا کند که آنچه در شأن نزول وارد شده، همان است و بس. بلکه شامل‏‎ ‎‏اصل و قانون کلی است که مصادیق مختلف در زمانها و مکانها می تواند‏‎ ‎‏داشته باشد.‏

‏در خصوص تهاجم نظامی و اقامه نماز در میدان جنگ باید توجه داشت که‏‎ ‎‏اسلحه و امتعه در عصر نزول همان تیر و نیزه و شمشیر و امثال اینها بود، و در امروز‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 85
‏ ‏

‏مصادیق نویی است که در میادین رزم و جنگهای امروزی به کار می رود.‏

‏در امور غیر نظامی نیز اگر از سوی مسلمین و دولت اسلامی در هریک از امور‏‎ ‎‏مربوط به جامعه اسلامی، بویژه مسائل فرهنگی و بخصوص در این عصر و‏‎ ‎‏در رابطه با قشر عظیم نسل جوان از یک سو و فرهنگ غنی اسلامی از سوی دیگر،‏‎ ‎‏مورد غفلت قرار گیرد، هدف حملۀ ناگهانی بلکه شبیخون دشمن قرار می گیرد و‏‎ ‎‏آنها را از هستی ساقط می کند.‏

‏بنابراین باید توجه داشت که با گذشت زمان، هم مصداق سلاح و متاع‏‎ ‎‏دگرگون شده است و هم مصداق هجوم و حمله.‏

(3 ـ 4) استطاعت در حج

‏«‏و لِله علی الناس حِجَّ البَیتِ منِ استطاع الَیه سبیلاً‏» (سورۀ آل عمران:97).‏

‏در زمان گذشته اگر کسی مرکب سواری ورزیده (اسب، الاغ و شتر) در اختیار‏‎ ‎‏داشت، از نظر راحله مستطیع محسوب می شد و از این جهت ـ و در صورت تحقق‏‎ ‎‏سایر شرایط ـ واجب بود به حج برود. با گذشت زمان و تحول اساسی در‏‎ ‎‏وسایل نقلیه در عصر جدید، کسی با دارا بودن اینگونه وسیله نقلیه مستطیع‏‎ ‎‏نخواهد شد. به دیگر سخن در این زمان مصداق مستطیع، غیر از آن است که در‏‎ ‎‏گذشته به شمار می رفت.‏

(4 ـ 4) جوانب تحدّی

‏«‏وَ ان کُنتم فی ریب مِما نزلنا علی عَبدِنا فَأتوا بسورة من مثله‏» (سورۀ بقره‏‎ ‎‏آیۀ 22).‏

‏زمان نزول قرآن که عصر شکوفایی فصاحت و بلاغت بود، تحدی و‏‎ ‎‏مبارزطلبی قرآن نیز در همان زمینه بود. با گذشت زمان و پیشرفتهای‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 86
‏ ‏

‏جامع الاطراف آن و نیز گسترش اسلام در پهنۀ گیتی، دیگر مبارز طلبی قرآن تنها‏‎ ‎‏منحصر به بلاغت نمی شود. بلکه در تمام شؤون مختلف زندگی و علم و دانش‏‎ ‎‏جریان می یابد؛ زیرا اسلام که دینی جهانی و قرآن که معجزۀ جاویدان است،‏‎ ‎‏نمی تواند به زمان و مکان تعلق داشته باشد. و این عدم وابستگی به زمان و مکان،‏‎ ‎‏تحدی همه جانبه را می طلبد که در هر عصر بتواند بر خصم غالب آید. بنابراین‏‎ ‎‏همان گونه که در یک زمان، با بلیغ به بلاغتش، با حکیم به حکمتش، با سیاستمدار‏‎ ‎‏به سیاستش و با قانونگزار به قوانینش تحدی می کند، با دانشمند نیز به علمش‏‎ ‎‏تحدی می کند و مدّعی پاسخگویی به وی است. چنانکه اگر در آینده، علم رونق‏‎ ‎‏بیشتری بیاید، باز قرآن پاسخگو خواهد بود.‏

(5 ـ 4) تبلیغ

‏« ‏... فلو لا نَفَر منِ کل فرقة منهم طائِفةُ لیتَفَقهوا فی الدین وَ لینذروا قَومهم اذا‎ ‎رجعوا اِلَیهِم لعلهم یحذرون‏» (سورۀ توبه آیه:122).‏

‏مفسران می گویند منظور از تفّقه در دین، فراگیری همه جانبۀ معارف و‏‎ ‎‏احکام اسلام اعم از اصول و یا فروع است، زیرا در مفهوم تفقه همۀ این امور‏‎ ‎‏جمع است. از این رو عده ای می بایست به عنوان واجب کفایی به تحصیل علم و‏‎ ‎‏دانش در مسائل اسلامی بپردازند  پس از فراغت از تحصیل، برای تبلیغ احکام‏‎ ‎‏اسلام به نقاط مختلف بویژه بسوی قم خود بازگردند، تا آنها را به مسائل آشنا‏‎ ‎‏سازند.‏

‏در گذشته تبلیغ به شکلی ساده و صرفاً به ابلاغ معارفی از اصول دین و‏‎ ‎‏مسائلی از فروع اطلاق می شد و اگر کسی اینها را می دانست با سخنرانی و یا‏‎ ‎‏نوشتن، می توانست مبلغ خوبی باشد. اما امروز با پیدایش تکنولوژی ارتباطات و‏‎ ‎‏روشهای تأثیرگذاری بر فرد و جامعه که از توسعه و تکامل قابل توجهی‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 87
‏ ‏

‏برخوردار شده (تا جایی که ملتهای پیشرفته می توانند به کمک دانش ارتباطات و‏‎ ‎‏اطلاع رسانی مغز ملتهای دیگر را تسخیر کنند) مسألۀ تبلیغ اسلامی نیز شکل‏‎ ‎‏دیگری به خود می گیرد و لازمست که متولیان امر تبلیغ تحولات و پیشرفتهای‏‎ ‎‏علمی عصر در نظر داشته باشند تا تبلیغات اسلامی نیز مطابق با مقتضیات زمان‏‎ ‎‏«عصری» شود.‏

(6 ـ 4) مصادیق تنزیلی و مصایق تاویلی

‏در پایان این مبحث، به این نکته اشاره می شود که برخی از آیات قرآن کریم‏‎ ‎‏در طول تاریخ دارای مصادیق متعددی بوده اند که گر چه در تمام جهات عین‏‎ ‎‏یکدیگر نبوده اند، ولی شباهتی تام در منشاء پیدایش و حکم و نیتجه دارند؛ برای‏‎ ‎‏نمونه در تغییر سرنوشت ملتها می فرماید:‏

‏«‏ذلک بِأنَّ الله  لَم یَک مغیّراً نعمة اَنعمها عَلی قَوم حَتی یغتروا ما بِاَنفسهم‎[32]‎‏»‏‎ ‎‏(سورۀ انفال: آیۀ 53).‏

‏این آیه گرچه در شأن کفار قریش و سرنوشتشان در جنگ بدر و تشبیه آنها با قوم‏‎ ‎‏فرعون نازل شده، اما حکایت از یک قانون کلی و عمومی دارد که در طول زمان‏‎ ‎‏قابل تعمیم است. مفاد این قانون چنین است که اگر خداوند به تناسب شایستگیها و‏‎ ‎‏لیاقتها نعمتهای مادی و معنوی خویش را شامل حال عده ای کرد؛ چنانچه نعمتهای‏‎ ‎‏الهی را وسیله ای برای تکامل خویش ساختند و از آن در مسیر حق مدد گرفتند و‏‎ ‎‏شکر آن را که همان استفاده صحیح است، بجا آوردند، نعمتش را پایدار بلکه‏‎ ‎‏افزون می سازد. اما هنگامی که این مواهب الهی وسیله ای برای طغیان و سرکشی و‏‎ ‎‏ناسپاسی و غرور و آلودگی گردد، نعمتها گرفته می شود و یا تبدیل به بلا و مصیبت‏‎ ‎‏می گردد.‏

‏مصداق تنزیلی آیه، همان قوم قریش و سرنوشتشان در جنگ بدر است اما‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 88
‏ ‏

‏ مصداق تاویلی و مستمر زمانی آن:‏

‏الف: پیشرفت مسلمین در اروپا و فتح اسپانیا نعمت بود، ولی سقوط آن زوال‏‎ ‎‏نعمت.‏

‏ب: مجد و عظمت اسلام در فلسطین نعمت بود و اشغال و غصب آن توسط‏‎ ‎‏صهیونیستها، زوال نعمت.‏

‏ج: پیشرفت و ترقی مسلمین در زمینه های فرهنگی و علمی در گذشته نعمت‏‎ ‎‏بود، امّا استیلای غرب استعمارگر بر ممالک اسلامی و ذلت دولتمردان آن،‏‎ ‎‏نقمت.‏

‏د: پیروزی انقلاب اسلامی ایران موهبت الهی و نعمت خداوندی است‏‎ ‎‏و ... .‏

خاتمه 

‏در پایان اشاره ای گذرا به چند نکته ضروری می نماید:‏

‏1 ـ از مواردی که می توان به عنوان تأثیر زمان و مکان در تفسیر آیه به حساب‏‎ ‎‏آورد، وجود تفاسیری است که در محیطهای مختلط شیعه و سنی تالیف‏‎ ‎‏شده است؛ چرا که این گونه تفسیرها دربردارنده اقوال موافق و مخالف و طرح‏‎ ‎‏و شبهات و پاسخ آنهاست.‏

‏از این تفاسیر می توان به تفسیر تبیان، تالیف شیخ طوسی در عراق و‏‎ ‎‏تفسیر مجمع البیان، تالیف امین الاسلام طبرسی در ایران، اشاره کرد که‏‎ ‎‏اقوال علمای شیعه و سنی را منعکس کرده و در موارد لازم به شبهات آنها پاسخ‏‎ ‎‏داده اند.‏

‏از تفاسیر اهل سنت نیز می توان به تفسیر کشف الاسرار، تالیف‏‎ ‎‏رشیدالدین میبدی، معاصر صاحب مجمع البیان اشاره کرد که در تفسیر خود‏‎ ‎‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 89
‏ ‏

‏روایات زیادی از ائمه اهل بیت (ع) نقل کرده است. همچنین فخر رازی که‏‎ ‎‏قریب العصر با امین الاسلام طبرسی بوده، در تفسیر خود به نام تفسیر کبیر، از‏‎ ‎‏نظریات شیعه و روایات ائمه معصومین (ع) ذکری به میان آورده است.‏

‏2 ـ با تأمّل در برخی از تفاسیر که بر قرآن کریم نگاشته شده، به این نتیجه‏‎ ‎‏می رسیم که گاه میان تأثیر زمان در فهم قرآن و تأثیر زمان بر مفسر خلط شده است.‏‎ ‎‏به عبارت دیگر مفسر به تقاضای مردم پاسخ داده و آنچه مردم پسند بوده گفته است و‏‎ ‎‏در این زمان نیز که عصر شکوفایی علم و صنعت است، سعی بلیغ به خرج داده تا‏‎ ‎‏آیات قرآن را تفسیر علمی کند و آن را بافرضیات علمی تطبیق دهد.‏

‏در این نوع از تفسیر و تأثیر و تأثر از زمان نه تنها خدمتی به قرآن نشده، که گاه‏‎ ‎‏در جهت عکس نیز عمل شده است؛ چرا که با تحول مجدد علم و پیشرفت آن تمام‏‎ ‎‏گفته ها از ارزش خواهد افتد.‏

‏3 ـ در پاره ای از موارد چنین به نظر می رسد که مفسر به تطویل مباحث و‏‎ ‎‏وارد کردن علوم مختلف در تفسیر، بحثی هم جانبه کرده و گویی خواسته از تفسیر‏‎ ‎‏خود دایرةالمعارفی بسازد که همۀ علوم و معارف مورد نیاز زمان را در آن‏‎ ‎‏گردآورد. این نوع تفسیر نیز جزء تأثیرات زمان در فهم قرآن به شمار نمی رود، بلکه‏‎ ‎‏تأثر از علوم مختلف محسوب می شود.‏

‏البته گاهی ممکن است پس از تفسیر آیه ای از قرآن، نکته ای باقی بماند که‏‎ ‎‏گمان می رود در ذهن خواننده ایجاد شبهه کند. در اینجا لازم است مفسر با اصول‏‎ ‎‏حاکم بر زمان به آن پاسخ مناسب بدهد؛ برای مثال اگر در تفسیر آیه ‏«و ان یکاد»‎ ‎‏شبهه ای دربارۀ چشم زخم پیدا می شود (که با دانش روز سازگاری ندارد)، با‏‎ ‎‏آوردن شواهدی از علم، طبیعت و انسان شبهه را پاسخ دهد.‏

‏4 ـ در هر زمانی امکان دارد مفسری با تأثر از زمان و یا مکان، سعی کند مفاهیم‏‎ ‎‏و معانی قرآن را در عباراتی نو و کلماتی شیوا و طرحی جدید و به دور از‏‎ ‎

‏ ‏

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 90
‏ ‏

‏جمله بندیهای مشکل و پیچیده و بدون علایم قطع و وصل، ارائه دهند، ولی در‏‎ ‎‏محتوا تغییری حاصل نمی شود. این تأثیرپذیری در حدّ خود مطلوب است. اما‏‎ ‎‏تأثیر زمان در فهم قرآن به شمار نمی رود، بلکه تأثیر زمان در شیوه نگارش‏‎ ‎‏محسوب می شود.‏

‏5 ـ نکته پایانی اینکه اخیراً برای ارائه مفاهیم قرآن در طرحی نو و تا حدی مطابق‏‎ ‎‏با تقاضای زمان، تفاسیر موضوعی رواج یافته که با شرح و بسط مسائل و نگاهی‏‎ ‎‏همه جانبه به موضوعات قرآنی به تفسیر قرآن پرداخته اند که گرچه هنوز در مراحل‏‎ ‎‏اولیه تکوّن خود است، امّا از نکات مثبت و ارزنده برخوردار است و امید است که با‏‎ ‎‏رشد لازم، در جایگاه واقعی خود قرار گیرد.‏

پی نوشت

‎ ‎

مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام خمینی (س) «نقش زمان و مکان در اجتهاد» ـ جلد 8منابع فقه و زمان و مکان (قرآن، سنت، عقل، سیره عقلیّه و عرف) (1) (مجموعه مقالات)صفحه 91

  • ـ در جامعۀ عرب آن زمان گرچه علومی چون علم انساب و تبارشناسی، قیافه شناسی و کهانه و ... وجود داشت، اما همین علوم جزیی از خوی جاهلیشان محسوب می شد.
  • ـ اکنون از نزول آخرین آیه از قرآن تقریباً 1404 سال معادل چهارده قرن می گذرد.
  • ـ در سوره احزاب، آیۀ 62 و در سوره فتح، آیه 23 نیز این تعبیر وجود دارد.
  • ـ مطهری، اسلام و مقتضیات زمان ج 1، ص 184 ـ 192.
  • ـ همچنین در سورۀ نور، آیه 61، به تعقل در آیات سفارش شده است: کذلک یبین الله لکم الآیات ... .
  • ـ اصول کافی مترجم، ج 1، ص 124.
  • ـ آیه های 1 ـ 6.
  • ـ مجلسی، بحارالانوار، ج 92، ص 95.
  • ـ همان مدرک، ص 15.
  • ـ همان مدرک، ص 98.
  • ـ همان مدرک، ص 90.
  • ـ همان مدرک، ص 17.
  • ـ در بعضی از نسخ «تفسیر عیاشی» تعبیر به تخوم به معنای پایانه وجود دارد.
  • ـ بحار الانوار، ج 92، ص 97.
  • ـ تفسیر عیاشی، ج 1، ص 10.
  • ـ تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 481.
  • ـ آیات العلوم در قرآن بسیار است؛ از جمله آنها می توان به این موارد اشاره کرد:سوره بقره، آیۀ 222؛ اعراف 54؛ یونس 5 و 6؛ رعد 1 ـ 4؛ ابراهیم 32 و 33؛ حجر 22؛ نحل 10 ـ 17 و 66 ـ 69؛ انبیاء 31 ـ 33؛ حج 15؛ مومنون 12 ـ 22؛ نور 43 و 44؛ فرقان 45 ـ 54؛ روم 48 ـ 51؛ شعراء 7؛ لقمان 8؛ سجده 3و 6 ـ 9؛ فصلت 9 ـ 13؛ ملک 3؛ معارج 40؛ نوح 14 ـ 20؛ قیامت 36 ـ 39؛ انسان 2؛ مرسلات 25 ـ 27؛ نباء 11 ـ 16؛ نازعات 27 ـ 33؛ طارق 6و 7.
  • ـ بوکالی، مقایسه ای بین تورات، انجیل و قرآن و علم ص 276.
  • ـ تفسیر مجمع البیان، ج 3، ص 274.
  • ـ تفسیر نمونه، ج 10، ص 111.
  • ـ تفسیر مجمع البیان، ج 5، ص 406.
  • ـ تفسیر نمونه، ج 25، ص 334.
  • ـ بوکای، مقایسه ای بین تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 271.
  • ـ تفسیر مجمع البیان، ج 5، ص 403.
  • ـ علامه طباطبایی و مکارم شیرازی، تفاسیر المیزان و نمونه ذیل همین آیه.
  • ـ طب در قرآن، ص 24.
  • ـ تفسیر مجمع البیان، ج 2، ص 437.
  • ـ تفسیر نمونه، ج 6، ص 202.
  • ـ تفسیر مجمع البیان، ج 4، ص 148.
  • ـ تفسیر نمونه، ج 14، ص 508.
  • ـ تفسیر المیزان، ج 14، ص 279.
  • ـ و آیات دیگر چون: سورۀ رعد، آیۀ 11؛ سورۀ شوری، آیه 29.