دومین کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا

کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا

‏ ‏

کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا

‏ ‏

‏فاطمه حسینی  -  گل سمن محمدی‏

‏ ‏

‏     اکنون نگاهی مختصربه بخشی از قیام امام حسین(ع) می افکنیم تا دریابیم که چگونه برخی از پیروان پاکباز فرزند حسین(ع) در این برهه از زمان، با الهام از آن  ایثارگران والای تاریخ، جلوه های تابناکی از ایثار و فداکاری، معرفت، عشق به شهادت و حفظ مکتب و پاسداری از رهبر و دین خدا را به نمایش می گذارند. آن زمان که امام حسین(ع) اصحاب وهمراهان خود را آزمایش نمود وتنها عاشقان و پاک باختگان راه الله وعارفان به مقام حجت حق، امام دین، امام حسین(ع) باقی ماندند. ‏

‏     گوشه ای دیگرازگفتار یاران حضرت امام حسین(ع) در شب عاشورا  نشان دهندۀ  این روحیۀ بسیار عالی  ایشان  است. ‏

‏     این عجز و اعتراف سپاه یزید است که دربارۀ سپاه امام حسین(ع) سخن می راند: «گروهی بر ما تاخته اند که دستها در قبضۀ شمشیر برده و چون شیران  ژیان، رزم آوران روبه صفت را  از چپ  و راست تار و مار کرده و عاشقانه  شاهد شهادت را در آغوش می گیرند و هیچ مانعی را یارای آن نیست که بین ایشان و لقاءالله فاصله اندازد، یا فاتحانه وپیروز پیش می تازند و گر نه به دیدار خدایشان می شتابند. اگر مجالشان دهیم تمامت این لشکر را  از دم تیغ می گذرانند. آنان قلبهایشان را بالای زره ها پوشیده وبرای جانبازی با یکدیگرسبقت می گیرند». ‏

‏     حسین(ع) فرمود: «هرکه ما را برخویشتن برگزیند و جانش را در راه ما ایثارکند، از غضب الهی در امان  بوده و با ما در بهشت برین همنشین خواهد بود و همانا جدم رسول الله(ص) فرمود: فرزندم حسین را در وادی  کربلا تنها وغریب و عطشان می کشند، ‏


دومین کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشوراچکیده مقالاتصفحه 44
‏هر که او را  یاری کند، مرا و فرزند اومهدی را یاری کرده است». ‏

‏و اکنون دربارۀ امام خمینی(س) بگوییم: ‏

‏     هیچگاه روح عرفان و فلسفۀ او را از تعبدی که یک کارگر و کشاورز دارد، دور نکرده است. همان کسی که در طول پانزده سال، حتی یک شب زیارت مرقد امیرالمؤمنین را در نجف ترک نکرده است، همان کسی است که به سعدون شاکر، رئیس سازمان امنیت عراق می گوید: «من از آن سیدهایی نیستم که زیارت وظیفه ام را از یادم ببرد». همان کسی که تربت امام حسین(ع) را برای شفا می خورد، همان کسی که شمشیر حسین(ع) را برکمر دارد. ایشان فریاد برمی داشت: «فقه سنتی را فراموش نکنید، آخوند درباری را از میدان به دربرید». ایشان همان کسانی بودند که برای خرید یک پنکه درنجف فریاد برمی داشت: «مرا به جهنم نفرستید.» همان کسی که سهم امام را بطورمطلق برای نابودی شاه اجازه می دهد. ایشان کسی بودند که درطول پانزده سال حتی یک بارحاضر نشد به کوفه که هوایش بهتر از نجف است، سفر کند تا مثل سایر طلبه های فقیر در نجف زندگی کند. کسی بود که نجف را تا نوفل لوشاتو طی کرد. کسی بود که صحیفۀ سجادیه را شب با اشک و ناله در جلو داشت. همان کسی که از جوانی در میدان نبرد علیه کفر وظلم تفنگ بر دوش دارد. کسی که با جوش و خروش بر منافقین آدم کش بر بنی صدر خائن  و شاه و دار و دسته اش و گروه های چپ و راست روسی و آمریکایی هجوم می کرد، همان کسی که نیمه های شب(هرشب و هرشب) آرام و بی صدا، ناله می کرد که خدایا مرا ببخش  و همان کسی یک شب هم نماز شبش ترک نشد و همان کسی که برای یک صبح کسی را برای نماز بیدار نکرد. کسی که روح تعبد و خداپرستی در ایشان به قدری قوی بود که شجاعت و شهامت را هم در همان  زمینه داشتند. ‏

 

‏ ‏

‎ ‎

دومین کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشوراچکیده مقالاتصفحه 45