امام حسین(ع) و مصلحت اساسی اسلام
شیخ فؤاد کاظم المقدادی
در بررسی سیرۀ اهل بیت(ع)، در کنار شرایط گوناگونی که هرکدام از ایشان در آن می زیستند و شکلهای مختلفی که عملکرد آنها داشته است، خط مشترکی به چشم می خورد و آن «مصلحت اسلام» است.
تنها در نگاهی موشکافانه و شامل، عظمت و کمال این شیوه و خط مشترک را می توان دریافت. سر رفتار ائمه(ع) و ازجمله امام حسین(ع) در همین مصلحت خواهی برای اسلام و اصلاح گری در آن است. حادثۀ عاشورا دقیقاً در همین راستا معنی پیدا می کند.
سیرۀ سیدالشهدا(ع) در راستای مسیری است که از صدر اسلام و پس از ایشان، در خلال رفتار دیگر امامان شیعه(ع) برای حفظ و اصلاح دین رسول اکرم(ص) به انجام رسیده است و علیرغم تنوع رفتار سیاسی و اجتماعی ایشان، این وحدت هدف به روشنی دیده می شود.
شیوۀ امام حسین(ع) در این رابطه شامل چند مقطع اصلی است که عهد امام علی (ع)، امام حسن(ع)، و خود ایشان را در بردارد.
امام حسین(ع) در دوران امیرالمؤمنین(ع) با اطاعت کامل از پدر و همراهی او در حادثه ها و جنگها، در عهد امام حسن(ع) پشتیبانی امین و یاوری صدیق در مواجهه با معاویۀ بن ابی سفیان و درعهد امامت خویش، با ثبات قدم بر مبادی اسلام وتکیه بر سرچشمه های اصیل آن، به تکلیف خویش عمل می نمود.
دوران امامت ایشان نیز دارای دو بخش اصلی است، در مقطع اول در دوران
دومین کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشوراچکیده مقالاتصفحه 145
معاویۀ بن ابی سفیان، ایشان به دو روش همزمان، یعنی التزام به صلح امام حسن(ع) و اظهار حق و اعلان آن در برابر معاویه عمل می نمود.
در مقطع دوم پس از نصب یزید به عنوان خلیفۀ مسلمین از جانب معاویه، امام(ع) بر این انحراف از خلافت رسول اکرم(ص) انگشت گذاشته و کراراً بر عمق این فاجعه و تبیین ثمرات آن تأکید می ورزید. این مقطع عملاً منجر به حوادث خونین عاشورا و سلسله رویدادهای پس از آن گشت.
دومین کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشوراچکیده مقالاتصفحه 146