نقش رهبری حضرت امام خمینی (س) در مراحل مختلف
انقلاب اسلامی ایران
دکتر مهدی ادیبی سده
ماکس وبرMax Weber)) جامعه شناس مشهور آلمانی سه نوع رهبری را که در ارتباط با سه نوع قدرت یا اقتدار((Autority می باشند، مشخص کرده که عبارتند از:
1 - رهبری قانونی - عقلانی که برمبنای صلاحیت و خبرگی فردی قرار داشته و بر طبق مقررات رسمی تفویض می گردد.
2 - رهبری سنتی که بر مبنای آداب، رسوم و اعتقادات سنتی بنا نهاده شده و اعطای این قدرت معمولاً به افراد خاصی به صورت موروثی صورت گرفته و یا متعلق به خاندان یا طبقۀ معینی بوده است.
3 - رهبری معنوی(Charismatic ) مبتنی بر ویژگیها و خصلتهای شخصی افراد و استعدادهای ذاتی و خارق العاده آنان.
فقط افراد منحصر به فردی که پیروان بیشماری را به خود جلب می کنند، دارای این نوع اقتدار می باشند.
قدرت بالقوه(Potential Power ) قدرتی است که اگر چه دارنده آن هنوز آن را اعمال نکرده است، اما این توانایی را دارد که هرگاه بخواهد، می تواند آن را بکار گیرد. ولی قدرت بالفعلActual Power) ) به مفهوم قدرتی است که با به کارگیری زور، نفوذ و اقتدار بر دیگران اعمال می شود. لذا اقتدار به مفهوم قدرت مشروعیت یافته و رسمی گفته می شود.
در برخی جوامع، افرادی وجود دارند که بدون داشتن یک سمت رسمی اداری و
دومین کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشوراچکیده مقالاتصفحه 189
اجرایی می توانند بر رفتار دیگران تأثیر گذاشته و آنها را تغییر دهند. این قدرت تأثیر گذاری را اصطلاحاً نفوذ فردی گفته اند که در واقع نوعی قدرت غیر رسمی تلقی می شود.
اساساً موضوع رهبری یکی از مسایل مهم حیات بشری بوده و مدعیان زیادی با اتکای به قدرت مادی و معنوی قصد حکومت و رهبری بر مردم را به منظور هدایت آنها به سعادت و خوشبختی داشته اند که از جمله می توان به:
1 - ظهور پیامبران و ائمه هدی و جانشینان آنها
2 - سیاستمداران، علمای اقتصادی و مصلحین اجتماعی
3 - پادشاهان و حکام
اشاره نمود.
بنابر شواهد تاریخی، افراد این دستۀ اخیر به ندرت توانسته اند برای بشر ارمغان بهروزی و سعادت را به همراه آورند و بیشتر نقش زورگویان و ظالمان را در جوامع بازی کرده اند، اما دستۀ دوم که تا حدودی موفق به حصول نتیجه گردیده اند، مبنای اعتقادی و برنامۀ اصلاحات آنان صرفاً بر جنبه های مادی بوده و صلاحیت هدایت جامعه را در امور معنوی نداشته، در حالی که دستۀ اول، برنامه و اهداف عالی هدایت بشر به سوی کمال و ارائۀ برنامۀ زندگی اجتماعی را در دستور کار خود قرار داده اند.
ضرورت هدایت مردم به وسیله رهبری عادل، شجاع و مدیر به منظور حفظ دین الهی و حفاظت از منافع مردم، بسیار اساسی و با اهمیت بوده و پیامبران، ائمه معصومین و جانشینان بر حق آنها همواره درصدد تشکیل حکومت و اجرای فرامین الهی بوده اند و این امر همواره با مخالفتها و درگیریهایی همراه بوده است.
در تاریخ معاصر ما حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(س) مصداق بارز رهبری قوی و قاطع امت مسلمان ما بوده اند که همواره سعی و تلاش می نمودند مانع حکومت جور و ظلم حکومت پهلوی باشند. در دوره رهبری پیش از انقلاب با نصایح هوشمندانه خود آنان را از وابستگی به قدرتهای بیگانه و خیانت به اسلام و مردم مسلمان برحذر
دومین کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشوراچکیده مقالاتصفحه 190
می داشتند و زمانی که دریافتند آنها با قصد و تعمداً بر پیکر اسلام ضربه می زنند، تصمیم به براندازی حکومت شاه و ایادی آن گرفته و آنان را از اریکۀ سلطنت به پایین کشیدند. حضرت امام خمینی(س) قدرت رهبری خود را با توجه به اسلام و مجموعۀ اصول و سنت پیامبر و ائمۀ معصومین(ع) تحصیل کرده و دارای اقتدار معنوی و فره ایزدی خاصی بوده اند که پیش از این گفتیم که ماکس وبر از آن با عنوان «کاریزما» یاد کرده است.
حضرت امام خمینی(س) که مبلغ اسلامی سیاسی در مقابل اسلام منهای سیاست بود، همۀ تلاش و توان خود را در اعتلای کلمۀ حق و برپایی حکومت اسلامی قرار داد و با الهام گرفتن از قیام خونین و ایثارگریهای حسین بن علی(ع) و یاران او، مبارزات بی امان خود را علیه ظلم و جور حکومت نامشروع پهلوی شروع نمود و آزادی ملت را در مقابل حاکم غیرالهی و استقلال مملکت را در مقابل ابرقدرتها – با توجه به اصل توحید - به اثبات رسانید.
در این پژوهش سعی شده است رهبری حضرت امام(س) در سه مقطع متفاوت پیش از انقلاب، دوران انقلاب و پس از انقلاب مورد بحث قرار گرفته و تأثیر حادثۀ تاریخی کربلا و فرهنگ عاشورا را به عنوان عنصر اصلی، اساسی و محور این رهبریت، شناسایی نماییم.
دومین کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشوراچکیده مقالاتصفحه 191