خلوت خورشید

خلوت خورشید

● ‏اشاره:‏

‏متن ذیل مقدمه‌‌‌ ای است زیبا و عارفانه بر کتاب «خلوت خورشید» که مجموعه‏‎‌‌‌ ‎‏ای است از عکس‌‌‌ های عکاسان معاصر از بیت حضرت امام در خمین، به قلم حجةالاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی:‏

‏ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم‏

‏در عالم کائنات آنچنانکه هر ذره‌‌‌ ای را جلوتی است و در نهانخانۀ اسرار آن نیز خلوتی است که ره می‌‌‌ پوید از ثری تا به ثریا و خورشید خلوتی دارد که شعله‏‎‌‌‌ ‎‏های عشقش ذوب می‌‌‌ کند همه آنچه را که تمنای حضور در حریم او را دارند و آنجا فقط ذکر است و تسبیح زیرا که «ان من شی الا یسبح بحمده»:‏

‏عارفان سینه چاک کوی دوست همواره خواسته‌‌‌ اند این شعله‌‌‌ ها را با زبان استعاره و تشبیه بیان کنند اما از آنجا که وصف آنچه در درون و خلوت این سالکان می‌‌‌ گذرد به زبان میسر نیامده به تعابیر اکتفا کرده‌‌‌ اند.‏

‏حافظ می‌‌‌ گوید:‏

‏«زین آتش نهفته که در سینۀ من است ‏

‏خورشید شعله ایست که در آسمان گرفت» ‏

‏و عارفی گفته است:‏

‏« در خانه دل ما را جز یار نمی‌‌‌ گنجد‏

‏چون خلوت یار اینجاست اغیار نمی‌‌‌ گنجد»‏

‏و مرشد و مراد و پیر عارف دلسوختۀ زمان ما که همۀ شعله‌‌‌ های عشق و رنج نهفته در دل و سینۀ خود را از ما پنهان داشته بود می‌‌‌ گوید:‏

‏«در خلوت مستان نه منی هست و نه مائی»‏

‏و با نفی همۀ مظاهر وجود مادی، خلوت خویش را فانی فی الله و محو در جمال ‏

حضورج. 10صفحه 232
‏دوست می‌بیند، او که کوله باری از همۀ رنجهای اسلاف خویش را در هدایت نسل عصیانگر و اغفال شده قرن ما تا آخرین لحظه‌‌‌ های حیات مادی یک تنه بر دوش داشت و شبهای آخر عمر خود را چون همیشه با تکبیر و تسبیح  به پایان برد، خلوتی داشت راه نایافتنی.‏

‏خلوتی که شعله‌‌‌ های آتش عشقش جگر سوز شد و با عروجش جان و دل شیفتگان را ذوب کرد و سوگ او اسطوره‌‌‌ ای شد بر زمین و اکنون ما و این راه پر گردنه «ما ادریک ما العقبه فک رقبه» ‏

‏و او بود که این گردنه را پیمود و سلاسل و اغلال بردگی را پاره کرد و قرن ما قرن خمینی شد، خمینی که خورشید پرفروغ معرفت و رهائی انسان شد و نام و یاد او فروزنده‌تر از خورشید در پهندشت اندیشۀ بشر امروز می‌‌‌ درخشد.‏

‏ احمدخمینی ‏

 

حضورج. 10صفحه 233