تعاون در سازندگی کشور

‎ ‎

‏ ‏

تعاون در سازندگی کشور 

‎ ‎

‎ ‎

‏ ‏

کمک مردم به برداشت محصول

مزارع

‏همان طوری که می بینید که در جاهایی که الآن دارند زراعت بر می دارند‏‎ ‎

کتاببسیج در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 250

‏اجزای ادارات، و عرض می کنم که دکترها و مهندسین و زنها و مردها توی‏‎ ‎‏بیابان می روند و با مردم کمک می کنند، که این سابقه ندارد در ایران یک‏‎ ‎‏همچو وضعی، خوب، وقتی یک همچو وضعی در ایران حالا پیش آمده‏‎ ‎‏که دکترها هم می روند توی کِشتها و برای مردم کمک می کنند، معممین‏‎ ‎‏هم، علمای بلاد هم، بعضی وقتها می روند کمک می کنند به مردم، در‏‎ ‎‏تلویزیون من دیدم که اشخاصی که آنجا بودند، اشخاص، خلاصه از این‏‎ ‎‏صنف جمعیت بودند، رعیتها نبودند، کمک می کردند، زن بود، مرد‏‎ ‎‏بود.(481)‏

 24 / 4 / 58 

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

کمک جوانان ایرانی مقیم خارج به سازندگی کشور 

‏از امریکا آمده بودند برای جهاد سازندگی، یک دسته از جوانها ـ شاید‏‎ ‎‏عددشان یک قدری کمتر از شما بود ـ در چند وقت پیش از این از امریکا‏‎ ‎‏آمده بودند برای جهاد سازندگی. خوب این یک مسأله است که سابقاً‏‎ ‎‏هیچ مطرح نبود این مسائل؛ این مسائل نبود اصلش شما پاشید پیاده راه‏‎ ‎‏بیفتید برای اینکه مثلاً در اینجا باشید. این یک مطلبی است که خدا‏‎ ‎‏درست کرده است و چیزی که به دست خدا واقع بشود شکست‏‎ ‎‏ندارد.(482)‏

28 / 4 / 58 

*  *  *

 

 

حضور جوانان تحصیلکرده در اروپا، در مزارع کشور

‏امروز یک دسته از اروپا آمده بودند، یک دسته جوانها، گفتند که ما آمدیم‏‎ ‎‏برای اینکه برویم در این روستاها کمک کنیم؛ یعنی این چه تحولی است‏‎ ‎‏[‏‏که‏‏]‏‏ جوانی که بحبوحۀ جوانیش است، و در اروپاست، و باید در اروپا‏‎ ‎‏فرض کنید روی غریزۀ جوانیش مشغول پی چیزهای دیگر باشد، همچو‏

کتاببسیج در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 251

‏تحول پیدا شده است که عدۀ زیادی بودند، زن و مرد، گفتند که ما از اروپا‏‎ ‎‏آمدیم که برویم روستاها کمک کنیم به مردم. به آنها گفتم که ارزش این‏‎ ‎‏عمل را خیلی باید بدانید که این عمل چه ارزشی دارد. این روستایی که‏‎ ‎‏تاکنون می دیده تنها هست و همۀ قدرتها مخالف او هست و می خواهند‏‎ ‎‏بچاپدش، ببیند که از اروپا یک دسته جوان تحصیلکرده، مهندس و طبیب و‏‎ ‎‏دکتر، اینها آمده اند با آن زحمت به ایران و می روند توی این روستاها‏‎ ‎‏برایشان گندم می چینند. ولو شما بلد نیستید درست درو کنید ـ خوب، درو‏‎ ‎‏را رعیتها می دانند. شما بلد نیستید درو کنید ـ اما شما چهار تا خوشۀ گندم‏‎ ‎‏را که برای اینها جمع بکنید همچو قدرتی در این رعیتها و در این زارعها و در‏‎ ‎‏این دروگرها پیدا می شود که کارشان دو مقابل می شود. وقتی کشاورز دید‏‎ ‎‏که خانمها از خانه ها پاشده اند، از اروپا، اینجا هم همین طور، از دانشگاهها و‏‎ ‎‏از دانشکده ها و از مراکز تحصیل جوانها ریختند، زن و مرد ـ در تلویزیون‏‎ ‎‏دیشب هم نشان داد این را‌ ‏‏ـ‏‏  من دیدم ریخته اند اینجا و دارند کمک می کنند‏‎ ‎‏به اینها، در روحیۀ این کشاورزها چه قدر این تأثیر دارد؛ چه قدر اینها را آقا‏‎ ‎‏می کند که می بینند خدمۀ اینها عبارت از دکتر است و مهندس؛ آمدند‏‎ ‎‏کمک کار هستند. این ارزشش خیلی است. شما هم که الآن می گویید ما‏‎ ‎‏مهیّٰاییم، این یک تحولی است که خدا این تحول را پیدا کرده. قلب شما‏‎ ‎‏پیشتر اصلاً دنبال این مسأله نبود؛ حالا آمده. کی آورده این را؟ مقلّب‏‎ ‎‏القلوب خداست. خداوند قلبهای شما را این طور کرده است که می خواهید‏‎ ‎‏بروید روستاها کمک کنید.‏‏(483)‏

30 / 4 / 58 

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

حضور جوانان تحصیلکرده در سازندگی 

‏انقلاب روحی بالاتر از این سدّی است که شکستید. شما از اروپا پا شدید‏‎ ‎‏آمدید که به مردم کمک کنید. این انقلاب روحی مهم است. این را هیچ‏

کتاببسیج در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 252

‏کس نکرده الاّ خدا. خدا مقلب ‏‏[‏‏القلوب است‏‏]‏‏. شما در بین دست خدای‏‎ ‎‏تبارک، دست معنوی خدای تبارک و تعالی هستید که هر جا می خواهد‏‎ ‎‏[‏‏برمی گرداند آن را‏‏]‏‏. شما یک وقت مشغول کار خودتان بودید؛ در زمان‏‎ ‎‏[‏‏سابق‏‏]‏‏ من مشغول طلبگی خودم بودم، شما مشغول آقایی خودتان،‏‎ ‎‏کی شما را از آنجا برداشت و آورد اینجا که بروید در یک روستا زحمت‏‎ ‎‏بکشید برای برادرانتان؟ این خداست، این دست خداست که قلبهای‏‎ ‎‏شما را اینطور کرده، قدرش را بدانید. دل شما الآن در دست خدا ‏‏[‏‏است‏‏]‏‎ ‎‏هر طوری می خواهد می گرداند، و به خیر گردانده. الآن شما را از آنجا او‏‎ ‎‏آورده، جوانهای دانشگاه و نمی دانم دکتر و مهندس و اینها، که هر کدام‏‎ ‎‏باید یک جای دیگری باشند، زنهای محترمه و خانمهای عزیز، که باید در‏‎ ‎‏جاهای چه باشند، همینها در این روستاها رفته اند و دارند درو می کنند؛‏‎ ‎‏چه می کنند. البته دروگر نیستند به آن معنایی که رعیت دروگر ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏؛‏‎ ‎‏اما یک عمل کوچک اینها همچو قدرت می دهد به این دروگرها که اگر‏‎ ‎‏یک جریب زمین را آن وقت درو می کردند، حالا دو جریب زمین درو‏‎ ‎‏می کنند. وقتی دروگر آمد دید که این خانمهایی که باید زیر سایه‏‎ ‎‏بنشینند آمدند توی آفتاب و گرفتند دارند جو را درو می کنند و جمع‏‎ ‎‏می کنند، و اینها قدرتی در نفس آنها پیدا می شود. یک ارزشی دارد عمل‏‎ ‎‏اینها که قدرت به آنها می دهد، و آنها کارشان چند برابر می شود، خیلی‏‎ ‎‏ارزش دارد این. وقتی ببینند شما از اروپا پا شدید آمدید، از امریکا پا‏‎ ‎‏شدید آمدید اینجا، برای اینکه کمک کنید به برادرهای خودتان، ببینید‏‎ ‎‏چه حالی برای این رعیت پیدا می شود. این رعیتی که هر روز یک‏‎ ‎‏سازمان امنیت می رفت بالا سرش و یا شلاقی می زد یا چه و چه. حالا‏‎ ‎‏می بیند که از اقصیٰ بلاد خارج، نه داخل، برادرانشان آمدند و می گویند‏‎ ‎‏که ما آمدیم به شما کمک کنیم، ما آمدیم که با شما درو کنیم، ما آمدیم با‏‎ ‎‏شما زراعتتان را برداریم، نمی دانید این چه حَظّی برای آنهاست و در‏‎ ‎

کتاببسیج در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 253

‏قلب آنها چه اثری خواهد گذاشت، و نمی دانید ارزش اینکه یک قلب‏‎ ‎‏ضعیف را شما همچو خوشحال کردید، این ارزش چه قدر است. معنویت‏‎ ‎‏عمل را نمی دانیم ما چه قدر است، خیلی زیاد است، عمل ولو کوچک هم‏‎ ‎‏باشد. و شما از باب اینکه دروگر نیستید شاید نتوانید درست درو بکنید،‏‎ ‎‏لکن چند تا خوشۀ گندم را وقتی شما جمع بکنید، این قدر ارزش دارد و‏‎ ‎‏این قدر قلوب را به شما متوجه می کند و این قدر مردم را امیدوار می کند‏‎ ‎‏و نهضت ما را پیش می برد که خدا می داند. خداوند همه تان را حفظ کند و‏‎ ‎‏خداوند همۀ شما را سعادتمند کند، و این تحول روحی که پیدا شده‏‎ ‎‏است، حفظ کند این تحول را.(484)‏

30 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تعاون مردم در سازندگی

‏امروز یک دسته از جوانها، زن و مرد، از اروپا آمدند پیش من و گفتند ما‏‎ ‎‏آمدیم برای اینکه در روستاها برویم و به مردم خدمت بکنیم. جوانهایی‏‎ ‎‏که سابق در مسائل دیگر فکر می کردند امروز در این جور مسائل فکر‏‎ ‎‏می کنند. می آیند، از اروپا می آیند، از خارج می آیند، زن و مردشان‏‎ ‎‏می آید برای اینکه در روستاها بروند و کمک کنند به روستاییها. چنانچه‏‎ ‎‏از داخل، از دانشگاه، طبیب، مهندس، خانمها، همه می روند در این‏‎ ‎‏روستاها و کمک می کنند. این حس تعاون یک حسی است که ـ یک‏‎ ‎‏تحولی است ـ که اعجاز آمیز است و آنچه که هست خدای تبارک و تعالی‏‎ ‎‏انجام داده است.(485)‏

30 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

 

تعاون در سازندگی، عامل تقویت کشاورزی 

‏یک تحول دیگری که از این لطیفتر است تحول انسانی است که پیدا شد.‏‎ ‎

کتاببسیج در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 254

‏شاید سابق همچو چیزی نبود که دکترها و تحصیلکرده ها و عرض بکنم‏‎ ‎‏که اشخاصِ «نازک نارنجی» به اصطلاح ما و اینها یک وقتی فکر این‏‎ ‎‏بیفتند که بروند گندم درو کنند! خانمها به فکر این اصلش نمی افتادند که‏‎ ‎‏یک وقت بروند توی صحرا و کمک کنند به این کشاورزها و زحمت‏‎ ‎‏بکشند و عرق بریزند و عشقبازی کنند با گندم و جو و زمین. این یک‏‎ ‎‏تحول لطیفی بود که در ایران پیدا شد که حتی ایرانیهای اروپا هم یک‏‎ ‎‏دسته آمدند اینجا، از اروپا هم یک دسته آمدند پیش من، گفتند ما‏‎ ‎‏آمدیم برای همین سازندگی. من به آنها گفتم که شما البته نمی توانید‏‎ ‎‏مثل کشاورزها بروید به آن طور فعالیت کنید؛ لکن این را بدانید که رفتن‏‎ ‎‏شما، از اروپا آمدن و رفتن شما به جامعۀ کشاورزی، قدرت کشاورز را چند‏‎ ‎‏برابر می کند و حالا به شما دارم عرض می کنم که البته آنها کاردیده و‏‎ ‎‏کارورزیده هستند و شماها قدرت اینکه مثلاً آن قدری که آنها می توانند‏‎ ‎‏عمل بکنند ندارید؛ اما این معنا هست که وقتی کشاورز دید که دکتر و‏‎ ‎‏تحصیلکرده و مهندس و عرض بکنم اینها آمدند، زنهای محترم،‏‎ ‎‏مردهای محترم، آمدند در آنجا به ایشان کمک می کنند، قدرت آنها چند‏‎ ‎‏برابر می شود. این قدرت می آورد و این عمل، عمل بسیار شریفی است؛ و‏‎ ‎‏این تحول هم تحول لطیفی است که به غیر دست خدا کسی دیگر‏‎ ‎‏نمی تواند داشته باشد، نمی تواند این را انجام بدهد؛ این تحولات روحی،‏‎ ‎‏تحولات انسانی، تعاون، که در ایران پیدا شده است.(486)‏

13 / 6 / 58 

*  *  *

‏ ‏

 

استقبال مردم

در حمایت

از کشاورزان

‏الآن در همین قضیۀ جهاد سازندگی، خوب انسان می بیند که از همه جا‏‎ ‎‏اشخاصی که هم تحصیلکرده اند، خصوصاً خانمها، اینها ـ همین امروز هم‏‎ ‎‏در یک مصاحبه ای که بود من گوش کردم ـ دیدم که می گوید که ما از اول‏

کتاببسیج در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 255

‏آفتاب می رویم سراغ کار تا غروب. این یک مسأله ای است که یک تحولی‏‎ ‎‏است پیدا شده است، یعنی همه با اشتیاق و احساس اینکه باید برای‏‎ ‎‏مردم کار بکنیم مشغولند و مسلّماً در شما هم همین معنا هست. شکی‏‎ ‎‏نیست که حالا دیگر با اینکه یک الزامی و ـ یک، عرض کنم ـ یک اجباری،‏‎ ‎‏اینها نیست، خودتان داوطلبید و مشکلاتی اگر هست، خودتان مشکلات‏‎ ‎‏را رفع می کنید. بنابراین آن چیزی که مایۀ دلخوشی ماست این است که‏‎ ‎‏این تحول اسلامی که با دست خدا پیدا شده است و کسی نمی توانست‏‎ ‎‏یک همچو تحولی ایجاد کند، خصوصاً تحولات روحی که از امریکا یک‏‎ ‎‏عده ای جوان چند روز، چند وقت پیش از این آمدند که ما آمدیم برای‏‎ ‎‏همین جهاد سازندگی و برویم به دهات. من به آنها گفتم که خوب، من‏‎ ‎‏می دانم که شماها اهل اینکه بتوانید با یک قدرتی درو بکنید یا بنّایی‏‎ ‎‏بکنید یا همچو چیزی را، همچو قدرتی ندارید؛ لکن متوجه باشید که کار‏‎ ‎‏شما چه کار ارزنده ای است. شما وقتی که از امریکا آمدید و رفتید در‏‎ ‎‏روستای فلان، و مردم دیدند که یک دسته از جوانهای تحصیلکردۀ‏‎ ‎‏امریکا که شاید بعضی شان هم مهندس و بعضی شان دکتر باشند آمده اند‏‎ ‎‏درو می خواهند بکنند، این یک روحیۀ بزرگی به مردم اعطا می کند که آن‏‎ ‎‏رعیتی که امروز یک جریب را مثلاً درو می کرده فردا دو جریب را درو‏‎ ‎‏می کند، این قدرت می خواهد. خیال نکنید که ما کارمان کم است، نه، کار‏‎ ‎‏شما از حیث معنویت خیلی زیاد است. وقتی این رعیتها که تا حالا هرچه‏‎ ‎‏دیده بودند هِی یک سربازی برود یا یک ژاندارمی برود و اذیت کند،‏‎ ‎‏همین را دیده بودند، یا اَخاذی کند، حالا ببینند که یک دکتری، یک‏‎ ‎‏مهندسی، یک محصلی می رود، چه از مرکز اینجا، چه از خارج، می رود و‏‎ ‎‏به اینها کمک می کند، اینها تا کنون به چشمشان نخورده بود که یک‏‎ ‎‏دسته از خانمهایی که در شهرستان زندگی کرده اند، بروند توی این‏‎ ‎‏جمعیتهایی که دارند درو می کنند همراه آنان درو بکنند، همچو چیزی‏

کتاببسیج در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 256

‏به چشمشان نخورده بود، به خیالشان نمی آمد، حالا وقتی که می بینند‏‎ ‎‏یک همچو حس انسانی پیدا شده است و این در سایۀ اسلام پیدا شده و‏‎ ‎‏قدرتهای ظاهری نمی تواند یک همچوتحولی را بدهد، تحول اسلامی و‏‎ ‎‏انسانی است، این آنها را همچو دلخوش می کند، که کارهاشان و قدرتشان‏‎ ‎‏را چند مقابل می کند. بنابراین یک تحول انسانی و تحول روحی حاصل‏‎ ‎‏شده است که این موجب طُمأنینۀ انسان است؛ موجب اطمینان‏‎ ‎‏است.(487)‏

25 / 6 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

وارد شدن همه به میدان 

‏همین جوانهایی که آن وقت کشیده می شدند طرف شمیران و آن‏‎ ‎‏قضایای شمیران، حالا کشیده می شوند طرف جاهایی که جهاد‌‏‎ ‎‏سازندگی است. همین، همین جوانها. همان زنهایی که آن وقت ـ هیچ ـ‏‎ ‎‏بی تفاوت بودند راجع به کشور خودشان، راجع به همه چیز، همین ها هم‏‎ ‎‏وارد شدند در میدان و دیدیم که خوب هم می توانند انجام وظیفه‏‎ ‎‏بکنند.(488)‏

28 / 6 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حمایت همگانی مردم از کشاورزان کشور 

‏از امریکا یک عدۀ جوان، چند روز، چند وقت پیش از این، آمده بودند که‏‎ ‎‏ما آمدیم برای جهاد سازندگی، این یک تحولی است. جوان در امریکا‏‎ ‎‏ـ‌برای، عرض بکنم که ـ بیاید، از آنجا راه بیفتد، که برود توی دهات اینجا‏‎ ‎‏برای جهاد سازندگی. من به آنها گفتم که شما ـ البته هم آنها هم شماها‏‎ ‎‏فرق ندارد البته ـ شما نمی توانید مثل رعیتها بروید و کار بکنید، شما یک‏‎ ‎‏جور دیگر زندگی کردید؛ اما این را بدانید که وقتی این رعیت، این‏

کتاببسیج در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 257

‏کشاورز، دید از امریکا یک عده محصل، یک عده مهندس، یک عده دکتر،‏‎ ‎‏آمدند توی صحرای مثلاً کجا مشغول شدند به درو. این یک قدرت‏‎ ‎‏فوق العاده ای به آنها می دهد؛ یعنی آنها امیدوار می شوند به مملکت‏‎ ‎‏خودشان؛ امیدوار می شوند به ـ عرض می کنم که ـ نظام خودشان. آن‏‎ ‎‏قدرتی که آنها دارند، و فرض کنید در یک روز پنج ساعت، شش ساعت،‏‎ ‎‏کار می کنند، اینکه شما حالا آمدید و رفتید و آنها چشمشان به شما‏‎ ‎‏افتاد، ده ساعت کار می کنند. آنی که یک جریب زمین را درو می کرد،‏‎ ‎‏حالا دو جریب زمین را درو می کند. ضمیمه کنید به اینکه وقتی چشم‏‎ ‎‏این کشاورزها بیفتد که یک عده زنها از توی خانه هایشان در آمدند،‏‎ ‎‏کسانی که خوب هیچ اهل این کار نبودند که بروند در جهاد سازندگی و‏‎ ‎‏بروند با رعیتها شرکت کنند در درو، وقتی که ببینند اینها که یک همچو‏‎ ‎‏جمعیتی، زنها آمدند برایشان دارند کمک می کنند، این ارزشش پیش‏‎ ‎‏آنها خیلی زیاد است. واقع ارزش هم زیاد است، ولو کارش کم است،‏‎ ‎‏نمی تواند یک زن یک کار مثبت زیادی انجام بدهد، لکن ارزش زیاد‏‎ ‎‏است. کارهایی که الآن می شود کارهای ارزشداری است. در نظر من‏‎ ‎‏بسیار بعضی از این کارها ارزشدار است ولو کم باشد، ارزشش زیاد است؛‏‎ ‎‏یعنی کم کم این اسباب این می شود که زیاد بشود این، و موج پیدا بکند و‏‎ ‎‏سرتاسر کشور را بگیرد.(489)‏

 28 / 6 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

خرسندی امام

از تحول همگانی

در سازندگی 

‏و اما جهاد سازندگی؛ من از همۀ برادرها و خواهرهایی که در این راه‏‎ ‎‏مجاهده کردند و می کنند و گاهی من در تلویزیون می بینم که اینها کارها‏‎ ‎‏انجام می دهند. و بسیار از این جهت من خرسند می شوم که ببینم‏‎ ‎‏برادرها و خواهرها نسبت به طوایف ضعیف خدمتگزاری می کنند؛ و این‏

کتاببسیج در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 258

‏اسباب این می شود که قدرتشان را چند برابر کند. وقتی که ببینند شماها‏‎ ‎‏می روید در آنجا برایشان کار می کنید، آنها هم خودشان تشویق می شوند‏‎ ‎‏به اینکه کارهای زیادتر بکنند. و امیدوارم که با همین قدرتها ـ که قدرت‏‎ ‎‏اسلام است؛ یعنی آن قوّۀ اسلام از اول همراه بوده است که کارها را تا‏‎ ‎‏اینجا رسانده، و بعدها هم ان شاءالله خواهد رساند ـ امیدوارم که با این‏‎ ‎‏قدرت اسلام همۀ امور اصلاح بشود. و این تحولی که در جوانهای ما، در‏‎ ‎‏خواهرها و برادرهای ما، حاصل شده است که این طور حس تعاون، حس‏‎ ‎‏خدمت به ملت، خدمت به اسلام، پیدا شده است، این خیلی امیدوار‏‎ ‎‏می کند انسان را به اینکه با این قدرت ایمانی که الآن در ملت ما هست، و‏‎ ‎‏ان شاءالله باقی می ماند، همه کارها انجام بگیرد.(490)‏

18 / 7 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

پشتیبانی

خواهران و برادران

از کشاورزان 

‏چنانچه در این جهاد سازندگی که گاهی وقتها می بینیم خانمها هم‏‎ ‎‏رفتند و مشغول شدند، خوب، البته از خانمها ساخته نیست که مثل‏‎ ‎‏یک‌رعیتی، مثل یک اشخاصی که ورزیده اند در آن امور کار کنند،‏‎ ‎‏لکن‌همان رفتنشان در بین این رعایا و بین این کشاورزان، همان‏‎ ‎‏رفتن‌و‌اشتغال پیدا کردن به همان مقداری که می توانند، این باعث‏‎ ‎‏این‌می شود که قدرت آنها چند مقابل می شود. وقتی آنها ببینند که‏‎ ‎‏از‌شهرها‌خانمهای محصل، خانمهای محترم، آمدند و در دهات مشغول‏‎ ‎‏کمک هستند به برادرهای خودشان، قدرت آنها چند مقابل می شود.‏‎ ‎‏و‌این یک عمل بسیار ارزنده ای است. ولو عملْ خودش به حسب‏‎ ‎‏حجمش‌کوچک باشد، لکن حجم معنویش خیلی زیاد است. چنانچه‏‎ ‎‏رفتن محصلین مدارس مردانه هم در بین همین رعیتها و در بین‏‎ ‎‏همین‌کشاورزها هم یک قدرتی به آنها می دهد. وقتی ببینند که همۀ‏

کتاببسیج در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 259

‏قشرها پشتیبان هستند، از این پشتیبانی، آنها قدرتشان خیلی زیاد‏‎ ‎‏خواهد شد.‏

‏     آن چیزی که حجم عمل را زیاد می کند، ولو حجم مادیش کم است،‏‎ ‎‏آن «لله » بودن و اخلاص است.(491)‏

17 / 7 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تعاون در سازندگی، افزایش بازدهی کشاورزان 

‏این جهاد سازندگی که می روند برای خدمت به مردم؛ گاهی وقتها من در‏‎ ‎‏تلویزیون می بینم خیلی من خوشحال می شوم از این روحیۀ اینها. البته‏‎ ‎‏این خانمهای ضعیف، ضعیف البُنْیه نمی توانند بروند یک زمین بزرگی را‏‎ ‎‏درو بکنند، لکن حضور آنها در این مزرعه ها موجب این می شود که خود‏‎ ‎‏صاحبان آنجا تقویت می شوند و کارهاشان دو چندان می شود. این‏‎ ‎‏دکترها و مهندسین و تحصیلکرده ها و اینها که وارد می شوند در یک‏‎ ‎‏جایی و مشغول می شوند به ساختمان یک چیزی و مشغول می شوند به‏‎ ‎‏کار یک چیزی، اینها اسباب این می شود که خود آن اهالی آنجا هم به کار‏‎ ‎‏واداشته می شوند، کار زیاد شده. اینها کارهایی است که در سطح مملکت‏‎ ‎‏دارد می شود و شده است.(492)‏

12 / 8 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نقش اقشار مردم در سازندگی کشاورزی 

‏اینهایی که وارد شدند در جهاد سازندگی از همۀ قشرها، از دکترها،‏‎ ‎‏از‌مهندسین، از محصلین، از بازرگانان هستند. همه قسمها، کارگرها،‏‎ ‎‏همه آمدند. اینها غیر از آنهایی هستند که آن عادات را دارند.(493)‏

12 / 10 / 58 

*  *  *


کتاببسیج در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 260

ابراز خوشحالی از تعاون در سازندگی 

‏من بعد از این نهضت و انقلابی که نسبتاً الحمدلله به پیروزی رسید و قدم‏‎ ‎‏اول را ملت بزرگ ما برداشت، در این کارهایی که به دست ملت بعد انجام‏‎ ‎‏گرفت، از جهاد سازندگی خیلی خوشم می آید. هر وقت که تلویزیون‏‎ ‎‏نشان می داد که خواهرها و برادرها از همۀ طبقات مشغولند به یک عملی‏‎ ‎‏برای کشور خودشان، من خوشحال می شدم.(494)‏

17 / 10 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ارزش تعاون مردم در سازندگی نزد خدا 

‏خداوند ان شاءالله شماها را حفظ کند. شما جوانها را حفظ کند که همچو‏‎ ‎‏همت والایی دارید که می روید در جهاد سازندگی و زحمت می دهید به‏‎ ‎‏خودتان. لکن برای خداست این. شما خیال نکنید، هر قدمی که الآن‏‎ ‎‏بردارید برای کشور اسلامی، این قدم پیش خدا محفوظ است. خیال‏‎ ‎‏نکنید که این قوه های شما هدر می رود. قوای انسان وقتی هدر می رود که‏‎ ‎‏برای خدا نباشد. آن وقتی که قوا برای خدا کار بکند هدر نمی رود، پیش‏‎ ‎‏خداست. و این سازندگی شما ان شاءالله خودتان هم ساخته می شوید به‏‎ ‎‏آنطوری که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است و انبیا را برای او‏‎ ‎‏فرستاده که هم در این جهاد، جهاد نفسی باشد و هم سازندگی برای‏‎ ‎‏ملت.(495)‏

17 / 10 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جهاد سازندگی، جوشیده از تعاون مردم در سازندگی 

‏یکی از نهادهایی که از خود ملت جوشید و متکفل آن خود ملت بود،‏‎ ‎‏همین جهاد سازندگی بود. کمیته ها و پاسداران و همۀ این نهادهای تازه‏‎ ‎‏و جدید، بدون اینکه یک سازمانی در کار باشد، خودشان مردم درست‏‎ ‎‏کردند. و مادامی که این معنا باشد که مردم موظف می دانند خودشان را‏

کتاببسیج در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 261

‏برای ساختن، آسیب نخواهند دید.(496)‏

27 / 3 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نقش جهادسازندگی در انقلاب و جنگ تحمیلی 

‏بیست و هفتم خرداد، روز تأسیس جهادسازندگی را به عموم ملت‏‎ ‎‏انقلابی و شریف ایران و به همۀ تلاشگران متعهد و مؤمن در راه تحقق‏‎ ‎‏آرمانهای ملت مسلمان ایران تبریک می گویم.‏

‏     روزی که با تأسیس این ارگان عظیم، انقلاب اسلامی ما توانست به‏‎ ‎‏دور‌افتاده ترین مناطق کشور راه یابد و رسالت تاریخی و اسلامی خود را با‏‎ ‎‏تمام کارشکنیها به اقصیٰ نقاط کشور برساند.‏

‏     براستی فرزندان اسلام، خواهران و برادران ایثارگر، با عضویت در این‏‎ ‎‏نهاد انقلابی، با فداکاری بی نظیر خود در میان دشوارترین شرایط زندگی‏‎ ‎‏و سخت ترین مناطق جغرافیایی کشور توانستند در مدتی کوتاه، اینهمه‏‎ ‎‏آثار زنده و ارزنده را در تمام ابعاد برای مردم ستمدیدۀ ایران به ارمغان‏‎ ‎‏آورند. کم نیستند جهادگرانی که در راه بهبود زندگی مردم محروم و‏‎ ‎‏مستضعف ما شهید و یا معلول گردیده اند و کم نیستند خواهران و‏‎ ‎‏برادرانی که در بدترین شرایط، دست به اقدامات فرهنگی و عمرانی زدند‏‎ ‎‏و به بدترین شکل به دست گروهکهای از خدا بیخبر و منافقان دنیاپرست‏‎ ‎‏شهید گردیدند. چرا که این از خدا بیخبران خوب فهمیدند که این‏‎ ‎‏جوانان جهادگرند که بذر انقلاب را در دل هر روستایی می کارند، و با‏‎ ‎‏آبادانی مناطق محروم است که هر روستایی و شهری محروم، سربازی‏‎ ‎‏می شود پاسدار انقلاب اصیل اسلامی خویش؛ چرا که امریکا و ایادی‏‎ ‎‏مزدبگیرش، خوب به این نتیجه رسیده اند با جهاد مقدس فرزندان‏‎ ‎‏اسلام است که نهال انقلاب اسلامی در روستاها و شهرهای دورافتادۀ این‏‎ ‎‏آب و خاک به گل می نشیند. و تنها به همین دلیل است که هر جهادگری‏

کتاببسیج در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 262
‏ را مانند رزمنده ای در میدان نبرد می دانند که از انقلاب و اسلام و ایران‏‎ ‎‏دفاع می نماید.‏

‏     نقش جهادسازندگی در جنگ، کمتر از نیروهای نظامی نبوده و‏‎ ‎‏نیست، و این اقراری است مکرر از سوی فرماندهان ارتشی و سپاهی ما که‏‎ ‎‏اگر جهاد نبود پیروزی با این سرعت به دست نمی آمد. باید اعتراف کرد‏‎ ‎‏که اینان بزرگترین آبرو را به انقلاب اسلامی خود داده اند و با تعهد به‏‎ ‎‏اسلام و ایمان به خدای تعالی در این راه بهترین نمونه و الگو برای همۀ‏‎ ‎‏جوانان مسلمان و متعهد اسلامی گردیدند. امروز در گوشه و کنار کشور و‏‎ ‎‏در میان دور افتاده ترین روستاهای محروم و بد آب و هوا که قدم بگذارید‏‎ ‎‏با ایثارگران جهادسازندگی مواجه می شوید که خیلی زودتر از شما خود را‏‎ ‎‏بدانجا رسانده اند و با نداشتن امکانات لازم، با هر وسیله ای که در اختیار‏‎ ‎‏داشته و دارند، با تمام وجود در از بین بردن کمبودها و مشکلات و‏‎ ‎‏بیماریها و نارساییهای مردم کوشش می نمایند، و در بسیاری از موارد‏‎ ‎‏برای ایجاد وسایل رفاهی از ایثار جان خود دریغ نکردند.‏

‏     من هر گاه از نزدیک با جوانان  پرشور و پرتحرک جهاد سازندگی‏‎ ‎‏مواجه می شوم و یا در وسایل ارتباط جمعی آثار ارزندۀ فرهنگی و‏‎ ‎‏عمرانی  آنان را شنیده و یا می بینم، از دل برای موفقیت و سربلندی آنان‏‎ ‎‏دعا می کنم. آفرین بر شما که اینگونه به اسلام و انقلاب اسلامی آبرو‏‎ ‎‏دادید. درود بر شما که برای تحقق آرمانهای ملت  مسلمان و انقلابی‏‎ ‎‏ایران و برای پیاده کردن برنامه های اسلام عاشقانه به استقبال شهادت‏‎ ‎‏شتافته اید و علی رغم تبلیغات واهی دشمنان، اختلاف زبان و لباس مانع‏‎ ‎‏تلاش فردی و جمعی شما در این راه نگردیده است، و هم اکنون مشاهده‏‎ ‎‏می کنید که چگونه با لباسهای محلی  و زبانهای قومی دست در دست‏‎ ‎‏یکدیگر در این گردهمایی مهم شرکت جسته اید.‏

‏     امیدوارم همان گونه که در راه سازندگی کشور تمام نیروهای مادی و‏

کتاببسیج در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 263

‏معنوی  خود را به کار بسته اید، از سازندگی خود و دیگران نیز که مقدّم بر‏‎ ‎‏همۀ سازندگیهاست، غفلت نکنید، و همان گونه که بارها یادآوری کرده ام‏‎ ‎‏سازندگی روح را بر سازندگی جسم مقدّم دارید تا به خواست خدای‏‎ ‎‏تعالی با نیروی ایمان، کارها به بهترین و سریعترین وجه پیش رود، و هر‏‎ ‎‏چه زودتر با کمک خداوند و یکدیگر این کشور را به خودکفایی و آبادی‏‎ ‎‏کامل برسانیم، ان شاءالله تعالی.(497)‏

27 / 3 / 61 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نقش مردم در پیروزی 

‏مستمندان و فقرا و دورافتاده ها در صف مقدم جامعه هستند، و همینها و‏‎ ‎‏همین زاغه نشینان و همین حاشیه نشینان و همین محرومان بودند که‏‎ ‎‏این انقلاب را به ثمر رساندند. اینها بودند که از همه چیز خودشان در راه‏‎ ‎‏اسلام عزیز در رژیم سابق گذشتند و الآن همه مشغول اند. همینها‏‎ ‎‏هستند که الآن در جبهه ها مشغول به فداکاری هستند، و جوانهای‏‎ ‎‏همینهاست که در سرتاسر کشور، داخل و در خارج کشور مشغول اند‏‎ ‎‏برای تأیید اسلام. و ملت شریف ایران قدر یک همچو جوانان و قدر یک‏‎ ‎‏همچو خانواده هایی که این جوانان را تحویل جامعه داده اند می داند؛ و‏‎ ‎‏عمده این است که در پیشگاه خدای تبارک و تعالی یک درخشندگی‏‎ ‎‏خاص این افراد دارند. اگر نبودند این محرومان جامعه که دلبستگی به‏‎ ‎‏این دنیا به آن طوری که بالاتریها به خیال خودشان دارند، اگر نبود همت‏‎ ‎‏این محرومان و همت این روستائیان و همت این جنوب شهریها، اگر نبود‏‎ ‎‏این، نه رژیم سابق ظلمش از بین رفته بود و نه ما در مقابل مشکلات‏‎ ‎‏می توانستیم مقاومت کنیم. همۀ اینها از برکات اینهایی هستند که شما‏‎ ‎‏به امداد آنها برخاسته اید؛ و آنها لایق این هستند که ما با تواضع به‏‎ ‎‏خدمت آنها برویم و برای آنها خدمت کنیم؛ همۀ ما خدمتگزار آنها باید‏

کتاببسیج در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 264
‏ باشیم. آنها به ما منت دارند که ما را از این قیدی که ابرقدرتها به دست و‏‎ ‎‏پای ما بسته بودند نجات دادند. آنها بر کشور ما منت دارند که اسلام عزیز‏‎ ‎‏را در این کشور حاکم کردند. ما و شما برای آنها کاری نمی کنیم، آنها ما را‏‎ ‎‏رساندند به آنجایی که بتوانیم در مقابل همۀ قدرتها بایستیم و سرفراز‏‎ ‎‏باشیم که ما نه در طرف شرق هستیم و نه در طرف غرب هستیم و نه‏‎ ‎‏احتیاجی به وابستگی آنها داریم. ما یک ملت مستقل هستیم. یک کشور‏‎ ‎‏مستقل آزاد و سرفراز هستیم که تمام ریشه های فساد را کنده ایم، یا‏‎ ‎‏ان شاء الله اگر یک ریشه های پوسیده ای هم مانده است می کنیم و این به‏‎ ‎‏برکت همین محرومان است. همین زاغه نشینانی که من یادم نمی رود که‏‎ ‎‏وقتی در تلویزیون دیدم از یک خانه ای از این زاغه ها یک عده ای پیرمرد‏‎ ‎‏و پیرزن و بچه و اینها بیرون آمدند و یکی از آنها پرسید که کجا می روید،‏‎ ‎‏گفتند می رویم تظاهر، تظاهرات. همینها بودند که ناهار روزشان و شام‏‎ ‎‏شبشان را نداشتند، لکن با همت والای خودشان، با آن قدرت معنوی‏‎ ‎‏الهی خودشان در آن رژیم بیرون آمدند و شهید دادند و فاتح شدند، و در‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی هم همینها هستند که پشتیبانی می کنند و در‏‎ ‎‏جبهه ها و پشت جبهه ها محکم ایستاده اند. البته همۀ قشرهای ملت باید‏‎ ‎‏ما بگوییم که اینها از مستضعفان بودند؛ برای اینکه دولتهای قوی ما را به‏‎ ‎‏استضعاف کشیده بود و همۀ ملتهای عالم را به استضعاف کشیدند. در‏‎ ‎‏زمان رژیم سابق همۀ قشرها در نظر آنها مستضعف بودند و باید‏‎ ‎‏فرمانبردار باشند؛ از قشر روحانی گرفته تا بازاری تا روستایی تا همۀ‏‎ ‎‏افرادی که سرتاسر کشور هستند. امروز همۀ اینها از آن قیدها آزاد شدند‏‎ ‎‏و برای خاطر همین که این محرومان و مستضعفان و دیگر قشرها قیام‏‎ ‎‏کردند، نهضت کردند و نترسیدند از هیچ چیز، و خدای تبارک و تعالی آنها‏‎ ‎‏را امداد کرد و به امدادهای غیبی و جلوه های معنوی و پشتیبانی حضرت‏‎ ‎‏ولی عصر ـ ارواحنا له الفداء ـ ما را رسانده اند به اینکه آزاد شدیم. پس آنها‏
کتاببسیج در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 265

‏به ما منت دارند و ما باید خدمت به آنها بکنیم؛ دولت باید خدمتگزار آنها‏‎ ‎‏باشد.(498)‏

 18 / 2 / 62 

*  *  *

‎ ‎

‏ ‏

‎ ‎

کتاببسیج در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 266