دیدگاهها (مجموعه مصاحبه ها)

تبیین عقلانی نهضت عاشورا و ابعاد قدسی و الهی آن

دکتر رهنورد 

تبیین عقلانی نهضت عاشورا و ابعاد قدسی و الهی آن

در تبیین حادثۀ عاشورا، آیا تحلیلهای عقلانی را که به ابعاد طبیعی و انسانی نهضت معطوف است، مناسب و کارآمد می‌دانید و یا تفسیرهای ماورایی و متافیزیکی از آن را ترجیح می‌دهید و اصولاً این دو منظر، در دیدگاه شما چه نسبتی با هم دارند؟ و آیا می‌توان آنها را با هم جمع نمود؟ نگرش پیشنهادی شما در تحلیل و تبیین این رخداد چیست؟

 «آیهنگری» متد قرآنی شناخت تمامی ابعاد و لایه‌های رویداد عاشورا

در بررسی حرکت عظیم عاشورا، اولین قدم، انتخاب متدولوژی است. می‌دانید که این نهضت عظیم، در قلمروهای متعددی قابل بررسی است: قلمرو تاریخ، فلسفه، اندیشۀ سیاسی و حکومت، هنر و ادب و... و در یک طبقهبندی کلیتر، در دو قلمرو طبیعی ـ زمینی و ماورایی ـ متافیزیکی، قابل مطالعه و تحقیق است. البته در روشهای موجود علوم انسانی، روشی وجود ندارد که بتواند هر دو قلمرو را به یکباره مورد بررسی قرار دهد، بدون اینکه آن دو را از یکدیگر تفکیک کند، جز اینکه حقیر در مطالعات قرآنی خود متوجه ارائه نوعی نگرش گردیدم که اشیا و پدیده‌ها و رخدادها را از بیرونی‌ترین لایه می‌نگرد و سپس مرحله به مرحله،، به لایه‌های عمیقتر می‌رسد و همچنین ابتدا رخدادها را به صورت طبیعی و ملموس می‌بیند و سپس از طریق «پیام»، آن را وارد مرحله ماورایی و معنیدار فوقبشری و متافیزیکی می‌نماید، و من نام این روش را «آیهنگری» نهاده‌ام و خود از این نحوۀ نگرش قرآنی در روشن نمودن مباحث و رویدادها، بهره‌ها برده‌ام. به هر صورت در این روش گفته نمی‌شود که حرکت عاشورا یک واقعۀ طبیعی است یا فوقطبیعی، بلکه از طریق باز نمودن شخصیت افراد، وضعیت آنها، رفتار و اندیشه‌های آنها و همچنین رخدادها، روابط و


مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 204
مناسبات میان آنها، گام به گام به فضایی متعالیتر دست می‌یابی، تا در وادی دنیایی از رازها و رمزها، تمثیلها و تشبیه‌ها حاضر می‌شوی و از آن طریق، معانی و پیامهایی را به دست می‌آوری که می‌توانی بگویی(به اصطلاح قرآن) متعلق به «شهادت» است یا «غیب»، «ارض» است یا «سماوات»(سماوات و نه سما همچنین ارض، اصطلاحات نمادی قرآنی هستند مثل غیب و شهادت که قلمروهای مذکور را دربرمیگیرند). از طریق نگرش آیه‌ای می‌توان به پیامهای «غیبی» و «سماواتی» دست یافت.

بدین ترتیب می‌توان گفت: اهداف و تمامی ابعاد نهضت عاشورا از یک قلمرو عینی و ملموس و قابل محاسبه شروع می‌شود تا بتدریج در مراحل و مقاطع مختلف زمانی و در دیدگاه شخصیتهای مختلف، باز می‌شده و عمق می‌یابد، و به جایی می‌رسد که از محاسبه بشری خارج می‌گردد. مسلماً آنچه امروز، از نهضت عاشورا دریافت می‌کنیم در موارد متعددی پیچیده‌تر از دریافتهای گذشتگان است و البته مثل هر حادثه و اتفاقی که برای تفسیر نهایی، به قول قرآن کریم، در سورۀ کهف، احتیاج به «عبد صالحی» دارد که فوق فهم بشری و از دیدگاه «خضری» و «تقدیری»، به جریانات بنگرد؛ این حادثه نیز چنان بوده است و «عبد صالح» آن، امام حسین علیه‌السلام، چیزهایی فوق فهم عادی می‌دانست؛ و این یک قاعده است برای تمام امور. چنانچه ما موسیوار به سئوال بپردازیم، همان طور که امام خمینی رفتار کرد، و از آن عبد صالح (امام حسین) رازها و رمزهایی پرسید که به یک جمله که در قلمرو سیاست کاربرد دارد، ترجمه نمود و به ما ارائه داد: «عاشورا روزی است که خون بر شمشیر پیروز شد یعنی «حق» بر «زور» غلبه یافت و این بشارت حکومت مهدی و «دولت کریمۀ» اوست.

با نگرش آیه‌ای و کشف «رمزها»، در قلمرو وجودشناسی و عرفان، شخصیت امام حسین و حضرت عباس و حضرت زینب ـ که سلام بر آنان باد ـ که سپاه خیرند و همچنین کلیه افراد سپاه شر، از عمر سعد و یزید و شمر و خولی تا نمادهای واسط مثل آب، تشنگی، وصول، خودداری...، همگی وارد وادی دیگری از معانی می‌شوند، تا رمزی از آفرینش و تکاپوی غربت قبیله‌ای غریب در این خاکدان را، برای وصول به قرب و نجات از 


مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 205
جدایی، بیان کنند و این حدیث جانهای تنها و بی‌قرار در سرزمین نامتجانس طبیعت است. 

فهم عاشورا نیازمند نگرۀ عقلانی، عاشقانه و ماورائی

انسان در سرنوشت دینی، سیاسی، اجتماعی و حتی عرفانی، نیازمند الگویی سرمدی است، الگویی که ضمن دارابودن جنبه‌های تام عقلانی، از یک جایگاه فوقعقلانی برخوردار باشد. نهضت عاشورا، در چهره و رفتار، چنین الگویی است و این یک مقولۀ تقدیری است. من سعی می‌کنم از زاویه‌ای مختلف به واقعه نزدیک شوم، اما این واقعه آنقدر عظیم و بضاعت من آنقدر ناچیز است که نمی‌توانم. در هر حال، در نهضت عاشورا، عشق و شور و شیدایی، وارد عرصه می‌شود بدون این که حضور عقل را تعطیل کند، زنان عاشورایی، مردان عاشورایی و نوجوانان و کودکان عاشورایی، همه فرهیخته بودند، اما شعله‌ای که از جانهای آنها در شیفتگی حق زبانه می‌کشید ـ که نمود گفتاری یک عظمت بیان ناکردنی است ـ آنها را آنچنان گداخت که در همان عظمت ناگفتنی ذوب و فانی گردیدند و هر آنچه داشتند، در طبق اخلاص نهادند و پاک باختند.

اگر ما نهضت عاشورا را یکسره عقلانی یا یکسره عاشقانه یا یکسره تقدیری بررسی کنیم، از تمامیت آن کاسته‌ایم، چنانچه سایر نهضتهای دینی هم بنا بر مرتبه وجودی خود، از همین منطق تحلیلی برخوردارند. 

‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 206