دیدگاهها (مجموعه مصاحبه ها)

چارچوب و گسترۀ درس آموزی از نهضت عاشورا

حجةالاسلام والمسلمین هاشم زاده هریسی

چارچوب و گسترۀ درسآموزی از نهضت عاشورا

در بحثهای گذشته بیان فرمودید که پیروزی دایمی مورد نظر حضرت بود؛ یعنی لازم نیست که قیام امام در همان مقطع زمانی، نتیجۀ مشخص و قابل حصول و محاسبه شده‌ای داشته باشد، بلکه این نتیجه می‌تواند زمانمند باشد و در طول تاریخ به دست آید. چه تحلیلی از این پیروزی نهایی می‌توان به دست داد و چه تعریف و مصداق مشخصی از آن می‌توان ارائه نمود که به واسطۀ آن بتوان شهادت را کاملاً موجه دانست؟ به بیان دیگر، اگر بخواهیم حرکت و نهضت امام را تئوریزه کنیم و آن را به قطعه‌های دیگر تاریخ سرایت دهیم و بگوییم که انسانها با این معیارها و میزانها می‌توانند در جوامع، خون دادن و شهید شدن را انتخاب کنند تا هدف بلند تحقق حکومت حق و عدل در تاریخ پی گرفته شود، چه چارچوبی را می‌توانیم ارائه کنیم؟

چنین نیست که وقتی خون دادن و شهید شدن و اعتراض و انقلاب، ارزشمند و دارای آثار و برکات است، دیگر بی‌ضابطه باشد و هر کس به هر شکل که می‌خواهد در این راه قدم بگذارد. این کار نیز به چارچوب و شرایطی نیاز دارد؛ یکی از شرایط این است که حرکت، در تحقق آن هدف موثر باشد. گاهی بعضی از خونهاست که از بین می‌رود و فراموش می‌شود، اما زمانی نیز خون دادن، یک گام به پیش رفتن است. در انقلاب ما هر مرحله‌ای که رخ می‌نمود، عده‌ای شهید می‌شدند ولی ما یک گام به جلو می‌رفتیم، چون در رأس این نهضت کسی بود که به آن جهت می‌داد.

پس شرط اول برای انتخاب شهادت این است که انسان را، ولو یک قدم، به آن هدف


مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 196
نزدیک سازد، آن ظلمستیزی و طاغوتستیزی‌ای که هموارکنندۀ راه صلاح و فلاح باشد.

دوم آنکه هدفی که مورد نظر است هدفی الهی باشد، هدفی مشروع و صحیح باشد و این را، همه نمی‌توانند ادعا کنند. پس در رأس نهضت باید رهبری باشد که وظایف را بشناسد، اهداف را بشناسد، اسلام را بشناسد، چارچوبۀ شرعی حرکت را بشناسد و آنها را برای مردم تبیین کند و این است که در جهاد، حضور امام یا نایب بر حق امام را شرط دانستهاند، و نیز در حدیث آمده است: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة.

پس شرط اول آن است که خون و قیام هرز نرود و دوم اینکه هدف یک هدف الهی باشد. البته شرایط دیگری هم دارد.

آیا می‌توانیم از تمامی رفتارها و عملکردهای حضرت امام حسین در جریان نهضت عاشورا به عنوان الگو و نمونه‌ای برای عمل استفاده کنیم؛ یا اینکه برخی از جنبه‌های آن اختصاص به امام دارد و قابل تقلید برای پیروان و شیعیان ایشان نیست؟ این سؤال از این جهت مطرح می‌شود که برخی از علما قائل به مختصات امام (همچون مختصات نبی) هستند. نظرتان را بطور کلی در مورد مسئله مختصات امام، و نیز بطور مشخص در مورد چگونگی این امر در حادثۀ عاشورا، بیان فرمایید.

مورد تفاوت می‌کند. بعضی موارد کلی است و بعضی موارد هم شاید پیدا کنیم که اختصاصی باشد. در مواردی، سنت یا یک حکم قطعی وجود دارد؛ یک حکم مسلم فقهی وجود دارد، که کلی است و وابسته به شرایط زمان نبوده و رسول خدا و حضرت علی نیز به آن عمل کردهاند. ولی در حرکت امام حسین مواردی بوده که چنین نبوده است. در اینگونه موارد، نباید بگوییم که امام حسین اشتباه کرده و هم نباید بگوییم که این حکم، عام است. چنین مواردی از اختصاصات امام است، نه اشتباه است و نه حکم ماست. نمی‌توان یک معیار کلی در نظر گرفت و همه اعمال امام حسین را بر آن معیار کلی تطبیق دارد، زیرا بعضی از موارد خاص هست که با معیارهای کلی پذیرفته شده، سازگار نیست.

 


مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 197
عمل امام حسین خود، سیره است، سنت است و برای ما حجت و مبناست، هم مبنای فکری و اعتقادی و هم مبنای اخلاقی و ارزشی.

بازتاب و تأثیر عاشورا در سیره و آثار اهل بیت

بازتاب و تأثیر عاشورا در سیرۀ و آثار اهل بیت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

حادثه عاشورا بر سیره عملی ائمه بعد از امام حسین قطعاً تأثیر داشته و امام حسین در واقعه امام آنهاست. امام زینالعابدین قصه عاشورا را بهوسیله اشک و دعا حفظ می‌کند و امام صادق به شیوه دیگر و... عاشورا را اینها زنده نگهداشتهاند. زمینه طوری نبود که ائمه به صورت عملی بتوانند کاری انجام دهند، یعنی نهضتی و قیامی برپا کنند ولی بذری را که امام حسین افشانده بود، یک بذر الهی و اصیل می‌دانستند و تلاششان براین بود که این بذر الهی و این سیره مقدس تا روز قیامت باقی بماند و زنده نگهداشته شود و این گونه نیز عمل کردند.

شرایط عصر ائمه، حاکمیتها و موقعیتها اگر همان بود که در عصر امام حسین بود، ائمه نیز همان می‌کردند که امام حسین کرد، یعنی در واقع وظیفه تغییر نکرده بود، اما شرایط سایر ائمه چنین حرکتی را ایجاب نمی‌کرد. قیام عاشورا، باید یک بار در تاریخ رخ می‌داد و بوسیله امام حسین چنین رخدادی محقق شد. وظیفه دیگر ائمه، زنده نگهداشتن و تداوم بخشیدن به این نهضت بود.

 

‎ ‎

مجموعه مقالات کنگره بین الملی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر اولصفحه 198