بطن در لغت
بطن در لغت به معنای درون یا قسمت پوشیده و پنهان یک چیز است. خلیل بن احمد در العین، بطن را به معنای خلاف ظاهر؛ یعنی درون، در مقابل برون معنا میکند: «البطن فی کل شیء خلاف الظّهر، کبطن الأرض وظهرها، وکالباطن والظاهر». اما راغب در مفردات، اصل معنای بطن را اسم عضو درون انسان؛ یعنی شکم میداند. ولی خلیل بن احمد معنای بطن را در همه جا همان درون، در مقابل برون یا خلاف ظاهر میداند: «أصل البطنِ الجارحةُ وجمعه بطون. قال تعالی: وَإِذْ أنْتُمْ أجِنَّةٌ فِی بُطُونِ اُمَّهَاتِکُمْ وقد بطنته أصبت بطنه والبطن خلاف الظهر فی کل شیء، ویقال للجهة السفلی بطن وللجهة العلیا ظهر وبه شبه بطن الأمر وبطن البوادی...». طبرسی هم در مجمع البیان بطن را مقابل ظهر معنا میکند: البطن خلاف الظهر. والبطن الغامض من الأرض.
بطن در قرآن
در قرآن، کلمۀ بطن شش بار به معنای شکم و معده آمده است: اُولَئِکَ مَا یَأکُلُونَ فِی
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 248
بُطُونِهِمْ إِلا النّارَ؛ یُصْهَرُ بِهِ مَا فِی بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ؛ فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ؛ إِنّما یَأکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً؛ کَالْمُهْلِ یَغْلِی فِی الْبُطُونِ.
سه بار هم به معنای رحم آمده است: وَقَالُوا مَا فِی بُطُونِ هَذِهِ اْلأنْعَامِ خَالِصَةٌ لِذُکُورِنَا؛ وَاللهُ أخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ اُمَّهَاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً؛ وَإِذْ أنْتُمْ أجِنَّةٌ فِی بُطُونِ اُمَّهَاتِکُمْ.
سه بار هم به معنای مطلق درون موجودات استعمال شده است: وَإِنَّ لَکُمْ فِی اْلأنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِیکُمْ مِمَّا فِی بُطُونِهِ مِنْ بَیْنِ فَرْث وَ دَم لَبَناً؛ وَإِنَّ لَکُمْ فِی اْلأنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِیکُمْ مِمَّا فِی بُطُونِهَا.
یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ ألْوانُهُ فِیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ.
یک بار به صورت بطائن و به معنای آن چه در داخل قرار دارد؛ یعنی محتویات آمده است: بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَی الْجَنَّتَیْنِ دَانِ.
دو بار به صورت باطن ـ یکی در مورد خداوند و به معنای پنهان و دیگری به معنای داخل و طرف دیگر حجابی که بین دوزخیان و بهشتیان است ـ به کار رفته است:
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 249
هُوَ اْلأوَّلُ وَالآخِرُ وَالظّاهِرُ وَالْبَاطِنُ؛ فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ.
با توجه به استعمالات قرآن کریم میتوان گفت بطن به معنای مطلق درون است و معده، و رحم و هر چیز دیگری که حالت پوشیدگی داشته باشد ـ در مقابل آن چه از او نمایان است ـ باطن محسوب میشود. بنابراین بطن قرآن چیزی خواهد بود که حالت درون و پوشیدگی داشته باشد و در مقابل ظاهر آن باشد.
آیا قرآن باطن دارد؟
بهطور قطع مراد از ظاهر قرآن همین متن و لفظ قرآن نیست؛ چون اگر مراد از قرآن همین متن و لفظ باشد باطن قرآن معنایی است که این لفظ، از آن حاکی است. دربارۀ این معنا برای باطن قرآن کسی شک و ابهام و اختلافی ندارد. مراد از ظاهر قرآن، ظاهر حسی که با حواس درک شود، نیست؛ بلکه مقصود از ظاهر، معنا و یا مقاصدی که از لفظ، ظاهر است و باطن قرآن اهداف، حقایق و یا معانیای که از لفظ، فهمیده نمیشود. معنایی که از لفظ فهمیده شود، باطن و پوشیده نیست ظاهر است.
بنابراین، باطن قرآن باید چیزی باشد ورای معنایی که از لفظ هویداست و یا میتوان از لفظ آن معنا را فهمید. البته از نظر لغوی میتوان به معنا هم ـ در مقابل لفظ ـ باطن اطلاق کرد؛ به این اعتبار که لفظ با حواس قابل درک است و معانی با حواس قابل درک نیست و پوشیده است؛ لیکن برای این معنا از باطن قرآن جای گفتوگو نیست و همه کسانی که سخن از باطن قرآن گفتهاند این معنا را اراده نکردهاند. باطن قرآن را معنا و حقیقتی ورای این معنای ظاهری فرض کردهاند. حال آیا واقعاً قرآن، به جز معنایی که لفظ از آن حکایت میکند، باطنی دارد؟
در آیات قرآن، مطلبی که دلالت بر باطن داشتن آن یا آیاتی از آن یا حداقل یک آیه
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 250
و یا کلمه باشد، موجود نیست. به عبارت دیگر اینکه قرآن و یا آیاتی از قرآن معنای باطنیای غیر از معنای ظاهری دارد، از خود قرآن به روشنی و تصریح استفاده نمیشود. محققانی که در زمینۀ بطن، در قرآن تحقیق کردهاند به این واقعیت معترفند که در قرآن، بر باطن داشتن قرآن تصریح نشده است. دلیل عمده دربارۀ وجود باطن و معنای باطنی برای قرآن روایاتی است که در جوامع حدیثی شیعه و سنی آمده است. البته به آیاتی از قرآن برای وجود باطن برای قرآن استدلال شده است که این آیات، ظهور ـ و نه تصریح ـ در وجود باطن برای قرآن دارد.
وجود بطن برای قرآن در احادیث متعددی تصریح شده است جناب آقای حجةالاسلام علی اکبر بابایی در تحقیقی تحت عنوان «باطن قرآن کریم» روایاتی را که بر وجود باطن در قرآن دلالت دارد جمعآوری و دستهبندی کرده است. به عقیدۀ ایشان، شش دسته از روایات بر وجود باطن برای قرآن دلالت دارد: دسته اوّل روایاتی است که تصریح دارد قرآن باطن دارد؛ دسته دوم روایاتی است که علاوه بر آن برای باطن قرآن مشخصاتی را ذکر کرده است؛ دسته سوم روایاتی است که علاوه بر تصریح بر باطن داشتن قرآن، معنای باطنی آیه را بیان کرده است؛ دسته چهارم روایاتی است که معانی و مصادیقی برای آیات کلمات و حروف قرآن بیان کرده است که معنای ظاهری نیست؛ دسته پنجم روایاتی است که خبر میدهد در قرآن مطالبی است که جز خدا و ملائکه و راسخان در علم آنها را نمیدانند؛ دسته ششم روایاتی است که میگوید ثلث و یا ربع آیات قرآن دربارۀ اهل بیت است و همین مقدار درباره دشمنان اهل بیت. چون از ظاهر قرآن این تطبیق به دست نمیآید پس باید
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 251
قرآن بطنی داشته باشد که بر اساس این روایات صحیح باشد.
به ظاهر، کسی منکر وجود بطن برای قرآن نشده است. بسیاری از مفسران و دانشمندان بر باطن داشتن قرآن تصریح و تأکید کردهاند. غزالی میگوید:
هر که منکر باطن قرآن شود از حد فهم خبر داده است.
آلوسی صاحب روح البیان گفته است:
شایسته نیست انکار وجود معنای باطن برای قرآن، برای کسی که عقل و ایمان دارد.
ذهبی صاحب التفسیر والمفسرون، تفتازانی در شرح عقاید النسفیه، زرکشی در علوم القرآن هم بر معنای باطنی برای قرآن تصریح کردهاند.
ابن تیمیه هم وجود معنای باطن برای قرآن را به شرطی که حق باشد و مخالف معنای ظاهری نباشد پذیرفته است. در این میان برخی از مفسران اغراق هم کردهاند. زرکشی که از علمای اهل سنت است از بعضی از علمای اهل سنت نقل کرده است که برای هر آیه، شصت هزار فهم وجود دارد! و آنچه از فهم آن باقی مانده است از بقیه بیشتر است ! بعضی از علمای شیعه، شبیه همین سخن را گفتهاند که برای قرآن هفت بطن است و به روایتی استناد کردهاند که در مقدمه هشتم تفسیر صافی آمده است. اما در کتب حدیثی شیعه اینکه برای قرآن هفت و یا هفتاد بطن باشد موجود نیست و در مقدمه تفسیر صافی هم این حدیث به صورت «وفی روایة اُخری» بدون اینکه مصدر حدیث را مشخص کند که پیامبر است یا امام و یا صحابی، نقل کرده است.
به هر حال فرد مشخص و معروفی از علمای شیعه و سنی، منکر معنای باطنی برای قرآن نیست. بحث و اختلاف در مقصود از بطن قرآن و معنای بطنی است. در حقیقت ابهام در معنای بطن قرآن و سنخ این معانیِ بطنی است. آنچه مهم است، این است که
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 252
مقصود از بطن قرآن و سنخ معنای باطنی آیات مشخص شود و بر وجود و یا پذیرش چنان معنایی برای قرآن، دلیل اقامه شود.
چیستی بطن قرآن
با توجه به معنای بطن، باطن قرآن باید چیزی پوشیده از فهم عادی باشد و در عین حال قرار گرفتن باطن قرآن در برابر ظاهر، تداعیگر این ایده نیز هست که در مقایسۀ باطن با ظاهر، اصالت با باطن قرآن است. هر چند این مطلب، از نفس معنای باطن به دست نمیآید؛ لیکن از مقایسه باطن قرآن با ظاهر آن و روایاتی که درباره باطن قرآن و همچنین تصور رایج در نزد مفسران، اصالت باطن قرآن ـ در مقابل ظاهر ـ کاملاً واضح است. بنابراین میتوان گفت که باطن قرآن باید دو ویژگی داشته باشد: پوشیده از فهم و دید ظاهری باشد و در مقایسه با ظاهر قرآن از اصالت برخوردار باشد.
در اینکه این معنای پوشیده، از چه سنخی است بین مفسران اختلاف است. اکثر مفسران تصور میکنند باطن قرآن از سنخ معانی ـ در مقابل معانی ظاهر آن ـ است. همچنین تصور عمومی، باطن قرآن را در عرض ظاهر آن میانگارد. بنابراین باطن قرآن معنایی است در عرض معنای ظاهری قرآن. برخی، معنای باطنی را معانی بلاغی گرفتهاند؛ برخی، معانی کلیای که از آیه استفاده میشود گرفتهاند؛ برخی نیز معنای خلاف ظاهر آیه گرفتهاند.
امام خمینی درباره باطن قرآن نظریه ویژهای دارد که قرآن نه تنها دارای بطن است بلکه دارای بطون است و این بطون، نه در عرض هم، که در طول هم مراتب حقیقت قرآن را تشکیل میدهند. نظریه امام دربارۀ بطن قرآن نظریه ابداعی و جدید است که ریشه در تفکرات عرفانی او دارد و بیانگر حقیقت قرآن در دیدگاه اوست. بر اساس نظر امام خمینی باید سخن از بطون قرآن گفت نه بطن قرآن و این بطون قرآن واقعاً حقایقی
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 253
است پوشیده و مخفی از دید انسانهای عادی. در مقابل این بطون، ظاهر قرآن؛ یعنی همان چیزی که انسانهای عادی میفهمند قرار دارد. ظاهر قرآن برای همه قابل دسترسی است. البته بعضی از مسائل ظاهر قرآن هم جز برای اولیای خدا و یا با تفسیری که از آنها رسیده باشد قابل فهم و دسترسی نیست. حضرت امام دربارۀ ظاهر قرآن میفرماید:
قرآن کریم یک سفرهای است که خدای تبارک و تعالی به وسیلۀ پیغمبر اکرم در بین بشر گسترده است که تمام بشر از آن هر یک به مقدار استعداد خودش استفاده کند. این کتاب و این سفره گسترده در شرق و غرب و از زمان وحی تا قیامت کتابی است که تمام بشر؛ عامی، عالم، فیلسوف، عارف، فقیه، همه از او استفاده میکنند؛ یعنی، کتابی است که در عین حال که نازل شده است از مرحلۀ غیب به مرحلۀ شهود و گسترده شده است پیش ما جمعیتی که در عالم طبیعت هستیم، در عین حالی که متنزل شده است از آن مقام و رسیده است به جایی که استفاده بتوانیم از او بکنیم، در عین حال، مسائلی در او هست که همۀ مردم، عامی و عارف و عالم، و غیر عالم از او استفاده میکنند و مسائلی در او هست که مختص به علمای بزرگ است، فلاسفۀ بزرگ است، عرفای بزرگ است، و انبیا و اولیاست. بعض مسائل او را غیر از اولیای خدای تبارک و تعالی کسی نمیتواند ادراک کند؛ مگر با تفسیری که از آنان وارد میشود.
این ظاهر قرآن است که برای عموم است؛ ولی بطون قرآن برای انسانهای عادی قابل دسترسی نیست. از دیدگاه امام خمینی باطن قرآن از سنخ معانی نیست تا برای انسانها و با علوم رسمی قابل درک باشد؛ بلکه باطن قرآن، از سنخ حقایق است، و برای درک این حقایق، مکاشفۀ تامه الهیه و یا تمسک به اهل بیت ـ که جایگاه نزول وحی الهی هستند ـ لازم است. برای غیر اهل بیت فقط ظاهر قرآن که چهرهای از قرآن
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 254
است قابل درک میباشد. در نظر امام خمینی بواطن قرآن، با علوم رسمی مطلقاً قابل درک نیست. برای درک آن، فقط تمسک به چشمه زلال اهل بیت لازم است. اهل بیت هم، خود با تعلیم از جانب مخاطب قرآن؛ یعنی نبی اکرم میتوانند به باطنهای قرآن دسترسی داشته باشند و نبی اکرم هم با مکاشفه تامه الهیه:
برای قرآن، منازل و مراحل و ظواهر و باطنهایی است که پایینترین مرحله آن در پوسته الفاظ و گورهای تعینات قرار دارد، چنانچه در حدیث آمده است: «همانا برای قرآن ظاهری و باطنی و حدی و مطلعی است» و این آخرین منزل بهره زندانیان در تاریکیهای عالم طبیعت است، و مراتب دیگر آن برای کسانی است که از پلیدیها و آلودگیهای عالم طبیعت پاک گشتهاند، و با آب زندگانی، از چشمههای صاف و زلال وضو گرفتهاند و به دامن اهل بیت عصمت و پاکی چنگ زدهاند به درخت مبارکه میمون پیوستهاند. به دستاویز محکمی که بریده نمیشود متمسک گشتهاند و به ریسمان محکمی که پاره نمیشود دست زدهاند، تا تأویل و تفسیر آنان بر پایه رأی و از پیش خود، ساخته نباشد. زیرا تأویل قرآن را جز خداوند و پایداران در دانش نمیدانند.
برای درک نظریه امام خمینی دربارۀ باطن قرآن باید حقیقت قرآن را از دیدگاه او بشناسیم. از نظر امام خمینی حقیقت قرآن از شئون ذاتیه و حقایق علمیۀ حضرت احدیت است. یعنی قرآن علم باری تعالی است، در حد بشر نیست و با علوم رسمی و عقل بشری نمیتوان به حقیقت آن دست یافت. به نظر حضرت امام حقیقت قرآن برای ذات مبارک نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) با مکاشفه تامه الهیه میسر شد و برای دیگران میسر نیست؛ مگر برای خُلّص اولیاء الله که با ختم نبوت در نور الهی مشترک هستند و بر اثر تبعیت تامه از حضرت رسول فانی در او هستند. امام خمینی در کتاب آداب الصلوة دربارۀ حقیقت قرآن میفرماید:
حقیقت قرآن شریف الهی قبل از تنزل به منازل خلقیه و تطور به اطوار فعلیه از
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 255
شئون ذاتیّه و حقایق علمیّه در حضرت واحدیّت است و آن حقیقت «کلام نفسی» است که مقارعۀ ذاتیّه در حضرات اسمائیّه است. و این حقیقت برای احدی حاصل نشود به علوم رسمیّه و نه به معارف قلبیّه و نه به مکاشفه غیبیّه مگر به مکاشفۀ تامۀ الهیّه برای ذات مبارک نبیّ ختمی صلی الله علیه وآله در محفل انس «قاب قوسین» بلکه در خلوتگاه سر مقام «أو أدنی». و دست آمال عائله بشریه از آن کوتاه است مگر خلّص از اولیاء الله که به حسب انوار معنویه و حقایق الهیّه با روحانیت آن ذات مقدس مشترک و به واسطۀ تبعیت تامه فانی در آن حضرت شدند، که علوم مکاشفه را بالوراثه از آن حضرت تلقی کنند و حقیقت قرآن به همان نورانیت و کمال که در قلب مبارک آن حضرت تجلّی کند به قلوب آنها منعکس شود بدون تنزل به منازل و تطور به اطوار؛ و آن قرآن بیتحریف و تغییر است و از کتاب وحی الهی کسی که تحمل این قرآن را میتواند کند وجود شریف ولی الله مطلق علی بن ابی طالب، علیه السلام ]است[؛ و سایرین نتوانند اخذ این حقیقت کنند مگر با تنزل از مقام غیب به موطن شهادت و تطور به اطوار ملکیّه و تکسّی به کسوه الفاظ و حروف دنیاویّه. و این یکی از معانی «تحریف» است که در جمیع کتاب الهی و قرآن شریف واقع شده و تمام آیات شریفه با تحریف بلکه تحریفات بسیار، به حسب منازل و مراحلی که از حضرت اسماء تا اخیرۀ عوالم شهادت و ملک طی نموده، در دسترس بشر گذاشته شده. و عدد مراتب تحریف مطابق با عدد مراتب بطون قرآن است طابق النعل بالنعل؛ الا آنکه تحریف تنزل از غیب مطلق به شهادت مطلقه است و به حسب مراتب عوالم، و بطون رجوع از شهادت مطلقه به غیب مطلق است... و سالک الی الله به هر مرتبه از مراتب بطون که نائل شد، از یک مرتبه تحریف تخلص پیدا کند؛ تا به بطون مطلق، که بطن سابع است به حسب مراتب کلیه که رسید، از تحریف مطلقاً متخلص شود. پس، ممکن است قرآن شریف برای کسی محرّف به جمیع انواع تحریف باشد، و برای کسی به بعض مراتب، و برای کسی محرّف نباشد... و چنانچه دانستی، فهم عظمت قرآن خارج
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 256
از طوق ادراک است، لکن اشارۀ اجمالیه به عظمت همین کتاب متنزل، که در دسترس همۀ بشر است، موجب فوائد کثیره است.
نظریه امام خمینی درباره بطون قرآن مبتنی بر دو مبنای روایی و عرفانی است. اول اینکه قرآن هفت یا هفتاد بطن دارد. اساس این مطلب، روایتی است که در تفسیر صافی آمده است:
بدان که همانگونه که کتاب تدوین الهی را بطنهای هفتگانه است به یک اعتبار و هفتاد بطن است به یک اعتبار که جز خداوند و راسخان در علم نمیدانند و جز پاکیزگان از پلیدیهای معنوی و پاکیزگان از اخلاق نکوهیده به آن دست نمییابند... . قرآن مراتب دارد، هفت بطن یا هفتاد بطن از برای قرآن است. از این بطون تنزل کرده است تا رسیده است به جایی که با ما میخواهد صحبت کند.
مبنای دیگر امام، که یک مبنای عرفانی است این است که حقیقت قرآن تجلی خداوند با صفات جلالیه و جمله بر قلب پیامبر است. امام خمینی در این باره میفرماید:
پیش اهل معرفت این کتاب شریف از حق تعالی به مبدئیّت جمیع شئون ذاتیه و صفاتیه و فعلیه و به جمیع تجلیات جمالیه و جلالیه صادر شده، و دیگر کتب سماویه را این مرتبت و منزلت نیست... و اما عظمت مرسل الیه و متحمل آن: پس آن قلب تقی نقی احمدی احدی جمعی محمدی است که حق تعالی به جمیع شئون ذاتیه و صفاتیّه و اسمائیّه و افعالیّه بر آن تجلی نموده، دارای ختم نبوّت و ولایت مطلقه است؛ و اکرم بریّه و اعظم خلیقه و خلاصۀ کون و جوهرۀ وجود و عصاره دار تحقق و لبنة اخیره و صاحب برزخیت کبری و خلافت عظمی است.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 257
دیگران باطن قرآن را در عرض ظاهر قرآن معرفی میکنند و ظاهر و باطن قرآن را همانند دو روی یک سکه میدانند. اما امام به صراحت بیان میکند که ظاهر قرآن در طول باطن قرآن است و بر همین اساس است که امام خمینی برای قرآن، نه یک بطن، بلکه هفت و به وجهی هفتاد بطن قائل است که هر یک از این بطون مراتب حقیقت و تنزلات قرآن است.
ویژگیهای دیدگاه امام درباره بطن قرآن
دیدگاه امام خمینی درباره بطن قرآن چهار ویژگی دارد:
اولین ویژگی نظریه ابداعی امام خمینی دربارۀ بطن قرآن این است که وی بطون قرآن را از سنخ حقایق میداند. گفتنی است دربارۀ بطن قرآن دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه معناشناسانه و دیدگاه وجودشناسانه. بر اساس دیدگاه معناشناسانه، بطن از سنخ معانی و مفاهیم است. علامه طباطبایی و آیتالله خویی و آیتالله معرفت ـ و تقریباً بیشتر کسانی که درباره بطن نظر دادهاند ـ طرفدار دیدگاه معناشناسانهاند و بطن قرآن را از سنخ معانی میدانند؛ هر چند در توضیح آن اختلاف دارند. اما امام خمینی طرفدار دیدگاه وجودشناسانه است و حقیقت بطن قرآن را نه از سنخ معانی، بلکه از سنخ حقایق میداند.
نکتهای که شایان دقت است، این است که علامه طباطبایی تأویل قرآن را از سنخ حقایق میداند. نباید توهم شود که تأویل در نظر علامه طباطبایی همان بطون و حقیقت قرآن در نظر امام خمینی است؛ چون بطنی که در نظر امام خمینی از سنخ حقایق است با تأویلی که از نظر علامه طباطبایی از سنخ حقایق است، جز شباهت اسمی، اشتراک دیگری ندارد؛ چون علامه طباطبائی تأویل قرآن را مستند خطابهای قرآن معرفی میکند:
أنّ الحق فی تفسیر التأویل أنّه الحقیقة الواقعیة التی تستند إلیها البیانات القرآنیة من حکم أو موعظة أو حکمة وأنّه موجود لجمیع الآیات القرآنیة محکمها ومتشابهها
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 258
وأنّه لیس من قبیل المفاهیم المدلول علیها بالألفاظ بل هی من الاُمور العینیة المتعالیة من أن یحیط بها شبکات الألفاظ.
امام خمینی حقیقت قرآن را مظهر تجلی علمی خداوند میداند که این علم به مراتب متنزّل شده است تا به جایی رسیده که برای بشر قابل درک باشد. امام خمینی در این باره میفرماید:
پیش اهل معرفت این کتاب شریف از حق تعالی به مبدئیّت جمیع شئون ذاتیّه و صفاتیّه و فعلیّه و به جمیع تجلّیات جمالیّه و جلالیّه صادر شده و دیگر کتب سماویه را این مرتبت و منزلت نیست.
ویژگی دوم نظریه امام خمینی این است که باطن قرآن از سنخ معانی نیست. حقیقت قرآن با علوم و معارف و حواس و تفکر بشری قابل دسترسی نیست. هیچ کسی نمیتواند با علوم و اطلاعات بشری، باطن قرآن را کشف و درک کند.
ویژگی سوم نظریه امام این است که قرآن نه یک باطن بلکه هفت و یا هفتاد بطن دارد. تعداد هفت و یا هفتاد احتمالاً بر اساس روایتی است که در تفسیر صافی آمده است. این دیدگاه ناشی از نظریه حضرت امام دربارۀ حقیقت قرآن است که مبتنی بر مبانی عرفانی او است. یعنی حقیقت قرآن نه این متن موجود، بلکه تجلی ذات احدیت با صفات جمالیه وجلالیه است.
چهارمین ویژگی نظریه ابداعی امام این است که ظاهر قرآن در مقابل بطن و یا بطون قرآن نیست، بلکه در امتداد آن است. همه کسانی که درباره بطن اظهار نظر کردهاند بطن را در عرض ظاهر قرار دادهاند؛ ولی بر اساس نظریۀ امام خمینی، ظاهر قرآن همین متن موجود در طول بطن است و این ظاهر صورت متنزل شده بطن و حقیقت قرآن است. بنابراین باطن و ظاهر قرآن مثل دو روی سکه نیست که هر کدام متفاوت از دیگری باشد و یک نوع پیوستگی داشته باشند.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 259
به نظر امام خمینی رابطه ظاهر با باطن، مثل رابطه چشمه نور نسبت به شعاعی است که از این چشمه ساطع میشود. شعاعی که از یک چشمۀ نوری ساطع شده، نور است ولی حقیقت نور نیست. چهره، نماد و نمایشی از نور است نور اصلی، چشمۀ نور یا مرکز اصلی نور است. قرآن هم حقیقتی است که از علم خداوند نشأت گرفته، و آن چه در دست ما است (لفظ و محتوای قرآن که از لفظ فهمیده میشود) همانند شعاعی که از چشمۀ نوری ساطع است، مثل شعاع نوری که از چشمه نوری خورشید ساطع است و به منظومه شمسی و خصوصاً زمین حیات میبخشد. این اشعه نور است ولی حقیقت نور، خورشید است. این شعاع چهره نوری است همانطور که شعاع نور خورشید تا به ما رسیده است مراتب و منازلی را طی کرده است و دچار تنزّلات و تحریفات شده است تا به جایی رسیده است که برای ما قابل استفاده باشد. حقیقت قرآن هم که علم الهی است دچار تنزّلاتی شده است و در قالب مفاهیم و معانی در آمده و پس از آن لباس عربیت پوشیده است تا برای ما قابل فهم شده است. این معانی که لباس عربیت پوشیده ظاهر قرآن است اما باطن قرآن و حقیقت قرآن نیست. حقیقت قرآن در نظر امام خمینی چیزی دور از دسترس بشر عادی و فقط پیامبر خدا به حقیقت دسترسی دارد: لاَ یَمَسُّهُ إِلا الْمُطَهَّرُونَ. بنابراین، با عقل و علم هرگز نمیتوان به بطون و حقیقت قرآن دست یافت؛ بلکه باطن قرآن از سنخ وجود و قرآن در حقیقت، تجلّی ذات خداوند است و فقط مطهرون به این باطن دسترسی دارند. همانطور که شعاع نور خورشید برای ما مفید و قابل استفاده است و در عین حال عین خورشید نیست این قرآن مکتوب هم برای استفاده ما فرستاده شده است ولی در عین حال عین حقیقت قرآن نیست.
کتابنامه
قرآن کریم
1. آداب الصلوة، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1384.
2. احیاء العلوم الدین، محمد غزّالی، دار المعرفة، بیروت.
3. باطن و تأویل در قرآن، علی اکبر بابایی؛ محمد کاظم شاکری، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه قم، قم، 1381.
4. تفسیر سوره حمد، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1381.
5. شرح دعاء السحر، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1383.
6. صحیفه امام، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1379.
7. کتاب العین، خلیل بن احمد الفراهیدی، مؤسسه دار الهجرة، قم، 1409ق.
8. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، أمین الإسلام الفضل بن الحسن الطبرسی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، الطبعة الاولی، 1415ق.
9. المفردات فی غریب القرآن، حسین بن محمد الراغب الاصفهانی، دفتر نشر الکتاب، تهران، 1404 ق.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 260
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 261