پیشگفتار
[قرآن] کتابی است که میخواهد آدم درست کند؛ میخواهد یک موجودی را بسازد، یک موجودی را که خودش ایجاد کرده است و با اسم اعظم ایجاد کرده با «الله». میخواهد از این مرتبۀ ناقصی که هست، او را برساند به آن مرتبهای که لایق اوست و قرآن برای این آمده است. همۀ انبیا هم برای این آمدهاند، همۀ انبیا آمدهاند برای اینکه دست انسان را بگیرند و از این چاه عمیقی که در آن افتاده است ـ آن چاهی که از همه عمیقتر است چاه نفسانیت انسان است ـ درآورند و جلوۀ حق را به او نشان بدهند، تا اینکه همه چیز را نسیان کند و خداوند إن شاء الله نصیب همۀ ما بکند.
و قرآن کریم که در رأس تمام مکاتب و تمام کتب است، حتی سایر کتب الهیه، آمده است که انسان را بسازد، انسان بالقوه را انسان بالفعل و موجود بالفعل کند... قرآن کتاب انسانسازی است، کتابی است که با این کتاب ـ اگر کسی توجه به آن بکند ـ ، تمام مراتبی که از برای انسان هست، این کفالت دارد و همۀ مراتب را به آن نظر دارد.
اینها سخنان خمینی کبیر(رحمةالله) است که قرآن مجید را کتاب انسانسازی و هدایت
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 191
مینامد. قرآن مجید خود نیز با الفاظ هُدیً لِلنّاسِ، هُدیً لِلْمُتَّقِینَ خویش را کتاب هدایت میخواند. امام خمینی(رحمةالله) بر این باور است که تا کنون تفسیری جامع و متناسب با اهداف و برنامههای قرآن نوشته نشده است: به عقیدۀ حضرت امام(رحمةالله) تا کنون تفسیری برای کتاب خدا نوشته نشده است. و حتی امامان معصوم(علیهم السلام) را هم فرصت ندادند، تفسیر قرآن کنند.
نشد که آنها تفسیر کنند و آن معارفی که در قرآن هست، آنها بیان کنند برای ما، اینها از تأسفهایی است که ما باید در گور ببریم.
ایشان در ادامۀ همین سخن، ضمن اظهار تأسف، کلمۀ استرجاع بر زبان جاری میکنند:
ما باید در این امور متأسف باشیم که از قرآن دستمان کوتاه است. این تفسیرهایی که بر قرآن نوشته شده است، از اول تا حالا، اینها تفسیر قرآن نیستند؛ اینها البته یک ترجمههایی، یک بویی از قرآن بعضیشان دارند و الا تفسیر این نیست در هر صورت إِنّا للهِ وَإِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ آن که از دست ما رفت.
تفسیر در نگاه امام خمینی(رحمةالله)
نگاه امام خمینی(رحمةالله) دربارۀ تفاسیر، برگرفته از تعریف ایشان از علم تفسیر است. امام(رحمةالله) تعریفی بسیار ساده، اما روشن، از تفسیر ارائه میدهد:
بهطور کلی معنای «تفسیر» کتاب آن است که شرح مقاصد آن کتاب را بنماید و نظر مهم به آن، بیان منظور صاحب کتاب باشد.
ایشان در ادامه میافزاید:
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 192
مفسر وقتی «مقصد» نزول را به ما فهماند، مفسر است، نه «سبب» نزول به آن طور که در تفاسیر وارد است.
این تعریف در حقیقت به فهم قرآن بیشتر توجه دارد تا مثلاً به زیباییشناسی، تاریخ و شرح اللفظ آن. فهم و کشف منظور صاحب کتاب، کاری است که مفسّر باید به آن بپردازد. سبب نزول نیز باید در راه فهم مقصود صاحب کتاب باشد؛ یعنی عموم قرآن را در خصوص یک مورد محدود نسازد.
پرداختن به بحثهای محض ادبی، بلاغی، تاریخی و... نمیتواند، به معنای فهم قرآن یا تفهیم آن باشد، زیرا مقصود صاحب کتاب نیست:
صاحب این کتاب سکّاکی و شیخ نیست که مقصدش جهات بلاغت و فصاحت باشد؛ سیبویه و خلیل نیست تا منظورش جهات نحو و صرف باشد؛ مسعودی و ابن خلکان نیست تا در اطراف تاریخ عالم بحث کند؛ این کتاب چون عصای موسی و ید بیضای آن سرور، یا دمِ عیسی که احیاء اموات میکرد نیست که فقط برای اعجاز و دلالت بر صدق نبیّ اکرم آمده باشد.
شاید بتوان در نگاهی فراگیر، روش تفسیری مورد نظر امام(رحمةالله) را «تفسیر هدایتی» نام نهاد، زیرا ایشان مقصد اساسی قرآن را هدایت انسانها و ساختن فرد و جامعۀ الهی میداند و از سوی دیگر گذشت که در نظر ایشان، تفسیر صحیح، کشف مقصد و بیان علت نزول قرآن است؛ نه بیان سبب نزول آن. پس میتوان مقصد قرآن را که در نظر ایشان «انسانسازی» است، همان «هدایت» نامید.
بنابراین تفسیر در نظر امام، تفسیری هدایتی است و این بیان، هم مسائل عبادی و عرفانی و هم مسائل اجتماعی و سیاسی قرآن را شامل میشود. به همین دلیل، امام(رحمةالله) بر این باور است که مفسری که روش صحیح تفسیری را در اختیار ندارد و اصول و قواعد تفسیری را فرا نگرفته، شایسته نیست که پا در میدان تفسیر بگذارد، چون
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 193
ممکن است، مصداق حدیث شریف «من فسّر القرآن برأیه فلیتبوأ مقعده من النار» قرار گیرد. چنین شخصی، حتی اگر در نظر خود راه صواب را پیموده باشد، باز هم پاداش داده نمیشود؛ یعنی کسی که قرآن را به رأی خود تفسیر کند، اگر درست هم گفته باشد، مأجور نیست و اگر اشتباه کرده باشد، در فاصلهای دورتر از فاصلۀ آسمان تا زمین قرار دارد.
در مقابل، اگر مفسری روش درست انتخاب کرده باشد، گرچه در تشخیص معنای آیه اشتباه کند، باز هم معذور است، بلکه پاداش دارد و مصداق این جمله قرار میگیرد: «اگر خطا کرد یک اجر و اگر درست گفت دو اجر دارد».
پس تفسیر در نگاه امام خمینی(رحمةالله) مجموع متن، مفسر، ابزارهای فهم و روش اعمال آنها را در برمیگیرد. مفسر باید ماهیت متن، ابزارهای فهم و موانع آن را بشناسد و توانایی اجرای درست این برنامۀ عملیاتی را دارا باشد.
روش تفسیری امام خمینی(رحمةالله)
امام خمینی(رحمةالله) با اینکه روش ویژه و برجستهای را اتخاذ کرده؛ روشی که تمام ابزارها، وسایل، اصول فهم معانی و اسرار قرآن را به اندازۀ توان بشری میسّر میسازد؛ ولی باز هم در کار تفسیر محتاطانه عمل میکرد و به احتیاط سخن میگفت. بهطور کلی میتوان عناصر اصلی روش تفسیری امام را در سه اصل خلاصه کرد:
1. عنصر تدبر عقلی؛
2. عنصر شهودی و عرفانی؛
3. عنصر نقلی روایی.
در این محدوده ما تنها عنصر نقلی روایی (روش روایی تفسیر قرآن) را از نظر امام خمینی بررسی خواهیم کرد. پیش از ورود به این بحث، به اهمیت سنت در نگاه امام خمینی(رحمةالله) توجه میکنیم.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 194
اهمیت سنت از نظر امام خمینی(رحمةالله)
قرآن مجید و سنت، شامل همۀ دستورات و احکامی است که بشر برای سعادت و کمال خود احتیاج دارد. در کافی فصلی است به عنوان «تمام احتیاجات مردم در کتاب وسنت بیان شده است» و کتاب، یعنی قرآن تِبیانُ کُلِّ شَیْء است روشنگر همه چیز و همۀ امور است.
امام سوگند یاد میکند (طبق روایات) که تمام آنچه ملت احتیاج دارد، در کتاب و سنت هست و در این شکی نیست.
کتاب تکوینی الهی و اولیای خدا که همه کتابهای آسمانیاند، فرودآمدگان از نزد خداوند حکیم و علیم ]و [حاملان قرآن تدوینی میباشند و هیچ کس جز اولیای خدا را یارای حمل ظاهر و باطن آن نیست. چنانچه از اهلبیت(علیهم السلام)روایت شده است.
در کافی امام باقر(علیه السلام) روایت میکند که فرمود: «کسی جز جانشینان پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نمیتوانند ادعا کنند، تمام قرآن، ظاهر و باطن آن، پیش آنهاست».
همچنین در کافی از جایی روایت میکند که گفت: از امام باقر(علیه السلام) شنیدم ]که[ فرمودند: «کسی جز دروغگو نمیتواند ادعا کند که تمام قرآن را همان گونه که فرو فرستاده شده، جمع کرده است. قرآن را گرد نیاورده و حفظ نکرده است، همانطور که خداوند نازل کرده، مگر علی بن ابی طالب(علیه السلام) و امامان پس از او».
قرآن همه چیز دارد؛ احکام شرعیۀ ظاهریه دارد؛ قصههایی دارد که لبابش را ما نمیتوانیم بفهمیم؛ ظواهرش را میفهمیم؛ برای همه هم هست، یک چیزی است که همه از آن استفاده میکنند؛ لکن آن استفادهای که باید بشود ]نمیشود[. آن
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 195
استفاده را به حسب: «إنَّما یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ»، خود رسولالله(صلی الله علیه و آله و سلم) میبرد.
قرآن یک نعمتی است که همه ازش استفاده میکنند؛ اما استفادهای که پیغمبر اکرم میکرده است از قرآن، غیر استفادهای است که دیگران میکردند «إنّما یَعرِفُ القرآن مَن خُوطِبَ به»، دیگران نمیدانند. ماها یک ذرهای، یک چیزی، یک خیالاتی پیش خودمان داریم. آنکه قرآن برش نازل شده میداند چیست؟ چهجور نازل شده؟ کیفیت نزول چیست؟ چه مقصد در این نزول است و محتوا چیست؟ و غایت این کار چیست او میداند. آنهایی هم که به تعلیم او تربیت شدهاند، آنها هم برای خاطر تربیت او میدانند. هنر انبیا این بوده است که مسائل را، مسائل دقیق عرفانی را با یک لفظی میگفتند که هر کسی یک جوری ازش خودش میفهمیده؛ ولی واقعش مال آنهایی است که بالاتر از این افقشان است و این هنر در قرآن از همه جا بالاتر است.
جایگاه سنت در تفسیر قرآن از نگاه امام خمینی(رحمةالله)
امام خمینی(رحمةالله) بر روایات تفسیری رسیده از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت عصمت(علیهم السلام) با این اعتبار که آنها نماینده و مصداق «ثقل کبیر» در مقابل «ثقل اکبر» هستند، تکیه میکند. ایشان وصیتنامۀ عبادی و سیاسی خود را با حدیث شریف ثقلین آغاز کرده است: «إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی أهل بیتی، فإنّهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض» که پیامها و ابعادی دارد.
امام معتقد است که جمله «لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض»، به دو امر اساسی اشاره دارد: یکی آنکه پس از رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)، هرچه بر یکی از این دو گذشت، بر دیگری
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 196
گذشته است و مهجوریت هر یک، مهجوریت دیگری است تا آنگاه که این دو، مهجور بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در «حوض» وارد شوند.
از صحنه خارج کردن مفسران حقیقی قرآن و آگاهان حقایق و فراگیرندگان همۀ قرآن از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نتایج و پیامدهایی تأسفبار و زیانهای بزرگی پدید آورد که مهمترین از آنها از این قبیل است:
1. خارج کردن قرآن از صحنۀ زندگی و دور کردن آن از ایفای نقش راهبردی.
2. خط بطلان کشیدن بر حکومت عدل الهی که یکی از آرمانهای قرآن بوده است.
3. شروع خط انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی.
4. ابزار قرار گرفتن قرآن برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران به جای آنکه راه و وسیلهای آسمانی باشد، برای تحقق بخشیدن قسط و عدل در عالم و مبارزه با طاغوتها و مستکبران.
5. و بدین ترتیب به دست دشمنان توطئهگر و دوستان جاهل، قرآن از ایفای نقش باز ماند و محتوایش خالی شد. سخنها از جایگاه خودش تحریف شدند و کتابی شد که هیچ نقشی ندارد جز در گورستانها و مجالس مردگان ـ ائمه اهلبیت(علیهم السلام) زندان و تبعید را تحمل کردند ـ تا قرآن را پیاده کنند و حکومت عدل الهی را تأسیس نمایند و سرانجام در راه براندازی حکومتهای جائرانه و طاغوتیان به شهادت رسیدند.
امام بر این نکته تأکید دارد که اهلبیت(علیهم السلام) مفسران حقیقی قرآنند و عالمان به اسرار، ظاهر و باطن آیات. آیاتی وجود دارد که جز رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و کسی که علومش را از او گرفته آن را درک نمیکند و ما هم تنها از طریق آنها میتوانیم آن آیات را درک کنیم.
پس دو راه برای بهرهگیری از قرآن مجید وجود دارد؛ یکی راه مستقیم که از طریق
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 197
تدبر، تفکر، بهکارگیری عقل، مجاهدت نفس و برداشتن پردههای بازدارنده به دست میآید؛ با این فرض که قرآن، بر همۀ طبقات نازل شده است و هر کس به فراخور توان و استعدادش، از آن بهره میگیرد.
راه دیگر، راه غیرمستقیم و با واسطه است که از طریق پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهلبیت(علیهم السلام) به فهم آیات نایل شویم چون آیاتی وجود دارد که ما توانایی درک آنها را نداریم؛ از این رو امام(رحمةالله) با اینکه به روش عقلی برهانی و شهودی عرفانی تکیه کرده است؛ باز هم تلاش دارد که در پرتو روایات صحیحۀ وارد شده از اهل بیت(علیهم السلام) به تفسیر قرآن بپردازد.
امام خمینی(رحمةالله) در روش تفسیر روایی خود، از دو دسته روایات استفاده کردند: روایات احکام و روایات معارف الهی و اعتقادی.
1. روایات احکام
این دسته، تفسیرکنندۀ آیات الاحکام و تبیینکنندۀ مجملات آن هستند، چون توضیح و تبیین احکام و تشریعاتی که قرآن مجید آنها را مجمل بیان کرده، وظیفۀ پیامبر و امامان معصوم(علیهم السلام) است، پس در تبیین این گونه آیات، دست آرا و عقول کوتاه است و در مورد آنها باید به تعبّد و انقیاد گردن نهاد.
امام خمینی(رحمةالله) عبارت «دین الله» را در حدیث «إنّ دین الله لا یصاب بالعقول»، به معنی احکام تعبّدی دین نظر دارند و ممکن است حدیث «مَن فسّر القرآن برأیه فلیتبوّأ مقعده من النار»، به احکام و تشریعات اختصاص داشته باشد؛ نه غیر آنها.
دربارۀ این روایات (احکام)، امام(رحمةالله) خبر ثقه را حجت میداند؛ اما در اصول اعتقادی نمیتوان بر خبر ثقه تکیه کرد، چنان که در دستۀ دوم خواهد آمد.
امام خمینی(رحمةالله) معتقد بود که دلیل حجیت خبر ثقه سیرۀ عقلاست؛ نه چیزی دیگر، زیرا هر کس که به جامعۀ بشری، از زمانی که پدید آمده و مدنیت یافته و روش
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 198
اجتماعی گرفته، بنگرد، درخواهد یافت که چنین سیرهای وجود دارد و آیات بازدارنده از عمل به غیر علم یا عمل به ظن، مانع از این سیره نیستند، زیرا اگر از مطلق عمل به ظن یا به غیر علم منع کنند، خود آیات را نیز شامل میشوند.
همچنین در نظر امام(رحمةالله) نقش خبر ثقه، تنها در تبیین احکام مجمل قرآن خلاصه نمیشود، بلکه خبر ثقه، نقش مخصِّص و مقیّد را نسبت به عمومات و اطلاقات قرآن ایفا میکند؛ اگرچه خبر ظنی السند و کتاب، قطعی السند است. ممکن نیست روایاتی همچون «ما خالَفَ کِتاب الله فهو زخرف» یا «ما خالف کتاب الله فاضربوا به عرض الحائط» یا «لم نقله» و امثال این تعبیرات، مانع تخصیص یا تقیید کتاب به وسیلۀ خبر ثقه شود، زیرا تعارض به گونۀ عموم و خصوص، اگرچه از نوع تعارض حقیقی است، چون موجبۀ کلیه، نقیض سالبۀ جزئیه میشود؛ اما این گونه تعارض، اختلاف و تناقض در زمینۀ تشریع و قانونگزاری شمرده نمیشود.
علاوه بر اینکه ما در خود قرآن، عام و خاص، و مطلق و مقید میبینیم و هیچ کس نگفته که اینگونه امور، از مصادیق اختلاف ذکر شده در آیه وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً است و ممنوع است، زیرا در حیطۀ تشریع و قانونگزاری، تقیید و تخصیص، اختلاف و تناقض به حساب نمیآیند؛ بدین رو امام(رحمةالله) بر این باور است که:
اینگونه روایات ]را[ باید به مخالفتهای کلی حمل کرد؛ مخالفتهایی که با قرآن تباین و تعارض دارند. چون باب افترا و تهمت بر ائمه(علیهم السلام) از طرف دشمنانشان باز بوده، آنها که از هیچ تلاشی فروگذار نمیکردند تا روایات گوناگونی را در کتابهای اصحاب امام باقر(علیه السلام) بگنجانند و از این طریق، مقامات ائمه را با دروغهایشان پایین آورند و مردم را از خانۀ آنها بازگردانند.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 199
2. روایات معارف الهی و اعتقادی
در این دسته روایات، به نظر امام خمینی(رحمةالله) خبر ثقه حجت نیست، ایشان میفرمایند: «معلوم است که در اصول اعتقادی بر خبر ثقه اعتماد نمیشود».
امام خمینی(رحمةالله) بر این باور است که روایات معارف الهی، همچون خود آیات، به دو قسمِ محکم و متشابه تقسیم شوند، پس دربارۀ روایات متشابه باید هوشیار بود.
در همان هنگام که امام(رحمةالله)، برخورد عقلی با روایات فقهی نقل شده از اهل بیت(علیهم السلام) را که آنها را از معنای عرفی ارتکازیشان دور میسازد، ردّ میکند، از نگاه عرفی و سطحی به روایات وارد در باب عقاید و معارف الهی نیز برحذر میدارد، چون این دسته، روایات وارده در باب عقاید و معارف اهل بیت(علیهم السلام) را دربردارند، بنابراین تفسیر این گونه روایات بر اساس فهم عرفی شایع، تفسیر متین و درستی نخواهد بود.
امام(رحمةالله) همچنین میفرمایند:
و منافات ندارد این معنا با آنکه آن ائمه اهل معرفت و علمای بالله، کلام شریف خود را طوری جامع ادا کنند که هر طایفهای به حسب مسلک خود، خوشهای از آن خرمن بچیند، و هیچ یک از آنها حق ندارند، منحصر کنند معنای آن را به آنچه فهمیدند.
ایشان در ادامه آوردهاند:
از غرائب امور آن است که بعضی در مقام طعن و اشکال گویند که ائمۀ هدی(علیهم السلام) فرمایشاتی را که میفرمایند برای ارشاد مردم، باید مطابق با فهم عرفی باشد و غیر از آن از معانی دقیقه فلسفیه یا عرفانیه از آنها صادر نباید شود.
... عجبتر آن که بعضی از همین اشخاصی که منکر این معانی هستند، در اخباری که راجع به فقه است و مسلم است که فهم آن موکول به عرف است،
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 200
یک مباحثه دقیقهای تشکیل میدهند که عقل از فهم آن عاجز است، فضلاً از عرف.
دیدگاه امام دربارۀ اخباریان
امام(رحمةالله) با اینکه بر روایات تفسیری تکیه میکند، اما این سخن را که ظواهر قرآن حجت نیست، قاطعانه رد میکند. ایشان به همۀ دلایل آنان که برای اثبات مدعای خود آوردهاند، پاسخ میدهد. مهمترین آنها سه دلیل است:
1. ادعای تحریف قرآن، به دلیل اخبار بسیاری که در این زمینه وارد شده است، و این موجب اجمال آیات و مانع از تمسک به آنها میشود.
2. علم اجمالی به وقوع تخصیص و تقیید در عمومات و مطلقات که مانع از استدلال به ظهور میشود.
3. اخباری که از عمل به کتاب نهی میکند.
پاسخ گسترده امام(رحمةالله) به دلیل نخست چنین است:
این دلیل در صغری و کبری مردود است؛ اما صغری، برای آنکه اولاً کسی که از توجه و عنایات مسلمانان به جمعآوری قرآن و حفظ آن و ضبط آن با قرائت و کتابت، آشنایی داشته باشد، میداند که این پندار باطل است و شایسته نیست که انسان عاقل بر آن تکیه کند. و آنچه از روایات در زمینۀ تحریف رسیده است، چند دسته است: بعضی ضعیف و غیرقابل استدلال است؛ بعضی دیگر مجعول و غریب است که علایم و نشانههای جعل در آن دیده میشود و برخی چیزهای عجیب و غریبی است که باعث شگفتی میشود؛ و تعدادی هم روایات صحیحه است که دلالت میکند بر آنکه مضمونشان تأویل و تفسیر کتاب است. و اقسام دیگری دارد که بیان منظور آنها نیاز به تألیف کتابی حجیم دارد و اگر ترس آن نبود که از حدود خارج شویم، عنان سخن را به بیان تاریخ قرآن و آنچه بر قرآن
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 201
در طول قرنها گذشته است، میکشاندیم و توضیح میدادیم که قرآن همین موجود بین دفّتین است و اختلاف ناشی از قرائت قاریان، چیز تازهای است که ربطی به آنچه که روحالامین بر قلب سید المرسلین نازل کرده است، ندارد.
تفسیر به مصداق
امام خمینی(رحمةالله) بر این باورند که بیشتر روایات تفسیری که از اهل بیت(علیهم السلام) رسیده است، بیان مصداق است؛ اگرچه این مصداق، از جهت ظهور و خفا، یا اشرفیت و افضلیت گوناگون است و به همین دلیل، گاهی دربارۀ یک آیه، روایات متنوع و مختلف وارد شده است؛ به گونهای که کسی که اطلاع ندارد، آنها را متعارض و متناقض میپندارد. حقیقت این است که آیۀ کریمه «در هر بار، به اقتضای مناسبت به مصداق جدیدی تفسیر میشود؛ مثلاً در تفسیر «فطرت» در آیه شریفه: فَأقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللهِ الّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا، روایات چندی وارد شده است:
روایت نخست از زراره است که گفت: از امام صادق(علیه السلام) دربارۀ سخن خداوند، فطرت الله پرسیدم، فرمود: خداوند همه را به فطرت توحید آفریده است.
روایت دوم صحیحۀ عبدالله بن سنان است که در آن، فطرت به اسلام تفسیر شده است.
روایت سوم حسنۀ زراره است که فطرت را به معرفت تفسیر کرده است.
امام خمینی(رحمةالله) میفرماید:
باید دانست که گرچه در این حدیث شریف و بعضی از احادیث دیگر «فطرت» را تفسیر به «توحید» فرمودند، ولی این از قبیل بیان مصداق است؛ یا تفسیر به اشرف اجزاء شیء است؛ چنانچه نوعاً تفاسیر وارده از اهل عصمت، سلام الله علیهم، از این قبیل است... پس... «فطرت» اختصاص به توحید ندارد؛ بلکه
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 202
جمیع معارف حقه از اموری است که حق، تعالی شأنه، مفطور فرموده بندگان را بر آن.
این توجه، امری بسیار مهم و اساسی در فهم روایات فراوانی است که در تفسیر آیات کریمه رسیده است.
جمعبندی و نتیجهگیری
امام خمینی(رحمةالله) روش خاص و ویژهای را اتخاذ کردهاند و بیشتر بر عنصر شهودی و عرفانی تفسیر تکیه میکند که در نظر مبارک ایشان روش و عنصری است که در بیان مقصد و هدف کتاب الهی بیشتر دخالت دارد. چون حضرت امام(رحمةالله) تفسیری را که مقصد و هدف قرآن مجید را روشن نمیسازد و مردم را به راه مستقیم هدایت نمیکند، تفسیر نمیداند، زیرا تفسیری که موجب هدایت مردم نشود، با مقصد قرآن که هدایت بشر است، سازگار نیست. ایشان به سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وامامان معصوم(علیهم السلام) و روایات آن بزرگواران اهمیت خاصی میدهد و بدین مضمون میفرماید:
هیچ کس جز اولیای خدا را یارای حمل ظاهر و باطن قرآن نیست و کسی جز جانشینان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نمیتوانند ادعا کنند تمام قرآن ظاهر و باطن آن پیش آنها است.
امام بر روایات تفسیری نقل شده از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهلبیتش(علیهم السلام) به اعتبار اینکه «ثقل کبیر» در مقابل «ثقل اکبر» هستند، تکیه میکند.
امام معتقد است که اهلبیت مفسران حقیقی قرآن و عالمان به اسرار و ظاهر و باطن آیات هستند؛ برخی آیات را تنها رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و کسانی که علومش را از او گرفتهاند، درک میکنند.
حضرت امام(رحمةالله) دو راه برای بهرهگیری از قرآن مجید ذکر میکند:
یکی راه مستقیم است که از طریق تدبر و تفکر، به کارگیری عقل و مجاهدت نفس
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 203
و برداشتن پردههای بازدارنده به دست میآید، به اعتبار اینکه قرآن برای همۀ طبقات نازل شده و هر کس به فراخور توان و استعدادش از آن بهره میگیرد.
راه دیگر راه غیر مستقیم و با واسطه است که از طریق پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان اهلبیت(علیهم السلام) به فهم آیات نایل شویم، چون آیاتی وجود دارد که بیتمسک به امامان نمیتوانیم آنها را درک کنیم. امام با اینکه به روش عقلی برهانی و شهودی تکیه کرده است؛ اما باز هم تلاش دارد که این کار را در پرتو روایات صحیحۀ وارد شده از اهل بیت(علیهم السلام) انجام دهد.
وآخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 204
کتابنامه
1. آداب الصلوة، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ دوازدهم، 1384.
2. تفسیر سوره حمد، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ هفتم، 1381.
3. تهذیب الاصول، جعفر سبحانی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ اول، 1381.
4. شرح چهل حدیث، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ سوم، 1372.
5. شرح دعاء السحر، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1381.
6. شرح دعای سحر، امام خمینی، ترجمه سید احمد فهری، انتشارات فیض کاشانی، تهران، چاپ دوم، 1380.
7. صحیفه امام، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ سوم، 1379.
8. المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمدحسین طباطبائی، مؤسسه اسماعیلیان، قم، 1371.
9. ولایت فقیه، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1385.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 205
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 206