بخش یکم: چگونگی و ماهیت تفسیر
1. چیستی تفسیر
تفسیر در لغت، از فسر یا سفر که مقلوب فسر است، گرفته شده و در هر دو صورت، به معنای ابانه و استبانه، روشن کردن و توضیح دادن است؛ مانند اسفر الصبح؛ یعنی صبح روشن شد.
تفسیر در اصطلاح، به معانی گوناگون به کار رفته است، از جمله یک رشتۀ از علوم قرآنی را در بر میگیرد که معنی و لفظ آیات قرآن را بیان و تشریح میکند و حقیقت معانی آیات قرآن را به حسب طاقت انسان و مقتضای قواعد لغوی، صرفی، نحوی و بلاغی عرب بیان میدارد و مراد خداوند را از قرآن روشن میسازد. تعاریف گوناگون از تفسیر، به صورت ذیل خلاصه شده است:
1. تفسیر از احوال قرآن مجید: از حیث نزول و ادای الفاظ آن بحث میکند.
2. تفسیر در عرف علما، کشف معانی قرآنی و بیان مراد خداوند است؛ اعم از اینکه به حسب اشکال در لفظ باشد یا خیر.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 6
3. تفسیر، علمی است که در آن چگونگی معانی و مدلول الفاظ قرآن مورد بحث قرار میگیرد.
4. تفسیر از دیدگاه ماتریدی، قطع رساندن به مراد از لفظ است و شهادت دادن به اینکه مراد خداوند از لفظ چنان است.
5. تفسیر در اصطلاح، علم نزول آیات، شأن نزول آنها، قصص و اسبابی است که در نزول آن دخل داشتهاند، سپس ترتیب مکی، مدنی، محکم بر متشابه، ناسخ بر منسوخ و... است.
در غرب معادل تفسیر و تأویل، کلمۀ هرمنوتیک را به کار میبرند. این لفظ در لغت، به معنای علم تفسیر، تعبیر و آیین تفسیری کتاب مقدس به کار رفته است که از فعل یونانی «Hermeneuin» به معنای «تفسیر کردن» و معنای اسمی آن «Hermeneia»، یعنی «تفسیر» اشتقاق یافته است. این واژه به هرمس خدای پیامرسان یونانیان ارتباط روشنی دارد. یونانیان «کشف زبان و خط» را به هرمس نسبت داده و نیز فرایند «به فهم درآوردن» اشیا را کار او میدانند که در این امر، عنصر زبان نقشی حساس بر عهده دارد.
در اکثر کاربردها، هرمنوتیک به تأویل کردن و معنای اسمی آن «Hermeneia»، به معنای تأویل ترجمه شده است، و شکلهای مختلف واژه هرمنوتیک «به فهم درآوردن چیزی، یا موقعیت مبهم» را در خود دارد. واژۀ «Hermenein» و هرمنیا
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 7
«Hermeneia»، به صورتهای مختلف در متون بر جای مانده از قدیم مشاهده میشود. ارسطو رسالهای بزرگ را در ارغنون به آن اختصاص داد و بخشی از آن را «پاری ارمنیاس»، به معنی «در باب تفسیر» نامید، و دان هاور در سال 1645 کتاب تفسیر قدسی را به این نام نوشت. این کلمه از همان ابتدا به «علم تفسیر و تأویل»، به ویژه به «اصول تفسیر متن» دلالت داشته است.
هرمنوتیک تلاشی است برای یافتن اصول اساسی «فهم»، و تلاش دارد که این اصول را گسترش بدهد، تا هر گونه متن ادبی، حقوقی و متون مقدس را شامل شود که تا به امروز در محافل علمی غرب، بیشتر با گرایشهای مفسر محوری، جدا بودن متن از زمینۀ خود، تفسیرهای متعدد از یک متن و...، ادامه دارد.
اما تفسیر، از نگاه امام خمینی(رحمةالله)، فرآیندی است که مجموع متن، مفسر، ابزارهای فهم و روش اعمال آنها را در بر میگیرد. امام تعریفی بسیار ساده، اما روشن و کاربردی از تفسیر ارائه میدهد:
بهطور کلی معنی «تفسیر» کتاب آن است که شرح مقاصد آن کتاب را بنماید؛ و نظر مهم به آن، بیان منظور صاحب کتاب باشد.
این دیدگاه با هرمنوتیک و تفسیر غرب تفاوتهای بسیاری دارد. امام معتقد است که مفسر باید ماهیت متن، زبان متن، ابزارهای فهم و موانع فهم را بشناسد و توانایی اجرای درست برنامۀ عملیاتی تفسیر را که همان برخورداری از صلاحیتهای علمی و معنوی است، دارا باشد.
امام با طرح شناخت و فهم صحیح قرآن، فریادگر بازگشت به قرآن بود؛ بازگشت به جهانبینی قرآن و جامعۀ قرآنی. وی میخواست مسلمانان به قرآن که کتاب حرکت است، بازگردند تا در سایۀ معارف بلند و انسانساز آن، از فلاکت و رکودی که بر جوامع اسلامی حکمفرما بود، رهایی یابند. دوری مسلمانان از قرآن، به نظر آن بزرگوار،
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 8
علت اصلی خواب آلودگی و پژمردگی مسلمانان به حساب میآمد، و این همان چیزی است که قدرتهای غارتگر در پی آن هستند:
اینها نقشههاست برای اینکه شماها را جدا کنند، خودتان را از هم و شما را از قرآن جدا کنند. قرآن یک سدی است که اگر به آن تشبث کنند ـ و کرده بودند ـ مسلمین به این گرفتاری ]مبتلا [ نمیشدند. قرآن را ما رها کردیم، این سد را ما به آن تشبث نکردیم، رسیدیم به اینجا که از هر طرف توی سر ما دارند میزنند.
2. ماهیت تفسیر از نگاه امام خمینی(رحمةالله)
امام بر این باور است که تاکنون، تفسیری جامع و متناسب با اهداف و برنامههای قرآن نوشته نشده است:
به عقیدۀ نویسنده، تاکنون تفسیر برای کتاب خدا نوشته نشده.
حتی امامان معصوم هم فرصت تفسیر قرآن را نیافتند:
نشد که آنها تفسیر کنند، و آن معارفی که در قرآن هست آنها بیان کنند برای ما. اینها از تأسفهایی است که ما باید در گور ببریم.
در ادامۀ همین سخن، ضمن اظهار تأسف، حتی کلمه استرجاع بر زبان جاری میکند:
بنابراین، ما باید در این امور متأسف باشیم که از قرآن دستمان کوتاه است. این تفسیرهایی که بر قرآن نوشته شده است از اول تا حالا، اینها تفسیر قرآن نیستند، اینها البته یک ترجمههایی، یک بویی از قرآن بعضیشان دارند، و الا تفسیر این نیست.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 9
این نظر امام دربارۀ تفاسیر، برخاسته از نظر ایشان در تعریف تفسیر است که پیشتر یادآور شدیم؛ امام تعریفی بسیار ساده، اما روشن و کاربردی از تفسیر ارائه میدهد:
بهطور کلی معنی «تفسیر» کتاب آن است که شرح مقاصد آن کتاب را بنماید؛ و نظر مهم به آن، بیان منظور صاحب کتاب باشد.
مفسری که در تفسیر خود این سختگیری را رعایت نکند تفسیر نکرده است، زیرا:
مفسِّر وقتی «مقصد» از نزول را به ما فهماند، مفسر است، نه «سبب» نزول به آن طور که در تفاسیر وارد است.
این تعریف تفسیر، در حقیقت بیشتر به «فهم» قرآن توجه دارد تا مثلاً به زیباییشناسی، تاریخشناسی و شرح اللفظ آن. فهم و کشف منظور صاحب کتاب، کاری است که مفسر باید به آن بپردازد. سبب نزول نیز باید در راه فهم مقصود صاحب کتاب باشد؛ یعنی عموم قرآن را در خصوص یک مورد محدود نسازد. پرداختن به بحثهای صرفاً ادبی، بلاغی، تاریخی و... نمیتواند، به معنای فهم قرآن یا تفهیم آن باشد، زیرا مقصود صاحب کتاب نیست:
صاحب این کتاب سکّاکی و شیخ نیست که مقصدش جهات بلاغت و فصاحت باشد؛ سیبویه و خلیل نیست تا منظورش جهات نحو و صرف باشد؛ مسعودی و ابن خلّکان نیست تا در اطراف تاریخ عالم بحث کند؛ این کتاب چون عصای موسی و ید بیضای آن سرور، یا دم عیسی که احیاء اموات میکرد نیست که فقط برای اعجاز و دلالت بر صدق نبی اکرم آمده باشد.
این دیدگاه امام به هرمنوتیک جدید بسیار شبیه است؛ به ویژه به دیدگاه شلایرماخر، دیلتای و پیروان او، مانند هرش و دیگر کلاسیکهای نوینِ هرمنوتیک که
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 10
آنها نیز بخشی از هدف تفسیر و هرمنوتیک را دستیابی به نیت مؤلف میدانند و به دنبال روشی برای حصول فهمِ صحیح از متون دینی و کتاب مقدس، و روش قاعدهمند در کسب علوم انسانی بودند.
این دغدغه خاطر امام را وامیدارد که به شدت از روش مفسران قرآن انتقاد کند؛ گرچه برای مفسران، برای تلاششان، سخت احترام قائل است، زیرا آنچه در بیشتر تفسیرهای گذشته وجود دارد، تکیه بر بعدی از ابعاد قرآن است، و گاه بیشتر درباره قرآن است تا تفسیر قرآن؛ برای مثال آنجا که هدف مفسر، تنها نشان دادن اعجاز هنری قرآن و ابعاد زیباییشناختی آن است، اگرچه مفید است و به شناخت ظاهر ادبی قرآن کمک میکند؛ اما به فهماندن و فهمیدن مقصود کتاب ربطی ندارد.
امام تلاش فراوانی دارد که معیار تفسیر درست و نیز معیار ارزیابی تفاسیر را به گونهای مشخص بیان کند. از نظر ایشان؛ همان چیزی که معیار تفسیر درست است، معیار ارزیابی درستی تفاسیر و صحیح بودن جهتگیری آنها نیز هست. به عقیدۀ ایشان، «کتاب خدا، کتاب معرفت و اخلاق و دعوت به سعادت و کمال است». شناخت هدف قرآن را نیز نباید تنها با دید بیرونی و نگاه از بیرون، با پیشفرضها و باورهای فلسفی و برهانی فهمید، بلکه باید دید، خود این کتاب چه هدفی را به عنوان هدف و برنامۀ خود معرفی میکند:
ما باید مقصود از تنزیل این کتاب را قطع نظر از جهات عقلی برهانی که خود به ما مقصد را میفهماند، از خود کتاب خدا اخذ کنیم. مصنف کتاب مقصد خود را بهتر میداند. اکنون به فرمودههای این مصنف راجع به شئون قرآن نظر کنیم، میبینیم خود میفرماید: ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ، این کتاب را کتاب هدایت خوانده.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 11
ایشان معتقد است:
تنها کتاب سلوک الی الله و یکتا کتاب تهذیب نفوس و آداب و سنن الهیه است و بزرگتر وسیلۀ رابطۀ بین خالق و خلق و عروة الوثقی و حبل المتین تمسک به عزّ ربوبیت است.
استدلال امام این است که قرآن، کتاب هدایت، سلوک و عرفان است:
کتاب تفسیر نیز باید کتاب عرفانی اخلاقی و مبیّن جهات عرفانی و اخلاقی و دیگر جهات دعوت به سعادت آن باشد.
ایشان در ادامه تأسفات خود میگوید:
چه خسارتی بالاتر از اینکه سی ـ چهل سال کتاب الهی را قرائت کنیم و به تفاسیر رجوع کنیم و از مقاصد آن بازمانیم.
اگر در نظرات امام با دقت توجه کنیم، در مییابیم که از دیدگاه او تفسیر واقعی چیست و چه تفسیری در راستای صحیح تفسیر قرار نگرفته است. در ادامه برخی انتقادات امام بر بعضی تفاسیر را یادآور میشویم که به گونههای مختلف طبقهبندی شده است:
یکم: تفسیر تنها معنوی یا دنیوی
از مصیبتهای مسلمانها این است که برخی از مفسران، به دلیل محدودیت خویش، قرآن را نیز محدود انگاشتهاند و چنان تفسیرش کردهاند که گویی هیچ چیزی جز آنچه این مفسران میدانستهاند، در قرآن وجود ندارد، و عملاً قرآن را تا حد یک کتاب عرفانی یا فقهی یا تاریخی یا متنی ادبی و... تنزل دادهاند.
مقصد قرآن و حدیث، تصفیۀ عقول و تزکیۀ نفوس است برای حاصل شدن مقصد اعلای توحید. و غالباً شراح احادیث شریفه و مفسرین قرآن کریم این
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 12
نکته را، که اصل اصول است، مورد نظر قرار ندادند و سرسری از آن گذشتهاند و جهاتی را که مقصود از نزول قرآن و صدور احادیث به هیچ وجه نبوده، از قبیل جهات ادبی و فلسفی و تاریخی و امثال آن، مورد بحث و تدقیق و فحص و تحقیق قرار دادهاند.
از دیدگاه امام، برداشتهای عرفانی، فلسفی، علمی، فقهی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از قرآن اشکالی ندارد، اما محدود کردن قرآن در یکی از این گرایشها و خطا دانستن دیگر گرایشها خطا است:
بسیاری از زمانها بر ما گذشت که یک طایفهای فیلسوف و... عارف و صوفی و متکلم و امثال ذلک که دنبال همان جهات معنوی بودند، اینها گرفتند آن معنویات را، هر کسی به اندازۀ ادراک خودش، و تخطئه کردند قشریون ]را[. تمام ماعدای خودشان را قشری حساب کردند و تخطئه کردند بلکه وقتی دنبال تفسیر قرآن رفتند ملاحظه میکنیم که، تمام آیات را، اکثر آیات را برگرداندند به آن جهات عرفانی و جهات فلسفی و جهات معنوی، و به کلی غفلت کردند از حیات دنیاوی و جهاتی که در اینجا به آن احتیاج هست و تربیتهایی که در اینجا باید بشود؛ از این غفلت کردند. به حسب اختلاف مشربشان رفتند دنبال همان معانی بالاتر از ادراک ـ مثلاً ـ عامۀ مردم.... و در همین اوان و همان عصر، یک دستۀ دیگری که اشتغال داشتند به امور فقهی و به امور تعبدی، اینها هم تخطئه کردند آنها را: یا حکم الحاد کردند، یا حکم تکفیر کردند، یا هرچه کردند، آنها را تخطئه کردند... اینها محصور کردند اسلام را به احکام فرعیه و آنها هم محصور کرده بودند اسلام را به احکام معنویه، به امور معنویه و به مافوق الطبیعه. آنها ـ به خیال خودشان ـ مافوق الطبیعه همه جهات هست و اینها هم به ـ خیال خودشان ـ احکام طبیعت و فقه اسلامی و اینهاست و دیگران همهاش بیجهت است.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 13
دوم: تفسیرهای انحرافی و التقاطی یا تفسیر مادی قرآن
از مشکلات بزرگ در امر تفسیر، تفکرات التقاطی است. جوانانی که چیزی از مارکسیسم و چیزی از اسلام میگرفتند و به جای «انقلاب اسلامی» به «اسلام انقلابی» میاندیشیدند، میپنداشتند که مسلمانان در روش مبارزه، به مکتبهای دیگر، مانند مارکسیسم نیاز دارند و برخی نظریهپردازان آنها با چنین تفکراتی به تفسیر قرآن و نهجالبلاغه دست یازیدند. برخی آنان نیز به همان مقدار هم به اسلام معتقد نبودند و تفکرات مارکسیستی را در پوشش عقاید یا واژگان و اصطلاحات اسلامی ترویج میکردند که این هم از آن خطرات بسیار جدی، در مسیر جوانان حقجو و عدالتخواه بود. امام در ادامۀ نظراتش میفرماید:
اخیراً، ما مبتلا شدیم به یک عدهای که اینها عکس آنها هستند. تمام معنویات را اینها به مادیات برمیگردانند! میگویند مسلمیم، لکن نه توحیدشان توحید اسلامی است؛ و نه بعثتشان بعثت اسلامی است؛ و نه نبوتشان نبوت اسلامی است؛ و نه امامتشان و نه معادشان. همهاش بر خلاف اسلام است.
با یک نگاه گذرا میتوان فهمید که برخی انتقادهای امام بر «گرایشها» و برخی دیگر بر «روشها» یا «اهداف» یا بر «پیشفرضها»ی به کار رفته در تفسیر است.
سوم: شیوۀ صحیح تفسیر
از نگاه امام(رحمةالله)، تفسیر قرآن کریم، کار آسانی نیست که از عهده هر کس برآید. این صحیفۀ الهی برتر از آن است که مفسران بتوانند، آن را چنان که باید تفسیر کنند. مفسران طراز اول جهان اسلام، اعم از خاصه و عامه که در طول تاریخ اسلام، تفاسیر فراوانی نوشتهاند، تنها پردهای از معانی قرآن کریم را به نمایش گذاشتهاند و
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 14
شبحی از این کتاب آسمانی را نشان دادهاند.
ایشان ضمن ارج نهادن بر تلاشهای مفسران و توصیف تلاش برخی آنها، به صراحت اعلام میدارد:
این تفسیرهایی که بر قرآن نوشته شده است از اول تا حالا، اینها تفسیر قرآن نیستند. اینها البته یک ترجمههایی، یک بویی از قرآن بعضیشان دارند و الا تفسیر این نیست.
این نظریه امام، از یک سو بر عظمت قرآن استوار است که کلام خالق و اقیانوسی ژرف و فراتر از افق فکر و درک بشری است و از سوی دیگر بر این مطلب که مفسران، با آنکه زحمتهای فراوانی را متحمل شدهاند و مساعی آنان قابل تقدیر و تجلیل است، اغلب در تفسیر قرآن، به مقصد اصلی نزول، توجه شایسته نداشتهاند.
بسیاری مفسران در تفسیر خود، به جنبههای ادبی، بلاغی، تاریخی یا... پرداختهاند. گویا که تفسیر آنان، کتابی، ادبی، بلاغی یا تاریخی است و در واقع به جای پرداختن و توجه تام به هدف اصلی، بیشتر به اهداف فرعی توجه کردهاند؛ در حالی که از نظر امام(رحمةالله)، مقصد این کتاب آسمانی، نه بلاغت و فصاحت است و نه صرف، نحو، تاریخ و نه امثال این امور.
شیوۀ مطلوب تفسیر، این نیست که همچون سکاکی و شیخ طوسی، در لابهلای آیههای قرآن، به دنبال کشف و تبیین جنبههای فصاحت، بلاغت و محسّنات لفظی و معنوی بود یا همانند سیبویه و خلیل، به تبیین تصاریف کلمات و دستور زبان آن همت گمارد یا مانند مسعودی و ابن خلکان به شرح و بسط وقایع و بیان جزئیات حوادث تاریخی پرداخت. امام از مفسرانی که استفاده از قرآن را به ضبط و جمع اختلاف
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 15
قرائات و معانی لغات و تصاریف کلمات و محسّنات لفظیه و معنویه و وجوه اعجاز قرآن و معانی عرفیه منحصر میدانند و از دعوات قرآن و جهات روحیه و معارف الهیه آن غافلند، به شدت انتقاد کرده است.
به علاوه از یکسونگری در تفسیر قرآن، گله و شکوه دارد و از تفسیرنگاران یکسونگر که قرآن کریم را تنها بر پایه تخصص ویژه و مشرب خاص خویش تفسیر کرده و به تخطئه مشربهای دیگران پرداختهاند، خرده میگیرد. در نگاه امام خمینی، مفسر واقعی کسی است که «مقصد نزول» را بفهماند؛ نه سبب نزول را.
3. زیرساختهای تفسیر در نگاه امام
تفسیر قرآن کریم، بر اساس مبانی و اصولی صورت میپذیرد که در اینجا به برخی از مهمترین آنها از دیدگاه امام خمینی(رحمةالله) میپردازیم:
یکم: تفسیر معصوم، زیرساخت و اساس تمام تفاسیر قرآن
از نظر امام(رحمةالله)، علم به همۀ حقایق و معارف قرآن کریم، جز برای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و پس از او، وارثان علم وی، یعنی امامان معصوم(علیهم السلام) ممکن نیست. این بینش گذشته از آنکه مبنای روایی دارد، با تأملات عقلی و تجارب عرفانی نیز قابل تأیید است؛ با این توضیح که حقایق و علوم نهفته در کلام الهی نامحدود است: قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَلَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً و بشر محدود را توان آن نیست که بر خدای نامحدود، احاطه یابد؛ مگر آنکه از محدودیت خارج شود و خود نیز نامحدود گردد.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 16
در نگاه امام(رحمةالله)، مصداق این انسان نامحدود، پیامبر و امامان معصوم(علیهم السلام) هستند که در اثر اتصال به کمال مطلق و فنا در مبدأ نامحدود، در همۀ صفات نامحدود گردیدهاند، از این رو میتوانند به علوم و حقایق قرآن بهطور کامل احاطه یابند، و از کتاب الهی، آنگونه که باید بهره گیرند؛ ولی بهره دیگران از قرآن، بر حسب مراتب وجود و کمال محدود آنان، محدود است.
امام در فرازی از بیانات خود میفرماید:
این حقیقت برای احدی حاصل نشود به علوم رسمیّه و نه به معارف قلبیّه و نه به مکاشفه غیبیّه، مگر به مکاشفۀ تامّۀ الهیه برای ذات مبارک نبی ختمی(صلی الله علیه و آله و سلم) در محفل انس قابَ قَوْسَیْنِ بلکه در خلوتگاه سرّ مقام أوْ أدْنی و دست آمال عائله بشریّه از آن کوتاه است مگر خُلّص از اولیاء الله که به حسب انوار معنویه و حقایق الهیه با روحانیت آن ذات مقدس مشترک و به واسطۀ تبعیت تامّه فانی در آن حضرت شدند، که علوم مکاشفه را بالوراثه از آن حضرت تلقی کنند.
در جای دیگر میگوید:
قرآن همه چیز دارد... لکن آن استفادهای که باید بشود [نمیشود]. آن استفاده را به حسب: «إنّما یعرف القرآن من خوطب به»، خود رسول الله میبرد.
پس هر تفسیری که ارائه میشود، باید در اعماق سیرۀ تفسیری پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، و ائمه اطهار(علیهم السلام)ریشه داشته باشد، تا شمهای از حقایق قرآن را روشن سازد.
دوم: زیرساخت امکان فهم محدود برای همگان
از اندیشههای تفسیری امام(رحمةالله) چنین بر میآید که استفاده از قرآن کریم برای همگان، به فراخور حال خویش، میسور و ممکن است. بنابراین به صورت محدود و روشمند، همه افراد میتوانند، با تکیه به بیانات معصوم(علیه السلام)، تفسیری از قرآن ارائه دهند. امام
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 17
همچون برخی اخباریان نمیاندیشد که باب فهم قرآن را به روی غیر معصوم ببندد و فکر، عقل و اندیشۀ بشری را در این زمینه بیاعتبار بشمارد.
در اندیشۀ امام(رحمةالله) اساساً انگیزۀ نزول این کتاب مقدس و بعثت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آن است که این کتاب در دسترس همگان قرار گیرد و همه به اندازۀ گنجایش فکر خود از آن استفاده کنند.
شایان ذکر است که عالمان، از فقیهان و محدثان تا فیلسوفان و عارفان، گاه از آیات قرآن به فراخور فکر و دانش خود، برداشتهای مختلف و حتی متباین دارند. نکتۀ جالب توجه اینکه امام(رحمةالله)، هر یک از آن برداشتها را در جای خود درست و قابل قبول میداند، و از صحهگذاری مفسران بر مشرب تفسیری خود و تخطئه مشربهای دیگران انتقاد میکند. به نظر میرسد، راز آن این باشد که فهم قرآن مراتب طولی دارد که هر عالمی ممکن است، تنها به مرتبهای از آن دست یافته باشد.
سوم: زیرساخت پذیرش ظاهر و باطن قرآن
از دیگر اصول تفسیر در اندیشه امام آن است که درک و فهم قرآن کریم مراتب و مراحلی دارد که از ظاهر شروع میشود و تا آخرین مرتبۀ باطن پیش میرود؛ یعنی در تفسیر، هم باید به ظاهر قرآن توجه داشت و به آن اهمیت داد، و هم به باطن آن. از آنجا که ظاهر و باطن قرآن مورد پذیرش قرار میگیرد، التفات و توجه به باطن و ظاهر قرآن، بدون تفسیر آن میسّر نیست.
بنابراین برای فهم قرآن باید آن را روشمند تفسیر کرد. آنچه را که امام(رحمةالله) در بیان آیات قرآن فرموده و جویندگان حقایق قرآنی را به آن فرا خوانده، با تأویلها و برداشتهای بیضابطهای که توسط متصوفه و باطنیه از آیات قرآن کریم صورت میگیرد، تفاوت اساسی دارد. آنان اصولاً ظواهر آیات را نادیده میگیرند و کنار مینهند
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 18
و ذوقیات، اندیشهها و دیدگاههای ویژه خود را به نام «علم به باطن قرآن» عرضه میکنند. همان چیزی که تفسیر به رأی خوانده میشود و در روایات فریقین به شدت نکوهش و منع شده است.
امام در فهم قرآن، باطن منهای ظاهر را قبول ندارد؛ چنانکه ظاهر بیباطن را نمیپسندد. ایشان به صراحت اعلام میکند:
همانگونه که ظاهر بدون باطن، و صورت بدون معنی همانند جسد بدون روح و دنیای بدون آخرت است، رسیدن به فهم باطنی آیات نیز جز از طریق ظاهر و با حفظ آن میسور نمیگردد... و هر کس بدون توجه به ظاهر آیات، راه باطن را در پیش گیرد، هم خود گمراه شده است و هم دیگران را به گمراهی و بیراهه کشانده است.
از نظر ایشان، تصور اینکه این کتاب آسمانی، همین قشر و صورت است، ظاهرگرایانه و ابلیسانه است و ماندن در حد صورت و توقف در مرحله ظاهر و حرکت نکردن به سوی لب و باطن، ریشه تمام جهالتها و پایۀ انکار نبوتها و ولایتها است.
شایان ذکر است که ابلیس نخستین کسی بود که تنها ظاهر و صورت (طین) را دید و در ورای آن، مقام روحانی و نورانی و خلیفةاللهی آدم(علیه السلام) را ندید؛ از این رو در مقام اعتراض به پروردگار برآمد و گفت: «من از او بهترم. من را از آتش و او را از گل آفریدی» و نیز مردمانی که نبوت را انکار کردند و از پذیرش انبیای الهی سر برتافتند، تنها به ظاهر نگریستند و نتوانستند یا نخواستند، ژرفنگر باشند و ارتباط ویژه باطنی و معنوی پیامبران با مبدأ هستی را بپذیرند؛ از این رو اظهار میداشتند: «این چه پیامبری
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 19
است که همچون دیگران غذا میخورد و در بازارها راه میرود»، یا خطاب به پیامبر میگفتند: «شما جز بشری مانند ما نیستید، و خدای رحمان هیچ چیزی نازل نکرده است».
به هر حال، از قشریگری و ماندن در ظاهر و عدم گذر به باطن و عمق، مذاهب و مکاتب چندی چون اخباریگری، ظاهریه، اشاعره، مجسمه و سلفیه سر برآوردند. میتوان گفت که گذر از ظاهر به باطن و عبور از پوست به مغز، همان علم به تأویل است که به نظر امام، علم به تمام مراتب آن، مخصوص پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم(علیهم السلام) است؛ لیکن علم به مراتب و مراحلی از آن برای غیر معصوم نیز ممکن است؛ البته امام راحل، شرط حصول این علم و نایل شدن به مراتبی از آن را مجاهدت علمی، تمرینهای عقلی همراه با ریاضتهای عملی، تطهیر نفس، تنزیه قلب و تقدیس روح میداند و معتقد است که هر قدر انسان از پاکی و وارستگی بیشتری برخوردار باشد، بهرهاش از حقایق قرآن بیشتر و تجلی قرآن بر او فزونتر است.
4. گرایشهای تفسیری امام
با نگاه امام به قرآن که در جایجای نوشتههای ایشان به چشم میخورد، دیدگاه تفسیری و گرایشهای ایشان آشکار میشود؛ گرچه در آداب الصلوة، سرّ الصلوة و حتی تفسیر سورۀ حمد و علق، گرایش تفسیری امام عرفانی است و بریدن از این گرایش را فاجعهای میداند که موجب محرومیت مردم از حقایق شده است؛ اما تفسیر با گرایش عرفانی، تنها چیزی نیست که از نظر امام «تمام حقیقت» را نشان بدهد، ایشان علاوه بر اینکه جاهلان صوفی را مورد انتقاد قرار داده و بر خطا میداند، روش تفسیری عارفان
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 20
را نیز که تمام معارف قرآن را به امور معنوی باز میگردانند، ناقص میداند. ایشان گاه مانند عارفی تمام عیار، در مقام تفسیر عرفانی قرآن بر میآید، و گاه ابعاد اجتماعی، انقلابی و ستمستیزی قرآن را بیان میکند، و گاهی نیز در مقام یک فقیه کامل و مرجع دینی، به آیات الاحکام و استنباط احکام شرعی توجه میکند، و این به معنی نگاهی جامع به قرآن و گرایشی همهجانبه در تفسیر قرآن است.
نگاهی به تفسیر سوره حمد، شرح چهل حدیث، شرح دعاء السحر، آداب الصلوة و سرّ الصلوة، جنبة عرفانی تفسیر امام را روشن میکند، کتاب کوچک، اما مؤثر ولایت فقیه، حکومت اسلامی، جنبۀ اجتماعی تفسیر و موسوعة صحیفه نور نیز، همه جانبه بودن نگاه امام را به وضوح نشان میدهد.
امام در جایی دربارۀ لزوم توجه به روش عرفانی در تفسیر قرآن میفرماید:
کتاب خدا کتاب معرفت و اخلاق و دعوت به سعادت و کمال است؛ کتاب تفسیر نیز باید کتاب عرفانی اخلاقی و مبیّن جهات عرفانی و اخلاقی و دیگر جهات دعوت به سعادت آن باشد.
ایشان پس از تفسیر سورۀ قدر میفرماید:
با آنکه بنای نویسنده در این رساله آن بود که از مطالب عرفانی غیر مأنوس با نوع خودداری کنم، و فقط به آداب قلبیه صلوة اکتفا کنم، اینک میبینم که قلم طغیان نموده و در خصوص تفسیر سورۀ شریفه، بیشتر از موضوع قرارداد خود تجاوز نمودم.
ایشان از گرایش عرفانی خویش در تفسیر دفاع کرده، میفرماید:
ضمناً اگر مطلبی در این رساله مطابق مذاق خود ندیدند، بیتأمل رمی به باطل نکنند، زیرا که از برای هر علمی اهلی و برای هر راهی راهنوردی است. «رَحِمَ الله امْرَءاً عَرَفَ قَدْرَهُ، وَلَمْ یَتَعَدَّ طَوْرَه» و ممکن است بعضی غفلت از حقیقت
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 21
حال کنند، و چون از معارف قرآنیه و دقایق سنن الهیه بیخبرند، بعضی از مطالب این رساله را تفسیر به رأی گمان کنند، و این خطای محض و افترای فاحش است.
با این حال، امام از محدودنگری برخی تفاسیر عرفانی انتقاد میکند و حتی در مورد ابن عربی معتقدند که تفسیر قرآن بهطور کامل، همان چیزی که ابن عربی یا عبدالرزاق کاشانی گفتهاند نیست:
اینهایی که طریقهشان طریقۀ معارف بوده است، بعضیشان در آن فنی که داشتهاند، خوب نوشتهاند؛ لکن قرآن عبارت از آن نیست که آنها نوشتهاند. آن، بعضی از اوراق قرآن و پردههای قرآن است.
گرچه امام گرایش عرفانی در تفسیر را میپذیرد و از آن استفاده میکند؛ اما همانگونه که مشاهده کردیم، آن را تنها پردهای از پردههای قرآن و قسمتی از معارف قرآن میداند، و کسانی را که تمام قرآن را تنها در امور معنوی و عرفانی خلاصه کنند و از امور اجتماعی، ستمستیزی، و سیاسی آن چشم بپوشند، در اشتباه میداند:
وقتی دنبال تفسیر قرآن رفتند، ملاحظه میکنیم که تمام آیات را، اکثر آیات را برگرداندند به آن جهات عرفانی و جهات فلسفی و جهات معنوی، و به کلی غفلت کردند از حیات دنیاوی و جهاتی که در اینجا به آن احتیاج هست و تربیتهایی که در اینجا باید بشود، از این غفلت کردند.
ایشان در جایی دیگر میفرماید:
ما در یک مدتی گرفتار بودیم به یک نفر از مردم و به قشری از اهل علم که اینها اسلام را از آن طرف نگاه میکردند. عرفا اسلام را قبول داشتند؛ لکن تمام مسائل را بر میگرداندند به آن معانی عرفانی، مسائل روز قائل نبودند حتی
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 22
اگر روایتی یا آیهای در جهاد میآمد، اینها همان «جهاد نفس» را میگفتند هست و اسلام را با یک صورت دیگری غیر از آن صورت واقعی که جامع است، جامع همه اطراف است، نظر میکردند. من گفتم ما یک مدتهایی مبتلا به آنها بودیم که البته مردم صالحی بودند؛ لکن اسلام را با یک صورت میدیدند، یک بعد اسلام را نظر میکردند.
امام حتی در تفسیر عرفانی خود نیز، هنگامی که از هجرت و جهاد سخن میگوید، به هر دو معنای ظاهری، اجتماعی و عرفانی آن اشاره میکند. حضرت امام در ولایت فقیه آوردهاند:
قرآن و کتابهای حدیث که منابع احکام و دستورات اسلام است، با رسالههای عملیه که توسط مجتهدین عصر و مراجع نوشته میشود، از لحاظ جامعیت و اثری که در زندگانی اجتماعی میتواند داشته باشد، به کلی تفاوت دارد. نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن، از نسبت صد به یک هم بیشتر است.
بنابراین، گرایش تفسیری امام، در همۀ سورهها و آیات، عرفانی نیست؛ در معارف ویژه، عرفانی و در موارد مربوط به اسما و صفات الهی و امور مربوط به عالم غیب، از مشرب عرفانی بهره میبرد؛ اما در آیات اجتماعی، آیات الاحکام، آیات جهاد و امر به معروف، لحن و گرایش تفسیری امام، عرفانی نیست...، با توجه به این مطلب، مشرب و گرایش تفسیری امام را چه میتوان نامید؟!
شاید بتوان در نگاهی فراگیر، تفسیر امام را «تفسیری هدایتی و ارشادی» نام نهاد، زیرا ایشان مقصد اساسی قرآن را ـ چنانکه به تفصیل گذشت ـ هدایت انسانها و ساختن فرد و جامعۀ الهی و ربانی میداند، و از سویی دیگر، خواندیم که ایشان تفسیر صحیح را «کشف مقصد» و «بیان مقصد نزول» قرآن میداند؟ نه بیان سبب نزول یا بیان بلاغت و اعجاز آن... .
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 23
بنابراین میتوان جهتگیری تفسیر امام را کشف و بیان مقصد قرآن دانست؛ اما امام تصریح میکنند که مفسر باید جهت تعلیمی قرآن را در نظر داشته باشد:
این کتاب شریف، که به شهادت خدای تعالی، کتاب هدایت و تعلیم است و نور طریق سلوک انسانیت است، باید مفسر در هر قصه از قصص آن، بلکه هر آیه از آیات آن، جهت اهتداء به عالم غیب و حیث راهنمایی به طرق سعادت و سلوک طریق معرفت و انسانیت را به متعلّم بفهماند. مفسر وقتی «مقصد» از نزول را به ما فهماند، مفسر است؛ نه «سبب» نزول به آنطور که در تفاسیر وارد است.
بنابراین تفسیر امام تفسیری «هدایتی» است و با این بیان، هم مسائل عبادی و عرفانی و هم مسائل اجتماعی و سیاسی قرآن را شامل میشود.
5. نامحدودی تفسیر قرآن
از پیامدهای طبیعی نگارش تفسیر، با توجه به جامعیت قرآن، این بود که هر دانشمندی چیزی را بنویسد که میفهمد یا به آن علاقهمند است:
هر کدام روی آن تخصص و فنّی که داشته است یک پردهای از پردههای قرآن کریم را تفسیر کرده است، آن هم بهطور کامل معلوم نیست بوده [باشد]، مثلاً عرفایی که در طول این چندین قرن آمدهاند و تفسیر کردهاند، نظیر محیی الدین در بعضی از کتابهایش، عبدالرزاق کاشانی در تأویلات، ملا سلطانعلی در تفسیر، اینهایی که طریقهشان طریقه معارف بوده است، بعضیشان در آن فنی که داشتهاند، خوب نوشتهاند؛ لکن قرآن عبارت از آن نیست که آنها نوشتهاند، آن، بعضی از اوراق قرآن و پردههای قرآن است. یا مثلاً طنطاوی و امثال او و همینطور قطب هم، به یک ترتیب دیگری تفسیر کردهاند که باز هم غیر تفسیر قرآن است به همه معانی؛ آن هم یک پردهای است... قرآن یک کتابی نیست که بتوانیم ما یا کس دیگری، یک تفسیر جامعی آنطور که [سزاوار است بر آن] بنویسد.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 24
تا اینجا طبیعی بود که هر دانشمندی، پردهای از پردهها را بردارد؛ اما متأسفانه این یکسونگریها، گاه موجب میشد که متخصصان یک رشته، دیگران را به کلی تخطئه کنند که در این زمینه در قسمت نقد تفاسیر، فرازهایی را از دیدگاه امام آوردهایم. این مسأله در تفسیرنویسی یک ضایعه بود که به جای استفاده از دانشهای گوناگون در فهم ابعاد گستردۀ قرآن، هر یک روش دیگری را نادرست دانسته و کنار گذاشتند.
در برابر این پرسش که آیا تفسیر جامع برای قرآن ممکن است یا خیر، پاسخ امام تا اینجا این است که چنان تفسیری ـ با توجه به جامعیت علمی و عملی قرآن ـ ممکن است؛ اما هنوز نوشته نشده است.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 25
بخش دوم: قرآن و متون مورد تفسیر
در این بخش، به درک هویتی و شناخت قرآن و احیاناً دیگر متون که تفسیر و تحلیل را برمیتابد، نگاهی گذرا میاندازیم:
1. ماهیت و هویت قرآن
قرآن با سایر کتابها تفاوت دارد، این تفاوت در یک اصل مهم است که همان ماهیت وحیانی و آسمانی بودن قرآن است، با تمام کتابهای بشری آشکار میشود. در فهم یک کتاب ریاضی یا جامعهشناسی، یا یک متن علمی دیگر، قواعد و مقرراتی وجود دارد که برخی عمومی و برخی ویژه آن متن خاص است؛ اما «این کتاب بزرگ الهی که از عالم غیب الهی و قرب ربوبی نازل شده و برای استفاده ما مهجوران و خلاص ما زندانیان سجن طبیعت و مغلولان زنجیرهای پیچ در پیچ هوای نفس و آمال به صورت لفظ و کلام درآمده، از بزرگترین مظاهر رحمت مطلقۀ الهیه است».
تفاوت قرآن با کتابهای بشری، معنایی دارد و آن اینکه بهطور ماهوی، آنچه در قرآن است، با تمام فرآوردههای فکری بشر متفاوت است، زیرا نویسندگان کتابهای موجود، خود انسانند و در محجوبیتها و محدودیتهای بسیاری قرار دارند و دستاورد
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 26
فکری آنان بالاتر از افق فهم و دانش آنان پرواز نمیکند. دانش آنان درباره انسان، کیهان و قوانین حاکم بر جهانبینی که دانشمندان از آن به قوانین علمی یاد میکنند، بسیار سطحی است، حتی شکافتن اتم و استفاده مثبت یا منفی از نیروی شگرف آن، در گسترۀ حقایق ناب موجود در هستی، دانش بسیار سطحی است.
قرآن از جانب کسی نازل شده که تمام هستی، از جمله زمین و موجودات آن، بهویژه انسانها، تنها گوشهای از عظمت، قدرت و کمال او را به نمایش میگذارند. به همین دلیل، این کتاب با هر کتابی دیگر، متفاوت و غیر قابل قیاس است:
انسان غیرمحدود است، و مربی انسان غیرمحدود است، و نسخۀ تربیت انسان که قرآن است، غیر محدود است؛ نه محدود به عالم طبیعت و ماده است؛ نه محدود به عالم غیب است؛ نه محدود به عالم تجرد است؛ همه چیز است.
ایشان در معرفی دیگری از قرآن فرمودهاند:
اما عظمت متکلم آن و منشی و صاحب آن: پس آن، عظیم مطلق است که جمیع عظمتهای متصوره در ملک و ملکوت و تمام قدرتهای نازل در غیب و شهادت رشحهای از تجلیات عظمت فعل آن ذات مقدس است.
امام در مورد عظمت و ارزش بیمنتهای قرآن که ما آن را درک نکردیم، میفرماید: «ما کور و کرها از آن به هیچ وجه استفاده نکردیم و نمیکنیم».
پیامبران هر یک تجلی یکی از اسمای الهی بودهاند و پیامبر ما، تجلی همه اسمای الهی.
بنابراین حقایقی که آنان در مییافتهاند و بر قلب آنان تجلی میکرده، به اندازۀ توان آنها بوده است و آنچه بر قلب نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد میشده، آن حضرت تحمل آن را داشته و هیچ پیامبری آن توانایی را نداشت، و قرآن نیز مطابق «حقیقت محمدیه» دارای
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 27
کمال مطلق است، زیرا «پیش اهل معرفت، این کتاب شریف از حق تعالی، به مبدئیت جمیع شئون ذاتیه و صفاتیه و فعلیه و به جمیع تجلیات جمالیه و جلالیه صادر شده، و دیگر کتب سماویه را این مرتبت و منزلت نیست».
در جای دیگر از این عظمت و حقیقت چنین یاد میکند:
مطلب دوم در اشاره به نکته آن که فرموده «إنّا» به صیغۀ جمع و «أنزلنا» به صیغۀ جمع. بدانکه نکتۀ آن، تفخیم مقام حق تعالی به مبدئیت تنزیل این کتاب شریف است. و شاید این جمعیت برای جمعیت اسمائیه باشد، و اشاره به آن باشد که حق تعالی به جمیع شؤون اسمائیه و صفاتیه مبدأ از برای این کتاب شریف است؛ و از این جهت، این کتاب شریف صورت احدیت جمع جمیع اسماء و صفات و معرّف مقام مقدس حق به تمام شؤون و تجلیات است. و به عبارت دیگر، این صحیفۀ نورانیه صورت «اسم اعظم» است، چنانچه انسان کامل نیز صورت اسم اعظم است؛ بلکه حقیقت این دو در حضرت غیب یکی است.
2. کمال و جامعیت قرآن
قرآن، کاملترین کتاب و حاوی شریفترین شریعت است، اختلاف کتابهای آسمانی از اختلاف تجلیات خدا و اختلاف اسمایی است که مبدأ این تجلیاتند، چنانکه اختلاف انبیا و شرایعشان به دلیل اختلاف کشورهای اسمایی است. هر اسمی که قلمرو احاطۀ آن بیشتر و جامعیت آن فزونتر است، آیینی که پیرو اوست نیز احاطۀ بیشتری دارد و پایندهتر است:
چون نبوت ختمیه و قرآن شریف و شریعت آن سرور از مظاهر و مجالی یا از تجلیات و ظهورات مقام جامع احدی و حضرت اسم الله الاعظم است، از این جهت محیطترین نبوّات و کتب و شرایع و جامعترین آنها است، و اکمل و
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 28
اشرف از آنها تصور نشود، و دیگر از عالم غیب به بسیط طبیعت علمی بالاتر یا شبیه به آن تنزل نخواهد نمود؛ یعنی آخرین ظهور کمال علمی که مربوط به شرایع است، همین و بالاتر از این امکان نزول در عالم ملک ندارد.
در اینجا نگاه گسترده و تطبیقی به دیدگاه حضرت امام، دربارۀ جامعیت قرآن مورد نظر نیست، بلکه میخواهیم از این زاویه، به «ماهیت قرآن» بنگریم. اینکه قرآن کتاب جامع است، یعنی چه؟ امام تعبیراتی را دربارۀ جامعیت قرآن بیان داشته که در ادامه آنها را مرور میکنیم:
یکم: جاودانگی قرآن
یکی از ابعاد جامعیت قرآن این است که این کتاب تا زمانی که بشری بر روی زمین باشد، جاودان است:
آنکه قانون اسلام را آورده است، خداست، خداست که محیط... بر همه اعصار است، قرآن است که کتاب همۀ اعصار است، دستورات رسولالله است که برای همۀ اعصار است.
امام دربارۀ جاودانگی قرآن میفرماید:
باید بدانیم حکمت آنکه این کتاب جاوید ابدی که برای راهنمایی بشر به هر رنگ و ملیت و در هر قطب و قطر، تا قیام ساعت نازل گردیده است، آن است که مسائل مهم حیاتی را چه در معنویات و چه در نظام ملکی زنده نگه دارد و بفهماند که مسائل این کتاب برای یک عصر و یک ناحیه نیست. و گمان نشود قصد ابراهیم و موسی و محمد ـ علیهم وعلی آلهم السلام ـ مخصوص به زمان خاصی است.
امام با توجه به چنین جامعیتی، معتقد است که مردم یک عصر نمیتوانند همه
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 29
معارف قرآن را درک کنند، به ویژه که برخی معارف قرآنی به درجهای از لطافت است و در بردارندۀ دقایقی که مردم آخرالزمان، آن هم نه همه، بلکه فقط ژرفاندیشترینهای آخرالزمان، میتوانند آن را دریابند.
امام خمینی(رحمةالله) در تفسیر سورۀ توحید، پس از آنکه درک کامل را مخصوص انسان کامل میداند که در میزان عقل مجرد نمیگنجد، مینویسد:
ولی باز مژده و بشارتی در کار است که چشم آخر زمانیها را روشن کند و دل اهل معرفت را اطمینان بخشد. و آن حدیثی است که در کافی شریف است و آن این است که سؤال شد علیّ بن الحسین سلام الله علیهما از توحید. آن حضرت فرمود: «همانا خدای عزّوجلّ، دانا بود که در آخرالزمان اقوامی هستند که نظرهای عمیق دارند، پس نازل فرمود: قُلْ هُوَ اللهُ أحَدٌ و آیات از سورۀ «حدید» را تا قول او عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ، پس، کسی که غیر از آن را قصد کند هلاک شود». و از این حدیث شریف معلوم شود که فهم این آیات شریفه و این سورۀ مبارکه، حقّ متعمّقان و صاحبان انظار دقیقه است و دقایق و سرایر توحید و معرفت در اینها مطوی است و لطایف علوم الهی را حقتعالی برای اهلش فرو فرستاده.
امام خمینی(رحمةالله) تصریح میکند:
کسانی که حظّی از سرایر توحید و معارف الهیه ندارند، حق نظر در این آیات ندارند؛ و حق ندارند این آیات را به معانی عامّیۀ سوقیه که خود میفهمند، حمل و قصر نمایند.
امام برای اثبات این نظریه، نگاهی تطبیقی به صحف الهیه آثار فیلسوفان یونانی و اسلامی و آثار عرفانی دارد و تأکید میکند که در هیچ یک از آنها دقایقی که در آیات
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 30
سورۀ حدید آمده، وجود ندارد، زیرا فهم این آیات، ویژۀ ژرفاندیشان آخرالزمان است. بنابراین، اگر بار دیگر این پرسش را مطرح کنیم که آیا قرآن قابل فهم است، میتوان پاسخ حضرت امام را چنین تصویر کرد: بلی، اما برخی معارف ژرف آن، ویژۀ زمان تعالی اندیشه در آخرالزمان است؛ برای ژرفاندیشان آن زمان. پس برای همه، یعنی همۀ مردم در هر زمانی قابل فهم نیست. آنان که صلاحیت ورود به این معارف ژرف را ندارند، حق ندارند در این مباحث وارد شوند.
دوم: قرآن جامع صفات و اسمای الهی
آیا با توجه به جامعیت قرآن، بدین معنی که قرآن در بردارندۀ تمام صفات و اسماءالله است، قرآن قابل فهم است یا خیر؟ مقدار فهم انسان از قرآن چقدر است؟
در اینجا حضرت امام برای قرآن کریم دو حالت بیان میکنند؛ یکی حقیقت قرآن، پیش از آنکه به منازل خلقیه و اطوار فعلیه تنزل یابد و دیگر پس از این مراحل. امام، فهم و درک قرآن را پیش از تطور با دانش و نه با اشراق و شهود عارفانه، ممکن نمیداند و بر این باور است که چنین درکی، تنها با «مکاشفۀ تامّه» ممکن است که ویژۀ پیامبر اکرم و وارثان او از اولیای وارستۀ الهی است:
حقیقت قرآن شریف الهی قبل از تنزل به منازل خلقیه و تطوّر به اطوار فعلیه، از شئون ذاتیه و حقایق علمیه در حضرت واحدیت است، و آن حقیقت «کلام نفسی» است که مقارعۀ ذاتیه در حضرات اسمائیه است و این حقیقت برای احدی حاصل نشود به علوم رسمیه و نه به معارف قلبیه و نه به مکاشفۀ غیبیه، مگر به مکاشفۀ تامّۀ الهیه برای ذات مبارک نبی ختمی صلی الله علیه وآله، در محفل انس «قاب قوسین»، بلکه در خلوتگاه سرّ مقام «او ادنی»، و دست آمال عائله بشریه از آن کوتاه است، مگر خُلّص از اولیاء الله که به حسب انوار معنویه و حقایق الهیه با روحانیت آن ذات مقدس مشترک، و به واسطۀ تبعیت تامه فانی در آن حضرت شدند، که علوم مکاشفه را بالوراثه از آن حضرت تلقی کنند، و حقیقت قرآن به همان نورانیت و کمال که در قلب مبارک آن حضرت تجلی
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 31
کند، به قلوب آنها منعکس شود، بدون تنزل به منازل و تطوّر به اطوار.
بنابراین، در آن مرحله قرآن را هیچ کس، جز کسی که حامل وحی است و کسانی که وظیفۀ تبلیغ و تفسیر معارف آن را در بین مردم دارند، نمیتوانند درک کنند، و چنانکه دیدیم، این مرحله، تنها فهم عقلی و ادراک مفاهیم نیست، بلکه کشف حقایق و دیدن آنهاست.
سوم: قرآن شامل معارف هدایتی غیب و شهود، معنویات و مادیات
منظور از جامعیت قرآن این است که همۀ معارف هدایتی عالم غیب و شهود، معنویات، مادیات، دنیا و آخرت را در بر میگیرد؛ برای همۀ مردم، در همه جهان و تا همیشه تاریخ، همۀ امور اخروی و دنیوی بشر را از حکومت، سیاست، اقتصاد، دیانت، وحدت، عبادت و...، در خود جای داده است:
قرآن در عین حالی که یک کتاب معنوی، عرفانی به آن طوری است که به دست ماها به خیال ماها، به خیال جبرئیل امین هم نمیرسد، در عین حال یک کتابی است که تهذیب اخلاق را میکند، استدلال هم میکند، حکومت هم میکند، و وحدت را هم سفارش میکند و قتال را هم سفارش میکند، و این از خصوصیات کتاب آسمانی ماست که هم باب معرفت را باز کرده است، تا حدودی که در حد انسان است، و هم باب مادیات را و اتصال مادیات به معنویات را، و هم باب حکومت را و هم باب خلافت را و همه چیز را.
در جای دیگر نیز میفرماید:
مصالح سیاسی، کشورداری و همه چیزها در آن هست.
ایشان در ادامه میفرماید: «قرآن مشتمل بر تمام معارف است و تمام مایحتاج بشر است».
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 32
یکی از ابعاد این جامعیت که در قوانین بشری لحاظ نشده، تکیۀ قرآن بر تمام ابعاد وجودی و تواناییها و افقهای عالیتر کمال انسان است:
آنچه بشر درست کرده است، یک جنبۀ ضعیف را ملاحظه کرده است، مثلاً قوانینی وضع کردهاند، از برای اینکه حفظ نظم بکنند، حفظ انتظامات بکنند، قوانینی وضع کردهاند که مال همین معاشرت دنیاست و کیفیت سیاست دنیوی... قواعدی یا قوانینی که بشر درست کرده است، هیچ متوجه او نیست.
جامعیت قرآن، به معنای این نیست که همۀ جزئیات معارف و قوانین و احکام در قرآن آمده باشد، زیرا کسی نمیتواند چنان ادعایی داشته باشد، و غرض قرآن نیز چنین چیزی نبوده است:
قانونهای کلی اساسی، مانند قانون مالیات و قانون قضا و قانون نظام و قانون ازدواج و طلاق و قانون میراث و قانون معاملات از قبیل: تجارت و اجاره و صلح و هبه و مزارعه و شرکت و مانند آنها و قانون ثبت و قانون مجازات عمومی مانند: حدود و قصاص و قانون تبلیغات و قانون جلوگیری از منکرات، مانند شرب مسکرات و قماربازی و ساز و نواز و زنا و لواط و سرقت و خیانت و قتل و غارت و قانون تطهیر و تنظیف و قانون کلی عبادات، مانند: روزه و حج و وضو و غسل و امثال آنها، همه در قرآن وارد است.
بعد دیگری از معنای جامعیت، جهان شمولی قوانین قرآن و اسلام است که «برای راهنمایی بشر به هر رنگ و ملیت در هر قطب و قطر» آمده است.
بعد دیگری از معنای جامعیت قرآن، جاودانگی قوانین آن برای همۀ زمانهاست؛ جامع نیازهای انسانها برای همیشه، زیرا «آنکه قانون اسلام را آورده است، خداست. خداست که محیط... بر همۀ اعصار است، قرآن است که کتاب همه اعصار است».
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 33
چهارم: جامعیت قرآن در مطالب و مفاهیم عرفانی
معنای دیگر جامعیت قرآن، مطلبی کاملاً عرفانی است و جز با این نگاه، قابل درک نیست، چنان که پیش از این اشاره شد از دیدگاه عرفانی، هر کتاب و هر پیامبری، تجلی اسمی از اسمای الهی است؛ به جز قرآن و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم):
ذات مقدس حق تعالی که غیب است و در عین حال ظاهر است، مستجمع همه کمال بهطور غیرمتناهی است، در رسول اکرم متجلی است به تمام اسما و صفات، و در قرآن متجلی است، به تمام اسما و صفات.
ایشان برای تأکید همین حقیقت میفرماید:
قرآن مجید، اعظم و اشرف کتب مقدسه و صورت کتبیۀ حضرت غیب، مستجمع جمیع کمالات به صورت وحدت جمیعه.
قرآن از نظر معنوی، رحمت و شفای قلوب انسانها معرفی شده است:
مفسر باید شئون الهیه را به مردم تعلیم کند، و مردم باید برای تعلم شئون الهیه به آن رجوع کنند تا استفادت از آن حاصل شود: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلا یَزِیدُ الظّالِمِینَ إِلا خَساراً.
قرآن، افزون بر اینکه با کتابهای نوشته شده به دست انسانها متفاوت است، با کتابهای آسمانی پیشین که حضرت باری جلت عظمته برای پیامبران خویش فرستاده، نیز متفاوت است.
سرّ اینکه چرا قرآن با کتابهای آسمانی پیشین متفاوت است و بر آنها برتری دارد، از نگاه مفسران و مسلمانان روشن است. این کتاب آخرین کتاب درسی در بالاترین کلاس درس انسان از خداوند است و برای همیشه و همۀ اعصار. پس از سویی باید از
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 34
همه آنچه تا حال گفته شده کاملتر باشد، «وگرنه دلیلی برای نزول آن نبود» و نیز باید چیزی را ناگفته نگذاشته باشد. این جامعیت و کمال، بسیار روشن است؛ اما آن گاه که بخواهیم با نگاه عرفانی به مسأله نگاه کنیم، این حقیقت به گونهای دیگر توضیح داده میشود. از دیدگاه اهل حق، جهان هستی و «هستها»ی آن، تبلور اسمای خداوند هستند. جهان، انسان و هر آنچه که وجود دارد.
3. امکان فهم قرآن
با توجه به جامعیت قرآن همه باید از این کتاب آسمانی استفاده کنند و برنامۀ زندگی خود را از آن دریابند. با این همه آیا قرآن برای همه قابل فهم است یا خیر؟ دیدگاه امام را در این مورد یادآور میشویم، امام دربارۀ فهم درست قرآن، بر چند مسئله تکیه میکند که تکیه بر دو نوع جامعیت قرآن، عمدهترین عنصر در دیدگاه حضرت امام است. در این باره نکاتی از کلام امام، بررسی میشود. امام با تأیید جامعیت قرآن میفرماید:
این کتاب و این سفرۀ گسترده در شرق و غرب و از زمان وحی تا قیامت، کتابی است که تمام بشر، عامی، عالم، فیلسوف، عارف، فقیه، همه از او استفاده میکنند؛ یعنی کتابی است که در عین حال که نازل شده است، از مرحلۀ غیب به مرحله شهود و گسترده شده است پیش ما، جمعیتی که در عالم طبیعت هستیم، در عین حالی که متنزل شده است از آن مقام و رسیده است به جایی که استفاده بتوانیم از او بکنیم، در عین حال مسائلی در او هست که همۀ مردم عامی و عارف و عالم و غیر عالم از او استفاده میکنند، و مسائلی در او هست که مختص به علمای بزرگ است، فلاسفه بزرگ است، عرفای بزرگ است، و انبیا و اولیاست. بعض مسائل او را غیر از اولیای خدای تبارک و تعالی کسی نمیتواند ادراک کند، مگر با تفسیری که از آنان وارد میشود، به مقدار
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 35
استعدادی که در بشر هست، مورد استفاده قرار میگیرد، و مسائلی هست که عرفای بزرگ اسلام از آنها استفاده میکنند، و مسائلی هست که... فقهای بزرگ از آن استفاده میکنند و این سفره همگانی است برای همه و این طوایف از آن استفاده میکنند، مسائل سیاسی، مسائلی اجتماعی، مسائل فرهنگی و مسائل ارتشی و غیر ارتشی، همه در این کتاب مقدس هست.
در این سخن، به گسترۀ مکانی و زمانی در شرق و غرب، برای تمام بشر، گسترۀ مخاطبان، از طبقات و اقشار گوناگون، عالم، عامی، فیلسوف، عارف، فقیه، سیاستمدار، جامعهشناس، نظامی و... و به مسائل ویژۀ عالمان، فیلسوفان، عرفا و اولیای خدا و مبدأ غیبی و ظهور شهودی قرآن اشاره شده است. با توجه به این واقعیت، فهم قرآن برای هر طبقه از مردم، به اندازۀ ظرفیت درک و زمینۀ فهم موجود در آنهاست. عموم مردم از قرآن بهره میبرند؛ اما این به آن معنا نیست که آنان نیز همان چیزهایی را میتوانند بفهمند که دانشمندان ژرفاندیش درمییابند:
قرآن و حدیث برای طبقات مختلفۀ مردم آمده است، در آنها علومی است که مخصوصین به وحی میفهمند و دیگر مردم بهرهای از آن ندارند، و علومی است که برای یک طبقه عالی از دانشمندان است و دیگران از آن به کلی بیبهره هستند، مانند براهینی که بر تجرد واجب و احاطه قیّومی او است که شماها اگر تمام قرآن را بگردید، نمیتوانید اینگونه مسائل را از قرآن استفاده کنید؛ لکن اهل آن، مانند فیلسوف بزرگ صدرالمتألهین و شاگرد عالی مقدار آن، فیض کاشانی، علوم عالیه عقلیه را از همان آیات و اخبار که شماها هیچ نمیفهمید، استخراج میکنند.
این بیان، بسیار روشن و بیابهام است. قرآن برای همه است، پس هر کسی باید مطابق ذوق و درک خود بهرهای از قرآن داشته باشد. اگر این کتاب به گونهای باشد که
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 36
عموم هیچ از آن نفهمند، طبیعی است که مجذوب آن نخواهند شد. از سوی دیگر، دانشمندان، عارفان، فیلسوفان، جامعهشناسان و سیاستدانان نیز مجذوب کتابی که اندیشههای ژرف و گسترده نداشته باشد، نخواهند بود.
آیات تئوری ـ علمی و آیات عملی
با توجه به همین واقعیت، حضرت امام با صراحت، آیات قرآن را به دو دسته علمی و عملی تقسیم میفرماید:
در قرآن نیز همین دوگونه آیات وارد است؛ یکی آیات عملی که باید توده به آن عمل کنند و در کشور باید به مورد اجراء گذاشت، و دیگری آیات علمی که چنین نیست. ناچار احادیث و آیاتی که از دستۀ اول است، چون عمومی است و برای عمل کردن است، باید با فهم عموم درست بیاید، و در آنها تأویل و توجیه راه ندارد؛ البته قانونی که برای یک مملکت وارد شد، نباید طوری وضع شود که اهالی آن مملکت آن قانون را نفهمند. آری ممکن است تشریح و توضیح قانون باز محتاج به دانشمندانی باشد؛ لکن این غیر از تأویل است؛ لکن آیات و احادیثی که راجع به علمیات است و جنبۀ عملی ندارد، لازم نیست گوینده آنطوری بگوید که همه کس آن را بفهمد، بلکه ممکن نیست این گونه چیزها را با فهم عموم توده بیان کرد.
امام برای گشودن برخی گنجینههای حقایق، محتوا و آیات قرآن را به دو بخش تقسیم میکند:
الف. صریح و همه فهم، مانند آیات الاحکام که اگر چه ممکن است به تشریح و تفصیل مفسران قرآن و پیامبر و اهل بیت نیاز داشته باشند، ولی اصول آن برای همه قابل فهم است.
ب. آیات علمی مانند دلایل تجرد باری یا تجلی اسما و صفات الهی در هستی که
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 37
جز با فهم علمی فلسفی و عرفانی قابل دریافت نیست. طبیعی است که در نوع نخست، یعنی آیات صریح قرآنی، اختلاف اصولی وجود نخواهد داشت؛ اما در قسمت دوم، ممکن است هر دانشمندی بسته به درجۀ فهم و نوع دانشی که دارد، چیزی از قرآن بفهمد که دیگران نفهمند؛ برای مثال ممکن است ریاضیدان یا جامعهشناس، چیزی را از قرآن بفهمد که فلان تاریخدان یا ادیب نفهمد، یا ادیبی ظرافتی را در تعریف قرآن بیابد که به نظر او اعجاز باشد؛ اما غیر هنرمندان آن را درنیابند یا فیلسوفی ژرفاندیش، مطلبی را بفهمد که فلان فیلسوف سطحینگر، نتواند به درک آن نایل شود.
بنابراین، میتوان گفت که در آیات صریح قرآن، دایرۀ فهم مشخص و معین است. تفسیر به رأی نیز در آیات دسته نخست مذموم و حرام است، و در دستۀ دوم، در واقع تفسیر به رأی نیست، تفسیر متفاوت، برخاسته از فهم متفاوت است، و این، تفسیر به رأی مذموم و حرام که در روایات آمده نخواهد بود:
پس، محتمل است، بلکه مظنون است که تفسیر به رأی، راجع به آیات احکام باشد که دست آراء و عقول از آن کوتاه است، و به صرف تعبد و انقیاد از خزّان وحی و مهابط ملائکة الله باید اخذ کرد... و اینکه در بعضی روایات شریفه است که «لَیْسَ شَیءٌ أبْعَدَ مِنْ عُقُولِ الرِّجَالِ مِنْ تَفْسِیر الْقُرْآن». و همچنین روایت شریفه که میفرماید: «دینُ الله لا یصابُ بالعُقُول»، شهادت دهد بر اینکه مقصود از «دین الله» احکام تعبّدیه دین است، و الا باب اثبات صانع و توحید و تقدیس و اثبات معاد و نبوت، بلکه مطلق معارف، حق طلق عقول و از مختصات آن است.
آیات الاحکام، ظاهر آن همه فهم است؛ اگرچه فلسفۀ احکام و علت وجوب یا حرمت برای ما چندان معلوم نباشد، تعبدی بودن احکام، یعنی اصولی مانند قیاس و
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 38
استحسان که در آنها نوعی تفسیر به رأی است، جایز نباشد. خلاصۀ سخن در این قسمت این است که قرآن حرفهایی دارد برای همه و قابل فهم همه؛ ولی مفاهیمی ژرف نیز دارد که جز دانشمندان، عارفان و در برخی موارد جز اولیای وارسته الهی، آنها را به تمامی در نمییابند؛ یعنی تنها کسی که جامع تمام دانشها و بهرهمند از اشراق و شهود عرفانی باشد. میتواند از همۀ قرآن استفاده کند، و طبیعی است که نوع دانشمندان چنین نیستند؛ یعنی جامعیت علمی ندارند، در یک رشته متخصص هستند، آنان فقط لایهای از لایههای معارف قرآنی را درک میکنند که به دانش آنان و به زبان دانش تخصصی آنان مربوط باشد.
4. زبان و گویش قرآن
بیشک قرآن دارای زبانی ویژه و سبکی خاص است، و آن را از سایر کتابهای آسمانی جدا میکند. یکی از ویژگیهای آن، سهل و ممتنع بودن آن است، امام خمینی در این باره میفرماید:
لسان قرآن که از برکات بعثت است، از برکات بزرگ بعث رسول خداست، لسانی است که سهل ممتنع است. بسیاری شاید گمان کنند که قرآن را میتوانند بفهمند، از باب اینکه به نظرشان سهل است. بسیاری از ارباب معرفت و ارباب فلسفه گمان میکنند که قرآن را میتوانند بفهمند؛ برای اینکه، آن بعدی که برای آنها جلوه کرده است و آن بعدی که در پس این ابعاد است برای آنها معلوم نشده است.
دوگانگی زبان، یکی از مباحث مطرح در زبان قرآن است. اگرچه مفسران پیشین نیز به این مطلب توجه داشتهاند که قرآن محکم و متشابه دارد، اما بحث زبانی در این باره، با صراحت کمتری مورد توجه بوده است؛ به ویژه در میان مفسرانی که با دید عرفانی به قرآن نمینگریستند؛ اما امام از همینجا به شناخت دو نوع زبان در قرآن راه یافتهاند:
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 39
زبان صریح و زبان رمزی یا سمبلیک. از نگاه امام این مسئله به دو نوع معارف تعلق دارد:
آیات بر دو گونه است: یک آیات محکمات که تأویلی ندارد و همه آن را میفهمند، و یک آیات متشابهات که تأویل دارد و از قبیل رمز است و تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم کسی نمیداند.
ایشان رمز این دوگانگی زبان را در این میداند که معارف قرآن به دو دستۀ عملی و علمی تقسیم میشوند، آن دسته از معارفی که برای عمل آمدهاند و جنبه «قانون» بودن دارند، طبیعی است که برای همه قابل فهم باشند، چنان که پیش از این بیان شد، این دسته آیات، نباید تفسیر به رأی شوند و دستۀ دیگر معارفی که جنبۀ عملی و معرفتی دارند؛ این مطالب به زبان سمبلیک بیان شدهاند و لازم هم نبوده که همه فهم باشد، زیرا اصولاً برای فهم همه نیست:
در قرآن نیز، همین دو گونه آیات وارد است، یکی آیات عملی که باید توده به آن عمل کنند و در کشور باید به مورد اجراء گذاشت، و دیگری آیات علمی که چنین نیست، ناچار احادیث و آیاتی که از دسته اول است، چون عمومی است و برای عمل کردن است، باید با فهم عموم درست بیاید...؛ لکن آیات و احادیثی که راجع به علمیات است و جنبۀ عملی ندارد، لازم نیست گویندۀ آن طوری بگوید که همه کس آن را بفهمد، بلکه ممکن نیست اینگونه چیزها را با فهم عموم توده بیان کرد.
امام خمینی(رحمةالله) معتقد است که فهم قرآن، از نوع درک به مشاهده است؛ اما ناگزیر بیان آن با لفظ خواهد بود:
قضیه، قضیۀ ادراک عقلی نیست، قدم برهان نیست، قضیۀ مشاهده است، آن هم مشاهدۀ غیبیه. مشاهدۀ با چشم نیست، مشاهده با نفس نیست، مشاهده با عقل
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 40
نیست با قلب نیست. آن قلبی که قلب عالم است، قلب نبی، مشاهده با اوست. دریافته، لکن نمیتواند بیان کند؛ مگر در لفافۀ امثله و الفاظ، به یک آدمی که کور است، چطور شما میتوانید بفهمانید که نور چیست؟ با چه زبانی، با چه حرفی؟ جز این است که میگویی نور یک چیزی [است که] روشن میکند؟ آدمی که ندیده است نور را، چطور آن کسی که نور را دیده، میتواند به او افهام کند؟ جز اینکه عقده در لسانش هست؛ و این عقده برای این است که طرف، عقده در گوشش است.
بر این اساس حاصل بحث از زبان قرآن این است که قرآن احکام و قوانین عمومی را به زبان صریح بیان میکند؛ نه زبان نمادین و قابل تأویل؛ اما معارف والا و حقایقی را آورده است تا انسان را با آنها آشنا کند، حقایق والای عالم معنا را با بیانی میگوید که فقط اهلش بفهمند. رمزهای اوایل سور و دیگر بواطن قرآن، فقط برای «من خوطب به» قابل فهم و مشاهده است.
5. درونمایه و پیام معارف قرآن
امام، هنگام دستهبندی معارف قرآن، هدف قرآن را نیز بیان میفرماید:
بدان که این کتاب شریف، چنانچه خود بدان تصریح فرموده، کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نوربخش سیر الی الله است.
سپس مطالب قرآن را در چند فصل کلی طبقهبندی میکند:
دعوت به معرفت الله و بیان معارف الهی از شئون ذاتیه و اسمائیه و صفاتیه و افعالیه، و بیش از همه توحید ذات و اسما و افعال. معارف این قسمت دارای ظاهر و
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 41
باطن است و دریافت علمای ظاهر و باطن هر کدام در جای خود درست است.
دعوت به تهذیب نفوس و تطهیر بواطن از ارجاس طبیعت و تحصیل سعادت و کیفیت سیر و سلوک الی الله، در دو شاخۀ تقوا و ایمان. این قسمت از مقاصد مهمۀ قرآن است که بیشتر مطالب آن، بیواسطه یا با واسطه، به این مقصد باز میگردد. قصص انبیا و کیفیت تربیت حق آنها را و تربیت آنها خلق را. احوال کفار و عواقب امور آنها و چگونگی بوار و هلاک آنها، چون قضایای فرعون و قارون و نمرود و شدّاد و اصحاب فیل و بیان کلیات و مهمات قوانین ظاهر و شریعت و آداب و سنتهای الهی.
چون این قسم، که علم ظاهر شریعت است، عامالمنفعه و برای جمیع طبقات از حیث تعمیر دنیا و آخرت مجعول است و تمام طبقات مردم از آن به مقدار خود استفادت کنند، از این جهت در کتاب خدا دعوت به آن بسیار است و در احادیث و اخبار نیز خصوصیات و تفاصیل آنها به حد وافر است و تصانیف علماء شریعت در این قسمت بیشتر و بالاتر از سایر قسمتها است.
و یکی دیگر از مطالب قرآن شریف، احوال معاد و براهین بر اثبات آن،... ولی آنچه به حال عموم بیشتر فایده داشته، بیشتر مذکور و با صراحت لهجه است؛ و آنچه برای یک طبقۀ خاصّه مفید است، به طریق رمز و اشاره مذکور است... در این قسمت، یعنی در قسم تفصیل معاد و رجوع الی الله، معارفی بیشمار و اسراری بس دشوار مذکور است که اطلاع بر کیفیت آنها جز به سلوک برهانی یا نور عرفانی نتوان پیدا کرد.
و یکی دیگر از مطالب این صحیفۀ الهیه کیفیت احتجاجات و براهینی است که ذات مقدس حق تعالی یا خود اقامه فرموده بر اثبات مطالب حقه و معارف الهیه، مثل احتجاج بر اثبات حق و توحید و تنزیه و علم و قدرت و دیگر اوصاف کمالیه؛ که در این قسمت گاهی براهین دقیقهای پیدا شود که اهل معرفت از آن
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 42
استفادۀ کامل نمایند،... و گاهی براهینی است که حکماء و دانشمندان طوری از آن استفاده کنند، و اهل ظاهر و عامه مردم از آن طوری بهره بردارند.
بهطور خلاصه، درونمایه و معارف قرآن از دیدگاه حضرت امام بیان شد. بر این اساس میتوان به بسیاری از پرسشهای جدید دربارۀ فهم و تفسیر متن که در هرمنوتیک یا کلام جدید مطرح است، پاسخ داد. امام در تفسیر خود به هدف قرآن، نوع معارف و زبان ویژه هر قسمت که بهطور نظری بیان کرده، جامۀ عمل پوشانیده است و یکی از بهترین عالمان عامل در جهان اسلام است.
6. هدف قرآن یا معنای متن
مفهوم و معنای قرآن و هدف صاحب این متن با شکوه، در یک کلمه از نگاه امام هدایت انسانهاست. پس بیان معنای محوری و هدف اصلی در عملیات تفسیر و پدیدۀ فهم، آن چیزی است که امام به شدت بر آن تأکید و پافشاری دارد که تفسیر بدون در نظر گرفتن این جهت، محدود، بیاعتبار و گاه به سوی مسیری دیگر خواهد رفت. در واقع میتوان گفت: امام، برخی انتظارات مفسران را از متن وحیانی تخطئه میکند:
قرآن هم یک کتابی است کتاب آدمسازی؛ نه کتاب طب است؛ نه کتاب فلسفه است؛ نه کتاب فقه است؛ نه کتاب... سایر علوم.
قرآن، تاریخ نیست، اگر چه داستانهای بسیاری را بیان میکند.
قرآن با اینکه اعجاز هنری و معجزۀ بلاغی است؛ اما کتاب ادبیات هم نیست:
صاحب این کتاب، سکاکی و شیخ نیست که مقصدش جهات بلاغت و فصاحت باشد؛ سیبویه و خلیل نیست تا منظورش جهات نحو و صرف باشد؛ مسعودی و ابن خلّکان نیست تا در اطراف تاریخ عالم بحث کند؛ این کتاب چون عصای
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 43
موسی و ید بیضای آن سرور یا دم عیسی که احیاء اموات میکرد نیست که فقط برای اعجاز و دلالت بر صدق نبی اکرم آمده باشد بلکه این صحیفۀ الهیّه، کتاب احیاء قلوب به حیوۀ ابدی علم و معارف الهیه است؛ این کتاب خدا است و به شئون الهیه جلّ و علا دعوت میکند.
با توجه به این مطلب میتوان انتظار از قرآن را روشن کرد. ایشان میفرماید: این کتاب، کتاب تبیین شئون الهیه است، و این یکی از اساسیترین، بلکه اساس محور معانی قرآن است:
یکی از مقاصد مهمۀ آن، دعوت به معرفت الله و بیان معارف الهیه است از شئون ذاتیه و اسمائیه و صفاتیه و افعالیه، و از همه بیشتر در این مقصود، توحید ذات و اسما و افعال است که بعضی از آن به صراحت و بعضی به اشارت مستقصی مذکور است.
از دیدگاه امام، قرآن کریم با بیان این معارف، میخواهد انسان بسازد و انسان را به راه درست راهنمایی کند:
چنانچه خود بدان تصریح فرموده، کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نوربخش سیر الی الله است... برای استخلاص مسجونین در این زندان تاریک دنیا و رهایی مغلولین در زنجیرهای آمال و امانی، و رساندن آنها را از حضیض نقص و ضعف و حیوانیت به اوج کمال و قوت و انسانیت، و از مجاورت شیطان به مرافقت ملکوتیین، بلکه به وصول به مقام قرب و حصول مرتبۀ لقاء الله که اعظم مقاصد و مطالب اهلالله است. و از این جهت این کتاب، کتاب دعوت به حق و سعادت است.
با این دیدگاه و چنین انتظاری از قرآن، تفسیر، جهت خویش را مییابد. مفسر باید
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 44
درست در همین راستا حرکت کند. آنچه به ادبیات و بلاغت و صرف و نحو و قرائت یا استخراج مطالب طبی، فلسفی، یا تنها نمایاندن جنبۀ اعجاز قرآن منحصر باشد، در واقع تفسیر نیست؛ نه اینکه مفید نباشد؛ اما تفسیر نیست که متأسفانه بیشتر مفسران در گذشته و حال، به اهداف اصلی قرآن توجه نداشتهاند:
به عقیدۀ نویسنده تاکنون تفسیر برای کتاب خدا نوشته نشده بهطور کلّی معنی «تفسیر» کتاب آن است که شرح مقاصد آن کتاب را بنماید؛ و نظر مهم به آن، بیان منظور صاحب کتاب باشد. این کتاب شریف که به شهادت خدای تعالی کتاب هدایت و تعلیم است و نور طریق سلوک انسانیت است، باید مفسر در هر قصه از قصص آن، بلکه هر آیه از آیات آن، جهت اهتداء به عالم غیب و حیث راهنمایی به طرق سعادت و سلوک طریق معرفت و انسانیت را به متعلّم بفهماند. مفسر وقتی «مقصد» از نزول را به ما فهماند مفسر است؛ نه «سبب» نزول به آن طور که در تفاسیر وارد است.
بدینسان، امام تعریفی دقیق از تفسیر ارائه میکند و آن را کشف و شناخت مقصود الهی دانسته که درک معارف الهی و در نهایت هدایت بشر، هدف خداوند است.
7. فهم روایات و احادیث
از دیگر متون مورد تفسیر، احادیث و روایات هستند که از امامان معصوم(علیهم السلام)صادر شدهاند، و بیهیچ نقصی اهداف قرآن را دنبال میکنند؛ چه بسا همۀ آنها برای تفهیم معارف الهی و قرآنی برای راهنمایی بشر بیان شدهاند، بنابراین تفسیر و درک خود روایات نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. در اصول فقه چند پیشفرض وجود دارد که بر اساس آنها میتوان، برای فهم قرآن و روایات، در استنباط احکام به سراغ آن برویم. از مهمترین و پذیرفته شدهترین پیشفرضها این است که در فهم زبان روایات و قرآن، مانند هر گونه کلام دیگر، بنای عقلا و عرف راهگشاست. پیشفرض دیگر این
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 45
است که مخاطب قرآن و سنت در احکام و معارف، نه تنها عدهای ویژه، بلکه تمامی بشریت هستند.
میرزای قمی صاحب قوانین الاصول، بر این باور است که حجیت ظواهر، ویژۀ «من خوطب به» است، نه عموم، و در نتیجه تفسیر و دریافت ظواهر را نیز برای دیگران حجت نمیداند. حضرت امام این استدلال را در صغرا و کبرا مخدوش میداند. امام دربارۀ صغرای استدلال محقق قمی میفرماید:
صغرای استدلال ایشان ضعیف است، زیرا اخبار رسیده از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم(علیهم السلام) به ما، درست مانند سایر کتابهای تألیف شدهای است که خود محقق قمی(رحمةالله)، ظواهر آنها را حجت برای همه میداند، زیرا اگر چه در روایات، خطاب به مخاطب خاصی، مانند زراره و محمد بن مسلم و امثال آنهاست؛ اما از آن رو که احکام مشترک است و شأن ائمه جز این نیست که احکام را در میان همه مردم گسترش بدهند، پس ناگزیر خطاب خاص، همانند خطاب عام خواهد بود، در اینکه مقصود خود معنای کلام است، بدون دخالت تفهیم متکلم (برای مخاطب) خاص.
ایشان در رد کبرای استدلال محقق نیز مینویسد:
کبرای سخن محقق قمی نیز ضعیف است، زیرا بنای عقلا این است که مطلقاً به ظواهر عمل کنند، مگر آنکه نشانهای برای رمزی بودن سخن و حذف قراین روشنکنندۀ معنا، برای مخاطب وجود داشته باشد و اگر محقق قمی منظورش این باشد، تفصیل او بجاست، و اگر منظورش غیر از این موارد باشد، تمام روایات و ظواهر قرآن را در نظر داشته باشد، سخن ایشان ناتمام است.
بنابراین، اگر شواهد کافی برای دریافت و فهم درست منظور صاحب کتاب و سخن داشته باشیم، آن دریافت دارای اعتبار، و به تعبیر علم اصول، حجت خواهد بود.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 46
بخش سوم: مفسر
در این قسمت، اوصاف کسانی را که قرآن کریم و روایات معصومان(علیهم السلام) را تفسیر میکنند، بر پایۀ اندیشههای امام خمینی، مرور میکنیم:
1. چیستی مفسر
به فردی که متون دینی یا چیز دیگری را توضیح داده و آشکار میسازد، مفسر میگویند. نخستین و اساسیترین شرطی که به نظر امام، مفسر باید دارا باشد، این است که به مقاصد و اهداف قرآن توجه داشته باشد، تا اینها را در تفسیر خود متبلور سازد، تا ابزارهای تفسیری به جای اهداف آن ننشینند، و جایگاه مقاصد آن را اشغال نکنند، و مفسر از درک اهداف قرآن دور نشود و از درک فضای رسالت قرآن فاصله نگیرد و از گامهای مبارزه، به رهبری قرآن عقب نماند.
ضرورت این شرط، بدان جهت است که جدا کردن قرآن از فضای حرکت، هدفدار و اهداف اساسی و حرکت انقلابیاش، اهمیت، نقشآفرینی و زنده بودن آن را نابود میکند، چنانکه موجب میشود، دریافت واقعی و افقهای حقیقی قرآن نادیده بماند. «مفسر وقتی «مقصد» از نزول را به ما فهماند، مفسر است، نه «سبب» نزول به آن طور که در تفاسیر وارد است».
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 47
دوری مفسر از اهداف نزول قرآن و مقاصد آن موجب برخورد نادرست و اشتباه در کشف معانی و دلالتهای قرآن میشود. از اینرو ما مصداق روشن این گلایۀ پیامبر شدهایم که با سوز و گداز تمام میگوید: وَقالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً؛ و پیامبر عرضه داشت: پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند. مفسران و غیرمفسران، دانشمندان و نادانان در این مسئله مثل هم هستند.
امام خمینی(رحمةالله) در این زمینه میفرماید:
مهجور گذاردن قرآن مراتب بسیار و منازل بیشمار دارد که به عمدۀ آن شاید ما متّصف باشیم.
پس از آن با تأسف از وضعیت ناپذیرفتنی امروز مسلمین، بلکه مفسران و رابطه نابایستۀ ایشان با قرآن میفرماید:
آیا اگر ما این صحیفۀ الهیه را مثلاً جلدی پاکیزه و قیمتی نمودیم و در وقت قرائت یا استخاره بوسیدیم و به دیده نهادیم، آن را مهجور نگذاشتیم؟ آیا اگر غالب عمر خود را صرف در تجوید و جهات لغویه و بیانیه و بدیعیه آن کردیم، این کتاب شریف را از مهجوریت بیرون آوردیم؟ آیا اگر قرائات مختلفه و امثال آن را فرا گرفتیم، از ننگ هجران از قرآن خلاصی پیدا کردیم؟ آیا اگر وجوه اعجاز قرآن و فنون محسّنات آن را تعلم کردیم، از شکایت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مستخلص شدیم؟ هیهات! که هیچ یک از این امور مورد نظر قرآن و منزّل عظیم الشأن آن نیست.
مشکل اصلی تفسیر قرآن و قرائت متن، در نظر امام، این است که در تفسیرها روش یا بیان مقصود نادیده گرفته میشود؛ با اینکه تنها روش، مفسر را به افقها و مقاصد بزرگ قرآن میرساند:
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 48
مفسِّری که از این جهت غفلت کرده یا صرف نظر نموده یا اهمیت به آن نداده، از مقصود قرآن و منظور اصلی انزال کتب و ارسال رسل غفلت ورزیده. و این یک خطایی است که قرنها است این ملت را از استفاده از قرآن شریف محروم نموده و راه هدایت را به روی مردم مسدود کرده.
با همین دیدگاه، ایشان معتقد است تا کنون برای قرآن تفسیری «شایسته و جامع» نوشته نشده است:
به عقیدۀ نویسنده، تا کنون تفسیر برای کتاب خدا نوشته نشده.
ایشان در تأیید سخن خود میفرماید:
بهطور کلی معنی «تفسیر» کتاب آن است که شرح مقاصد آن کتاب را بنماید، و نظر مهم به آن، بیان منظور صاحب کتاب باشد.
امام به کار دشواری که مفسران شیعه و سنی در درازای تاریخ با آن دست و پنجه نرم کردهاند، اشاره کرده، و اینکه این طبیعت تفسیر قرآن است؛ دریایی است که بردارندگان آب آن را خشک نگردانند، و چشمهسارهایی است که آب کشندگان، آب آن را فرو ننشانند، و آبشخورهایی است که در آیندگان، آب آن را کم نکنند. آنجا که میفرماید:
قرآن یک کتابی نیست که بتوانیم ما یا کس دیگری یک تفسیر جامعی آنطور که ]سزاوار است بر آن [بنویسد. علوم قرآن یک علوم دیگری است ماورای آنچه ما میفهمیم. ما یک صورتی، یک پردهای از پردههای کتاب خدا را میفهمیم.
اما این مسئله غفلت مفسرانی را که از مقاصد و اهداف قرآن غفلت کردهاند، توجیه نمیکند؛ کسانی که به اهداف ادبی و بلاغی، یا نحوی و صرفی، یا داستانهای تاریخی و جز آن توجه کردهاند:
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 49
صاحب این کتاب سکّاکی و شیخ نیست که مقصدش جهات بلاغت و فصاحت باشد؛ سیبویه و خلیل نیست تا منظورش جهات نحو و صرف باشد؛ مسعودی و ابن خلّکان نیست تا در اطراف تاریخ عالم بحث کند.
2. عدم اکتفای مفسر بر ظواهر قرآن
از دیگر آسیبهای مفسران، جمود بر ظواهر قرآن، بیتوجه به باطن آن است؛ آن هم دربارۀ کتابی که گسترۀ معارف آن ابدیت را در بر گرفته و ژرفای معارف آن، انسانها را متحیر میسازد. قرآن سفرهای الهی است و هر کس به قدر ظرفیت خود از آن توشه بر میگیرند. گاه عوام از یک آیۀ قرآن چیزی میفهمند، آشنایان با دانشها و فلسفه، چیزی ژرفتر از آنان، و ژرفاندیشان و پیشآهنگان فلسفه چیزی دیگر، و عارفان معرفت الهی درکشان ورای همه است. امام خمینی(رحمةالله) به منازل و مراحل و ظواهر و بواطن قرآن توجه دارد و بیتوجهی به این ابعاد را مانع فهم صحیح و کامل قرآن میداند و جمود بر ظواهر را کاری شیطانی میخواند:
نخستین کسی که خود در مرحلۀ ظاهر ایستاد و چشم دلش از حظّ باطن کور شد شیطان لعین بود، چون ظاهر آدم(علیه السلام) را دید و امر بر او مشتبه شده و گفت: «مرا از آتش آفریدی و او را از گل، و من از او بهترم چون آتش از گل بهتر است».
3. اوصاف مفسر در فهم قرآن
حال که قرآن قابل فهم است، باید دید از نگاه امام، راهها، شرایط و حجابهای فهم قرآن چیست و مفسر چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ شاید بتوان دیدگاه امام را چنین خلاصه کرد:
الف. پناهنده شدن به خدای سبحان از شرّ شیطان.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 50
ب. تقوا و طهارت ظاهر و باطن قلب، همراه با ذوق عارفانه.
ج. اخلاص و پاکسازی نیت؛ این امر در تأثیر قلوب، نقش بنیادی داشته و بدون آن، هیچ عملی را قیمتی نیست، بلکه ضایع، باطل و موجب سخط الهی است.
د. آشنایی با زبان و ادبیات عربی، در حد فهم معنای قرآن، برای درک آیات محکم قرآنی که در این حد، فهم متعارف کافی است.
ر. بهرهمندی از دانشهای لازم به عنوان پیشنیاز فهم معارف علمی و استدلالهای کوتاه، اما ژرف قرآنی.
ز. تفکّر و تأمل، با بهرهگیری از سخنان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت(علیهم السلام)؛ اندیشیدن در معانی آیات شریفه و تفکر در چگونگی بیرون آمدن از مراتب ظلمات به عالم نور، در پرتو نور آیات، از دیگر آداب و شرایط، بلکه از اعظم آدابی است که در شریعت مطهر به آن توصیه شده است.
هـ . مشاهده که خود درجاتی دارد؛ مشاهدۀ کامل تنها با قلب انسان کامل حضرت ختمیمرتبت، و تعلیم یافتۀ مکتب او امام علی بن ابی طالب(علیه السلام) ممکن است و البته فهم ظاهر و باطن و فهم کامل قرآن، مخصوص «من خوطب به» است.
4. مفسر و مسأله غرور علمی
از موانع و حجابهای بزرگ فهم قرآن، خودخواهی است که موجب میشود، آدمی خود را از راهنماییهای قرآن بینیاز بداند. از نظر امام، احساس بینیازی از بهرهگیری از این خوان نعمت الهی، به این صورت به وجود میآید که شیطان کمالات موهوم را برای انسان جلوه دهد و او را به آنها راضی و قانع سازد و کمالات و مقامات واقعی را از چشم او ساقط کند؛ برای مثال اهل تجوید را به دانش تجوید دلخوش کند و علوم دیگر را در نگاه آنان ناچیز جلوه دهد.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 51
5. گناه و معصیت، ضلالت مفسر
از دیدگاه امام(رحمةالله) از دیگر حجابها که مانع فهم قرآن شریف و استفاده از معارف و مواعظ این کتاب آسمانی میشود. معاصی، کدورات و تاریکیهایی است که از طغیان و سرکشی نسبت به ساحت قدس پروردگار عالمیان پدید میآید.
6. عدم دخالت پیشفرضهای نااستوارِ مفسر در پدیدۀ فهم
از آسیبهای جدی و فسادآورِ مفسران در امر تفسیر، ماندن در حجاب پیشفرضها و باورهایی است که از پیش در ذهن آنان رسوب کرده است و هنگام برخورد با قرآن نیز به جای تلاش برای فهم قرآن، میخواهند قرآن را به گونهای معنی و تفسیر کنند که با عقاید از پیش پذیرفته شده و مسلّم انگاشته شدۀ آنان همساز آید.
در اینجا سخن از مطلق پیشفرض و پیشفرضهای برگرفته از خود قرآن و پیشفرضهای بیرونی و بررسی درستی یا نادرستی آن نیست، زیرا هر مفسری برای فهم قرآن به یک سلسله مبادی عقلی فهم، و یک دسته پیشفرضهای برگرفته شده از خود قرآن تکیه دارد.
امام نیز در فهم صحیح قرآن، کشف مقصود اساسی معارف قرآن را، به عنوان پیشفرض برگرفته از خود قرآن، لازم و بایسته میداند. میان اینکه با استفاده از پیشفهمی، در پی فهم درست قرآن باشیم، تا اینکه چیزی را از پیش پذیرفته باشیم و قرآن را بر آن تطبیق کنیم، تفاوت بسیار است. امام، آنجا که حجابهای فهم قرآن را بر میشمارد میفرماید:
یکی دیگر از حجب، حجاب آراء فاسده و مسالک و مذاهب باطله است، که این گاهی از سوء استعداد خود شخص است، و اغلب از تبعیت و تقلید پیدا شود و
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 52
این از حجبی است که مخصوصاً از معارف قرآن ما را محجوب نموده... اگر هزاران آیه و روایت وارد شود که مخالف آن باشد یا از ظاهرش مصروف کنیم و یا به آن به نظر فهم نظر نکنیم.
امام، مثالهایی از باورهای مشهور بین عوام میآورد که راه را بر فهم صحیح معارفی از قرآن بسته است: و چه اندوه و افسوسی دارد آنجا که از ممنوع الورود شمرده شدن باب معرفة الله و مشاهدۀ جمال، در اثر قیاس، به باب تفکر در ذات که ممنوع است، سخن میگوید!
7. هدف مفسر، مقصود صاحب کتاب
بیتوجهی به مقصود صاحب کتاب، سهمناکترین درّهای است که ممکن است، مفسر در آن سقوط کند:
مفسِّری که از این جهت غفلت کرده یا صرف نظر نموده، یا اهمیت به آن نداده، از مقصود قرآن و منظور اصلی انزال کتب و ارسال رسل غفلت ورزیده، و این یک خطایی است که قرنها است این ملت را از استفاده از قرآن شریف محروم نموده و راه هدایت را به روی مردم مسدود کرده.
تفاسیری که به امور جنبی و جهات ادبی، مانند نحو و صرف و بلاغت و لغت یا به امور تاریخی و گسترش داستانهای قرآنی و... پرداختهاند، هیچ یک به معنای واقعی کلمه، تفسیر نیستند، زیرا «هیچ یک از اینها داخل در مقاصد قرآن نیست و از منظور اصلی کتاب الهی به مراحلی دور است».
مقصد کتاب الهی هدایت است؛ اما بیشتر مفسران، بُعد هدایتی قرآن را در تفسیر خویش مغفول داشتهاند؛ از این رو امام مفسّر واقعی را هدفبین معرفی میکند.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 53
8. قضاوت ارزشی، مبنی بر تفسیق و تکفیر دیگران
از دردناکترین رویدادها در تاریخ علم تفسیر این است که اصحاب هر گرایش، صاحبان دیگر گرایشها را تفسیق و تکفیر کنند، و چنان بپندارند که قرآن، تنها در همان بعدی که آنان پرداختهاند، قابل تفسیر است و در هر بعدی دیگر، موجب کفر و فسق میشود. بیهیچ تردیدی برخی نامسلمانان خواستهاند که از قرآن سوء استفاده کنند که حساب آنها جداست؛ اما سخن دربارۀ تفاسیری است که مفسران، با اعتقاد به اصول اسلام به تحریر درآوردهاند:
یا حکم الحاد کردند یا حکم تکفیر کردند، یا هر چه کردند آنها را تخطئه کردند، و این هر دواَش خلاف واقع بوده.
این تنگنظری که نشانۀ تحجّر است، مصیبتهای بسیاری را به بار آورده است. امام خود نیز از گزند چنین برخوردهای متحجرانهای در امان نبودهاند، برخی از همان کجاندیشان، از کوزهای که مصطفای خردسال ـ فرزند امام ـ آب نوشیده بود، آب نمیخوردند که پدر او فلسفه تدریس میکند.
9. تفسیر، بیپشتوانۀ علمی
در گذشته برخی خاماندیشان، با ذهنیتهای پیشین و بدون اطلاع کافی از معارف قرآن، به تفسیر دست مییازیدند. از این رو امام هشدار داد:
اشخاصی که رشد علمی زیاد پیدا نکردهاند، جوانهایی که در این مسائل و در مسائل اسلامی وارد نیستند، کسانی که اطلاع از اسلام ندارند، نباید اینها در تفسیر قرآن وارد بشوند، و اگر روی مقاصدی آنها وارد شدند، نباید جوانهای ما به آن تفاسیر اعتنا کنند.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 54
نتیجهگیری
همانطور که در اندیشههای تفسیری امام مشاهده شد، ایشان هدف تفسیر را بیان هدف الهی که همان هدایت انسانهاست میداند، نه سبب نزول یا چیزی دیگر. «بهطور کلی معنی «تفسیر» کتاب آن است که شرح مقاصد آن کتاب را بنماید و نظر مهم به آن، بیان منظور صاحب کتاب باشد».
مفسری که در تفسیر خود این سختگیری را رعایت نکند، کار او در واقع تفسیر نیست، زیرا «مفسِّر وقتی «مقصد» از نزول را به ما فهماند، مفسر است؛ نه «سبب» نزول به آنطور که در تفاسیر وارد است».
از دیدگاه ایشان، با توجه به اینکه قرآن کتاب راهنمای همه است، هر فرد به اندازه وسع و استعداد خود میتواند از آن استفاده کند. در اندیشه امام(رحمةالله) انگیزۀ نزول این کتاب مقدس و بعثت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آن است که این کتاب در دسترس همگان قرار گیرد و همه، به اندازۀ گنجایش فکر خود، از آن استفاده کنند.
تفسیر صحیح از نگاه امام آن است که همۀ جوانب را در نظر بگیرد، و تحلیل کاربردی ارائه دهد. امام از مفسرانی که استفاده از قرآن را به ضبط و جمع اختلاف قرائات و معانی لغات و تصاریف کلمات و محسّنات لفظی و معنوی و وجوه اعجاز قرآن و معانی عرفی منحصر میدانند و از دعوات قرآن و جهات روحی و معارف الهی آن غافلند، به شدت انتقاد کرده است. مفسر واقعی در نظر ایشان کسی است که مقصد نزول قرآن را بفهماند؛ نه سبب نزول آن را.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 55
گرایشهای امام در تفسیر، شامل فلسفه، عرفان، اجتماع، سیاست، حکومت، عبادت، هدایت، و... میشود؛ او به شدت از تفسیر یکسویه و یک بعدی قرآن انتقاد میکند. وی قرآن را جامع، کامل و جاودان میداند:
و دیگر از عالم غیب به بسیط طبیعت علمی بالاتر یا شبیه به آن تنزل نخواهد نمود؛ یعنی آخرین ظهور کمال علمی که مربوط به شرایع است همین، و بالاتر از این امکان نزول در عالم ملک ندارد.
بنابراین، با تفسیر تکبعدی قرآن مخالف است. ایشان معتقد است که درونمایۀ قرآن، دعوت به خودسازی است:
دعوت به تهذیب نفوس و تطهیر بواطن از ارجاس طبیعت و تحصیل سعادت و بالجمله کیفیت سیر و سلوک الی الله [است].
ایشان بر این باور است که مفسر باید خود مهذب باشد، و از فنون علمی تفسیر و روشهای آن مطلع باشد، تا تفسیر حقیقی از قرآن کریم ارائه دهد.
با ذکر این نتیجه، بررسی نظرات حضرت امام خمینی(رحمةالله) را به پایان میرسانیم. به امید گسترش جهانی قرآن و اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم) در سراسر جهان.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 56
کتابنامه
قرآن کریم.
1. آداب الصلوة، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1378.
2. الحیاة، محمدرضا حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376.
3. بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403ق.
4. البرهان فی تفسیر القرآن، سیدهاشم حسینی بحرانی، مؤسسة البعثة، بیروت، 1419ق.
5. پژوهشی دربارۀ قرآن، بهاء الدین خرمشاهی.
6. تاریخ جمع قرآن، جلالی نائینی.
7. تفسیر سورۀ حمد، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1381.
8. تفسیر العیاشی، محمد عیاشی، مکتبة العلمیة الاسلامیه، تهران.
9. تهذیب الاصول، جعفر سبحانی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1368.
10. الجامع لاحکام القرآن، محمد بن احمد انصاری قرطبی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1405 ق.
11. شرح چهل حدیث، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1381.
12. شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1380.
13.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 57
شرح دعاء السحر، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1384.
14. شناخت قرآن، علی کمالی دزفولی، انتشارات اسوه، 1370.
15. صحیفه امام، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1378.
16. علم هرمنوتیک، محمدرضا ریختهگران.
17. فرهنگ فارسی، محمد معین، سپهر، تهران، 1371.
18. فرهنگ فشرده انگلیسی به فارسی، عباس و منوچهر آریانپور، امیرکبیر، تهران، 1363.
19. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1380.
20. کشف اسرار، امام خمینی، انتشارات مصطفوی.
21. لسان العرب، ابن منظور، دار صادر، بیروت، 1414ق.
22. المحجة البیضاء، محسن فیض کاشانی، انتشارات اسلامی، قم، 1368.
23. المناهل، سید محمد طباطبائی، مؤسسه آل البیت، چاپخانه نمونه، بیتا.
24. ولایت فقیه، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1381.
25. هرمنوتیک و درام مدرن، محسن معینی، باشگاه اندیشه، 1383.
Palmer Richard E, Hermeneutices, North western university, 1969, p
12 - 13.
Rutledge Encyclopedia of Philosophy Ed by Edward craib volume 4,
1998, p 3850.
مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 2مجموعه مقالاتصفحه 58