کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا

سیره و عملکرد عاشورایی امام خمینی(س)

سیره و عملکرد عاشورایی 

امام خمینی(س)

﷼ عبدالجواد ابراهیمی

‏ ‏

‏امام خمینی(س) با بیان فرق بین اسلام حقیقی (اسلام ناب محمدی(ص)) و آنچه به نام  و عنوان اسلام معرفی می‌شود، تحولی را در دو جهت ایجاد کردند: ‏

‏1 ـ تحول در محافل علمی و تحقیقی: ‏‏امام(س) چهره زنده و نامی اسلام را که تحول آفرین و حیاتبخش جوامع اسلامی است مورد مطالعه قرار دادند و آن را زمینه تحقیق و پژوهش اندیشمندان اسلامی ساختند. ‏

‏از مقایسه‌ای که در کتاب ولایت فقیه میان آیات و احادیث مربوط به اجتماعیات با آیات و احادیث مربوط به عبادات به عمل می‌آورند چنین نتیجه می‌گیرند که: از یک دوره کتاب حدیث که حدود پنجاه کتاب است و همه احکام اسلام را در بردارد، سه یا چهار کتاب مربوط به عبادات و وظایف انسان نسبت به پروردگار است، مقداری هم مربوط به اخلاقیات است، بقیه همه مربوط به اجتماع، اقتصاد، حقوق، سیاست و تدبیر جامعه است. ‏

‏القا و احیای این بینش، تحولی را در محافل علمی که پیرامون معارف دینی تحقیق می‌کنند، به وجود آورده است که برای همیشه می‌توان از برکت آثار آن بهره‌مند شد. ‏

‏2 ـ تحول در جامعه اسلامی: جامعه‌ای که بینش وسیع اسلامی را که امام(س) احیاگر آن بوده‌اند درک می‌کند، در درون خود، نیروی ذخیره و نهفته تحول، براساس ارزشهای الهی را می‌پرورد. تنها وسیله‌ای که می‌تواند آن را آزاد و شکوفا سازد، وجود رهبری‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 21
‏ است که واجد معیارهای رهبری باشد. امام خمینی(س)، هم بینش مذکور را ایجاد کردند و هم با رهبری حکیمانه، استعدادهای جامعه را شکوفا ساختند. انقلاب اسلامی نمودار تحول جامعه در بازیابی بینش صحیح اسلامی و نیز شکوفایی نیروهای مردمی است. ‏

 

همسویی سیره پیامبر(ص) و امام خمینی(س) در تحقق اسلام

‏برای شناخت همسویی سیره پیامبر(ص) و امام خمینی(س) ابتدا به تحلیل مفاهیم و عناصر تشکیل دهنده این عنوان می‌پردازیم، آنگاه ویژگیها و حدود قلمرو مفاهیم و مصادیق آن را تبیین می‌کنیم. ‏

‏اسلام و پیامبر(ص) دو عنصر اساسی در عنوان فوقند، که هر یک بیانگر حقیقت دیگری است. پیامبر(ص) همان اسلام مجسم است و اسلام همان پیامبر است که به صورت مکتب و آیینی درآمده است و هر یک را با دیگری می‌توان شناخت. به وجهی می‌توان گفت، تفاوت آنها همانند تفاوت مفهوم و مصداق است. ‏

‏امام خمینی(س) نیز که سیره پیامبر(ص) را در همه شئون زندگی فردی و اجتماعی اجرا و احیا کرد، توانست اسلامی را که پیامبر(ص) به جهان عرضه داشت و آن را در جامعه اسلامی پیاده کرد متحقق سازد و خود، الگوی عینی و نمونه مجسم اسلام ناب محمدی(ص) در اندیشه اسلام‌شناسان راستین و مسلمانان آگاه در جهان معاصر محسوب شود. ‏

‏کسانی که سیره پیامبر را به خوبی شناخته‌اند و روش امام خمینی(س) را در انتشار و تحقق اسلام درک کرده‌اند، می‌توانند به آسانی مطابقت این دو سیره را با یکدیگر بفهمند. ‏

‏بنابراین، شناخت این همسویی و تحلیل سیره امام خمینی(س) و انطباق آن با سیره پیامبر می‌تواند نقش تعیین کننده‌ای در این زمان برای مسلمانان داشته باشد. ‏

 

٭اهمیت شناخت سیره

‏سیره، روشی است که برای پیمودن راهی و انجام کاری از آن استفاده می‌شود. در انتخاب روشها معمولاً انتخاب وسایل و چگونگی به کارگیری آنها در انجام کار و رسیدن به هدف مشخص می‌شود. ‏

‏روشها می‌توانند در سرعت و کندی حرکت، و نیز در رسیدن و نرسیدن به هدف تأثیر‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 22
‏بسزا و تعیین کننده‌ای داشته باشند. همانگونه که روش‌شناسی (متدولوژی) در علوم مختلف مطرح می‌شود و ملاک شناخت و سنجش شیوه‌ها و ابزارهای علوم قرار می‌گیرد، در مورد شخصیتهای بزرگ تاریخ نیز کاربرد دارد و معیار امتیاز و ارزیابی چهره‌ها به شمار می‌آید. بنابراین برای شناخت شخصیتهای مذهبی همچون پیامبر(ص) و امام خمینی(س) سیره، بهترین وسیله شناخت است و چون سیره، روشی است که در راه رسیدن به «هدف خاص» از آن استفاده می‌شود، لذا برای شناخت سیره آنان، باید هدف رسالت الهی ایشان را نیز به درستی شناخت. ‏

 

هدف پیامبر(ص) و رسالت الهی آن حضرت

‏هدف پیامبر گرامی اسلام را می‌توان در سه موضوع خلاصه کرد: ‏

‏1 ـ القای روح یکتاپرستی با تعلیم و تربیت. ‏

‏2 ـ ایجاد مکارم اخلاق در جامعه. ‏

‏3 ـ برقراری عدالت اجتماعی. ‏

‏خداوند متعال انگیزه بعثت پیامبران را پرستش خدا و نفی طاغوت بیان فرموده است: ‏

‏ «‏و لقد بعثنا فی کل امة رسولاً ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت‏» ‏‎[2]‎

‏رسول گرامی اسلام(ص) علت بعثت خود را کامل کردن مکارم اخلاقی در میان مردم بیان داشته است: «‏انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق‏». ‏

‏و در آیه‌ای از قرآن کریم، هدف بعثت پیامبران برقراری عدالت اجتماعی قلمداد شده است: «‏لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط‏»‏‎[3]‎‏.‏

‏اهدافی که برای بعثت پیامبر(ص) از آیات و روایات استفاده می‌شود، با وجود تعدد ظاهری که دارند به یک هدف کلی برمی‌گردند، و آن ایجاد انسان تکامل یافته و جامعه انسانی خداپسند است. ‏

‏در این هدف کلی و متعالی، انسانی ساخته و پرداخته می‌شود که همه افکار، اخلاق و اعمال او را توحید و خداپرستی فرا می‌گیرد و در اندیشه و عمل، نورانیت ویژه‌ای می‌یابد که ظلمت کفر و شرک را در عقیده او راهی نیست و تاریکی نافرمانی و معصیت در عمل او جایی ندارد. بر این اساس نور اعتقاد به توحید و لوازم آن، بر عقیده و عمل انسان مؤمن، پرتو می‌افکند و همه زندگی او را روشنایی و سعادت می‌بخشد. بنابراین، ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 23
‏می‌توان چنین نتیجه گرفت که هدف بعثت انبیا «انسان سازی» است. ‏

‏ ‏

شمول دعوت الهی و اقتضای تحقق آن در جامعه

‏اسلام دعوت خود را متوجه همه انسانها در همه زمانها و مکانها نموده است و در دعوت خود، انسان را با همه مظاهر گوناگونی که از جهت زبان، رنگ، نژاد و ملیتهای مختلف دارد، مخاطب قرار داده است. لذا برای تحقق و موفقیت این دعوت جهان‌شمول، وجود دو عنصر ضروری است: ‏

‏الف) از یک سو باید اقتضایی در محتوای دعوت وجود داشته باشد تا در همه مردم اشتیاق گرایش را به وجود آورد. ‏

‏ب) از سوی دیگر باید صاحب شریعت یا مجری برنامه الهی از امتیاز خاص و ابزار مناسبی برخوردار باشد، تا بتواند به بهترین وجه آن را در جامعه گسترش دهد و تحقق بخشد. ‏

‏(آنچه در اینجا از اهمیت والایی برخوردار است، این است که پیامبر چگونه و با چه ابزاری به هدف بزرگ بعثت دست یافته و خواهد یافت). ‏

‏اما محتوای دعوت الهی، به دلیل مطابقت آن با فطرت انسان، از جذابیت خاصی برخوردار است که در صورت نبودن موانع، اقتضای پذیرش و مقبولیت جهانی را در ذات خود دارد. انسان فطری و طبیعی که مخاطب دعوت الهی است، در خود گرایش فطری به آیین سعادت بخش الهی احساس می‌کند که این یکی از رموز موفقیت پیامبر و انتشار وسیع مکتب نورانی آن حضرت در سطح جهان و در طول زمان شده است. ‏

‏و اما صاحب شریعت و اجراکننده برنامه الهی به خاطر داشتن خصلتهایی از قبیل امانت، عدالت، عصمت، و همه ارزشهای اخلاقی و الهی وسیله دیگری برای گرایش مردم و گسترش اسلام بوده است. ‏

‏ «‏فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لا نفضوا من حولک‏». ‏‎[4]‎

‏آری، شخصیت والای پیامبر(ص) و ویژگیهای اخلاقی آن حضرت سهم تعیین کننده و بسزایی در ترویج و تحقق اسلام داشته است. ‏

‏ «‏لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم بالمؤمنین رؤفٌ رحیم‏» ‏‎[5]‎‏.‏

‏اسلام جنبه اجرای احکام الهی را با بیان ملاکهای جانشینی رسول‌الله(ص) در قالب ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 24
‏ «ولایت امری» جامعه اسلامی تضمین می‌کند و دوام تحقق و استمرار عینی و اجتماعی دین را جاویدان می‌سازد. ‏

‏اسلام که توان و کارآیی خود را در جذب و هدایت انسانها و به‌دست گرفتن زمام امور جامعه در زمان رسول گرامی(ص) به خوبی نشان می‌دهد، می‌تواند الگوی جامعی برای همه نسلها در طول تاریخ به شمار آید. چگونگی اثبات این مطلب، پی گیری مطالب بعدی را طلب می‌کند. ‏

 

٭سیره پیامبر در دعوت الهی و رسالت سیاسی

‏پیامبر(ص) که عموم مردم را مخاطب دعوت خویش می‌داند، برای تحقق رسالت الهی خود از ابزار مؤثری استفاده می‌کند، که در کوتاهترین زمان ممکن بتواند بشریت را متوجه مکتب زندگی ‌ساز و سعادت‌بخش خود سازد. لذا پیامبر نمی‌تواند تنها به ساختن مسجد یا مدرسه برای تعلیم و تربیت مردم و گرایش آنها به اسلام اکتفا کند. پیامبر مسئول انتشار و تحقق اسلام در جامعه است و به همین جهت نمی‌تواند همچون صاحبان مکاتب فلسفی، صرفاً به ارائه و بیان مکتب اعتقادی خویش بسنده کند، یا یک یک انسانها را در خلوتکده‌ای گرد آورد و آوای وحی الهی را در گوش جان آنان بنوازد. البته پیامبر(ص) در ابتدای دعوت خویش، افراد کارآمدی را با تعلیم و تربیت دینی در جامعه، پرورش می‌دهد و سیزده سال تلاش شبانه روزی خود را در مکه معظمه صرف انسان‌سازی در قالب ساختن افراد صالح می‌کند. اما تحمل همه آن زحمتها، مقدمه نهضتی بزرگ و فراگیر است که تمام ارزشهای جاهلی از بنیان جامعه ریشه‌ کن شود و تحولی همگانی در همه جای جامعه به وجود آید، و سرانجام تلاشهای مقدماتی و نهضت عمومی، مدینه فاضله‌ای شود که جامعه بزرگ و نظامدار اسلامی را تأسیس کند و به ارمغان آورد. ‏

‏ ‏

٭ سیمای جامعه نظامدار اسلامی

‏جامعه نظامدار اسلامی، جامعه‌ای است که خداوند در رأس آن قرار دارد و حقیقتاً حکومت می‌کند و پیامبر مجری اوامر و دستورات الهی است. ‏

‏اسلام که از سوی خدا برنامه زندگی انسان معرفی شده، همه روابط فردی و اجتماعی را منظم و نظامهای حقوقی و اقتصادی و سیاسی جامعه را تعیین می‌کند. بدین سان ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 25
‏خداوند متعال در همه جای پیکر بزرگ امت اسلامی، علاوه بر حضور تکوینی، حضور تقنینی و تشریعی خواهد یافت. ‏

‏در چنین جامعه‌ای همه اقشار مردم و نهادهای مختلف اجتماعی به آسانی به اسلام عمل می‌کنند و افرادی که با روح اسلام آشنایی ندارند در فضای جامعه اسلامی به‌زودی تحت تأثیر قرار می‌گیرند و اندیشه و عمل آنها رنگ توحیدی می‌یابد. ‏

‏خانواده، بازار، ادارات، مسجد، مدرسه، دانشگاه و تبلیغات چنین جامعه‌ای محتوای اسلامی به خود می‌گیرد و همه به سوی خدا می‌روند و به خدا دعوت می‌کنند، و زندگی اسلامی برای انسانهایی که در این زمینه اجتماعی قرار می‌گیرند آسان می‌شود. برخلاف جامعه غیراسلامی که مردم، امکانات و فضای آن، به راه غیر خدا می‌روند و انسان مسلمان در فضای غیراسلامی دچار بحرانی می‌شود که نمی‌تواند به مقتضای ایمان و اعتقاد خویش عمل کند و معتقد باقی باشد. ‏

‏آنچه در مسجد فرا می‌گیرد در اداره و بازار به تمسخر گرفته می‌شود و آنچه در کتاب می‌خواند، با آنچه در تبلیغات رسمی می‌بیند سازگاری ندارد، و در عمل آنچه را در خانه بدان پایبند است در دفتر کار زیر پا می‌نهد، یا اگر در مسجد به کار می‌گیرد، آن را در جامعه نفی می‌کند. ‏

‏اینجاست که شخصیت چنین مسلمانی دستخوش تضادها و نابسامانیهای ناشی از جامعه غیراسلامی می‌شود و سرانجام رنگ جامعه را به خود می‌گیرد. عملاً آوای «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» در فضای جامعه غیراسلامی طنین می‌افکند و در روح و جان آحاد جامعه کارگر می‌افتد. ‏

‏ ‏

٭ نقش تعیین کننده جامعه اسلامی

‏برای تربیت صحیح اسلامی، نمی‌توان کار را صرفاً از درون جامعه‌ای که از راهش منحرف شده و وحدت و نظام انسانی الهی خویش را از دست داده شروع کرد، بلکه باید رهبری جامعه شعاع «هدایت» و «تحول عمومی» را بر کل پیکر افسرده جامعه پرتوافکن کند و ساختار فاسد اجتماعی و سیاسی جامعه را دگرگون سازد: «‏ویضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم‏»‏‎[6]‎‏. و با دمیدن روح نظام اسلامی، فرد و جامعه را که از درون دچار تشتت و اختلاف شده، به وحدت برساند: «‏ان اقیموا الدین ولا تتفرقوا فیه‏»‏‎[7]‎‏.‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 26
‏به همین جهت، پیامبران الهی ایجاد انقلاب عظیم اجتماعی را (که منتهی به فروپاشی ارزشهای جاهلی در میان مردم شود و ارزشهای الهی در جامعه به وجود آید) بزرگترین وظیفه خود می‌دانستند و تمام تلاش خود را در این راه صرف می‌کردند، و این تحول عمومی را مقدمه تشکیل جامعه نظامدار اسلامی قلمداد می‌کردند: «‏فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه‏»‏‎[8]‎‏.‏

‏بدین سان نقش مهم و تعیین کننده جامعه اسلامی در هدایت انسانها و تحقق وسیع احکام الهی روشن می‌شود. ‏

‏ ‏

٭سیره امام خمینی در تبیین و تحقق اسلام ناب محمدی(ص)

‏امام خمینی(س) برای انتشار و تحقق اسلام ناب محمدی(ص) از شیوه پیامبران استفاده کردند و در راستای ایفای رسالت بزرگ الهی به موفقیت چشمگیری نایل آمدند. آنچه امام خمینی(س) را از سایر علما و دانشمندان دینی ممتاز می‌کند و چهره پرفروغ ایشان را در اندیشه و تفکر دینی مسلمانان برازنده و جاوید می‌سازد همین نکته است. البته معظم له در علوم و فنون اسلامی از جامعیت کم نظیر و بی بدیلی برخوردار بوده است، لکن آنچه به وی امتیاز می‌بخشد و کفه عظمت و کرامت او را در پیشگاه الهی و وجدان بشری سنگین می‌نماید، ‌اقتدای آن حضرت به رسول‌الله(ص) در چگونگی نشر و تحقق اسلام ناب محمدی(ص) است. ‏

‏امام خمینی(س) به تبیین حقایق اسلامی از طریق سخنرانی و نوشتن معتقد بودند، اما آن را کافی نمی‌دانستند و بر ضرورت تحولی عظیم و انقلابی عمیق در بنیان جامعه تأکید می‌ورزیدند و بالاخره در این مسیر مقدس، سیره پاک رسول‌الله(ص) و نهضت امام حسین(ع) را احیا کردند و با ایجاد انقلاب اسلامی، اساس ارزشهای طاغوتی و جاهلی را از کشور ایران برکندند و اسلام ناب محمدی(ص) را در همه ابعاد اجتماعی و سیاسی متحقق ساختند. ‏

 

٭شرایط اجتماعی و دستیابی به موفقیت مطلوب

‏امام خمینی(س) در زمانی قیام فرمودند که شبکه‌های فساد و سلطه از درون و برون جامعه (رژیم سلطنتی و سایه شوم امپریالیسم آمریکا) بر تمام هستی و حیثیت مردم احاطه‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 27
‏داشت و هر گونه اختیار و آزادی را در امور اجتماعی و سیاسی از آنان سلب کرده بود. اسلام که آیین زندگی مردم محسوب می‌شد، عملاً از صحنه‌های اصلی و تعیین کننده زندگی مسلمانان کنار گذاشته شده بود. هر گاه سخنی از دین و دینداری به میان می‌آمد با تنفر شبکه گسترده و تنیده بر جسم و جان مردم روبرو می‌گشت و با امکانات وسیع شیطانی و تبلیغاتی خاموش می‌شد. ‏

‏ «‏واذا ذکر الله وحده اشمئزت قلوب الذین لا یؤمنون بالاخرة‏»‏‎[9]‎‏.‏

‏در فضایی که نظام و ارگانهای وابسته، آن را به شدت فسادآلود و متعفن ساخته‌اند در و دیوار، مطبوعات، رادیو و تلویزیون، مدرسه و بازار، اداره و مزرعه همه و همه، مردم را از راه خدا باز می‌دارند و به راه شیطان فرا می‌خوانند، کفر و شرک را در فکر مردم القا می‌کنند و فسق و فساد را در عمل مردم تزریق می‌نمایند، مجالی برای طرح و ارائه کارساز احکام الهی باقی نمی‌ماند. زیرا شرایط موجود هر گونه فعالیت تبلیغی و دینی را از بین می‌برد. ‏

 

٭انقلاب اسلامی درآمدی بر مدینه فاضله

‏اگر امام خمینی(س) تمام تلاش شبانه روزی خود را صرف تبلیغ محض (چه با قلم و چه با سخنرانی) می‌کردند قطعاً نمی‌توانستند اثر لازم را از آن به دست آورند. لذا با ایجاد انقلاب اسلامی اقدام به برکندن ریشه‌های تباهی و فساد از کشور ایران کردند و تحول عمیقی در بنیانهای فکری و ارزشی جامعه به وجود آوردند. ‏

‏معظم له برای انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر، تنها به مسئله گویی و فتوا دادن اکتفا نکردند، بلکه یکی از مصادیق «معروف» را «نهضت» و «قیام» برای رسیدن به جامعه نظامدار اسلامی دانستند و بر آن امر و تأکید نمودند، و رژیم طاغوتی و ستمشاهی را از مصادیق روشن «منکر» معرفی فرمودند و کمر همت به انهدام آن بستند و زمینه اجتماعی خاصی را برای رشد و اصالت معنوی انسانها فراهم آوردند. زمینه‌ای که مجموعه ارگانهای آن هدفی جز ارتقای شخصیت مردم و ترویج مکارم اخلاق و سعادت انسانها ندارد. ‏

‏این زمینه همان نظام مقدس جمهوری اسلامی است که مدینه فاضله و فرزند پاک انقلاب اسلامی است. تجدید حیات احکام اجتماعی و سیاسی اسلام و جوانه‌های زیبا و رو به تکامل فرهنگ و تمدن اسلامی در چنین زمینه‌ای شکل گرفته است که در فضای ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 28
‏عطرآگین آن، بوی خوش معنویت و اخلاق نیز استشمام می‌شود. ‏

 

٭چهره‌ها و نمودهای گوناگون اسلام

‏قبل از بررسی اجمالی پیرامون جامعیت و ابعاد گوناگون اسلام ناب محمدی(ص) لازم است چهره‌های گوناگون اسلام را در اندیشه مسلمانان و جوامع اسلامی مورد مطالعه قرار دهیم تا در پرتو تفکیک آنها از هم، به ارزیابی دقیق و صحیحی دست یابیم. ‏

‏در اینجا، سه چهره برای اسلام ترسیم می‌کنیم، آنگاه خواننده را به سنجش و ارزیابی دعوت می‌کنیم: ‏

‏چهره اول: اسلام نظری و تئوریک (اسلام تجریدی) چهره دوم: اسلام ناب محمدی(ص) (اسلام تطبیقی) ـ چهره سوم: اسلام آمریکایی‏

‏ ‏

1 ـ چهره اول: اسلام نظری و تئوریک (اسلام تجریدی)

‏اسلام نظری و تئوریک، غیر از آنچه که ذهنها با آن آشنایی دارند نیست. بلکه همان آیینی است که از سوی خداوند متعال بر پیامبر(ص) نازل شده، تا هدایت انسان را بر عهده بگیرد. همان دینی است که خداوند متعال فقط آن را به رسمیت می‌شناسد و می‌فرماید: «‏ان الدین عند الله الاسلام‏» ‏‎[10]‎‏ و غیر از آن را آیین زندگی نمی‌داند «‏و من یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه‏» ‏‎[11]‎‏.‏

‏مکتبی است که در آن، «توحید» محور همه معارف الهی است و معاد معنی بخش زندگی انسانی است. ‏

‏نبوت خبرگزاری آسمانی است، که ترسیم کننده راه و رسم زندگی مردمان است. فقه آن معیار عمل و معارف آن در بردارنده همه نیازمندیهای بشر، و برای زندگی فردی و اجتماعی مردم چاره اندیشیده و نظامهای مختلف اجتماعی را برای تنظیم حیات بشر ارائه فرموده است. ‏

‏انسان فرض شده در آن، معتقد به اصول دین (توحید ـ نبوت ـ معاد) و لوازم آن (عدل و امامت) است و متخلق به اخلاق الله و عامل به احکام خداست. مع الوصف ما آن را اسلام نظری و تجریدی می‌نامیم. زیرا در این مرحله، جنبه تئوریک آن منظور می‌شود و به جنبه عینی و اجتماعی و حضور آن در صحنه‌های مختلف زندگی مردم، التفاتی ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 29
‏نمی‌شود ـ یعنی در این مرحله، هیچ اقتضایی برای تحقق و حضور در جامعه و عدم تحقق آن وجود ندارد. برای آنکه در جامعه متحقق گردد و زمام و نظام جامعه را به دست گیرد نیاز به عامل عینی و انسانی، بیرون از محتوای تئوریک خود دارد که اعتبار آن عامل را نیز در متن خود می‌پرورد (نبوت و امامت). ‏

‏چنین اسلامی، اسلام کتاب و سخن است. اسلام تحقیق است و اسلام فکر و اندیشه است. همه اینها در نظر ما از ارزش والای مخصوص به خود برخوردارند. ولی به هرحال، ارزش و مطلوبیت مقدمه‌ای دارند. چون که در مقام تحقق، ممکن است به وسیله دشمنان اسلام با برنامه ‌ریزی در خدمت اهداف شیطانی و استعماری قرار گیرند. ‏

‏بنابراین، آنچه ارزش مستقل و مطلوبیت ذاتی دارد، تحقق مثبت و مطلوب اسلام است، اگرچه بر جنبه نظری و تئوریک خود توقف داشته باشد. ‏

‏بدین سان، تحقیق در اسلام (بررسی تئوریک اسلام) البته دارای ارزش زیادی است، در صورتی که مقدمه تحقق و عمل به اسلام محسوب شود و گرد و غبار تحریف را از چهره پاک اسلام بزداید. ‏

‏ ‏

2ـ چهره دوم: اسلام ناب و مکتب امام حسین(ع)

‏اسلام ناب محمدی(ص) نیز دارای محتوای تئوریک است و آنچه در چهره اول برای اسلام گفتیم، بی هیچ کاستی برای اسلام ناب محمدی(ص) وجود دارد. لکن در این چهره، اسلام از ویژگی خاصی برخوردار می‌شود که آن را از چهره اول ممتاز می‌نماید و آن ویژگی تحقق عینی و بالنده اسلام است که به جامعه اسلامی و مسلمانان حیات، نشاط و نظام می‌بخشد. ‏

‏در این مرحله توحید فقط محور معارف حقه الهی نیست، بلکه کانون عقیده و اقتدار همه جانبه امت اسلامی است. معیار اندیشه و عمل انسان موحد است. کوبنده سلطه نظامهای بشری و نفی تسلیم و بندگی غیرخداست. روشن‌بینی و آینده‌نگری در حرکتهای اجتماعی و سیاسی است که از اعتماد به وعده‌های الهی مبنی بر پیروزی قطعی مستضعفان بر مستکبران الهام می‌گیرد. «‏ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم‏»‏‎[12]‎‏.‏

‏ «‏وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امناً


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 30
یعبدوننی لا یشرکون بی شیئاً و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون‏»‏‎[13]‎‏.‏

‏اگر اسلام برای مؤمنین عزت و عظمت قائل است و می‌فرماید: ‏العزة لله و لرسوله و للمؤمنین‏، همه در پرتو اعتقاد قلبی و التزام عملی به این اصل اساسی است که سر تاسر زندگی فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، علمی و عملی انسان را تحت پوشش خود درمی‌آورد. ‏

‏لذا رمز پیروزی و رستگاری امت اسلامی در همین نکته نهفته است، چه اینکه پیامبر گرامی اسلام(ص) در ابتدای بعثت خود فرمودند: «‏قولوا لا اله الا الله تفلحوا‏» رستگاری امت به این نیست که فقط کلمه توحید را بر زبان جاری کند، بلکه باید محتوای ناب آن را که نفی بندگی غیر خدا و اثبات اطاعت و بندگی محض از الله متعال می‌کند، با اعتقاد در اندیشه و التزام در عمل تحقق ببخشد تا جامعه اسلامی یکپارچه از خداوند متعال فرمان برند و غیر از او را به رسمیت نشناسند. ‏

‏به همین جهت، مردم زمان رسول‌الله(ص) با طرح شعار «توحید» و کلمه ‏«لا اله الا الله!»‏ به دو صف تقسیم شدند: صفی از موحدان و مدافعان توحید و صف دیگر از مشرکان و معاندان که توحید را به معنای تعطیل شدن آقایی و ستم و استثمار و دیگر مفاسد خود می‌دانستند. ‏

‏پرواضح است که رویارویی دو صف حق و باطل، رویارویی مبارزاتی بوده است نه صرفاً مناظره و مباحثه علمی و نظری ـ همین فارق میان چهره اول با چهره دوم اسلام می‌تواند باشد. ‏

‏بنابراین، سیره پیامبر(ص) که قبلاً به اختصار درباره آن صحبت کردیم و شناخت آن را برای شناخت اسلام ناب محمدی(ص) لازم دانستیم، روش عینیت بخشیدن به مفاهیم و اجرای تحقق اسلام نظری است که آن را تطبیق می‌کند و از حالت لا اقتضایی بیرون می‌کند و به صورت زنده، فعال و مجسم درمی‌آورد. ‏

‏در اینجا پیامبر(ص) نقش «رابط» را میان چهره اول و چهره دوم اسلام ایفا می‌کند که اگر این «رابط» وجود نداشته باشد، اسلام از صحنه‌های مختلف زندگی مردم بیرون می‌رود و رسالت دین الهی محقق نمی‌گردد. لذا اسلام «سنت» را همواره در کنار «کتاب» قرار داده و معرفی می‌کند. و خود پیامبر(ص) نیز می‌فرماید: «‏انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی‏»‏‎[14]‎‏.‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 31
‏به همین جهت ما معتقدیم، «امامت» و «ولایت امری»، حلقه اتصال میان نظریه و تطبیق (اسلام تئوریک و اسلام عینی) است که هر یک بدون دیگری ناقص است. امام رضا(ع) می‌فرمایند: «‏ان الامامة اس الاسلام النامی و فرعه السامی‏»‏‎[15]‎‏.‏

‏و همچنین می‌فرمایند: «‏ان الامامة زمام الدین، و نظام المسلمین، و صلاح الدنیا، و عز المؤمنین‏» ‏‎[16]‎‏. رسول‌الله(ص) می‌فرمایند: «‏اسمعوا و اطیعوا لمن ولاه الله الامر، فانه نظام الاسلام‏»‏‎[17]‎‏.‏

‏قلب تپنده امت اسلامی را «امامت» و «ولایت امر» که در راستای امتداد خط درخشان نبوت قرار دارد، تشکیل می‌دهد. پیکر بزرگ امت اسلامی بدون وجود قلب (ولایت امر) مرده است و قادر به ادامه حیات کامل و سالم اسلامی نیست، علی رغم داشتن اندامها و جوارح هیچ حرکت و رشدی از خود نشان نمی‌دهد. چشم دارد اما بینش ندارد، سر دارد اما عقل ندارد، دست و پا دارد ولی قدرت ندارد. ‏

‏ماده حیاتی و خونی که در رگهای پیکر بزرگ امت اسلامی جریان دارد، همان اسلامی است که با جامعیت احکام و نظامهای مختلف زندگی سازش، حیات اسلامی امت را تضمین می‌کند، اما با وجود این همه، قلب تپنده است که خون و حیات را به جای جای پیکر امت اسلامی می‌رساند و تحرک و رشد آن را بیمه می‌سازد. ‏

‏لذا اسلام ناب محمدی(ص) همچون اسلام نظری، لا اقتضا نیست، اسلام زمین و زمان است، اسلام انسان است، اسلام مصداق است نه مفهوم صرف ـ مفاهیم ابزار تحقق معارف آنند ـ اگر از مفهوم جهاد و احکام آن بحث می‌کند، برای عینیت و تحقق عملی آن است ـ نهیب «قاتلوهم» برای آن است که «‏حتی لاتکون فتنه و یکون الدین کله لله‏». تأکید بر پایبندی انسان به احکام خدا بدان منظور است که «‏لتکون کلمة الله هی العلیا‏». اگر سخن از امر به معروف و نهی از منکر به میان می‌آورد، تنها به بحث و گفتگوی تئوریک اکتفا نمی‌کند، اگر شده آن را با خون و شهادت می‌آمیزد تا صبغه الهی و رنگ عینی و انقلابی به دست آورد. ‏

‏امام حسین(ع) خطوط کلی قیام خونین خویش را اینچنین ترسیم می‌کند: «‏انی اُریدُ اَنْ آمر بالمعروف و اَنهیٰ عن المنکر و اسیر بسیرة جدی و ابی‏»‏‎[18]‎‏.‏

‏در حالی که خود را آماده شهادت و حماسه خونین نموده است می‌فرماید: می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و بر سیره و روش جدم رسول الله(ص) و پدرم حرکت کنم. ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 32
‏آری، در منطق امام حسین(ع) که برگرفته از سیره رسول الله(ص) است، امر به معروف که تحول بیافریند، و نهی از منکر که ریشه منکر را براندازد با خون و قیام محقق می‌شود. ‏

‏نهضت امام خمینی(س) که حیات اسلام ناب محمدی(ص) را تجدید کرد و وسیله تطبیق و تحقق اسلام نظری در زمان معاصر شد، در مکتب امام حسین(ع) شکل گرفته است و در مقاطع مختلف یادآور حماسه عاشورا و قیام کربلاست. حیات اسلام ناب به لحاظ تطبیقی بودنش دوست ‌پرور و دشمن‌ ساز است. لذا با تحقق آن، یزیدیان زمان و ابرقدرتهای دوران با همدستی عمالشان به جنبش درآمدند و از هیچ کوششی برای خاموش کردن نور الهی فروگزار نکردند و در نقطه مقابل، عاشقان الله و پروردگان اسلام ناب، با شهادت خواهی به میدان کارزار با آنها شتافتند و دوست و دشمن را از رشادت خود متحیر ساختند. ‏

‏ ‏

3ـ چهره سوم: اسلام آمریکایی

‏امام خمینی(س) برای اولین بار در جهان معاصر، با به کارگیری کلمه «اسلام آمریکایی» نقاب فریب را هم از چهره سرسپردگان به بیگانه و وابستگان جیره خوار که خود را منتسب به اسلام می‌دانند برگرفتند و هم به مسلمانان و جهانیان ثابت کردند که میان اسلام حقیقی با آنچه به عنوان اسلام از سوی استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و عمال دست نشانده‌اش معرفی می‌شود، تفاوتهای زیادی وجود دارد. ‏

‏البته جای تعجب نیست که مستکبران عالم بخواهند از اسلام نیز به نفع خود استفاده کنند، یا دست کم جلوی ضرر آن را بگیرند. ‏

‏اسلام حقیقی که از سوی خداوند متعال شکل خداپسند زندگی انسانها معرفی شده، جایی برای حضور گسترده قدرتهای شیطانی در اعماق زندگی مردم باقی نمی‌گذارد. ‏

‏ «‏ان لعنة الله علی الظالمین الذین یصدون عن سبیل الله و یبغونها عوجاً و بالاخرةهم کافرون‏»‏‎[19]‎‏.‏

‏اسلام حقیقی که عزت را برای خدا و پیامبر و مؤمنین می‌داند هرگز برای عزیز کردگان مستکبر جهان قابل تحمل نخواهد بود. به همین جهت آنان معتقدند که یا باید چنین اسلامی را به کلی نابود کرد، تا راه برای اطاعت بی ‌چون و چرای ذلت‌بار مردم از مستکبران باز شود، یا با شیوه‌های تحریف و اغوای مردم، گستردگی زندگی شمول اسلام را زیر ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 33
‏سئوال برد و به مردم وانمود کرد که دین یعنی تشریفات مذهبی، نه شکل و روش خاص زندگی (جدایی دین از سیاست). ‏

‏در این صورت نیازی به انهدام تمام حقیقت دین نیست و می‌توان از دین مسخ شده و دینداران بی‌درایت، به نفع اهداف استکباری و شیطانی استفاده کرد و آنها را برای از دست دادن همه امکانات و ذخایر و حیثیت خود به تمکین وادار ساخت و این چیزی غیر از اسلام آمریکایی نیست. ‏

‏در اینجا کار استکبار، نظیر کار حشره کوچک‌تر از زنبور است که به هنگام تخم‌گذاری کرمی را پیدا می‌کند و عصبی را روی پشت آن می‌یابد و به گونه‌ای به آن نیش می‌زند که نه بمیرد و نه زنده بماند، بلکه فقط بی حس گردد. دلیل این کار این است که اگر کرم بمیرد فاسد می‌شود و دیگر قابل استفاده نخواهد بود و اگر زنده و با رمق باشد، مجالی برای تخم‌گذاری حشره باقی نمی‌گذارد. لذا آن را فقط بی حس می‌کند. ‏

‏استکبار جهانی هم با طرح اسلام آمریکاپسند و مسخ اسلام حقیقی چنین نیشی به پیکر امت اسلامی وارد می‌آورد که حیات عزتمند اسلامی را از مسلمانان بگیرد و آنها را بی حس و بی ‌رمق بسازد. ‏

‏تعطیل بخش عمده اسلام ناب در مسائل سیاسی و اجتماعی، و کنار گذاشته شدن آن از صحنه‌های فعال زندگی مسلمانان و شکل تشریفات مذهبی پیدا کردن اسلام، علامت بی حسی، ذلت و بی‌ رمقی مسلمانان در سطح جهان است. لذا می‌بینیم که سرنوشت معنوی، سیاسی و اقتصادی ممالک اسلامی به دست غارتگران غربی سپرده شده است و عقب ماندگی، از خود بیگانگی و وابستگی سرتاپای وجود مسلمانان را فرا گرفته است. ‏

‏بنابراین، به آسانی می‌توان قضاوت کرد که اسلام آمریکایی، اسلامی است که در ذات خود نقص را پذیرفته، مسخ شده و آن را وارونه معرفی کرده‌اند. اسلامی است که شریف‌ترین گوهر خود و تمام حقیقت خود یعنی توحید را که نفی عبودیت غیر خدا می‌کند از دست داده است. ‏

‏اسلامی است که از صحنه‌های زندگی بیرون رفته و با تبلیغات سوء بیگانگان، در ذات خود نظریۀ تسلیم و پذیرش قدرتهای شیطانی و غیر الهی را در برگرفته است. ‏

‏و بالاخره اسلامی است که دوستانش، دشمنان خدایند و دشمنانش اولیاء الله‌اند. ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 34
‏تقدیم به افشاگر اسلام آمریکایی و احیاکننده اسلام ناب محمدی(ص) حضرت امام خمینی سلام‌الله علیه. ‏

و آخر دعوینا ان الحمدلله رب العالمین‏. ‏

‏ ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 35
پی نوشتها:

مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 1صفحه 36

  • . سوره نحل  /  36.
  • . سوره حدید  /  25.
  • . آل عمران  /  159.
  • . توبه  /  128.
  • . اعراف  /  157.
  • . شوری  /  13.
  • . بقره  /  213.
  • . زمر  /  45.
  • . آل عمران  /  19.
  • . آل عمران  /  85.
  • . محمد(ص)  /  7.
  • . نور  /  55.
  • . ر. ک: الترمذی: 13  /  199 باب مناقب اهل بیت.
  • . کافی، ج 1، ص 200.
  • . همان منبع.
  • . امالی مفید، ص 7.
  • . مقتل خوارزمی، ج 1، ص 188.
  • . اعراف  /  44.