نهضت عاشورا و دفاع مقدس
محمد رضا سنگری
ان لقتل الحسین حرارةً فی قلوب المؤمنین لَن تبرد ابداً
شیعه، همسایه همیشۀ شمشیر، مظلومیت، ستمستیزی و ایثار و شهادت و پاکباختگی است. از آن روز سرخ که در ساحل تشنگی، 72 نخل تناور راست قامت و استوار روییدند و 72 تشنه کام، تاریخ را میهمان سیرابی و سرسبزی خود ساختند تا به امروز، هیچگاه و در هیچ جا شیعه آرام و قرار نشناخته است. هر جا نشانی از سیاهی و ستم یافته، با شمشیری آخته از خون به مبارزه برخاسته و بیآنکه هراس و ترس بر جانش پنجه افکند زندان، تبعید، شکنجه و سرانجام قتل و شهادت را گردن نهاده و پیام خویش را با کلماتی از خون به نسلهای پس از خود انتقال داده است.
شاید این سخن دکتر شیبی ترجمان تاریخ شیعه باشد که «و نجد تاریخ الشیعة منذ کارثة کربلاء عباره عن سلسلة لا تنقطع التعذیب و الا ضطهاد.»
نهضت عاشورا، شعلهای بود که از گودال قتلگاه به همۀ زمینها و زمانها دامن گسترد و برتر از هر الگو و فراتر از هر اسوۀ دیگر قافله قلبها را در پی خویش کشاند. آنچه کربلا را بر قلّه حادثههای تاریخ اسلام نشاند و پرفروغتر از هر رویدادی چراغ راه رهروان شد، سه مشخصه بود. سه ویژگی و امتیاز که در هیچ حادثه حتی نبردهایی که شخصاً پیامبر در آنها شرکت داشت مشاهده نمیشود و همین سه ویژگی، کربلا را کاملترین، شور انگیزترین و پایاترین انقلاب تاریخ اسلام ساخته است.
در کربلا سه عنصر حماسه، پیام و سوگ در پرشکوهترین و زیباترین هیئت در هم تنیده شده است که تحلیل و بازشناخت هرکدام، ما را در شناخت دقیقتر کربلا و فهم فراخنای این نهضت عظیم، یاری خواهد کرد.
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 367
1-حماسه
تنها آنان میتوانند شگفتترین و بزرگترین عظمتها را رقم بزنند که والاترین آرمانها را فراچشم و روشنترین ایمان و معرفت را در قلب و جان خویش اندوخته باشند. آنان که سقف پروازشان کوتاه و به تعبیر لطیف قرآن یعلمون ظاهراً من الحیوة الدنیا عن الاخرة هم غافلون، هرگز حماسه را در زندگی تجربه نخواهند کرد و کاروان عشق را تا منزل محبوب همراه نخواهند بود.
کدام نبرد و غزوۀ پیامبر را میشناسیم که عناصر نامطلوب، وابستگان و زنجیریان خاک و دلهای مذبذب و چشمهای از هراس گرد شده در آن نباشد به دیگر زبان کدام حادثه جز کربلا میتوان یافت که ناخالص از شکوه آن نکاسته باشد و همین است که هیچ حادثهای الگو و اسوه نیست و تنها یک نبرد است که قهرمان بزرگ آن فریاد کشید: «و لکم فی اسوة».
آنان که با حسین(ع) در هنگامۀ عاشورا در عطش و آفتاب، در جنگی از نیزه و شمشیر ایستادند، آنان بودند که هیچ نشان از تردید و تذبذب نداشتند و امام شهید در توصیفشان فرمود:
«والله لَقَد بلوتَهَم فما وجدت فیهم الّا الَاشوس الاقعس یستأنسون بالمنیة دونی استیناس من الطفل الی محالب امة»
شاید پس از این توصیف امام(ع)، زیباترین و رساترین توصیف این بیت شیخ کاظم ازدی باشد که میگوید:
قَد غیرَ الطعن منهم کل جارحة الا المکارم فی امنٍ من الغیر
همین است که کربلا افت و آفت ندارد. همه پاکباخته و عاشقاند و امام برای ارائه اسوه به فردای انسان، آنان را از گذرگاه آزمونها و صافیها گذرانده است تا هر آن کس روی دل با دیگری دارد برود و فضای کربلا را با نفسهای خاکی، ناپاک نسازد.
2-پیام
لحظه لحظه کربلا، پیام و هدایت است. کربلا حادثهای تمام است. اخلاق، جوانمردی، معرفت، عبادت، صبر و... در آن عالیترین جلوه و جمال ایستاده است. هر چهره در کربلا رسول پیامی است. حجت در کربلا تمام است. نه هشتاد سالگی بهانه و توجیه گریز از مسئولیت است و نه حتی شش ماهگی؛ که در هنگام دفاع از حق شش ماهه و شصت ساله دوشادوش هم، در عطشی برابر، رو در روی سیاهترین و بیعاطفهترین انسانها میایستند. هیچ حادثهای نمیشناسید که در آن شقاوت هماندازه یزیدیان در کربلا و در مقابل، مهربانی و عطوفت هماندازه صحابه حسین(ع) باشد. این سو،
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 368
اشک و استغاثه و زمزمه شبانه و آن سو رذالت و پستی و قهقهههای مستانه. این سو مردانی ایستادهاند که تمام دریغشان این است که یک بار میمیرند و آن سو سایههای هراس زدهای که مجمع بن عامر دربارهشان گفت: «فقد اعظمت رشوتهم و ملئت غرائرهم».
در کربلا همۀ انسان، در زیباترین و زشتترین چهرۀ ممکن ایستاده است. پس کربلا آیینه انسان است، همۀ انسان. و این است که هر کس میتواند خود را در کربلا ببیند.
در کربلا، انسان در تمام چهره و وجود خویش ایستاده است؛ زن همپای مرد، کودک در کنار پیر، جوان در کنار کودک، پدر در کنار فرزند، برادر همدوش برادر و چه درس بزرگیست که راه نیمتمام مرد را زن کمال میبخشد و زن، پیامبر خون شهید و رسول مظلومیت برادر میشود.
همۀ اسلام را در کربلا میتوان یافت. آیات قرآن یکجا در کربلا تفسیر شد و کدام مفهوم قرآنی است که در کربلا نمود و ظهور نیافته باشد!
3-سوگ
کربلا، قصۀ مظلومیت حق است. در هیچ زمانی این همه ستم و جنایت نمیتوان یافت. تشنگی در ساحل فرات، کشتن خوبترین و عزیزترین انسانها، اسب تاختن بر پیکرها تا آنجا که به تعبیر عمر سعد استخوانها در سمکوب اسبان چونان خمیر نرم و کوبیده شدند. بستن سر شهیدان به تفاخر بر ترک اسبها، آتش زدن خیمهها، سیلی زدن کودکانی تشنه که در سوگ پدر میگریستند، دریدن گوشها، تازیانه زدن زنان، دواندن در خارزارها، نشاندن اسیران بر شترانی لنگ و نشاندن سر پدر و برادر رو در روی چشم اشکبار دخترکانی بیپناه.
این سوز و سوگ هر دلی را میلرزاند و مگر، گاه دشمن خود نَگِریست و شیعه به مدد این اشکها تا اینجا آمده است. من بر این باورم که شیعه سه عنصر بزرگ و مؤثر را خوب شناخته است؛ اشک، عرق و خون. و کشتی او بر بستر این سه مایع از همه گردابها و طوفانها گذشته است.
اشک درون را شفاف، روح را همرنگ آیینه و جان را مستعد پذیرش میسازد و به همین دلیل اشک و شیعه دو همسایه جدایی ناپذیرند. همین سوگ طاقتسوز است که پای چشم شیعه را همیشه تر نگه داشته است و اشک ریختن بر مظلومیت حسین(ع) است که بغض نسبت به ظلم را در جان شعله ور، و کینه نسبت به هر کس را که ستمپرور و ستمگستر است افروختهتر، ساخته است.
شیعه چهارده قرن است در سوگ کربلا و صحابهاش نشسته است و با همین سوز، فرهنگ عاشورا را منتقل ساخته است. شگفتا، کربلا با این ویژگیهایش و برتریهایش نسبت به همه انقلابها سه
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 369
ویژگی دارد که در هیچ انقلابی در تاریخ همچون آن نمیتوان یافت:
1-کوتاهترین انقلاب تاریخ از نظر زمان است، از صبحگاه تا نزدیک غروب همۀ صحابه، گلگون و پاره پاره خاک داغ را میهمان خون زلال خویش میسازند.
2-محدودترین انقلاب از نظرگاه جغرافیایی است. در زمین و جایگاهی گمنام و کوچک –شاید چند کیلومتر- همه چیز به وقوع میپیوندد.
3-کمجمعیتترین انقلاب تاریخ است.
با این همه هر روز درخشانتر و صیقل خوردهتر، الهام بخش همۀ آزادگان و آزادیخواهان است.
همین ویژگیها و برتریها است که شیعه را واداشته است تا از میان تمام نبردهای تاریخ اسلام از کربلا و عاشورا الگو گیری کند و بدان عشق بورزد. شاید درستترین تعبیر دربارۀ انقلاب ما همان باشد که شاعری از نسل انقلاب سروده است:
پیکار علیه ظالمان پیشۀ ماست جان در ره دوست دادن اندیشۀ ماست
هرگز ندهیم تن به ذلت هرگز در خون زلال کربلا ریشۀ ماست
نسیمی از کربلا بر سرزمین ما وزید و این همه عظمت و بزرگی آفرید. آنان که در متن آتش و خون، عارفانه و عاشقانه فرو میرفتند و لبخند زنان همه آسمان را زیر پر و بال خود میگرفتند، عاشورا آشنا و کربلا جویانی بودند که شعلۀ مقدس عشق حسین(ع) در جان داشتند. جلوههای پیوستگی به عاشورای حسینی را به ویژه در لحظههای حماسه رنگ جبهه و هشت سال دفاع مقدس میتوان یافت. جوانی که بر 2500 درجه حرارت خوابید تا عملیات پوشیده بماند، نوجوانی که استخوانهای ترد و شکننده را به خشونت زنجیرهای تانک سپرد. نوجوانی که در شکنجهگاههای موصل و بغداد خطی از خون بر زمین کشاند جز نام حسین(ع) چه زمزمهای داشت. دلایل پیوستگی انقلاب اسلامی ایران و به ویژه هشت سال دفاع مقدس را در این نمودها و مظاهر میتوان جستجو کرد.
1-وصیتنامهها
وصیت عصارۀ اندیشه و تبلور خواستهها و گفتههای انسان است. بندرت میتوان وصیتنامهای یافت که نام حسین(ع)بر پیشانی آن یا بر دامان آن ننشسته باشد. آرزوی دیدار کربلا، با ضربان قلب رزمندگان و با خون زلالی که در رگهایشان جریان داشت همراه شده بود. همانگونه که آخرین زمزمهها در لحظه شهادت «یا حسین» بود.
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 370
2-پیشانیبندها و نوشتهها بر پشتها و سینهها
رزمندهای که بر پیشانی خویش با زبان نوشتهها سخن میگفت و فرهنگ و باور و آرمان خود را باز میگفت بیش از هر نام، به نام زیبای حسین(ع) و عاشورا عشق میورزید. بخشی از نوشتهها بر پیشانیبندها این بود: السلام علیک یا اباعبدالله، یا حسین، یا ثارالله، عاشقان کربلا، کربلا ما میآییم، هیهات منا الذلة و...
3-شعارها و سرودهای جبهه
سرودهایی که در صبحگاه، در رژه شکوهمند رزمندگان هنگام اعزام به جبهه، در تظاهرات و اجتماعات و در زمزمههای تنهایی کامها را حلاوت و طراوت میبخشید با چاشنی نام امام شهیدان و عاشورائیش آمیخته بود. رزمندگان میخوانند:
همسفران مقصد ما در کجاست کربلا، کربلا
نماز سرخ عاشقان در کجاست کربلا، کربلا
4-نام و رمز عملیات
برخی از عملیاتها با نام امام عاشورا و یا صحابه و یاران و خانوادهاش تیمن و تبرک مییافت؛ مانند عملیات مسلم بن عقیل و رمز یا حسین(ع) عملیات بستان.
معمولاً شکست خط دشمن و فتح سنگرها نیز با طنین دشمنکوب «یا حسین» همراه بود.
5-شب عملیات
شب عملیات، شب وداع، استغاثه، انابه، نیایش و عبادت و دعا و راز و نیاز بود. خواندن زیارت عاشورا چه در صبح و چه در شب، دعای توسل و سرانجام مرثیه و نوحه و سوگواری پایانی در مصائب اباعبدالله و خانوادهاش شورانگیزترین و توصیفناشدنیترین لحظههای جبهه بود. در هقهق گریهها و لرزش شانهها، نام حسین، ابوالفضل، زینب، قاسم، علی اصغر، سکینه، رقیه، طنینانداز بود و این گریهها و زمزمهها بیش از هر چیز شعلۀ عشق و شوریدگی و ایثار را در جانها مشتعل میکرد.
6-خانوادۀ شهدا
تسکین خاطر داغدیدگان، در خانواده شهدا جز یاد رنجها و مصائب خانواده اباعبدالله چیزی نبود. مادران آلام خویش را با یاد رنجهای زینب و مقایسۀ مصائب خویش با مصائب او التیام میبخشیدند. پدران جوانانشان را قاسم و اکبر میدیدند و خانوادههایی که در هجوم موشک و توپ و بمباران کودکانشان را پرپر مییافتند با یاد علی اصغر و رقیه آرامش مییافتند.
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 371
7-تابلو نوشتههای جبهه
در جبهه همه جا یاد و نام حسین(ع) حضور داشت. آنجا که آبی گوارا و خنک به گلویی تازگی میبخشید «به یاد لبهای عطشان حسین» نوشته شده بود. آنجا که سمت جاده نشان داده میشد، فاصله تا کربلا نوشته شده بود. هر جا پرچمی بود در گوش باد نام حسین(ع) را زمزمه میکرد و هر جا سنگر و جان پناهی بود بر در و دیوار آن حتماً سلام بر حسین(ع) نشسته بود.
8-مزار نوشتهها
در شهرها و روستاهای کشور، در کنار مزار شهدای هر عملیات این عنوان را میتوان یافت: «شهید یا شهدای عاشورایی... یا شهید کربلایی» و هر کس بدین گونه میتوانست بداند که این شهید در کدام عملیات به شهادت رسیده است. بر مزار بسیاری از شهدا یا اباعبدالله، یا حسین(ع) و یا بیتی یا ابیاتی که گواه عشقبازی شهیدان با محبوب و مطلوب خویش است چشمنواز و پیداست. امید است روزی این سرودهها و نوشتهها و نیز وصیتنامهها که فرهنگنامۀ امتی ایثارگر و پاکباخته و کربلاشناس است در مجلدهای مناسب و جداگانه فرصت چاپ بیابند.
9-مجلس سوگ شهید
اگر امام مظلوم عاشورا در آخرین لحظهها، در غربت عاشورا سرود که:
شیعتی مهما شربتم ماء عذب فاذکرونی او سمعتم بغریب او شهید فاندبونی
در مجلس شهدا، یاد اباعبدالله پایان بخش مجالس بود. خانواده شهید به جای اشک بر عزیز خویش، بر مظلومیت عاشورا اشک میریخت و خود را با این اعتقاد و ایمان که فرزندش قربانی راه کربلاست خود را آرام و التیام میبخشید. مرثیه در مجلس شهدا متناسب با خصوصیت شهید بود. اگر شهید دستانش جدا شده بود مرثیۀ ابوالفضل العباس خوانده میشد. اگر نوجوان بود مرثیه قاسم و اگر زن در بمباران و حمله هوایی و موشک شهید میشد، مرثیه مادر اباعبدالله و خواهرش زینب خوانده میشد و این خصوصیت هنوز در سالگرد شهید و یاد شهدا رایج و مرسوم است.
10-سرودها و سرودههای دوران هشت سال دفاع مقدس
سرودهای دلنشین که در صدا و سیما طنین میافکند و سرودهای شاعران و سرایندگان متعهد و باورمند که برخی بسیجی و جبهه آشنا بودند فضای کلی جامعه و اقبال و گرایش مردم ما را نشان میدهد. هنگام اعزام نیروها به جبهه رزمندگان همصدا با صدا و سیمای خویش میخواندند:
هر که دارد هوس کرب و بلا بسمالله هر که دارد سر همراهی ما بسمالله
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 372
و حنجرۀ گرم و بسیجی حاج صادق آهنگران از زبان شاعر میخواند:
میروم مادر که اینک کربلا میخواندم
از دیار دوست یار آشنا میخواندم
مهلت چون و چرایی نیست مادر الوداع
زانکه آن جانانه بیچون و چرا میخواندم
وای من گر در طریق عشق کوتاهی کنم
خاصه وقتی یار با بانگ رسا میخواندم
بانگ هل من ناصر از کوی جماران میرسد
در طریق عاشقی روح خدا میخواندم
می روم آنجا که مشتاقانه با حلقوم خون
جاودان تاریخساز کربلا میخواندم
ذوالجناح رزم را گاه سحر زین میکنم
می روم آنجا که نای نینوا میخواندم...
شعر این دوران نه چون شعر گذشته عاشورایی که تنها به «سوگ» کربلا میپرداخت که دو عنصر دیگر «حماسه» و «پیام» را نیز دربرداشت و به همین دلیل در هیچ لحظهای از تاریخ ادبیات ما، کربلا و عاشورا با تمام ابعاد و اضلاع خویش این گونه در شعر حضور و تجلی نیافته است.
نه تنها در شعر و سرود که در ادبیات داستانی و نوشتههای دیگر نیز فرهنگ عاشورا و جبهه چنان با هم پیوند و گره خورده بود که گویی یک هیئت و حقیقت را ترسیم و معرفی مینماید.
هر جا بوی عاشورا بود و نام کربلا، فرماندهان در شب عملیات، از آخرین شب کربلا، خاموش کردن چراغها و دعوت اباعبدالله به رفتن و بازگشتن یاران، یاد میکردند. فرمانده فریاد میزد: عزیزان، ما یک بار حسین(ع) را در کربلا تنها گذاشتیم و چهارده قرن تحقیر و تازیانه و توهین و شکنجه چشیدیم هرگز مبادا این بار حسین(ع) را تنها بگذاریم.
امروز نیز شعار این مردم پیوستگی نهضت و انقلاب را با عاشورا و کربلا گواه است. مردم در لحظههای خطیر و در هنگامۀ حضور در برابر رهبر جز این چه شعاری دارند که: ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند و کدام ذهن علیل و کدام تحلیلِ تحلیل رفته میتواند انتظار شکست و زبونی این امت را بکشد؟ جامعهای که با حسین(ع) آشناست هرگز شکست نمیپذیرد و جز عزت و پایایی و سرفرازی
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 373
در آسمان فردایش چیزی نمیتوان یافت.
پای نوشتها:
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 374