کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا

سیر مقتل نگاری

سیر مقتل نگاری 

محمد جواد صاحبی

‏مقتل گر‏‎ ‎‏چه در لغت به معنی قتلگاه، کشتارگاه، و محل کشتن آمده است، ولی در فرهنگ اسلامی این واژه به اخبار و روایات حادثه‌ای خونین که در آن شخصیتی بزرگ کشته شده باشد، اطلاق گردیده است. اما از آنجا که در میان سرگذشتهای قربانیان بزرگ تاریخ، ماجرای شهادت حضرت امام حسین(ع) و یارانش از دیگران غم انگیزتر و جانگدازتر بوده، این اصطلاح در نقل رویدادهای مربوط به مقتل آن حضرت منحصر شده است. ‏‎[1]‎

‏مقتل‌نویسی شعبه‌ای از دانش تاریخ اسلام است که از ابتدای عصر تدوین علوم، مورد عنایت جامعه تاریخدانان مسلمان بوده است. ‏

‏ در این بخش از دانش تاریخ، مورخ می‌کوشد تا سرگذشت شهیدان را همراه با ثبت مکان و زمان شهادت، از بیان راویان مختلف نقل کند. ‏

‏غرض عمده از نگارش مقتل در تاریخ‌نگاری اسلامی، حفظ ارزشهای متعالی و ثبت ایثارها و اخلاصهای شهیدان و انقلابیون راه حق است. ‏

‏ باید گفت: این شعبه از تاریخ، بیش از دیگر بخشها در شعله‌ور داشتن روح حماسه‌های سرنوشت‌ساز و دفاع از دین خدا به هنگام بروز بدعتها و هجوم نابکاران دین‌ستیز مؤثر افتاده است. ‏‎[2]‎‏ ‏

‏نخستین عاملی که سبب رواج چنین شیوه‌ای در نقل رخدادهای خونین تاریخ عاشورا شد، اهمیت و بزرگی حادثه و حماسه‌ای بود که تاریخ هرگز به خود ندیده است. ‏

‏این فاجعه به اندازه‌ای سخت و ناگوار بوده است که مورخان مسلمان نمی‌توانسته‌اند عواطف و ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 263
‏احساسات خود را از تأثر آن، فارغ نگاه دارند و لذا گاه از نقل مفصل آن سرباز می‌زده‌اند، چنانکه ابن طقطقی(709-660هـ.ق) در ذیل حوادث مربوط به زمان حکومت یزید آورده است: ‏

‏ «این سرگذشتی است که به علت ناگواری و هولناکی آن دوست نمی‌دارم سخن را در پیرامونش طولانی کنم، زیرا در اسلام کاری زشت‌تر از آن به وقوع نپیوسته است. گر چه کشته شدن امیرالمؤمنین(ع) مصیبت بسیار بزرگی به شمار می‌آمد، لیکن سرگذشت حسین(ع) چندان کشتار فجیع و مثله و اسارت دربرداشت که از شنیدن آن پوست بدن انسان به لرزه می‌افتد، لذا از پرداختن به سخن درباره این سرگذشت به شهرتش اکتفا می‌کنم، زیرا که از مشهورترین مصیبتهاست. خداوند هر کس را که در آن دست داشته و بدان فرمان داده و به چیزی از آن خشنود بوده است لعنت کند و هیچ گونه کار خیر و توبه‌ای را از او نپذیرد، و او را از جمله ‏الاخسرین اعمالا الذین ضلّ سعیهم فی الحیوة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا‎[3]‎‏ قرار دهد.» ‏‎[4]‎

‏سالیانی بعد یعنی 764هـ، هندوشاه نخجوانی هنگامی که مطالب ابن طقطقی را مطابق مسلک خود تحریر می‌کرد، عبارت وی را چنین بنگاشت: ‏

‏ «در شرح این قصه بسط سخن نمی‌توان کرد، چه در اسلام واقعه‌ای صعب‌تر از این نیفتاده است، زیرا که قصه حسین فاحش‌تر از همه[قتلها] اتفاق افتاد، چه سر مبارک او را به دمشق بردند و فرزندی طفل را کنار او به تیر بزدند و برادرزادگان و ابناء عم او را در پیش او بکشتند و عورات و اطفال را به آن صورت که از ولایت حبشه و زنگ و هند بردگان آورند به بردگی به شهرها بردند.» ‏‎[5]‎

‏کشته شدن فرزند پیامبر، به دست گروهی از مسلمانان که نخست او را برای هدایت و امامت خویش فرا خوانده بودند، و سپس به خاطر زبونی و ترس و طمع در برابرش ایستاده و کمر به قتلش بسته بودند، این حادثه را از دیگر حوادث تاریخی ممتاز می‌ساخت، به ویژه آنکه 61 سال پس از هجرت و پنجاه سال بعد از رحلت پیامبر(ص) این فاجعه به وقوع پیوست. محاصره دهها تن از خاندان پیامبر و پیروان آنها، که به داشتن اخلاص و صداقت در میان مسلمانان شهره بودند، بستن آب بر روی آنها و اطفال ایشان، و سرانجام به قتل رساندن یک یک آنها حتی خردسالان، اسب تاختن بر پیکرهای شهیدان، آتش زدن خیمه‌های زنان و کودکان، برافراشتن سرهای کشتگان بر نیزه‌ها و شکنجه اسیران و گرداندن آنان در شهرها و مجالس ستمکاران، در برابر تجلی عالی‌ترین خصلتها و صفات انسانی از سوی اهل‌بیت پیامبر و یاران آنها در این صحنه‌ها، آتشی در دلهای مؤمنان برانگیخت که هیچ گاه خاموشی ندارد.‏‎[6]‎


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 264
‏دومین انگیزه روایاتی است که به عنوان پیشگویی و یا اخبار غیبی از پیامبر وارد شده است و در آنها از کشته شدن مظلومانه حسین(ع) و یارانش، و ثواب زنده نگه‌داشتن یاد حماسه جاودانه‌اش سخن رفته است. ‏‎[7]‎

‏ سوم، برخورد عاطفی پیشوایان شیعه با واقعه کربلا و برگزاری مجالس سوگواری برای حضرت سیدالشهدا(ع)، خود عامل مهمی برای حفظ تاریخ و برانگیختن احساسات و الگو ساختن حماسه عاشورا بوده است. چنان که در روایات آمده. ‏‎[8]‎

‏اما رویدادهای عاشورا چگونه ثبت و ماندگار شد. بی‌تردید حوادث بسیاری در طول تاریخ رخ داده و کمتر رویدادی درست به دست نسل‌های پسین رسیده است. حتی در عصر رسانه‌ها، چه بسا واقعه‌ای طی چند روز به گونه‌هایی متفاوت ثبت و ضبط می‌شود. ‏

‏شگفت آنکه برخلاف همه تلاشهایی که برای به فراموشی سپردن و یا مسخ و تحریف نهضت عاشورا به کار گرفته شده باز هم از همه رخدادها روشن‌تر و دقیق‌تر به نسل‌های بعدی گزارش شده. اگر از داستانهای ساختگی سده‌های اخیر که روی انگیزه‌های سیاسی، اعتقادی و یا عاطفی به آن حادثه نسبت داده اند بگذریم، کمتر واقعه‌ای در تاریخ وجود دارد که متون نخستین درباره مفاد اصلی آن تا این اندازه اتفاق نظر داشته باشند. علت این اتفاق نظر در متون نخستین را می‌توان راویان صادق و واثقی دانست که خود در حماسه عاشورا حضور داشته‌اند و مشاهدات خویش را گزارش کرده‌اند که افراد زیر از آن شمارند: ‏

‏الف: خاندان امام حسین، بازماندگان حادثه کربلا، آزادگان و پیام آوران عاشورا که صحنه‌های گوناگون این رویداد را به چشم دیده بودند، و به هنگام عبور از شهرها در مجالس و محافل گوناگون حقایق را به مردم ابلاغ می‌کردند، که از میان آنان خواهران و فرزندان امام و از همه مهمتر حضرت علی بن الحسین، زین العابدین(ع) از دیگران مؤثرتر بوده‌اند. حتی بزرگ مردی از این خاندان به نام حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب(ع) که خود در صحنه نبرد با دشمن حضور داشته و متحمل زخمهای عمیقی شده، به وسیله بستگانش در لشکر دشمن از معرکه بیرون کشیده شده و جان سالم به در برده است‏‎[9]‎‏ و بی‌تردید مشاهدات خویش را به دیگران منتقل کرده است. ‏

‏ب: افراد راستگو و با شهامتی همچون ضحاک بن عبدالله بن قیس مشرقی ‏‎[10]‎‏ و عقبة بن سمعان‏‎[11]‎‏  که در مراحل عمده و مهم نهضت حضور فعال داشته ولی به فیض شهادت نایل نشده و بسیاری از وقایع را بازگو کرده‌اند. ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 265
‏پ: مخالفانی که پس از شهادت امام حسین عذاب وجدان آنان را وادار به اعتراف کرده و رویدادهایی که خود آفریده و یا ناظر آن بوده‌اند را برای دیگران و ثبت در تاریخ نقل کره‌اند که حمید بن مسلم ازدی به عنوان راوی بخشی از روایتها از آن شمار است. ‏

‏ت. امامان شیعه که خود، فرزندان حسین(ع) و وارثان آن حضرت بوده‌اند، وقایع این نهضت را برای محدثان و راویان حدیث کرده‌اند. ‏

‏خوشبختانه این روایات را دو تن از شاگردان برجسته امام صادق(ع) به نام‌های لوط بن یحیی معروف به «ابی مخنف» و هشام بن محمد معروف به «کلبی» که هر دو از علمای سده دوم هجری بوده‌اند، در کتابهای جداگانه‌ای به نام «مقتل الحسین»، گردآوری کرده‌اند. ‏

‏ «مقتل الحسین» نوشته لوط بن یحیی ازدی (متوفای 157 قمری) از مورخان و محدثان شیعه، بیشتر مورد بهره گیری تاریخنگاران قرون نخستین اسلامی قرار گرفته است. ‏

‏این شخص که خود از اصحاب امام صادق و جدش مخنف بن سلیمه (سلیم) ازدی از اصحاب علی بن ابی‌طالب(ع) بوده و در جنگ جمل، علمداری قبیله ازد را به عهده داشته و در همان جنگ به شهادت رسیده، محدثی مورد اعتماد و وثوق بوده است و به گفته ابن‌ندیم: «علما عقیده دارند که او بیش از دیگران در امر عراق و اخبار و فتوح آشنایی دارد.» ‏‎[12]‎

‏کتابهای او از جمله «مقتل» مورد ذکر، گر چه مفقود شده ولی روایات آن در کتابهای معاصرین و نویسندگان بعدی به تفصیل آمده است. ‏

‏بخش عمده‌ای از رویدادهای مربوط به نهضت امام حسین(ع) را تاریخ‌نویسانی چون طبری، ابن اثیر، ابوالفرج اصفهانی، مسکویه رازی، ابو حنیفه دینوری، شیخ مفید، بلاذری از «مقتل» ابومخنف در کتابهای «‏‏الامم و الملوک‏‏»، «‏‏الکامل فی‏‏ ‏‏التاریخ‏‏»، «‏‏تجارب الامم‏‏»، «‏‏مقاتل الطالبیین‏‏»، «‏‏اخبار الطوال‏‏»، «‏‏ارشاد و انساب‏‏ ‏‏الاشراف‏‏» نقل کرده‌اند. البته کتابی به نام مقتل ابومخنف هم اکنون موجود است، ولی بی‌تردید انتسابش به وی نادرست است و بر این مطلب بارها به وسیله پژوهشگران و مورخان و محدثان بزرگی چون میرزا حسین نوری و شیخ عباس قمی‏‎[13]‎‏ و... تاکید شده است. تطبیق روایاتی که در کتابهای متقدمان نقل شده با آنچه که در این کتاب آمده است، این حقیقت را آشکار می‌سازد. ‏‎[14]‎

‏از هشام‌بن‌محمد مشهور به «کلبی» و همچنین «مدائنی» گزارشهای کوتاهی درباره مقتل امام حسین(ع) به کتابهای تاریخی کهن راه یافته، ولی کتابی مستقل از آن دو دیده نشده است. ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 266
‏پیش از دو کتاب یاد شده گفته‌اند کتابهایی در مقتل حضرت سیدالشهدا(ع) نوشته شده، از جمله «مقتل الحسین» تالیف اصبغ بن نباته از روات شیعه و از اصحاب خاص حضرت علی(ع) اما هیچ اثری از کتاب مزبور در دست نیست، حتی مورخان متقدم نیز چیزی از او نقل نکرده‌اند.‏‎[15]‎

‏از جابر جعفی (متوفای 128هـ) نیز به عنوان مقتل نگار یاد شده، ولی از کتاب او حتی گزارشی به ما نرسیده است. ‏

‏در این عصر احمد بن ابی یعقوب اصفهانی معروف به «ابن‌واضح یعقوبی» مورخ و جغرافی‌دان و سیاح مشهور مسلمان در اوایل سده سوم گزارش کوتاهی از مقتل امام حسین را در تاریخ خود بدون سند آورده است. ‏

‏پس از او ابوالحسن علی بن حسین مسعودی (متوفای 345 هـ) در کتاب «‏‏مروج الذهب‏‏» و «‏‏معادن الجواهر‏‏»، به همان شیوه مروری بر حوادث نهضت عاشورا داشته‌اند. ‏

‏در همین عصر ابومحمد احمد بن علی، نامور به «ابن اعثم کوفی» (متوفای 314 هـ) محدث، شاعر و مورخ شیعی در کتاب «‏‏الفتوح‏‏» با تفصیل بیشتری وقایع و حوادث این ماجرا را نقل کرده است. ابن‌اعثم گاه روایاتی را آورده که در کتابهای معاصرین او موجود نیست، اما پیداست که در گزینش آنها دقت داشته. ‏

‏از نصر بن مزاحم، واقدی، محمد علایی (م 298 هـ)، ابراهیم بن اسحاق (م 358)، شیخ طوسی (م 460) و جمع دیگری به عنوان نویسندگان «‏‏مقتل الحسین‏‏» یاد شده‏‎[16]‎‏ ولی تاکنون رساله‌ای از آنان با این نام در جایی دیده نشده است. ‏

‏در جمع تالیفات محمد بن علی بن بابویه مشهور به «صدوق» (م 381)، نیز کتابی با عنوان «مقتل الحسین» آمده که گر چه به طور مستقل موجود نیست، ولی شاید مفاد آن با آنچه که در کتاب «امالی» آمده است، یکسان باشد. ‏

‏در سده ششم هجری، ابوالموید خوارزمی (متوفای 568 هـ)، در این باره دست به تألیفی مستقل و مفصل زد و کتابی پدید آورد که به مقتل خوارزمی نامور شد. ‏

‏خوارزمی در بیشتر نقل‌ها سلسله راویان خبر را نام می‌برد و در برخی موارد از ابومخنف و به ویژه تاریخ ابن‌اعثم کوفی یاد می‌کند. به هر حال، مقتل خوارزمی مورد اعتماد و وثوق بسیاری دانشمندان عامه و خاصه بوده و باز در این دوره، ابی‌جعفر رشیدالدین محمد بن علی بن شهر آشوب (متوفای 558هـ) در کتاب «‏‏مناقب آل ابی‌طالب‏‏» زیر عنوان مناقب امام حسین(ع) به ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 267
‏شرح مقتل آن حضرت پرداخت، کتاب او نزد محدثان و مورخان، از اعتبار ویژه‌ای برخوردار است. ‏

‏پس از اینها، گر چه برخی اخبار نهضت حسینی در کتابهای تاریخی نقل شد، ولی گویا کتابی مستقل به نگارش در نیامد تا اینکه علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن طاووس (م 664 هـ) در پی کتاب «‏‏مصباح الزائر و جناح المسافر‏‏» که شامل زیارات و آداب مربوط به آنهاست، کتابی در مقتل حضرت سیدالشهدا فراهم آورد تا زائران حرم حسینی از ثواب ذکر مصایب حضرت اباعبدالله(ع) محروم نمانند. ابن طاووس گر چه در نگارش این اثر از همه آثار پیش از خود، بهره برده است، ولی نظر او بیشتر متوجه کتاب الفتوح نوشته ابن‌اعثم بوده است. چنانکه در برخی موارد بدان اشاره کرده است.‏‎[17]‎‏ و چون قصد ایجاز و اختصار داشته، به نقل برخی از روایات بدون ذکر روات و مصادر آنها بسنده می‌کند و آن را «‏الهوف علی قتلی الطفوف‏» نام می‌نهد. ‏‎[18]‎‏ ‏

‏نجم‌الدین جعفر بن محمد بن جعفر بن هبةالدین نمای حلی (متوفای 841)، کتاب «‏مثیر الاحزان‏» را به همین شیوه تألیف کرده است. ‏

‏پس از اینها پرآوازه‌ترین اثر در این موضوع را مولی حسین کاشفی سبزواری (م 910 هـ) پدید آورده است. گروهی از تذکره‌نویسان کاشفی را حنفی و برخی پیرو شافعی می‌دانند. ‏

‏صاحب «‏ریاض العلما» ‏می‌نویسد: «وی در هرات و سایر بلاد ماوراءالنهر به تشیع و رفض مشهور بوده و در سبزوار و سایر بلاد شیعه‌نشین به تسنن و تحنیف معروف». ‏

‏همچنین مولف «‏ریاض العلما» ‏می‌نگارد: ‏

‏ «روضة الشهداء نخستین کتابی است در مقتل که به فارسی تصنیف شده، ذاکرین مصایب اهل‌بیت آن کتاب را تلقی به قبول نموده و روی منابر آن را قرائت می‌کردند. بدین سبب گروه ذاکرین به روضه خوان موسوم شدند، زیرا در منابر مصایب اهل‌بیت را از کتاب «‏روضة الشهداء» ‏می‌خواندند.» ‏

‏بابهای این کتاب عبارتند از: ‏

‏باب نخست: در ابتلای بعضی از ‏انبیا علی نبینا و علیهم الصلوة و السلام. 

‏باب دوم: در جفای قریش با حضرت رسالت صلی الله علیه و شهادت حمزه و جعفر طیار. ‏

‏باب سوم: در وفات حضرت سیدالمرسلین(ص). ‏

‏باب چهارم: در حالات حضرت فاطمه زهرا(ص) از ولادت تا وفات. ‏

‏باب پنجم: در اخبار علی مرتضی(ع) از ولادت تا وفات. ‏

‏باب ششم: در فضایل امام حسن(ع) از ولادت تا وفات. ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 268
‏باب هفتم: در مناقب امام حسین(ع). ‏

‏بقیه ابواب نیز مربوط به زندگی حضرت اباعبدالله و قیام عاشورا و فرزندان و بستگان آن بزرگوار است.‏‎[19]‎

‏این کتاب شامل قصه‌پردازیهایی است که تا آن زمان سابقه نداشته، و مؤلف بر خلاف سیره سلف، خود را مقید بر ذکر سند نساخته است و اگر گهگاه خواسته به شیوه معمول تظاهر نماید، از افراد و آثاری نام برده که ناشناخته و یا گمنامند مانند کتاب «‏کنز الغرائب» ‏و یا کتاب «شواهد» از شیخ کمال الدین ابن الخشاب؟!‏

 «روضة الشهداء» ‏چون به زبان فارسی ساده و شیرینی نگاشته شده مورد توجه مردم و وعاظ و روضه‌خوانها قرار گرفت و بسیاری از دروغ‌پردازیهای آن به عنوان وقایع تاریخی در افواه و کتابها راه یافت و منشاء بسیاری از تحریفها و انحرافها شد. ‏‎[20]‎‏ ‏

‏در دوره صفویه (سده یازدهم هجری) مرحوم علامه مجلسی نیز در کتاب «‏‏بحار الانوار‏‏» فصلی را به ذکر مقتل حضرت اباعبدالله(ع) اختصاص داده و از تمامی منابعی که در آن عصر موجود بوده بهره گرفته است. ‏

‏در کتاب بحارالانوار بارها از کتابی با عنوان «‏مقتل محمد بن ابی طالب» ‏نام برده شده که دارای اخبار شاذ و نادری است، اما در کتابهای دیگر مطلبی از آن یاد نشده است. عبدالله بحرانی اصفهانی معاصر علامه مجلسی «‏مقتل عوالم» ‏را نیز به شیوه «بحارالانوار» نگاشته است. ‏

‏پس از او ملا آقا شیروانی مشهور به «فاضل دربندی» (م1286هـ) از شاگردان شریف العلما آملی مازندرانی کتابی با عنوان «‏اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات» ‏نوشت که بخش بزرگی از آن مربوط به مقتل سیدالشهداست. ‏

‏دربندی در این اثر از آوردن اخبار شاذ و نادر خودداری نکرده و چون احساسات و عواطف بر عقل وی غلبه داشته، به روایات سست استناد جسته است، ولی گفتار و کردار وی همواره مورد قبول عوام بوده، در نیمه‌های وعظ، از روی منبر عمامه‌اش را بر زمین می‌زده، گریبان چاک می‌کرده و بر سر خاک می‌ریخته، تیغ زدن در روز عاشورا نیز از یادگارهای اوست که افزون بر اینکه خود چنین می‌کرده، در میان مردم نیز این کار را رواج می‌داده است. ‏

‏برخی از روضه‌خوانها که از این راه ارتزاق می‌کردند و رضایت عوام را پیوسته در نظر داشتند، از قول و عمل او در ماه محرم، به ویژه روز عاشورا پیروی می‌کردند. ‏‎[21]‎


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 269
‏از مقاتل مشهور این دوره، شرح حال حضرت سیدالشهدا در کتاب «‏ناسخ التواریخ» ‏نوشته سپهر کاشانی است که الحق از دو کتاب «‏روضة الشهداء» ‏و «‏اسرار الشهادة» ‏سست‌تر است. سپهر در این اثر مطالبی را آورده که در هیچ کتابی پیش از آن نیامده. او اعتنایی به اسناد روایات نداشته و بعید نیست که برخی از مجعولات عصر خویش را که در زبان اهل منبر متداول و یا زاده ذهن خودش بوده نیز در این مجموعه آورده باشد. مطالب این کتاب در برخی موارد موجب وهن خاندان نبوت است. ‏

‏شاید به همین دلیل بوده که سید جمال‌الدین اسدآبادی خواندن این کتاب را منع کرده است. ‏‎[22]‎‏ ‏

‏با توجه به کتابهای یاد شده اخیر که ناشر بسیاری از مجعولات و منشاء مسخ و تحریف وقایع عاشورا و اهداف نهضت حسینی بوده‌اند، می‌توان گفت که دوره‌های صفویه و قاجار عهد انحطاط‏‎‌‌‎‏ مقتل‌نگاری بوده‌اند. ‏

‏در این چند قرن آن اندازه از خرافات و تحریفات در نگارش مقتل و مراسم تعزیه استفاده شده که حقایق این نهضت مقدس از نظرها مکتوم مانده است. بسیاری از تعبیرات، استعارات، مجازها، تشبیهات و به اصطلاح «زبان حالها» که زاده ذوق و گمان افراد است به عنوان روایات به کتابهای مقتل راه پیدا کرده است. ‏

‏افزون بر این، شبیه‌سازی و تعزیه‌خوانی که نخست به منظور سرگرمی شاهان و امیران اختراع شده بود و گردانندگان، رضایت ایشان و سپس عوام را از این کار طلب می‌کردند، سبب قوت و فزونی خرافه‌ها و تحریفها و مطالب خلاف واقع و فاصله گرفتن از نصوص عتیق شد. ‏

‏خوشبختانه علمای غیور و روشنفکر نسبت به این پدیده شوم بی‌تفاوت نماندند و زود از خود واکنش نشان داده، در برابر تحریفات و مسخ حقایق ایستادند و به روشنگری پرداختند. نمونه زیبای این موضع‌گیری کتاب «‏‏لؤلؤ و مرجان‏‏» اثر محدث بزرگ میرزا حسین نوری صاحب «‏‏مستدرک الوسائل‏‏» است. این عالم بزرگوار در پاسخ به نامه یکی از علمای هند که از روضه‌خوانها و ذاکرین حضرت سیدالشهدا(ع) شکایت می‌کند و اظهار می‌دارد که: «اینان در دروغ گفتن حریص و بی‌باکند و در نشر اکاذیب و مجعولات پافشاری دارند و چه بسا که این گونه مطالب را مباح و جایز می‌شمارند، پس درخواست می‌شود که آن جناب ارشاد و موعظه‌ای بنگارند»، می‌نویسد: «شما فکر کرده‌اید که در عتبات و عالیات و ایران از این گونه امور خبری نیست و این مسایل مربوط به ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 270
‏هندوستان است؟» ‏

‏میرزای نوری توصیه‌های ائمه مبنی بر استحباب تعزیه داری و گریستن بر مصائب حضرت سیدالشهدا را نقل می‌کند، ولی خاطر نشان می‌سازد که نمی‌شود به خاطر امری مستحب کارهایی حرام انجام داد، چنان که با تمسک به روایات استحباب ادخال سرور در قلب مؤمن، نمی‌شود برای خوشحال کردن مؤمنان دست به اعمال زشت و منافی عفت زد. ‏

‏همچنین است استحباب ادای حاجت مؤمن، ولی آیا می‌شود برای به دست آوردن ثواب ان دزدی کرد؟ بدون شک خیر، زیرا مستحب مشروط است بر انجام فعلی با وسایل و اسباب مناسب و مباح. ‏‎[23]‎‏ ‏

‏بنابراین، کسب ثواب و استحباب گریستن بر مصایب سالار شهیدان و اصحاب او نیز باید از طریق معقول و مشروع باشد. پس چگونه می‌توان پذیرفت که دروغ بستن بر خاندان پیامبر – که عملی حرام و انجام آن در ماه مبارک رمضان موجب بطلان روزه می‌شود – ستوده و مستوجب اجر باشد؟ حرکت اصلاحی دانشمندان و مصلحان غیرتمند بی‌نتیجه نماند و تنقیح و تهذیب اخبار مقاتل مطرح شد. ‏

‏البته پیش از این، مرحوم میرزا تقی خان امیرکبیر اصلاحاتی در این زمینه به وجود آورد‏‎[24]‎‏ و از آن پس نگارش مقتل با دقت بیشتری دنبال شد، اما از میان صدها کتاب که در سده سیزدهم در موضوع مقتل حضرت سیدالشهدا نوشته و چاپ شده است، کتاب «‏‏قمقام زخار و صمصام بتار‏‏» ‏‎[25]‎‏ تألیف فرهاد میرزا فرزند عباس میرزا و نوه فتحعلی شاه قاجار که از شاگردان میرزا عیسی قائم مقام فراهانی (صدر اعظم) به شمار می‌آید، از دیگران مشهورتر است و از نظر تتبع و تحقیق و اسناد از اعتبار و دقت بیشتری برخوردار است. ‏‎[26]‎‏ ‏

‏تالیف این کتاب در سال 1303 آغاز و در سال 1304 پایان یافته و در دوم محرم به وسیله محمد علی منشی علی‌آبادی خوشنویسی آن به انجام رسیده است.‏‎[27]‎‏  مؤلف علت تألیف را وجود اختلاف در روایات منقول و ورود تشبیهات و توصیفات شاعران و ذاکران در تاریخ عاشورا دانسته است، زیرا این امور به اندازه‌ای رواج یافته که شناخت صحیح از سقیم جز برای عالم خبیر و ناقد بصیر ممکن نیست. ‏

‏به همین سبب در صدد تالیف کتابی خالی از حشو و زواید در احوال حضرت سیدالشهدا از ولادت تا شهادت بوده، اما آن گونه که خود گفته سالها آرزوی چنین کاری را در سر داشته ولی به‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 271
‏علت مشاغل و مناصب سیاسی و اجرایی توفیق انجام آن را نمی‌یافته است. سرانجام در سال 1293 هـ به هنگام بازگشت از سفر حج در دریای سفید میان قبرس و رودس طوفانی عظیم دریا را متلاطم می‌سازد، به طوری که خود را گرفتار بلا دیده از این رو دست توسل به دامن اهل‌بیت عصمت و طهارت زده و دوباره نذر می‌کند که اگر فرصت و مهلتی دست دهد، کتاب مقتل را به پایان آورد. پس مقداری از تربت حضرت سیدالشهدا را بر دریا می‌پاشد، در پی آن دریا آرام می‌گیرد و با عافیت تمام به مقصد می‌رسد. ولی باز هم گرفتاریهای مختلف او را سالها از این کار باز می‌دارد تا اینکه در سال 1303 گردآوری و تصنیف آن را آغاز می‌کند. خود او در این باره می‌گوید: ‏

‏ «خدای داناست که با قلت بضاعت و عدم استطاعت، به قدر وسع و طاقت در ترجیح اقوال تنقیح اخبار که متون کتب فرق اسلامیه از احادیث صحیحه و تواریخ معتبره بدان محتوی و منطوی است اغفالی نرفت، و در جمع و ذکر آن اهمالی نیفتاد و از کتب محدثین و مورخین که از سنه یکهزار هجری و بعد از آن به رشته تألیف درآورده‌اند، درج و نقل نکردیم.» ‏‎[28]‎

‏مؤلف ابتدا از تلاشهای معاویه و حزب اموی در پیشگیری از ذکر فضایل و مناقب علی و آل او سخن گفته، پس از آن از احادیثی که در فضیلت خلفای دیگر و معاویه، با تطمیع و تهدید جعل شده پرده برداشته و در پی آن وارد نقل وقایع مربوط به زندگانی حضرت اباعبدالله شده است. افزون بر یادکرد وقایع مربوط به قیام حضرت امام حسین(ع) مروری دارد بر رویدادهای پس از شهادت آن بزرگوار، مانند کاروان اسیران اهل‌بیت، نهضت توابین و قیام مختار و نقل مراثی و فهرست منابع، که بی‌تردید تا آن زمان کاری به این تفصیل و تدقیق وجود نداشته است. اما نثر پر تکلف زمان قاجار و نقل نصوص عربی بدون ترجمه و نیز عدم  تنقیح روایات، این کتاب را برای عموم غیر قابل استفاده ساخته است. ‏

‏این حرکت اصلاحی از سوی محدث بزرگ مرحوم شیخ عباس قمی با نوشتن کتاب پر ارج «‏‏نفس المهموم فی مصیبة سیدنا الحسین المظلوم‏‏» ادامه یافت. محدث قمی در این کتاب به شرح زندگانی امام حسین(ع) پرداخته و مراحل حیات پر افتخار آن بزرگوار را از تولد تا شهادت دنبال کرده و کتاب را با ذکر وقایع قیام توابین، خروج مختار و مرگ یزید به پایان برده است. ‏

‏محدث قمی همین مطالب را به فارسی با ایجاز و اختصار در کتاب «‏‏منتهی الآمال‏‏» یاد کرده و در هر دو اثر منابع خود را به اجمال بیان داشته است. ‏

‏در گذر سالهای اخیر، نویسنده و پژوهشگر عراقی مرحوم سید عبدالرزاق مقرم کتابی با عنوان ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 272
‏ «مقتل الحسین» نگاشت که گر چه مستند و مبتنی بر تتبع است، اما متاسفانه روایات در آن خوب منقح نشده است. از حق نباید گذشت که کارهای پر ارجی در دوره معاصر انجام گرفته که کتابهای «حیات الامام حسین» از محقق بزرگ عراقی باقر شریف القرشی، «‏‏مع الحسین فی نهضة‏‏» به قلم دانشمند خوش ذوق عراقی اسد حیدر، «هفتاد دو تن و یک تن» یا «عنصر شجاعت» اثر میرزا خلیل کمره‌ای، «زندگانی امام حسین» از سید هاشم رسولی محلاتی، عبدالکریم هاشمی‌نژاد و دهها کتاب دیگر از نویسندگان و محققان فرهیخته و اصلاح طلب، از آن شمارند. ‏

‏پژوهشها و روشنگریهای استادان، علامه سید محسن جبل عاملی در آثار متعدد، دکتر محمدابراهیم آیتی در «سرمایه سخن» و «تاریخ عاشورا» و به ویژه شهید مرتضی مطهری در سخنرانیهایی که هم‌اکنون با عنوان «حماسه حسینی» منشر شده نقطه اوج حرکت اصلاحی در زمینه مقتل‌نگاری بوده است. ‏

‏البته کتابهایی که در سالیان اخیر نگاشته شده گر چه بسیار خوب و سودمندند، اما بیشتر جنبه تحلیلی داشته و کمتر به گردآوری و تحقیق در وقایع پرداخته اند، از این رو این جانب تلاش گسترده‌ای به کار گرفت تا آنچه که از منابع عتیق به یادگار مانده گردآورد و مورد نقد و تحلیل قرار دهد. یک دور مقتل حضرت حسین بن علی(ع) از آغاز قیام تا پایان آن به طور مستند با نثری روان به نام «مقتل الشمس» حاصل آن کوشش‌هاست.‏‎[29]‎

‎ ‎


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 273

‏پای نوشتها:‏

مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 274

  • - درباره این اصطلاح، فرهنگهای فارسی و عربی نیز همین مضمون را آورده اند، رک: «فرهنگ معین»، «لغتنامه دهخدا»، «المنجد» و...
  • - از افادات حضرت استاد دکتر صادق آئینه وند به مناسبت سومین چاپ کتاب مقتل الشمس، اثر نگارنده.
  • - سوره کهف، آیه 103 و 104.
  • - تاریخ فخری محمد بن علی بن طباطبا (ابن طقطقی) ترجمه محمد وحید گلپایگانی، بنگاه نشر کتاب، تهران، 1360، ص 155.
  • - تجارب السلف هندوشاه بن سنجر بن عبدالله صاحبی نخجوانی، تصحیح عباس اقبال آشتیانی، به اهتمام توفیق سبحانی، کتابخانه طهوری، تهران، 1357، ص 67.
  • - در حدیث آمده است: «اِنّ لقتل الحسین حرارة فی لقوب المومنین لاتبرد ابداً».
  • -رک: «نفس المهموم»، شیخ عباس قمی، مکتبة الصیرتی، قم، 1405، ص 63 -26.
  • - رک: «المجالس الفاخره»، سید شرف الدین عاملی، همچنین «فی رحاب ائمه اهل البیت»، سید محسن امین، ج3، دارالتعارف للمطبوعات بیروت، 1400 هـ. ق.
  • - «اللهوف علی قتلی الطفوف»؛ علی بن جعفر بن محمد بن طاووس حسینی، مطبعة الحیدریة، نجف، 1369هـ . ق. و نیز چاپ انتشارات جهان، تهران، 1348، ص 263.
  • - رک: «تاریخ الطبری» (تاریخ الامم و الملوک) ابی جعفر محمد بن جریر طبری، تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم، دار التراث العربی، بیروت – لبنان، 1387 ه. ق، ج5 ص 444 و 445.
  • - از این شخص به عنوان یکی از اصحاب امام حسین (ع) روایاتی نقل شده است.
  • - رک: «فهرست»، ابن ندیم، ص 157 و 158.
  • - «لؤلؤ و مرجان»، میرزا حسین نوری، انتشارات طباطبایی، قم، 1371ش.
  • - محمد هادی یوسفی غروی «مقتل ابی مخنف» موجود را با روایاتی که در «طبری» و «ارشاد» و «تذکرة الامه»، آمده مقایسه کرده و بیست اشکال واشتباه برای آن شمرده است. رک: «وقعة الطف»، مؤسسه النشر الاسلامی، قم 1367ش.
  • - «الذریعة»، آقا بزرگ تهرانی، ج 22، ص 23.
  • - ر ک: «کتابنامه امام حسین»، رضا استادی، کیهان اندیشه، ش 13، ص 104.
  • - «اللهوف علی قتلی الطفوف»، ص 11.
  • - برخی محققان پاره ای از روایات این کتاب را ضعیف شمرده اند.
  • - «روضة الشهدا»، ملا حسین واعظ کاشفی، محمد رمضانی، تهران، انتشارات اسلامیه، 1341.
  • - علامه مرتضی مطهری در «حماسه حسینی» این کتاب را سخت مورد نکوهش و انتقاد قرار داده است. رک: «حماسه حسینی»، جلد سوم، مقاله تحریفات عاشورا.
  • - رک: «قصص العلما»، میرزا محمد تنکابنی، انتشارات علمیه اسلامیه، ص 108، «شرح حال رجال ایران»، مهدی بامداد، ج 5، ص 296.
  • - «سید جمال الدین حسینی پایه گذار نهضتهای اسلامی»، صدر واثقی، شرکت انتشار، تهران، 1348، ص 135.
  • - رک: «لؤلؤ و مرجان»، میرزا حسین نوری، انتشارات طباطبایی، قم 1371 ش.
  • - «میرزاتقی خان امیرکبیر»، اکبر هاشمی رفسنجانی، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1361 ش، ص 127 و 128.
  • - «قمقام زخار و صمصام بتار»، (دریای ژرف و شمشیر برنده) فرهاد میرزا معتمدالدوله، انتشارات اسلامیه، تهران، 1363.
  • - «قمقام زخار و صمصام بتار»، (دریای ژرف و شمشیر برنده) فرهاد میرزا معتمدالدوله، انتشارات اسلامیه، تهران، 1363.
  • - فهرست کتابخانه آستان قدس رضوی، ج 5، ص 301.
  • - «قمقام»، ج1، ص8، مقدمه مؤلف.
  • - «مقتل الشمس»، محمد جواد صاحبی، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1373.