کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا

امام خمینی میراث دار فتوت حسین

امام خمینی میراث دار فتوت حسین 

همایون همتی 

ز آن طرۀ پر پیچ و خم سهل است اگر بینم ستم 

از بند و زنجیرش چه غم آنکس که عیاری کند

‏برای پژوهشگری که بخواهد قیام امام حسین را محققانه مطالعه کند و جوانب گوناگون آن را روشمندانه به تحقیق بگیرد، یافتن پارادیم یا الگوی شاخص و مفهوم کلیدی و راهنما که بتوان موضعگیری و رفتار و عملکرد امام(ع) را بر اساس آن توضیح داد، ضرورتی ملموس و انکارناپذیر دارد. اینهمه داوریهای متعارض و گوناگون که در باب عملکرد امام علی(ع) و رویارویی و ایستادگی او در برابر حکومت ستمگر یزیدیان ابراز شده است زاییدۀ عدم دستیابی به پارادیم و کلید  شخصیت آن امام آزاده است و نشان از آن دارد که داوریها بر مبنای محوری واحد نبوده و هر اندیشمندی از دیدگاهی خاص به قیام امام نگاه کرده و در پایان به نتیجه‌گیری خاصی نیز رسیده است. ما در این مقاله به دنبال یافتن الگوی شاخص و تبیین کننده (پارادایم) شخصیت و رفتار آن حضرت هستیم تا در پرتو آن بتوان تمامی اعمال و حرکات امام را توضیح داد و به تبیین درست نهضت ایشان پرداخت. بخش دیگری از این نوشتار می‌کوشیم تا همان نمونه و مدل تفسیر کننده را در مورد شخصیت امام خمینی، جاودانه مردی که به اسلام و مسلمانان عزت داد و باعث رونق دوبارۀ دینداری و مسلمانی در این روزگار شد، مورد کاوش قرار دهیم و به پاره‌ای شباهتها بین موضعگیری‌ها و عملکردهای امام حسین و ایشان بپردازیم. ‏

‏برخی از اندیشمندان بارزترین جنبۀ شخصیت امام حسین را که معنا کنندۀ همه حرکتها و نحوه عملکرد و سرّ قیام آن حضرت تواند بود، در «فروسیّت» او دانسته‌اند. فروسیّت یعنی روحیۀ ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 247
‏سلحشوری و جنگاوری داشتن، یعنی گُردآوری و رزمندگی، مرد کارزار بودن و از دشمن نهراسیدن. البته شجاعت و سلحشوری امام حسین به هیچ روی قابل انکار نیست و قطعاً یکی از ابعاد مهم شخصیت او همین فروسیّت است، اما این مفهوم با محدودیتی که دارد نمی‌تواند تمامی ابعاد شخصیت والا و پیچیدۀ امام را توضیح دهد و مفهومی جامع و فراگیر نیست. در مفهوم فروسیت، زهد و عبادت و معنویت، آرمان‌گرایی و حق‌پرستی نیست. مفهوم فروسیت، بیشتر بار معنایی نظامی و جنگی دارد و عرفان و عبودیت و فضیلت و ایثار در آن حضور نداشته یا بسیار کمرنگ است و به همین سبب نمی‌تواند کلیدی برای یافتن و گشودن شخصیت الهی و معنوی کسی همچون امام حسین باشد. کجا می‌توان آنهمه فضایلی که در شخصیت این پیشوای آزاده موج می‌زد، در یک مفهوم نظامی و رزم‌آوری و پیکارگری و میدان‌داری خلاصه کرد؟ آن عرفان ناب حسینی و ایثار بی‌همانند و آنهمه پایمردی در راه حق و سرسپردگی به هدف و آرمانگرایی و ستم‌سوزی را چگونه می‌توان تنها در شجاعت و سلحشوری و شمشیر زنی خلاصه کرد و آنهمه ارزشها را که در قیام حضرت تجلی یافت چگونه با این مفهوم محدود توضیح داد؟‏

‏آنچه در رفتار و زندگی امام مشاهده شد و آنچه که در کربلا رخ داد، چیزی بالاتر از فروسیّت بود و این واژه و تعبیر برای بیان آن سخت نارسا و ناساز است. ‏

‏یکی از برجسته‌ترین عالمان دینی روزگار ما که از نام‌آوران و صاحبنظران ژرف‌اندیش در عرصه فلسفه و کلام و عقیده‌شناسی است، برای توضیح شخصیت و نهضت امام حسین، مفهوم «حماسه» را به کار گرفته است. درست است که در قیام امام حماسه‌گرایی و حماسه‌سازی واقعیتی انکارناپذیر دارد و در پیکار آن حضرت و یاران وفادارش حماسه موج می‌زند، اما در نگاهی ژرفتر و گسترده‌تر می‌توان دریافت که کلید شخصیت حسین حماسه نیست. او به خاطر حماسه آفرینی نمی‌جنگید. او تنها یک حماسه‌ساز نبود، نهضت او تنها بعد نظامی نداشت. وجود یک رشته ویژگیهای روحی و اعتقادی و معنوی و خصلتهای بی‌همانند اخلاقی، شخصیت او را از مرتبۀ یک حماسه‌ساز شجاع و بی‌هراس فراتر می‌برد. در شخصیت حسین جذابیتی بود که او را از یک پهلوان و مرد جنگ برتر می‌نشاند. در جان حسین شور و سوزی هست که در پهلوانان عادی نیست. در او معنویتی هست که در جنگاوران معمولی نیست. او به ساحتی از شهود و عرفان و رازوری رسیده بود که در جنگجویان و شجاعان تاریخ کمتر دیده شده است. پس مفهوم حماسه نیز با همۀ والایی و ارجی که دارد نمی‌تواند تفسیرگر شخصیت و قیام او باشد. حسین فراتر از حماسه است. شخصیت او ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 248
‏در این قالب نمی‌گنجد. حماسه تنها بر دلیری و جنگیدن و نهراسیدن دلالت دارد و خشم و خروش در برابر ستم و نامردی را نشان می‌دهد، امّا مرگ اندیشی، وارستگی، آزادگی، جوانمردی، گذشت و ایثار، رازدانی، نیایش و پرستش، عشق و عرفان و دهها خصلت الهی و انسانی و معنوی دیگر را که در سیرۀ فرزند علی نمایان است بی‌توضیح رها می‌کند و تفسیری برای آنها ندارد. غیرت و شرف و عزتمندی حسین با این مفهوم به نیکی تفسیر می‌شود، اما بندگی و رضا و تسلیم، شوق دیدار خداوند، استقبال از مرگ، در گذشتن از خطا و لغزش دیگران، تحمل ننگ نکردن و زندگی را عزتمندانه خواستن، ره بلا سپردن و بر مصیبت صبر کردن هرگز با این مفهوم، یعنی حماسه‌گرایی و حماسه‌آفرینی قابل توضیح نیست. حماسه تنها یک بعد از شخصیت امام را دربرمی‌گیرد و ابعاد دیگر را مسکوت می‌گذارد. ‏

‏به اعتقاد نگارنده، قیام امام حسین تجلی «فتوت» بود و کلید شخصیت و پارادیم و نمونۀ جامع در تفسیر موضعگیریها و برخوردها و رفتار امام نیز همین مفهوم فتوت است. فتوت آن مفهوم فراگیری است که می‌تواند تمامی عملکردها و رزم و زهد و ایثار و عفو و خشم امام و همۀ زندگی او با حوادث متنوع و رنگارنگ آن و نحوۀ برخورد امام را با همۀ حوادث توضیح دهد. کلید شخصیت حسین بن علی در مفهوم فتوت نهفته است. پارادیم مناسب در تحلیل نهضت عاشورا مفهوم فتوت است. ‏

‏فتوت یک اصطلاح عرفانی است که پیشینه‌ای دارد و در درازای تاریخ و در اندیشۀ عرفانی اسلام تحولاتی به خود دیده است و به گونه‌ای دستخوش تحول معنایی نیز شده است، بهمین سبب نیاز به توضیح و تفسیر دارد. فتوت از نظر معنای واژگانی به معانی بسیاری به کار رفته است از آنجمله: آزادگی، وارستگی، جوانمردی، عیّاری، بت‌شکنی، آزاد زیستن، پاکبازی، حریّت، از خود گذشتگی، بذل وجود، دلیری، دستگیری، بخشندگی، مروّت، مردی و مردانگی، بی‌تعلّقی، صفا و پاکیزگی نفس. ‏

‏اما در کنار این معانی فرهنگ‌نامه‌ای، واژه فتوت به عنوان یک اصطلاح خاص عرفانی در آثار و تألیفات عرفانی نیز به کار رفته است که تعریفی خاص و شرایط و ارکان و آثار ویژه‌ای دارد که بعداً به آن اشاراتی خواهیم داشت. جدای از معنای لغوی و کاربرد اصطلاحی و ارزش عرفانی و اخلاقی خاص آن، فتوت در گذشته یک مکتب اخلاقی و نوعی آیین بوده است. آیین عیّاری و جوانمردی. از همین رو در ادیان و فرهنگهای دیگر نیز رد پایی از آن می‌توان سراغ گرفت. آیین بوشیدو ‏‎(Bushido)‎


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 249
‏و راه و رسم سامورایی ‏‎(Samurai)‎‏ در ژاپن در واقع همین آیین جوانمردی و دستگیری و حمایت از ضعیفان و درماندگان و ستمدیدگان است. سامورایی‌ها گروهی خدمتگزار و سلحشور و عیار بودند که در بافت جامعۀ سنتی ژاپن در طول چندین قرن نقشی مهم ایفا نموده و جایگاه اجتماعی خاصی داشتند و هنوز نیز در فرهنگ و آداب و رسوم و سنتهای اجتماعی و هنر و تاریخ کشور ژاپن حضوری چشمگیر و انکارناپذیر دارند. عزم، دلیری، کوشایی، تدبیر و خردورزی، منش و رفتار نیک، آزادگی، وفاداری، شجاعت، کین‌خواهی، نظم، خویشتن داری، از خصلتهای مهم یک سامورایی است. فروتنی و کمک به زیردستان، آمادگی برای مرگ، رعایت ادب، همت و شور و پایمردی، اعتماد به نفس، بی‌باکی، سختکوشی، رازداری از دیگر خصلتهای یک سامورایی تربیت یافته است. زیبندۀ سامورایی زیبا‌مردن است. آن سامورایی که هر دم آماده مرگ نباشد، ناگزیر مرگی ناشایست فراسویش آید. آری ره بلاسپردن و به استقبال خطر رفتن و سرافراز زندگی کردن و با‌عزت مردن و تن به ننگ ندادن همان طریقت سامورایی و آیین بوشیدو است. بوشیدو در لغت به معنای «راه و رسم سامورایی» است. بوشی در زبان ژاپنی به رزمنده‌ای گفته می‌شود که روح و منش برتری‌جویی و پروای نام و ننگ دارد و پایبند ارزشهای خاص است. «دو» نیز پسوندی است به معنای طریقت یا رسم  و راه یا آیین. گفته‌اند که از همان دورۀ نگارش «هاگاکوره» این نام به کار رفته است. اما برخی محققان بر این باورند که بوشیدو را می‌توان در دوره‌های بسیار قدیم یافت و حتی در روحیه و رفتار سربازان گارد امپراطوری باستانی ژاپن می‌توان آنرا جستجو کرد. ‏

‏از آن روزگار و با گذشت قرنها، این مفهوم سنت و منش و ارزشهای رزمی و اخلاقی سپاهیان و دلیران را در بر گرفت و نیز با اصول و تعالیم مکتبهای اخلاقی و آیینهای دینی در آمیخت و از هر یک عنصر و بهره تازه‌ای فرا یافت و نیز عناصری را که با گذشت زمان و نیازهای تازه ناهمساز شده بود از خود دور ساخت، تا در قرن هیجده در پیکر یک نظام به هم پیوسته و پیچیده جلوه نمود و مطرح شد. از آن پس به علت نیاز طبقه حاکم به وفاداری سپاهیان و رزمندگان شجاع و سازش‌ناپذیر، این آیین تا قرون میانه در ژاپن بیشتر به صورت یک دسته ارزشها و اخلاقیات مطلوب برای طبقۀ رزمنده وجود داشت و هیچگونه نظریه‌پردازی و مباحث نظری در مورد آن انجام نگرفته بود و اصلاً به عنوان یک مکتب یا نظریه مدرن و منظم مطرح نبود. تنها از اواخر قرن هفده بود که این معیارهای اخلاقی پراکنده تدوین و انسجام یافت و در چارچوب یک نظریه و فلسفه عرضه گشت. بوشیدو اکنون به معنای پاک زیستن، وفاداری، نیکی و احسان، آمادگی برای مرگ، ایثار و سلحشوری‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 250
‏است. نیل به این فضیلت‌ها نیاز به تربیت و خودسازی و ارادۀ قوی دارد که چگونگی جزئیات آن در اصول تدوین یافته این مکتب به تفصیل تشریح شده است. ‏

‏نهضت شوالیه‌گری در اروپا نیز در واقع نوعی آیین فتوت و جوانمردی بوده است. برخی محققان عقیده دارند که شوالیه‌گری اصولاً آمیزه‌ای بوده است از سنتهای نظامی اقوام ژرمن، آداب و شعائر مسیحی و رسمهایی که از عالم اسلام و ایران باستان به اروپا راه یافته بود. حتی برخی از آنان ریشه‌های زرتشتی برای شوالیه‌گری قائلند و معتقد هستند که کیومرث، هوشنگ و قهرمانان اساطیری باستان نخستین شوالیه‌ها و جوانمردان بوده‌اند که موجب ترویج و گسترش و پیدایش آیین جوانمردی بوده‌اند و شخصیت آنان در تکوین آئین فتوت و گسترش بعدی آن مؤثر افتاده است. ‏

‏شوالیه‌گری در اواسط قرون وسطی به تدریج شکل گرفت و در قرنهای بعد در زندگی اجتماعی، روابط سیاسی و زمینه‌های ذوقی و هنری اروپاییان تأثیر فراوانی به جا گذاشت. اصول شوالیه‌گری که ریشه در آداب و ارزشهای دین مسیح داشت شوالیه‏‎chevalier)‎‏) یا شهسوار را موظف می‌ساخت در جنگ‌ها شجاعت پیشه کند و از شرف و ناموس زنان و ضعیفان جامعه دفاع بلاشرط نماید. ورود به جرگۀ شوالیه‌ها مراحل و آدابی داشت. جوانی که داوطلب پیوستن به شوالیه‌ها بود بایستی دوران طولانی رنج، مرارت و انضباط شدید را تحمل می‌کرد و جسم و روح خود را با کار و شرکت در مسابقه‌ها و با تمرینهای بدنی خطرناک تقویت می‌نمود. پس از تکمیل آموزشها به جرگه شوالیه‌ها پذیرفته می‌شد. آمادگی برای مرگ، دعا و عبادت، حفظ عزت و شرف دوری از ننگ، ایثار جان و مال در راه هدف و انجام تعهد دینی و اخلاقی از اصول عمدۀ شوالیه‌ها بود. ‏

‏هامرپور گشتال خاورشناس معروف سده نوزدهم، نخستین کسی بود که واژه جوانمرد یا «فتی» را به عنوان معادلی برای شوالیه بکار برد و برخی از محققان معاصر آن را مناسبترین معادل برای واژه فارسی جوانمرد می‌دانند. ‏

‏پرستشگاهیان یا شوالیه‌های پرستشگاه (‏‎templier‎‏) نیز دسته‌هایی از جوانمردان مسیحی در قرون وسطی بودند که در جریان جنگهای صلیبی تشکیل شدند و در طی چندین قرن در تاریخ مغرب زمین نقشی دینی، اجتماعی و نظامی ایفا کردند. پرستشگاهیان در اصل گروه اندک شماری بودند که برای خدمات جوانمردانه و به منظور پشتیبانی نظامی از زائران مسیحی که راهی اورشلیم می‌شدند و با یورشها و تجاوزهای غیر مسیحیان رو به رو می‌گردیدند و نیز به جهت یاری به بیماران، بیچارگان و تهیدستان گرد هم آمدند. اما چندی نگذشت که گروههای زیادی از طبقات فرادست‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 251
‏اجتماعی و با هدفهایی نه چندان صادقانه و مخلصانه بدانان پیوستند و اینان سازمانها و تشکیلات وسیعی پیدا کردند، به مال‌اندوزی دست زدند، به هواها و هوسهای دنیوی آلوده گردیدند و با گذشت زمان تبهگن شدند. بازمانده‌ای از‌ این فرقه‌ها به صورت پراکنده و با نامهای گوناگون در نقاط مختلف اروپا به فعالیت خود ادامه دادند، اما بیش از پیش به انحطاط گراییدند و به تدریج در قرون وسطی و قرون جدید متلاشی گردیدند. ‏

‏در دین یهود نیز افزون بر اسن‏‏‌‏‏ها (‏‎essenes‎‏) که گروهی زاهد و پارسا بودند و برادرانه در کنار هم می‌زیستند و در شادی و اندوه یکدیگر شریک بودند و غیر از فرقه حسیدیم که پیروان آن افرادی زهدپیشه و بسیار متورّع بودند از فرقه دیگری باید نام برد که زیلوتها (‏‎zealots‎‏) یا غیوران خوانده شده‌اند و جنگاوران و سلحشورانی بوده اند که در جنگ بر علیه رومیان فعالانه شرکت کرده‌اند و پس از سقوط اورشلیم در سال 70 میلادی تقریباً از میان رفتند. زیلوتها از نظر اعتقادات به فرقه فریسیان وابسته بودند و آزادگی و رزمندگی و ننگ ستیزی از بارزترین خصلتهای آنان بود. ‏

‏آنچه آوردیم شرح کوتاهی بود از سابقه آیین فتوت در پاره‌ای ادیان و فرهنگهای دیگر که با فتوت اسلامی شباهتهای زیادی دارد و اکنون هنگام آن رسیده است که فتوت را در عرفان اسلامی و در جهان اسلام و تمدن و فرهنگ اسلامی مورد بررسی قرار دهیم. ‏

‏آنگونه که نوشته‌اند فتوت به عنوان یک مکتب خاص در قرن پنجم در جهان اسلام ظهور کرده است. در این قرن فرقه‌های عیاران پدید آمدندکه هر یک شرایط و آدابی خاص داشتند. فتیان طبقه‌ای از اجتماع بودند که نفوذ و تأثیری فوق‌العاده داشتند. در عهد مولانا مکتب فتیان در قونیه رواجی بسزا داشت و  اغلب بزرگان شهر‌ها نیز در زمره فتیان و اخوان بودند و سلسله اخی‌ها در ترکیه از نفوذ و شهرت بسیاری برخوردار بودند. حسام‌الدین چلبی معروف به ابن اخی ترک که شاگرد محبوب و یار وفادار مولانا بود، خود و پدرش از اکابر این طایفه بوده‌اند و در شهر قونیه به فتوت و جوانمردی شهرت داشته‌اند. ‏

‏هرچند که فتوت به عنوان یک مکتب و یک فرقه و نهضت اجتماعی در قرون بعدی پیدا شده است، اما باید دانست که فتوت به منزلۀ یک ارزش اخلاقی و آیین معنوی و مقام عرفانی از همان آغاز ظهور اسلام در آموزشهای اسلامی پیامبر و امامان(ع) وجود داشته  و ریشه‌های ستبری در سنت و سیره معصومان(ع) داشته و وارد کتابها و آثار عرفانی شده است و بهمین معناست که مورد توجه ماست و به اعتقاد ما کلید شخصیت امام حسین و امام خمینی نیز هست. ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 252
‏در طول تاریخ کتابهای زیادی درباره فتوت نگاشته شده است که بررسی محتوای آنها اکنون مورد نظر ما نیست. آنچه برای بحث ما ضرورت دارد توضیح فتوت به عنوان یک ارزش اخلاقی و کمال و مقام معنوی و یک اصطلاح عرفانی است و پس از بحث کوتاهی در این مورد، تجلیات فتوت را در عملکرد امام حسین و شخصیت و موضعگیریهای امام خمینی پی می‌گیریم. ‏

‏خواجه عبدالله انصاری که یکی از بزرگترین عارفان مسلمان است در کتاب خویش به نام «منازل السائرین» در باب فتوت چنین می‌گوید: ‏

 «نکتة الفتوة ان لاتشهد لک فضلاً و لا تری لک حقاً و هی علی ثلاث درجات: 

الدرجةالاولی: ترک الخصومة و التغافل عن‌الزلة و نسیان‌الاذیة. 

الدرجةالثانیة: ان تقرب من یعصیک و تکرم من یؤذیک و تعتذر الی من یجنی علیک سماحاً لا کظماً و تواداً لا مصابرة. الدرجةالثالثة: ان لا تتعلق‌ فی‌المسیر بدلیل و لا تشوب اجابتک بعوض و لا تقف فی شهودک علی رسم. 

و اعلم انّ من احوج عدوة الی شفاعة و لم یخجل من المعذرة الیه، لم یشّم رائحة الفتوة. ثم فی علم الخصوص من طلب نور الحقیقة علی قدم الاستدلال، لم تحل له دعوی الفتوة ابداً.» 

‏ «فتوت آن است که تو برای خود فضلی نبینی و برای خود حقی قائل نشوی. فتوت بر سه درجه است: ‏

‏درجه اول فتوت، ترک دشمنی، فراموش کردن آنرا و نادیده گرفتن لغزش دیگران است. ‏

‏درجه دوم فتوت، آن است که تو کسی را که برخلاف خواست تو رفتار می‌کند از خود دور نسازی، کسانی را که در پی آزار تو هستند گرامی بداری و عذر کسانی را که برای پوزش خواهی به تو روی می‌آورند بپذیری، البته از روی لطف و صفا نه از روی خشم و جفا. ‏

‏درجه سوم از فتوت، آن است که سالک در مسیر حق به دلیل متمسک نشود، در اجابت امر حق غرضی منظور ندارد و در مقام شهود به رسم تکیه نکند. ‏

‏بدان آنکس که دشمنش را به شفاعت محتاج سازد و از معذرت او شرمنده نگردد، بوی فتوت به مشام او نرسیده است. و در علم خاصان، کسی که نور حقیقت را با استدلال می‌خواهد کسب کند، ادعای فتوت هرگز بر وی روا نیست.» ‏

‏محی‌الدین ابن‌عربی عارف نامدار مسلمان در باب 146 کتاب عظیم «فتوحات مکیه» دربارۀ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 253
‏ «فتوت» مطالب ارزنده‌ای آورده است از جمله می‌گوید: پیشوای اهل فتوت خود خداست که به رایگان و بی‌مزد و منت و از روی تفضل و احسان و رحمت خویش جهان و جهانیان را آفریده است بی‌آنکه از پیش قابلیت و استحقاقی داشته باشد. سپس فتوت را یک خوی الهی و از مکارم اخلاقی شمرده و آن را به ایثار بدون منت و آزار و بیرون شدن از خط نفس و خودکامگی و کام‌پرستی و نیز ترجیح دادن دیگران بر خورد و مزد نخواستن بر خدمت تعریف کرده و حضرت ابراهیم را پیشوای اهل فتوت معرفی می‌کند که در راه خدا تا مرز قربانی کردن فرزند دلبند خویش نیز پیش رفت و با آزادگی به شکستن بتها پرداخت و در این راه به استقبال خطر رفت و همه گونه بلا و سختی را تحمل کرد. ‏

‏شاید بتوان گفت مبسوط‌ترین و جامع‌ترین بحثها درباره فتوت در رساله «‏تحفة الاخوان فی خصائص الفتیان‏» تألیف عبدالرزاق کاشانی آمده است. او که در شمار بزرگترین عارفان مسلمان و از تابعان و مفسران مکتب عرفانی محی‌الدین ابن عربی است در تعریف فتوت می‌گوید: «بدان که فتوت عبارتست از ظهور نور فطرت و استیلا آن بر ظلمت نشأت، تا تمامت فضایل در نفس ظاهر شود و رذایل منتفی گردد.» ‏

‏کاشانی به نظریه «فضایل اربعه» که یادگار افلاطون و ارسطو است، پایبند است و معتقد است که فتوت یعنی فعلیّت یافتن تمامی انواع فضایل اربعه و همه اصناف عفت و عدالت و شجاعت و حکمت. او «مروّت» را عبارت از اشتیاق به کسب کمالات و طرد رذایل دانسته و آن را پایۀ فتوت دانسته و فتوت را اساس و بنیاد «ولایت» می‌شمارد که مقام اتصال بنده است با خدا. مدار مروت را عفاف و پاکدامنی می‌داند و فتوت را نشانه قرب و پیوند با حق بشمار می‌آورد. مدار فتوت را شجاعت می‌دانند و در گذشتن از خطاهای اصحاب و البته لازمۀ شجاعت رسیدن به مقام یقین است اما ولایت، مقام فناست و استغراق در عین احدیت و ظهور سلطان محبت و خلوص جوهر او از زنگار ثنویت. او از فتوت اصحاب کهف و فتوت ابراهیم پیامبر(ع) و حضرت علی(ع) سخن گفته و علی را پیشوا و مقتدای اهل فتوت معرفی می‌کند. راه رسیدن به فتوت نیز از نظر او تزکیه نفس و تصفیه دل است و پرهیز از زشتی‌ها. او از حضرت علی(ع) حدیثی را نقل می‌کند که فرموده است: «‏اصل الفتوة الوفاء و الصدق و الأمن و السخاء و التواضع و  النصیحة و الهدایة و لایستأهل الفتوة الا من یستعمل هذه الخصال‏.» و این هشت خصلت بنیاد و ارکان فتوت است که در هر کس جمع نباشد، مستحق اسم فتوت نخواهد بود. و در پاسخ سئوال فرزندش امام حسن(ع) فرمود: «‏هی العفو عند القدرة و التواضع عند الدولة و السخاء عند القلّة و العطیة بغیر منّة‏.» یعنی: عفو کردن به هنگام قدرت و فروتنی در زمان‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 254
‏دولت و بخشش به هنگام فقر و عطاء بدون منت. ‏

‏کاشانی سپس، بحث خود را با مسئله «توبه» آغاز نموده و سپس فضیلتهایی را که تشکیل دهندۀ فتوت و اجزا و ارکان آن هستند مورد بحث قرار می‌دهد و از این صفات و فضایل نام می‌برد: سکون نفس، وقار، ورع، قناعت، حریت، مروت، تواضع، ایثار، بخشندگی، حلم، شهامت، عظمت نفس و بزرگ منشی، عفو، رقّت، حمیّت، بلند همتی، یقین، صدق، صفای باطن، خیرخواهی، امانت‌داری، انصاف، وفاداری، حفظ اسرار، رفق و مدارا، سعۀ صدر، غیرت، عزت. و سپس در فصلی جداگانه آفات فتوت را چنین بیان می‌کند: عجب و تکبر، تبذیر و اسراف، تهور و بی‌پروایی، خمودگی و افسردگی و سستی و ستم پذیری، مفاخرت  و مباهات و غرور. ‏

‏گفتیم که فتوت یک اصطلاح عرفانی است، مانند دیگر اصطلاحات عرفانی از قبیل وصول، تجلی، صحو، غیبت و حضور، شهود، لوایح، خواطر و.... در اکثر کتابهای عرفانی و آثار عارفان مسلمان بحث فتوت آمده است و اگر در بعضی متون عرفانی تحت این عنوان نیامده است، تحت عنوانهای دیگری همچون حریت، ایثار و مانند اینها مطرح شده است. لذا می‌توان ادعا کرد که هیچ کتابی در عرفان اسلامی نیست که بحث فتوت در آن به گونه‌ای مستقیم یا غیر مستقیم مطرح نشده باشد. این عنوان با جامعیتی که دارد، و در واقع مجموعه ارزشهای عمده دینی و کمالات معنوی و فضایل اخلاقی را در خود دارد و می‌تواند به خوبی ابعاد گوناگون شخصیت والای امام حسین را نشان دهد. تسلیم، توکل، حلم، شجاعت و صفاتی از این دست هرچند که در رفتار و قیام امام کاملاً متجلی و متبلور است اما هیچیک جامعیت و گستردگی مفهوم فتوت را ندارد. تنها عنوان جامعی که دربرگیرنده تمامی این ارزشهاست، همین مفهوم فتوت است. دیگر ارزشها همگی لازمه و از اجزای فتوت‌اند. همه کمالاتی که برای آن امام شهید ذکر می‌کنند در فتوت وجود دارد. حتی حماسه‌گرایی و سلحشوری و جنگاوری و شجاعت امام نیز با این مفهوم بخوبی توضیح داده می‌شود. لذا به عقیده نگارنده کلید شخصیت امام حسین فتوت است و قیام ستم ستیز و دشمن‌سوز آن امام بزرگ را باید در واقع «تجلی فتوت» او بدانیم و بخوانیم. ایثار و آزادگی و بلاپذیری و خطر کردن، رشادت  و مردانگی و غیرتمندی، مقام تسلیم و رضای امام، همگی تحت عنوان جامع فتوت و جوانمردی قرار می‌گیرند و با وجود این مفهوم جامع و فراگیر، نیازی به دیگر مفاهیم تنگ و محدود یکسویه نیست و همگی در جنب مفهوم فتوت رنگ می‌بازند. ‏

‏اما نکته‌ای که تذکار آن ضروری است بیان این حقیقت است که فتوت امام یک فتوت منفعل ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 255
‏صوفیانه نبوده است. نیز از گونه فتوت ذلیلانه ملامتیان نبوده است. از فتوت صرفاً نظامی شوالیه‌های مسیحی نیز والاتر و فراتر بوده‌است. فتوت امام فتوتی جامع و فراگیر، اسلامی و قرآنی برخاسته از ایمان توحیدی ژرف او و همه سویه و گسترده و آرمانی بوده‌ است. باید نیک آگاه بود که امام حسین خود الگوی کامل فتوت است و لذا در چارچوب تنگ فتوت صوفیان و ملامتیان و اخی‌ها و جوانمردان مسیحی نمی‌گنجد. تو این حریر ز قیاس دگر حله‌ها مدان! تمامی ابعاد فتوت از بعد نظامی و جنگاوری گرفته تا آزادگی و پارسامنشی و زهد ورزی تا نیایش و رازگویی با معبود تا آرمانگرایی و مرگ‌اندیشی و عزت‌گرایی در شخصیت امام به کمال تحقق داشت و در عمل امام نمایان بود. پس فتوت امام تنها فتوت نظامی و شمشیرزنی و کلاه‌داری قلندران صوفیه و به اصطلاح لوطی‌گری نیست!‏

‏همچنین تنها فتوتی پارسایانه و زهد گرایانه و صرفاً معنوی و به اصطلاح درویش‌گری نیست! ‏

‏فتوت او فتوتی حسینی است که ریشه در اعتقادات و ایمان ژرف و شهودی او نسبت به توحید و اسلام و قرآن دارد. لذا فتوت او فتوتی جامع و کامل و همه‌جانبه است. در واقع جمع اضداد است چنانکه شخصیت همه معصومان و امامان و پیشوایان ما جمع اضداد بوده است، چه اینان مظهر جمیع اسماء و صفات پروردگارند، مظهر جلال و جمال خداوندند و خدا با تمامی اسماء و صفات بر آنان تجلی نموده است. به همین سبب شخصیت آنان چند بعدی و چند لایه و تودرتو و مجمع اضداد است. بنابر این باید توجه داشت که فتوت امام حسین، فتوتی شرعی و جایز و مؤمنانه بوده است نه فتوتی منفی و بدعت ‌آلود و غیر مشروع. فتوت نیز مانند دین و دینداری و عرفان و آزادی و عدالت و بسیاری ارزشها و فضیلتها و واژه‌ها و تعبیرات دیگر دستخوش سوء تفسیرها و برداشتهای نادرست و استفاده‌های ناروا  شده است و پیرایه‌های بسیاری بر آن بسته‌اند. اما اینهمه مانع از آن نمی‌شود که این مفهوم را در معنای پاک و دقیق شرعی و معنوی درست آن به کار نگیریم و زنگارها و پیرایه‌ها را از آن نزداییم. در قیام امام حسین هم حماسه و جنگ و نبرد هست و هم عزت نفس و بزرگواری و آزادگی و عفو و گذشت. هم دعوت است و تبلیغ دین و روشنگری و هدایت انسانها و هم ستم‌سوزی و قهرمانی و غیرتمندی و پولادمنشی. امام حسین به معنای راستین و درست کلمه یک جوانمرد است. در میدان کارزار و کشاکش نبرد از عبادت و ذکر نماز باز نمی‌ماند و پیکار جویی و هماوردخواهی و موج خشم خون او را از اندیشه و پاس داشتن ارزشها و فضیلت‌ها غافل نمی‌سازد. ‏

‏در سراسر حرکت و رفتار و قیام امام فتوت موج می‌زند. در برخوردهایش، در سخنرانیهایش، ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 256
‏آنگاه که خطبه می‌خواند و روشنگری می‌کند و هدف و مواضع خود را اعلام می‌دارد، در مواجهه با حر، در مواجهه با ابن سعد، در روز عاشورا، در شب عاشورا،  در کربلا، مکه و مدینه، در سخنی که با برادرش محمد حنفیه گفت، در سخن گفتن با ولید در حضور مروان، در جای جای سخنان و مواضع و رفتار امام حسین بن علی فتوتی مؤمنانه و عزتمندانه و متشرعانه مشهود و آشکار است. در حقیقت تمامی صفاتی که عارفان راستین ما در آثار خود برای فتوت و جوانمردی ذکر کرده اند در موضعگیریها و رفتار و گفتار امام بوضوح مشاهده می‌شود، به گونه‌ای که می‌توان بطور مشخص جایگاه ظهور این فتوت و آزادمردی را در رفتار و سیره امام بخوبی تعیین کرد. آنجا که بر آزادگی تأکید کرد و فرمود: «‏یا شیعة آل ابی سفیان ان لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون المعاد فکونوا احراراً فی دنیاکم.» ‏ترجمه: ‌ای پیروان خاندان ابو سفیان، اگر دین ندارید و از روز جزا نمی‌هراسید، دست کم در زندگی آزاد مرد باشید. این دعوت به آزادگی و پیام حسین به آزاده بودن و آزاده زیستن چیزی جز دعوت به فتوت و جوانمردی نیست. ‏

‏تجلی غیرت امام نیز آنجاست که فرمود‏: «انا الذی اقاتلکم و تقاتلونی و النساء لیس علیهنّ جناح فامنعوا عتاتکم عن التعرض لحرمی مادمت حیاً.» ‏ترجمه: من  با شما می‌جنگم و شما با من می‌جنگید و این زنان گناهی ندارند تا من زنده هستم به اهل‌بیت من تعرض نکنید و از تعرض این یاغیان جلوگیری نمائید. ‏

‏این تبلور غیرت حسین است که نمی‌تواند شاهد شکستن حریم عفاف خانواده‌اش باشد. او تحمل این بی‌حرمتی و پرده‌دری و ددمنشی را ندارد. این نیز از صفات یک جوانمرد آزاده است که بر حفظ حریم و ناموس خود غیرت می‌ورزد. ‏

‏آنجا که به ولید استاندار مدینه فرمود: «‏ایها الامیر انا اهل بیت النبوة و معدن الرسالة و مختلف الملائکه و مهبط الرحمة بنا فتح الله و بنا یختم و یزید رجل شارب الخمر و قاتل النفس المحترمة معلن بالفسق و مثلی لایبایع مثله و لکن نصبح و تصبحون و ننظر و تنظرون اینا احق بالخلافة و البیعة.» ‏ترجمه: ای امیر، ما خاندان نبوتیم و معدن رسالت، خاندان ماست که محل آمد و رفت فرشتگان و محل نزول رحمت خداست. خداوند اسلام را از خاندان ما شروع و افتتاح نموده و تا آخر نیز همگام با خاندان ما به پیش خواهد برد. اما یزید شرابخواره‌ای آلوده دامن است. دستش به خون افراد بی‌گناه آلوده است، کسی چون من هرگز با کسی چون او بیعت نخواهد کرد و در آینده ما و شما خواهیم دید که کدامیک از ما شایسته رهبری است. ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 257
‏امام در این سخنان بر ارزشهایی تکیه می‌کند که همگی در زمره فضایل اهل فتوت‌اند. دست بیعت دادن به ستمکاری پلید و تردامن دور از جوانمردی و فتوت است و امام شهسوار فتوت است و نمی‌تواند به این جنایتکاران ستم‌پیشه دست بیعت دهد. خود او به برادرش محمد حنفیه فرمود‏: «یا اخی لو لم یکن فی الدنیا ملجاء و لامأوی لما بایعت یزید بن معاویة.» ‏ترجمه: برادرم، اگر در تمام این دنیا هیچ پناهی نداشته باشم باز هم با یزید پسر معاویه بیعت نخواهم کرد. ‏

‏شرف و عزت و غیرت و آزادگی در این سخن موج می‌زند. همه آزادگان این چنین بوده‌اند و این چنین هستند. امام فقید ما، آن آزاد مرد پارسا نیز فرمود: اگر تنها بمانم باز هم به مبارزه بر علیه آمریکا  و جهانخواران و استعمارگران ادامه خواهم داد. ‏

‏خطر کردن و به استقبال مرگ رفتن و ره بلاسپردن نیز که پیشه همیشه آزادگان و جوانمردان است در این سخن امام موج می‌زند که فرمود‏: «خط الموت علی ولد آدم مخط القلادة علی جید الفتاة»؛‏ مرگ سرنوشت حتمی انسانهاست و همچون گردن‌بند زیبایی که آویزه گردن دختران جوان است مایه زینت و زیور مردان است. امام سپس از اشتیاق خود به دیدار پاکان و نیکان و دیدار خداوند سخن می‌گوید که در اوج عرفان قرار دارد و مجال شرح این قصه نیست. ‏

‏بی رغبتی و بی‌تعلقی به دنیا و مشتاق مرگ بودن که از دیگر صفات اهل فتوت است در این اشعار که از امام نقل شده است مشهود و نمایان است: ‏

فان تکن الدنیا تعد نفیسة             فدار ثواب الله اعلا و انبل

و ان تکن الاموال للترک جمعها        فما بال متروک به المرء یبخل

و ان تکن الارزاق قسماً مقسما     فقلة حرص المرء فی الکسب اجمل

و ان تکن الابدان للموت انشأت         فقتل امرء بالسیف فی الله افضل 

علیکم سلام الله یا آل احمد             فانی ارانی عنکم سوف  ارحل

‏که در آن از ناپایداری و گذرا بودن زندگی دنیا و لذتهای آن و از ارزش آخرت و دیدار خداوند سخن می‌گوید و به قناعت و زهدورزی و دل نبستن به دنیا دعوت می‌کند، از ارزش شهادت می‌گوید و از آمادگی خود برای مرگ. همه این صفات چنانکه پیشتر آوردیم از لوازم و شرایط فتوت و جوانمردی است و در مفهوم فتوت مستتر  و نهفته  است. در اشعار مشابهی امام باز همین مضامین را تکرار فرموده است:‏

سامضی و ما بالموت عار علی الفتی       اذا مانوی حقاً و جاهد مسلماً


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 258
و واسی الرجال الصالحین بنفسه     و فارق مثبوراً و خالف مجرماً

اقدم نفسی لاارید بقائها                لتلقی خمیساً فی الهیاج عرمرماً

فان عشت لم اندم و ان مت لم الم    کفی بک ذلاً ان تعیش و ترغماً

‏روح آزادگی و فتوت در این ابیات موج می‌زند. سخن از نپذیرفتن ننگ و ذلت است و ملک آزادگی از کف ندادن و به پیشواز مرگ رفتن و مردن عزتمندانه را بر زندگی زبونانه و ذلیلانه ترجیح دادن. و این همه از ارکان و شرایط فتوت است. ‏

‏آنجا که در یکی از منزلها خطاب به مردم فرمود‏: «ایها الناس ان رسول‌الله قال: من رأی سلطاناً جائراً مستحلاً لحرام الله ناکثاً عهده مخالفاً لسنة رسول‌الله یعمل فی عباد الله بالاثم و العدوان فلم یغیر علیه بفعل و لاقول کان حقاً علی الله ان یدخله مدخله الا و ان هؤلاء قد لزموا طاعة الشیطان و ترکوا طاعة الرحمن و اظهروا الفساد و عطلوا الحدود و استأثروا بالفیء و احلّوا حرام الله و حرموا حلاله و انا احق ممن غیر.» ‏و حسین با قیام خود در برابر سلطان جائر و ستمگر به سفارش رسول خدا عمل کرد و راه و رسم آزادگی و ستم‌سوزی را به انسانها آموخت و سنتی بر جای گذاشت که تا قیامت هیچ مظلومی را مجال توجیه باقی نگذاشت. خودش فرمود: ‏«و الله لاتقتلون من بعدی احدً من عبادالله». ‏به خدا سوگند سنتی بر جای گذاشتم که پس از من نمی‌توانید خون هیچ بنده‌ای را بریزید. یعنی نظام ستمگرانه و زشتکاریهای شما را رسوا ساختم و به همگان درس آزادگی دادم. ‏

‏و در جای دیگری می‌فرمود‏: «و الله لااقرّلکم اقرار العبید و لاافرّ منکم فرار الذلیل»؛‏ به خدا سوگند ذلیلانه دست بیعت به شما نمی‌دهم  و زبونانه هم از برابرتان نمی‌گریزم. پایمردی و غیرت و شرف در این کلام به روشنی جلوه‌گر است. ‏

‏امام ذلت‌پذیر نیست، او اهل کارزار و مرد میدان نبرد است و پشت به دشمن نمی‌کند. تمام صفات جوانمردی در او جمع است. توبه حرّ را می‌پذیرد و از خطای او در می‌گذرد. با پسر سعد خیرخواهانه و ناصحانه برخورد می‌کند و همواره به مردم هشدار می‌دهد و روشنگری می‌کند. و به لشگر دشمن، خود را معرفی می‌کند تا آگاهانه تصمیم بگیرند و خود انتخاب کنند و جاهلانه و بیخبر دست به جنایت نیالایند. اینها همه نشان از فتوت و جوانمردی و آزادگی امام دارد. و چه باشکوه است برخورد‌ها و موضعگیریهای امام! به هنگام ورود به کربلا فرمود: «‏ما کنت لابداهم بالقتال»؛‏ من هرگز شروع کننده جنگ نخواهم بود! چه با شکوه است اینهمه بزرگ‌منشی و جوانمردی! و چه حقیر  و پست‌اند دشمنان امام! در خطبه‌ای که پس از ورود به کربلا خواند فرمود‏: «الا ترون الی الحق لایعمل به


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 259
و الی الباطل لایتناهی عنه لیرغب المؤمن فی لقاء الله حقا فانی لااری الموت الا سعادة و الحیاة مع الظالمین الّا برماً» ‏حسین دغدغه حق و باطل دارد و مشتاق لقای خداوند است و مرگ در راه حفظ آرمانش را عین سعادت می‌بیند و زیستن ذلیلانه و مشاهدۀ مرگ ارزشها را عین مردن می‌داند. اینست تفسیر ارزش زندگی و مرگ در مکتب حسین(ع). ‏

‏دعای دردآلود امام در صبح عاشورا که: «‏اللهم انت ثقتی فی کل کرب و رجائی فی کل شدة...»، ‏نیز از عرفان امام و اتصال او با خدا حکایت می‌کند که در آن وضعیت دشوار از خدا پناه می‌جوید. و در سخنرانیهای پر مغز و پر مضمون روز عاشورا از زوال نعمت و ناماندگاری دنیا سخن می‌گوید و مردم را به وارستگی و قطع تعلقات فرامی خواند. و این باز هم تجلی فتوت امام است. و در یکی از سخنان روشنگرانه و آگاهی بخش و بسیار حماسی در روز عاشورا فرمود‏: «الا ان الدعی ابن الدعی قد رکزنی بین اثنتین بین السلّة و الذلّة و هیهات منا الذلة یابی ‌الله ذلک و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوف حمیّةٌ و نفوسٌ ابیّةٌ من ان نؤثرطاعة اللئام علی مصارع الکرام». 

‏در این فراز باز هم سخن ننگ ستیزی و حق پرستی و آرمانگرایی و پایمردی است. فتوت حسین اجازه نمی‌دهد که تن به سازش با فرومایگان بدهد و غیرت و شرف او قتلگاه را بر اطاعت از ستمگران و نامردان ترجیح می‌دهد. این اوج فتوت است. ‏

‏و در واپسین لحظات کارزار یارانش را به صبر و مقاومت دعوت می‌کند و از آنان می‌خواهد که مؤمنانه بجنگند و مردانه بمیرند و سستی نکنند و خود صبورانه و استوار شاهد شهادت جگر خراش و جانسوز یاران و عزیزان و فرزندان و وابستگان کوی دوست می‌نشیند. و آخرین سخنان او صبر کردن بر بلا و سخن گفتن از تسلیم و رضاست، یعنی که در ره دوست جان دادن کاری خرد و اندک است. در واقع نمی‌توان تمامی حالات و حرکات و سخنان امام نشانی از فتوت راستین با خود دارد، اما در این نوشتار کوتاه نمی‌توان به بسط  و تفصیل سخن راند. ‏

‏امام خمینی رهبر بزرگ انقلاب که اینک جان عاریت را تسلیم حضرت دوست کرده و به دیدار محبوب شتافته است از عزت و غیرت و  فتوت حسینی بهره‌ای بسزا داشت. ‏

‏رشادت و شهامت و صلابت در سیمای ملکوتی‌اش موج می‌زد و عبادت و زهد و ذکر و بندگی  و عرفانش را با خشم و خروش و ظلم‌ستیزی و پایمردی در آمیخته بود. ‏

‏عمری را در نبرد علیه کفرکیشان و جهانخواران و ستمگران سپری کرد، اما دمی از عبادت و ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 260
‏معنویت و خلوت با معبود غفلت نکرد. او هیچگاه تن به تسلیم و سازش نداد و الگویی از مردانگی و آزادگی و فتوت و شرف از خود برجای گذاشت و به نسلهای آینده آموخت که آزاده باشند و مروت و حریت و ستم‌ستیزی پیشه کنند و هیچگاه تن به ذلت نسپارند و پذیرای ننگ نگردند ‏

‏بی سبب نبود که آنهمه از حسین می‌گفت و پیوسته به استمرار عزاداری و زنده نگهداشتن یاد کربلا و عاشورا و حماسه امام سفارش می‌کرد. او در حسین مجموعۀ ارزشهای الهی و انسانی را دیده بود. ارزش فتوت را و اینهمه را به میراث گرفته بود. به نیکی این امانت را به نسل کنونی و انسان روزگار ما سپرد، امانت میراث‌داری و میراث بری از فتوت حسینی را، چه او خود میراث‌دار فتوت حسین بود. ‏

‎ ‎

منابع: 

‏1- تحقیقی در دین یهود، جلال‌الدین آشتیانی، نشر نگارش، 1368. ‏

‏2- تحقیقی در دین مسیح، جلال‌الدین آشتیانی، نشر نگارش، 1368. ‏

‏3- تاریخ جامع ادیان، جان ناس، ترجمه علی اصغر حکمت، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، 1370 ‏

‏4- ادیان بزرگ جهان، هاشم رضی، انتشارات فروهر، 1360 ‏

‏5- رسم و راه سامورایی، یا ماموتو چونه‌تومو، ترجمه دکتر هاشم رجب‌زاده، انتشارات آستان قدس رضوی، 1371 ‏

‏6- الفتوحات المکیه، محی‌الدین بن عربی، ج2، دار صادر، بیروت، بی تا. ‏

‏7- شرح منازل السائرین، عفیف الدین تلمسانی، انتشارات بیدار، 1371. ‏

‏8- عرفان و حماسه، آیت‌الله جوادی آملی، مرکز نشر فرهنگی رجاء، 1371. ‏

‏9- روش تحقیق در علوم اجتماعی، ریمون کیوی، لوک وان کامپنهود، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، فرهنگ معاصر، 1370. ‏

‏10- حماسه حسینی، استاد شهید مطهری، انتشارات صدرا، 1364. ‏

‏11- آئین جوانمردی، هانری کربن، ترجمه احسان نراقی، نشر نو، 1363. ‏

‏12- تحفة الاخوان الی خصائص الفتیان، عبدالرزاق کاشانی، تصحیح و تعلیق سید محمد دامادی، انتشارات علمی فرهنگی، 1369. ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 261
‏13- قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1373. ‏

‏ ‏

‏14- سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا، محمد صادق نجفی، دفتر انتشارات اسلامی، 1364. ‏

‏ ‏

‏15- ساختار انقلابهای علمی، تامس کوهن، ترجمه احمد آرام، انتشارات سروش، 1369. ‏

‏ ‏

‎16- A bingdon Dictionary of Living Religions, Keithcrim (ed), Tennessee, 1981‎‏. ‏

‎ ‎

‎Handbook of the word’s riligions, A. M. zehavi, canada,‎

‎ 1973‎‏.‏‎ ‎

‎ ‎

مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 262