تعبیر ایدئولوژیک از عاشورا
علیرضا علوی تبار
هر نظریۀ معرفت شناسانۀ واقع باوری ناگزیر میان شی و علم به شی تمایز قایل میشود. از اینرو «دین» را نیز از «معرفت دینی» متمایز میسازد. دین عبارت است از مجموعۀ ارکان، اصول و فروعی که بر نبی نازل گردیده است، به علاوۀ تاریخ زندگی و سیره و سنن اولیای دین. اما معرفت دینی فهم روشمند و مضبوط آدمیان از دین است و مانند سایر معارف در مقام تحقّق هویتی جمعی و تاریخی دارد. معرفت دینی همچون معارف دیگر در مقام تحقّق «هویت جمعی» دارد یعنی منحصراً نزد شخص واحد یافت نمیشود، بلکه نزد همگان پخش و روان است. درعین حال «هویت تاریخی» هم دارد، چرا که مراد از هویت جمعی، در جمع معاصران منحصر نمیشود، بلکه تمام کسانی را که در طول تاریخ درخصوص معرفتی خاص نکته یابی و نکته آموزی کرده اند، شامل میگردد.
دین به اعتقاد مؤمنان قدسی و کامل است، منشاء الهی دارد، در آن خطا و تناقض را راه نیست، ثابت و جاودانه است، از ذهن و معرفت بشری مدد نمیگیرد، و جز طاهران بدان دست نمییابند.
اما، فهم از دین در هیچ عصری از اعصار، نه کامل است، نه ثابت، نه پیراسته از خطا و خلل است، نه مستغنی از معارف بشری و نه جاودانه و ابدی است.
بحث از «تعبیر ایدئولوژیک از عاشورا» را نباید بحثی در زمینه خود این واقعه تلقی کرد. این بحث از نوع خاصی از معرفت و برداشت خاصی (ایدئولوژیک) از این واقعه و آینده آن سخن میگوید. احکام صادره در مورد این برداشت خاص را نباید به خود واقعه عاشورا تعمیم داد.
اگر شاخص توجه روشنفکران مذهبی به عاشورا را تعداد کتب، مقالات و سخنرانیهای آنان در باب عاشورا، بگیریم، این توجه پس از شهریور 1320 رو به افزایش گذاشته، پس از 15 خرداد
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 183
1342 اوج میگیرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی افول مینماید. در توضیح این تحول مفهوم تعبیر ایدئولوژیک از عاشورا بسیار مفید است.
در کنار تعابیر سنتی از عاشورا که ریشه در تاریخ گذشته کشور و تشیع داشتند، از شهریور 1320 به بعد تحت تأثیر جریانات مختلف سیاسی – اجتماعی پدید آمده درمیان مسلمانان، تعبیرهای جدیدی از عاشورا نیز پا به عرصه وجود گذاشت. تصور سنتی از عاشورا در تقابل با تعابیر مسلمانان مهاجم(فدائیان اسلام) و مسلمانان مبارز(آیتالله کاشانی و یارانش) از یک سو و مسلمانان متجدد و آزادیخواه (انجمنهای اسلامی مربوط به حرف و اقشار مختلف) و مسلمانان رادیکال و تندرو(نهضت خداپرستان سوسیالیست) از سوی دیگر قرار گرفت. هرچند تأثیر این جریانات مختلف را نمیتوان در پیدایش و گسترش تعبیر ایدئولوژیک از عاشورا یکسان تلقی کرد، اما همگی آنها در ایجاد تردید نسبت به تعبیر سنتی از عاشورا مؤثر بودند.
برای درک زمینههای اجتماعی تعبیر ایدئولوژیک از عاشورا باید نگاهی به وضعیت تقاضا و عرضه ایدئولوژِی در سالهای پس از چهل در ایران انداخت.
تقاضا برای ایدئولوژی در هر جامعهای تحت تأثیر سه متغیر اصلی قرار دارد: اول میزان اتفاق نظر یا اجماع در جامعه، دوم شدت یا عمق نزاعها و ستیزهای سیاسی در جامعه و سوم وسعت ستیزهای سیاسی در جامعه.
ویژگی جامعه ایران پس از 42 این است که وحدت نظر در این جامعه به تدریج زایل شده بود و وسعت ستیزها نیز بسیار زیاد بود. به زحمت میشد حوزهای از زندگی اجتماعی را یافت که از شک و تردید و اعتراض مصون مانده باشد. اما در مقایسه با جامعه سنتی ایران از شدت و عمق ستیزها کاسته شده بود. امکان گفتگو و نقد و بحث (البته با ملاحظه محدودیتهای ناشی از یک حکومت استبدادی) پدید آمده بود و همه ستیزها به نبرد مرگ و زندگی میان طرفین بدل نمیگشت. جوانی ساختار جمعیتی جامعه و افزایش میزان سواد و شهرنشینی نیز عوامل دیگر مؤثر بر تقاضا برای ایدئولوژی بودند. مجموعه این عوامل باعث تشدید تقاضای کلی و گروهی برای ایدئولوژی میگردید.
پاسخ به این تقاضا توسط کسانی ممکن گردید که ضمن آشنایی با ایدئولوژیهای مشهور از قدرت خلاقیت و انطباق برخوردار بوده و توانستند صورتهای ایرانی شدهای از ایدئولوژی را فراهم آورند. در میان مسلمانان پر کردن خلاء ایدئولوژِیک توسط روشنفکران مذهبی صورت پذیرفت، کسانی که با فرهنگ و تمدن جدید آشنا بوده و میتوانستند به استخراج و تصفیه عناصر فرهنگ
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 184
خودی اقدام نمایند.
وجود زمینههای مساعد اجتماعی – فرهنگی به فراگیر شدن تعبیر ایدئولوژیک از عاشورا در میان روشنفکران مسلمان منجر گردید. اما این تعبیر ایدئولوژیک چه خصوصیاتی داشت؟
اولین خصوصیت تعبیر ایدئولوژیک از عاشورا فهم این واقعه به صورت «آرمانی حرکتزا» و «سلاحی برای عمل» است. از اینرو این تعبیر متناسب است با نوع دشمن زمان (استبدادی خشن و سرکوبگر) و نوع پیکار، آن(پیکار قهرآمیز و حتیالمقدور مسلحانه).
دومین خصوصیت این تعبیر صراحت و تک بعدی بودن آن و نفی رازآلود بودن و چند بعدی بودن است.
سومین ویژگی آن گزینشی بودن آن است. یعنی فقط وجوهی از واقعه عاشورا را مد نظر قرار داده و در تعبیر خود به کار میگیرد که میتواند به صورت سلاح عمل به کار آید.
تناسب تام تعبیر ایدئولوژِیک از عاشورا با نیازها و تقاضاهای غالب در جامعه به فراگیر و گسترده شدن این تعبیر در میان اقشار مختلف جامعه به ویژه جوانان پرشور مسلمان منجر گردید. استقبالی که با نوشتن و گفتن از عاشورا صورت پذیرفت را باید در همین رابطه فهمید.
در کنار فایده بسیاری که تعبیر ایدئولوژیک در جلب توجه جوانان و روشنفکران به عاشورا داشت، مشکلات و مسایلی را نیز به دنبال آورد. مهمترین مشکلات و مسایل ناشی از تعبیر ایدئولوژیک از عاشورا را میتوان به صورت زیر مشخص کرد:
الف) فقدان جامعیت: واقعه عاشورا به عنوان نمادی دینی همانند خود دین ابعاد و سطوح و بطون مختلفی دارد. تعبیر ایدئولوژیک وجوه و سطوح عمقی را از عاشورا میگیرد. ایدئولوژی دعوت به وضوح و دقت و تا حدودی قشریت است. تعبیر ایدئولوژیک واقعه عاشورا را به اقدامی سیاسی و تک بعدی تقلیل میدهد.
ب) محدود کردن درسهای این واقعه عظیم به دوران خاصی از دوران آرمانخواهی: تعبیر ایدئولوژیک فقط در خدمت راهنمایی کسانی است که برای تحقق آرمانهای خود در دوران نهضت و تأسیس به سر میبرند. تعبیر ایدئولوژیک از عاشورا میتواند شور و نشاطی اساسی برای دوران نهضت و تکوین حرکت اسلامی فراهم آورد. اما هیچ رهنمودی برای پس از پیروزی و دوران نهادی شدن و استقرار و جامعهسازی ندارد. در همین رابطه باید گفت که تعبیر ایدئولوژیک از عاشورا در ایران تنها با شکل خاصی از مبارزه (مبارزۀ قهرآمیز) متناسب است و نمیتواند در خدمت راهنمایی
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 185
سایر اشکال مبارزه قرار گیرد.
اشکال دیگر تعبیر ایدئولوژیک از عاشورا این است که زمینه را برای پذیرش راه حلهای خشونتآمیز و نظامات توتالیتر در میان پیروان آن، فراهم میآورد. راز این مطلب در این نهفته است که نگرش ایدئولوژیک به عاشورا باعث میشود که نوعی توجه افراطی به هدف و بیتوجهی نسبت به روشها حاصل گردد. بطوریکه ایدئولوژیاندیش با تأکید بر این باور که میتواند عالم و آدم را مطابق الگوی از پیش پذیرفتهاش دگرگون سازد و به هیچ وجه نگران ابزارها و روشها نباشد. همین آرمانشهرگرایی است که بنیانی برای تمایلات توتالیتر و خشونتگرایی ایجاد میکند.
جمعبندی سخن آنکه تعبیر ایدئولوژیک از عاشورا که زمانی به فراگیر شدن توجه به این واقعه عظیم انجامید اینک مواجه با نقدهای نظری از یکسو و پیامدهای غیر مطلوب (حداقل از نظر منتقدین) از سوی دیگر شده است. شرایط اجتماعی دوران استقرار نظام پس از انقلاب دیگر چندان با ویژگیهای تعبیر ایدئولوژیک از عاشورا تناسب ندارد. اگر خواهان احیاء توجهات روشنفکران به عاشورا هستیم باید تعبیر تازهای از آن ارائه کنیم، تعبیری که بتواند درسهای عاشورا را برای دوران استقرار مورد تاکید قرار دهد و از چند وجهی بودن آن به سادگی نگذرد.
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 2صفحه 186