کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا

نقش نهضت عاشورا و تعالیم عاشورایی امام خمینی (س)

نقش نهضت عاشورا و تعالیم عاشورایی امام خمینی(س) در حماسه دفاع مقدس 

محمد اسماعیل خدادادی

مقدمه 

‏اکنون به گذشته می‌نگریم، حماسۀ پرشور کربلا و عاشورا را نظاره‌گریم، صحنه‌هایی که به دست پر توان امام حسین(ع) در دفاع از اسلام و تعالیم پیامبر و سیرۀ پدرش در صحرای گرم و جانسوز نینوا آفریده شد. این حادثه چنان پرشکوه و با عظمت و سرشار از عشق و ایثار و فداکاری و شجاعت است که قلم و زبانی چون این محقق و پژوهشگر را توان بازگو کردن آن نیست. نبردی که در یک سو حاکمی شهوتران و خدانشناس با تمامی توان نظامی و تبلیغاتی قرار گرفته و در سوی دیگرش گروهی با ایمان و سلحشوری کامل، با اتکال به نیروی لایزال الهی، امامی که برای حراست از دین جدش بپا خاسته و در برابر زورگویی‌های یزید، با هدف خاموش کردن نور توحید، شهادت را برگزیده است. یزید و دارو دسته‌اش با این خیال جنگ را بر حسین(ع) تحمیل کرده‌اند، تا از این طریق شعاع نور الهی را در دل محرومان و مستضعفین خاموش نمایند. در این صورت بود که یزید اطمینان حاصل می‌کرد که دیگر خطری از جانب آزادیخواهان و پیروان حقیقی اسلام راستین حکومت وی را تهدید نخواهد کرد. در فرآیند این پیروزی است که او همچنان سلطۀ نامشروع خود را بر مسلمین استمرار خواهد بخشید. برخلاف چنین تصور و انتظاری کربلا شکل گرفت و طومار زندگی یزید و یزیدیان، با شهادت 72 تن از بهترین فرزندان اسلام در هم پیچید. به راستی جامعه مسلمین در آن روز به گونه‌ای  بود که اگر حادثه کربلا نبود، در مدت اندکی دیگر نه تنها از اسلام خبری نبود بلکه اساس ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 367
‏خداپرستی و توحید به طور کلی در برابر نفاق و شرک به سختی دچار شکست می‌گردید. عاشورا را باید تجلی‌گاه نبرد حق و باطل دانست. امام حسین(ع) به عنوان بارزترین چهرۀ حق بزرگترین حماسه‌ها را می‌آفریند و درس پاسداری از حریم حق را به همه راهیان این کاروان می‌آموزد. نقشی که این نهضت در حرکتهای آزادیخواهانه و الهی به عهده دارد را باید در فداکاری و گذشت از همه چیز، حضور همه افراد در نبرد، ضعف جبهه دشمن و بصیرت در دفاع از دین جستجو کرد. ‏‎[1]‎

‏و اینک بعد از قرنها از آن حماسه پرشکوه تاریخ تکرار می‌شود و یک بار دیگر پس‌ماندگان آل ابی‌سفیان و پیروان و ایادی ابوسفیانهای قرن برای محو اسلام و خاموش نمودن چراغی که در این برهه از زمان در ایران درخشید و همه کشورهای اسلامی در پرتو آن نیروی تازه‌ای در خود احساس نمودند، در اولین سالهای تأسیس جمهوری اسلامی به ایران حمله نمودند، این جنگ که با حمله هوایی، زمینی و دریایی از سوی عراق در 31 / 6 / 59 شروع گردید خسارات جانی و مالی زیادی متوجه ایران نمود. نکته‌ای که بسیار حائز اهمیت است شباهتهایی است که بین این دو حادثه عظیم تاریخی وجود دارد. این بار پیروان ابوسفیان که به خدا و رسولش و روز جزا ایمان نداشتند و از حریت و آزادگی و از شرف انسانی و حیثیت مسلمانی بویی نبرده بودند به کشوری حمله نمودند که هزاران نفر از جوانان و بهترین فرزندان خویش را آمادۀ نبردی نابرابر با استکبار جهانی کرده بودند. تجاوزی که از سوی دشمن صورت گرفت علاوه بر اینکه به شهادت بی‌شماری از بهترین فرزندان این کشور انجامید، به اسارت و بی‌خانمان شدن آحاد زیادی از مردم ما منتهی شده است. شهرها بمباران شد و حتی مساجد و بیمارستانها و مدارس از گزند حملات هوایی و زمینی دشمن در امان نماندند و چه اطفال خردسالی در مدارس و چه نمازگزارانی در صحن مطهر مساجد در اثر بمباران هواپیماها و موشکهای دشمن قطعه قطعه شدند. علت این همه دشمنی و کینه نسبت به انقلاب اسلامی را باید در ظهور انقلاب اسلامی دانست. انقلابی که با سیاست نه شرقی و نه غربی و اعلام قصد صدور آن چشم‌انداز بسیار ناخوشایندی برای سران غرب و شرق به دنبال می‌آورد. وحشت و نگرانی آنان زمانی اوج می‌گرفت که انقلاب اسلامی ایران به دنبال خود زنجیره‌ای از قیام و جهش اسلامی با هدف نابودی منافع نامشروع غرب در تمامی جهان اسلام را یدک می‌کشید. آمریکا و کشورهای سلطه‌گر غربی بر این امر واقف بودند که در صورت پایداری انقلاب اسلامی بر اصول و مرام سیاسی – ایدئولوژیک خود، دارای آنچنان توانمندیها و قانونمندیهایی در جهان اسلام خواهد شد که تمام ملل مسلمان منطقه با پیوستن به زنجیرۀ قیام اسلامی به یکباره کلیه استعدادها و منابع زندگی‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 368
‏اقتصادی، سیاسی و نظامی غرب را ویران خواهد ساخت و لذا آنها برای جلوگیری از تأثیرات بین‌المللی و منطقه‌ای انقلاب اسلامی در تدارک جنگ تحمیلی بر جمهوری اسلامی برآمدند. آنها در این توطئه سرنگونی حکومت اسلامی را شعار اصلی خود قرار دادند و این بر خلاف دیدگاههایی بود که جنگ را در اختلافات ارضی جستجو می‌کردند. ‏

‏طه یاسین رمضان معاون اول وقت نخست‌وزیر عراق در مصاحبه اختصاصی با روزنامه الثورة ارگان رسمی حزب بعث در اواخر دیماه 1360، اعلام داشت: «ما به این نکته تأکید می‌کنیم که جنگ به پایان نخواهد رسید مگر اینکه رژیم حاکم بر ایران به طور کلی منهدم شود زیرا اختلاف اساسی بر سر چند صد کیلومتر مربع زمین یا نصف شط‌العرب که سبب بروز جنگ شده بود نیست. بنابراین جنگ ما با ایران بر خلاف آنچه بعضی از خائنین به ملت عرب ادعا می‌کنند یک جنگ مرزی نیست که بتوان آن را به تعویق انداخت بلکه در حقیقت جنگ سرنوشت است.»‏‎[2]‎

‏و یا در جایی دیگر می‌گوید: «این جنگ به خاطر عهدنامه 1975 و یا چند صدکیلومتر خاک و یا نصف شط‌العرب نیست این جنگ به خاطر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران است».‏‎[3]‎‏ در صورت موفقیت ابرقدرتها به خصوص امریکا در این جنگ و پیروزی دشمن آثار و نتایج زیر برای آنها حاصل می‌شد: ‏

‏1- مردم اقصی نقاط عالم از یک انقلابی که نه شرقی و نه غربی باشد مأیوس می‌شدند. ‏

‏ 2- با خروج ایران از صف مخالفین با اسرائیل، رژیم صهیونیستی تأمین پیدا می‌کرد. ‏

‏3- در صورت شکست انقلاب اسلامی ایران، درس عبرتی بود برای سایر کشورهایی که قصد مخالفت با نظام سلطۀ جهانی داشتند. ‏

‏با چنین برداشتی است که امام خمینی(س) در همان روز آغازین جنگ در 31 شهریور 1359 اعلام داشتند: «این جنگ، جنگ با اسلام است به هواداری کفر و یک همچنین جنگی بر خلاف رضای خداست و خدای تبارک و تعالی نخواهد بخشید بر این کسانی که بر ضد اسلام قیام کنند به واسطه همراهی با کفر».‏‎[4]‎

‏رهبری انقلاب بعد از این سخنرانی است که در طی هشت سال دفاع مقدس به مناسبتهای مختلف با تعالیم عاشورایی خود سرانجام به هدف خود که همانا جلوگیری از شکست نظام اسلامی بود رسید و دشمن را در نقشه‌های نابخردانه خود ناکام گذاشت. تشریح و تفسیر بیانات، سخنان و ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 369
‏رهنمودهای بنیانگذار انقلاب اسلامی در هشت سال دفاع مقدس با عنایت  به نهضت عاشورا و تعالیم عاشورایی موضوعی است که در این بررسی و تحقیق سعی شده است با استفاده از سخنان  و اسناد بجای مانده از ایشان بدان پرداخته  شود.‏

تعالیم عاشورایی امام خمینی(س) در حماسه دفاع مقدس

‏ نقش نهضت عاشورا و تعالیم عاشورایی امام خمینی(س)در حماسۀ دفاع مقدس را می‌توان با توجه به مقاطع گوناگون در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مورد ارزیابی قرار داد. در این بررسی اجمالی سعی شده است به سه مقطع از مقاطع در جنگ با توجه به این تعالیم اشاره شود: ‏

1- دفاع

‏این مرحله که از 31 / 6 / 1359 با حمله عراق به داخل خاک ایران و تصرف دهها شهر و صدها روستا آغاز شد با بیرون راندن دشمن در اکثر مناطق اشغال شده در تاریخ 23 / 4 / 1361 پایان می‌پذیرد. در طی این مدت حضرت امام خمینی(س) با توجه به تعالیم عاشورا موارد زیر را یادآور می‌شوند: ‏

الف- دفاع از اسلام

‏امام حسین(ع) وقتی تصمیم می‌گیرند از مدینه به سوی کربلا حرکت کنند، فلسفه این قیام را در وصیت‌نامه‌ای که به برادرش محمد بن حنیفه می‌نویسند یادآور می‌شوند. حضرت در این وصیت می‌فرمایند‏: «... انی لم اخرج اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی ارید ان آمر بالمعروف وانهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی و ابی علی بن ابیطالب...»؛‏ یعنی من نه از روی خودخواهی و یا خوش‌گذرانی و نه برای فساد و ستمگری از مدینه خارج می‌گردم بلکه هدف من از این سفر امر به معروف و نهی از منکر است و خواسته‌ام از این حرکت اصلاح مفاسد امت و احیا و زنده کردن سنت و قانون جدم رسول خدا و راه و رسم پدرم علی بن ابیطالب است.‏‎[5]‎‏ و این در حالی است که یزید در پی محو اسلام بر آمده است. بنابراین جنگ امام حسین(ع) با یزید جنگ بر سر قدرت و یا ثروت و مقام نبود بلکه جنگ بر سر اسلام بود.‏

‏حضرت امام خمینی(س) هم با علم به این که جنگ عراق علیه ایران نه برای تصرف قسمتی از خاک ایران بلکه بر سر اسلام است فرمودند: «ما سر اسلام دعوا داریم، ما می‌گوییم که یک نفر آدمی که اسلام را اصلش مخالف با حزب خودش می‌داند، اسلامش اسلام عفلقی است که از اسلام کارتری هم بدتر است».‏‎[6]‎


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 370
‏ایشان در پیامشان در سالگرد بازگشایی مدارس کشور در تاریخ 31 / 6 / 59 با رد این منطق که جنگ عراق و ایران جنگ بین دو مسلمان است، اعلام داشتند: «... و یک حرفی که با ارتش عراق دارم این است که ارتش عراق با کی جنگ می‌خواهد بکند؟ طرفدار کی هست و مخالف کی؟ طرفدار صدام است که اشتراکی است و کافر است؟ بر ضد کی؟ بر ضد اسلام؟ ارتش عراق باید بداند که این آدم حالا آمده است اسم علی بن ابیطالب سلام الله علیه را می‌آورد و اسم حسین بن علی سلام الله علیه را می‌آورد، این دشمن اینهاست، این شخص با اینها دشمن است، با اسلام اصلاً دشمن است، این ارتش عراق باید بداند که این جنگ، جنگ با اسلام است به هواداری کفر و یک همچو جنگی بر خلاف رضای خداست.»‏‎[7]‎

‏مسئله مهمی که در این دفاع مطرح بود همانا مقاومت تمام اسلام در مقابل تمام کفر بوده است. رهبری انقلاب و فرماندهی کل قوا امام خمینی(س) در این باره متذکر می‌شوند که: «بار دیگر من به همه اهالی کشور تأکید می‌کنم که امروز باید توجه به جنگ زیاد باشد و امروز تمام اسلام در مقابل تمام کفر ایستاده است».‏‎[8]‎

ب- ظلم‌ستیزی 

‏از دیگر تعالیم نهضت عاشورا که در حماسۀ دفاع مقدس توسط حضرت امام خمینی(س) بارها مطرح شد جنبه ظلم‌ستیزی بوده است. امام حسین(ع) در این باره می‌فرماید‏: «الا ترون ان الحق لایعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه لیرغب المؤمن فی لقاء الله محقا انی لا اری الموت الا سعادة و الحیاة مع الظالمین الا بر ما».‎[9]‎

‏از همین درس است که امام خمینی(س) راجع به حادثه عاشورا می‌فرماید: «باید در مقابل ظلم و ستم بایستید. ‏کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا‏، کلمه بزرگی است که از آن اشتباه می‌فهمند، آنها خیال می‌کنند به این معنی است که هر روز باید گریه کرد لکن محتوایش غیر از این است، کربلا چه کرد؟ ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشی را بازی کرد؟ همه زمینها باید این طور باشند، نقش کربلا این بود که سیدالشهدا سلام الله علیه با چند نفر معدود به کربلا آمدند و در مقابل ظلم امپراطور زمان، یزید ایستادند، فداکاری کردند و کشته شدند ولکن ظلم را قبول نکردند و یزید را شکست دادند».‏‎[10]‎

‏و بر این اساس ایشان در ادامه انگیزه دفاع در مقابل عراق را اینگونه تشریح می‌کنند: «ما می‌خواهیم عالم در صلح باشد، ما می‌خواهیم همۀ مردم، همۀ مسلمین و غیرمسلمین همه  در صلح و‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 371
‏صفا باشند، لکن معنایش این نیست که اگر یک کسی بخواهد بریزد در منزل یک کسی و تعدی کند، ما بگوییم که سر صلح داشته باشید و تن بدهید به ظلم، نه، همانطوری که ظلم حرام است، انظلام و تن دادن به ظلم هم حرام است. دفاع از ناموس مسلمین و جان مسلمین و مال مسلمین و کشور مسلمین یکی از واجبات است. ما داریم به این واجب عمل می‌کنیم، کشور  ما دارد به این واجب عمل می‌کند».‏‎[11]‎

‏بنابراین اغماض از تجاوز عراق به ایران همانا همراهی با ظالم است. «اگر تجاوز عراق را اغماض کنیم یک مسئله معنوی را اغماض کرده‌ایم، یک گروه ظالم را ما تشویق کرده‌ایم».‏‎[12]‎

ج- اتمام حجت با دشمن

‏امام حسین(ع) وقتی لشکریان کفر را آماده و مهیا برای کشتن خویش می‌بیند، شروع می‌کند ابتدا به موعظه و نصیحت آنها، باشد که آنها راه حق را از باطل تشخیص داده تا شاید از حاکمی چون یزید دست بکشند  و نکند در میان آنها اشخاصی جاهل و نادان باشد که دستش را به خون امام(ع) و یاران امام(ع) آلوده کند و بعد به درگاه خدا عذر آورند که «‏لولا ارسلت الینا رسلا فنتبع آیاتک من قبل ان نذلّ و نخزی‏».‏‎[13]‎

‏چنین اتمام حجتی بارها از سوی امام صورت گرفت. حضرت در روز عاشورا در اولین سخنرانی‌اش خطاب به سپاه دشمن اعلام داشت‏: «ایها الناس اسمعوا قولی و لا تعجلوا حتی اعظکم، بما هو حق لکم علی و حتی اعتذار الیکم من مقدمی علیکم فان قبلتم عذری و صدقتم قولی و اعطیتمونی النصف من انفسکم کنتم بذلک اسعدوا لم یکن لکم علی سبیل و ان لم تقبلوا منی العذر و لم تعطوا النصف من انفسکم فاجمعوا امرکم و شر کائکم ثم لایکن امر کم علیکم غمة ثم اقضوا الی و لاتنظرون ان ولیی الله الذی نزل الکتاب و هو یتولی الصالحین...»؛ ‏‌ای مردم ندای مرا بشنوید و بر کشتنم شتاب نکنید تا من شما را نسبت به آنچه وظیفه دارم، پند دهم و بر شما اتمام حجت کنم. حال اگر شما انصاف روا دارید، به نیکبختی خواهید رسید و اگر از روش انسانی دست برداشته مرا تصدیق ننمایید زیانش را خودتان خواهید برد. بنابراین بر انجام هدفتان گرد هم آیید تا در آینده دچار اندوه نگردید. آنگاه دربارۀ من داوری نمایید و دیگر مهلتم ندهید. همانا صاحب اختیار من پروردگار یکتاست که سرپرست همه نیکان است.‏‎[14]‎

‏این چنین بینشی را حضرت امام خمینی(س) در حماسه دفاع مقدس در مقابل نیروهای دشمن با توجه به نهضت عاشورا داشته‌اند، ایشان در جنگ عراق علیه ایران در 2 / 7 / 59 یعنی سه روز بعد از ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 372
‏شروع جنگ پیام مهمی به مسلمانان، ارتشیان، کارگران و کارمندان عراق صادر فرمودند، اعلام داشتند: ‏

‏«بسم الله الرحمن الرحیم، ملت شریف و مبارز مسلمان عراق، ارتشیان رزمنده، افسران، درجه‌داران و سربازان مسلمان عراقی شما همه از نزدیک جنایتها و خیانتهای حزب کافر بعث را دیده و می‌بینید،  شما تلخی حکومت کافر بعثی را چشیده‌اید، شما می‌دانید که صدام حسین و رفقای کافر او تابع میشل عفلق ملحد و نوکر چشم‌بسته صهیونیسم و امپریالیسم به امر اربابان جهانخوار خود به ایران و ملت ایران که با الله اکبر و پشتوانه اسلام عزیز کفار را از میهن خود راندند حمله نموده و بیرحمانه برادران ایمانی شما را به قتل می‌رسانند، می‌دانید که این جنگ بین ایران و بعثیهای عراق، جنگ بین اسلام و کفر و قرآن کریم و الحاد است، از این جهت بر همۀ شما و ما مسلمانان جهان است از اسلام عزیز و قرآن کریم دفاع کنیم و این خیانتکاران را به جهنم بفرستیم. اکنون تکلیف شرعی الهی، انسانی شماست که در هر محلی هستید به ضدیت و کارشکنی برآیید... شما برادارن ارتشی و غیرارتشی و همه قوای بزرگ و کوچک نهراسید و برای دفاع از اسلام و کشورهای اسلامی به پا خیزید، خداوند با شماست‏. ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم‏».‏‎[15]‎

‏در بیاناتی دیگر در همین رابطه می‌فرمایند: «ای ارتش عراق، ‌ای قوای مسلح عراق برگردید به اسلام تا وقت نگذشته، آن روزی که وقت گذشت دیگر نمی‌توانید برگردید، الان که وقت باقی است توبه کنید».‏‎[16]‎

د- پیروزی حق بر باطل

‏از درسهایی که عاشورا به پیروان حسین(ع) در این عصر به ویژه در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران داده است همانا پیروزی حق است گرچه یاران حق اندک باشند و این همان سنت لایتغیر الهی است که در صورت الهی بودن ‏«کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة»‎[17]‎

‏و بر این اساس «خداوند بر تمام مستضعفین جهان منت گذاشته است که یک بار دیگر در این جنگ تحمیلی سنتهای لایتغیر الهی خود را در پیروزی خدشه‌ناپذیر امت با ایمان و شهادت‌طلب ما، در جلوی چشمان جهانیان به نمایش گذارده است».‏‎[18]‎

‏باطل که مظهر نیست و نابودی است در مقابل ایمان که مظهر حق است توان ماندن نخواهد داشت و در نهایت پیروزی از آن حق است. امام خمینی(س) درباره پیروزی ایمان می‌فرماید: «شما احتمال این معنی را ندهید که تفنگ و ژسه و مسلسل شما پیروز شده است، مقابل شما بالاتر از این را‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 373
‏داشتند، شما اندک داشتید و آنها بسیار. لکن آنچه که شما را پیروز کرد و می‌کند آن ایمان شماست و آن اخلاص شماست که در شما هست و در آنها نیست».‏‎[19]‎

‏و در جای دیگر می‌فرماید: «شما رضای خدا را همراه دارید و آنها سخط خدا را، شما ایمان را همراه دارید و آنها طرفداری از کفر را، شما آرامش قلبی دارید و  در این جنگ با آرامش با خاطر آسوده، با این ایده که اگر شهید بشوم، پیروزمندم و اگر پیروز هم بشوم، پیروزم. شما این را دارید و آنها از مرگ فرار می‌کنند، بین این دو طایفه بسیار فرق است».‏‎[20]‎

هـ- قاطعیت و عدم سازش با کفر 

‏امام حسین(ع) به خاطر ایمانی که نسبت به هدفش داشت با قاطعیت ادامه مسیر را مطرح می‌کرد. دوستان امام بارها به او پیشنهاد دادند که از رفتن به سوی کربلا منصرف شود ولی امام با قاطعیت همه آنها را رد کرد. عبدالله بن عباس از جمله کسانی بود که سعی می‌کرد امام را از راهی که در پیش گرفته است باز دارد لیکن امام در جواب به او می‌فرماید‏: «یا بن العم انی والله لاعلم انک ناصح مشفق و قد ازمعت علی المسیر...»؛‏ پسر عم به خدا سوگند می‌دانم که تو از راه خیرخواهی و مهربانی و شفقت این پیشنهاد را می‌کنی ولی من تصمیم گرفته‌ام که به سوی عراق حرکت کنم.‏‎[21]‎

‏خود امام در جای دیگر می‌فرماید‏«الا و ان الدعی بن الدعی قد رکزنی اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات من الذلة...»؛‏ یعنی این زنازاده، پسر زنازاده می‌گوید یا باید خوار و ذلیل شوی یا شمشیر، هرگز حسین(ع) تن به خواری نمی‌دهد...‏‎[22]‎

‏و یا باز می‌فرماید: ‏

الموت اولی من رکوب العار    والعار اولی من دخول النار

‏مرگ بهتر از پذیرفتن ننگ است و پذیرفتن ننگ بهتر از قبول آتش.‏‎[23]‎

‏حضرت امام خمینی(س) هم بارها با قاطعیت اعلام داشت که تا عقب راندن دشمن از سرزمین اسلامی و پشیمان کردن او از تجاوز به میهن اسلامی یک لحظه از پای نخواهیم نشست. زیرا باید کاری کرد که دشمن بفهمد که تجاوز به ایران برای او پرخرج است و خرجش بیشتر از دخلش خواهد بود.‏‎[24]‎‏ او با عنایت به این بیت که‏

الموت اولی من رکوب العار     و العار اولی من دخول النار

‏می‌فرماید: «باید با قدرت به پیش برویم و با قدرت با همه کسانی که به ما می‌خواهند تجاوز و تعدی کنند مبارزه کنیم و زندگی آبرومند نداشتن و زندگی زیر بار بودن هزار مرتبه از اینکه انسان بمیرد، ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 374
‏مردن بر او شرف دارد».‏‎[25]‎

‏و با این رهنمود است که سازش با دشمن را تا تنبیه متجاوز جایز نمی‌داند و می‌فرماید: «... امروز صدام دور افتاده است و  از هر کس تقاضا می‌کند که یک اصلاحی پیش بیاید حتی از گروههای منحرف و اشخاص منحرف باز دامن آنها را می‌گیرد که آنها پیشنهاد اصلاح بکنند و اما یک اصلاح آمریکایی، آنها نمی‌دانند که به صغیر و کبیر کشور خودش و کشور ما رحم نکرده است، اصلاح پیش بیاید، لفظ اصلاح یک امری است که صلاحیت ندارد بین مسلمان و یک طایفه‌ای که از اول به اسلام عقیده نداشتند و مؤسس آنها عفلقی بوده است که به هیچ دینی از ادیان الهی اعتقاد ندارند. معنا ندارد که دولت اسلامی ایران با دولتی که هیچ اعتقاد به اسلام و به اخلاق بشریت ندارد سر میز اصلاح بنشیند...»‏‎[26]‎

‏حضرت امام سازش تحمیلی را مغایر اسلام می‌داند و اعلام می‌دارد: «کمربندهایتان را محکم کنید، ‌ای آزادگان و احرار بپاخیزید، قدرتهای بزرگ شرق و غرب می‌خواهند شما را زیر چکمه‌ها و چنگالهای کثیف و خونین خود خرد کنند که حتی آخ هم نگویید».‏‎[27]‎

2- مرحله هجوم (استمرار فرمان الهی) 

‏در این مرحله که دشمن تا اندازه زیادی از خاک ایران عقب رانده شد، در آن سوی خاک ایران یعنی در داخل مرزهایش، شهرهای ایران را مورد هدف قرار می‌داد و با موشک‌باران ایران به شهادت افراد بیگناه در شهرها اقدام می‌کرد. از اینجاست که در عملیات رمضان برای خاموش کردن آتش‌بارهای دشمن، نیروهای رزمنده مسلمان ایرانی وارد خاک عراق می‌شوند، از این مقطع است که گروهی در داخل و خارج زبان به انتقاد گشوده و شعار جنگ جنگ تا پیروزی را دیگر صحیح نمی‌دانستند و پیشنهاد مذاکره با صدام را می‌دادند. امام در این باره می‌فرماید: «آنچه که قرآن می‌گوید تنها جنگ جنگ تا پیروزی نیست بلکه جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم است، جنگهای رسول اکرم رحمتش کمتر از نصایح ایشان نبوده است. اینهایی که گمان می‌کنند که اسلام نگفته است جنگ جنگ تا پیروزی اگر مقصودشان این است که در دین بالاتر از این با زبان خدا نیست، اشتباه می‌کنند. قرآن می‌فرماید ‏«قاتلوهم حتی لاتکون فتنة»‏همه بشر را دعوت می‌کند به مقابله برای رفع فتنه یعنی جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم ... ما یک دایره خیلی کوچکی از این دایرۀ عظیم واقع هستیم و می‌گوییم که جنگ جنگ تا پیروزی مقصودمان هم پیروزی بر کفر صدامی است ... آنچه قرآن می‌گوید این نیست، او می‌گوید جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم؛ یعنی باید کسانی که تبعیت از قرآن‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 375
‏می‌کنند، در نظر داشته باشند که باید تا آنجا که قدرت دارند ادامه بدهند به نبردشان بدهند تا این که فتنه از عالم برداشته شود».‏‎[28]‎

‏در ثانی جمهوری اسلامی که وارد خاک عراق شد ادامه همان دفاع مقدس است و جنگ ابتدایی با کسی ندارد، امام در این باره می‌فرماید: «ما و کشور ما هیچ وقت بنا نداشتیم و نداریم که به یک کشوری هجوم کنیم لکن بعد از آن که به ما هجوم کردند، دفاع یک امری است که هم شرعاً واجب است بر همه و هم عقلاً ما حال دفاعی داریم و امروز هم حال دفاعی داریم.... وارد شدن ما در عراق نه برای این است که ما عراق را می‌خواهیم تصاحب کنیم یا بصره را، ما وطنمان بصره و شام نیست، ما وطنمان اسلام است، ما تابع احکام اسلام هستیم... ایران برای خدا قیام کرده است و برای خدا ادامه می‌دهد و جز دفاع، جنگ ابتدایی با هیچ کس نخواهد کرد».‏‎[29]‎

‏«الان هم که ما وارد شدیم در خاک عراق برای دفاع است نه برای چیز دیگر»‏‎[30]‎

‏امام در جای دیگر می‌فرماید: «ما برای خاموش کردن توپهای دوربرد و موشک دشمن به داخل عراق رفته‌ایم. بر همه ما واجب است که دفاع کنیم از کشور خودمان و دفاع این است که ما دشمن را تا آنجا برسانیم و برانیم که نتواند با موشکهای خودش شهرهای ما را بکوبد، رفتن در خاک عراق نه هجوم به عراق است، دفاع از اسلام و کشور اسلامی است.‏‎[31]‎

3- مرحله پذیرش قطعنامه 598 

‏نهضت عاشورا را باید در راستای ادای به تکلیف در فلسفه سیاسی اسلام دانست، آنچه که در این مسیر به امام حسین(ع) امکان داد که خون مبارک خویش را در راه استقلال و حفظ اسلام اهدا نماید همانا در مصلحت اسلام خلاصه می‌شد. خود امام حسین(ع) در بخشی از سخنان خویش در روز عاشورا به این نکته اشاره دارد که هدف از قیام من همان ادای تکلیف است، زیرا «‏فان نهزم فهزّامون قدما و ان نهزم فغیر مهزمینا‏»؛ یعنی ما با این نیروی کم در مقابل این دشمن قوی اقدام به جنگ می‌کنیم اگر پیروز شویم تازگی ندارد و اگر کشته شویم دنیا می‌داند که ما مغلوب نشده‌ایم.‏‎[32]‎

‏و این مصداق این آیه است که «‏ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم  و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوراة و الانجیل و القرآن و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم»‎[33]‎

‏امام خمینی(س) با عنایت به همین امر فرمودند: «ما مکلفیم، خدا به ما تکلیف کرده است که با مخالفین اسلام و مخالفین ملت معارضه کنیم، ما پیش می‌بریم یا نمی‌بریم، اگر پیش بردیم که الحمدالله‏

‏ ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 376
‏تکلیفمان عمل کردیم و هم پیش بردیم و اگر مردیم و کشته شدیم به تکلیف عمل کردیم، ما شکست نداریم، شکست برای ما نیست برای اینکه از دو حال خارج نیست، یا پیش بردیم که پیروز شدیم و یا پیش نمی‌بریم که پیش خدا آبرومندیم...»‏‎[34]‎

‏در همین جاست که باید بگوییم مصلحت اسلام ایجاب کرد که امام قطعنامه 598 را بپذیرد و این در صورتی بود که هنوز ملتی وفادار و فرماندهان نظامی جسور و رزمندگان غیرتمند حامی امام بوده‌اند. با این وجود باید این پذیرش را همان پذیرشی دانست که پیامبر اسلام(ص) با کفار قریش در حدیبیه به امضا رساند که نردبان فتوحات و پیروزیهای آینده مسلمین بوده است.‏‎[35]‎‏ چنانکه خود حضرت امام خمینی(س) در پیامی که به فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بعد از پذیرش قطعنامه 598 داده‌اند فرمودند: «من به طور جدی و اکید می‌گویم که انقلاب و جمهوری اسلامی و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به حق از بزرگترین سنگرهای دفاع از ارزشهای الهی نظام ما بوده و خواهد بود، به وجود یکایک شما نیازمند است. چه صلح باشد و چه جنگ... در هر حال ما باید آماده و مهیا باشیم، روزهای حساس و تعیین‌کننده‌ای در پیش داریم و انقلاب اسلامی هنوز سالها و ماههای تعیین‌کننده دیگر در پیش خواهد داشت که واجب است پیش‌کسوتان جهاد و شهادت در همه صحنه‌ها حاضر و آماده باشند و از کید و مکر جهانخواران و آمریکا و شوروی غافل نمانند و حتی در شرایط بازسازی نیروهای مسلح باید بزرگترین توجه ما به بازسازی نیروها و استعدادها و انتقال تجارب نظامی و دفاعی به کلیه آحاد ملت و مدافعان انقلاب باشد».‏‎[36]‎

‏ایشان در پذیرش قطعنامه فرمودند: «من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم ولی مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن قطعنامه [598] می‌بینم».‏‎[37]‎

دستاوردهای قطعنامه 598

‏1- دشمن را در رسیدن به اهدافش که نابودی انقلاب اسلامی بوده است ناکام نمود.‏

‏2- جلوی تبلیغات استکبار را که ایران جنگ‌طلب است و اهداف توسعه‌طلبانه دارد، گرفت.‏

‏3- قبول قطعنامه باعث گردید که ناقوس صلح‌طلبی صدام حسین به صدا در نیاید و حماقت دوباره او (درست چهار روز بعد از پذیرش قطعنامه در تاریخ 31 تیر 1367) در آغاز حمله مجدد به جمهوری اسلامی نشان داد که صدام حسین موجودی است خطرناک که در زمان ضعف احساس صلح‌طلبی داشته است. ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 377
‏4- آزاد شدن بیش از یک میلیون نظامی عراقی که خطر بالقوه‌ای برای این کشور محسوب شد و به عملیات عراق علیه کویت انجامید. ‏

‏5- جلوی تبلیغات ضد انقلاب از جمله منافقین را گرفته که می‌گفتند در صورت تمام شدن جنگ حیات جمهوری اسلامی به اتمام می‌رسد.‏

‏6- در امان ماندن مراکز اقتصادی و نظامی ایران که نابودی آنها جزو اهداف استراتژیک استکبار جهانی بوده است. ‏

‏7- رسیدن به اهداف عالیه جمهوری اسلامی که همانا معرفی متجاوز توسط شورای امنیت به دنیا بوده است که حقانیت و مظلومیت جمهوری اسلامی را در هشت سال دفاع مقدس ثابت نمود.‏

‏علاوه بر دستاوردهای فوق باید یادآور شد که در جنگ هشت ساله ایران و نهایت امر «پیروزی از آن ملت ما گردید و دشمنان در تحمیل آن خسارات چیزی به دست نیاوردند. البته اگر همه علل و اسباب را در اختیار داشتیم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتری می‌نگریستیم و می‌رسیدیم ولی این بدان معنا نیست که در هدف اساسی خود که همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شده‌ایم. هر روز ما در جنگ برکتی داشته‌ایم که در همه صحنه‌ها از آن بهره جسته‌ایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده‌ایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده‌ایم، ما در جنگ پرده از چهرۀ تزویر جهانخواران کنار زدیم. ما در جنگ دوستان و دشمنان را شناخته‌ایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیدیم  که باید روی پای خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ حس برادری و وطن‌دوستی را در نهاد یکایک مردم بارور کردیم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرتها و ابرقدرتها سالیان سال می‌توان مبارزه کرد، جنگ ما کمک فتح افغانستان را به دنبال داشت. جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت. جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظامهای فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند، جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت. تنها در جنگ بود که صنایع نظامی ما از رشد آنچنانی برخوردار شد و از همه مهمتر استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت. همه اینها از برکت خونهای پاک شهدا عزیز هشت سال نبرد بود، همه اینها از تلاش مادران و پدران و مردم عزیز ایران در ده سال مبارزه با آمریکا و غرب و شوروی و شرق نشأت گرفت. جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد. چه کوته‌نظرند‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 378
‏آنهایی که خیال می‌کنند چون ما در جبهه به آرمان نهایی نرسیده‌ایم پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگی و صلابت بی‌فایده است. در حالی که صدای اسلام‌خواهی آفریقا از جنگ هشت ساله ماست، علاقه به اسلام‌شناسی مردم آمریکا و اروپا و آسیا و آفریقا یعنی در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست.... ما برای ادای تکلیف جنگیده‌ایم.‏‎[38]‎

خلاصه و جمع‌بندی

‏آنچه این مقاله به دنبال آن بود همانا نقش نهضت عاشورا و تعالیم عاشورایی امام خمینی(س) در حماسه مقدس بوده است. برای بررسی چنین موضوعی لازم دیدم ابتدا در مقدمه تشابهاتی که در قیام امام حسین(ع) و دفاع مقدس مردم قهرمان و مسلمان ایران وجود داشت را یادآور شدم. یادآور شدم که عاشورا نهضتی بود کاملاً اسلامی به رهبری امامی معصوم  در مقابل حکومتی فاسد و منحرف به ریاست یزید بن معاویه، این حادثه بر خلاف تصور حکومت یزید که در پی تسلط نامشروع بر جهان اسلام بود به برچیدن طومار ننگین حکومت او ختم شد و حسین(ع) با یارانش به عنوان بارزترین چهره حق در تاریخ به یادگار ماندند و درسهایی را به آیندگان دادند. تعالیمی که خود در هشت سال دفاع مقدس از ارکان مبارزه بر علیه ظلم بوده است. در ادامه به حمله ناجوانمردانه عراق علیه ایران پرداختیم و اشاره داشتیم به اینکه حکومت صدام حسین به قساوت تمام در تاریخ 31 / 6 / 59 به کشوری حمله کرد که خود به تازگی از یوغ حکومتی خودفروخته رهایی پیدا کرد و فریاد اسلام‌خواهی را در جهان طنین‌افکن نمود. در طی این مدت (دفاع مقدس) حسینی دیگر پرچمدار مبارزه علیه ظلم را بر دوش کشید و با تعالیم حسینی به مبارزه با استکبار پرداخت. تعالیمی که کافی است یک ملت را از ذلت به عزت برساند. همین تعالیم بود که توانست جبهه کفر و استکبار را شکست بدهد. این تعالیم را در ادامه مقاله این گونه متذکر شدم که در طی این هشت سال ما به سه مقطع در جنگ می‌رسیم که در سه مرحله جای می‌گیرد. ‏

‏مرحله اول، مرحله دفاع بوده است، در این مرحله امام خمینی(س) با عنایت به نهضت عاشورا مقاومت در برابر عراق را دفاع از اسلام نامید و چون اسلام از ظلم متنفر است، ظلم‌ستیزی از ارکان این مقابله بوده است. در همین مرحله بود که معظم‌له حجت را بر دشمن تمام نمود و نوید پیروزی حق بر باطل را داد. ‏

‏مرحله دوم، که به مرحله هجوم شهرت دارد در واقع همان استمرار فرمان الهی و دفاع از کیان اسلام و سرزمین جمهوری اسلامی بوده است. در این مرحله امام اقدام می‌کنند به جواب دادن به‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 379
‏سازش‌کاران و ناصحانی که حضور ایران را در داخل خاک عراق محکوم می‌کردند. امام می‌فرمودند اولاً هنوز در مرحله دفاع هستیم و قصد جنگ ابتدایی با کسی را ندارم و در ثانی تصمیم ما بر این است که از آتش توپخانه‌ها و موشکهای عراقی جلوگیری نماییم تا از این طریق شهرهای ایران را مورد هدف قرار ندهند و به شهادت مردم ما منجر نشود.‏

‏مرحله سوم، که مرحله پذیرش قطعنامه 598 است را باید در فلسفه قیام عاشورا جستجو کرد که همانا ادای تکلیف الهی بوده است. ما جهت تنبیه عراق تا آنجا پیش رفتیم که توان داشتیم ولی در مقطعی به اینجا رسیدیم که مصلحت حکومت اسلامی و انقلاب اسلامی ایجاب می‌کرد که به آتش‌بس با عراق تن در دهیم. بعدها شاهد بودیم که با پذیرش قطعنامه امتیازات زیادی نصیب ایران و اسلام گشت که در متن مقاله به آنها اشاره شد. در یک جمله باید گفت که ما در جنگ دشمن را در اهدافش که همانا نابودی انقلاب اسلامی و سرنگونی نظام اسلامی بود ناکام گذاشتیم و در مقابل تأثیرات عمیقی در نظام بین‌الملل و جهان اسلام بر جای گذاشتیم زیرا جنگ عامل وحدت‏‎[39]‎‏، رسوا کنندۀ مخالفین اسلام ‏‎[40]‎‏، شکستن ابهت دو ابرقدرت‏‎[41]‎‏، تجربه عملی دفاع‏‎[42]‎‏، معرفی قدرت اسلام به دشمن‏‎[43]‎‏، عامل اتکا به خود‏‎[44]‎‏، شکوفایی مغزها‏‎[45]‎‏، اثبات تواناییها ‏‎[46]‎‏ و تحرک در ملت‏‎[47]‎‏ را به همراه داشته است. ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 380

‏پای نوشتها:‏

مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 381

  • - آیت الله سید علی خامنه ای، عاشورا، انقلاب اسلامی فضیلتها، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1371، ص 12 - 13
  • - وزارت امور خارجه، تحلیلی بر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، تهران، انتشارات وزارت خارجه، 1361، ص 8
  • - همانجا
  • - روزنامه جمهوری اسلامی مورخه 1 / 7 / 1359
  • - محمد صادق نجمی، سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا، قم، انتشارات اسلامی، 1362، ص 36
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 397-399.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 224-225.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 18، ص 43-44.
  • - شهید مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج 1، قم، انتشارات صدرا، ص 47
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 116-119.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 116-119.
  • - روزنامه جمهوری اسلامی، 22 / 3 / 1361
  • - سوره طه، آیه 134
  • - السید محسن الامین العاملی، امام حسن و امام حسین(ع)، ترجمه اداره پژوهش و نگارش، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1361، ص 220
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 230-231.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 230-231.
  • - سوره بقره آیه 249
  • -سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گذری بر دو سال جنگ تحمیلی، تهران، سپاه پاسداران، بی تا، ص 5
  • - همان، ص 52  / 53، ص 54
  • - همانجا
  • - محد صادق نجمی، همان، ص 72
  • - شهید مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج 2، ص 204 و 205
  • - محمد صادق نجمی، همان، ص 318 و 317
  • - محمد جواد لاریجانی، مقولاتی در استراتژی ملی، تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب، 1369، ص 64
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 495-498.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ص 67-70.
  • - سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گذار از بحران 67، تحلیل سیاسی هشتمین سال جنگ، تهران، سپاه پاسدارن، 1368، ص 117
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 19، ص 112-115.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 389-391.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 389-391.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 24-28.
  • - محمد صادق نجمی، همان، ص 237
  • - سوره توبه، آیه 111
  • - سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گذری بر دو سال جنگ، ص 47.
  • - سید عبدالکریم هاشمی نژاد، درسی که حسین(ع) به انسانها آموخت، تهران، انتشارات فراهانی، 1347، ص 7
  • - سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی، کارنامه عملیات سپاهیان اسلام در هشت سال دفاع مقدس، تهران، واحد تبلیغات و انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1370، ص 142 و 143
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 21، 92.
  • - روزنامه جمهوری اسلامی، 4 / 12 / 1367
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 515-517.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 18، ص 130-132.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 282-284.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 24-26
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 13، ص 247-249.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 270-271.
  • - ر.ک: صحیفه امام، 21، ص 432-434.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 415-417.
  • - ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 400-401.