کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا

زمینه های اعتقادی، سیاسی و اجتماعی در نهضت عاشورا

زمینه های اعتقادی، سیاسی و اجتماعی در نهضت عاشورا از دیدگاه حسین بن علی (ع)

محمد صادق نجمی

مقدمه 

‏در مورد مبانی اعتقادی و انگیزه‌های سیاسی و زمینه‌های اجتماعی نهضت عاشورا و قیام تاریخی حسین بن علی(ع) کتابها و مقالات زیادی به رشته تحریر درآمده و امروز هم تجزیه و تحلیلها سخنرانیهای فراوان به عمل می‌آید و با توجه به اهمیت و عظمت این نهضت در آینده نیز محققان و پژوهشگران تحقیقات و نوآوریهائی ارائه خواهند داد.‏

‏ولی بهتر است این مبانی اعتقادی و این زمینه‌های سیاسی- اجتماعی را از گفتار خود حسین بن علی(ع) که به طور بنیادی و به صورت زیبا منعکس گردیده است ارائه نمائیم که از هر تحقیقی برتر و  از هر پژوهشی والاتر و از هر سخنی دلنشین‌تر است، زیرا حسین بن علی(ع) در ضمن یک سخنرانی علل تحول اجتماعی مسلمانان در طول نیم قرن و زمینه‌های تسلط ستمگران و غاصبان و علت خارج شدن اهل‌بیت از صحنه سیاست و قدرت گرفتن معاویة بن ابی‌سفیان را در نخستین دهه‌های ظهور اسلام از سه بعد مختلف مورد بررسی قرار داده و نهضت خود را در زدودن این عوامل  و از بین بردن این عوارض اعلان نموده است.‏

انگیزه ایراد این خطبه 

‏قبل از بررسی متن سخنرانی و بیان این زمینه‌های سه‏‏‌‏‏گانه اشاره کوتاهی داریم به تاریخ  و انگیزه ایراد این سخنرانی.‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 347
‏طبق نقل ابن ابی‌الحدید از مدائنی‏‎[1]‎‏ و سلیم ابن قیس هلالی‏‎[2]‎‏ پس از پیدایش شرائط خاصی که منجر به اعلان آتش‌بس در میان امام حسن مجتبی(ع) و معاویة بن ابی‌سفیان گردید معاویه به صورت ظاهر به قصد سفر حج و در واقع برای اجرای نقشه‌ها و تحکیم سیاستهای خویش حرکت کرد و وارد مدینه‏‎[3]‎‏ گردید. وی در مدت اقامت خویش در مدینه و پایتخت اسلام با افراد مختلف از شخصیتهای معروف و سرشناسان مدینه به بحث و مذاکره نشست تا افکار و اندیشه آنان را پس از شهادت امیرمومنان(ع) و پیروزی ظاهری که بر فرزندش امام‌مجتبی(ع) بدست آورده بود و بر تمام قلمرو وسیع جهان اسلام فرمانروائی می‌کرد بیازماید و بینش آنان را نسبت به موقعیت خویش در مقابل اهل‌بیت عصمت ارزیابی کند.‏

‏معاویه پس از این بررسی به این نتیجه رسید که باید فشار بر پیروان امیرمؤمنان(ع) را مضاعف کند و در کنار اقدامات فرهنگی که به صورت جعل حدیث در نکوهش امیرمؤمنان(ع) شروع کرده بود اسلام‌زدائی را در سطح وسیع و به طور فیزیکی و با وارد ساختن فشار و شکنجه بیشتر بر پیروان امیرمؤمنان به مرحلۀ اجرا بگذارد تا آنجا که مطمئن شود نامی از اهل بیت و کسی از پیروانشان در روی زمین باقی نمانده است.‏

انتخاب زیاد به فرمانداری کوفه

‏ابن ابی‌الحدید می‌گوید: در این گیر و دار مصیبت و گرفتاری اهل کوفه بیش از دیگران بود زیرا شیعیان و پیروان امیرمؤمنان(ع) که دارای نقش مهم در تحولات آن روز بودند در کوفه بیش از سایر نقاط وجود داشتند و طبعاً فشار پسر ابوسفیان هم به این شهر بیش از نقاط دیگر بود و بر این اساس فرمانداری کوفه را به زیاد بن سمیه محول نمود و بصره را ضمیمه آن ساخت زیاد هم در مقابل این محبت معاویه در شکنجه و از بین بردن شیعیان کوتاهی روا نداشت و از هر گوشه و کنار و از زیر هر سنگ و کلوخی آنها را پیدا کرده به قتل می‌رسانید. دست و پای آنان را قطع می‌کرد و چشمانشان را از کاسه سر بیرون می‌آورد و در نتیجه این جنایات شیعیان امیرمؤمنان(ع) از عراق فرار کرده و به نقاط دور دست پناهنده شدند و عقیده خود را از مردم مخفی نمودند.‏

بخشنامه‌های معاویه 

‏ابن ابی‌الحدید در مورد اقدامات معاویه که در جهت مبارزه با اسلام اهل بیتی به اجرا درآمده است از چهار بخشنامه مهم و مفصل گزارش می‌کند که این بخشنامه‌ها در مقاطع مختلف و به طور متحدالمآل و برای تمام کارگزاران معاویه ابلاغ گردیده و از اهمال و سهل‌انگاری در اجرای مضمون ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 348
‏آنها شدیداً تهدید به عمل آمده است و خلاصه مضمون سه بخشنامه اول چنین است: ‏

‏افرادی که می‌توانند در نکوهش علی و در فضائل مخالفان وی حدیث‌سازی نمایند شناسائی و با هر وسیله ممکن برای این کار تشویق و ترغیب شوند و از امکانات مالی و رفاهی برخوردار گردند و از نقل هر فضیلتی درباره علی شدیداً جلوگیری به عمل آید و ناقلین چنین احادیث با شدید‌ترین شکنجه‌ها مجازات شوند.‏

‏و مضمون چهارمین بخشنامه این بود هر کسی را که متهم به دوستی علی و اهل بیت باشد تحت فشار قرار بدهید و خانه او را بر سرش خراب کنید تا برای دیگران نیز عبرت شود و کسی نتواند خود را پیرو اهل بیت معرفی کند.‏

‏ابن ابی‌الحدید می‌گوید در نتیجه این اقدامات معاویه یک دگرگونی تأسف‌بار فرهنگی و یک تحول خطرناک عقیدتی در جهان اسلام پدیدار گردید زیرا حدیثهای ساختگی فراوان در نکوهش علی و خاندانش بوجود آمد و در میان مسلمانان و السنه عامه مردم منتشر گردید. محدثان، قضات و فرمانداران از همان جعلیات پیروی کردند و بدترین مردم از نظر امتحان محدثان ریاکار و سست عقیده بودند که به ایمان و عبادت تظاهر می‌کردند ولی برای تقرب به حکام و نیل به ثروت و مقام جعل حدیث می‌نمودند تا اینکه به مرور زمان و در طول قرنها این خبرهای دروغ و حدیثهای ساختگی به دست افراد متدین افتاد که خود از دروغ و بهتان پروا داشتند اما با حسن عقیده و در اثر سادگی، همان جعلیات را قبول و به دیگران نقل نمودند.‏

کیفیت ایراد خطبه 

‏این فشار و اختناق همچنان ادامه داشت ولی پس از شهادت امام حسن مجتبی(ع) بیشتر و بلا و مصیبت افزونتر گردید و اولیای خدا در ترس دائمی و رعب و وحشت شدیدتری قرار گرفتند.‏

‏در این اوضاع و احوال و دو سال قبل از مرگ معاویه حسین  بن علی(ع) عازم سفر حج گردید و عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر را همسفر خود انتخاب نمود. در مکه از مردان و زنان بنی‌هاشم و چند تن از مهاجر و انصار که حضور داشتند دعوت به عمل آورد و به آنان مأموریت داد که از افراد ذی‌صلاح و متعهد در صورت امکان از صحابه رسول خدا و گر نه از فرزندان آنان برای شرکت در جلسه‌ای که قرار است در منی تشکیل شود دعوت نمایند.‏

‏چون مدعیون که تعدادشان به هزار نفر بالغ می‌گردید در منی و در زیر خیمه حسین بن علی(ع) گرد آمدند، آن حضرت سخن آغاز نمود و پس از حمد و ثنای خداوند چنین فرمود: ‏‎[4]‎


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 349
‏«شما از جنایاتی که معاویه این ستمگر و طغیانگر بر ما شیعیان روا داشته آگاهید و شاهد ستمگریهای او هستید اینک من مطالبی را (درباره پدر و خانواده‌ام) مطرح می‌کنم که اگر درست بود تصدیقم کنید و اگر نادرست بود از من نپذیرید، گفتار مرا بشنوید و سخنان مرا بنویسید و تذکرات مرا بخاطر بسپارید، آنگاه که به شهر و دیار خود برمی‌گردید آنچه را که فراگرفته‏‏‌‏‏اید و در خصوص تضییع ولایت ما دریافته‏‏‌‏‏اید به اقوام و عشیرۀ مورد وثوق و افراد مورد اعتماد از دوستان و آشنایان خود ابلاغ کنید زیرا ترس آن دارم که این آئین، مندرس گردد و این مذهب حق به کلی از بین برود. ‏والله متم نوره و لو کره الکافرون‏.‏

‏سپس فرمود: شما را به خدا آیا می‌دانید وقتی که رسول خدا(ص) در میان صحابه و یارانش، پیمان «اخوت» می‌بست برای اخوت خویش، علی(ع) را انتخاب نمود؟‏

‏گفتند: ‏اللهم نعم‏، خدایا تو را گواه می‌گیریم که درست است. ‏

‏آنگاه چنین فرمود: شما را به خدا آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) آنگاه که محل ساختمان مسجد و خانه خویش را خریداری و در کنار مسجد ده باب خانه بنا کرد نه باب از این خانه‌ها را به خود و دهمی را که در وسط آنها قرار داشت به پدرم علی(ع) اختصاص داد آنگاه دستور داد بجز درب حجره علی درب همه حجره‌های دیگر را که به مسجد باز می‌شد ببندند مگر درب خانه علی(ع)، چون بعضی از صحابه در این مورد اعتراض نمودند، رسول خدا فرمود: من این دستور را از پیش خود صادر نکردم بلکه این فرمان از سوی خدا بود و مجدداً و در طی دستور جدید مردم را از خوابیدن در مسجد منع نمود مگر علی را که حجره‌اش در داخل مسجد قرار داشت و در همین حجره بود که به علی(ع) حالت جنابت رخ می‌داد و خداوند در همین منازل و حجره‌ها فرزندانی به رسول خدا و علی‌بن‌ابیطالب عطا نمود. ‏

‏گفتند: ‏اللهم نعم‏، خدایا تو را گواه می‌گیریم که این هم درست است. ‏

‏سپس فرمود: آیا می‌دانید که آن حضرت در این زمینه خطبه‌ای ایراد نمود و در ضمن این خطبه چنین گفت: خداوند مرا مأمور نموده است که مسجد پاک و مطهری بنیانگذاری کنم که به جز من و برادرم علی و فرزندان او کسی در آن سکنی نکند.‏

‏گفتند: ‏اللهم نعم‏، خدایا تو را گواه می‌گیریم که درست است. ‏

‏پس فرمود: ‏‎[5]‎‏ شما را به خدا آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) علی(ع) را در «غدیر خم» به‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 350
‏مقام ولایت نصب کرد سپس دستور داد که این جریان را حاضران به غایبان برسانند؟‏

‏گفتند: ‏اللهم نعم‏. ‏

‏بعد فرمود: ‏‎[6]‎‏ شما را به خدا آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) به هنگام جنگ تبوک به علی(ع) فرمود: یا علی تو نسبت به من همانند «هارون» هستی نسبت به «موسی» و همچنین فرمود: تو پس از من ولی و  سرپرست همۀ مومنانی؟‏

‏گفتند: ‏اللهم نعم‏، خدایا تو را گواه می‌گیریم که درست است. ‏

‏سپس فرمود: ‏‎[7]‎‏ شما را به خدا آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) آنگاه که مسیحیان «نجران» را به مباهله دعوت نمود برای نفرین آنان با خود نیاورد مگر علی و همسر و دو فرزند او را؟‏

‏گفتند: ‏اللهم نعم‏، خدایا تو را گواه می‌گیریم که درست است. ‏

انحراف از اصل ولایت 

‏این بود چند فراز از بخش اول خطبه حسین بن علی(ع) که آن حضرت در طلیعه این خطبه و در آغاز سخنش با اشاره به جنایات موجود در جامعه اسلامی و فشارهائی که از سوی  معاویه بر اهل‌بیت و شیعیانشان وارد می‌گردید و اعلان خطر نسبت به آینده دین و اصل آئین بیش از بیست فضیلت از فضائل مسلم و غیر قابل انکار اهل بیت را که بعضی از آنها جنبه قرآنی دارد بیان فرمود و داوری و توجه مستمعین را قبل از هر چیز به اصل ولایت جلب نموده و با این بیان به فراموشی سپردن وصایای رسول خدا(ص) در مسئله ولایت و رهبری و انحراف از حق و خروج از مسیر صحیح امامت را به عنوان یکی از سه مطلب مهم و حساس مطرح نموده است و از حضار خواسته است بر این مطالب گوش  فرادهند و به خاطر بسپارند و افراد باسواد آنها را بنگارند و به عنوان بزرگترین پیام از فرزند رسول خدا(ص) در شهر و دیارشان و برای اقوام و آشنایانشان بازگو نمایند. ‏

‏آری رسول خدا(ص) از اولین روزهای بعثت و در طول بیست و سه سال دوران نبوتش موضوع ولایت و رهبری امت را مطرح ساخت و با بیانات و تعبیرات گوناگون امیرمومنان(ع) را به مسلمانان معرفی کرد و از نمونه‌های بارز و ملموس آن داستان «سد ابواب» بود که با شروع ساختمان مسجد و بنای منزلها و  حجره‌ها در اطراف آن دستور صادر نمود که ‏«سدّوا الابواب الا باب علی»‏ آنگاه فرمود: ‏«ما انا سددت ابوابکم ولیکن الله امرنی بسد ابوابکم و فتح بابه»‏ و این معرفی باز با بیان ‏«انت ولی کل مومن بعدی»‏ و بیانات دیگر ادامه یافت تا در آخرین ماهها و در آخرین روزهای زندگانی رسول ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 351
‏خدا(ص) این مسئله مهم و حساس را صراحت هر چه بیشتر و در میان انبوه مردم در محل «غدیر خم» و یا در میان مسجد و بر بالای منبر مطرح گردید تا دیگر برای کسی جای تردید و راهی برای تأویل باقی نماند که در این معرفیها حضار مجلس منی خود شاهد بودند و یا آنها را از صحابه و از شاهدان عینی شنیده بودند و لذا پاسخ آنان در مقابل سوال حسین بن علی(ع) این بود که ‏اللهم نعم‏. ‏

‏ولی هر چه بود این انحراف به وجود آمد و با گذشت زمان تشدید شد زیرا اگر خشت اول این بنا با نفی وصیت و با استناد به اجماع امت!! و تصمیم صحابه کج گذاشته شد خشت دوم آن به فاصله تقریباً دو سال با اتکا به وصیت و با نفی اجماع و سلب صلاحیت از هر نوع اظهار نظر از صاحب‌نظران و بدون توجه به رای اهل حل و عقد و خبرگان بر روی خشت اول نهاده شد، و پس از ده سال برای انتخاب خلیفه سوم شیوه دیگری مخالف با دو شیوه قبلی به نام «شورا» به کار گرفته شد. ‏

‏گر چه این انحراف و تناقض سه ضلعی و تضاد سه قطبی از نظر یک عده مسئله‌ای مربوط به گذشته تاریخ و عملی انجام شده تلقی می‌شود اما نمی‌توان انکار کرد که نتایج تلخ و زیانبار آن که با گذشت زمان ظاهر و عامل به وجود آمدن خلافت موروثی بنی‌امیه و بنی‌مروان و بنی‌عباس گردید آنچنان وسیع و گسترده است که هیچ تحلیل‌گر اجتماعی توان ارزیابی آن، و هیچ تاریخ‌نویس محقق و جامعه‌شناس  تیزبین را یارای ذکر و بیان آن نیست. ‏

‏حوادث دوران خلفا به ویژه حوادث تلخ دوران پنج ساله خلافت امیرمومنان(ع) و ظلم و ستمی که پس از آن حضرت بر جامعه اسلامی وارد گردید و همچنین تسلط عنصری فاسد مانند یزید بن معاویه بر سرنوشت مسلمانان از آثار انحراف در اصل ولایت بود که دامنه آن بر قرون متمادی و در گستره جهان اسلام کشیده شد. که امروز هم گروه کثیری از مسلمانان در سطح جهان مرارت و تلخی آن را احساس می‌کنند ولی چه بسا از درک موضوع و دریافت ریشه اصلی آن غافل و عاجزند. ‏

دو نکته مهم در اصل ولایت

‏در اینجا به مناسبت بحث ولایت و آثار زیانبار انحراف از این اصل اصیل تذکر دو نکته را لازم می‌دانیم: ‏

‏نکته اول اینکه: ولایت با آن اهمیتی که در قرآن و حدیث آمده و حسین بن علی(ع) انحراف از آن را به عنوان یکی از زمینه‌های نهضت خویش معرفی نموده است نه موضوعی است در حد دوستی‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 352
‏و محبت اهل‌بیت عصمت و طهارت بلکه یک وظیفه عقیدتی عملی است در طول پیروی و تبعیت از خدا و رسول(ص).‏‎[8]‎

‏ولایت همان مقام اولی به نفس بودن بر افراد و مدیریت همه شئون جامعه بر اساس قانون الهی و دور ساختن قدرت و حکومت طاغوتیان و امحای سلطه مستکبران از صحنه سیاست است. ‏‎[9]‎

‏ولایت مفتاح و کلید اجرای همه احکام و «ولی» دلیل و هدایت‌کننده بر همه قوانین الهی است. ‏‎[10]‎

‏ولایت مهمتر از همۀ  فرائض و اصل و ریشۀ همه واجبات و در رأس همۀ فضائل است و به تعبیر دیگر تمام فضائل و مناقب در ائمه هدی(ع) را باید مقدمه و سرآغاز تحقق ولایت بدانیم، نزول آیه «تطهیر» و اعلان جهانی قداست اهل بیت مقدمه‌ای است بر جریان تاریخی «غدیرخم» و بر مراسم مهم «تبلیغ ولایت» و «اتمام نعمت» که از راه اعلان مسئله امامت و رهبری تحقق پذیرفت. ‏

‏فرمان حضور اهل بیت در صحنه حساس و شورانگیز «مباهله» و نزول سوره مبارکه «هل اتی» و آیه «مودت» و همه فضائل قرآنی خاندان عصمت زیربنای فرمان تبعیت از «اولوا الامر» و به عنوان معرفی مصادیق اتم و نمونه‌های بارز صاحبان «ولایت» و رهبری امت است همانگونه که حدیث «سد ابواب» و «اخوت» و «منزلت» و «ابلاغ سوره برائت» و همه فضائل اهل بیت که هر یک فضیلتی است مستقل در عین حال مقدمه‌ای است بر این فضلیت والا که ‏«انت ولی کل مومن و مومنة»‏ و ‏«الولایة لآل محمد امان من العذاب».‎[11]‎

‏و شاید حکمت وجوب ذکر صلوات و فرستادن درود بر (آل محمد) در تشهد نماز رمز بقای این حقیقت تا قیامت است که هر مسلمانی موظف است روزانه حداقل نه بار بر این واقعیت اعتراف و پس از شهادت به توحید و رسالت، آل محمد را به عنوان اولیای خدا در عالم هستی بشناسد که ‏«من لم یصل علیهم لا صلاة له»‎[12]‎

‏بنابراین نباید تصور شود که در تحقق ولایت نسبت به ائمه تنها ارادت و محبت و اعتقاد به وجود سجایای اخلاقی و فضائل معنوی در آنان کافی است و اگر این بینش در مفهوم ولایت پذیرفته شود باید همه مسلمانان به جز ناصبی‌ها را به اصطلاح «ولایتی» به شمار آورد زیرا همه مسلمانان ولایت به این مفهوم را نسبت به اهل‌بیت پذیرفته‌اند و حتی متعصب‌ترین علمای اهل سنت نه تنها ولایت را انکار نمی‌کنند بلکه توسل به ولایت را از برترین عبادات می‌دانند. ‏‎[13]‎


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 353
‏آری اگر ولایت به معنای دوستی و مجرد از مفهوم مدیریت شئون جامعه بود مسلماً این همه تلاش برای مبارزه با آن به وجود نمی‌آمد. ‏

‏نکته دوم اینکه: ولایت به مفهوم حکومت اختصاص به معصومان ندارد و این وظیفه مهم در زمان غیبت به علما و فقهای امت محول گردیده است و بر فقهای امت است که حاکمیت و مدیریت شئون جامعه را به عهده بگیرند و قوانین الهی را اجرا کنند و از حوزه اسلام محافظت نمایند و از تسلط دشمنان به سرنوشت مسلمین جلوگیری کنند. ‏

‏و این تفکر که ولایت اختصاص به معصومین دارد و در زمان غیبت قابل اعمال نیست تفکری است بی‌اساس و اندیشه‌ای است خطرناک زیرا نتیجه این نوع تفکر به انزوا کشیدن احکام حیات‌بخش اسلام و تحریف شدن قوانین ثابت قرآن و تعطیل نمودن برنامه‌های این کتاب جاودانی است و محدود کردن همه قوانین اجتماعی و سیاسی قرآن است به عبادتهای فردی و ارائه نمودن آئین محمدی است به صورت آئین مسیحیت در محدوده مسجد و معبد، آن هم در صورتی که منافی با منافع حکومتها و مخالف با سیاست آنها نباشد و الا همان مساجد و معابد به مراکز لهو و لعب تبدیل و از اقامه همان شعائر فردی نیز جلوگیری خواهد گردید به طوری که مسلمانان در طول تاریخ و در نقاط مختلف جهان با چنین تجربه‌ای تلخ مواجه بوده‌اند و امروز هم شاهد این حقیقت ناگوار می‌باشند. ‏

‏آری اگر اجرای احکام قرآن به (مفتاح ولایت) نیازمند است و اگر پیاده کردن قوانین اسلام دلیلی به نام «ولی» را می‌طلبد، این نیاز با مرور زمان و گسترش اسلام هر چه بیشتر و با پیدایش عداوتهای شدید دشمنان و بروز کینه‌های عمیق مستکبران هر چه آشکارتر می‌گردد. ‏

‏مگر می‌توان پذیرفت که اجرای احکام و پیاده کردن برنامه‌های قرآن در زمان معصومین(ع) نیازمند به ولایت و تشکیل حکومت بود که آن بزرگواران برای تحقق آن تلاش می‌کردند و در صورت امکان قیام نموده و نهضت عاشورا را به وجود آوردند ولی امروز ایجاد چنین حکومت و اجرای این ولایت لازم نیست؟!‏

‏مگر می‌توان پذیرفت که اسلام در قرن اول و دوم مورد تهدید و تهاجم دشمنان و مخالفان بود اما امروز در معرض این تهدید و تهاجم نیست؟! که این تفکری است بی‌اساس و اندیشه‌ای است باطل. ‏

‏این بود خلاصه آنچه که می‌توان به عنوان «زمینه اعتقادی در نهضت عاشورا» که در «گفتار حسین بن علی(ع)» متجلی است ارائه نمود. ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 354
زمینه سیاسی در نهضت عاشورا

‏دومین موضوع و زمینه سیاسی (در نهضت عاشورا) ترک شدن مهمترین عامل سیاسی – اجرائی قوانین اسلام و از بین رفتن عامل اجرائی نظام یعنی امر به معروف و نهی از منکر است و آن هم در این سخنرانی به طور وضوح منعکس گردیده است. ‏

‏زیرا حسین بن علی(ع) پس از بیان زمینه اعتقادی در نهضت عاشورا و تذکر انحراف از اصل ولایت زمینه سیاسی این نهضت را مطرح نموده و حاضرین در آن انجمن با شکوه و حساس و همه مسلمانان را در گستره زمان و در همه امکنه مورد خطاب قرار داده و می‌گوید: ‏‎[14]‎

‏ای مردم؛ از پندی که خدا به اولیا و دوستانش به صورت نکوهش از علمای یهود داده است عبرت بگیرید آنجا که می‌فرماید چرا علمای دینی و احبار، یهودیان را از سخنان گناه و آلوده و از خوردن حرام نهی نمی‌کنند و باز می‌فرماید آن عده که از بنی‌اسرائیل کافر شدند مورد لعن و نفرین قرار گرفتند تا آنجا که می‌فرماید آنها از اعمال زشتی که انجام می‌دادند یکدیگر را نهی نمی‌کردند و چه بدکاری مرتکب می‌شدند.‏

‏حسین بن علی(ع) به گفتارش چنین ادامه داد: ‏

‏در حقیقت خدا سکوت آنان را از این جهت عیب می‌شمارد که با چشم خود می‌دیدند که ستمکاران به زشتکاری و فساد پرداخته‌اند ولی منعشان نمی‌کردند و این سکوت به خاطر علاقه به مال بود که از آنان دریافت می‌کردند و به خاطر ترسی بود که از آزار و تعقیب آنان به دل راه می‌دادند در حالی که خدا می‌فرماید از مردم نترسید و از من بترسید و می‌فرماید مومنان دوستدار یکدیگرند همدیگر را امر به معرف و  نهی از منکر می‌کنند. ‏

‏حسین بن علی(ع) آنگاه چنین توضیح داد: ‏

‏خداوند در این آیه در شمردن صفات مومنان که مظهر دوستی و هدایت متقابلند از امر به معروف و نهی از منکر شروع می‌کند و نخست آن را واجب می‌شمارد زیرا می‌داند که این عمل عامل قوی است برای دعوت به اسلام و نیروی محکمی است برای بازگرداندن ثروتهای عمومی و غنائم جنگی و دریافتن و جمع‌آوری صدقات (زکاتها و همه مالیاتهای الزامی و داوطلبانه) از موارد صحیح و واجب آن و هزینه کردن آنها در موارد صحیح و شروع آن.‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 355
مهمترین بعد در امر به معروف و نهی از منکر

‏حسین بن علی(ع) در این بخش از گفتار خود با بیان دومین زمینه نهضت عاشورا و عدم اجرای امر به معروف و نهی از منکر مهاجران و انصار را مورد خطاب و مسامحه آنان را در این امر مهم که اساس نظام اجتماعی اسلام بر آن استوار است مورد ملامت و نکوهش قرارداده است و یکی از علل به وجود آمدن ظلمهای اجتماعی و مسلط شدن ظالمانه و ستمگران بر سرنوشت مسلمین را که در آغاز خطبه عنوان نموده است کوتاهی در این وظیفه خطیر و سهل‌انگاری در این امر مهم معرفی فرموده است ولی آنچه که در این قسمت از سخن امام علیه‌السلام قابل توجه و حائز اهمیت است بیان ابعاد وسیع و مفهوم گسترده امر به معروف و نهی از منکر و اشاره به مهمترین بعد و جنبه عملی در این مساله اساسی و حیاتی است زیرا امام علیه‌السلام با استناد به دو آیه از قرآن مجید می‌فرماید: اگر امر به معروف و نهی از منکر در جامعه برقرار شود همۀ واجبات از کوچک و بزرگ عملی و همه مشکلات حل خواهد شد، آنگاه به عنوان نمونه و مصداق، پنج مورد از این امور را بدین صورت بیان می‌کند: ‏

‏1- «‏و ذلک ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر دعاء الی الاسلام‏، امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام (و جهاد عقیدتی فکری) است.»‏

‏2- «‏مع رد المظالم‏، و بازگرداندن حقوق ستمدیدگان است.»‏

‏3- «‏و مخالفة الظالم‏، مبارزه با ستمگران است.»‏

‏4- «‏و قسمة الفیء و الغنائم‏، توزیع عادلانۀ ثروتهای عمومی و غنائم جنگی است.»‏

‏5- «‏و اخذ الصدقات من مواضعها و وضعها فی حقها‏، و جمع‌آوری صدقات (و همه مالیاتها) از موارد صحیح و صرف کردن آنها در موارد شرعی آنها است.»‏

‏و پر واضح است که قیام به امر به معروف و نهی از منکر در این سطح وسیع، مبارزه به ستمگران و گرفتن حقوق ستمدیدگان و ریشه‌کن کردن جور و فساد و اقامۀ عدل و داد در جامعه در این سطح نمی‌تواند به صورت فردی و یا با امر به معروف قولی و بدون تشکیل حکومت اسلامی و ایجاد نیروی اجرائی امکان‌پذیر باشد. ‏

‏و این بیان حسین بن علی علیه‌السلام پاسخ روشنی است به کسانی که این امر مهم و زیربنائی را در ابعاد کوچک و در جهت فردی و در جنبه قولی و نه عملی آن کافی می‌دانند و دلیل دیگری است‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 356
‏بر وجوب تشکیل حکومت اسلامی و بر اجرای عملی امر به معروف و نهی از منکر در جامعه. و به همین دلیل و دلایل فراوان دیگر است که گروهی از فقهای بزرگ شیعه جهاد را با تمام اهمیت و عظمتش و با تمام ابعاد و احکامش، سنخی از امر به معروف و نهی از منکر می‌دانند و گوشه‌ای از این دو وظیفه مهم اسلامی به حساب می‌آورند و جمله «‏اشهد انک قد اقمت الصلاة و آتیت الزکاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر‏» که در زیارت حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام آمده گواه این حقیقت است و این معنا را  تفهیم می‌کند که قیام و نهضت آن حضرت در مقابل حکومت یزید به جهت اجرای فرائض الهی و اقامۀ نماز و زکات و برای انجام وظیفۀ امر به معروف و نهی از منکر بوده است. ‏

‏این بود دومین عامل در نهضت عاشورا که حسین بن علی(ع) در آن مجلس حساس با صراحت کامل مطرح و با استشهاد از قرآن کریم شنوندگان و کسانی را که در انجام این وظیفۀ مهم اهمال نموده‌اند مورد نکوهش قرار داده است. ‏

خودباختگی سران جامعه اسلامی

‏سومین عامل در نهضت عاشورا که در کلام حسین بن علی(ع) منعکس گردیده و قسمت مهم دو بخش اخیر از خطبه را به خود اختصاص داده و از نظر اجتماعی انگیزۀ موثر و زمینۀ اساسی در نهضت عاشورا به حساب می‌آید. خودباختگی سران قوم و شخصیتهای مذهبی و عدم احساس مسئولیت در میان این قشر از جامعه اسلامی است که آن حضرت در این سخنرانی این گروه از صحابه و یاران رسول خدا و شخصیتهای اجتماعی مذهبی آن روز را که در آن مجلس حضور داشتند مورد خطاب قرار داده است افرادی که در جامعه و در میان اقوام و عشیرۀ خود نفوذ داشتند و قادر بودند جامعه را به حرکت درآورند و قول و عمل و گفتار و کردار و حرکت و سکون آنها برای آحاد ملت الگو و سرمشق بود. آنان از جمله کسانی بودند که علی‌القاعده بایستی موقعیت و شخصیت خود را بشناسند و ارزش واقعی خود را دریابند و در فکر سعادت جامعه و نجات مظلومان باشند ولی در اثر رفاه‌طلبی و گرایش به فرار از سختیها و مرارتها و علاقه به زندگی دنیوی و لذایذ مادی و گاهی در اثر تحجر و سطحی‌نگری خود را باخته و برای نیل به اهداف کودکانه و «‏خلود الی الارض‏» وظیفۀ خطیر خود را فراموش کرده اوامر و نواهی خدا را مطابق امیال خویش تفسیر و تاویل می‌نمودند و در کژراهه گام برمی‌داشتند. ‏

‏افرادی که به اعتبار اشتهار به طرفداری حق و پاسداری فضیلت هیبت و شکوه داشتند و در دل اقویا و ضعفا دارای مهابت و مورد احترام همه طبقات بودند اما نه تنها از دین و قرآن پاسداری نکردند‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 357
‏و در این راه متحمل آسیب مادی نشدند و محرومیت و شکنجه و زندان را پذیرا نگشتند و با بستگان خود که همه مقدسات را به استهزا گرفته بودند به نزاع و مخاصمه برنخاستند و به حامیان دین و شکنجه‌شدگان در راه اسلام و تبعیدیان در راه قرآن ارجی ننهادند و برای شکسته شدن حریم اسلام و قرآن فریاد ننمودند بلکه عملاً با دشمنان اسلام مداهنه کردند و راه سازش پیش گرفتند و در نتیجه راه  را برای تسلط ظالمان و تضییع حقوق ستمدیدگان هموار ساختند. ‏

‏و اینک به نقل بخشی از سخنان آن حضرت در این مورد می‌پردازیم: ‏

‏شما‌ ای گروه حاضر! ‌ای گروهی که به علم و دانش شهرت دارید و از شما به نیکی یاد می‌شود و به خیر خواهی و اندرزگوئی و به راهنمائی در جامعه معروف شده‌اید، و به خاطر خدا در دل مردم مهابت پیدا کرده‏‏‌‏‏اید  به طوری که مرد مقتدر از شما بیم دارد و ناتوان به تکریم شما برمی‌خیزد و آن کسی که نه برتری و نه قدرتی بر او دارید شما را بر خود برتری داده است و نعمتهای خویش را از خود دریغ داشته و به شما ارزانی می‌دارد، در موارد حوایج وقتی به دست مردم نمی‌رسد وساطت می‌کنید و در کوچه و خیابان با مهابت پادشاهان و شکوه بزرگان قدم برمی‌دارید.‏‎[15]‎‏ ‏

‏آیا بر همه این احترامات و قدرتهای معنوی از این جهت نایل نگشته‏‏‌‏‏اید که به شما امید می‌رود تا به اجرای قانون خدا کمر ببندید گر چه در مورد بیشتر قوانین خدا کوتاهی کرده‌اید؟ بیشتر حقوق الهی را که به عهده دارید فرو گذاشته‏‏‌‏‏اید مثلاً حق ملت را خوار و خفیف کرده‏‏‌‏‏اید و حق افراد ناتوان را ضایع کرده‌اید اما در همان حال به دنبال آنچه حق خویش می‌پندارید برخاسته‌اید نه پولی خرج کرده‌اید و نه جان را در راه آن که آن را آفریده به خطر انداخته‌اید و نه با قبیله و گروهی به خاطر خدا درافتاده‌اید. ‏

‏شما  آرزو دارید و حق خود می‌دانید که خداوند بهشتش و همنشینی پیامبرانش و ایمنی از عذابش را به شما ارزانی دارد.‏

‏ای کسانی که چنین انتظارهائی از خدا دارید من از این بیمناکم که نکبت خشمش بر شما فرود آید، زیرا در سایۀ عظمت و عزت خدا به منزلتی بلند رسیده‌اید ولی خداشناسانی را که مبلّغ خداشناسی هستند احترام نمی‌کنید حال آن که شما به خاطر خدا در میان بندگانش احترام دارید. ‏

‏و نیز از آن جهت بر شما بیمناکم که به چشم خود می‌بینید تعهدات در برابر خداوند (یعنی قراردادهای اجتماعی که نظامات و مناسبات جامعه اسلامی را می‌سازد.) گسسته و زیر پا نهاده شده است اما نگران نمی‌شوید در حالی که به خاطر پاره‌ای از تعهدات پدرانتان، آشفته می‌شوید و اینک تعهداتی که در برابر پیامبر انجام گرفته (یعنی مناسبات اسلامی که از طریق بیعت با پیامبر اکرم تعهد ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 358
‏شده همچنین عهد اطاعت و پیروی از جانشینش علی و اولادش که در «غدیر خم» در برابر پیامبر انجام گرفته) مورد بی‌اعتنائی است. ‏

‏نابینایان، اشخاص کر و لال و زمینگیران ناتوان در همه شهرها بی‌سرپرست مانده‌اند و بر آنها ترحم نمی‌شود. نه مطابق شأن و منزلتتان عمل می‌کنید و نه به کسی که بدین سان عمل کند و در ارتقای شأن شما بکوشد مدد می‌رسانید. با چرب‌زبانی و چاپلوسی و سازش با ستمکاران، خود را در برابر قدرت ستمکاران حاکم ایمن می‌گردانید. تمام اینها دستورهای خداوند است به صورت نهی یا تناهی که شما از آنها غفلت می‌ورزید. ‏

‏اگر بدانید مصیبت شما از مصایب همۀ مردم سهمگینتر است زیرا منزلت و مقام علمایی را از شما بازگرفته‌اند چون در حقیقت امور اداری کشور و صدور احکام قضائی و تصویب برنامه‌های کشور باید به دست دانشمندان روحانی که امین حقوق الهی و دانای حلال و حرامند اجرا شود. اما اینک مقامتان را از شما بازگرفته و ربوده‌اند، و این که چنین مقامی را از دست داده‌اید هیچ علتی ندارد جز این که پیرامون حق (یعنی قانون اسلام و حکم خدا) پراکنده‌اید و درباره سنت پس از این که دلایل روشن بر حقیقت و کیفیت آن وجود دارد، اختلاف کرده‌اید. ‏

‏شما مردانی بودید که بر شکنجه و ناراحتی شکیبا و در راه خدا متحمل ناگواری بودید مقررات برای تصویب پیش شما آورده می‌شد و به دست شما صادر می‌شد و شما مرجع کارها بودید. اما شما به ستمکاران مجال دادید تا این مقام را از شما بستانند و اجازه دادید حکومت به دست ایشان بیفتد تا براساس سست حدس و گمان به حکومت پردازند و طریقۀ خودکامگی و اقناع شهوت پیشه سازند. ‏

‏مایه تسلط آنان بر حکومت، فرار شما از کشته شدن بود و دلبستگی‌تان به زندگی گریزان دنیا، شما با این روحیه و رویه، توده ناتوان را به چنگال این ستمگران گرفتار آوردید تا یکی برده‏‏‌‏‏وار سرکوفته باشد و دیگری بیچاره‏‏‌‏‏وار سرگرم تأمین آب و نانش، و حکام، خودسرانه در منجلاب سلطنت غوطه خوردند و با هوسبازی خویش ننگ و رسوائی ببار آورند، پیرو بدخویان گردند و در برابر خدا گستاخی ورزند.‏

‏در هر شهر سخنوری از ایشان بر منبر است. زمین زیر پایشان و دستشان در آن گشاده است. مردم بندۀ ایشانند و قدرت دفاع از خود ندارند. یک حاکم، دیکتاتور و کینه‏‏‌‏‏ورز و بدخواه است و حاکم دیگر بیچارگان را می‌کوبد و بر آنها قلدری و سختگیری می‌کند و آن دیگر فرمانروائی است که نه خدا را می‌شناسد و نه روز جزا را.‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 359
‏شگفتا! و چرا شگفت‌زده نباشم! که جامعه در تصرف مرد دغلباز ستمکاری (چون معاویه) است که مأمور مالیاتش ستم می‌ورزد و استاندارش نسبت به اهالی و مؤمنان نامهربان و بیرحم است. خداست که در مورد آنچه درباره‌اش به کشمکش برخاسته‌ایم حکومت و داوری خواهد نمود و درباره آنچه بین ما رخ داده با رأی خویش حکم قاطع خواهد کرد. ‏

پیش‌بینی صریح نهضت عاشورا

‏و این بود سخن حسین بن علی(ع) و نهیب ریحانه رسول خدا(ص) و شقشقیه فرزند علی و درد دل جگر گوشه فاطمه زهرا و این بود تبیین زمینه‌های سه گانه نهضت عاشورا در خطبه و کلام آن بزرگوار گر چه مضمون این سخنرانی اراده نهضت و تصمیم بر قیام آن حضرت را از همان تاریخ و در همان مجلس ترسیم می‌کند و تشکیل این جلسه و ایراد این خطبه مقدمه و سرآغاز حرکت آن حضرت به شمار می‌آید و از اقدام او در جهت اجرای عملی امر به معروف و نهی از منکر در آینده خبر می‌دهد و تلویحاً شنوندگان را به آمادگی و همکاری با این نهضت دعوت می‌کند ولی در آخرین بخش این خطبه بدین حقیقت تصریح و بر این نهضت تاکید شده است. ‏

«اللهم انک تعلم انه لم یکن ما کان منا منافسة فی سلطان... فانکم ان لاتنصرونا و تنصفونا قوی الظلمة علیکم و عملوا فی اطفاء نور نبیکم»؛ ‏خدایا بی‌شک تو می‌دانی آنچه از ما سرزده (مبارزه ما بر ضد بنی‌امیه) نه رقابت در به دست آوردن قدرت سیاسی است و نه جستجوی ثروت و نعمت دنیوی، بلکه برای این است تا اصول و ارزشهای درخشان آئین تو را ارائه دهیم و جامعه اسلامی را اصلاح کنیم... بنابراین شما گروه علمای دین اگر ما را یاری نکنید و در گرفتن داد، با ما هم‌صدا نگردید ستمگران در مقابل شما قدرت بیشتری پیدا خواهند کرد و در خاموش کردن مشعل فروزان «نبوت» فعالتر خواهند شد».‏

‏هدفی که حسین بن علی علیه‌السلام در این خطبه بیان نموده است همان است که سه سال پیش از آن و به هنگام حرکت از مدینه در وصیتنامه تاریخی‌اش اشاره بدان فرموده است: ‏

‏و من نه از روی خودخواهی از مدینه خارج شدم و نه برای خوشگذرانی، و نه برای فساد و  ستمگری، بلکه هدف من از این سفر امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امور امت است.‏‎[16]‎

‏و این گفتار و حرکت و این اعلان هدف از سوی حسین بن علی(ع) پاسخی است عملی بر موضع آن حضرت که قبلاً در سرزمین منی پیش‌بینی و به سوی آن دعوت کرده بود زیرا حسین بن علی(ع) و همه پیامبران و رهبران معنوی و همه مردان الهی هم منادی بودند و هم لبیک‏‏‌‏‏گو، هم خطیب‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 360
‏و گوینده بودند و هم مخاطب و شنونده، هم نهیب زدند و هم حرکت کردند، هم دعوت کردند و هم اجابت نمودند، و در این راه تا آن جا استقامت ورزیدند که رفتن در میان آتش را با آغوش باز پذیرا گردیدند ولی سرانجام بر نمرودیان متمرد، فایق آمدند و اساس توحید را بنا نهادند و چندان پیش رفتند تا دشمن را به میان امواج دریا فرستادند و ملتی را از بردگی و ذلت نجات دادند و تا آن جا بر سر پیمان خود وفادار ماندند که سرهای بریده‌شان در میان طشت و در مقابل دشمن و در پیش چشم خونبار فرزندان خردسالشان شعار پیروزی خون بر شمشیر را سردادند. ‏

امام خمینی و فرهنگ عاشورا

‏در طول تاریخ گر چه انقلابها و نهضتهای فراوانی از نهضت عاشورا منبعث گردیده و قیامهای متعددی در پرتو قیام نورانی و تاریخ حسین بن علی(ع) بوجود آمده است و فرهنگ عاشورا موجب قیام بنی‌الحسن، علویان، فاطمیان و... بوده است اما نهضت پرشور و انقلاب عظیمی که در آستانه قرن پانزدهم هجرت به وقوع پیوست و حرکت عظیم اسلامی که با ولایت و رهبری امام امت و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی سلام الله علیه و با الهام گرفتن از فرهنگ عاشورا به وجود آمد بی‌سابقه‌ترین حرکت و بزرگترین نهضت پس از نهضت عاشورا در جهان اسلام و عظیم‌ترین قیام در تاریخ روحانیت و مرجعیت شیعه است و نمونه‌ای است از اعمال «اصل ولایت» و پیروی از فرمان رهبری امت که تمام معادلات سیاسی – نظامی جهان را در هم ریخت و بر ویرانه‌های شاهنشاهی دوهزار و پانصد ساله ایران کاخ با عظمت جمهوری اسلامی را برافراشت و تمام نقشه‌های جهان کفر و الحاد را که در طول قرنها برای نابودی اسلام و قرآن طراحی کرده بودند نقش بر آب ساخت و برای اسلام حیاتی نو و برای مسلمانان امیدی تازه و حرکتی جدید آفرید حرکتی که دوستان و دشمنان اسلام را در اعجاب و حیرت فرو برد و شرق و غرب را در مقابل اسلام به زانو در آورد و سردمداران کفر را به خاک مذلت نشانید. ‏

‏و اینک از خداوند منان مسئلت داریم که ما و همه اقشار جامعه خصوصاً علما و روحانیون را که برگزیدگان امت و نگهبانان اسلام و قرآن و پاسداران ولایتند موفق فرماید که ادامه‏‏‌‏‏دهندۀ راه امام و حافظان خون پاک شهدا باشیم.‏

منابع متن خطبه 

‏در متن خطبه حسین بن علی(ع) از منابع زیر استفاده شده است: ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 361
‏1- کتاب سلیم بن قیس هدوی‏

‏2- احتجاج طبرسی‏

‏3- بحارالانوار‏

‏4- وافی‏

‏5- کتاب البیع و حکومت اسلامی امام امت‏

‏6- تحف العقول‏

‏7- مکاسب‏

‏8- حاشیه مکاسب مرحوم کمپانی و مرحوم شهیدی‏

‏9- الغدیر‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 362

مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 363
‏پای نوشتها:‏

مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 364

  • - ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه 11 / 44 – 46 از ابولحسن مدائنی متوفای 225
  • - سلیم بن قیس هلالی، السقیفه، طبع دارالکتب الاسلامیة 206 – طبرسی، الاحتجاج طبع دارالنعمان نجف 2 / 15 – علامه مجلسی، بحارالانوار، چاپ کمپانی 8 / 79
  • - از جمله این افراد قیس بن سعدبن عباده و عبداله بن عباس می باشد.
  • - اما بعد فان هذا الطّاغیةَ قَدَ فَعَلَ بنا و بشیعتنا ما قد رایتم و علمتم و شهدتم و انی ارید ان اسألکم عن شی فان صدقت فَصَدّقونی، و ان کذبت فَکَذّبونی، اسمعوا مقالتی و اکتبوا قولی ثم ارجعوا الی امصارکم و قبائلکم، فمن امنتم من الناس و وثقتم به فادعوهم الی ما تعلمون من حقنا فانی اتخوف ان یدرس هذا الامر و یذهب الحق و یغلب والله متم نوره و لو کره الکافرون.انشدکم الله اتعلمون ان علی بن ابی طالب کان اخا رسول الله صلی الله علیه و آله حین آخی بین اصحابه فاخی بینه و بین نفسه و قال: انت اخی و انا اخوک فی الدنیا و الاخرة؛ قالوا: اللهم نعم.قال: انشدکم الله هل تعلمون ان رسول الله صلی الله علیه و آله اشتری موضع مسجده منازله فابتناه ثم ابتنی فیه عشرة منازل تسعة له و جعل عاشرها فی وسطها لابی، ثم سد کل باب شارع الی المسجد غیر بابه فی ذلک من تکلم فتکلم، فقال ما انا سددت ابوابکم و فتحت بابه ولکن الله امرنی بسد ابوابکم و فتح بابه، ثم نهی الناس ان یناموا فی المسجد غیره، و کان یجنب فی المسجد و منزله فی منزل رسول الله صلی الله و علیه و آله فولدلرسول الله صلی الله علیه و آله و له فیه اولاد؟ قالو: اللهم نعم.فقال: ان الله امرنی ان ابنی مسجداً طاهرً لایسکنه غیری و غیر اخی و بنیه؟ قالو: اللهم نعم.
  • - قال: انشدکم الله اتعلمون ان رسول الله صلی الله علیه و آله نصبه یوم غدیر خم فنادی له بالولایة و قال: لیبلغ الشاهد الغائب؟ قالو: اللهم نعم.
  • - قال: انشدکم الله اتعلمون ان رسول الله صلی الله علیه و آله قال له فی غزوة تبوک: انت منی بمنزلة هارون من موسی، و انت ولی کل مومن بعدی؟ قالوا: اللهم نعم.
  • - قال: انشدکم الله اتعلمون ان رسول الله صلی الله علیه و آله حین دعا النصاری من اهل نجران الی المباهلة لم یات الا به و بصاحبته و البنیه؟ قالوا، اللهم نعم.
  • - اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم؛ نساء: 59.
  • - ذلک بان مجاری الامور و الاحکام علی ایدی العلماء بالله الامناء علی حلاله و حرامه؛ از فرازهای خطبه حسین بن علی(ع) در منی
  • - عن ابی جعفر(ع) قال: بنی الاسلام علی خمسة اشیاء الصلاة و الزکاة و الحج و الولایة؛ قلت: و ای شی من ذلک افضل؛ فقال: الولایة افضل لانها مفتاحهن و الوالی هو الدلیل علیهن. اصول کافی جلد 2 ص 18
  • - احقاق الحق 9 / 494
  • - اشاره به اشعار معروف امام شافعی است که ابن حجر مکی در صواعق محرقه ص 8 از وی نقل نموده است: یا اهل بیت رسول الله جعکم فرض من الله فی القرآن انزله کفاکم من عظیم القدر انکم من لم یصل علیکم لا صلاة له.
  • - از جمله فضل بن روزبهان از متکلمین متعصب اهل سنت می گوید: «و اما التوسل بولایة علی فهو حق و من اقرب الوسائل» احقاق الحق، 7 / 452
  • - اعتبر و ایها الناس بما وعظ الله به اولیائه من سوء ثنائه علی الاجبار اذ یقول: «لولا ینهاهم الربانیون و الاخبار عن قولهم الاثم» و قال: «لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل – الی قوله – لبئس ما کانوا یفعلون» و انما عباب الله ذلک علیهم، لانهم کانوا یرون من الظلمة لذین بین اظهرهم المنکر و الفساد فلاینهونهم عن ذلک رغبة فیما کانوا ینالون منهم و رهبة مما یحذرون و الله یقول: «فلا تخشوا الناس و اخشون و قال المومنون و المومنات بعضه الاولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر» فبدالله بالامر بالمعروف و النهی عن المنکر فریضة منه لعلمه بانها اذ ادّیت و اقیمت استقامت الفرائض کلها هینها و صعبها و ذلک ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر دعاء الی الاسلام مع رد المظالم و مخالفة الظالم و قسمة الفیء و الغنائم و اخذ الصدقات من مواضعها و وضعها فی حقها.
  • - ثم انتم ایتها العصابة بالعلم مشهورة و بالخیر مذکورة و بالنصیحة معروفة و بالله فی انفس الناس مهابة، یهابکم الشریف و یکرمکم الضعیف و یوثرکم من لا فضل لکم علیه، و لایدلکم عنده، تشفعون فی الحوایج اذا متنعت من طلابها، و تمشون فی الطرق بهیبة الملوک و کرامة الاکابر.الیس کل ذلک انما نلتموه بما یرجی عندکم من القیام بحق الله و ان کنتم عن اکثر حقه تقسرون فاستخفتم بحق الائمة فاما حق الضعفاء فضیعتم، و اما حقکم بزعمکم فطلبتم فلا مالا بذلتموه و لا نفساً خاطرتم بها للذی خلقها و لا عشیرة عادیتموها فی ذات الله.انتم تنمنون عل الله جنته و مجاورة رسله و امانا من عذابه، لقد خشیت علیکم ایها المتمنون علی الله ان تخل بکم نقمة من نقماته لانکم بلغتم من کرامة بالله منرلة فضلتم بها و من یعرف بالله لاتکرمون و انتم بالله فی عباده تکرمون.و قد ترون عهود الله منقوضة فلا تفرعون و انتم لبعض ذمم آبائکم تفزعون و ذمة رسول الله مخفورة محفورة و العمی و البکم و الزمن فی المدائن مهلة لا ترحمون و لا فی منزلتکم تعملون، و لا من عمل فیها تعینون. و بالادهان و المصانعة عند الظلمة تامنون، کل ذلک مما امر کک الله به من النه و التناهی و انتم عنه غافلون.و انتم اعظم الناس مصیبة لما غلبتم علیه من منازل العلماء لو کنتم تشعرون، ذلک بان مجاری الامور و الاحکام علی ایدی العلماء بالله الامناء عل حلاله و حرامه، فانتم المسلوبون تلک المنزلة و ما سُلِبتم ذلک الا بتفرقکم عن الحق و اختلافکم فی السنة بعد البینة الواضحة.لو صبرتم علی الاذی و تحملتم الموونة فی ذات الله کانت امور الله علیکم ترد و عنکم تصدر و الیکم ترجع، و لکنکم مکنتم الظلمة من منزلتکم، و استسلمتم امور الله فی ایدیهم یعملون بالشبهات و یسیرون فی الشهوات.سلطهم علی ذلک فرارکم من الموت و اعجابکم بالحیاة التی ه مفارقتکم فاسلمتم الضعفاء فی ایدیهم، فمن بین مستعبد مقهور، و بین مستضعف علی معیشته مغلوب: یتقلبون فی الملک بآرائم، و یستشعرون الخزی باهوائهم اقتداء بالاشرار و جراة عل الجبار.فی کل بلد منهم منبره خطیب مقع فلارض لهم شاغرة و ایدیهم فیما مبسوطة و الناس لهم خول، لایدفعون ید لا مس، فمن بین جبار عنید، و ذی سطوة علی الضعفة شدید، مطاع لایعرف المبدی المعید.فیا عجباً و ما لی لا اعجب و الارض من غاش غشوم و متصدق ظلوم و عامل علی المومنین بهم غیر رحیم، فالله الحکم فیما فیه تنازعتا و القاضی بحکمه فیما شجر بیننا.
  • - و انی لم اخرج اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی(ص) ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی و اب علی بن ابیطالب... ر ک به سخنان حسین بن علی(ع) از بین نویسنده از انتشارات جامعه مدرسین صفحه 32.