نهضت و رهبری امام و جایگاه عاشورا در این میان
علی رضائیان
بررسی سیر تحول دانش مدیریت در جهان نشان میدهد که پیشرفت در ابعاد گوناگون آن نزدیک شدن به ارزشها و به تعبیر دیگر مدیریت بر مبنای ارزشهای اسلامی را به همراه دارد با عنایت به این واقعیت است که تحلیل و تطبیق ابعاد مدیریت امام خمینی با دستاوردهای دانش مدیریت امروز که در حال تکامل است باید با تأمل و تعمق صورت پذیرد. مهمترین تفاوت مدیریت بر مبنای ارزشهای اسلامی که نمود آن را میتوان در مدیریت حضرت امام یافت با مدیریت بر اساس دانش تولید شده در غرب در نگرش نسبت به انسان نهفته است یعنی تصویری که انسان از خود و همنوعان خود دارد و همچنین رابطهاش با طبیعت، زمان ماهیت و گرایشات عملگرایانه و همچنین روابطی که در ظرف جامعه و نسبت به فضا و مکانی که در آن قرار دارد.
در یک چارچوب ارزشی که بر مبنای فرهنگ هر ملتی استوار است میتوان رابطۀ میان مفروضات، ادراکات و عواطف را در هر فرهنگ مورد مداقه قرار داد و با تعمیم مدلی که به دست میآید موقعیتهای فرهنگی گوناگون و روابط متقابل آنها را شناخت. مفروضات زیربنای همۀ مشاهدات، اندیشهها یا تجربیات به شمار میآیند و در کارکردهای روزانه از اهمیت فوقالعادهای برخوردار هستند. اگر آدمی مفروضات بیشماری دربارۀ جهان نمیداشت با توجه به نیازمندی بسیار او در کنکاش محیط و به دستآوردن هر آنچه که در مسیر کمال و کار میآید از کار افتاده و ناتوان میشد. به هر حال رمز استفادۀ بهینه از مفروضات در صحت آنها نهفته است. بیشتر مفروضاتی که افراد دارند برقراری ارتباط و روابط اثربخش آنان با دیگران کافی است، وی سخن در این است که در واقع کدامیک از این مفروضات به کمال و موفقیت میانجامد. یک عامل اساسی در رابطه با نقش
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 307
مؤثر مفروضات در روابط اثربخش عام بودن آنهاست. هر چه اشتراک نظرهای بیشتری موجود باشد احتمال اینکه تبادل مؤثرتری صورت پذیرد بیشتر خواهد بود. از این رو گاهی ممکن است مفروضات به جای تسهیل روابط مانع برقراری روابط مؤثر باشد.
این واقعیت روانشناختی که «آدمی آنچه را میخواهد، میبیند یا میشنود» تنها بیانگر این موضوع نیست که نیاز بر ادراک آدمی اثر میگذارد بلکه نمایانگر این نکته نیز میتواند باشد که مفروضات آدمی بر ادراکات او نیز اثر میگذارد اگر ادراکات ما با مفروضاتمان سازگار باشد مشکلات کمتری خواهیم داشت و در غیر این صورت مشکلات بسیاری پدید خواهد آمد که به طور معمول در عواطف و رفتارهایمان تجلی کرده و نمود مییابد. اکنون کیفیت این مفروضات را در رابطه با موضوعات زیر مورد بحث و بررسی قرار میدهیم.
ماهیت اساسی آدمها
باور آدمی نسبت به ماهیت همنوعانش نمایانگر چگونگی اندیشیدن درباره تک تک افرد نیست بلکه باور آدمی را نسبت به ماهیت نسل بشر نشان میدهد آیا فرد باور دارد که انسانها قابل تغییر هستند یا خیر؟ جدا از ضعفهایی که آدمها دارند آیا ماهیت انسان شر است یا خیر؟ یا نه خیر و نه شر؟ یا تلفیقی است از خیر و شر؟ روشنترین اثر مدیریتی ارزش ماهوی انسان را میتوان در سیستم کنترل مشاهده کرد. گرایش به بدذات بودن انسان به دلیل سوءظن مدیر نسبت به آدمها موجبات سیستم کنترلی شدید را فراهم خواهد کرد. گرایش ارزشی نسبت به ماهیت انسان نیز از حد سیستم کنترل و تشویق و تنبیه فراتر رفته و بر سبک مدیر اثر میگذارد.
حضرت امام آدمی را عصاره همه خلقت و موجودی بالقوه میداند که باید استعدادهای نهفته در خویش را به فعلیت رساند و به مراتب عالی که در پیش دارد نائل آید. ایشان با تأکید بر اصالت داشتن فرد و قدرت تغییر ایجاد کردن در جامعه میفرماید: «آقایان میدانند که پیغمبر اسلام(ص) تنها قیام فرمود و در یک محیطی که همه با او مخالف بودند قیام فرمود و زحمتهای زیاد، مذمتهای زیاد، رنجهای فراوان برد تا اینکه اسلام را به مردم ابلاغ فرمود، دعوت کرد مردم را به هدایت، دعوت کرد به توحید. آنقدر مشقت ایشان تحمل فرمود که گمان ندارم کسی طاقت آن را داشته باشد. بعد از رسول اکرم(ص) مسلمین به وظایف خودشان تا حدودی عمل کردند، اسلام را تقویت کردند، توسعه دادند اسلام را تا اینکه یک مملکت بزرگ اسلامی در دنیا تشکیل شد که بر همه ممالک مقدم بود».
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 308
در عین حال تلاشهای جمعی را تشویق مینمود و رمز وحدت و یکپارچگی امت اسلامی را در حماسه عاشورا میدانست.
«همه باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسی مراسم عزاداری ائمهاطهار و به ویژه سید مظلومان و سرور شهیدان حضرت ابیعبدالله الحسین علیهالسلام است که حافظ ملیت مسلمین به ویژه شیعیان ائمه اثنیعشر علیهم صلوات الله و سلم میباشد.»
حضرت امام با الهام از فرهنگ عاشورا تلاش کردند انگیزههای معنوی توده مردم از طریق بزرگداشت قیام عاشورا محفوظ بماند. «مجالس عزا را با همان شکوهی که پیشتر انجام میگرفت و بیشتر از او حفظ کنید.»
رابطه با طبیعت
این رابطه بیانگر چگونگی تنظیم روابط فرد با طبیعت و مخلوق خداست. سه نوع رابطه عمده را در تجربه بشر میتوان ذکر کرد که عبارتند از:
1- تسلیم شدن در مقابل طبیعت
2- هماهنگی و سازگاری با طبیعت
3- تسلط یافتن بر طبیعت.
اثر ارزشی رابطه با طبیعت در فعالیتهای مدیریتی را در دو زمینه هدفگذاری و تنظیم بودجه میتوان مشاهده کرد اگر آدمی بخواهد در محیط فرهنگی فعالیت کند که تسلیم بودن در مقابل طبیعت نفوذ غالب را در میان افراد آن دارد به احتمال زیاد نسبت به فرهنگی که هماهنگی یا تسلط داشتن بر طبیعت در آن غلبه دارد هدفهای مدیریتی تنظیم شده در چنین فرهنگی بیشتر کیفی و کلی خواهد بود (البته در صورتی که هدفگذاری صورت پذیرد). از سوی دیگر در یک فرهنگ تسلط بر طبیعت مدیر ممکن است با اطمینان بیشتری هدفهای مشخص عاری از ابهام و بلندپروازانه تعیین کند. در این جا تمایز میان شخصیت فردی و تأثیر فرهنگ قابل تأمل است هدفهای تعیین شده به طور کامل به تفاوتهای شخصیتی فردی مانند نیاز به کسب موفقیت وابسته نیست بلکه تحت تأثیر نفوذ گرایش فرهنگی در زمینه سطح و نوع هدفهایی است که در اینجا مورد تاکید قرار گرفته است. گرایش فرهنگی شیوه تعیین هدفها را برای فرد تعریف و مشخص مینماید. پیام و تأکید فرهنگ عاشورا بر هدفهای بلندمدت است و حضرت امام نیز با الهام از فرهنگ عاشورا در تبیین هدفهای بلندمدتی که
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 309
بتواند ایثار، علاقه و تعهد آحاد ملت را جلب نماید بسیار استادانه عمل مینمودند.
حضرت امام میفرماید: «اگر نبود این نهضت، نهضت حسین علیهالسلام، یزید و اتباع یزید اسلام را وارونه به مردم نشان میدادند». یا در جای دیگر اشاره دارد که: «سیدالشهدا دیدند که مکتب دارد از بین میرود... اینکه سیدالشهدا را کشاند به آنجا، مکتب بود که کشاند آنجا... عقیده بود که کشاند به آنجا و همه چیزش را داد در مقابل عقیده، در مقابل ایمان و کشته شد و شکست داد، طرف را شکست داد. سیدالشهدا سلام الله علیه مذهب را بیمه کرد. و با عمل خودش اسلام را بیمه کرد.»
در هدفگذاری تلاش میشود که هدف همواره در ذهن خودآگاه افراد باشد تا بدانند که در جهت کدام هدف باید تلاش کنند. حضرت امام رمز واقعه عاشورا و ماههای محرم و صفر و همچنین مجالس عزای حضرت امام حسین علیهالسلام را در زنده نگهداشتن هدف مشترک امت اسلام به ویژه شیعه میداند و از این رو میفرماید: «... این مجالس عزای سیدالشهدا است و مجالس دعا و دعای کمیل و سایر ادعیه که میسازد. ملت ما قدر این مجالس را بدانند، مجالسی است که زنده نگه میدارد ملتها را در ایام عاشورا زیاد و زیادتر و در سایر ایام هم غیر این ایام متبرکه هفتههاست و جنبشهای این طوری هست».
گرایش و نگرش نسبت به زمان
به دو طریق درباره زمان میتوان اندیشید یکی به گونه کلی یعنی به جای شناخت چگونگی گذراندن زمان از سوی افراد، این گرایش و نگرش را با چگونگی پاسخ افراد به حوادث جدید میتوان نشان داد. اگر مردم در پاسخ به یک چالش جدید به گذشته برگردند و به دنبال آن باشند که دریابند دیگران چگونه با این نوع مسائل برخورد کردهاند ارزش غالب «گذشتهنگر» خواهد بود. اگر افراد عمدتاً آثار بلافاصله عمل را مورد ملاحظه قراردهند آنگاه گرایش غالب بیشتر «حالگرا» خواهد بود و اگر توجه عمده به تبعات بلندمدت یک انتخاب باشد آنگاه گرایش غالب «آیندهنگر» خواهد بود. آشکارترین نکته تأثیر این متغیر فرهنگی بر مدیران در افق برنامهریزی است.
واقعیتهای جاری یا آثار مطلوب در آینده میتواند بر تصمیمگیری اثر گذارد و سیستم پاداش نیز میتواند تحت تأثیر پنهان گرایش نسبت به زمان قرار گیرد. بُعد دیگر گرایش نسبت به زمان که اثر شدیدی بر رفتار آدمی دارد چگونگی استفاده از زمان است. برای برخی از افراد زمان کالای باارزش یا بیارزشی است که میتوان آن را ذخیره کرد و سپس صرف کرد یا تلف نمود. همچنانکه درباره عاشورا گفتیم حضرت امام با تکیه بر گذشتهای که حافظۀ امت اسلامی است انقلاب امامحسین(ع) و
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 310
قیام کربلا را متذکر شده و در ماههای محرم و صفر با معطوف کردن ذهن مسلمانان به اینکه زندگی سیدالشهدا، زندگی حضرت صاحب سلام الله علیه، زندگی همۀ انبیا عالم، همه انبیا از اول تا حالا همهشان این معنا بوده است که در مقابل جور، حکومت عدل را میخواستند درست کنند، آنان را نیز به تبعیت از پیشوایان الهی فراخوانده و آنچنانکه در دوران پرتلاطم انقلاب مشاهده کردیم در این زمانهای حساس و شورآفرین مردم را به صحنه کشانده و بزرگترین حرکتها را برای سرنگونی طاغوت و سپس مقابلۀ با تجاوزهای رژیم بعثی عراق به وجود آوردند و با پیوند زدن گذشته و حال افقهای روشنی را برای آینده ترسیم کردند. در دیدگاه امام، زمان یک واحد به هم پیوسته است به گونهای که تعهد یا بیتعهد بودن نسبت به گذشته، حال را پدید میآورد و آینده نیز چیزی جز آنچه امروز رقم میزنیم نیست:
لامکانی که در او نور خداست ماضی و مستقبل و حالش کجاست
ماضی و مستقبلش نسبت به توست هر دو یک چیزند و پنداری که دوست
حضرت امام هم به گذشته عنایت داشت هم به حال و آینده و سعی میکرد این افق گسترده را در پیش روی آحاد ملت گشوده و کوتهنظری نداشته باشند. در تاریخ 10 / 4 / 60 به مناسبت شهادت شهید بهشتی و یارانش در جمع روحانیون تهران میفرماید: «ماها تابع آن مردانی هستیم که به حسب روایت، به حسب تاریخ، هر چه روز عاشورا سیدالشهدا سلام الله علیه به شهادت نزدیکتر میشد افروختهتر میشد. جوانان او مسابقه میکردند برای اینکه شهید بشوند همه هم میدانستند که بعد از چند ساعت دیگر شهیدند. مسابقه میکردند آنها، برای اینکه آنها میفهمیدند کجا میروند آنها میفهمیدند برای چه آمدند. آگاه بودند که ما آمدیم ادای وظیفه، خدایی را بکنیم آمدیم اسلام را حفظ بکنیم».
«کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا دستور است به اینکه هر روز و در هر جا باید نهضت را ادامه دهید همان برنامه را، امام حسین با عده کم همه چیزش را فدای اسلام کرد، مقابل یک امپراطوری بزرگ ایستاد. هر روز باید در هر جا این محفوظ بماند.»
در جائی دیگر با پیوند زدن گذشته به حال چنین میفرماید:
«ما باید حافظ این سنتهای اسلامی، حافظ این دستجات مبارک اسلامی که در عاشورا، در محرم و صفر در مواقع مقتضی به راه میافتند، باشیم. تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند. فداکاری سیدالشهدا سلام الله علیه است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است.» «گویندگان پس از اینکه
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 311
مسائل روز را گفتند، روضه را همانطور که سابق میخواندند و مرثیه را همانطور که سابق میخواندند بخوانند و مردم را مهیا کنند برای فداکاری.»
گرایش به عملگرایی
گرایش نسبت به عملگرایی به معنی فعال بودن یا انفعالی عمل کردن نیست بلکه تمرکز مطلوب فعالیت در نظر است. در گرایش به «رفاه» یا «زندگی کردن»، آدمی براساس احساسش عمل میکند. این حالت بیانگر حالگرا بودن است. گرایش به «انجام دادن» یا «کار کردن» تلاش بیوقفه آدمی برای کسب موفقیت را نشان میدهد در میان این دو گرایش، گرایش به ایجاد تعادل میان جسم و ذهن و احساسهای متوسط قرار دارد. بعد عمل، چگونگی برخورد افراد با کار و تفریح را نشان میدهد. این گرایش بیانگر میزان عجین شدن فرد با کار است و نشانگر این واقعیت است که مسائل مربوط به کار و هدف بر زندگی فرد غلبه دارد. در فرهنگی که گرایش به کار شدید است تلاش میکنند تا فلسفه اصلی زندگی خود را در کار و فعالیتهای مربوط به کار بیابند، تصمیمگیری در چنین فرهنگی براساس شاخصهای عملی صورت میپذیرد و سیستم پاداش نیز براساس نتایج عملکرد آدمهاست.
حضرت امام در جمع اقشار مردم و اعضای ستاد مرکزی جهاد سازندگی در تاریخ 8 / 4 / 60 میفرمایند: «از صدر اسلام تا کنون دو طریقه، دو خط بوده است یک خط، خط اشخاص راحتطلب که تمام همتشان به این است که یک طعمهای پیدا بکنند و بخورند و بخوابند و عبادت خدا هم آنهایی که مسلمان بودند کردند اما مقدم بر هر چیزی در نظر آنها راحتطلبی بود. در صدر اسلام از این اشخاص بودند وقتی که حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه میخواستند مسافرت کنند به این سفر عظیم، بعضی از اینها نصیحت میکردند... یک دسته دیگر هم انبیا بودهاند و اولیاء بزرگ، آنها هم یک مکتبی بود و یک خطی بود، تمام عمرشان را صرف میکردند در اینکه با ظلمها و با چیزهایی که در ممالک دنیا واقع میشود همشان را اینها صرف میکردند در مقابل با اینها...
رسول اکرم از اولی که آن رسالت به او محول شد تا آن وقتی که در بستر مرگ خوابیده بود یا شهادت بین این بستر و آن بعثت تمام فعالیت بوده است، جنگ بوده، دفاع بوده و کسی که زندگی امیرالمومنین سلام الله علیه را مشاهده کند که نیز همینطور بوده. جهاد در راه احکام خدا بوده است و سایر ائمه علیهم السلام است آن که از همه بارزتر و معروفتر است سیدالشهدا سلام الله علیه است.
اگر وضع تفکر سیدالشهدا سلام الله علیه مثل بعضی مقدسین زمان خودش بود آنها طرحشان این بود که بماند در جوار حضرت رسول سلام الله علیه و عبادت کند. اگر وضع تفکر مولا هم اینطور
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 312
بود کربلائی پیش نمیآمد. یک راحتطلبی بود و کنارهگیری از جامعه و دعا و ذکر بود، لکن وضع تفکر جور دیگری بود... این دو رشته، از اول خلقت تا حالا بوده است. رشته تعهد به اسلام و ایستادگی در مقابل ظلم و ستم و دیکتاتوری و قدرتهای شیطانی و رشته سازش... حیوانات هم «ان من شیی الا یسبح بحمد ربک» آنها هم ذکر و تسبیح دارند، لکن همشان علفشان است انسان هم باید اینطوری باشد که همتش علفش باشد و هر چه ذلت و خواری است تن به آن بدهد».
در فرهنگ «بودن» مبنای تصمیمات احساسات آدمهاست. و میزان علاقهمندی به نتیجه، متغیر است و تابع فرد و حالات روحی و روانی او است. در فرهنگی که غلبه با کار کردن و کنترل است، تصمیمات بر مبنای شاخصهای منطقی قراردارد، پاداشها به طور منطقی توزیع میشود، بازده در برابر هدفهای متعادل توزیع میگردد و در سنجش عملکرد نیز کیفیت و کمیت با هم سنجیده میشود.
روابط میان افراد
بحث روابط میان افراد به مسئولیتی که آدمی در برابر دیگران دارد میپردازد. مسئولیت آدمی برای آسایش دیگران چیست؟ آیا در این رابطه مسئولیتی متوجه اوست یا خیر؟ برخی بر این باورند که هر کس باید فکر خودش باشد به عبارتی دیگر بر این گونه افراد، فردگرایی غلبه دارد. در چنین فرهنگی افراد درجه یک خانواده، حد بیرونی مسئولیت رسمی بشمار میآیند. به استقلال فردی بها داده میشود. در چنین وضعیتی همه همیشه به دنبال درجه یک هر چیز هستند و هر کس به دنبال اول شدن است. گرایش مقابل فردگرایی روحیه جمعی است که تعهد و وفاداری به خانواده، فامیل، طایفه و قبیله را به همراه دارد.
«کلکم راع و کلکم مسوول مسائل سیاسی مال همه است «کلکم راع» همه باید مراعات بکنید. همه باید ملت را توجه کنید که چه میکنند و باید راهنمایی کنید همه را، و همه باید فعال با صفهای فشرده و فعال وارد باشید در صحنه و به خودتان هیچ یاس راه ندهید، خدا با شماست».
«این هماهنگی که در تمام ملت ما در قصه کربلا هست این بزرگترین امر سیاسی است در دنیا و بزرگترین امر روانی است در دنیا، تمام قلوب با هم متحد میشوند. اگر خوب راهش ببریم. ما برای این هماهنگی پیروز هستیم و قدر این را باید بدانیم و جوانهای ما توجه به این مسایل داشته باشند.»
«همین مساجد و همین روضهها و همین روضههای هفتگی همینها، همینها توجه مردم را و همان هماهنگی را ایجاد میکند. اگر دولتهای دیگر بخواهند یک هماهنگی بین تمام قشرها پیدا کنند میسر نیست برایشان، با صدها میلیارد تومان هم برایشان میسر نیست. ما را سیدالشهدا اینطور
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 313
هماهنگ کرده ما برای سیدالشهدایی که اینطور هماهنگ کرده اظهار تاسف نکنیم. ما گریه نکنیم؟ همین گریهها نگهداشته ما را. گول این شیاطینی که میخواهند این حربه را از دست ما بگیرند گول اینها را نخورند جوانهای ما، همینهاست که ماها را حفظ کرده، همینها هست که مملکت ما را حفظ کرده.»
«... اسلام اینقدر برای اجتماع و برای وحدت کلمه هم تبلیغ کرده و هم عمل کرده است، یعنی روزهایی را پیش آورده است که با خود این روزها و انگیزه این روزها تحکیم میشود مثل عاشورا و اربعین. و قرآن کریم پافشاری دارد در این مطلب که متفرق نباشند مردم، مسلمین از هم و ید واحده باشند و معتصم به حبل الله باشند».
و سه دیگر گرایش طبقاتی است. به نظر میرسد که متغیر رابطه بر خط مشی و عمل مدیریت اثر غالبی دارد ساختار سازمانی، ارتباطات، الگوهای نفوذ، سیستمپاداش، کار گروهی و سایر فرایندهای مدیریتی تحت تأثیر گرایش رابطه قراردارند. در فرهنگهائی که غلبه بر سلطه گروه است توجه بیشتری به تفکیک افقی صورت میپذیرد.
گرایش نسبت به فضا
متغیر فضا بیانگر دید و نگرش فرد نسبت به چگونگی استفاده از فضای اطراف خود است. هر کس درباره استفاده از فضای اطراف خود میتواند نظری خاص داشته باشد. واژههای خصوصی، مختلط و عمومی برای انواع این گرایشها بکار برده میشود. گرایش خصوصی بر این باور تاکید دارد که فضای اطراف هر کسی ویژه خود اوست و کسی نباید به آن تجاوز کند و اگر کسی به حریم فرد قصد تجاوز داشته باشد در برابر او اقدام بازدارنده صورت میپذیرد بر عکس در گرایش عمومی به فضا همه حق استفاده از فضا را دارا بوده و ارتباطات، نفوذ، و الگوهای تعاملی تحت نفوذ این بعد قرار دارند همانند واقعیتهای فیزیکی.
حضرت امام در این بعد نیز از جامعنگری برخوردار است ضمن اصالت بخشیدن به حق امت اسلامی، حریم فردی را نیز مدنظر دارد. و برای نفوذ در آحاد ملت متوسل به عزیزترین فردی میشود که در میان ملت ایران از هر فرقه و مذهبی جایگاه ویژه دارد و مردم چه در شادی و چه در عزا با یاد او و یاران وفادارش زیست میکنند.
حضرت امام در جمع گویندگان مذهبی قم و استانهای آذربایجان شرقی و غربی در تاریخ 25 / 7 / 61 میفرماید:
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 314
«... اسلام مساجد را سنگر قرار داد و وسیله شد از باب اینکه از همین مساجد، از همین جمعیتها، از همین جمعات، از همین جمعهها و جماعات، همه اموری که اسلام را به پیش میبرد و قیام را به پیش میبرد مهیا باشد و بالخصوص حضرت سیدالشهدا از کار خودش به ما تعلیم کرد که در میدان باید چه جور مبارزه بکنند و باید آنهایی که در پشت جبهه هستند چطور تبلیغ بکنند. کیفیت مبارزه را، کیفیت اینکه مبارزه بین یک جمعیت کم با جمعیت زیاد چطور باشد، کیفیت اینکه قیام در مقام یک حکومت قلدری که همه را جا در دست دارد، با یک عده معدود باید چطور باشد، اینها چیزهایی است که حضرت سیدالشهدا به ملت آموخته است و اهلبیت بزرگوار او و فرزند عالیقدر او هم فهماند که بعد از اینکه آن مصیبت واقع شد باید چه کرد، باید تسلیم شد؟ باید تخفیف در مجاهده قائل شد؟ یا باید همانطوری که زینب سلام الله علیها در دنباله آن مصیبت بزرگی که «تصغر عند المصائب» ایستاد و در مقابل کفر و در مقال زندقه صحبت کرد و هر جا موقع شد، مطلب را بیان کرد و حضرت علی ابنالحسین سلام الله علیه با آن حال نقاهت، آنطوری که شایسته است، تبلیغ کرد...»
«الان هم میبینید که در جبههها وقتی که نشان میدهند آنها را، همه با عشق امامحسین است که دارند جبهه را گرم نگه میدارند.»
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 315
پای نوشتها:
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 316