کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورا

عاشورا، مثل اعلای ابتلا، انتخاب و ایثار در فلسفه وجودی انسان

عاشورا، مثل اعلای ابتلا، انتخاب و ایثار در فلسفه وجودی انسان

مهدی دهباشی

‏هر حادثه تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که در تاریخ جهان بوقوع می‌پیوندد، بنا به اهمیت و نقش و آثار مترتب به آن، به همان میزان پیوسته نظر اندیشمندان و متفکران را بخود معطوف داشته و هر یک با دیدی خاص به آن نگریسته و ابعاد و آثار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آنرا مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهند. از میان این حوادث که بدنبال وقوع آن تحولی فرهنگی اجتماعی و سیاسی در دنیای اسلام، بلکه در جهان داشته، حادثه و تراژدی عاشورای حسینی(ع) است که هر یک از اندیشمندان به بررسی برخی از ابعاد آن پرداخته‌اند. ما در این مقاله بر سر آنیم که ابعاد تکوینی این حادثه را در رابطه با فلسفه وجودی انسان در جهان و نقشی را که بازیگران اصلی این تراژدی در صحنه عاشورا ایفا کردند، با عنایت به فلسفه ابتلا در قلمرو انسان و طریقه انتخاب و گزینش او در محدوده عرفان عملی سخن گوییم و در جهت ارائه بعضی رموز و سمبل‌‌‌‌ها و آثار معنوی آن در اعتلا و تکامل معنوی انسان در طی قرون، به اجمال به تحلیل بپردازیم.‏

‏از آنجا که هر متفکری براساس ابعاد و قلمرو معرفت خود به حادثه‌‌‌ای این چنین مهم نظر می‌افکند، هر چقدر ابعاد تفکر او عمیق‌تر باشد به گنجینه اسرار آن حادثه بهتر پی‌می‌برد و بیش از دیگران به اهمیت آن حادثه ارج می‌نهد. امام راحل(ره) علاوه بر اینکه همه ابعاد و جنبه‌‌های مرجعیت و رهبری مطلق در وجودشان جمع بود به عنوان یک حکیم الهی و عارف عامل واصل به قضایا می‌نگریستند و بهمین علت به قضیه عاشورا در همه ابعاد توجهی خاص داشتند. اهمیتی که عاشورا از دید حکیمی متأله و عارفی واصل دارد بگونه‌‌‌ای است که یک مورخ و یک نویسنده عادی نتواند آنچنان جامع به ابعاد تکوینی و تشریعی و اجتماعی و فرهنگی آن پی‌ببرد. لذا نویسنده در‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 161
‏این گفتار حادثه عاشورا را از زاویه عرفان عملی و دیدی جهانشناسانه مورد بحث قرار می‌دهد، تا شاید از رهگذر این تحلیل پرده از سرّ درون این واقعه، که همواره مورد عنایت خاص دانشمندان اسلامی بوده، و در بیانات ائمه اطهار(ع) و پیامبر اکرم(ص) بسیار از این واقعه یاد شده و پیامبران سلف گهگاه متذکر این حادثه می‌شدند، برداریم.‏

‏این تذکرات همه حاکی از اهمیت این حادثه بزرگ و تعظیم و بزرگداشت این پدیده جهانی در فلسفه وجودی انسان در طول تاریخ دارد. زیرا همه انبیا و اولیا در سیر و سلوک معنوی انسان بسوی هدایت و کمال زنجیره‌‌های بهم پیوسته واحدی هستند که در راستای توحید به معنای جهان شمول آن که از فطرت انسانی سرچشمه گرفته، انسانها را به هدفی مشترک و طریقه‌‌‌ای واحد هدایت می‌کردند و در این هدف تفاوتی با یکدیگر نداشتند. همه در زیر لوای توحید و شعار «‏لا نفرق بین احد من رسله‏»، حرکت کرده و انسان‌‌‌‌ها را در جهت تکامل معنوی و سیر استکمالی به سمت مقصود هدایت می‌کردند. توحید و وحدت کلمه شیوه و هدف همه انبیا بوده و آنها در جهت تحقق این آرمان به رسالت مبعوث شدند. لذا پیامبر خاتم(ص) که برگزیده الهی و انسان کامل است، از قول خداوند می‌فرماید: ‏

«قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم ان نعبد الا الله و لانشرک به شیئاً و لایتخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون‌الله فان تَوَلّوا فقولوا اشهدوا بانّا مسلمون»‎[1]‎

‏و همه انسانها را در زیر لوای توحید و وحدت کلمه دعوت به حق می‌کند.‏

‏شاید بتوان گفت مهمترین شعار نهضت عاشورای حسینی(ع) اعتلای این آیت الهی یعنی اعتلای وحدت کلمه و کلمه وحدت و توحید در جهت معرفی و تحقق همه ابعاد در فلسفه وجودی انسان در طی قرون گذشته و آینده باشد.‏

‏اینجاست که می‌توان گفت به حادثه عاشورای حسینی(ع) نباید به لحاظ یک حادثه تاریخی نگاه کرد، بلکه باید تار و پود و زنجیره‌های علت و معلولی این حادثه را در قلمرو گذشته و آینده و در سیطره زمان در حیات انسانها مورد توجه قرار داد. در قلمرو عرفان حقیقی که همان حیات معقول انسانها را به تصویر می‌کشد، مرز و بوم و مکان و زمان خاص مطرح نیست، بلکه «انسان» با تمام ابعاد وجودی در تمام قرون و اعصار مورد بررسی قرار می‌گیرد.‏

‏در نبرد انسان به عنوان خلیفه الهی در روی زمین با نقطه مقابل خود که در عالم تکوین به «شیطان» و در تاریخ بشر به شیاطین انسی تحت عنوان ستمگران و زورگویان و فراعنه و نمرودها و ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 162
‏سلاطین و خلفای جور تعبیر شده، عاشورا عالی‌ترین راه و رسم زندگی سعادتمند را برای جهانیان در طول تاریخ معرفی می‌کند. عاشورا در تاریخ انسانی، فلسفه علمی و عملی تاریخ را با ابعاد وجودی انسان در راه جهاد و مبارزه با موانع رشد و تکامل انسانها، به اندیشمندان جهان آموخته است. علاوه بر این نهضت عاشورای حسینی(ع) مثل اعلای جهاد اکبر و مبارزه با نفس است که در جهت اعتلای انسان تحقق یافته و درس زندگی و حیات معنوی را در جریان زمان، و مقامات عالی عرفانی را در سیر و سلوک معنوی و در میدان عمل به انسانها آموخته و نقطه ابهامی برای پویندگان راه حق و عاشقان عدالت باقی نگذاشته است.‏

‏حادثه عاشورا حادثه‌‌‌ای است که دلهای ارباب معرفت و عاشقان فضیلت و حقیقت در برابر آن به خاک تعظیم فرو می‌افتد، چراغ فروزانی است که مشعل هدایت مردان بزرگ و مصلحان جهان گردیده است. این واقعه و قیام عظیم حادثه‌‌‌ای نیست که تنها ساکنان عالم ناسوت را به خود جلب کرده باشد بلکه جوامع عالم جبروت و سکان صوامع ملکوت و ملأ اعلی را شیفته خود ساخته و به تعظیم واداشته است بگونه‌‌‌ای که آنرا بزرگترین تجلی کمال و مقام والای انسانی دانسته‌اند. قهرمانان فضیلت بشری و خردمندان و واصلان حقایق عالیه، پیامبران اولواالعزم(ع)، و اولیا و شهدای راه هدایت، آنرا نمونه ممتاز و منحصر بفرد نمایش قدرت و اراده و عزم و ثبات و مردانگی و وفا و علو همت و صبر و مقاوت در برابر تجاوز و ستم معرفی کرده‌اند. در تمام مقامات معنوی صحنه عاشورا، عظمت روح، علو همت، رفعت غایت، بی‌اعتنائی به زخارف دنیا و گزینش راستین مرگ با عزت و شرافت بر زندگی با ننگ و ذلت آشکار است.‏

‏تبیین این تراژدی انسان شرح کمال روح انسان و تضعیف و تحقیر تمام مظاهر مادی و لذائذ دنیوی و محکوم ساختن شرک و کفر و ستم است. این حادثه ماجرای تاریخ فداکاری انسان در راه توحید و عقیده و تعظیم شرف و کرامت انسانی در راه حق و مجاهدت و سعی در آزادی و نجات محرومان و ستمدیدگان تاریخ می‌باشد.‏

‏بنابراین تنها میدان کربلا صحنه این نبرد نیست هر جا چنین شرایطی حاکم شود و انسان در برابر تعهد و سرسپردگی «‏‏قالوابلی‏‏» خود در برابر حق احساس وظیفه و تکلیف کند، همان جا «کربلا» نام می‌گیرد و همان زمان «عاشورا» می‌گردد. در سیر و سلوک معنوی انسان مکان و زمان مقید و محدود نیست بلکه همانطور که در روایات آمده: «‏کل یوم عاشورا و کل ارض‏ ‏کربلا‏» است. به همین جهت کربلا و عاشورا در فلسفه ابتلا و نبرد انسان با تمام مظاهر ضد انسانی، مکان و زمان‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 163
‏معهود نیست بلکه ایندو که ظرف تحقق آرمانهای انسانی بوده و موقوف به شرایط خاص حیات انسانی است، توسعه می‌یابد و هر دو بُعد به گذشته و آینده امتداد یافته و همه انسانها را در طول تاریخ با هدفی مشترک و نغمه‌‌‌ای هم‌آهنگ پیوند راستین می‌دهد. عاشورا نقطه وحدت و اشتراک همه انسانها در بستر زمان است. آنجاست که عالیترین انتخاب انسان به ظهور می‌رسد و شایسته‌ترین تجلی ارزشهای والای انسانی متبلور می‌گردد. عاشورا زمان و کربلا مکان تحقق تمام آرمانهای هدایتگری انبیا(ع) و جلوه عالی‌ترین مراتب عبودیت و کمال انسانی و جایگاه اسقاط عملی همه تعلقات و وابستگیهای بشری در طول تاریخ و تجلیگاه والاترین مقام شهودی و فنای عبد در برابر فرمان معبود است.‏

‏مقامات شهودی و سیر و سلوک معنوی تمام انبیا(ع) در جریان ابتلا و مسیر آزمایش است که ارزش خود را می‌یابد. هر یک از انبیا(ع) در جریان ابتلا که لازمه هر انسان آزاده و مختاری است، درس شایستگی آموختند و به دیگران تعلیم دادند. فلسفه ابتلا در انسان در قوس صعودی محک و معیار اعتبار وجودی هر فردی را نشان می‌دهد. هیچ انسان عاقل و مختاری نیست که در جریان ابتلا، که آزمایشگاه ادعاها و باورها و اعتقادات و معیار ارزیابی شخصیت و منش اوست، قرار نگیرد. لذا می‌بینیم تمام انبیا(ع) در جریان ابتلا، قرار گرفتند و از رهگذر ابتلائات آنها بود که بشر درس هدایت و ایثارگری را برای اعتلای خود در جهت وصول به معشوق ازلی فراگرفت. ابتلا، فلسفه هبوط آدم و آدمیان را در مسیر تاریخ تفسیر می‌کند و هدف و غایت خلقت را که عنایت الغایات آن انسان بوده است را به تصویر می‌کشد.‏

‏ما بنابر اختصار، در این گفتار تنها به پیوند عاشورا با ابتلائات حضرت ابراهیم(ع) که سمبل رسالت توحید در تاریخ انبیا بوده است و شیخ الانبیا(ع) نام گرفته را در حد میسور بیان داشته و سپس فلسفه ابتلا را در انقطاع از وابستگیها و تقدیم و ایثار عزیزترین تعلقات که فرزند و خانواده است را در اسمعیل ابراهیم بیان داشته و نتیجه و تکمله و جامعیت این ایثار و انقطاع از خلق به حق و از کثرت به وحدت را در عرفان عملی و ذبح عظیم که عالی‌ترین جلوه قربانی حقیقی در راه حق و در بستر تاریخ است را در صحنه عاشورا بازگو می‌کنیم. اگر چه عاشورای حسینی(ع) تمام حلقات زنجیرۀ هدایتگری انبیا را پیوند راستین می‌دهد و لازم است در این موضوع این واقعه با نبرد تمام پیامبران(ع) با طاغوتیان زمان خود و مجاهدات آنها مقایسه شود، به جهت ضیق مجال تنها به پیوند این واقعه با ابتلائات حضرت ابراهیم(ع) اشاره می‌کنیم و ورود به مقامات دیگر را در رابطۀ آن با‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 164
‏جریان نبوت و رسالت تمام انبیا(ع) به دیگر مقال موکول می‌نماییم.‏

‏حضرت ابراهیم(ع) در کودکی دور از جامعه خود زندگی می‌کرد و به هنگامی که به رشد رسید دید که «آزر» و قوم او همه بت‌ها را می‌پرستند. فطرت پاک حضرت ابراهیم(ع) راضی به دین حاکم بر قوم خود نشد و یک تنه نبردی سخت را با بت‌ها و بت‌پرستان آغاز نمود تا در این مجاهدت به شهود حق و رویت ملکوت واصل گردید و تاج خلافت و امامت را بر سر نهاد. در راه مبارزه با بت‌پرستان سرانجام به آتش قهر آنها افکنده شد، ولی باز جز از حق از دیگری یاری نطلبید و حتی سخن جبرائیل را که به او می‌گوید «‏‏ألک حاجة‏‏» با پاسخ «‏‏اما الیک فلا‏‏» رد کرد. ابراهیم پس اینکه از آتش بت‌پرستان به سلامت الهی نجات یافت و با بَرد آب رحمت محبوبش آتش نمرودیان را به گلستان محبت مبدل ساخت با اعراض از تمام عقاید منحط جامعه خود با زن و فرزند خود ماموریت یافت تا دفتر تازه‌‌‌ای را در فلسفه حیات انسانی در زمین خشک و بی‌آب و علف باز کند و به «وادی غیر ذی ‌زرع» رحل اقامت افکند.‏

‏پس از آنکه اسماعیلش نوجوانی نو خط و خال شد با همراهی او به امر الهی به ساختن خانه کعبه پرداخت: ‏

«و اذا قال ابراهیم رب اجعل هذا البلد آمناً و ارزق اهله من الثمرات من امن منهم بالله و الیوم الاخر قال و من کفر فامتعُهُ قلیلاً ثم اضطرُّهُ الی عذاب النار و بئس المصیر و اذا یرفع ابراهیم القواعدَ من البیت و اسمعیل ربّنا تقبل منا اِنک انت السمیع العلیم.»‎[2]‎

‏اولین خانه هدایت به دست او روی زمین ساخته شد: ‏

«اِنّ اوّل بیتٍ وضع للناس للذی ببکّة مبارکاً و هدیً للعالمین»‎[3]‎

‏پس از این مرحله خداوند او را به ذبح اسماعیل(ع)، فرزند دلبندش، مبتلا کرد و فرمان داد تا او را به امر حق قربانی کند: ‏

«فلما بلغ معه السعی قال یا بنی انی اری فی المنام انی اَذبَحُکَ فانظُر ماذا تَری قال یا ابت افعل ما تومر ستجدنی اِن شاء الله من الصابرین... ان هذا لهو البلاء المبین و فدیناه بذبحٍ عظیم»‎[4]‎

‏خداوند او را در تمام ابتلائات ستود و به همین جهت از نسل او و فرزندش حضرت اسماعیل(ع) ذبیح پیامبر خاتم(ص) و اوصیا او را برگزید. در مقام تسلیم رب بود که خدا به او فرمود: ‏

«إذ قال له رّبُهُ اَسلم قال اسلمت لرب العالمین.»‎[5]‎


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 165
‏در مقام اطمینان بود که فرمود: ‏

«... قال أولم تومن قال بلی ولکن لیطمئن قلبی.»‎[6]‎‏ خداوند پس از این مقام او را لباس خلت پوشانید و وی را به وفا توصیف کرد: ‏«و ابراهیم الذی وفی»‎[7]‎‏. در سوره هود در آیه (73 و 75)‏‎[8]‎‏ او را حلیم و اواه منیب و در سوره مریم‏‎[9]‎‏ وی را صدیق لقب داد. و سرانجام در سوره بقره‏‎[10]‎‏ او را به مقام امامت نائل کرد. ‏«قال انی جاعلک للناس اماماً»‏ و در ذریّه او نبوت و کتاب را به ودیعت سپرد.‏

«و لقد ارسلنا نوحاً و ابراهیم و جعلنا فی ذریتهما النبوة و الکتاب فمنهم مهتدٍ و کثیر منهم فاسقون»‎[11]‎‏ بنابر احراز این مقام است که دین مبین پیامبر خاتم(ص) با او نامگذاری گردید: «‏ملة ابیکم ابراهیم هو سماکم المسلمین من قبل...»‎[12]‎

‏خانه خدا و بیت‌الله الحرام و مناسک حج هم برگرفته از حوادث تاریخی زندگی ابراهیم خلیل است که مقامات ابتلا را یکی پس از دیگری با موفقیت طی کرد و به همین جهت و به خاطر سیر و سلوک معنوی و مقامات شهودی او بود که آن چنان نزد خدا شایستگی پیدا کرد که حج و مناسک و شعائر آن سمبل مقامات روحانی و محنت‌ها و ابتلائات او همه از احوال عبد خالص گردید. آن مقامات همه زمینه مناسک و مواقیت حج یعنی طواف و سعی و صفا و رمی و قربانی عبد در برابر معبود را نشان می‌دهد.‏

‏سنن شایسته موجود در قلمرو اعتقاد و عمل در جامعه بشری همه از آثار انبیا(ع) است و ابراهیم در این راستا به تمام بشریت و انسانها در تاریخ درس آزادی و عبودیت و ایثار را آموخت.‏

‏خداوند ابراهیم را در ذبح اسماعیل امتحان نمود. این قربانی ناتمام آنچنان مقبول درگاه حق قرار گرفت که ابتلا و بلای او در زمینه وجوب قربانی در حج گردید. این یادآور محنتها و بلاهائی است که در کوی معشوق کشیده و معبود پاداش این رنجها و ابتلائات را در عبادت حج در زمره واجبات آن قرار داده و طریقه سیر و سلوک او را با استمرار وجوب حج برای همه انسانهای آزاده تاریخ بشر ثبت و تثبیت نموده است.‏

‏داستان حضرت ابراهیم(ع) همراه با تمام وقایع حیات او در خارج از مکه و در حِل اقامتش در مکه و دستور ذبح اسماعیل و فدیه او از جانب خدا‏‎[13]‎‏ دوره کاملی است از سیر و سلوک عبد که از قلمرو نفس و متعلقات آن سیر معنوی خود را شروع کرده و به قرب حق واصل گردیده است. با سکونت در ‏«وادی غیر ذی ‌زرع»‏‌ شرایط انقطاع را فراهم می‌کند تا از ارض بُعد و بینونت بتواند خود‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 166
‏ را به حظیره قرب برساند و با اعراض از زخارف دنیا و آرزوهای آن از جاه و مقام و زن و فرزند، موانع وصال را از سر راه خود بردارد. این وقایع گر چه متفرق می‌نماید، ولی همه آنها سلسله یک حقیقت واحد را تشکیل می‌دهند که آن سیر عبد به رب است ‏«و انی ذاهب الی ربی سیهدین»‎[14]‎‏ و شامل مقامات و آداب و احوالی است از قبیل طلب و حضور و حب و اخلاص و... که هر چه با دقت در آن بنگریم حقایق و رموز آن بیشتر منکشف می‌گردد. ‏«شرع لکم من الدین ما وصی به نوحاً و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ان اقیموا الدین و لاتتفرقوا فیه...»‎[15]‎

‏شریعت اسلام تکمیل کننده راه تمام انبیا است. بنابراین مناسک حج که شامل احرام و وقوف به عرفات و مبیت به مشعر و قربانی و رمی جمرات و سعی صفا و مروه و طواف و نماز طواف در مقام ابراهیم(ع) است همه یادآور داستان زندگی عبد صالح ابراهیم خلیل و نشانگر مواقف او و خاندان او و مشاهد آنهاست. چه نیکو مواقفی که جذبه الهی راهبر و ذلت بندگی و عبودیت انگیزه آن می‌باشد.‏

‏عبادات مشروع برگرفته از مواقف کمّلین از انبیا و اولیا در برابر خدا بوده و نشانه‌‌‌ای از کیفیت سیر معنوی آنها در جهت قرب به رب بوده است، همانطور که خداوند در قرآن می‌فرماید: ‏«لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکرالله کثیراً»‎[16]‎

‏آیه شریفه: «‏و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلماتٍ فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماماً قال و من ذریتی؟ قال لاینال عهدی الظالمین.»‎[17]‎

‏متذکر است که ابتلا به جز از طریق عمل نمی‌‌باشد. عمل است که صفات مخفی انسان را بروز می‌دهد. در صورتی که گفتار انسان محتمل صدق و کذب است.‏‎[18]‎‏ مراد از «کلمات» در این آیه حوادث و وقایعی است که حضرت ابراهیم از طریق آنها امتحان شد و تعهدات الهی را در این مقامات بجای آورد که از جمله آنها ابتلا به ستارگان، بتها، آتش هجرت و ذبح اسماعیل می‌باشد. داستان امامت او پس از بشارتی است که در مورد اسحاق و اسماعیل از جانب خدا دریافت می‌کند.‏

‏در کتاب امالی شیخ از مناقب مغازلی از ابن مسعود از نبی اکرم(ص) در مورد آیه: ‏«لا ینال عهدی الظالمین» ‏و «‏فاتمهن‏» از قول خدا و به ابراهیم نقل فرموده که: «‏من سجد لصنم دونی لااجعله اماماً قال(ص) و انتهت الدعوة الی و الی اخی علی لم یسجد احدنا لصنم قط‏»؛ هر که جز من به بتی سجده کند او را امام نمی‌‌گردانم. فرمود این درخواست به من و علی ختم شد که هیچیک از ما هرگز به بتی سجده نکرده‌ایم.» ائمه شیعه(ع) همه از نسل علی بن ابیطالب هستند و مشمول این موهبت الهی قرار می‌گیرند.‏‎[19]‎


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 167
‏باز در تفسیر عیاشی از صفوان الجمال روایت شده که فرمود: «‏کنا بمکة فجری الحدیث فی قول الله‏؛ ‏«و اذابتلی ابراهیم ربه بکلماتٍ فاتمهُن...» قال فاتمهُن بمحمد و علی و الائمة من ولد علی فی قول الله «ذریة بعضها من بعض و الله سمیع علیم».»

‏با این بیان علاوه بر ختم نبوت به رسول اکرم(ص) اتمام دایره امامت و تکمیل آن بوسیله امامت محمد(ص) و اهل بیت او(ع) از فرزندان اسماعیل ذبیح خواهد بود. با پیوند امامت حضرت ابراهیم(ع) با امامت ائمۀ اطهار(ع) و تکمیل آن با شریعت پیامبر خاتم(ص) و امامت او و معصومان بعد از او، صحنه عاشورا و حوادث قبل و بعد آن یادآور سیر و سلوک عبد صالح الهی است که در تمام مواقف و مصادری که ابراهیم خلیل(ع) خود را در بوته آزمایش مشاهده کرد، با تمام وجود به آن مواقف ورود یافت و با اتمام تمام آن مواقف خود را در بستر تاریخ عالی‌ترین قربانی الهی متجلی ساخت. لذا می‌بینیم حضرت امام حسین(ع) از مدینه به مکه مشرف می‌شود و در آنجا اقامت می‌کند و حج ابراهیم را بجای می‌آورد و تجدید عهد و میثاق با خدای ابراهیم می‌نماید. ولی از آنجا که نمی‌‌خواهد حرم امن الهی به صحنه نبرد مبدل گردد و در حرم خدا خونریزی شود، برای حفظ شئون حرم الهی و به پاس آن برای آیندگان بقای حرم و حُرمات آن را با مجاهدات وصف‌ناپذیر خود و یاران و اصحاب باوفایش به دور از حرم الهی در معرض نمایش می‌گذارد. تا هدف نهایی او که حفظ قرآن و اسلام و قبله مسلمانان است، در این مبارزه راستین برای همیشه در تاریخ از گزند حوادث محکم و استوار، به عنوان چراغ هدایت بشریت، باقی بماند. اگر ابراهیم قربانی اسماعیل را ناتمام گذاشت، او با خون خود که خون‌بهای آن خداست، خانه الهی و شریعت تمام انبیا و اسلام راستین محمدی(ص) را بیمه کرد و لقب «ذبح عظیم» را بر تارک فلسفه وجودی انسان در مجاهده راه حق به خود و پیروان راستین خود اختصاص داد. با «ذبح عظیم» ملت پدرش ابراهیم و جان فرزندش اسماعیل حفظ گردید. «ذبح عظیم» امری متحقق است، ولی ذبح اسماعیل(ع) و قتل مسیح(ع) پدیده‌‌‌ای است متصور. نه ذبح اسماعیل صورت تحقق یافت و نه قتل مسیح، هر دو نمایشی از ذبح و تصویری نامرئی از قربانی بودند. اما شهادت حسین(ع) هر دو تصویر را با سیر و سلوک معنوی و مجاهدات خود و یاران باوفایش به منصه ظهور گذاشت و پندار را به وقوع مبدل ساخت.‏

‏بنابراین قربانی حضرت ابراهیم خلیل(ع) به انجام نرسید و تتمیم و تکمیل این مرحله از سیر و سلوک به دست یکی از ذراری او از نسل حضرت اسماعیل ذبیح(ع) صورت پذیرفت. در صحنه عاشورا گوهر تابناک ایمان یعنی امام حسین(ع) آنچنان در آتش ابتلاء الهی ذوب گردید که سرانجام‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 168
‏جان عزیزش مندک در محبوب و فانی در معشوق گردید که به «ثارالله» لقب یافت. او در کربلا عالی‌ترین مقامات معنوی یک عبد صالح را از طریق مجاهده با نفس و عرفان عملی به جهانیان نشان داد که نه تنها انسانها را در وادی حیرت افکند، بلکه فرشتگان آسمانی هم همه در دهشت فرو افتادند که هیچیک از انبیا و اولیای الهی این چنین چوگان عشق در میدان فنا نیاموخته بودند و این چنین نینداختند. تمام مقامات معنوی ضمن نبرد با دشمن خدا با عالی‌ترین مرتبه به تحقق رسید. دوست و دشمن از صبر او در شگفت شدند و کرّوبیان بر حسب فقرات زیارت ناحیه مقدسه‌اش «‏و لقد عجبت من صبرک ملائکة السماء‏» انگشت حیرت بر دندان گزیدند و آسمانها نغمه «‏‏بکت السماء‏‏» بر او سر دادند. عقّاد مجموع جراحاتی که بر بدن مبارک آن حضرت رسیده بود، صد و بیست جراحت نقل کرده ولی از بعضی روایات مستفاد می‌گردد که مجموع جراحات بدنش سیصد و ده جراحت بود. این جراحات همه از پیش رو و سینه مطهر به آن حضرت رسیده است.‏‎[20]‎

‏همچنین در زیارت مطلقه آن حضرت آمده است: ‏«السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره السلام علیک یا وتر الله الموتور فی السموات و الارض اشهد ان دمک سکن فی الخلد و اقشعرت له اظلّة العرش و بکی له جمیع الخلایق و بکت له السموات السبع و الارضون السبع و ما فیهنّ و بَینهنّ».

‏در شهادت معصومانه فرزند خردسال خود از خود شکیبائی نشان داد و حتی به فرزند برادرش که شمشیر دستش را قطع کرده بود، امر به صبر فرمود: ‏«یا ابن اخی اصبر علی ما نزل بک و احتسب فی ذلک الخیر»‏، این‌‌‌‌ها همه صبر و تحمل در برابر اطاعت از امر الهی است که برای امتثال فرمان حق این چنین خود و اصحابش به استقبال بلاها و مصائب می‌روند و خم بر ابرو نمی‌‌آورند و قاسمش در توصیف مرگ در راه خدا در مقابل زندگی ذلت‌بار آن را «‏احلی من العسل‏» توصیف می‌نماید و گوش به توصیه افراد نمی‌‌کند که او را به بیعت و سازش با یزید و سکوت در برابر مظالم او تحت فشار قرار می‌دادند.‏

‏حسین(ع) با کل وجود و تمام هستیش از زندگی لذت‌بار روی گردانده و انقطاع کامل از خلق به حق پیدا کرده بود. اما همانند پدرش، سیدالعارفین است. پدرش می‌گفت: «‏والله ان ابی طالب انس بالموت من الطفل بثدی امه و ما انا الا کقارب ورد او کطالب وجد»‎[21]‎.‏ پس می‌گفت: «‏انی لا اری الموت الاسعادة و لاالحیاة مع الظالمین الا برماً‏». ابن‌شهر آشوب در جمله‌‌‌ای از زهد آن حضرت می‌گوید که باو گفته شد: «‏ما اعظم خوفک من ربک‏»؛ چقدر بزرگ است بیم و خوف تو از خدا. فرمود: ‏«لا یأمن القیامة الا من خاف الله فی الدنیا»‏؛ یعنی هیچکس در امان نیست در روز قیامت، مگر ‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 169
‏آنکه در دنیا از خدا بترسد.‏‎[22]‎

‏مقامات شهودی حضرت امام حسین(ع) از فقرات دعای عرفه که در حقیقت گویای عرفات ابعاد وجودی انسان است، آشکار است که چگونه عشق الهی سراسر وجودش را فراگرفته. آنجا که می‌گوید: ‏«انت الذی ازلت الاغیار عن قلوب احبائک حتی لم یلجئوا الی غیرک... اللهم ارزقنی حبک و حب من یحبک و حب کل عملٍ یوصلنی الی قربک... لا اله الا الله و لاحول و لاقوة الا بالله، و افوض امری الی الله و حسبنا الله و نعم الوکیل و الله اکبر.»

‏ابراهیم خلیل فرمود: ‏«و انی ذاهب الی ربی سیهدین... وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض حنیفا و ما انا من المشرکین»‏ حضرت رسول(ص) و فرزندانش به تبع او می‌فرمایند: ‏«ان صلوتی و نسکی و محیای و ممانی لله رب العالمین لا شریک له...»

‏گویا تقدیر الهی است که برترین ابتلا را از برترین انسانها بخواهد تا بهتر بتوانند فرمان الهی را به نمایش گذارند. لذا ذبح اسماعیل به بدیل کاملتری از ذریه او انتقال یافت و ‏«ذبح عظیم»‏ همان بدیل اوست، یعنی امام حسین(ع). در ذبح اسماعیل هم ابراهیم و هم اسماعیل هر دو امتحان شدند و عشق آندو در برابر عشق الهی مقابل قرار داده شد. حد آندو تا همین جا بود. مکمل این جریان امام حسین(ع) یعنی وِتر موتور الهی و ثارالله است. کسی که خونبهای الهی و فرزند خونبهای خداست. به همین جهت این قربانی و این خون به خدا نسبت داده شد تا فنای حقیقی و اتحاد معنوی بین عاشق و معشوق در حد اعلا، تفسیر و تبیین گردد. قیام او در راه خدا به تضمین تمام شرایع و تکمیل تمام مجاهدات انبیا منتهی گردید. شاید بتوان گفت ذبح اسماعیل اگر صورت می‌پذیرفت، تنها حضرت ابراهیم(ع) را در پیشگاه الهی خشنودتر می‌کرد و صرفاً مقام تسلیم و رضای او را به اثبات می‌رساند. اگر چه با اقدام، او به این مقامات در قلمرو ولایت خود نائل گردید. اما شهادت امام حسین(ع) کلمه توحید را در بستر زمان برای همیشه به جریان درآورد. زیرا ابعاد قیام آن حضرت همه زمینه‌‌های رشد و تکامل وجودی انسان را دربرداشت که شهادت یکی از ابعاد آن بود. ذبح اسماعیل انجام نپذیرفت، اما حضرتش وِتر موتور الهی بود که به فعلیت و تحقق رسید و خود شاهد قربانیان دیگر از اهل بیت عصمت و طهارت و اصحاب باوفایش از خرد و کلان بود که در کوی شهادت معشوق از یکدیگر سبقت می‌گرفتند. بدون اینکه حضرت دستور به آنها بدهند، خود آنها راه خود را انتخاب کرده و پیشتاز میدان شهادت بودند. اینجاست که می‌توان گفت بنابر «فاتمهن» ذبح عظیم در «‏و فدیناه بذبح عظیم‏» از جمله امامان از ذریه اوست که باید هم او مکمل دین حنیف ابراهیم باشد.‏


مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 170
‏عامل اتمام و اکمال، ولایت مطلقه محمدیه(ص) و ائمه اطهار می‌باشند. لذا در فرازهائی از زیارات وارده آمده است که او: وارث آدم صفی الله، وارث ابراهیم خلیل‌الله، وارث موسی کلیم‌الله، وارث عیسی روح‌الله، وارث محمد حبیب‌الله و وارث علی مرتضی است. تمام کمالات را یکجا به تبع پیامبر خاتم(ص) و خاتم ولایت محمدیه(ص) یعنی علی مرتضی در قیام خود به منصه ظهور می‌رساند. لذا کربلا مکان مطلق و عاشورا زمان مطلق ظهور و تجلی قیام تمام انبیا و اولیا در برابر طاغوتیان همه مکانها و زمانها در تاریخ انسان است. با این بیان عاشورا مثل اعلای ابتلا، انتخاب و ایثار در فلسفه وجودی انسانها در طول تاریخ خواهد بود.‏

‏از آن زمان که این حادثه جهانی و عالی‌ترین تراژدی انسان تحقق یافت، قطرات خون پاکش آتشی در جهان افکند که شعله‌‌های فروزانش اعماق دل فرزندان آدم را فراگرفته و دود سینه پر آهش از سینه‌‌های انسانهای ستمدیده تاریخ بیرون می‌آید و می‌رود که دامنه این سوز و التهاب و این عشق و آتش گسترده‌تر گردد تا گاهی به صورت یک لهیب جهانی به خرمن ظلم افتد و ریشه فساد و انحراف و جرم و جنایت را بسوزاند و دیوهای ستمگر مخمور را از پا درآورد، تا مگر انتقام این خون مقدس که عصاره عدل و فضیلت و کرامت انسانی است، از دژخیم ظلم و جنایت بشری گرفته شود و پرچم ستمگران و طاغیان تاریخ واژگون شده و لوای عدالت و کرامت انسانی بر فراز تاریخ و بر قله رفیع حیات معنوی انسان و بر فراز بام جهان به اهتزاز درآید.‏

‎ ‎

‎ ‎

مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 171

مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 172
‏پای نوشتها:‏

مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 173

  • - سورۀ آل عمران، آیه 64
  • - سوره البقره، آیه 126 و 127
  • - سوره آل عمران، آیه 96
  • - سوره الصافات، آیه های 102، 106 و 107
  • - سوره البقره، آیه 131
  • - سوره البقره، آیه 260
  • - سوره النجم، آیه 37
  • - سوره هود، آیه های 73 و 75
  • - سوره مریم، آیه 41
  • - سوره البقره، آیه 124
  • - سوره الحدید، آیه 26
  • - سوره الحج، آیه 78
  • - علامه طباطبائی، سید محمد حسینی، المیزان، جزء اول، ص 2 -301
  • - سوره الصافات، آیه 127
  • - سوره الشوری، آیه 13
  • - سوره الاحزاب، آیه 21
  • - سوره البقره، آیه 124
  • - رجوع کنید به المیزان، جزء اول، ص 271
  • - رجوع کنید به: کتاب امالی شیخ به نقل از مناقب مغازلی
  • - رجوع کنید به قمقام زخار ص 468، ابوالشهداء، ص 188 و مروج الذهب ج3، ص 11
  • - رجوع شود به: پرتوی از عظمت حسین(ع)، لطف الله صافی، ص 178
  • - مناقب، ج 4، ص 69