بحثی پیرامون مسائل مستحدثه

مسائل نماز و روزه

و از جملۀ آن ها مسائل نماز و روزه و غیر آن ها است

مسأله 1 ـ ‏نماز در هواپیماها با رعایت رو به قبله بودن جایز است. و اگر در حال رو به‏‎ ‎‏قبله بودن، داخل نماز شود پس هواپیما به راست یا چپ انحراف پیدا کند پس اگر‏‎ ‎‏نمازگزار بعد از سکوت از قرائت و ذکر، به طرف قبله برگردد نمازش صحیح است، اگرچه‏‎ ‎‏گردیدن او به طور تدریجی منتهی به این شود که مقابل طرف اول قرار بگیرد؛ و اما اگر‏‎ ‎‏پشت به قبله نماید سپس برگردد، نمازش باطل است. پس اگر در هواپیمایی که بر مکه یا‏‎ ‎‏کعبه مکرمه می گذرد نماز بخواند باطل است؛ زیرا حفظ رو به قبله بودن ممکن نیست. و‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 667
‏اما اگر در اطراف مکه پرواز می کند و نمازگزار به طور تدریجی صورتش را به طرف قبله‏‎ ‎‏قرار می دهد، نماز صحیح است.‏

مسأله 2 ـ ‏اگر سوار هواپیمایی شود، پس چهار فرسخ به طور عمودی پرواز نماید،‏‎ ‎‏نماز و روزه اش قصر می باشد. و اگر مثلاً دو فرسخ به طور عمودی پرواز کند آنگاه جاذبۀ‏‎ ‎‏زمین به طریق علمی لغو شود پس زمین دور بزند و هواپیما بدون این که دور بزند باقی‏‎ ‎‏بماند پس بعد از نصف دور مثلاً، به زمین برگردد نماز و روزه قصر نیست. مثلاً اگر فرض‏‎ ‎‏شود که هواپیما در بغداد است پس به طور عمودی پرواز نماید و در فضا بدون این که به‏‎ ‎‏تبع زمین دور بزند باقی بماند و بعد از چند ساعتی برگردد و محل برگشتن مثلاً لندن باشد،‏‎ ‎‏نمازش تمام است و مسافر نمی باشد.‏

مسأله 3 ـ ‏اگر نماز صبحش مثلاً در تهران فوت شود و سوار هواپیما شود و بین تهران و‏‎ ‎‏اسلامبول را یک ساعته طی کند و نیم ساعت قبل از طلوع آفتاب به اسلامبول برسد،‏‎ ‎‏نمازش بعد از آن که قضا شده بود ادا می باشد. و آیا در صورتی که عسر و حرج نباشد،‏‎ ‎‏مسافرت نمودن او برای آن که نماز ادا را تحصیل نماید، واجب است؟ ظاهراً چنین است.‏‎ ‎‏و همچنین است نسبت به بقیۀ نمازهایش. و اگر نمازش مثلاً در تهران فوت شود و با آن‏‎ ‎‏هواپیما مسافرت کند و نمازش را به طور قضا شروع نماید و به جایی برسد که وقت در آن‏‎ ‎‏فوت نشده باشد و از وقت آخر نمازش را درک نماید پس اگر یک رکعت را درک کند‏‎ ‎‏ظاهر آن است که ادا واقع می شود و اگر به کمتر از یک رکعت درک نماید در آن اشکال‏‎ ‎‏است. و اگر به طور قضا به نماز مغرب شروع کند پس رکعت دوم را در وقت درک نماید‏‎ ‎‏سپس هواپیما برگردد و وقت در بین نمازش خارج شود، که وسط نمازش در وقت باشد و‏‎ ‎‏دو طرف نمازش در خارج وقت قرار گرفته باشد، نماز صحیح است، لیکن در این که این‏‎ ‎‏نماز ادا است یا قضا تأمل است و بعید نیست که با درک یک رکعت، ادا باشد. و اگر سوار‏‎ ‎‏هواپیما شود، پس بعد از غروب در قضای نماز عصر از همان روز داخل شود آنگاه به‏‎ ‎‏طور عمودی پرواز نماید و آفتاب را در بین نمازش ببیند سپس پایین بیاید و آفتاب غروب‏‎ ‎‏نماید، پس هواپیما اوج بگیرد آنگاه آفتاب را ببیند و به همین صورت، نمازش صحیح‏‎ ‎‏است. و بعید نیست در صورتی که یک رکعت متصل از وقت را درک کرده باشد، نمازش‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 668
‏ادا باشد. و اما اگر کمتر از یک رکعت یا به مقدار رکعت ـ لیکن نه به طور متصل ـ درک‏‎ ‎‏نموده باشد در این که ادا است یا قضا تأمل دارد.‏

مسأله 4 ـ ‏اگر اول وقت، نماز ظهر و عصر را در تهران بخواند و سوار هواپیما شود و‏‎ ‎‏قبل از ظهر همان روز به اسلامبول برسد آیا نماز ظهر و عصر ـ که به جا آورده شده اند ـ در‏‎ ‎‏وقت ظهر بر او واجب است؟ ظاهر آن است که واجب نمی باشد.‏

مسأله 5 ـ ‏اگر هلال شب فطر را در اسلامبول ببیند و به تهران مسافرت کند و در تهران‏‎ ‎‏شب آخر روزه باشد آیا روزه بر او واجب است؟ ظاهراً چنین است، بلکه ظاهراً واجب‏‎ ‎‏است ولو این که در اسلامبول سی روز روزه گرفته باشد؛ پس در این حکم بین روزه و نماز‏‎ ‎‏فرق می باشد. و اگر در تهران مثلاً تا غروب آفتاب روزه بگیرد و افطار نکند پس به‏‎ ‎‏اسلامبول مسافرت نماید و قبل از غروب همان روز به آن جا برسد آیا امساک تا غروب، بر‏‎ ‎‏او واجب است یا نه؟ ظاهر آن است که واجب نمی باشد اگرچه احوط (استحبابی) است. و‏‎ ‎‏اگر در اسلامبول روزه بگیرد و دو ساعت به غروب، به تهران مسافرت کند و شب را در‏‎ ‎‏اثنای راه درک نماید و افطار نکند و قبل از غروب آفتاب همین روز، به اسلامبول برگردد،‏‎ ‎‏آیا امساک تا غروب بر او واجب است؟ احوط (استحبابی) این است، اگرچه عدم وجوب‏‎ ‎‏آن اشبه می باشد. و همچنین است اگر در جایی تا غروب روزه بگیرد سپس سوار هواپیما‏‎ ‎‏شود پس به طور عمودی بالا برود تا این که آفتاب را ببیند. و اگر بعد از ظهر از تهران بدون‏‎ ‎‏نیّت روزه مسافرت نماید و قبل از ظهر همان روز به اسلامبول برسد، ظاهر آن است که در‏‎ ‎‏صورتی که مفطری را نیاورده باشد نیّت روزه جایز است و مراعات احتیاط خوب است. و‏‎ ‎‏اگر آخر شعبان در تهران اول رمضان در اسلامبول باشد پس در تهران تا شب باقی بماند‏‎ ‎‏آنگاه به اسلامبول برود و شب دوم ماه به آن جا برسد و ماه در اسلامبول بیست و نه روز‏‎ ‎‏باشد و در آن روزه بگیرد و روزه اش بیست و هشت روز شود آیا قضای یک‏‎ ‎‏روز بر او واجب است؟ احوط (وجوبی) چنین است، بلکه خالی از قرب نمی باشد. و اگر با‏‎ ‎‏هواپیما مسافرت کند و تمام ماه نسبت به او شب باشد، قضا بر او واجب است ظاهراً و‏‎ ‎‏همچنین است کسی که در قطب باشد و از او ماه رمضان فوت شود؛ با اشکالی که دارد. و‏‎ ‎‏اگر در تهران صبح کند در حالی که روزه باشد پس عمداً افطار نماید سپس به اسلامبول‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 669
‏سفر کند و قبل از فجر به آن جا برسد و همان روز را روزه بگیرد آیا کفّاره و قضا بر او‏‎ ‎‏واجب است؟ در عدم وجوب قضا اشکالی نیست. و در وجوب کفّاره اشکال است؛ و‏‎ ‎‏احوط (وجوبی) این است، بلکه اقرب است.‏

مسأله 6 ـ ‏اگر نماز عید فطر را در اسلامبول بخواند و به تهران مسافرت کند و قبل از‏‎ ‎‏ظهر روز آخر ماه رمضان به آن جا برسد و هنوز افطار نکرده باشد آیا روزه بر او واجب‏‎ ‎‏است مانند کسی که قبل از ظهر روز روزه به وطنش برسد؟ ظاهر آن است که واجب است‏‎ ‎‏و روزه اش از حرام و واجب ترکیب نمی یابد همان طوری که چنین نیست اگر از مسافرت،‏‎ ‎‏در صورت حرمت روزه در آن روز، حاضر شود. و احوط (استحبابی) برای او ـ قبل از‏‎ ‎‏رسیدن به تهران ـ افطار است. و آیا قضای این روز ـ که در اسلامبول برای او عید و در‏‎ ‎‏تهران روز روزه بود ـ بر او واجب است؟ در آن اشکال است و اشبه وجوب آن می باشد،‏‎ ‎‏در صورتی که آن روز را از اول آن بلکه بنابر احوط قبل از ظهر حاضر باشد.‏

مسأله 7 ـ ‏اگر در اسلامبول عید نماید و زکات فطره بپردازد و قبل از غروب شب فطر،‏‎ ‎‏به تهران برسد آیا ثانیاً زکات فطره به درک نمودن غروب عید بر او واجب است؟ ظاهراً‏‎ ‎‏واجب نیست، اگرچه احوط (استحبابی) است، البته اگر آن را در اسلامبول نپرداخته باشد‏‎ ‎‏ادای آن در تهران واجب است. و اگر نماز عید را در اسلامبول خوانده باشد ظاهر آن است‏‎ ‎‏که دوباره واجب یا مستحب نمی باشد.‏

مسأله 8 ـ ‏اگر روز فطر در اسلامبول باشد روزه بر او حرام است. و اگر به تهران سفر‏‎ ‎‏نماید و فردا صبح روز عید باشد بر او حرام است. و همچنین است حال در عید قربان،‏‎ ‎‏پس روزه ای که بر او حرام می باشد در یک سال چهار روز است.‏

مسأله 9 ـ ‏اگر با هواپیمایی مسافرت کند که حرکتش مساوی حرکت زمین باشد و سیر‏‎ ‎‏آن ـ مخالف گردش زمین ـ از شرق به غرب باشد، پس اگر اول طلوع آفتاب سفر کند‏‎ ‎‏ناگزیر سیر هواپیما دائماً اول طلوع آفتاب می باشد ولو این که هزار ساعت سیر نماید، پس‏‎ ‎‏آیا مسافرت با آن، حرام است برای آن که لازمه اش ترک نماز است، یا جایز است و نماز، نه‏‎ ‎‏به طور ادا و نه به طور قضا بر او واجب نیست، یا فقط قضا دارد؟ ظاهر آن است که‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 670
‏مسافرت با آن جایز نیست. و اگر به جواز آن گفته شود ظاهر آن است که نماز بر او واجب‏‎ ‎‏نمی باشد، نه به طور ادا و نه به طور قضا. و همچنین در صورتی که قبل از طلوع فجر‏‎ ‎‏مسافرت کند، روزه بر او واجب نیست، نه به طور ادا و نه به طور قضا. و اگر بعد از طلوع‏‎ ‎‏فجر باشد آیا قضای این روز، فقط واجب است؟ در آن اشکال است و احوط (وجوبی)‏‎ ‎‏قضای آن می باشد. و اگر در وقت ظهر با آن مسافرت کند نماز ظهر و عصر بر او واجب‏‎ ‎‏است، اگرچه جمیع رکعات در اول ظهر واقع شود. و اگر مثلاً نذر کرده باشد که در‏‎ ‎‏مسافرت، روز جمعه را روزه بگیرد پس روزه را در جایی نیّت کند سپس اول طلوع آفتاب‏‎ ‎‏مسافرت نماید پس تمام روز او اول طلوع باشد سپس به سیرش سرعت دهد پس ناگزیر‏‎ ‎‏در بین الطلوعین سپس شب یعنی سحر داخل می شود پس روز جمعه را تا شب به این‏‎ ‎‏شکل روزه گرفته است، بنا بر این بعید نیست که روزه اش صحیح بوده و به نذرش وفا کرده‏‎ ‎‏باشد. البته اگر بعد از یک ساعت یا چند ساعت قبل تمام شدن روز نسبت به ما سرعت‏‎ ‎‏پیدا کند پس با سیر کردنش داخل شب جمعه شود، ظاهر آن است که به نذرش وفا نشده؛‏‎ ‎‏برای آن که تمام روز روزه گرفته نشده است.‏

مسأله 10 ـ ‏اگر با هواپیمایی که سرعتش بیشتر از حرکت زمین باشد سفر نماید و از‏‎ ‎‏شرق به غرب سیر نماید، پس ناگزیر آفتاب بر او از مغرب زمین ـ عکس طلوع آن برای‏‎ ‎‏اهل زمین ـ طلوع می کند، پس آیا اعتبار در نمازها به طلوع و غروب آفتاب نسبت به او‏‎ ‎‏می باشد ـ نه نسبت به اهل زمین ـ بنا بر این، مثلاً نماز صبح را قبل از طلوع خورشید از‏‎ ‎‏مغرب، که وقت غروب اهل زمین است می خواند و نماز مغرب و عشا را بعد از غروب‏‎ ‎‏آفتاب در افق شرقی می خواند، یا تابع زمین می باشد، که در وقت طلوع آفتاب از مغرب به‏‎ ‎‏اندازۀ چهار رکعت، مختص به نماز عصر است سپس بین ظهر و عصر تا ماندن وقت برای‏‎ ‎‏چهار رکعت به زوال، مشترک می باشد سپس اختصاص به ظهر پیدا می کند و نماز صبح را‏‎ ‎‏بعد از غروب آفتاب که آن وقت، نسبت به اهل زمین بین الطلوعین است می خواند سپس‏‎ ‎‏بعد از آن وقت اختصاصی عشا سپس نماز مغرب و عشا و بعد از آن وقت اختصاصی نماز‏‎ ‎‏مغرب داخل می شود؟ در آن اشکال است، اگرچه بعید نیست که پیروی نمودن از اهل‏‎ ‎‏زمین لازم باشد پس در اوقات زمین نماز می خواند.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 671
مسأله 11 ـ ‏اگر با قمر مصنوعی به خارج جاذبۀ زمین سفر نماید پس لامحاله در آن جا‏‎ ‎‏وزنی ندارد، بنا بر این اگر ایستادن بر سطح داخلی به طوری که پاهایش به سوی زمین‏‎ ‎‏باشد، ممکن باشد باید در حالی که جهت قبله را رعایت می کند نماز بخواند وگرنه به‏‎ ‎‏صورت معلّق بین فضا نماز می خواند، پس اگر با این حال ممکن باشد که پاهایش به زمین‏‎ ‎‏باشد باید چنین نماز بخواند وگرنه به هر صورتی که برایش ممکن است و نماز در هیچ‏‎ ‎‏حالی ترک نمی شود. و در تمام احوال قبله یا طرف نزدیک تر به قبله را رعایت می کند. و با‏‎ ‎‏جهل به آن به چهار طرف نماز می خواند.‏

مسأله 12 ـ ‏اگر سوار قمر مصنوعی شود پس دور زمین را در یک روز و شب، ده مرتبه‏‎ ‎‏دور بزند پس در هر دوری دارای شب و روز است، بنا بر این آیا در هر دوری از آن،‏‎ ‎‏نمازهای پنجگانه بر او واجب است یا واجب نیست مگر پنج نماز در تمام دورهای او که‏‎ ‎‏موافق یک روز و شب زمین است؟ ظاهراً دومی می باشد؛ لیکن از مراعات طلوع وغروب‏‎ ‎‏نسبت به خودش، چاره ای ندارد، پس نماز صبح را قبل از یکی از طلوع ها و نماز ظهر و‏‎ ‎‏عصر را بعد از ظهر یکی از روزها و نماز مغرب و عشا را در یکی از شب ها می خواند. و‏‎ ‎‏می تواند نماز ظهر را در ظهر یک روز و نماز عصر را در روز دیگر بعد از ظهر و نماز‏‎ ‎‏مغرب را در یکی از شب ها و نماز عشا را در شب دیگری بخواند. بنا بر این آیا او می تواند‏‎ ‎‏نماز ظهر را وقت ظهر سپس نماز مغرب را وقت غروب پس از آن نماز عصر را در وقت‏‎ ‎‏ظهر روز دیگر و نماز عشا را در شب دیگری بخواند پس نماز ظهر و عصر و نماز مغرب‏‎ ‎‏و عشا در همدیگر تداخل می نمایند؟ این بعید نیست؛ لیکن احوط آن است که به این‏‎ ‎‏کیفیت نماز خواندن را ترک نماید، بلکه احوط آن است که در صورت امکان، ظهر و عصر‏‎ ‎‏را در یک روز و مغرب و عشا را در یک شب بخواند.‏

مسأله 13 ـ ‏اگر زنی سوار هواپیمایی شود که مساوی حرکت زمین دور می زند و سیر‏‎ ‎‏آن مخالف گردش زمین است پس خون ببیند و به اندازۀ سه روز از روزهای ما استمرار‏‎ ‎‏پیدا کند لیکن این مدت نسبت به او مثلاً اول طلوع آفتاب باشد، ظاهر آن است که خون او‏‎ ‎‏محکوم به حیض بودن است، پس معیار استمرار داشتن خون است در این مدت نه‏‎ ‎‏روشنایی روزها (تاریک شدن و گذشتن روزها اعتبار ندارد). و همچنین است اگر زن در‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 672
‏منطقه ای باشد که یک روزش مثلاً یک ماه باشد و خون ببیند و به مقدار سه روز از افق های‏‎ ‎‏ما استمرار پیدا کند حکم می شود به این که آن حیض است. و اگر زن سوار قمر مصنوعی‏‎ ‎‏شود و روز و شب نسبت به او یک ساعت باشد از استمرار خون او به مقدار سه روز از‏‎ ‎‏افق های ما ـ نه نسبت به او ـ چاره ای نیست. و اگر خون حیض که طبعاً سه روز استمرار‏‎ ‎‏پیدا می کند به وسیله ای در یک روز بیرون آورده شود حکم به حیض بودن آن نمی شود،‏‎ ‎‏مانند این که در رحم او چیزی داخل شود که خون را سه روز یا بیشتر، جذب نماید و‏‎ ‎‏بیرون آورده نشود مگر یک دفعه، پس حکم به حیض بودن خون نمی شود.‏

مسأله 14 ـ ‏همان طور که معیار در خون، استمرار آن است؛ نه روشنایی روزها ـ و لذا‏‎ ‎‏روزها تلفیق می شود ـ همچنین میزان در عده به طور مطلق و قصد اقامه و ماندن سی روز‏‎ ‎‏در محلی به طور مردد، و اکثر حمل و اقل آن و همچنین حیض و نفاس و سه روز خیار‏‎ ‎‏حیوان و خیار تأخیر ثمن و یک روز و شب در مقدار رضاع و یک سال نفی بلد زانی و‏‎ ‎‏مهلت دادن سه ماه در ظهار و قسم بر بیشتر از چهار ماه در ایلاء و مهلت دادن چهار ماه در‏‎ ‎‏آن و یک سال و دو سال و چند سال که دیه ها در وقت حلول آن ها گرفته می شود و حدّ‏‎ ‎‏بلوغ و یأس و چهار سال وقت دادن برای زنی که شوهرش مفقود شده است و وقت دادن‏‎ ‎‏یک سال در عنن، و احداث سنه در باب خیار عیب و حق حضانت ـ دو سال یا هفت‏‎ ‎‏سال ـ برای مادر و سالی که در تعریف لقطه معتبر است و چهار ماهی که برای شوهر حرام‏‎ ‎‏است که بیشتر از آن وطی زوجه اش را ترک نماید و یک سالی که در ارث بردن زوجه از‏‎ ‎‏شوهرش ـ در صورتی که او را در مرضش طلاق بدهد ـ معتبر می باشد و یک سالی که‏‎ ‎‏معتبر است در جایی که لقطه تا یک سال نمی ماند، در همۀ این موارد چنین است (و ملاک‏‎ ‎‏افق های عادی است). و ظاهر آن است که این امر در باب قسمت بین زن ها و در‏‎ ‎‏اختصاص باکره در اول عروسیش به هفت شب و ثیبه به سه شب چنین است، اگرچه در‏‎ ‎‏باب قسمت و دو اختصاص مذکور خالی از اشکال نیست؛ از این جهت که عنوان لیالی در‏‎ ‎‏آن ها اخذ شده است و التزام به این که قسمت، طبق شب دو قطب است مثلاً و همچنین‏‎ ‎‏هفت در عروسی، هفت شب در دو قطب می باشد، غیرممکن است، پس یا ناگزیر باید‏‎ ‎‏قائل شد به این که حکم در آن ها و در مثل آن ها ساقط است، یا بر طبق لیالی متعارف‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 673
‏اندازه گیری شود؛ و اقرب دومی می باشد. و غیر این ها از مواردی که از این قبیل می باشد.‏‎ ‎‏بنا بر این معیار در آن ها گذشت مقدار روزها و ماه ها و سال ها به حسب افق های ما است؛‏‎ ‎‏پس اگر زوجه اش را در یکی از دو قطب طلاق دهد در یک چهارم شبانه روز قطب از عده‏‎ ‎‏خارج می شود. و اکثر حمل ـ بنابر این که یک سال باشد ـ یک شبانه روز است، و ترک‏‎ ‎‏وطی زوجه بیشتر از ثلث شبانه روز، جایز نیست. البته اگر اکثر حمل در قطب به حسب‏‎ ‎‏طبع بیشتر از یک شبانه روز باشد، همان متابعت می شود و با آفاق ما مقایسه نمی شود.‏

مسأله 15 ـ ‏همان طور که بر اهل قطب تطبیق مقدار روزها و ماه ها و سال ها بر ایّامشان‏‎ ‎‏در چیزهای یاد شده واجب است، همچنین اگر فرض شود که اهلی در بعضی از کرات‏‎ ‎‏وجود دارد یا بشر از زمین به بعضی از آن ها سفر نماید و حرکت آن به پیرامون خودش در‏‎ ‎‏مقدار روز ما، ده مرتبه باشد و روز و شب آن، یک دهم روز ما باشد، باید روزهایش را بر‏‎ ‎‏مقدار روزهای ما تطبیق نماید، پس خیار حیوان در آن جا سی روز و اقل حیض سی روز و‏‎ ‎‏وقتی که به زنی که شوهرش گم شده داده می شود، چهل سال می باشد و به همین صورت.‏

مسأله 16 ـ ‏آنچه را که ما ذکر کردیم فقط در جایی جاری می شود که مقدار در آن معتبر‏‎ ‎‏است، نه روشنایی روز ـ و لذا در آن ها، روزها تلفیق می شود ـ و اما مثل روزه که امساک از‏‎ ‎‏طلوع فجر تا غروب در آن معتبر می باشد، و تلفیق در آن نمی آید پس مقدار معتبر‏‎ ‎‏نمی باشد. و همچنین آنچه که ذکر شد در نماز جاری نمی باشد؛ زیرا اوقات نماز به طور‏‎ ‎‏مضبوط معتبر می باشد، پس نماز ظهر و عصر در شب صحیح نیست، اگرچه بر ظهر‏‎ ‎‏افق های ما منطبق باشد. و روزه در قسمتی از روز یا شب صحیح نیست اگرچه به مقدار‏‎ ‎‏روز ما باشد.‏

مسأله 17 ـ ‏اگر فرض شود که حرکت زمین کند شود و یک روز، دو برابر روز ما شود‏‎ ‎‏در صورت امکان، امساک یک روز کامل در صحت روزه حتمی است. و در صورتی که‏‎ ‎‏ممکن نباشد، وجوب آن ساقط می شود. و در روز و شب، بیشتر از نمازهای پنجگانه بر او‏‎ ‎‏واجب نیست. و اما آنچه که در آن مقدار معتبر است ـ نه روشنایی روز و سیاهی شب ـ‏‎ ‎‏باید به مقدار آنچه که در افق زمان ما معتبر است بگذرد، بنا بر این اقل حیض در آن زمان‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 674
‏مقدار سه روز افق ما است که بر یک روز و دو شب یا بر دو روز و یک شب منطبق است‏‎ ‎‏در صورتی که روز دو برابر باشد، و به همین نسبت است اگر حرکت، تغییر پیدا کند. و‏‎ ‎‏همچنین است حال اگر فرض شود که حرکت آن سریع تر شود به طوری که یک روز و یک‏‎ ‎‏شب نصف این زمان باشد، پس در روزه امساک یک روز لازم است و در هر روز و شبی‏‎ ‎‏پنج نماز واجب است.‏

مسأله 18 ـ ‏رؤیت هلال با وسایل مستحدثه اعتبار ندارد؛ پس اگر با بعضی از وسایل‏‎ ‎‏بزرگ کننده یا نزدیک آورنده مانند تلسکوپ مثلاً ببیند، ولی بدون وسیله، هلال،‏‎ ‎‏قابل رؤیت نباشد، حکم به اول ماه نمی شود. پس معیار رؤیت با چشم، بدون وسیلۀ‏‎ ‎‏نزدیک آورنده یا بزرگ کننده است. البته اگر با وسیله ای آن را ببیند و جای آن را‏‎ ‎‏بداند سپس با چشم ـ بدون وسیله ـ آن را رؤیت نماید، حکم به اول ماه می شود.‏‎ ‎‏و همچنین است حال در این که رؤیت خسوف و کسوف با وسایل جدید اعتبار ندارد،‏‎ ‎‏پس اگر کسوف واضح نباشد مگر به وسایل جدید و چشم غیر مسلّح آن را نبیند، اثری‏‎ ‎‏بر آن مترتب نمی شود.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 675