بحثی پیرامون مسائل مستحدثه

تغییر جنسیت

و از جملۀ آن ها تغییر جنسیت است

مسأله 1 ـ ‏ظاهر آن است که تغییر جنس مرد به زن به سبب عمل و برعکس آن، حرام‏‎ ‎‏نیست. و همچنین این عمل در خنثی حرام نیست تا ملحق به یکی از دو جنس شود. و آیا‏‎ ‎‏اگر زن در خود تمایلاتی از سنخ تمایلات مرد یا بعضی از آثار رجولیّت را ببیند یا مرد در‏‎ ‎‏خود تمایلات جنس مخالف را یا بعضی از آثار آن را ببیند، تغییر آن واجب است؟ ظاهر آن‏‎ ‎‏است که واجب نیست، در صورتی که شخص، حقیقتاً از جنسی باشد ولیکن تغییر‏‎ ‎‏جنسیت او به آنچه که مخالف او است، ممکن باشد.‏

مسأله 2 ـ ‏اگر فرض شود که قبل از عمل بداند که داخل در جنس مخالف است و (در‏‎ ‎‏حقیقت) عمل، جنس او را به جنس دیگر، تبدیل نمی کند، بلکه از آنچه که مستور است،‏‎ ‎‏کشف می نماید، در وجوب ترتیب آثار جنس واقعی و حرمت آثار جنس ظاهری شبهه ای‏‎ ‎‏نیست؛ پس اگر بداند که مرد است، آنچه که بر مردان واجب و حرام است بر او واجب و‏‎ ‎‏حرام می باشد و برعکس. و اما وجوب تغییر صورت آن و کشف آنچه که باطن است،‏‎ ‎‏واجب نمی باشد مگر این که عمل به تکالیف شرعی، یا بعضی از آن ها بر آن متوقف باشد و‏‎ ‎‏احتراز از محرمات الهی ممکن نباشد مگر به آن، پس واجب می شود.‏

مسأله 3 ـ ‏اگر زنی را تزویج کند پس جنس زن تغییر پیدا کند و مرد شود، از وقت تغییر،‏‎ ‎‏تزویج باطل می شود. و اگر قبل از تغییر، به او دخول کرده باشد تمام مهر بر او واجب‏‎ ‎‏است. و آیا با عدم دخول، نصف مهر یا تمام آن بر مرد واجب است؟ در آن اشکال است و‏‎ ‎‏اشبه تمام مهر است. و همچنین است اگر زنی با مردی ازدواج کند پس مرد جنس خود را‏‎ ‎‏تغییر دهد، ازدواج از وقت تغییر باطل است. و در صورت دخول، مهر بر او واجب است.‏‎ ‎‏و همچنین است با عدم دخول بنابر اقوی.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 663
مسأله 4 ـ ‏اگر جنس زوجین به جنس مخالف تغییر پیدا کند پس مرد زن شود و‏‎ ‎‏برعکس آن، پس اگر تغییر مقارن نباشد حکم همان است که گذشت و اگر تغییر مقارن‏‎ ‎‏باشد آیا ازدواج باطل می شود یا هر دو بر نکاحشان باقی می مانند، اگرچه احکام مختلف‏‎ ‎‏می شود، پس بر مرد فعلی، نفقه و بر زن، اطاعت واجب است؟ احتیاط تجدید نکاح و‏‎ ‎‏ازدواج نکردن زن فعلی است به غیر مردی که زوجه اش بود، مگر به طلاق به اذن هر دو؛‏‎ ‎‏اگرچه بقای نکاحشان بعید نمی باشد.‏

مسأله 5 ـ ‏اگر جنس زن در زمان عده اش تغییر یابد عده ـ حتی عده وفات ـ‏‎ ‎‏ساقط می شود.‏

مسأله 6 ـ ‏اگر جنس مرد به مخالف تغییر کند، ظاهر آن است که ولایت او بر‏‎ ‎‏صغیرهایش ساقط است. و اگر جنس زن تغییر یابد برای او ولایت بر صغار، ثابت‏‎ ‎‏نمی شود؛ پس ولایت آن ها برای جدّ پدری است و با فقدان او برای حاکم می باشد.‏

مسأله 7 ـ ‏اگر جنس هر یک از برادر و خواهر به جنس مخالف تغییر یابد، انتساب آن ها‏‎ ‎‏قطع نمی شود بلکه برادر، خواهر و بر عکس می شوند. و همچنین است در تغییر دو برادر‏‎ ‎‏یا دو خواهر. و اگر عمو تغییر یابد، عمه می شود و بر عکس. و دایی، خاله می شود و بر‏‎ ‎‏عکس و به همین منوال. پس اگر پسر فعلی و دختر فعلی وارث میت باشند، مرد فعلی دو‏‎ ‎‏برابر زن فعلی ارث می برد. و همچنین است در سایر طبقات ارث. لیکن اشکال در ارث‏‎ ‎‏پدر و مادر و جد و جده، باقی می ماند؛ پس اگر جنس پدر به مخالف تغییر یابد فعلاً نه پدر‏‎ ‎‏است و نه مادر. و همچنین است در تغییر جنس مادر، پس مرد فعلی نه مادر است و نه‏‎ ‎‏پدر، پس آیا به ملاحظۀ حال تولد یا برای خاطر اقربیّت و اولویت، ارث می برند یا ارث‏‎ ‎‏نمی برند؟ در آن تردّد است و اشبه ارث بردن است. و ظاهر آن است که اختلاف آن ها در‏‎ ‎‏ارث به لحاظ حال منعقد شدن نطفه است؛ پس برای پدر در حال انعقاد نطفه دو ثلث و‏‎ ‎‏برای مادر یک ثلث است و احتیاط (مستحب) مصالحه می باشد.‏

مسأله 8 ـ ‏اگر جنس مادر تغییر پیدا کند آیا بعد از مرد شدن به حلیله پسرش محرم‏‎ ‎‏می شود مانند پدر یا نه؟ بعید نیست، با اشکالی که دارد. و اگر جنس پدر تغییر یابد پس آیا‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 664
‏در حال زن بودنش محرم پسرش می باشد اگرچه مادرش نمی باشد؟ ظاهراً چنین است. و‏‎ ‎‏اگر زوجه پسر تغییر یابد و مرد شود آیا بر مادر شوهر سابقش حرام می باشد؟ بعید نیست‏‎ ‎‏که چنین باشد، با اشکالی که دارد.‏

مسأله 9 ـ ‏آنچه را که در اقربای نسبی ذکر کردیم در اقربای رضاعی نیز می آید، مانند‏‎ ‎‏مادر و پدری که رضاعی باشند، و خواهر و برادر و به همین منوال.‏

مسأله 10 ـ ‏آنچه را که ذکر کردیم در موردی ثابت است که واقعاً جنسی به جنسی تغییر‏‎ ‎‏یابد. و اما اگر عمل از واقع پوشیده شده ای کشف نماید و این که کسی که بعد از عمل، مرد‏‎ ‎‏شده، از اول امر مرد بوده است، از آن کشف می شود که آنچه که بر مرد صوری و زن صوری‏‎ ‎‏مترتب شده بر غیر موضوعش مترتب بوده است پس مسائل دیگری حادث می شود.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 665